128,800 تومان
تعداد صفحات | 92 |
---|---|
شابک | 978-622-378-660-0 |
فصل 1 7
مقدمه 7
فصل2 13
گفتار اول 14
مؤلفه های سبک زندگی اسلامی 14
مؤلفه های فردی سبک زندگی اسلامی 14
خلاصه و نتیجة گفتار اول 21
گفتار دوم 22
ابعاد بیانیة گام دوم انقلاب اسلامی 22
فصل 3 35
نقش اخلاق در سبک زندگی اسلامی 35
هدف علم اخلاق 37
اهمیت علم اخلاق 38
اخلاق و جهان بینی 38
نقش اخلاق در جامعه 40
نقش اخلاق در سقوط تمدن ها 41
اهمیت اخلاق در اسلام 42
اخلاق در قرآن 43
اخلاق در روایات اسلامی 44
فطرت و سرشت مشترک 45
رابطة نفس با اخلاق 46
اخلاق در آینة گام دوم انقلاب 50
موانع اخلاقی در جامعه اسلامی 52
آسیب های اخلاقی در سبک زندگی غرب 53
فصل 4 57
نقش معنویّت در سبک زندگی اسلامی 57
اهمیت معنویّت 58
اقسام معنویّت 59
معنویّت اسلامی 59
معنویت در جهان امروز 65
نقش معنویّت در زندگی 66
معنویّت حقیقی 68
معنویّت و انقلاب اسلامی 68
خیر خواهی، کلید طلایی برای بشریت 70
فصل 5 73
نتیجه گیری 73
نیاز بشر امروز به معنویّت 76
انفجار نور 79
توصیه ها 85
منابع و مآخذ 89
الگوهای رفتاری در هر جامعة انسانی حاصل فرهنگ نظام مندی در زندگی است که اجتماعات بشری را به هم پیوند می دهد و بر مبنای آن، انواعِ هدف گذاری های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فی مابین افراد جامعه شکل می گیرد که بر کُنش های متقابل نظر و اصرار دارد. این کُنش و واکنش ها در زندگی فردی و اجتماعی، اگر چه از بدو پیدایش انسان مورد توجه بوده است اما امروزه تحت مفهوم «سبک زندگی» از اهمیت ویژه ای بهره می گیرد. در واقع سبک های زندگی در افراد و جوامع، متأثر از انوع باورها و ارزش های حاکم بر آنها است. جهان بینی مادی گرایانه و تحصلات لذت گرایانه، سبکی از زندگی را طلب می کند که جهان بینی توحیدی و کمال گرایانه سبکی دیگر و مغایر با آن را می طلبد. بر این پایه می توان گفت؛ سبک زندگی افزون بر اینکه بر محتوای تعاملات و کُنش های افراد در جوامع دلالت دارد، نشان دهندة متغیرهای باورها و ارزش های افراد و جوامع نیز خواهد بود. برای درکی صحیح از مفهوم سبک زندگی، ضرورت دارد مفاهیمی مانند اخلاق و معنویت که تشکیل دهنده و مقوِّم فرهنگ هر جامعه اند و ترابطی وثیق با مفهوم سبک زندگی دارند، مورد بررسی قرار گیرند. زیرا سبک زندگی محصول فرهنگ فرد یا جامعه است.
درتعاقب و بر همان اساس که بیان شد، لازم است کلّیات موضوع تبیین، اهداف و دغدغه های مد نظر، مورد ملاحظه ای خاص قرار گیرد، این دقت، مبتنی بر سؤال یا سؤال هایی است که محقق، ضرورت و اهمیت تحقیق خود را بر آن بنا نهاده است و با استفاده از داده ها، نظرات و نتایج به دست آمده، با روشی متناسب، به تحلیل روز آمدِ وقایع و اتفاقات در بستر تاریخی موضوع، همچنین بررسی مبانی نظری، مؤلفه ها و شاخص های مفاهیمِ مرادف و مشارک در بیان موضوع، همت مضاعف می گرداند. در همة مراحلِ این پروسه، آنچه می بایست همواره در ذهنِ پرسشگر یا محقق از ثباتی نسبی برخوردار باشد.
هدایتگر انسان در زندگی، نوع نگاه و اندیشة او نسبت به جهانِ هستی است. او بهانة خلقت است و بالطّبع غایت خلقت نیز در انحصار اوست. نحوة عملکرد و رفتار او در پهنة گیتی، نشانگر حرکت به سوی غایت، یا انحراف از آن است. فارغ از هر گونه جهت گیری و حیثیت خاصی در حوزة تفکرات بشری، برای شناخت حقیقت انسان، رجوع به خودِ انسان قابل تأمل است که نکته ای فراموش شده می نماید. ارجاع انسان به خودش، اولین مرتبه از شناختِ او را رقم خواهد زد. بدون شک تمایز اصلی او با دیگر موجودات عالم خلقت همین قابلیتی است که در حقیقت او نهفته است. این قدرت و قابلیت، سبب آن می شود تا بیاندیشد، تحلیل کند، تصمیم بگیرد، منصرف شود و دیگر موجودات را مسخّر خود گرداند. اگر از همین زاویه به خلقت انسان نگریسته شود، حقیقت او مکشوف و اراده و اختیارش مورد اذعان هر حقیقت یابی قرار می گیرد. حال سخن اینجاست؛ پس چرا انسان در این جایگاه دیده نمی شود؟ چگونه می شود این موجود قدرتمند آن چیزی نباشد که او را به خاطرش سرشته اند؟
حقیقت این است که حجاب ها و موانع بسیاری او را در حصار گرفته اند و اجازة دیدن و شنیدن از او باز ستانده اند. برای فائق آمدن به پرسش فوق، ابتدا باید به دنبال شناخت و حقیقت انسان بود. از گفته ها معلوم می گردد که انسان دارای دو ساحت است. یکی جسمانی و دیگری روحانی، یکی ظاهر است و دیگری باطن. چون نیک اندیشیده شود، همة حقیقت انسان را باید توأمان شناخت و نگرش یک جانبه را به کناری زد، البته جسم، حکم مقدمه و زیربنا را دارد، جسم و ساحت مادی در جستجوی مواهب طبیعی و تصرف بیشتر در دنیا است تا بتواند نیازهای مادی را تأمین کند، اما نیاز معنوی و روحی، تلاش از سنخی دیگر را می طلبد تا همپای نیاز مادی به رشد خود ادامه داده و در نهایت انسان را به جایگاه خویش رهنمون سازد. برای این منظور، دستورالعملی لازم است تا جسم را در طریقی صحیح هدایت و مستقر کند، تا بتواند با این جسمِ تربیت یافته و هدایت شده، افق دید خود را به هدف غایی متصل نماید. با این بیان مشخص می گردد شیوه ای که فرد برای راه یابی به غایت زندگی انتخاب و عامل به آن می شود را «سبک زندگی» بنامیم که در ابعاد مختلف، جای بحث و بررسی دارد.
سبک زندگی یعنی ابزاری که انسان برای ادارة امور زندگی انتخاب و شیوة تربیتی و مدیریتی ای که برای آن برمی گزیند. این شیوه و دستورالعملِ زیست، مبتنی بر جهان بینیِ فرد و یا افراد یک جامعه می باشد. بنابراین هر فرد یا جامعه، دارای سبک زندگی متمایزی است که در مقدمه به آن اشاره رفت. اکنون سؤال مهم برای جویندة کمال و سعادت این است که بهترین شیوة زندگی کدام است؟ امروزه این سؤال اهمیت زیادی پیدا نموده و با هویت انسان و جامعه گره خورده است میان شیوة زندگی و جهان بینی افراد، پیوندی بی گسست وجود دارد. بشر ِمدرنیتة امروزی تلاش وافری در جهت شناخت و انتخاب شیوه ای مناسب برای زندگی، به منظور سعادتمندی و کامیابی از خود نشان می دهد، لکن علی رغم پیشرفت های علمی و وفور صنایعِ مدرن که در جهت رفاه به دست آورده است، اما تاکنون نتوانسته خشنودی لازم را تحصیل کند و مانند تشنه ای به دنبال کشف حقیقتِ زندگی، روان و دوان بوده است، و همواره در ناکامی به سر می برد. اصلی ترین دلیل این ناتوانی، عجز معرفت بشر در شناسایی ذات و نیازهای خویش، و عدم کسب پاسخی قانع کننده به خود است، در حالی که خداباوری و خداجویی در ذات او ریشه دارد و فطری اوست. اما این حقیت از نظر او پنهان است، بدین معنا که می تواند از راه دل و بدون استمداد جستن از یافته های عقلی، به خویشتنِ خویش مراجعه و در جوار خالق هستی سکونت یابد و به آرامش برسد. این طریق، طریق کمال و رسیدن به آرامش واقعی است. «أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»؛ آنها که به خدا ایمان آورده و دلهاشان به یاد خدا آرام میگیرد، آگاه شوید که تنها یاد خدا آرامبخش دلهاست. بنابراین تنها مسیر برای رهایی ازحیرانی و سرگشتگی، همانا هدایت الهی است که منبعث از قرآن، سنت و مفسران آیات وحی است.
آئین نجات بخش اسلام، واجد جامع ترین و مترقی ترین اندیشه ها و جاودانة عالم است. از آغاز ظهور تاکنون و زین پس نیز، در تعارض با مطامع دنیا پرستان و متعدیان به حق و حقوق انسان ها بوده و خواهد بود، همواره از طریق طواغیت مورد هجمه قرار گرفته و گرویدگان به آن را به انحاء مختلف در تنگناهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی قرار داده اند، این ستیز بین حق و باطل از زمان خلقت بشر بین فرزندان آدم (علیه السلام) وجود داشته است، لکن ابزار آن بر اساس مقتضیات زمانی متفاوت می باشد، آنچه امروزه ضرورت دارد به آن توجه شود، وضعیتی است که به دنبال صنعتی شدن جهان و به صورت مشخص از زمان رنسانس بر جهان حاکمیت یافته و به کمک ابزارهای پیشرفته، ترفندهای خود را نیز پیچیده تر و پنهان از عقل و درک آدمیان به کار گرفته است.
رویکرد مادی گرایانه در جوامع اروپایی پس از دوران رنسانس منجر به ایجاد تفکری گردید که از ویژگی های بارز آن اومانیسم یا فرهنگ انسان محور است، در این تفکر، خاستگاه و هدف اصلی همة ارزشها، بشر است و انسان را موجودی متکی به خود فرض میکند، این نگاه، انسان را مقیاس همه چیز می داند، سبک زندگی اش غیر الهی و فساد آور است، او را از انسان بودن و بُعد معنوی اش دور و دور تر می سازد تا جائیکه موجب خرابی دین و سیاست شده و ضررها و آسیب های جبران ناپذیری را به جامعه تحمیل می نماید، بر اساس تفسیری که این پدیده از ارتباط انسان با طبیعت و خدا ارائه میکند،
تعداد صفحات | 92 |
---|---|
شابک | 978-622-378-660-0 |