کتاب معماری و سبک زندگی ایرانی

کتاب معماری و سبک زندگی ایرانی

173,600 تومان

تعداد صفحات

124

شابک

978-622-5572-97-3

عنوان صفحه
فصل 1 9
مقدمه 9
فصل 2 13
مفهوم سبک زندگی 14
ویژگی‌‌‌های سبک زندگی 16
سبک زندگی ایرانی-اسلامی 19
مولفه‌‌‌های سبک زندگی اسلامی 24
منابع سبک زندگی اسلامی 29
فرهنگ و سبک زندگی 33
فصل 3 35
معماری 35
وظیفه معماری 38
معماری ایرانی – اسلامی 38
معماری معاصر 68
فصل4 73
معماری هنری وابسته به زندگی و زمینه اجرای سبک زندگی 75
معماری موثر بر فرهنگ سرزمین 76
تاثیر محیط مصنوع (معماری) بر ادراک و رفتار 77
تاثیر سبک زندگی و فرهنگ بر معماری 82
معماری تذکر دهنده اصول و مبانی سبک زندگی ایرانی – اسلامی 83
نقش معماری در هویت بخشی به جامعه 85
شهرو معماری متذکر محل تحقق سبک زندگی ایرانی – اسلامی 88
فصل 5 97
تعارضات نوع مسکن آپارتمانی با سبک زندگی ایرانی اسلامی 101
منابع 121

 

 

معماری

در فرهنگ آکسفورد معماری عبارت است از:”هنر یا علم ساختن و بناکردن هرگونه عمارت برای استفاده انسانها”معماری گاهی اوقات به عنوان هنری زیبا در نظر گرفته می‌‌شود و در این صورت معنای باریک تری دارد ،معماری هنری است که عمارت‌‌‌های ساخته شده توسط انسان را مرتب می‌‌کند و زینت می‌‌دهد.که مشاهده آن‌‌‌‌ها در لذت، قدرت و سلامت روانی او ایفای نقش می‌‌نماید.

لفظ معماری (Architecture) در زبان‌‌‌های اروپایی به معنای (بنای عرشی)است و به این ترتیب حکایت از اندیشه عالی و اساطیری و دینی این هنر دارد. مضافا اینکه Architecture یعنی tectonic و ساختی که به هدایت آرخه  Archeاست. و آرخه همان بن و آغاز و مبدأ است.مبدأی که درتجربه اگزیستانیالیستی که درآن قدس متجلی می‌‌شودپدید می‌‌آید(ریخته گران -1378ص11)

در فرهنگ لاروس: معماری هنر نیکو ساختن و زیباسازی ساختمان‌‌‌‌ها با بهترین شکل استقرار آن‌‌‌‌ها در فضای معین شهری است. کاربرد این هنر از سویی ارتباط بنا را چه از لحاظ انتخاب مواد و چه از جهات سبک معماری و زیباسازی احتمالی آن با منابع تکنیکی تمدن‌‌‌‌ها ناظر با عالی ترین شکل تضمین می‌‌کند و از دیگر سو گزینش شرایط فیزیکی، مکان، شناخت و بهره گیری منطقی از داده ‌‌‌های محیز[1]را که اصوالا ب;اید متناسب با ارزش‌‌‌های سمبلیک ناحیه می‌‌باشد برای انسان‌‌‌های شهرنشین به گونه ای میسر می‌‌سازد تا غنای خاصی بر معنویت و جهان‌بینی آنان داده شود67p1979-envydopedique dictionair) …)

کلمه(معماری) در زبان فارسی با واژه هایی از قبیل رازیگز، مهراز، دیوارساز، سفتکار مترادف است.

ریشه این کلمه در عربی((عمر))میباشد که به معنی عمران و آبادانی است.و کلمه معمار صیغه مبالغه این ریشه و به معنی بسیار آبادکننده می‌‌باشد.

ودر زبان لاتین به شرح ذیل می‌‌باشد: .tekton=Architekton(سازنده)Archi+(سر، رئیس )که بعد‌‌‌‌ها به Architectur تغییر یافته است. با مقایسه ریشه این واژه در زبان‌‌‌های مختلف و تغییرات آن‌‌‌‌ها نتایج زیر حاصل می‌‌شود.

  1. در عربی به نتیجه کار و (علت غایی)معماری و تاثیر ساختمان بر حیات وزندگی انسان ‌‌‌‌ها توجه می‌‌شود.ودر یک جمله باید گفت در اینجا زبان معماری «مخاعب محور» و «هدف محور» است.
  2. در زبان انگیسی و فارسی به مدیریت و سازماندهی عمل و اجرایی کار و«علّت فاعلی، مادی و صوری « توجّه دارد و در یک جمله می‌‌توان گفت در این زبان معماری به «هنرمند محور» و «وسیله محور» آن توجه دارد.

ویلیام سوریا معتقد است: معماری عبارت از مجموعه تغییرات و تبدیلات مثبتی است که هماهنگ با احتیاجات بشری روی سطح زمین ایجاد شده است و تن‌ها صحرا‌‌‌های دست نخورده از آن مستثنی هستند.

»معماری به معنای گسترده اش، هرگونه آفرینشی به دست انسان است که متناسب با نیاز‌‌‌‌ها و ابعادی انسانی، در بستر طبیعت جای می‌‌گیرد امری که، درنهایت، عناصری می‌‌برد که سرزمین موقع و موضع این آفرینش را می‌‌ساختند.

مهندس عبدالحمید نقره کار می‌‌گوید: اگر بخواهیم در کام فروکاهی و گرداب جزءنگری و سطحی بینی فرو نغلطیم، باید با امداد از کلام الهی ابر سامانه هستی را آنگونه که هست در کلی ترین و شامل ترین وجه آن بنگریم وجایگاه انسان را بیابیم و نسبت هر امری را با انسان آنگونه که شایسته آن دریابیم.به باور ما معماریل بازآفرینی و سازماندهی فضا با بهره گیری از عوامل مادی و صوری متناسب با نیاز‌‌‌های مادی و روحی انسان‌‌‌‌ها و در جهت کمال آنهاست.

نکات قابل توجه در این تعریف:

  1. معماری نه تقلید است و نه خلاقیت در فضای تهی و توهمی بلکه خلاقیت معماران در فضای هستی سامان می‌‌یابد و باز آفرینی می‌‌شود.
  2. از آنجا که اثر معماران در عالم ماده خلق می‌‌شود بنابر این سامان‌‌‌های است متکثر و متنوع و باید اجزاء و عناصر آن بر حسب مجموع شرایط زمانی و مکانی بجا‌ی متناسب(عادالنه(انتخاب و ایجاد شوند.
  3. اصلیترین عنصر معماری طراحی فضا است برای حضور انسان و با حضور انسان فضای معماری معنا می‌‌یابد و سایر عناصر و اجزاء (بدنهها، نماها، کالبد‌‌‌‌ها و….) عناصر اعتباری هستند و در نسبتی که با فضای معماری برقرار می‌‌کنندتوجیه و ارزیابی می‌شوند.
  4. فضا از طریق مواد و مصالح وهندسه ‌‌‌‌ها صورت می‌‌پذیزد وتعیین می‌‌یابد. و هویت خود را افشاء می‌کند وظهور می‌‌یابد.
  5. از آنجا که عوامل مادی و حضوری در عالم ماده و کمیت حضور دارند، برای سامانمند شدن تابع قوانینی هستند که در این عالم وجود دارد و مجموع دستاورد‌‌‌های علوم تجربی و ریاضی وهندسه آن را تبیین می‌‌نمایند.
  6. فضا در معماری نه فضای کهکشانی است و نه فضایی که خود بنیاد ایجاد شده باشد.فضای معماری ،فضای ادراکی انسان‌‌‌های بهرهور و مخاعب است و باید متناسب با نیاز‌‌‌های آنان سامان یابد.
  7. در برنام هریزی ‌‌‌‌ها و تعیین کاربریها، آنچه بسیار مهم و تعیین کننده است پیش بینی نیاز‌‌‌های مادی و روحی انسان‌‌‌‌ها است. این مهم تن‌ها در صورتی سامان خواهد یافت که هنرمند معاصر معرفتی جامع از مجموع نیاز‌‌‌های مادی و روحی بهره وران و مخاعبان خود داشته باشد وحقیقتاّ انسان، این موجود مرکب و چند بعدی را شناخته باشد.معمار در این وجه باید(حقیقت(مدار باشد نه (جاهل)و نه (متعصب)
  8. آنچه در عالم ماده حاضر می‌‌شود،هم اعتبار است وهم نسبی لذا مهمترین صفت هنرمند معمار در این وجه صفت (عدالت)است.عدالت به مفهوم قرار دادن هر چیزی در جایگاه متناسب و شایسته خود. معمار باید بتواند به صورت نسبی از طریق عوامل مادی و صوری ،مجموع نیاز‌‌‌های مادی و روحی مخاعبین را به طور شایسته و متناسب ساماندهی کند.
  9. همه هستی و آفرینش به اعتبار انسان سامان یافته است و انسان بودن بالقوه به اعتبار انسان شدن بالفعل و صیروریت وجودی و ارتقاء به کمال مقدر. بنابر این اعتبار معماری به انسان است و اعتبار انسان به کمال و این کمال و این علت العلل سامانه هستی است و معماری بایددر نهایت با آن هماهنگ باشد.

 

وظیفه معماری

یوهانی پلاسی: معماری ساختمان سازی نیست، معماری از همان عناصر معنوی و واالیی که د ر شعر موسیقی نقاشی و ادبیات وجود دارد تشکیل شده است. وظیفه معماری فقط ارتقاء و انسانی کردن دنیای واقعیت‌‌‌های روزمره نیست بلکه گشودن پنجره ای به سمت واقعیت ثانوی است. واقعیت ادراک، رویاها، خاعره ‌‌‌های فراموش شده وتخیل.معماری باید مفاهیم فراموش شده ((امنیت و خانه((، ((آرامش و دلهره((، ((سفرو امیدها((را بار دیگر در هن بیدار کند.در این واقعیت همه ما شاعر می‌‌شویم.

فرانک لوید رایت می‌‌گوید:

»معماری تمرین هنرمندانه سر هم بندی کردن و بالا بردن بر اساس یک نقشه زمینی از پیش معلوم نیست« او در وظیفه درونی و بیرونی معماری را به این شکل توضیح می‌‌دهد »عالیترین وظیفه یک ساختمان باید ارتباط با زندگی انسان در درون و شکوفایی طبیعت در بیرون باشد در ایجاد و حفظ هماهنگی و همنوایی راستین میان آنها، باعث می‌‌شود ساختمان به این ترتیب به مأمنی مطمئن برای زندگی بدل شود.

در اسلام، هدف معماری هم مانند هنرمعنوی اسلام، عبارت از ایجاد فضایی است که ضمن شناخت خالق هستی، شأن ازلی انسان در عالم وجود را نیز به او متکر شود.

معماری ایرانی – اسلامی

معماری ایرانی – اسلامی، همان معماری خالص ایرانیانی است که حتی در قبل از اسلام نیز دارای دین و آیین مبتنی بر یکتاپرستی استوار بوده که پا از ورود و قبول دین مبین اسلام کلیه بناها، کاخ ها، مقابر، مساجد، خانه ‌‌‌‌ها و… دارای آرایش و پیرایه ‌‌‌های بی نظیر و بدیل، زیبا و دلنواز متاثر از سایر علوم مستتر در علوم اسلامی نظیر هنر موسیقی و نقاشی، نجوم و ریاضیات گردید به عبارت ساده تر و در تعریف معماری اسلامی، ایرانی باید اینگونه بیان داشت معماری اسلامی و ایرانی معماری است که دارای سبک ،سیاق و استخوان بندی هاییست مانند گوشواره ‌‌‌‌ها و قوس ‌‌‌های ساسانیان، اشکانیان که در بر آن و جامه ای از پوشش فاخریست از نقش ‌‌‌‌ها و عرح ‌‌‌های مختلف از جمله هندسی که با انواع زینت ‌‌‌های ساختمانی نظیر رسمی بندی ها، مقرنا کاری ها، انواع گره ها، خطوط و نقوش زینتی (دکوراتیو)نظیر کوفی معقولی، نس ، ثلث، نستعلیق و سایر هنر‌‌‌های اسلامی آراسته گردیده اند، در معماری اسلامی، ایرانی که برگرفته از روح الهی است کلیه عناصر و جزییات و ترکیب بندی ‌‌‌های طراحی شده و نقشه ‌‌‌‌ها (پلان ها)همگی از منشاء علومی برخوردار است که نهایتا انسان که مظهر کامل صفات الهی بر عالم خاک محسوب می‌‌گردد، همواره خود را در عین آسایش، امنیت (استحکام بناها)و زیبایی‌‌‌های خداوندی خود را می‌‌جوید و این خود کاویدن (زندگی چه در داخل فضا‌‌‌های مسکونی و چه در فضا‌‌‌های جامعه باز شهری)و مکان ‌‌‌های مرتبط با کار، سعی و تلاش برای خوب زیستن همواره سیری متعالی و به قول مولانا(ره)دائما در سیر سروریست فلذا علاوه بر چیرگی و غالب روح معنوی از ات اقدس احدیت در زندگی انسان‌‌‌‌ها در رسیدن به کمال و فضایل برگرفته از شارع مقدس و در ارتباط با علوم دیگر نظیر علم معدعن و یا شهرنشینی و سکنی گزیدن در کنار مردم دیگر با استفاده از شاخص ‌‌‌‌ها و عوامل نهفته در عالم عقل به نوعی اسباب و ابزار رسیدن به این صفات و کمال الهی در خود را تسریع می‌‌بخشد که مسائلی مانند:

الف- نحوه استفاده و یا عملکرد ساختمان یا بنا

ب- مکان یابی و استقرار ساختمان یا بنا

ج- تعیین نوع و نحوه طراحی براساس علوم ارثماعیقی(محاسبات ریاضی و اعدادی)به نحوی که کلیت و جامعیت ساختمان یا بنا، گویای انواع آرایش ‌‌‌‌ها و پیرایه ‌‌‌های زینتی معماری و ارایه کننده پیامی حسب عملکرد و استفاده از ساختمان یا بنا باشد.

در سه شاخص و پارامتر‌‌‌های فوق که جزء اساس و امّهات معماری اسلامی و ایرانی محسوب می‌‌گردند همانا اساس و امّهات سه پایه، جمال، ج ل و کمال استوار می‌‌باشد، پرفسور دکتر سید حسین نصر در کتاب علم در اسلام اعتقاد دارندل معماری اسلامی از بطن قرآن شریف سرچشمه می‌‌گیرد، هر چند در برخی متون دیده می‌‌شود معماری و هنر آن را مسلمین از نوع و منابع معماری ایرانیان قبل از اسلام مانند ساسانیان اقتباس و برداشت کرده اند به طوری که مساجد اسلامی دارای شکلی بیرونی بصورت رمزی تجلی اسماء و صفات خداوندی است که گنبد دوار آن جلوه گر جمال الهی و مناره ‌‌‌‌ها یا گلدسته ‌‌‌های آن نیز به نشانه ج ل خداوند و کمال در بنا را جلوه گر می‌‌نماید که از بطن و دل بروز و ظهور اینگونه نشانه ‌‌‌‌ها ، نشانه ‌‌‌های دیگری بروز می‌‌یابند که عبارتند از توحید، اخلاص، علم، حیا و حجاب، عبادات و احترام، اقتصاد، ذکر و آنچه که در علوم اسلامی در ابعاد مختلف فلسفه نظری و عملی و منشآت و منتجات آن را محقق می‌‌سازد نظیر علوم برین یا ماورالطبیعه، ریاضیات یا علوم میانیین و علوم طبیعی یا علوم زیرین که از اینجا سایر علوم عملی میسر می‌‌گردد مانند علوم اخلاق و تربیت، علوم مرتبط با جامعه یا تدبیر منزل و سیاست معدعن یا مدنیت ،علی النهایه استوار ساختن بنا‌‌‌‌ها و یا ساختمان هایی با پیروی از سبک و سیاق صحیح و مطلوب برگرفته از معماری اسلامی – ایرانی، درب ‌‌‌های مختلفی از حکمت ‌‌‌های متعالی را در مقابل انسان می‌‌گشاید که تمامی اجزا و ترکیبات و محتوای آن رو به سوی هماهنگی و یا هارمونی دارند که نهایتا به وحدت و وجود ذات اقدس الله داشته و شامل عوامل وحدت بخشی است که می‌‌توان تحت عناوین یل تقسیم بندی نمود.

  • تقارن: وحدت در محوریت یا مرکزیت
  • تناسب: وحدت در ابعاد و اندازه ‌‌‌‌ها
  • توازن: وحدت در هماهنگی یا هارمونی
  • تعادل: ایجاد وحدت در هارمونی ‌‌‌‌ها و هماهنگی ‌‌‌‌ها
  • توافق: وحدت در عمل و فکر در انتخاب عملکرد و معماری
  • تطابق: ایجاد وحدت با طبیعت و بنا
  • نشانه: وحدت در شکل و نما‌‌‌‌ها
  • تجانس: وحدت در جنا و صفت است
  • تناظر: وحدت در دید و بصر
  • تساوی: در کلیه اجزاء و عناصر

 

 

تعداد صفحات

124

شابک

978-622-5572-97-3

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

.فقط مشتریانی که این محصول را خریداری کرده اند و وارد سیستم شده اند میتوانند برای این محصول دیدگاه(نظر) ارسال کنند.