۲۱۷,۰۰۰ تومان Original price was: ۲۱۷,۰۰۰ تومان.۱۸۴,۴۵۰ تومانCurrent price is: ۱۸۴,۴۵۰ تومان.
شابک | 978-622-378-667-9 |
---|---|
تعداد صفحات | 155 |
انتشارات |
مقدمه 9
بخش اول: مفاهیم پایه 29
تیپهای شخصیتی: مروری بر مدلهای اصلی 29
۳ کاربرد مدلها در مدیریت تعارض 45
ابعاد مختلف تیپهای شخصیتی مرتبط با تعارض منافع 46
منافع متعارض: انواع و دلایل بروز 52
اختلافات ارزشها و اعتقادات 58
تعریف ارزشها و اعتقادات 59
تأثیر فرهنگ و مذهب 60
تضاد در مسائل اخلاقی 62
سوءتفاهمها و ارتباطات ناکارآمد 63
رقابت برای منابع محدود 69
سبکهای ارتباطی مختلف 70
نقص در فرآیند تصمیمگیری 72
فشارهای خارجی و محیطی 73
نتظارات غیرواقعی 74
تفاوتهای شخصیتی 75
بخش دوم: تحلیل واکنشپذیری تیپهای شخصیتی 77
تیپهای شخصیتی برونگرا 77
تیپهای شخصیتی درونگرا 93
استراتژیهای موثر 94
تیپهای شخصیتی شهودی 95
ویژگیهای تیپهای شخصیتی شهودی 96
تیپهای شخصیتی حسی 97
تیپهای شخصیتی فکری 99
تیپهای شخصیتی احساسی 100
تیپهای شخصیتی قاطع 102
تیپهای شخصیتی انعطافپذیر 104
بخش سوم: استراتژیهای کلی مدیریت تعارض 109
گفتوگوی باز و صادقانه 109
گوش دادن فعال 110
پیشنهاد راهحلهای خلاقانه 113
مدیریت احساسات 114
تعیین قوانین و چارچوبها 115
فراهم کردن زمان و فضا برای تفکر 117
استفاده از مشاوره و کمکهای خارجی 118
بخش چهارم: مطالعات موردی 121
بررسی نمونههای واقعی از تعارض منافع 121
تحلیل واکنشهای تیپهای شخصیتی مختلف 122
استراتژیهای مدیریت تعارض 128
تأثیر تکنولوژی بر تعاملات شخصی و شخصیتهای مختلف 139
ارتباط بین تیپهای شخصیتی و مدیریت استرس در محیط کار 140
منابع و مآخذ 153
ستیز یا تعارض در سادهترین شکل خود به معنای نوعی کشمکش یا اختلاف میان دو یا چند نفر یا گروه است که بر سر مسائل یا اهداف مختلف رخ میدهد. ستیز زمانی به وجود میآید که افراد یا گروهها در مورد مسائل خاصی مانند منابع محدود، ارزشها، اهداف، یا خواستههایشان با یکدیگر اختلاف نظر دارند. این اختلافات ممکن است به اشکال مختلف بروز پیدا کند؛ از بحثهای ساده تا برخوردهای فیزیکی و جدیتر.
ستیز ممکن است به دلایل مختلفی مانند تفاوتهای فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و حتی شخصیتی رخ دهد. برای مثال، دو نفر که دارای سبکهای ارتباطی متفاوت هستند، ممکن است بر سر موضوعات سادهای مانند نحوه صحبتکردن یا تفسیر رفتارهای یکدیگر با مشکل مواجه شوند. همچنین، در سازمانها ستیز میتواند به دلیل تفاوتهای نقشها، اهداف سازمانی یا توزیع منابع بروز کند.
ستیز به عنوان یک پدیده اجتماعی و روانشناختی ویژگیهای متعددی دارد که آن را از سایر تعاملات روزمره متمایز میکند. اولین ویژگی مهم ستیز دوطرفه بودن آن است. ستیز همیشه میان دو یا چند نفر یا گروه رخ میدهد و به تنهایی قابل تحقق نیست. این به آن معناست که برای ایجاد ستیز، حداقل دو طرف با دیدگاهها، منافع یا اهداف متعارض وجود دارد که هرکدام به شکلی به دنبال پیشبرد منافع خود هستند. در واقع، بدون وجود این تعاملات میان افراد یا گروهها، زمینهای برای شکلگیری ستیز وجود نخواهد داشت. ستیز تنها زمانی بروز میکند که ارتباط یا تعاملی فعال میان طرفین برقرار باشد و این تعامل میتواند در محیطهای مختلف مانند محل کار، خانواده یا جامعه اتفاق بیفتد.
یکی دیگر از ویژگیهای کلیدی ستیز اختلاف نظر اساسی است. ستیز معمولاً زمانی رخ میدهد که طرفین بر سر موضوعات بنیادی مانند اهداف، ارزشها، یا نیازهایشان با یکدیگر اختلاف نظر دارند. این اختلافات ممکن است به دلایل مختلفی از جمله تفاوت در دیدگاهها، طرز فکر یا حتی منابع محدود بروز کند. برای مثال، در محیط کاری ممکن است دو همکار بر سر نحوه اجرای یک پروژه اختلاف داشته باشند، یا در خانواده، اعضای خانواده در مورد چگونگی تخصیص منابع مالی یا زمان به یک فعالیت دچار تضاد شوند. نکته مهم در اینجا این است که ستیز زمانی ایجاد میشود که طرفین احساس کنند که نیازها یا خواستههایشان در تقابل مستقیم با نیازها یا خواستههای طرف مقابل قرار دارد و این اختلاف به حدی است که بدون تعامل و مذاکره نمیتوان آن را به راحتی حل کرد.
علاوه بر این، ابعاد روانشناختی و اجتماعی نیز نقش مهمی در شکلگیری و شدت ستیز دارند. ستیز تنها به بعد منطقی محدود نمیشود، بلکه ابعاد احساسی، روانشناختی و اجتماعی آن نیز اهمیت ویژهای دارند. افراد در شرایط ستیز، معمولاً نه تنها به دلیل تفاوتهای عقلی، بلکه به دلیل احساسات منفی نظیر خشم، ترس، یا ناامیدی واکنش نشان میدهند. این احساسات میتوانند به شدت ستیز بیفزایند و حتی باعث شوند که طرفین نتوانند به سادگی به راهحلی منطقی و سازنده دست یابند. برای مثال، زمانی که فردی احساس کند مورد بیعدالتی یا عدم احترام قرار گرفته، ممکن است به جای حل منطقی مشکل، با احساسات تند واکنش نشان دهد و این مسئله باعث طولانیتر و پیچیدهتر شدن ستیز شود. از طرف دیگر، عوامل اجتماعی نیز میتوانند در ستیز نقش داشته باشند. ساختارهای اجتماعی، هنجارهای فرهنگی و پیشینههای اجتماعی افراد ممکن است نحوه برخورد با ستیز و مدیریت آن را تحت تأثیر قرار دهند و به آن ابعاد گستردهتری ببخشند.
در مجموع، ستیز به عنوان یک پدیده پیچیده، دارای ابعاد متنوعی است که تعامل میان افراد یا گروهها، اختلافات اساسی در اهداف و نیازها و واکنشهای روانشناختی و اجتماعی همه در آن دخیل هستند. برای مدیریت موثر ستیز، باید به همه این ویژگیها توجه شود تا از تبدیل آن به یک مشکل بزرگتر جلوگیری گردد.
دو طرفه بودن: ستیز همواره بین دو یا چند نفر یا گروه شکل میگیرد.
اختلاف نظر اساسی: معمولاً به دلیل تفاوت در اهداف، ارزشها یا نیازها به وجود میآید.
ابعاد روانشناختی و اجتماعی: علاوه بر بعد منطقی، ستیز معمولاً دارای ابعاد احساسی و روانشناختی نیز هست که بر شدت و شکل آن تأثیر میگذارد.
تعریف تعارض منافع
تعارض منافع زمانی رخ میدهد که فرد یا گروهی در یک موقعیت قرار میگیرند که در آن منافع شخصی یا گروهی با وظایف و مسئولیتهای عمومی یا حرفهایشان همسو نیست یا حتی در تضاد است. به عبارتی، در تعارض منافع، فرد یا گروه بین انتخاب منافع شخصی یا گروهی و انجام وظایف حرفهای یا اخلاقی خود دچار مشکل میشود.
تعارض منافع در حوزههای مختلفی مانند حرفهای، شخصی، مالی، سیاسی و اجتماعی دیده میشود. برای مثال، در یک سازمان، ممکن است یک مدیر ارشد که مسئول تصمیمگیری در مورد یک قرارداد بزرگ است، با شرکت دیگری که از آن منافع مالی دارد، درگیر باشد. این نوع تعارض منافع میتواند منجر به تصمیماتی شود که به جای منافع سازمان، به منافع شخصی مدیر ختم شود.
تعارض منافع به موقعیتی اشاره دارد که در آن فرد یا گروهی با دو دسته منافع مختلف و گاه متضاد مواجه میشود: از یک سو، منافع شخصی یا گروهی که ممکن است به شکل مالی، حرفهای، خانوادگی یا اجتماعی مطرح شود و از سوی دیگر، وظایف و مسئولیتهای عمومی یا حرفهای که نیازمند تصمیمگیریهای بیطرفانه و عادلانه است. در چنین شرایطی، فرد یا گروهی باید میان انتخاب منافع شخصی و وظایف حرفهای خود تصمیم بگیرد. این تصمیمگیری اغلب دشوار است، زیرا منافع شخصی میتواند به شکل ناآگاهانه بر قضاوتهای حرفهای فرد تأثیر بگذارد و آن را به سمت تصمیمگیریهای نادرست یا غیراخلاقی سوق دهد.
در واقع، تعارض منافع به این معناست که فرد در موقعیتی قرار دارد که اگر تصمیمگیری او تحت تأثیر منافع شخصی قرار گیرد، ممکن است مسئولیتها و وظایف حرفهای یا عمومی خود را بهدرستی انجام ندهد. این تعارض میتواند اثرات جدی بر تصمیمگیریها و اقدامات فرد داشته باشد و حتی منجر به بروز تخلفات یا فساد شود. برای مثال، فرض کنید یک مدیر ارشد سازمانی مسئول بررسی پیشنهادات یک قرارداد بزرگ است و همزمان با یکی از شرکتهای پیشنهاد دهنده روابط مالی یا خانوادگی دارد. در این حالت، او ممکن است تصمیمگیری خود را به نحوی انجام دهد که منافع شخصیاش در اولویت قرار گیرد، حتی اگر این تصمیم به ضرر سازمان باشد. این وضعیت به وضوح یک تعارض منافع محسوب میشود و ممکن است منجر به کاهش اعتماد درون سازمان و حتی خدشه به اعتبار حرفهای فرد شود.
تعارض منافع در حوزههای مختلفی ظاهر میشود و تنها به محیطهای کاری محدود نیست. در سطح حرفهای، ممکن است تعارض منافع زمانی رخ دهد که فردی همزمان در دو نقش شغلی یا حرفهای قرار دارد که منافع یکی از آنها با دیگری در تعارض است. این موقعیتها در صنایع مختلف، بهویژه در حوزههای پزشکی، حقوقی و مالی، بسیار دیده میشود. برای مثال، یک پزشک که همزمان با یک شرکت داروسازی همکاری میکند ممکن است تحت تأثیر منافع مالی خود از آن شرکت، دارویی را تجویز کند که برای بیماران بهترین انتخاب نباشد. این تعارض میتواند به تصمیمگیریهای غیراخلاقی یا نادرست منجر شود.
در سطح مالی نیز، تعارض منافع بهویژه زمانی رخ میدهد که فردی در تصمیمگیریهای مالی یا اقتصادی شرکت دارد که همزمان در آن موقعیت، منافع مالی شخصی یا خانوادگی او دخیل است. بهطور کلی، هرگاه تصمیمات مالی یا اقتصادی به نوعی به نفع تصمیمگیرنده شخصی باشد، احتمال بروز تعارض منافع وجود دارد. برای مثال، یک نماینده سیاسی که در مورد یک قانون مالیاتی تصمیمگیری میکند، اگر همزمان از تصویب این قانون منافع مالی مستقیم داشته باشد، تصمیمگیری او تحت تأثیر منافع شخصی خواهد بود.
تعارض منافع در حوزههای اجتماعی و سیاسی نیز رایج است. در حوزه سیاسی، زمانی که یک سیاستمدار یا مسئول دولتی باید تصمیمات مهمی اتخاذ کند که مستقیماً بر رفاه عمومی تأثیر میگذارد، ممکن است منافع شخصی، حزبی یا گروهی او در تضاد با منافع عمومی قرار گیرد. در این حالت، تعارض منافع میتواند منجر به تصمیمات غیرمنصفانه و حتی فساد سیاسی شود. به همین دلیل، شفافیت و پاسخگویی در این حوزهها بسیار اهمیت دارد و سیستمهای کنترلی برای کاهش بروز تعارض منافع ضروری است.
به طور کلی، تعارض منافع زمانی خطرناک است که تصمیمگیرنده بدون در نظر گرفتن تعارضات موجود، تصمیمات نهایی خود را به نفع منافع شخصی یا گروهی اتخاذ کند. این امر میتواند اعتماد عمومی را خدشهدار کرده و در طولانی مدت به سازمانها و جامعه آسیب جدی وارد کند. مدیریت تعارض منافع با ایجاد شفافیت، تدوین مقررات و نظارتهای دقیق بر تصمیمگیریهای حرفهای و عمومی یکی از راهحلهای مهم برای جلوگیری از بروز این مشکل است.
تعارض منافع مالی: فرد درگیر موقعیتی میشود که منافع مالی شخصی او بر تصمیمات حرفهایاش تأثیر میگذارد. فرد درگیر وضعیتی میشود که تصمیمات حرفهای او ممکن است به جای اینکه به نفع سازمان، مشتریان یا جامعه باشد، بیشتر به نفع منافع مالی شخصی یا خانوادگی خود او ختم شود. این نوع تعارض منافع بسیار مهم و حساس است زیرا ممکن است باعث ایجاد سوءاستفاده از قدرت، فساد یا تبعیض در تصمیمگیریها شود.
برای مثال، تصور کنید یک مدیر ارشد در یک شرکت بزرگ باید تصمیم بگیرد که قرارداد جدیدی با یک تأمینکننده منعقد شود. اگر این مدیر به طور شخصی سهام یا منافع مالی در شرکت تأمینکننده داشته باشد، ممکن است تصمیم او تحت تأثیر این منفعت شخصی قرار گیرد و به جای اینکه قرارداد به نفع شرکت اصلی باشد، به نفع شرکت تأمینکننده یا حتی به نفع خودش تمام شود. این وضعیت، یک تعارض منافع مالی آشکار است و میتواند منجر به تصمیمات غیرمنصفانه و ناعادلانه شود.
تعارض منافع مالی در بسیاری از صنایع و حوزههای مختلف وجود دارد، بهویژه در بخشهای مالی، سیاسی و قضایی. به عنوان مثال، در حوزه بانکداری یا سرمایهگذاری، ممکن است کارمندان یک بانک یا شرکت مالی توصیههایی به مشتریان خود ارائه دهند که بیشتر به نفع سود شخصی یا سازمانی خودشان است تا اینکه به منافع واقعی مشتریان فکر کنند. چنین تعارضاتی میتواند به خسارات مالی برای مشتریان یا سازمانهای دیگر منجر شود و در عین حال، اعتبار حرفهای فرد یا سازمان را نیز زیر سوال ببرد.
یکی دیگر از نمونههای شایع تعارض منافع مالی در حوزه دولتی و سیاسی رخ میدهد. به عنوان مثال، یک نماینده سیاسی که باید در مورد قوانین مالیاتی یا قوانین اقتصادی تصمیمگیری کند، اگر خودش یا خانوادهاش از اجرای آن قوانین نفع مالی ببرند، ممکن است تصمیماتش به نفع عموم نباشد. در این موارد، تعارض منافع مالی میتواند به بیعدالتی و فساد سیاسی منجر شود، زیرا تصمیمگیرنده از قدرت خود برای تأمین منافع شخصی استفاده میکند.
تعارض منافع مالی معمولاً با ایجاد شفافیت و نظارتهای دقیق کاهش مییابد. قوانین و مقررات در بسیاری از کشورها و سازمانها برای مدیریت این نوع تعارضها ایجاد شدهاند تا اطمینان حاصل شود که تصمیمات حرفهای تحت تأثیر منافع مالی شخصی قرار نمیگیرد. به عنوان مثال، در بسیاری از سازمانها، کارمندان باید هرگونه منافع مالی که ممکن است بر تصمیماتشان تأثیر بگذارد را اعلام کنند و در برخی موارد از شرکت در تصمیمگیریهایی که ممکن است تعارض منافع مالی ایجاد کنند، خودداری کنند.
در نهایت، تعارض منافع مالی اگر بهدرستی مدیریت نشود، میتواند به فساد، نارضایتی و کاهش اعتماد عمومی منجر شود؛ بنابراین، افراد حرفهای باید همواره از تعارضات احتمالی آگاه باشند و تلاش کنند تصمیمات خود را بهگونهای اتخاذ کنند که تحت تأثیر منافع شخصی نباشد، بلکه بر اساس اصول اخلاقی و حرفهای به نفع سازمان یا جامعه باشد.
شابک | 978-622-378-667-9 |
---|---|
تعداد صفحات | 155 |
انتشارات |