۵۶۴,۰۰۰ تومان
در انبار موجود نمی باشد
کتاب روزگاریِ ماهرخ رمانی اجتماعی–داستانی با فضایی تأملبرانگیز و روایتمحور است که خواننده را به سفری عاطفی در بستر زمان، خاطره و تحولات درونی شخصیتها میبرد. این اثر به قلم شیما صنیع لشگری نوشته شده و در 188 صفحه، در سال 1404 از سوی انتشارات هورین منتشر شده است. شابک کتاب 978-622-126-090-4 بوده و مخاطبان علاقهمند به رمانهای ایرانی با حالوهوای تاریخی–اجتماعی را بهخوبی جذب میکند 📖.
داستان روزگاریِ ماهرخ، روایتی آرام اما عمیق از زندگی زنی است که در دل شهر، زمان و روابط انسانی، هویت خود را جستوجو میکند. نویسنده با زبانی تصویری و احساسی، فضایی میسازد که در آن گذشته و حال به هم گره میخورند و خاطرات، نقش تعیینکنندهای در شکلگیری آینده دارند 🌙. تهرانِ داستان، فقط یک مکان جغرافیایی نیست؛ بلکه بستری زنده برای ترسها، امیدها و انتخابهایی است که سرنوشت شخصیتها را رقم میزنند.
یکی از ویژگیهای برجسته این رمان، توجه به جزئیات زندگی روزمره و پیوند آن با تحولات اجتماعی است. نویسنده بدون شتابزدگی، لایههای روانی شخصیتها را آشکار میکند و نشان میدهد چگونه زمان، تماسهای ناگهانی، فاصلهها و بازگشتها میتوانند مسیر زندگی را تغییر دهند ☎️🍂. این کتاب برای خوانندگانی که به روایتهای زنمحور، داستانهای مبتنی بر خاطره و بازخوانی گذشته علاقهمندند، تجربهای تأثیرگذار خواهد بود.
روزگاریِ ماهرخ بیش از آنکه صرفاً داستانی خطی باشد، نوعی بازاندیشی در مفهوم خوشبختی، فروپاشی و بازسازی است؛ روایتی که با سکوتها، مکثها و لحظههای ساده اما معنادار، خواننده را درگیر میکند ✨.
ساختار کتاب روزگاریِ ماهرخ بهصورت فصلبندیشده و مبتنی بر برشهای زمانی طراحی شده است؛ رویکردی که به خواننده امکان میدهد تحولات شخصیت اصلی را در گذر سالها و موقعیتهای متفاوت دنبال کند. هر فصل، بخشی از پازل زندگی ماهرخ را کامل میکند و در کنار هم، تصویری منسجم از یک زندگی پر فراز و نشیب میسازند.
مقدمه
کتاب با مقدمهای کوتاه آغاز میشود که فضای کلی روایت را شکل میدهد. در این بخش، خواننده به آرامی وارد جهان داستان میشود و با حالوهوای احساسی و درونی اثر آشنا میگردد 🌫️.
فصل اول: طهران مخوف
داستان با تصویری از تهران آغاز میشود؛ شهری که در این فصل، چهرهای سنگین و گاه ترسآلود دارد. «طهران مخوف» نمادی از فشارهای اجتماعی، ترسهای پنهان و ناامنیهای درونی شخصیتهاست 🏙️. این فصل، زمینه روانی داستان را بنا میگذارد.
فصل دوم: پاییز در کوچههای بینام
پاییز بهعنوان استعارهای از تغییر و دگرگونی، فضای این فصل را شکل میدهد 🍁. کوچههای بینام، یادآور گمگشتگی، خاطرات فراموششده و مسیرهایی هستند که زندگی بیآنکه نامی بر آنها باشد، از آنها عبور میکند.
فصل سوم: شروع آینده
در این فصل، نگاه داستان به سمت آینده معطوف میشود. تصمیمها، امیدها و تردیدها در کنار هم قرار میگیرند و نقطهای تازه در زندگی شخصیتها رقم میخورد 🌱.
بخش «چند روز بعد – تماس تلفنی از قزوین» لحظهای کلیدی در روایت است؛ تماسی که گذشته را دوباره به اکنون پیوند میزند و مسیر داستان را تغییر میدهد ☎️.
فصل چهارم: آیندهای مبهم، روشن یا تاریک
این فصل سرشار از تعلیق است. آینده هنوز شکل قطعی ندارد و میان روشنایی و تاریکی در نوسان است 🌗. نویسنده با ظرافت، تردیدهای درونی و ترس از ناشناختهها را به تصویر میکشد.
فصل پنجم: آغاز فروپاشی
اینجا نقطه شکست است. روابط، امیدها یا تصویرهای ذهنی شخصیتها شروع به فرو ریختن میکنند 💔. این فصل از نظر احساسی یکی از سنگینترین بخشهای کتاب است و عمق روانی روایت را افزایش میدهد.
فصل ششم: سعی برای خوشبختی – سال 1347
بازگشت به سال 1347، نوعی رجعت به ریشههاست ⏳. تلاش برای خوشبختی، در بستر شرایط اجتماعی و خانوادگی آن دوره، نشان میدهد که شادی همیشه ساده و در دسترس نیست، اما میل به آن همواره زنده است.
فصل هفتم: سالها بعد – یک غروب پاییزی
فصل پایانی، جمعبندی احساسی داستان است 🍂. غروب پاییزی نمادی از پختگی، پذیرش و نگاه دوباره به گذشته است. این فصل، بدون اغراق، پایانبندی آرام و تأملبرانگیزی برای روایت فراهم میکند.
در مجموع، روزگاریِ ماهرخ رمانی است درباره زمان، زن، شهر و خاطره؛ داستانی که با نثری روان و فضاسازی دقیق، خواننده را به درون زندگی شخصیتی میبرد که میتواند بازتابی از تجربههای مشترک بسیاری از ما باشد 🌙📖.
کتاب «روزگاریِ ماهرخ» درباره چیست؟
کتاب روزگاریِ ماهرخ یک رمان داستانی با حالوهوای اجتماعی و روانشناختی است که روایت زندگی زنی به نام «ماهرخ» را در بستر زمان، شهر و تحولات درونی و بیرونی دنبال میکند. داستان با نگاهی انسانی و واقعگرایانه، مخاطب را به دل تهرانِ پراضطراب، خاطره، انتخاب و سرنوشت میبرد و نشان میدهد چگونه گذشته، تصمیمها و شرایط اجتماعی، مسیر زندگی یک انسان را شکل میدهند. 🌆💭
نویسنده کتاب کیست؟
این اثر به قلم شیما صنیع لشگری نوشته شده است؛ نویسندهای که با نثری روان و توصیفی، به لایههای درونی شخصیتها و فضای اجتماعی زمانه توجه ویژه دارد.
مشخصات کتاب چیست؟
کتاب در ۱۸۸ صفحه، در سال ۱۴۰۴ توسط انتشارات هورین منتشر شده و شابک آن 978-622-126-090-4 است. 📚
این کتاب برای چه کسانی مناسب است؟
علاقهمندان به رمانهای اجتماعی، داستانهای شخصیتمحور، روایتهای زنانه، و خوانندگانی که به فضاهای نوستالژیک، تاریخی و روانی علاقه دارند، از مخاطبان اصلی این کتاب هستند. 🎯
مقدمه کتاب چه نقشی دارد؟
مقدمه، خواننده را به فضای کلی داستان وارد میکند و حالوهوای روایی اثر را شکل میدهد. در این بخش، لحن تأملی و اندکی اندوهبار داستان مشخص میشود و زمینه ذهنی لازم برای ورود به زندگی ماهرخ فراهم میگردد. 🌫️
چرا فصل اول «طهران مخوف» نامگذاری شده است؟
این عنوان نشاندهنده تصویری تیره، پرتنش و ناامن از شهر تهران است؛ شهری که نهفقط یک مکان جغرافیایی، بلکه بازتابی از اضطرابها و ترسهای درونی شخصیتهاست. 🏙️
تهران در این فصل چگونه توصیف میشود؟
تهران بهعنوان فضایی سنگین، پر از ابهام و فشارهای اجتماعی ترسیم میشود؛ جایی که شخصیتها در آن احساس ناامنی، سردرگمی و تنهایی دارند.
نقش این فصل در شکلگیری داستان چیست؟
این فصل نقطه آغاز آشنایی خواننده با فضای کلی رمان و موقعیت اولیه ماهرخ است و بستر روانی داستان را میسازد.
فصل دوم چه تغییری در روایت ایجاد میکند؟
در این فصل، داستان از فضای کلی شهر به جزئیات شخصیتر و احساسیتر میرسد. پاییز، نماد گذر زمان، فرسودگی و اندوه پنهان است. 🍁
کوچههای بینام چه مفهومی دارند؟
این کوچهها نماد گمگشتگی، بیهویتی و خاطرات فراموششدهاند؛ مکانهایی که گذشته در آنها نفس میکشد اما نامی از آن باقی نمانده است.
ماهرخ در این فصل چه وضعیتی دارد؟
ماهرخ بیشتر درگیر خاطرات، احساسات فروخورده و نگاه به گذشته است؛ گویی در میان زمان و مکان معلق مانده است. 💭
چرا این فصل «شروع آینده» نام دارد؟
این فصل نشانه یک نقطه عطف است؛ جایی که امید به تغییر، تصمیمگیری و حرکت بهسوی آینده در دل داستان جوانه میزند. 🌱
آینده در این فصل چگونه تصویر میشود؟
آینده نه کاملاً روشن و نه کاملاً تاریک است؛ بلکه سرشار از تردید، انتظار و انتخابهای دشوار.
تماس تلفنی از قزوین چه اهمیتی دارد؟
این تماس تلفنی بهعنوان یک رویداد محرک عمل میکند و مسیر داستان را تغییر میدهد. خبر یا پیام این تماس، گذشته و حال ماهرخ را به هم پیوند میزند و او را وارد مرحلهای تازه میکند. ☎️
محور اصلی فصل چهارم چیست؟
این فصل به تردیدهای درونی ماهرخ میپردازد؛ جایی که آینده بهصورت همزمان روشن، مبهم و حتی تهدیدکننده به نظر میرسد. 🌗
این فصل چه حالوهوای روانی دارد؟
فضای این بخش آمیخته با اضطراب، امید محتاطانه و ترس از تکرار گذشته است.
نقش این فصل در پیشبرد داستان چیست؟
این فصل عمق روانی شخصیت را افزایش میدهد و زمینهساز بحرانهای بعدی میشود.
چرا این فصل نقطه بحرانی داستان است؟
در این فصل، تعادل ظاهری زندگی ماهرخ بههم میریزد و نشانههای فروپاشی عاطفی و روانی آشکار میشود. ⚠️
فروپاشی در این فصل چه ابعادی دارد؟
این فروپاشی هم درونی است (احساس شکست، ناامیدی) و هم بیرونی (روابط، شرایط اجتماعی یا خانوادگی).
نقش گذشته در این فروپاشی چیست؟
گذشتهای که حلنشده باقی مانده، دوباره سر برمیآورد و حال را تحتتأثیر قرار میدهد.
چرا سال ۱۳۴۷ اهمیت دارد؟
اشاره به این سال، داستان را به بستر تاریخی مشخصی پیوند میزند و نشان میدهد تلاش برای خوشبختی در دل شرایط اجتماعی خاصی رخ میدهد. 🕰️
مفهوم «سعی برای خوشبختی» چیست؟
خوشبختی در این فصل نه یک وضعیت پایدار، بلکه تلاشی آگاهانه و گاه دردناک است؛ تلاشی که همیشه به نتیجه دلخواه نمیرسد.
این فصل چه تصویری از زندگی ارائه میدهد؟
زندگی بهعنوان مسیری پر از کوشش، سازش و امیدهای شکننده ترسیم میشود.
این فصل چه جایگاهی در پایانبندی رمان دارد؟
فصل پایانی، بازگشتی تأملی به گذشته است؛ نگاهی از فاصله زمان به آنچه رخ داده و آنچه از دست رفته است. 🍂🌇
چرا غروب پاییزی انتخاب شده است؟
غروب پاییزی نماد پایان، آرامش تلخ و پذیرش است؛ لحظهای میان نور و تاریکی.
سرنوشت ماهرخ چگونه جمعبندی میشود؟
کتاب با رویکردی واقعگرایانه و انسانی، سرنوشت ماهرخ را نه بهصورت قطعی، بلکه با تأمل و پذیرش ناتمامی زندگی به پایان میبرد.