کتاب بررسی ‏نسبت ‏میان ‏علم ‏کلام ‏و ‏فلسفه ‏اسلامی

کتاب بررسی ‏نسبت ‏میان ‏علم ‏کلام ‏و ‏فلسفه ‏اسلامی

228,200 تومان

تعداد صفحات

163

شابک

978-622-378-212-1

فهرست
عنوان صفحه
مقدمه 9
فصـل اول 15
هویت شناسی علم کلام و فلسفه اسلامی 15
تعریف علم کلام اسلامی 17
تعریف فلسفه اسلامی 22
موضوع، مسائل و غایت کلام و فلسفه اسلامی 28
مسائل علم کلام 28
غایت علم کلام 30
موضوع فلسفه اسلامی 31
مسائل فلسفه 32
غایت فلسفه اسلامی 34
قلمرو کلام و قلمرو فلسفه 35
جریان های مهم کلامی در تاریخ تفکر اسلامی 43
مکاتب فلسفی در تاریخ تفکر اسلامی 47
فصـل دوم 55
انحاء رابطه میان علم کلام اسلامی و فلسفه اسلامی 55
رابطه تاریخی سه جریان بزرگ کلامی با فلسفه 55
تاریخچه علم کلام 55
تاریخچه فلسفه اسلامی 56
بررسی تاثیر گذاری فلسفه مشاء و مبانی عقلی آن بر کلام اسلامی 59
اوج کلام فلسفی در الهیات صدرایی 63
هویت کلام فلسفی بعد از ملاصدرا 64
برخی از تاثیر و تاثرات دو علم کلام و فلسفه اسلامی 67
بررسی وجوه اشتراک و اختلاف مسائل کلام و فلسفه اسلامی 69
ابتناء مسایل کلامی بر اصول فلسفی 69
فلسفه دین 70
فلسفه علم کلام 73
بررسی رابطه فلسفه علم کلام با فلسفه اسلامی 76
رابطه روش شناختی علم کلام با فلسفه اسلامی 77
روش های کلامی 77
روش شناسی فلسفه اسلامی 81
تطبیق روشی بین علم کلام و فلسفه اسلامی 82
فصـل سوم 87
بررسی مبانی فلسفه و کلام اسلامی 87
چیستی مبانی 87
نتایج و پیامدهای بحث معرفت شناسی از نظر فیلسوفان اسلامی 93
مبانی کلامی 99
نقش مبنای معرفت شناختی در روش های علم کلام 101
معناشناسی مفاهیم ماوراء طبیعی از نظر متکلمین اسلامی 109
چگونگی رابطه میان مبانی فلسفه و کلام اسلامی 113
فصـل چهارم 121
روش شناسی علم کلام و فلسفه اسلامی 121
روش شناسی یا متدلوژی 121
روش شناسی علم کلام اسلامی 123
روش شناسی نحله های کلامی 124
الهیات برهانی 131
تقسیم روش علم کلام به دو روش درون دینی و برون دینی 132
روش های فلسفه اسلامی 134
روش فلسفه مشایی اسلامی 135
روش فلسفه اشراق 138
روش فلسفه ملاصدرا 139
تطبیق روشی میان علم کلام و فلسفه اسلامی 142
منـابع و مآخـذ 153
منابع فارسی 153
منابع غیر فارسی 163

 

 

هویت شناسی علم کلام و فلسفه¬ اسلامی
در مطالعات علمی، برای دست¬یابی به هویت شناسی در ابتدا به موضع علم شناسانه نیازمندیم. مولفه های یک علم عبارتند از: مبادی، مبانی و مسائل؛ علم، ترکیبی از این سه مولفه است.علم شناسی دارای دو نوعِ تاریخی یا پسینی و فلسفی- منطقی یا پیشینی است.استاد مطهری علم شناسی را از سودمندترین دستاوردهای جدید دانش بشری معرفی کرده است.وی در شناخت فلسفی-منطقی علوم، از موضوع، روش، هدف، غایت و مبادی علوم اسلامی سخن می گوید و ملاک علم شناسی را این امر می داند.ملاک علم شناسی ما در این مطالعه نیز همین خواهد بود؛ تمایز در موضوع، روش و هدف.علم شناسی در نزد دانشمندان و حکیمان مسلمان ذیل بحث های اجزاء العلوم، احصاءالعلوم، تقسیم العلوم و رئوس ثمانیه آمده است.
موضوع ما، علم شناسانه یا فلسفه علوم اسلامی است.یک مسئله جزئی آن یعنی رابطه علم کلام با فلسفه است.
برخی از اندیشمندان اسلامی معیار تمایز علوم را در موضوع، محمول و حیثیات می دانند.مثلا موضوع علم فقه، فعل مکلف و علم نحو، کلمه و کلام است. محمول علم فقه، احکام خمسه و محمول علم نحو، اعراب و بناء و محمول علم صرف، صحت و اعلال است. حیثیت نیز یکی از عوامل تمایز دو علم است؛ مثلا یک کلمه از حیثی، مشمول اعراب و بناء می شود و از حیثی دیگر، صحت و اعلال.
این معیار تمایز از نظر برخی متفکران غربی موارد دیگری نیز معرفی شده است. مثلا در کتاب علم و دین، تمایز علم و دین را به تمایز در موضوع، هدف، روش، زبان و معرفت آن دو می داند. به عنوان نمونه بنابر نظر دیدگاه تمایز( در تقابل با دیدگاه تعارض و تعامل) معتقد است معرفتی که از علم به دست می آید، یک معرفت-عینی- objective در حالیکه معرفتی که از دین به دست می آید یک معرفت-شخصی و درونی- subjective است….
معیارهای دیگر( و نوین) اندیشمندان غربی مثل اثبات گرایی، ابطال گرایی، عقلانیت انتقادی و… نیز وجود دارد. مثلا توماس کوهن نظریه پارادایم های علمی(الگوهای پژوهشی)را برخلاف اثبات گرایان و ابطال گرایان، برخاسته و ماخوذ از “عمل عالمان” در تاریخ علم می داند. پوپر بر خلاف اثبات پذیری روش علمی ابطال پذیری را مطرح می‌کند؛ فرضیه ای ابطال پذیر خواهد بود که یک گزاره مشاهده ای یا بیشتر”منطقا نا سازگار” با آن امکان وجود داشته باشد؛ به این معنا که اگر صدق گزاره ها اثبات شد، فرضیه را ابطال نماید.دیدگاههای این اندیشمندان به دلیل جامع نبودن، نمی تواند دیدگاه کاملی باشد.
آنچه مسلم است، تفاوت روش های تحقیق بین اندیشمندان به همین اختلاف نظر در فلسفه علم و روش شناسی برمی گردد. استاد ملکیان در این خصوص معتقد است: اثبات گرایان(پوزیتیوها) روش تحقیق و فرضیه های “اثباتی” را توصیه می کنند.در حالی که نقادان آنها به اینگونه سخت گیری ها معترضند.برخی اساتید(در ایران) برای طرح های تحقیقاتی حتی در مباحث اندیشه ایی نیز ذکر کردن” فرضیه” و متغیرهای مستقل و وابسته را ضروری می دانند، در حالی که برخی دیگر حتی بر نوشتن فرضیه نیز اصرار ندارند.
موضع ما در اینجا، دو اصل است؛ اصل اول: تعامل بین مبادی و مسائل علوم و اصل دوم: جامع نگری روشی خواهد بود. تمایز بین دو علم نیز به تمایز در موضوع، هدف و روش آنها برمی گردد.

تعریف علم کلام اسلامی
قبل از تعریف علم کلام باید بگوییم در مفاهیم ماهوی که جنس و فصل دارند، می توان تعریفی “واحد” ارائه کرد، اما در معقولات ثانیه تعاریف تام وجود ندارد. یافتن حداقل مشترک دشوار است و باید به ویژگی های عام و مشترک بپردازیم.معمولا فیلسوفان دین در یک تعریف مقبول عواملی نظیر وضوح، ضرورت رویکرد نقدی، مبتنی بودن عقاید بر برهان نه بر ترجیح شخصی یا تصدیق جمعی و نقش تالیفی یا ترکیبی را بیشتر مورد تاکید قرار می دهند.
ما در این نوشتار به تعریف علم کلام می پردازیم.
مفهوم شناسی علم کلام
کلام در لغت و اصطلاح معانی خاصی دارد. واژه کلام در کتاب های لغت به معنی سخن گفتن به منظور افاده ی مقصود آمده است . کلام در اصطلاح دانش خاصی است که دارای تعاریف متعددی است که به آن می پردازیم. با تبیین صحیح موضوع، روش و غایت علم کلام، علوم مشابه دیگر نظیر فلسفه دین و الهیات از این علم، جدا می شوند.چرا که بیشترین جهت در تفاوت علم کلام با آن دو همین موضوع، ر وش و غایت است.
تعریف هایی که در کتاب های کلامی متکلمین( به ترتیب تاریخی: فارابی، شیخ صدوق، شیخ مفید، شیخ طوسی، امام محمد غزالی، قطب الدین شیرازی، علامه حلی، ابن میثم بحرانی، عضدالدین ایجی، سعدالدین تفتازانی، ابن خلدون، جرجانی، لاهیجی و استاد مطهری) آمده، متفاوت است و هر کدام از زاویه خاصی کلام را تعریف کرده اند. برخی از این تعاریف موضوع محور، برخی غایت محور و برخی روش محورند یا بر نقش کارکردی کلام و تاثیر آن بر متکلم تاکید دارند. اما تعاریف جامعی هم که همه این مباحث را شامل شوند، وجود دارد. برخی از محققان معاصر گفته اند: بهترین تعریف آن است که دربردارنده موضوع، روش و اهداف علم باشند.
در باب چیستی علم کلام با توجه به محدود بودن دامنه تحقیق ناگزیریم به چند نمونه از تعاریف متکلمین اکتفا نماییم:
فارابی: علم کلام را ملکه ای می داند و در تعریف این علم می گوید: صناعت کلام ملکه ای است که انسان به کمک آن می تواند از راه گفتار به یاری آرا و افعال محدود و معینی که واضع شریعت، آن ها را به صراحت بیان کرده، بپردازد و هر چه را مخالف آن است، باطل نماید.1در این تعریف بر دو نقش عمده علم کلام یعنی داشتن هویت ابزاری و نقش دفاعی آن تاکید شده است.
ابن خلدون: معتقد است کلام متکفل احتجاج و اقامه دلایل عقلی بر عقاید دینی و رد بدعت گزاران و منحرفان از روش های پیشینیان و اهل سنت در اعتقادات می باشد.
این تعریف چون از موضوع (عقاید دینی)، روش (استدلالی و عقلی) و غایت (رد بدعت) بهره گرفته است اما چنانکه منتقدین گفته اند، عبارت انحراف از روش های اهل سنت در اعتقادات ربطی به تعریف ندارد و مشکل دیگر این تعریف این است که کلام نقلی را شامل نمی گردد و تنها به اقامه ی دلایل عقلی، بسنده کرده است.
ابن میثم بحرانی: کلام را محدود به چارچوب دین می بیندومعتقد است که کلام پیرامون اصول عقاید یا اصول دین بحث می‌کند و به آن علم اصول دین و علم اصول عقاید نیز می گوید. این تعریف، تنها اشاره به موضوع علم کلام دارد و اشاره ای به روش و غایت علم کلام ندارد.
میرسیدشریف جرجانی:علم کلام را محدود به معاد و جهان آخرت می¬داند و می گوید: علمی است که پیرامون معاد و مسائل مربوط به آن مانند بهشت و دوزخ، صراط و میزان، ثواب و عقاب، بحث می‌کند . این تعریف، تعریف جامعی نیست و مشکل این تعریف نیز علاوه بر موضوع محوری صرف، محدود کردن موضوع علم کلام، تنها به بحث معاد است.
قاضی عضدالدین ایجی: در کتاب مواقف علم کلام را به اثبات عقائد دینی و دفع شبهات تعریف می‌کند و می گوید:کلام علمی است که انسان را بر اثبات عقاید دینی بر پایه استدلال، توانا می سازد و از این طریق شبهات را دفع می‌کند که می توان این را تعریف به غایت دانست.
تفتازانی: علم کلام را به موضوع و روش تعریف می‌کند و می گوید: علم به قواعد شرعی، اعتقادی که از طریق دلایل یقینی به دست می آید.
لاهیجی: وی در شوارق الالهام با تکیه بر تعریف مواقف ومقاصد به علم کلام می پردازد: تفاوت تعریف مواقف و مقاصد در این است ؛ بنا برتعریف مواقف مباحثی از قبیل آنچه پیرامون جواهر و اعراض در متون کلامی مطرح می گردد داخل در تعریف علم کلام خواهد بود؛ زیرا این گونه مباحث در قدرت و توانایی متکلم بر اثبات عقاید دینی موثرند، ولی بنا بر تعریف مقاصد از دایره علم کلام بیرون می باشد، زیرا از جمله قواعد و علوم کلامی به شمار نمی روند.
استاد مطهری معتقد است: “علم کلام علمی است که به استنباط، تنظیم و تبیین معارف و مفاهیم دینی پرداخته است و بر اساس شیوه های مختلف از مبانی دین دفاع می‌کندو به شبهات مخالفان پاسخ می‌دهد”.۳
وی در جای دیگر یادآور می شود که: علم کلام دانشی است که به بحث پیرامون اصول اعتقادی دین اسلام (یعنی آنچه از نظر اسلام باید بدان معتقد بود و ایمان داشت) و جهان بینی دینی بر مبنای استدلال عقلی و نقلی می پردازد و به شبهه هایی که در این زمینه مطرح می شود پاسخ می‌دهد؛ دانش کلام به تبیین پایه های اعتقادی در یک دین و مقابله و بحث با مخالفان می پردازد.۴
کلام و الهیات
استاد جعفر سبحانی در خصوص علم کلام معتقد است:
“علم کلام از روز نخست، به عنوان دفاع از عقاید پی ریزی شده است و این علم، اختصاص به مسلمانان ندارد؛ بلکه مسیحیان نیز برای دفاع از عقاید و کتاب های خود، کلامی دارند که در فارسی به آن “الهیات” و در عربی “علم اللاهوت”و در انگلیسیtheology” ” می گویند . با توجه به تعاریف متعدد این علم می توان گفت: همه اصحاب ادیان، موجد علم دفاع از باورهای دینی بوده اند، اما علم کلام به دلالت تطابقی، همان الهیات نیست و الهیات و تئولوژی اعم از علم کلام، فقه و… است . الهیات در فرهنگ فلسفی چنین تعریف شده است:” علمی است که در آن از خدا بحث می شود.” این علم اولین بار در یونان(توسط افلاطون و به معنی گفتار درباره خدا) و در مسیحیت مطرح شد اما از جهت موضوع، شامل همه دین ها می شود.مهم ترین اقسام الهیات، الهیات طبیعی(عقلی) و الهیات وحیانی(نقلی) است.این کلمه معرب و به صورت “اثولوجیا” در حکمت اسلامی وارد شده است…
برهان هایی مانند برهان های اثبات وجود خدا، حدوث یا قدم جهان هستی، نبوت خاصه و عامه، عدل الهی، امامت و معاد در این علم نظری بحث می شود. دانشمند علم کلام را متکلم می گویند . پس متکلم موظف است به سوالات و شبهاتی که درباره عقاید دینی مطرح می شود متناسب با شرایط، مخاطب سنجی و مقتضیات زمان پاسخ دهد وگزاره های دینی را متناسب با الگوهای روشمند کلامی، تنظیم، تبیین واثبات کند؛ چه آنکه عقاید دینی همیشه به این امر نیازمند است خواه این خواسته از طرف دینداران باشد و چه از طرف غیردینداران.
متکلم، رسالت خطیری را به عهده دارد و ضرورت پرداختن به علم کلام این است که منشاء بسیاری از برداشت های نادرست از دین که نهایتا منجر به رفتارهای نادرست می شود ریشه در همین تفسیرهای نادرست و غیرمنطقی کلامی- اعتقادی از دین دارد؛ به عنوان مثال جریان اختلاف خلافت پس از وفات پیامبر(ص) و تمسک به اعتقاد”حسبنا کتاب الله”، جریان جنگ صفین و پذیرش حکمیت قرآن، پیدایش فرقه کلامی مرجئه که نظریه ی”ارجاء” مبنای فکری امویان و دست آویزی جهت توجیه ظلم و جور دستگاه حکومتی آنها بود و قیام عاشورا ایستادگی در برابر جریان ارجاء بود که اساس و رکن دین یعنی عمل را هدف قرار داده بود ؛ فرقه ی باطنیه، وهابیت، فرقه های دست ساز استعمار مثل بابیت و بهائیت، رواج سلفی گری و داعش و خطرات آنها برای جهان اسلام و مذهب تشیع، از نمونه های بارز تفسیر نادرست از متون اسلامی و برداشت های کلامی غلط از دین، از همان سده ی پس از وفات پیامبر(ص) است. عکس این قضیه تبیین درست از گزاره های دینی، باعث زدودن غبار از آیینه ی دین می شود.سوالات کلامی مطرح در زمان های مختلف و پاسخ گویی منطقی به آنها توسط متکلم باعث افزایش معرفت دینی می شود.از آنجا که علم کلام علمی منفعل و جامد نیست، بلکه در بستر زمان فعال و پویا است و دین اسلام نیز دینی فرازمانی و فرامکانی است، متکلم باید همواره در دفاع از دین پاسخ های معقول و منطقی را برای سوالات و شبهات دینی از متون دینی استنباط و استخراج نماید.
نکته ای که در پایان بحث تعریف علم کلام باید به آن اشاره شود این است که برخی از متکلمین، ابن میثم بحرانی، صراحتا اصطلاح اصول دین و یا اصول عقاید دینی را و برخی اصطلاح عقاید دینی و ایمانی را( فارابی، ایجی، لاهیجی، تفتازانی، ابن خلدون، استاد مطهری و…)در تعریف این علم آورده اند.

تعداد صفحات

163

شابک

978-622-378-212-1

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

.فقط مشتریانی که این محصول را خریداری کرده اند و وارد سیستم شده اند میتوانند برای این محصول دیدگاه(نظر) ارسال کنند.