221,200 تومان
تعداد صفحات | 145 |
---|---|
شابک | 978-622-378-548-1 |
فهرست
فصل 1 15
مقدمه 15
بخش دوم 17
فصل 2 21
اقتصاد سیاسی آلمان قرن نوزدهم 21
بخش اول 21
بخش دوم 21
بخش سوم 24
بخش چهارم 27
بخش پنجم 30
بخش ششم 37
بخش هفتم 42
فصل 3 45
ماکس وبر و تبدیل شدن به یک اقتصاددان سیاسی. 1890-1900 45
بخش اول 45
بخش دوم 46
بخش سوم 61
بخش چهارم 69
بخش پنجم 79
فصل 4 81
ماکس وبر و تبدیل شدن به یک اقتصاددان اجتماعی. 1900-1910 81
اقتصاد و روش 82
نتیجه گیری 101
فصل 5 103
ماکس وبر و “سوزیال اوکونومیک “. 1910-1920 103
فصل 6 131
اقتصاد اجتماعی ماکس وبر – مسیری که طی نشده است 131
بخش اول 131
بخش دوم 136
بخش سوم 141
منابع و مآخذ 143
ماکس وبر از دیرباز به دلایل مختلف بهعنوان یکی از برجستهترین متخصصان اجتماعی آلمان شناخته میشود. برخی از محققان به دو سهم عمده او در رشته جامعه شناسی اشاره می کنند: اقتصاد و جامعه و اخلاق پروتستانی و روح سرمایه داری. هر دو اثر تقریباً در بالای هر فهرستی از مهم ترین کتاب های جامعه شناسی قرار دارند. برخی دیگر از محققان به این واقعیت اشاره می کنند که وبر، همراه با ارنست ترولچ، مسئول توسعه جامعه شناسی دین بودند، در حالی که برخی دیگر به کمک های وبر در ایجاد انجمن جامعه شناسی آلمانی اشاره می کنند.
با این حال، مهم است که در نظر داشته باشیم که وبر در جامعه شناسی آموزش ندیده بود، او هیچ استادی در جامعه شناسی نداشت و نگرش دوسویه ای نسبت به آن داشت. با این حال، او را به درستی یکی از بنیانگذاران برجسته جامعه شناسی می دانند و او را یکی از جامعه شناسان برجسته آلمان می دانند؛ اما تقریباً در تمام عمرش خود را یک «اقتصاددان» می دانست و نه یک جامعه شناس. او هرگز به صراحت از خود به عنوان یک “اقتصاددان ” نام نمی برد، زیرا اصطلاحی بود که در آن زمان در آلمان رایج نبود.
در عوض، محققان در آن زمینه که شامل «اقتصاد» میشد، خود را «اقتصاددان سیاسی» یا «اقتصاددان ملی» میدانستند و وبر از خود با هر دو عبارت یاد میکرد. این کتاب از چندین تحول زاده شد. اولین مورد زمانی بود که من سرمایه داری و نقد را نوشتم. این تلاش من را بر آن داشت تا درباره چگونگی تلقی وبر به عنوان یک مورخ اقتصادی تجدید نظر کنم. دومی زمانی بود که فصل «مکس وبر و مسئله کشاورزی» را برای همنشین سرود آلن سیکا برای مکس وبر نوشتم.
تمرکز بر نوشتههای اولیه وبر درباره مشکلات ارضی باعث شد متوجه شوم که چقدر عوامل اجتماعی و سیاسی در رویکرد او به مسائل اقتصادی مهم هستند. سومین مورد زمانی بود که بخش «جامعه شناسی اقتصادی» را برای ویلی بلکول برایان ترنر را نوشتم.
در انجام تحقیقات برای آن، متوجه شدم که به استثنای ماکس وبر اثر ریچارد سویدبرگ و ایده جامعه شناسی اقتصادی، کار کمی در این زمینه انجام شده است. چهارمین و آخرین بار، زمانی بود که به من فرصت نوشتن فصل «جامعه شناسی اقتصادی وبر» برای کتاب آلن سیکا راتلج بین المللی ماکس وبر داده شد. تحقیق در مورد این موضوع مرا بر آن داشت تا به نوشتن کتابی در این زمینه فکر کنم و به نیل جردن مدیون هستم که نه تنها پیشنهاد این کتاب را پذیرفت بلکه تأیید کرد.
تأکید در این کتاب بر اقتصاد اجتماعی وبر به این معنا نیست که من با تصور غالب وبر به عنوان یک جامعه شناس برجسته مخالفم؛ زیرا من کاری را که وبر برای تثبیت جامعهشناسی و نظریه اجتماعی بهعنوان رشتههای علمی مشروع انجام داده است، کاملاً میشناسم و قدردانی میکنم. کاری که من سعی کردم در این کتاب انجام دهم این است که تصور وبر را با شرحی از تفکر او به عنوان یک اقتصاددان سیاسی تحسین کنم. این ادعای وبر مبنی بر اینکه او یک اقتصاددان سیاسی بود را جدی می گیرد و شرحی از مسیری است که او از یک اقتصاددان سیاسی به یک جامعه شناس اقتصادی طی کرد.
در حالی که این گزارش هرگز مورد بحث قرار نگرفته است، تعدادی از محققان بوده اند که بر تفکر من در مورد ماکس وبر و اقتصاد تأثیر گذاشته اند. ریچارد سوئدبرگ، سام ویمستر، کیث تریب و هینرک برونز از جمله این افراد هستند. اینها از معدود محققانی هستند که تفکر اقتصادی وبر را جدی گرفته اند و من از خواندن آثار آنها چیزهای زیادی یاد گرفته ام. سپس بسیاری دیگر از کارشناسان وبر وجود دارند که به درک کلی من از اندیشه وبر کمک کرده اند. این محققان عبارتند از: آلن سیکا، ولفگانگ شلوچتر، ولفگانگ مامسن، ویلهلم هنیس، ریتا آلدنهوف-هوبینگر، ادیت هانکه، لارنس اسکاف و بیش از هرکس دیگری، استفان ترنر. آنچه من ارائه می کنم به هیچ وجه شرحی قطعی از تفکر اجتماعی-اقتصادی وبر نیست. این یکی از راههای توصیف مسیری است که به اعتقاد من وبر از یک مبتدی در اقتصاد سیاسی تا قهرمان شدن در اقتصاد اجتماعی طی کرد.
بخش دوم
پنج فصل اضافی وجود دارد که دو فصل نسبتا طولانی و بقیه کمتر هستند. فصل دوم زمینه آغاز وبر به عنوان یک اقتصاددان سیاسی را ارائه می دهد. این کار را با ردیابی تاریخ اقتصاد سیاسی در آلمان از آغاز آن در دهه های اولیه قرن نوزدهم انجام می دهد. سپس قبل از انتقال به مدرسه جوانگر، مکتب قدیمیتر اقتصاد آلمان تاریخی را پوشش میدهد. این کتاب اصول اساسی مکتب قدیمی و جوان را بیان می کند و آنها را با مکتب اقتصاد اتریش در تضاد قرار می دهد. در حالی که اولی بر مکتب جوان کارل کنیز، لوجو برنتانو و گوستاو اشمولر تمرکز دارد. دومی بر کارل منگر، یوگن فون بوم باورک و فردریش فون ویزر متمرکز است.
فصل با بحث مختصری در مورد Methodenstreit” ” به پایان می رسد؛ یعنی تعارض بر سر روش مناسبی که در اقتصاد سیاسی به کار می رود. اشمولر و پیروانش معتقد بودند که تاریخ و استقرا نه تنها درک درستی از مسائل اقتصادی را فراهم می کند، بلکه ابزارهای مناسبی برای حل مشکلات اجتماعی ارائه می دهد. در مقابل، منگر و پیروانش اصرار داشتند که تاریخ فقط میتواند چیزهای زیادی به اقتصاد ارائه دهد و رویکرد واقعی باید قیاسی باشد. منگر اصرار داشت که این رویکرد آن را به علوم طبیعی نزدیکتر میکند و اصرار داشت که اقتصاد سیاسی باید خود را به تحلیلهای اقتصادی محدود کند و تلاش برای حل مشکلات اجتماعی و سیاسی را به دیگران بسپارد. در حالی که وبر گهگاه از خود به عنوان عضوی از مکتب تاریخی آلمان یاد میکرد، روششناسی و اعتقاد او به جدا کردن حقایق از ارزشها نشان میدهد که همدردیهای او به مکتب اتریشی نزدیکتر بود. در فصل سوم، توجه ماکس وبر و تفکر او درباره اقتصاد سیاسی از سال 1892 تا پایان این دهه است.
بخش عمده ای از این فصل به بررسی سخنرانی هایی اختصاص دارد که وبر ابتدا در فرایبورگ و سپس در هایدلبرگ ارائه کرد. برخی از سخنرانی های او در مورد مسائل کشاورزی و برخی دیگر بر مسائل کارگری متمرکز بود. با این حال، مانند اکثر اقتصاددانان سیاسی/ملی، وبر در مورد سه جنبه اقتصاد سیاسی سخنرانی کرد: رویکرد نظری کلی، جنبه مالی و کاربرد عملی. وبر مانند بسیاری از پیشینیان خود و همچنین همکاران موقت خود، بیش از مسائل سرمایه با مسائل کار سر و کار داشت.
با این حال، یک تغییر ظریف اما قابل توجه در تاکید او به سمت پایان این دوره وجود دارد. فصل چهارم کمی کوتاهتر از فصل قبل و بعد است. این دوره از سال 1902 تا 1910 را پوشش می دهد. دلیل شروع آن از سال 1902 این است که از اواخر 1899 تا پایان 1902، وبر از نظر جسمی ناتوان و از نظر ذهنی خسته بود. تنها در پایان سال 1902 و آغاز سال 1903 بود که وبر توانست به نوشتن بازگردد. بسیاری از کارهای او در این دوران خارج از تمرکز بر اقتصاد سیاسی است. با این حال، کارهای روش شناختی مرتبط وجود دارد.
با پیوستن وبر به ورنر سومبارت و ادگار جافه به عنوان یکی از سردبیران آرشیو علوم اجتماعی و سیاست اجتماعی، شروع به تمرکز بر سرمایه داری کرد. سپس، تأثیر سرمایهداری مدرن سومبارت بر تفکر وبر بود و نتیجه آن «اخلاق پروتستانی» بود. همچنین بحث طولانی با ناشر پل زیبک در مورد نسخه جدیدی از Handbuch der politische Oekonomie شونبرگ وجود دارد. این بحثها چیزهای زیادی را در مورد بیمیلی وبر برای انجام آن وظیفه ویراستاری، حتی بهعنوان یک سردبیر نشان میدهد؛ اما آنها همچنین نارضایتی فزاینده او را از محتوا و شکل کار شونبرگ آشکار می کنند.
با این حال، قرن بیستم تحت سلطه سرمایه داری مدرن بود و هر Handbuch جدیدی نیاز به انعکاس این تغییرات اساسی ذهنی داشت. فصل پنجم یک فصل طولانی دیگر است و تقریباً از سال 1910 تا مرگ وبر در 14 ژوئن 1920 را پوشش می دهد. وبر این دهه را به عنوان یک محقق مستقل آغاز کرد، اما پیامدهای مالی جنگ او را مجبور به بازگشت به تدریس کرد و او این دهه را با ادامه کار بر روی چیزی که به Grundriss der Sozialökonomik تبدیل شد، آغاز کرد. وبر و پل زیبک در مورد قالب و اندازه توافق کرده بودند، اما با تغییر دیدگاه وبر از آن، هر دو تغییر کردند.
او توانست برخی از دانشمندان برجسته را به خدمت بگیرد، اما همچنین اطمینان حاصل کرد که برخی از آیندهدارترین نسل جوان را نیز شامل میشود. وبر از اینکه بسیاری از همکاران در ارسال مقالات خود تأخیر داشتند، ناامید شد، اما مقاله او تا هفت سال پس از قول به زیبک «تمام نشد» بود. حتی در آن زمان، Wirtschaft und Gesellschaft یک اثر کامل نبود، بلکه از قسمت اول تشکیل شده بود که وبر قبل از مرگش، مدارک صفحه را بررسی کرده بود. با این حال، بخش عمده ای از کار پس از مرگ توسط ماریان وبر از دست نوشته های قدیمی تر جمع آوری شد.
مکس وبر در سالهای اولیه این دهه درگیر چندین نبرد حقوقی بود. برخی از این موارد شخصی بودند، مانند موردی که مربوط به افتخار ماریان بود؛ اما دو مورد از آنها به طور مستقیم یا غیرمستقیم با گروندریس مرتبط بودند. مرتبط ترین آنها نبرد حقوقی طولانی مدت با وارثان شونبرگ و نماینده آنها، برنهارد هارمز بود. در حالی که آنها اصرار داشتند که Siebeck به قرارداد 1906 شونبرگ با شرکت Siebeck احترام بگذارد، وبر استدلال کرد که آنچه شرکت Siebeck قرار است منتشر کند یک نسخه جدید نیست، بلکه یک اثر کاملاً جدید است. وبر ممکن است در مورد خود کمی اغراق کرده باشد، اما Grundriss der Sozialökonomik تمام شده شباهت کمی در عنوان، محتوا، تمرکز و شکل داشت.
بنابراین، آن را به عنوان یک نسخه جدید از Handbuch der Sozial Ekonomie نباید در نظر گرفت. وبر پیشبینی کرده بود که تعدادی بخش برای گروندریس بنویسد، اما نارضایتی او از مقاله اصلی کارل بوخر در مورد مراحل توسعه اقتصادی و کار طولانی فریدریش فون ویزر در مورد نظریه اقتصاد اجتماعی، او را بر آن داشت تا نوشتههای خود را بازنویسی کند؛ و هیچ جایی واضح تر از قسمت اول Wirtschaft und Gesellschaft نیست.
از چهار «فصل» که بخش اول را تشکیل میدهند،” Kapitel 2″ فصلی است که با بحث من مطابقت دارد. از بسیاری از بخشهای آن، بیشتر آنها مرتبط هستند، اما پاراگرافهای مربوط به کار و گروهها کمتر مرتبط هستند. بر این اساس، تمرکز من بر سرمایه داری، مبادله و به ویژه پول است؛ زیرا این مفهوم پول است که بر کل فصل و به ویژه در ضمیمه طولانی که به نظریه پول کنپ اختصاص دارد، غالب است. در حالی که کارل کنیز در سال 1873 سهم عمده ای در مورد پول منتشر کرده بود و کارل منگر مقاله معروف Geld” را در سال 1892 نوشت، این کتاب سال 1905 کنپ بود که توجه وبر را به خود جلب کرد.
در حالی که او با بسیاری از نوشته های کنپ موافق بود، وبر استدلال کرد که کنپ مفاهیم اجتماعی نظریه پولی و رقابت پذیری مبادلات پولی را نادیده می گیرد. پول به جای اینکه بر یک نهاد باثبات دولتی بنا شود، ابزاری برای استفاده در بازار بی ثبات اقتصادی بود. عوامل اجتماعی و سیاسی به جای بی ربط بودن، در توضیح بازارها، بورس ها و حتی ارز و تورم ضروری بودند.
فصل ششم یک فصل بسیار کوتاه و دارای دو بخش است. بخش اول گذشته نگر است و به ایده های اصلی مندرج در فصل های قبل نگاه می کند. این امر در کنار هم قرار دادن رشتههای خاصی از تفکر وبر برای ارائه دیدگاه روشنتری از گذار وبر از یک اقتصاددان سیاسی به یک اقتصاددان اجتماعی است. بخش دوم آیندهنگرتر است و دو خط فکری را در نظر میگیرد که اقتصاد اجتماعی وبر را نقطه شروع خود قرار داده است. ادگار سالین به عنوان یکی از حامیان نوع فلسفه اجتماعی-اقتصادی وبر شروع کرد و تا پایان عمر از مدافعان سرسخت آن باقی ماند.
از سوی دیگر، جوزف شومپیتر به عنوان یکی از پیروان اقتصاد اجتماعی وبر شروع کرد اما شروع به دور شدن کرد. شومپیتر در نهایت تفکر اجتماعی-اقتصادی وبر را رد کرد و اساساً اعلام کرد که وبر هرگز یک اقتصاددان نبوده است. اینکه چه مقدار از این به دلیل نیاز شومپیتر به فاصله گرفتن از وبر برای تضمین جایگاه خود در نظریه اقتصادی مدرن بود، بهتر است به دیگران واگذار شود تا تعیین کنند. این بخش دوم با آشتی احتمالی بین دیدگاههای سالین و شومپیتر و اشارهای به این که اقتصاد اجتماعی وبری در آینده چگونه خواهد بود به پایان میرسد. این که آیا این یک ایده قابل اجرا است یا خیر، ممکن است به ارزیابی دیگران بستگی داشته باشد و قضاوت در مورد میزان موفقیت در مورد توصیف من از مسیر وبر از یک اقتصاددان سیاسی تا یک جامعه شناس اقتصادی به عهده دیگران است.
تعداد صفحات | 145 |
---|---|
شابک | 978-622-378-548-1 |