149,000 تومان
تعداد صفحات | 82 |
---|---|
شابک | 978-622-5572-88-1 |
عنوان صفحه
فصل1 9
اهمیت اخلاق و بهبود رفتار در مراکز آموزشی و علمی 9
اخلاق 10
تعاریف و سیر تکاملی مفهوم اخلاق 10
نظریه های اخلاقی 11
انواع نظریههای اخلاقی 12
علم اخلاق 13
ملاك ارزشگذاري در اخلاق 14
تمایز اخلاق نظري و عملی 15
اخلاق در علم مدیریت 16
اخلاق و بهبود رفتارها 18
اخلاق در مراکز علمی و آموزشی 21
تدوين منشور اخلاقي براي مراکزهای آموزشی و علمی 23
فصل 2 33
سازماندهی کلاس با شیوه های متفاوت تدریس بر یادگیری 33
.یادگیری 34
چیدمان کلاس درس بر اساس شیوه های تدریس 36
طراحی کلاس درس 42
گونه شناسی ساختاری کلاس درس 43
الگوها بر اساس ساختار فیزیکی کلاسها 44
فصل 3 49
مفاهیم و تعاریف هوش فرهنگی 51
هوش 53
فرهنگ 53
هوش فرهنگی 54
هوش فرهنگی؛ نیاز مدیران در قرن تنوع 57
هوش فرهنگی در سازمان چیست؟ 58
عناصر هوش فرهنگی 60
استفاده از هوش فرهنگی 62
هوش فرهنگی و رهبری جهانی 63
بررسي ميزان تأثير هوش فرهنگي بر عملكرد وظيفه مديران 64
نگرش چهار عاملي هوش فرهنگي 65
فرهنگ سازماني 66
فرهنگ غالب و خردهفرهنگهای سازمان 66
شیوهی پیدایش فرهنگ سازمانی 67
حفظ و نگهداری فرهنگ سازمانی 68
منابع 77
ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﺆﺛﺮ ﺑﺮ ﻳﺎدﮔﻴﺮي، ﺟﻬﺖ ارﺗﻘﺎء ﺳﻄﺢ ﻋﻤﻠﻜﺮد و ﭘﻴﺸﺮﻓﺖ ﺗﺤﺼﻴﻠﻲ دانشآموزان، ﻳﻚ، ﻫﺪف اﺳﺎﺳﻲ در اﻏﻠﺐ پژوهشهای تربیتی ﺑﻮده ﻛﻪ به دﻧﺒﺎل آن، اﻟﮕﻮﻫﺎي ﻣﺨﺘﻠﻔﻲ از ﻳﺎدﮔﻴﺮي ﻣﺪرﺳﻪ ارائهشده اﺳﺖ. ﻧﻘﺶ ادراك دانشآموزان و ﻣﻌﻠﻤﺎن از ﻣﺤﻴﻂ ﻳﺎدﮔﻴﺮي ﻛﻼﺳﻲ بررسیشده اﺳﺖ و راﺑﻄﻪ ﻧﻴﺮوﻣﻨﺪ ﺑﻴﻦ ﭘﻴﺎﻣﺪﻫﺎي ﺷﻨﺎﺧﺘﻲ و ﻋﺎﻃﻔﻲ در ﺑﺴﻴﺎري از ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﻣﺤﻴﻂ ﻳﺎدﮔﻴﺮي بهوسیله ﺑﺴﻴﺎري از ﭘﮋوﻫﺸﮕﺮان ﻧﺸﺎن دادهشده اﺳﺖ.
با توجه به این امر که انسانها در طول زندگی هیچگاه قدرت یادگیریای که در کودکی داشتهاند را نخواهند داشت و در بسیاری موارد پیشرفت ما در یادگیری دوران کودکی نقش بسیار جدی را در یادگیری در سنین بالاتر ایفا میکند. پرداختن به عوامل تأثیرگذار در یادگیری در دورههای آموزشی حائز اهمیت به نظر میرسد. بررسی همه عوامل مؤثر در این فرآیند، امکانپذیر نیست اما تحقیقات نشان دادهاند که میتوان این عوامل تأثیرگذار را در دودسته کلی عوامل فردی و عوامل محیطی تقسیمبندی کرد. عوامل اثرگذاری بر یادگیری را میتوان به دو بخش عمده تقسیم نمود:
بنابراین موقعیت و محیط یادگیری از عوامل بسیار مؤثر در یادگیری است. طبیعی است هر چه امکانات آموزشی، کتابخانه و منابع مختلف علمی مناسبتر و بیشتر باشد، یادگیری شاگردان در مقایسه با یادگیری شاگردان مدرسهای که دارای فضای مناسب نیست بسیار متفاوت خواهد بود. از این رو طراحی مناسب فضاها و رعایت استانداردها و شاخصهای کیفی از عوامل مهم و تأثیرگذار در بالا بردن سطح کیفیت فضاهای آموزشی محسوب میشود. استفاده از شاخصهای عملکردی و اصول و مبانی زیباشناسی در طراحی فضاهای کالبدی آموزشی، علاوه بر پاسخگویی به نیازهای روحی و جسمی دانشآموزان، موجب پرورش استعدادها و شکوفایی خلاقیتهای آنان خواهد شد.
عوامل محیطی خود به سه دسته کلی تقسیم میشود:
ازآنجایی که انسان، به عنوان موجودی متفکر، بهوسیلهی حواس گوناگون با دنیای خارج ارتباط برقرار میکند و حتی دانش او از دنیای خارج از طریق حواس گوناگون برای او حاصل میشود و این حواس، در هرلحظه با محرکهای مختلف تحریک میشوند بنابراین محیطهای فیزیکی اطراف انسان نقش مهمی را در معنادهی و سازمانبخشی به زندگی او بازی میکنند.
یادگیری بخش مرکزی از زندگی هر فرد و از نظر روانشناسی یک نوع فرآیند است. در هر فرآیند عوامل و متغیرهایی در حال تعاملاند. نوع و شدت تعامل، تغییرات گوناگونی را به دنبال میآورد. در هر نظام آموزشی، عوامل بسیاری با یکدیگر عمل نمیکنند تا یادگیری و پیشرفت تحصیلی برای دانشآموزان حاصل گردد عوامل و متغیرهای زیادی نیز وجود دارند که فرآیند یادگیری و پیشرفت تحصیلی را تحت تأثیر قرار میدهند؛ اما به طور کلی دو نوع انگیزش برای یادگیری و پیشرفت مطرح میشود که شامل انگیزههای درونی و بیرونی است. جامعترین تعریفی که تاکنون از یادگیری ارائه شده، تعریف هیلگارد[1] و مارکوئیز[2] است. این دو روانشناس، یادگیری را بدین گونه تعریف کردهاند:
یادگیری عبارت است از فرایند تغییرات نسبتاً پایدار در رفتار بالقوه فرد، بر اثر تجربه. این تعریف نسبت به تعاریف دیگر رجحان و برتری خاصی دارد؛ زیرا دیدگاهی جدید از فرایند یادگیری ارائه داده است و این دیدگاه جدید را میتوان در مفاهیمی همچون فرآیند، تغییر[3]، نسبتاً پایدار، رفتار بالقوه[4] و تجربه[5]جستجو کرد.
فرآیند بر وقایع و روابط پویا، مستمر و پیوسته در حال تغییر اطلاق میشود. یکی از مشخصات بارز فرآیند، حرکت و پویایی آن است که بر اثر تعامل دائم اجزاء و متغیرهای موجود در آن صورت میگیرد و آغاز و پایانی ندارد. یادگیری نیز یک فرایند است؛ چون بر اثر تعامل دائم فرد با محیط، همیشه و در همه جا بهطور پیوسته و مستمر صورت میگیرد.
يادگيرى نوعى تغيير است که در فرايند تجربه اتفاق مىافتد، اما نه هر تغييري؛ تغييرى که بهتدریج حاصل مىشود و نسبتاً ثابت و پايدار باشد. بنابراين، تغييرات ناشى از رشد و بلوغ، تغييرات فيزيولوژيک (مانند تغيير اندازه مردمک چشم در تاريکي) و تغييراتى که بر اثر عوامل مکانيکى يا شيميايى (مانند گرفتگى ماهيچهها بر اثر خستگى و استعمال داروها) به وجود مىآيد، يادگيرى نيست.
کاربرد مفهوم نسبتاً پايدار به اين دليل است که تغييرات موقت رفتار که از عوامل انگيزشي، انطباق حسى يا خستگى ناشى مىشوند، از حيطهی يادگيرى بيرون هستند؛ زيرا تغييرات حاصل از يادگيري، تغييرات نسبتاً پايدارند؛ بهعبارتدیگر، يادگيرى دربرگیرندهی تغييرات نسبتاً دائم است و رفتار موردي، لحظهاى و تصادفى بههیچوجه يادگيرى ناميده نمىشود.
کاربرد عبارت رفتار بالقوه دليل بر تفاوت بين مفهوم يادگيرى و عملکرد است. يادگيرى تغييراتى است که در ساخت ذهنى فرد ايجاد مىشود و در حال حاضر، قابلاندازهگیری نيست. مقدارى از تغييرات حاصل از يادگيرى ممکن است به علت مساعد بودن شرايط، به رفتار بالفعل تبديل شود که در اصطلاح به آن عملکرد مىگويند، ولى هميشه نبايد انتظار داشت که آثار يادگيرى بلافاصله در رفتار بالفعل يا عملکرد يادگيرنده پديدار شود. گاهى اوقات بدون اينکه در رفتار بالفعل فرد تغييرى حاصل شود، يادگيرى به وقوع مىپيوندد؛ مثلاً ممکن است دانشجويان رشتهی علومتربيتى مفاهيم مربوط به درس روشها و فنون تدريس را ياد بگيرند، اما فرصت تدريس براى آنان فراهم نگردد و رفتار بالقوه ايشان به عملکرد تبديل نشود. از همين روست که هيلگارد و مارکوئيز در تعريف يادگيرى به جاى تغيير در رفتار، اصلاح تغيير در رفتار بالقوه را برگزيدهاند.
کاربرد کلمهی تجربه در تعريف حاکى از اين است که تنها آن دسته از تغييرات رفتار را مىتوان يادگيرى ناميد که محصول تجربه، يعنى تأثير متقابل فرد و محيط در يکديگر باشد. اگر تجربه را تعامل ميان فرد و محيط، يعنى تأثيرپذيرى فرد از محيط و تأثیرگذاری فرد در محيط به دنبال يک سلسله فعلوانفعالات بدانيم، يادگيرى را حاصل تلاش، حرکت، فعاليت و مشارکت شخص يادگيرنده خواهيم دانست. در برخورد فرد با محيط براى يادگيري، اعضاى حسي، دستگاههاى عصبي، تجربههاى قبلي، تمايلات و گرايشها و هدفهاى يادگيرنده، نقش مؤثرى به عهده دارند. در واقع، کل شخصيت فرد در تمام ابعاد خود، در فرايند تعامل قرار مىگيرد و تغيير پيدا مىکند.
کلاس درس فضايي است كه به عنوان كلاس درس شناخته میشود در اين فضا دروسي كه تفهيم آنها از طريق خواندن و نوشتن و تكرار مطالب توسط معلم و دانشآموز و كلا” تجربه ذهني انجام میگیرد، تدريس میشود.
یکی از عوامل مؤثر بر شکل کلاس نوع چیدمان و سازماندهی عناصر داخلی آن است. میتوان گفت چیدمان کلاس بهنوعی متأثر از نوع درس و به تبع آن، روشی ست که معلم برای تدریس انتخاب میکند؛ بنابراین لزوماً برای شناخت و تعیین شکل مناسب کلاس باید ابتدا روشهای تدریس را بشناسیم.
طراحی محیطهای آموزشی همواره با نوع آموزش و روش آموزش دارای ارتباط ویژهای است زیرا «کلاس درس مرئیترین نماد یک فلسفه آموزشی میباشد». همچنین سامر (1387) عقیده دارد که شیوهای که معلم بر مبنای فضای کلاس را شکل میدهد بیانگر فلسفه آموزشی او است. اینکه چطور یک کلاس درس را طراحی میکنیم وضعیتی مشخص در مورد اینکه چطور به آموزش مینگریم، ایجاد میکند یک کلاس درس یک سیستم است، یک ارتباط پیچیده بین ساختار فیزیکی و چیدمان اتاق، معلم، دانشآموزان و توزیع فضا وجود دارد. کلاسهای درس واحدهای هم سازمانی هستند و خصوصیات فیزیکی یک زمینه میتواند هم بر رفتار و هم بر برنامه آموزشی تأثیر بگذارد. از جمله روشهایی که امروزه بکار گرفته میشود، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
در این روش مجموعه کاملی از حقایق، اصول و مفاهیم با شیوهای منسجم به دانشآموزان انتقال مییابد. ولی استفاده از این روش برای ایجاد مهارتهای ذهنی در سطوح بالای یادگیری مانند درک و فهم، کاربرد، تجزیه و تحلیل و… مناسب نیست؛ زیرا فعالیت و ایده پردازی دانشآموزان در این روش بسیار محدود است. در این روش میتوان از رادیو، تلویزیون و اسلایدها و… نیز برای آموزش استفاده کرد.
در این روش دانشآموز با استفاده از روش آزمونوخطا و روش تحلیل مسأله و راهحلهای ممکن را برای مسأله در نظر میگیرد. این روش در زمینه رشتههای علمی مثل ریاضیات علوم، فیزیک. شیمی کاربرد زیادی دارد. استفاده از این روش کودکان را خلاق و کاوشگر میسازد. البته این روشی است که پرهزینه خواهد بود.
این روش از کهنترین روشهایی است که در طول تاریخ تعلیم و تربیت بکار رفته است. مباحثه که میتواند بهصورت مباحثه آزا بین همه دانشآموزان و یا بهصورت گروههای 6 تا 20 نفره (همراه با رهبر گروه) باشد، به دانشآموزان فرصت میدهد تا نظرات، عقاید و تجربیات خود را با دیگران در میان بگذارند. اعتمادبهنفس و همکاری گروهی و نقادی را در کودکان پرورش دهند. این روش بیشتر در زمینه دروسی بکار گرفته میشود که جنبهی اجتماعی دارند.
این روش بر اساس مشاهده و دیدن استوار است و افراد مهارتهای خاصی را از طریق مشاهده و دیدن فرا میگیرند. از این روش میتوان برای آموزش مهارتهای زندگی روزمره به کودکان. یا فعالیتهای هنری و تجسمی استفاده نمود.
انتخاب هر نوع از روش تدریس، گونهای از سازماندهی و یا ترتیب قرارگیری دانشآموزان را به همراه دارد. سازماندهی دانشآموزان نه تنها به مشخص شدن الگوهای ارتباطی و رابطه بین افراد در کلاس کمک میکند، بلکه بر تنوع تصمیمات روزانه معلمین در مورد اینکه چگونه منابع محدود مورد مدیریت و استفاده قرار گیرد تأثیر میگذارد. به طور کلی سازماندهی در کلاس به دو گونه سنتی یا آزاد انجام میگیرد:
شامل ردیفهای نیمکت دانشآموزان است که به سمت معلم و تختهسیاه در جلوی کلاس میباشد. در این نوع سازماندهی مباحثه بین دانشآموزان انجام نمیشود، بلکه بین معلم و دانشآموزان است.
این نوع سازماندهی از نظر اجتماعی به دانشآموزان کمک میکند. اساس چنین نوعی از سازماندهی بر این است که دانشآموزان با شرکت فعال و دخالت در یادگیری خودشان نسبت به دریافت بیاراده علم، یادگیری بهتری خواهند داشت. آنان اجتماع متنوعتری دارند و مشکلات انضباطی کمتری نسبت به دانشآموزان مدارس سنتی ایجاد میکنند سازماندهی آزاد به دو شکل دایرهای و گروهی انجام میشود.
الف: شکل دایرهای: برای مباحثه کلاسی و تکالیف کلاسی بسیار مناسب است. بهتر از فرم دایرهای، نیمدایره است تا دانشآموزان پشت به معلم نباشند. در این نوع مباحثه دانشآموزان بدون بلند کردن دستهایشان به مباحثه تشویق میشوند و در این بین روابط متقابل نیز افزایش مییابد.
ب: سازماندهی گروهی: نشستن گروهی در گروههای 4 تا 6 نفره برای مباحثه گروهی، آموزش مشارکتی یا تکالیف گروهی کوچک بسیار مناسب است. اگر این نوع سازماندهی مورداستفاده قرار گیرد ممکن است از دانشآموزان خواسته شود که صندلیهای خود را برای توضیحات یا صحبت کردن به شکلی جابهجا کنند که معلم روبروی آنها بنشیند.
مشکلات این نوع سازماندهیهای آزاد این است که ارتباط بین دانشآموزان زیاد شده و زمان کمی را برای تکالیفشان صرف میکنند و زمان زیادی بیهدف و برای آماده شدن برای تکالیف صرف میشود. این نوع کلاسها پرسروصدا هستند و باید راهی برای کنترل دانشآموزان بهوسیله معلم یافت شود. اگرچه موفقیت تحصیلی دانشآموز، فقط تحت تأثیر محیط فیزیکی نمیباشد، ولی رفتارهایی نظری توجه، مشارکت کلاسی و رضایت دانشآموزان بیشتر تحت تأثیر محیط فیزیکی قرار میگیرد.
با توجه به مطالب فوق هر یک از سازماندهیها در جای خود مناسب. قابل استفاده هستند و هیچ یک مزیتی بر دیگری ندارد، در واقع یک کلاس باید قابلیت چیدمان شدن به انواع مختلف را داشته باشد تا در هر زمانی به فراخور هدف معلم تغییر یابد.
معمولترین شکلی که معمولاً برای کلاس پیشنهاد میشود مربع یا مستطیل است. کلاسهای سنتی همواره مربع شکل بودهاند. با توجه به تصاویر ارائه شده، اگرچه که یک کلاس مربع شکل قابلیت انعطافپذیری و فشردگی را دارد ولی از نظر گروهبندی و انجام فعالیتهای خاص در کلاس ضعیف میباشد. البته یکی از راهحلهایی که برای رفع این مشکل بیان شده استفاده از تیغههای متحرک برای تقسیمبندی کلاس برای انجام فعالیتهای گروهی است. غالباً استفاده از این راه حل مشکلاتی را ایجاد کرده است. از جمله اینکه سازماندهی کلاس باید به کودکان اجازه دهد که مکان معینی را به عنوان فضای خودشان بشناسد، فضایی که از دیگر فضاها جداست، ثابت است. به آنها تعلق دارد. عدم احساس مکان، باعث ایجاد احساس ناامنی روانی در آنها خواهد شد.
تعداد صفحات | 82 |
---|---|
شابک | 978-622-5572-88-1 |
.فقط مشتریانی که این محصول را خریداری کرده اند و وارد سیستم شده اند میتوانند برای این محصول دیدگاه(نظر) ارسال کنند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.