267,400 تومان
تعداد صفحات | 191 |
---|---|
شابک | 978-622-378-425-5 |
فصل 1 9
مدیریت شهری و مفاهیم آن 9
مقدمه 9
تعریف مديريت شهري-تعريف UMIC از مديريت شهري 10
زمینهها و دلایل پیدایش مفهوم مدیریت شهری 11
اهداف مدیریت شهری 14
روند تحولات در مفهوم مدیریت شهری 15
بررسی عوامل مؤثر بر عملکرد مجموعه مدیریت شهری 16
جهانی شدن و چالش های مدیریت شهری 17
عناصر مؤثر در مدیریت شهری 19
مدیریت شهری در ایران 33
ویژگی های مدیریت شهری در ایران 34
آسیب های عدم توجه به مدیریت شهری 35
تفکر سیستمی در مدیریت شهری 35
ساختار مفهومی نگرش سیستمی در مدیریت شهری 36
مدیریت شهری در رویکرد سیستمی 37
فصل 2 43
توسعه پایدار شهری 43
مفهوم توسعه پایدار شهری 43
شاخص های توسعه پایدار شهری 51
پیامد شهرنشینی برای محیط زیست 55
فرمهای پایداری شهر 65
طراحی شهری پایدار و اصول بنیادین آن 68
انواع طرح توسعه شهری 69
طبقه بندی نظریه ها و تئوری های برنامه ریزی شهری 72
روند تحولات در مفهوم و نظریه های برنامه ریزی شهری 74
ویژگی های برنامه ریزی شهری 75
متغیرهای اجتماعی در برنامه ریزی شهری 75
انواع نظریه های برنامه ریزی شهری 75
رشد هوشمند شهری 80
چالشهای رشد سریع شهرها 81
وضعیت شهرنشینی و توسعه شهری 84
گسترش شهرها و بحرانی شدن مناطق شهری 85
طبقه بندی شهرها و پیوند آن با مدیریت بحران 86
مفهوم رشد هوشمند 87
فصل 3 91
حملونقل شهری و مدیریت یکپارچه آن 91
برون سپاری و مدیریت شهری 91
مسایل و ضرورت مدیریت سیستم حمل و نقل درون شهری درایران 94
کلانشهرها و چالشهای حمل و نقل 100
طرح ترافیک شهر تهران 110
فصل4 117
مدیریت سیستم حملونقل در تهران 117
فصل5 127
بررسی نقش و كاركرد سيستم مديريت حمل و نقل اضطراری 127
حمل و نقل نیروهای امدادی 138
مدیریت ناوگان امدادی 138
مسیریابی و مدیریت مأموریت ناوگان امدادی 140
عملیات اعزام و مأموریت در ناوگان امدادی 141
سوخت در مدیریت ناوگان خودروهای امدادی 142
راهکارهای دستیابی به حمل و نقل یکپارچه شهری در تهران 142
فصل6 159
بررسی قوانین حمایتی از مدیریت شهری جهت هدایت کارای سیستم 159
حملونقل در شهر تهران 159
طرح جامع حمل و نقل و ترافيك تهران 165
اهداف طرح جامع حمل و نقل و ترافيك تهران 167
راهكارهاي طرح جامع حمل و نقل و ترافيك 168
استانداردهای جهانی سیستم حمل و نقل شهری 181
برگه امتیازدهی استاندارد BRT 185
منابع و مآخذ 187
توسعه پايدار يکي از جامع ترن مفاهيم در همه زمانها است. اين مفهوم عنصراصلي راهکار 21 است؛ سند چهل فصلي که به سال 1992 در نشست سران جهان در ريو مورد پذيرش قرار گرفت و در سطوح پايين سازمان فضايي جستجو مي شود. اهداف توسعه پايدار (تامين نيازهاي اساسي، بهبود استانداردهاي زندگي براي همه، حفاظت و مديريت بهتر اکوسيستم ها) در همه سطوح سازمان فضايي (محلي، ملي، منطقه اي، و جهاني) اجرا مي شود ليکن سطح شهري، به علت تمرکز پيوسته رو به رشد جمعيت و فعاليت هاي اقتصادي، به ويژه در کشورهاي کمتر توسعه يافته، توجه بيشتري را جلب کرده است.
توسعه پايدار شهري Sustainable urban development که مفهوم اصلي در اين سطح است، مفاهيم و ديدگاه هايي را در ادبيات تحقيق نشان مي دهد که برخاسته از حوزه فکري افرادي است که دراين سطح تحقيق کردهاند. مفاهيمي همچون شهر اکولوژيک شهرنشيني پايدار، شهر پايدار، پايداري شهري، شهر سبز، شهر سالم برخاسته از ديدگاه هاي مختلف اقصادي زيست محيطي و راديکال عدالت جو در اکولوژي اجتماعي هستند.
امروزه شهرها به عنوان مصرف کننده و توزیع کننده اصلی کالاها و خدمات، کانون توجه بحث پایداری شدهاند. بنابراین به منظور دستیابی به یک وضعیت پایدار واقعی در شهرها، تدوین سیاستهایی جهت حصول به شهرهای پایدار ضروری مینماید. به همین منظور مقولهای مهم تحت عنوان توسعه شهری پایدار در طول دهه ۱۹۹۰ و تا به امروز مورد توجه قرار گرفته است. در بسیاری از شهرهای جهان مسائل و چالشهای اساسی مانند ترافیک و تراکم زمین، ساختمانهای متروک و خالی از سکنه، تغییر کاربری زمین، آلودگی صوتی، آلودگی آب و بسیاری از موضوعات زیست محیطی دیگر موضوع پایداری شهرها را مطرح میکنند. لذا با توجه به مسائل و مشکلاتی که کلانشهرها دارند باید به ابعاد و اصول توسعه پایدار شهری توجه کرد و برای رسیدن به توسعه پایدار انسانی، شهر پایدار و پایداری شهری، باید برنامه ریزان، شهرسازان و مدیران شهری، با مدیریت صحیح و سالم بتوانند فضایی سالم و درخور برای مردم ایجاد کنند. از طرفی با مهاجرت بیرویه به کلانشهرها، مباحثی مانند اسکان شهروندان، حاشیه نشینی و بیکاری مطرح میشود.بخش عمدهای از گسترش افقی شهرها به این دلیل رخ میدهد که بافت موجود پاسخگوی نیازها و انتظارات جمعیت ساکن در آن نیست و اجتماع ساکن درجستجوی محیط پاسخگوتر و مناسبتر محیط انسان ساخت جدیدی را در بستری جدید بنیان است. بافتهای تاریخی نواحی مرکزی شهرها، پاسخگوی نیاز و انتظارات شهروندان آن نبوده و از جمعیت اصلی تهی میشود، بافتی که از لحاظ زیست محیطی و اکولوژیکی پایدار بوده، اما پایداری اجتماعی و اقتصادی را از دست داده است.
اندیشه توسعه شهری پایدار از جنبههای بسیار گسترده مطالعات در امور توسعه است. ارائه یک تعریف مشخص در این رابطه زیاد ساده نیست، اما سعی میشود معنی توسعه شهری پایدار از بین مفاهیم، اصول و تاریخچه مطالعات کاربردی تشریح شود. اندیشه توسعه شهری پایدار تنها در ارتباط با تحولات تاریخی مطرح نمیشود، بلکه در این رابطه توسعه خردمندانه علوم مختلف و دانش اجتماعی نیز مطرح است. توجه به تحولات باعث میشود حجم و کیفیت دانش موجود درباره محیط زیست شهری افزایش یابد؛ از جمله علم شناسایی و رفع آلودگی هوا، گازهای گلخانهای، تغییرات جهانی آب و هوا و موارد دیگری از این قبیل در این رابطه مطرح میشوند. پیشرفت در زمینه علوم اجتماعی نیز با کمک دستور کارهای تحقیقی مختلف درباره توسعه پایدار صورت میگیرند. آن چه ذکر شد نشان دهنده این است که بحث توسعه شهری تحت تأثیر مفاهیم و موضوعات مختلفی قرار گرفته و با علومی چون سیاستهای اقتصادی و دانش تئوری و تجربی به مقابله برخاسته است و بعضی اوقات نیز با تحولات تاریخی شکل گرفته یا تغییر جهت داده است. توسعه پایدار شهری به معنی بهره وری در استفاده از زمین و تشویق به استفاده مجدد از ساختمان هاست. با توجه به این که امروزه با مسائلی همچون گرم شدن هوا، مصرف بیرویه انرژی و استفاده بیقید و بند از منابع تجدید ناپذیر روبرو هستیم و شهرها جز عوامل اصلی بروز این ناهنجاریها در انسان و طبیعت میباشند، باید سیاست گذاریهای اصولی و فرامنطقهای را در به کارگیری و مصرف در پیش بگیریم. در واقع شهرهایی در قرنهای آتی قابل زیست خواهند بود که پایداری خود را مدیون فروتنی، عطوفت و قبول مفهوم قناعت هستند. با توسعه شهرها و تمرکز پیوسته رو به رشد و فعالیتهای اقتصادی در مراکز شهری، به ویژه در کشورهای کمترتوسعه یافته، پایداری شهری بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. زیرا بیتوجهی به پایداری شهرها، سبب خواهد شد مسایل و مشکلات موجود در شهرها، از قبیل: نابرابری و فقر، کاهش سطح کیفیت زندگی، وضعیت مسکن و توسعة فیزیکی شهرها، بیکاری و اشتغال کاذب و جرم و فساد، بیش از پیش افزایش یابد. بنابراین، نه تنها بیتوجهی به پایداری در فرآیند توسعه، بر شهرها تأثیر منفی خواهد گذاشت، بلکه در مناطق پیرامون و سکونت گاههای انسانی کوچک(روستاها) نیز تأثیرات منفی خواهد داشت که این امر، لزوم توجه به پایداری شهرها را در گرو توسعة منطقه و برنامهریزی بهینه منطقهای ضروری مینماید.
دراکاکیس اسمیت، در فرآیند شهرنشینی پایدار، اصول و رهیافتهای توسعه پایدار را به عنوان اصلی در مطالعات توسعه شهرها پیشنهاد میکند که توجه به برابری و مساوات در رشد اقتصادی، عدالت اجتماعی و حقوق شهروندی، دسترسی مناسب به خدمات و نیازهای اساسی و ارتقاء آگاهی نسبت به محیط زیست، حرکتی مناسب به سوی کارآیی بیشتر در استفاده از منابع، محیط زیست و عدالت اجتماعی خواهد بود، که به نوبه خود شهرها را به سوی پایداری سوق خواهد داد. مفهوم توسعه پایدار به تغییرات شهری و به فرم کالبدی شهری نیز توجه دارد و نکاتی مانند برنامهریزی آموزشی، بهداشتی و رفاه اجتماعی را نیز در بر گرفته است. توسعه پایدار شهری بهره وری در استفاده از زمین و تشویق به استفاده مجدد از ساختمان هاست. با توجه به این که امروزه با مسائلی همچون گرم شدن هوا، مصرف بیرویه انرژی و استفاده بیقید و بند از منابع تجدید ناپذیر روبرو هستیم و شهرها جزء عوامل اصلی بروز این ناهنجاریها در انسان و طبیعت میباشند، باید سیاست گذاریهای اصولی و فرامنطقهای را در بکارگیری و مصرف در پیش بگیریم. درواقع شهرهایی در قرنهای آتی قابل زیست خواهند بود که پایداری خود را مدیون فروتنی، عطوفت و قبول مفهوم قناعت هستند. توسعه پایدار شهری لزوماً به معنای شهر پایدار نیست. شهر پایدار برآمده از فرآیند توسعهای است که ذهنیت و امکان ارتقاء همیشگی سلامت اقتصادی- اجتماعی بوم شناسانه شهر و منطقه آن را فراهم کرده و این ذهنیت و امکان را به عینیت و اقدام مبدل ساخته است. توسعه پایدار شهری به عنوان شبه پارادایمی مسلط در راهبردهای توسعه شهر در واکنش به نارضایتیهای اقتصادی- اجتماعی از منظر بوم شناختی شکل گرفت و اشارات اولین آن برای سیاستهای توسعه شهری، حفظ فضای سبز و پاکیزگی آب، جلوگیری از آلودگی هوا و کاهش تولید زباله در سطح محلّی بود.
نظریه توسعه پایدار شهری موضوعهای جلوگیری از آلودگیهای محیط زیست شهری و ناحیهای، کاهش ظرفیتهای تولید محیط محلی، ناحیهای و ملی حمایت از بازیافتها، عدم حمایت از توسعه زیان آور و از بین بردن شکاف میان فقیر و غنی را مطرح میکند. همچنین راه رسیدن به این اهداف را با برنامهریزی اهمیت بسیاری میدهد و معتقد است دولتها باید از محیط زیست شهری حمایت همه جانبهای کنند. این نظریه پایداری شکل شهر، الگوی پایداری سکونتگاهها، الگوی مؤثر حمل و نقل در زمینه مصرف سوخت و نیز شهر را در سلسله مراتب ناحیه شهری بررسی میکند. زیرا ایجاد شهر را فقط برای لذت شهر نشینان میداند. میان توسعه پایدار و مقوله قدرت ارتباط تنگاتنگی وجود دارد تا جایی که برخی معتقدند عدالت اجتماعی و تعادل زیست محیطی لازم و ملزوم یکدیگرند و تحقق یکی بدون دیگری غیرممکن است. توسعه پایدار شهری را میتوان بهره وری در استفاده بهینه از زمین و تشویق بر بهره گیری مجدد از ساختمانها دانست که امکان عدالت گستری اجتماعی، در بستر فضا و برابری اجتماعی را محقق گرداند و با فراهم نمودن امکانات رفاهی، اجتماعی، خدمات شهری و حقوق شهروندی، بهبود کیفیت زیست محیطی شهری و رضایت شهروندی را ممکن گرداند. بر این اساس شهرسازی باید به عنوان ابزاری مؤثر برای اجرا و تحقق سیاستهای ملّی و محلّی فرصتهایی مطلوب را برای استفاده بهینه از منابع انرژی زمین و محیط زیست در ساختار شهری ارایه کند تا به ایجاد سکونت گاهی امکان دهد که نه تنها زندگی مطلوب و شایسته برای نسل حاضر بلکه نسلهای آینده را نیز فراهم میکند بلکه پایداری کره زمین و روح انسانی را نیز تضمین مینماید. حقیقت این است که نمیتوان شهر پایدار را با دقت و وضوح تصویر کرد و در نتیجه راهکارهای دستیابی به آن را مشخص ساخت. زیرا از یک سو، مقوله پایداری از مقیاس جهانی تا مقیاس محلی (که شهر در این مقیاس است) همبسته است و ازسوی دیگر، هنوز بر سر پیامدهای بسیاری از اقدامات و فرایندهای توسعه، نظریات متناقضی وجود دارد. بنابراین شهرپایدار نه به شیوهای اقتدارگرایانه و از “بالا”، بلکه به گونهای مردم سالارانه و از “پایین” ساخته شود. نگرش توسعه پایدار بر این اندیشه است که فنآوری نمیتواند هر گونه کاهش منابع طبیعی را جبران سازد و سرمایه طبیعی مکمل سرمایه انسان ساخت است و در این راستا سازمان ملل از مبانی و دیدگاه مفهومی توسعه پایدار حمایت میکند و راه دستیابی به توسعه پایدار را وجود بسترهای فرهنگی مناسب میداند که با آموزش و آگاهی دادن به مردم میتوان به آن دست یافت. بر این اساس توسعه پایدار شهری در تکوین مفاهیم زیر جنبه کارامدی به خود میگیرد:
الف- بسترسازی عدالت اجتماعی و شهروندی
ب- بسترسازی مشارکت شهروندی و همبستگی اجتماعی
پ- بسترسازی تقویت بنیان نهادهای اجتماعی و بنیان خانوادگی
ث- رویکرد استرتژیک بر پدیداری توسعه پایدار شهری
ج- گسترش آداب و فرهنگ شهرنشینی
چ- مساعدت و سازماندهی ارگانهای دولتی و خصوصی
ح- کارآمدسازی سیاستها و برنامههای سیاست گذاری در حوزه کلان شهری
خ- گسترش حقوق شهروندی و بهینهسازی مناسبات مدنی
طراحی پایدار در ساختار شهری بر مینای سه اصل اساسی شکل میگیرد: اصل اول را میتوان صرفه جویی در مصرف منابع دانست که درصدد است تا با مصرف بهینه منابع، میزان کاربرد ذخایر تجدید ناپذیر را در سخت و کارکرد بناهای شهری پایین آورد. اصل دوم بر طراحی بر اساس چرخه حیات مبتنی است که نتایج و تبعات زیست محیطی کل چرخه حیات منابع ساخت و ساز شهری را از مرحله تدارک تا بازگشت به طبیعت در بر میگیرد. اصل سوم را طراحی انسانی میدانند که ریشه در نیاز به حفظ عناصر زنجیرهای نظامهای زیستی دارد و تداوم حیات و بقای انسان را در پی دارد. بر این اساس طرحی شهری و معماری پایدار میبایستی کیفیت محیطهای کار و زیستی را بهبود بخشد که موجب افزایش بهره وری و کاهش فشارهای روانی انسانی و بهبود شرایط زیستی میگردد که همان مفهوم رفاه اجتماعی و شهروندی را به ذهن متبادر میکند. ساختار مدیریت شهری باید مبتنی بر اصولی باشد که در واقع شالوده این ساختار را به وجود میآورند. این اصول را میتوان بدین صورت بیان کرد:
-اصل تربیت شهری و آموزش شهروندی
-اصل نظریابی مداوم از شهروندان
-اصل ضوابط مدون و منتشر شده برای آگاهی و راهنمایی شهروندان
-اصل رعایت بعد زمان در اقدامات و اجرای امور
-اصل بازبینی و تجدید نظر در اقدامات انجام شده در پند آموزی از تجربههای گذشته.
ديدگاههاي جديد در توسعه پايدار شهري
در بيشتر كشورهاي در حال توسعه تأسيسات زيربنايي، تكنولوژي و نيروي متخصص مورد نياز صنعت در شهرها وجود داشتهاند، لذا غالب فعاليتهاي اقتصادي و توليدي در كنار این شهرها شكل گرفته و باعث رشد سريع آنها شده است. از طرف ديگر تمركز سرمايهها در شهرهاي بزرگ باعث دوگانگي اقتصادي شده و همان گونه كه اقاي جان فريدمن (Friedman, 1982) مطرح مينمايد، اين گونه شهرها مانند پمپ قوي، سرمايهها و نيروي انساني كارآمد را به خود جلب ميكنند و باعث تخليه آنها از ديگر مناطق و مخصوصاً مناطق محروم ميشوند و ايجاد دوگانگي اقتصادي در منطقه مينمايند. يكي از اثرات توجه خاص به صنعتي كردن جوامع و تمركز سرمايهها در كنار شهرهاي بزرگ رشد سريع شهرنشيني ميباشد. بيشتر برنامه ريزان در كشورهاي در حال توسعه معتقدند كه رشد اقتصادي رابطه مستقيمي با شهرنشيني دارد.
آقاي متور (Mathur, 1998) در مطالعات خود در كشورهاي جهان سوم، به اين نتيجه ميرسد كه روند رشد اقتصادي در كشورهاي در حال توسعه و افزايش رشد طبيعي جمعيت، دو عامل اصلي در شهرنشيني ومخصوصاً تمركزجمعيت درشهرهاي بزرگ ميباشندكه باعث برتريت يا (Urban primacy) ميشوند.
اقاي سيمونز (Simmuns, 1994) مطرح مينمايد كه توسعه اقتصادي و تمركز سرمايهها به روند رشد شهرهاي بزرگ دامن زده و عوامل مؤثر را چنين ميداند:
– برنامه بهداشت عمومي كه از ميزان مرگ و مير ميكاهد.
– تمركز صنايع در كنار شهرهاي بزرگ
– تمركز ساختمانها و فعاليتهاي دولتي در كنار شهرهاي بزرگ
– مكانيزه و مدرنيزه شدن وسايل توليدات كشاورزي كه باعث آزاد شدن كشاورزان و ازدياد بيكاري آنها و مهاجرت به شهرها و مخصوصاً شهرهاي بزرگ ميشود. بايد توجه داشت كه اختلاف سطح درآمد شهري و روستايي يكي از عوامل مؤثر در مهاجرت روستايي به شهر و شهرهاي بزرگ ميباشد.
واضح است كه تمركز جمعيت در شهرهاي بزرگ مشكلاتي را براي اينگونه شهرها به وجود آورده و بيشتر برنامه ريزان شهري و منطقهاي معتقد هستند كه رشد بيرويه شهرها و شهرهاي بزرگ هزينههاي زيادي را براي دولتها ايجاد ميكند. به عنوان نمونه، كمبود مسكن، عدم دسترسي به خدمات شهري، ازدحام و نهايتاً از بين رفتن محيط زيست. آقاي الشخص (El-shakhs, 1994) اثرات عمده تمركز جمعيت در شهرهاي بزرگ را در سطح كلي Macro و در سطح كوچك Micro چنين مطرح مينمايد:
1- تمركز جمعيت در شهرهاي بزرگ از رشد شهرهاي كوچك و روستاها ميكاهد.
2- اين تمركز به پراكندگي منطقهاي و عدم تعادل بين گروههاي اجتماعي دامن زده و ايجاد عدم ثبات ميكند.
3- تمركز باعث از بين رفتن زمينهاي زراعي براي ساختن مسكن ميشود.
از نظر سطح كوچك Micro اين تمركز باعث:
– كمبود خدمات اجتماعي، فرهنگي ميگردد.
– عدم استفاده صحيح از زمين ميشود.
– نياز به حمل ونقل بيشتر و باعث بالا رفتن هزينهها ميگردد.
– باعث بالا رفتن كم كاري و بيكاري ميگردد و مخصوصاً براي افراد فقير و كم درآمد
– ايجاد كپر و حاشيه نشيني شهري ميشود.
– باعث ازدحام و از بين رفتن محيط زيست ميگردد.
توسعه پايدار بايد براي جوامع شهري در آينده در نظر گرفته شود، به صورتي كه علاوه بر اينكه مشكلات شهرهاي بزرگ را حل ميكند، از به خطرافتادن زندگي نسلهاي آينده جلوگيري به عمل آورده و منابع به صورت عاقلانه و انديشمندانه استفاده شود.
در راستاي تحقق توسعه پايدار شهري مي بايست شرايطي فراهم شود تا امكان بستر سازي توسعه پايدار انساني و بهبود رفاه اجتماعي شهروندي، فراهم گردد كه در اين بستر مي توان به برقراري عدالت اجتماعي طراحي اقليمي هماهنگ با محيط زيست انساني تقويت ساختارهاي همبستگي اجتماعي همچون تعهد و مسئوليت پذيري، تقويت بنيانهاي اجتماعي و خانوادگي و احياي محيط زيست همگاني وايجاد نظم ساختاري در فضاي شهري براي ادراك زيباشناختي و بهبود بهره گيري از فضاهاي شهري و افزايش رضايت شهروندي و يكپارچگي بخشي به ساختار بصري محيط و منظر شهري اشاره كرد. (گوردن كالن، 1377)
كميسيون جهاني محيط زيست نيز الزامات توسعه پايدار را چنين بيان مي كند:
1- مشاركت شهروندان در تصميم گيري در بستر يك نظام سياسي
2- چاره انديشي براي تنشهاي حاصل از ناموزوني توسعه در بستر يك نظام اقتصادي
3- التزام به ترميم و حفاظت محيط زيست در بستر يك نظام توليدي
4- فراهم سازي الگوهاي پايداري از تجارت مالي در بستر يك نظام دانش فني
5- ايجاد الگوهايي از تجارت و دارايي در بستر يك نظام بين المللي
6- وجود انعطاف پذيري و خود اصلاحي در بستر يك نظام مديريتي
بر اين اساس توسعه پايدار شهري در تكوين مفاهيم زير جنبه كارآمدي به خود مي گيرد:
الف- بسترسازي عدالت اجتماعي و شهروندي
ب- بستر سازي مشاركت شهروندي و همبستگي اجتماعي
پ- بسترسازي تقويت بنيان نهادهاي اجتماعي و بنيان خانوادگي
ث- رويكرد استرتژيك بر پديداري توسعه پايدار شهري
ج- گسترش آداب و فرهنگ شهرنشيني
چ- مساعدت و سازماندهي ارگانهاي دولتي و خصوصي
ح- كارآمد سازي سياستها و برنامه هاي سياست گذاري در حوزه كلان شهري
خ- گسترش حقوق شهروندي و بهينه سازي مناسبات مدني
طراحي پايدار در ساختار شهري بر مبناي سه اصل اساسي شكل مي گيرد:
اصل اول: صرفه جويي در مصرف منابع بوده كه در صدد است تا با مصرف بهينه منابع، ميزان كاربرد ذخاير تجديد ناپذير را در سخت و كاركرد بناهاي شهري پايين آورد.
اصل دوم: بر طراحي بر اساس چرخه حيات استوار است كه نتايج و تبعات زيست محيطي كل چرخه حيات منابع ساخت و ساز شهري را از مرحله تدارك تا بازگشت به طبيعت در بر مي گيرد.
اصل سوم: طراحي توسط انسان است كه ريشه در نياز به حفظ عناصر زنجيره اي نظام زيستي دارد و تداوم حيات و بقاي انسان را در پي دارد.
کمیسیون جهانی محیط زیست و توسعه، اصول زیر را به عنوان ویژگیهای ضروری یک شهر پایدار عنوان میکند:
-افزایش فرصتهای اقتصادی و اجتماعی، به گونهای که ساکنان شهری را پوشش دهد.
-کاهش سهم انرژی در رشد شهری
-استفاده بهینه در مصرف آب، زمین و سایر منابعی که مورد نیاز چنین رشد شهری است.
-کمینه کردن میزان تولید زباله و فاضلاب و بیشینه کردن بازیافت از پسماندها
-ایجاد سیستمهای مدیریت با قدرت و کارایی کافی جهت نیل به اهداف اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی
-سوق دادن فنآوری های مورد استفاده در شهر به سمت اهداف توسعه پایدار
-تقویت توان مناطق مختلف شهری، در راستای جلوگیری با پاسخ گویی به تهدیدات و اهداف اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی که در نتیجه عوامل طبیعی یا انسانی به وجود میآیند، همچنین انعطافپذیری در روبرویی با اختلالات غیرمنتظره در سیستم شهر. در این ارتباط شهر پایدار شهری است که در آن بهبود در عدالت اجتماعی، تنوع و امکان زندگی با کیفیت مطلوب تحقق یابد.
شاخصهایی که شایسته است در بررسی پایداری شهرها مورد بررسی قرار گیرد، شامل موارد ذیل هستند:
جمعیت: اصلیترین عامل در بحث از پایداری شهری، جمعیت و اثرات اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و نهایتاً مدیریتی آن روی شهرها و حتی زیست کره میباشد. پس به جاست در بحث از پایداری شهری و شاخصشناسی آن به جمعیت نیز به عنوان مهمترین عامل توجه کرد. بررسی تعداد جمعیت، نرخ رشد آن، میزان مهاجرتها و اثرات آن در ساختار جمعیتی شهر و… میتواند در رسیدن به پایداری شهری مؤثر واقع شود.
موقعیت اقتصادی: شهرها به عنوان سیستمهای باز در عصر جهانی شدن و دهکده جهانی و ارتباطات به ناچار در جهت تداوم و بقاء، نیازمند گسترش ارتباطات با سطوح منطقهای، ملی و جهانی خواهند بود. در جهت حفظ شرایط پایداری شهر در طول زمان از نظر اقتصادی شهرها نیاز خواهند داشت که در تدوین راهکارهای توسعه خود و زیرساختهای اقتصادی خود به گونهای عمل نمایند که بتوانند بیشینه استفاده را از موقعیتها و پتانسیلهای خود در ابعاد مختلف محلی و ملی و بین المللی در جهت حفظ و تداوم کیفیت بیشتر زندگی ساکنانشان ببرند. هدف اصلی شهر در یک محیط رقابت جهانی باید بر دو نکته متمرکز شود: یکی حداکثر استفاده از پتانسیلها و قابیلتهای اقتصادی و دومی تأکید بر ایجاد فعالیتهای اقتصادی متنوع در شهر، بدین جهت که شهر بتواند در مقابل نوسانات و اختلالات غیر منتظره محیط جهانی انعطافپذیری و توان مقاومت لازم را داشته باشد.
تغییر اقلیم: با توجه به گسترش بیش از پیش شهرنشینی در سالهای آتی، شناخت تغییرات ناشی از شهرنشینی در اقلیم جهانی در جهت دستیابی به پایداری شهری یا به عبارت بهتر پایداری جهانی، ضروری به نظر میرسد. به طور کلی معاهدات بین المللی زیست محیطی یک ساز و کار کلیدی ایجاد میکند که در آن ملل و کشورهای مختلف به یک درک مشترک از مشکلات زیست محیطی و توافقات دو جانبه جهت حل و کاهش این مشکلات میرسند.
آلودگی هوا: با توجه به این موضوع که شهرها اصلیترین الوده کنندههای کیفیت هوای محیط زیست در مقیاس محلی، ملی و بین المللیاند، شناخت عوامل آلوده ساز و تشدید کننده آنها در محیطهای شهری و تلاش در جهت کاهش آنها از ضرورتهای دستیابی به پایداری شهریاند.
کیفیت آب طبیعی: لازمه تلقی یک شهر به عنوان پایدار، فراهم کردن منابع آبی سالم و بهداشتی برای ساکنان، جلوگیری از ایجاد اختلال در کیفیت بیولوژیکی و زیستی منابع آبی سطحی و زیرزمینی پیرامون شهرها و عدم ایجاد آلودگی و یا اختلال در منابع آبی سایر شهرها و نواحی زیستی پیرامون شهرها از طریق استفاده بیش از اندازه و یا آلوده کردن منابع زیستی این شهرهاست.
جامعه باز: شهرها نه تنها سطوح مختلف سلسله مراتبی مشخص را اشغال میکنند، بلکه بخشی از یک شبکه نیز محسوب میشوند. در این شبکه جهانی شهرها جریانهای مختلفی از اطلاعات، سرمایه، نیروی کار، کالا و خدمات و… در جریان است.
درک مشترک شهرها در این شبکه نسبت به موقعیت خود و سایرین و وجود ارتباطات متقابل وسیع میان این شهرها به عنوان تضمین کننده پایداری در این شبکه خواهد بود. وجود پیوستگی متقابل میان شهرها در حوزههای مختلف اقتصادی، زیست محیطی، اجتماعی و فرهنگی و… باعث شده است که شهرها در شبکه شهری جهانی نیازمند همراهی با یکدیگر در جهت دوام و بقای خود باشند.
برنامهریزی واحد و یکپارچه: در موضوعشناسی مسائل و مشکلات شهری جهت برنامهریزی مناسب، تعدد موضوعات و سازمانهای دخیل در امر برنامهریزی به دلیل پیچیدگی ذاتی شهرها، برنامه ریزان و سیاستگزاران شهری را ناگزیر به اتخاذ رویه برنامهریزی واحد و یکپارچه جهت ایجاد هماهنگی بین اولویتها و نیازهای مختلف این مداخله کنندگان میکند. امروزه بیش از گذشته این نکته مورد تأکید قرار گرفته است که برای برنامهریزی شهری کارآمد و مؤثر، یکپارچگی در قوانین و مقررات و ضوابط اجرایی در بین نهادها و سازمانهای مسئول ضروری است. ایجاد و کاربرد مجموعهای از ضوابط و قوانین یکپارچه و نظاممند روشی است که بازده مؤثری را از طریق همکاریهای اندیشه شده و هم آهنگ فراهم میآورد که امکان بازخوردهای آنها به عنوان راهکار پایهای از طرف شهرها برای تقویت ارتباطات، انسجام و پیوستگی مورد توجه قرار گیرد.
توانایی و پتانسیل نوآوری و ابداع: برای اینکه شهری ظرفیت و پتانسیل انطباقپذیری و سازگاری را دارا باشد، باید قادر به نوآوری و ابداع باشد. بدون وجود نوآوری مناسب و زیربنایی، یک شهر قادر نخواهد بود با سرعت عمل مناسب در زمان اختلالات و نابسامانیها، با شرایط جدید انطباق پیدا کند. توانایی تکامل در درون یک بازار رقابت جهانی، اساس و پایهای را برای یک الگوی شهری سازگار ایجاد میکند. یک شهر با توانایی تفکر روی یک سطح برنامهریزی استراتژیک را داشته باشد و سیاستگذاریها و برنامهریزی ها به گونهای باشد که به شهر امکان شرکت در تعیین سرنوشت آینده خویش را بدهد.
پتانسیل و ظرفیت مربوط به زیرساخت منطقهای: منظور از پتانسیلهای زیرساختی، تأسیسات و تجهیزاتی است که شهر را با بقیه نقاط جهان در ارتباط قرار میدهد، مانند سیستمهای حمل و نقل(ریلی، هوایی، جادهای، دریایی) و ارتباطات. این زیرساختها باید توسعه یابند تا مانعی برای مشارکت شهر در اقتصاد جهانی ایجاد نگردد. عامل سرعت، یک پیش نیاز اساسی و پراهمیت مشارکت در روند تجارت جهانی است و اگر که مردم، اطلاعات و کالاها نتوانند با سرعت در بین مکانها ها و نواحی حرکت کنند، شهر در وضعیت نامناسبی از نظر اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و غیره قرار خواهد گرفت. برای ارزشیابی این شاخص میتوان به مواردی چون ظرفیت دروازههای ورودی و خروجی شهر برای صادرات و واردات کالاها و خدمات مانند ظرفیت فرودگاهها در ارتباط با حمل بار و مسافر، ظرفیت پایانههای مسافربری و باربری و کیفیت تأسیسات و تجهیزات آنها، کیفیت ارتباطات راه دور در شهر همانند تعداد مشترکین تلفن و اینترنت و غیره اشاره کرد.
سرمایه اجتماعی: بر اساس نظر جیمز کلمان، جامعه شناس آمریکایی، سرمایه اجتماعی عبارت است از توانایی افراد برای همکاری با یکدیگر به منظور دستیابی به اهداف مشترک در گروهها و سازمانها. برای شناخت میزان و یا ظرفیت سرمایه اجتماعی در شهری میتوان از شاخصهای زیر استفاده کرد: تعداد و نوع تشکلها، سازمانها و انجمنهای غیر دولتی و محلی، سرانه آنها و طول زمان عضویت، گروههای اجتماعی و تعداد سرانه آنها، میزان آگاهی و شناخت مردم نسبت به ساختارهای اجتماعی. به عبارت دیگر سرمایه اجتماعی از طریق سنجش میزان عضویت در گروهها و شبکهها تعیین میشود.
آموزش: تغییر و تحرک اجتماعی با توانایی سیستم آموزشی برای مجهز کردن جمعیت به مهارتهای زندگی و همچنین اشتغال مرتبط میباشد. در زمانی که اقتصاد شهرها بیش از پیش جهانی میشود وبخش خدمات متنوعتر میشود، شغلها تخصصیتر میشوند و در نتیجه نیاز به افزایش آگاهیها برای ارتباط با جهانی نوین به سرعت توسعه پیدا میکند.
امنیت: برقراری امنیت به عنوان اساسیترین نیاز انسانی، میتواند علاوه بر تأمین نیازهای اصلی(فیزیولوژیک)، زمینه ساز تأمین سایر نیازها مانند تعلق، احترام و خودشکوفایی نیز باشد. یک شهر پایدار نیازمند یک محیط پایدار و ایمن برای ساکنانش است.
برنامهریزی مدرن تا اوایل قرن 20، برخی از نیازهای محیطزیستی شهرها را مورد توجه قرار داده بود. در طی چندین دهه بعد از آن، برنامهریزان با توجه کردن به مقیاس محلی سعی کردند دسترسی به نور خورشید، جداسازی کاربریهای متضاد، خروج مکانهای صنعتی از مناطق مسکونی و کنترل ترافیک از محلات را محقق سازند. ولی دولتهای ملی و محلی تا اوایل 1970، توجه خاصی به شرایط محیطزیست نداشتند (Miller D. and de Roo, 204: 1). با رشد دیدگاههای اکولوژیک نسبت به شهر، شهرها دوباره به عنوان محیطهای زیست طبیعی که همچون خود انسانها بخشی از طبیعت هستند، درک شدند. این به همراه آشکار شدن معضلات محیطزیست شهرها بعد از دههی 1960، باعث شکلگیری عبارت محیطزیست شهری شد. اگرچه هم شهر و هم محیطزیست، انواع محیطهای طبیعی، اجتماعی- اقتصادی و فرهنگی را شامل میشوند، ولی بررسی ادبیات مربوط به آن نشان میدهد که مفهوم اصلی محیطزیست شهری بر پیوند دوباره شهر با طبیعت تمرکز دارد. از این پس، تلاشهای فعالان و سیاستگذاران توسعهی شهر با طبیعت تمرکز دارد. از این پس، تلاشهای فعالان و سیاستگذاران توسعهی شهری برای پیوند توسعههای شهری و محیطزیست طبیعی با هدف بهبود سیستمهای طبیعی تخریب شده در شهرها طی دهههای 1980 و 1990 سرعت گرفت (فریادی، 1387). در این زمینه، برنامههای نوآورانه تدوین قوانین محیطزیستی برای بهبود کیفیت آب، هوا، کنترل سر و صدا و کاهش مواد سمی و غیره آغاز شد. در اغلب موارد، این برنامهها با مدیریت محیطزیستی بخشی، به نظردهی جداگانه نسبت به برخی از این آثار میپرداختند. در ادامه، رویکرد جدیدی توسط دولتها برای برخورد انواع آلودگیها و بهبود آن در شکل پیوند برنامهریزی فیزیکی شهری و مدیریت کیفیت محیطزیست به وجود آمد؛ اگرچه هنوز مدلهای جامعی برای این پیوند وجود ندارد، موارد زیادی در گوشه و کنار جهان، پیشرفتهایی را در این زمینه نشان میدهد (Miller and de Roo, 2004: 2). توجهها به توسعهی پایدار شهری به عنوان یک موضوع اصلی مورد توجه جهان، نشان دهندهی افزایش تقاضا برای برنامهریزی محیطزیستیِ شهری کارا است، حوزهای که هنوز در حال رشد است. درک شهرها به عنوان محیطهای زیست شهری، یعنی مراکزی شامل اقتصاد و جمعیت و تلقی آنها به عنوان نقاط حیاتی واقع در مسیر حرکت به سوی پایداری، پیشنهاد میکند که برنامهریزی و اقدامات دولتی سبز از طریق محیطزیستگرایی شهری به عنوان شیوهای نظمیافته در قالب نظارت شهری نئولیبرال (Brand and Thomas, 2005: 94) به هم بپیوندند. اصول و قواعد جهانی نیز برای بهبود کیفیت محیطزیست انسان در مناطق شهری، حاصل کنفرانسهای متعدد جهانی در همین زمینه است، به ویژه نشست زمین در ریو (UN, 1992) و کنفرانس سکونتگاههای انسانی (Habitat II) در استانبول (UN, 1996). در اینجا وجوه مشترک رویکردهای توسعهی پایدار شهری و رویکرد نسبتاً جدید در این حوزه، یعنی شهرسازی سبز توضیح داده میشود.
هدف توسعهی پایدار، رشدی اقتصادی است که از نظر اجتماعی و زیست محیطی پایدار باشد و بین اقتصاد و اکولوژی تعادل برقرار کند. دو مفهوم عمده زیست محیطی بر تفکرات معاصر توسعه پایدار اثر گذاشته است. یکی مفهوم خدمات زیست محیطی، یعنی عملکردهای سودمند (مثل حفظ الگوهای جریان آب) که توسط نواحی طبیعی ایجاد میشود. دیگری مفهوم جدیدتر تنوع زیستی است، یعنی طیف کامل تنوع ژنتیکی (رستنیها، جانوران و جوامع) و اکوسیستمها (که در آن، گیاهان و جانوران زندگی میکنند). فعل و انفعالات توسعهی پایدار با توجهات خاص به محیطزیست باید به گونهای باشد که تنوع زیستی و خدمات زیست محیطی را حفظ کند (گادزشاک، کایسر و چیپین، 1995: 207). تا به حال اهداف متعدد مشابهی با عبارتهایی مثل شهرهای سالم، شهرهای اکولوژیک، و جوامع اکولوژیک بیان شده است که همگی بر وابستگی فیزیکی سیستمهای شهری به خدمات محیطزیستی تأمین شده توسط جهان طبیعی تأکید دارند. این رویکردها همچنین اهداف اجتماعی مثل سلامتی انسان، اشتغال و کیفیت زندگی را نیز به مجموعه اهداف خود افزودند. به همین ترتیب ایدههای متعدد توسعهی پایدار شهری، مدل شهرهای فشرده، دهکدهی شهری، شهرگرایی جدید، شامل پیشنهادهای توسعه براساس سیستم حمل و نقل و توسعهی محلات سنتی، و به دنبال آن، ایدهی رشد هوشمند که بر مبنای تجربههای شهرنشینی جدید تکامل یافت و بسیاری دیگر نیز همگی همین نوع توسعه را حمایت میکنند. مطالعات انجام شده در این زمینه نشان میدهد که انواع این ایدهها، چندین اصل و معیار مشترک به شرح زیر را برای سازماندهی شهرها در جهت پایداری پیشنهاد میکنند. (یگانه کیا، آهنی و فریادی، 1389):
* قرار دادن بنیان سازماندهی شهرها بر مقیاس محله؛
* اختلاط انواعی از کاربریها در شهر و محله؛
* آرامسازی و کاهش رفت و آمد وسایل نقلیهی موتوری (و افزایش دسترسیهای پیاده و یا دوچرخه)؛
* استفادهی مجدد از زمین؛
* افزایش تراکم شهر و محله؛
* ایجاد سبزراهها و توسعهی فضای سبز؛
* تسهیل دسترسی به سیستم حمل و نقل عمومی.
روند رشد ایدههای توسعه پایدار شهری همچنان ادامه دارد. زیرا این باور که شهرها باید محیطزیستی سالمتر باشند و مردمانی که در آن زیست میکنند نیز شادتر باشند، به یک واقعیت غیرقابل تردید تبدیل شده است. در دههی اخیر، ایدهی شهرسازی سبز نیز در ادامهی همین روند، بسط یافته و با توجه به مجموع عملکردها، فرایندها و عناصر شهری تشکیل دهندهی شهر و فعالیتهای شهری، چندین هدف کلی را برای توسعهی پایدار شهری به شرح زیر پیشنهاد میکند (Lehmann, 2010: 212-213). این اهداف از یک سو کلی است و از سوی دیگر بر جنبههای محلی تأکید دارد، و برای همین میتواند در چهارچوب مدیریت شهری ایران نیز به کار گرفته شوند.
* توسعه براساس شرایط اقلیمی و ویژگیها محلی
* شهر به عنوان یک تولیدکنندهی خودکفای انرژی
* شهر بدون زباله (تولید زباله برابر صفر) به عنوان اکوسیستم بسته
* بهبود سیستم بستهی مدیریت آب و کیفیت بالای آب شهر
* ارتقای حداکثری سیمای سرزمین، باغها و تنوع زیستی در شهر
* توسعهی سیستم حرکتی بومی و سیستم حمل و نقل عمومی کارا و با حداقل آثار
* ساخت و سازهای شهری با استفاده از مصالح منطقهای و سیستمهای پیشساخته
* متراکمسازی تقویت محلات موجود
* طراحی ساختمان سبز و دسترسی به نور خورشید
* توجه خاص به تهیه مسکن و استفاده چند منظوره
* بسط فرایند محلی تولید غذا و ایمنی غذایی بالای شهر
* افزایش سلامتی عمومی و هویت فرهنگی در جهت شهری ایمن و سالم
* شهری مجهز به سیستم هدایت شهری و شیوههای پایدار امدادرسانی
* شهر برای تحصیل و آموزش در یک منش توسعه پایدار شهری
* تدوین استراتژیهای عملی پایداری برای کشورهای در حال توسعه
تحقق این اهداف، چه مستقیم یا غیرمستقیم، در استفادهی بهینه از منابع طبیعی و کاهش فشارهای وارد بر طبیعت کمک میکنند. برای مثال، یکی از دلایلی که در تغییر اقلیم جهان مؤثر برشمرده شده است، افزایش حجم زیاد آلایندههای هوا، به ویژه گاز منوکسید کربن (CO) ناشی از انتشار وسایل نقلیهی موتوری است. هر یک از اصول بالا، به انواع مختلف میتواند در کاهش استفاده از وسایل نقلیهی موتوری به خصوص خودروهای شخصی و متعاقباً به کاهش مصرف سوخت و تولید آلایندهها از این طریق کمک کند. باید توجه داشت که انواع مختلف و خلاقانهای از مصادیق واقعی و عملی این اهداف در شهرها و محلات سنتی ایران وجود داشته است که بسیاری از آنها هنوز هم تداوم دارد و در بسیاری از مناطق کشور دیده میشود؛ لذا به نظر میرسد شناخت و تحلیل و تطبیق آن مصادیق با نیازهای شهرهای معاصر میتواند به عنوان یک استراتژی مهم در جهت توسعهی پایدار شهری ایران مورد توجه قرار گیرد.
در طی زندگی مدرن شهری یاد گرفتهایم که به مقدار زیادی از انواع منابع طبیعی استفاده کنیم و یا به نابودی برخی موجودات مثل حشرات بپردازیم، و در این فرایند، مواد زائد (13) تولید کنیم. معادل فنی مواد زائد «مانده» (14) به معنی مواردی است که از مصرف مواد تولید شده باقی میماند که شامل تمامی انواع مواد باقیمانده و دوباره مصرف نشده حاصل از فعالیتهای ما است، نه فقط آنچه به عنوان زباله میشناسیم؛ بنابراین تمامی آلایندههای هوا، تمامی آلایندههای آب و خاک را نیز شامل میشود، حتی شامل تخریبهای جنگلها و درختان که دیگر به شکل مفید اولیه جایگزین نمیشود یا وقتی که زمین سبزی را با ساختمان پر میکنیم، آن نیز از نظر بازتولید نشدن فضاهای سبز میتواند تولید کنندهی مواد باقیمانده محسوب شود. تلاش ما در جهت پایداری شهر این است که میزان کمتری از این مواد تولید کنیم و مصرفی را برای آنچه تولید میکنیم نیز به وجود آوریم. در این حین، مواد زائد در جائی جمع میشوند، و فضاهایی را در مکانهای مختلف اشغال میکنند که به آن جاذب (15) گفته میشود. جاذب ممکن است به کوچکی یک زمین پرشونده (16) باشد، یا یک دریاچهی پسماند در قعر زمین، و یا میتواند به بزرگی یک اقیانوس یا اتمسفر باشد. بسیاری از این ماندهها، که در جاذب باقی میماند، میتواند نقش فعالی در تغییر محیطزیست داشته باشند و گاهی تخریبها و آلودگیهایی را نیز به وجود آورند، مثل ورود به چرخهی غذایی یا ایجاد گازهای گلخانهای در اتمسفر. پس در واقع، رابطه شهر با سایر عناصر اکوسیستم، یک رابطهی متعامل و متعادل نیست و در حال تخریب و غارت منابع اکوسیستم است. اما باید توجه داشت که ما هنوز هم بخشی از این بیوسفری هستیم که در حال تغییر آنیم. ما هم باید مثل یک «اکوسیستم تولید کننده- مصرف کننده» عمل کنیم. این در حالی است که مواد زائد مواد طبیعی نیستند، زیرا در سیستمهای طبیعی، خروجیهای هر فعالیت به عنوان ورودیهای فعالیتهای دیگر استفاده میشود، اما در شهر اینطور نیست. بنابراین جاذبهایی که از فعالیتهای شهری حاصل میشود، اکوسیستمهایی در قالب درست خود نیستند، زیرا مواد زائد خود را به سایر اکوسیستمها صادر میکنند. علاوه بر این، نوع استفاده انسان از منابع و تولید انواع ضایعات و سموم در انواع مختلف، سلامتی خود انسانها را به خطر میاندازد. (White, 2002: 8-10)
با توجه به مجموع مباحث و مسائل فوق و در نظر گرفتن شهر به عنوان یک اکوسیستم شامل تعاملات انسان و محیطزیست، برنامهریزی محیطزیست شهری به عنوان فعالیتی با هدف تشخیص رابطهی بدهوبستان بین شهر و بستر اکولوژیک آن و ایجاد تعادل اکولوژیک در این رابطه تعریف میشود (Thomas, 2003: 109). این تعریف به طور سادهتر، هماهنگسازی فعالیتهای شهری با چرخهها و ویژگیها اکولوژیک اکوسیستم، و به طور خلاصه ایجاد شهر اکولوژیک را مطرح میسازد.
متابولیسم به عنوان مجموعه عکسالعملهای شیمیایی که در ارگانیسمهای زنده رخ میدهد، تعریف میشود که در قیاس شهری به جریانهای فیزیکی وارده به شهر (به خصوص آب، غذا و سوخت)، تغییر شکلهای آنها از طریق تولید و مصرف، و خروجی مواد زائد (شامل فاضلاب، مواد زائد جامد و آلایندههای هوا) اطلاق میشود.
این یک رویکرد اکولوژیک برای برنامهریزی، طراحی و مدیریت شهری است که در آن برنامهریزان، سیاستگذاران، و شهروندان باید دوباره شهرها را به عنوان اکوسیستمها درک کنند، تا بتوان فعالیتهای شهری را با جهان طبیعی که ما هنوز به آن وابسته هستیم، تنظیم کرد؛ به عبارت دیگر، شهر میبایست در هماهنگی با جهان طبیعی عمل کند و باید این تفکر را که میتوانیم اختلالات شهر مثل آلودگیها، مواد زائد، تغییرات اقلیم و… را به جاهای دیگر صادر کنیم، به دور اندازیم. در عوض باید قبول کنیم که چرخهی منسجمی از فرایندهای فیزیکی وجود دارد و به عنوان مسئولیت انسانی خود، فرایند بهبود ضایعات خود به شبکهی بیوسفری را آغاز کنیم.
ما به یک رویکرد اکولوژیک برای برنامهریزی، طراحی و مدیریت شهری نیاز داریم. وایت (2002)، معتقد است که ابزارهای فنی برای ایجاد تعادل اکولوژیکی در شهر وجود دارد، به شرطی که ابزارهای سیاسی آن هم ایجاد شود. مسئولیت عمومی برای ایجاد آن ابزارها با سیاستمداران و برنامهریزان شهری و مسلماً حمایت آنها توسط بقیهی افراد جامعه است که نقش عملی در تحولات شهرها دارند. وایت، سه مفهوم متابولیسم، پاتولوژی و سلامتی را با همان فرض که شهر نیز یک ارگانیسم زنده و در تعامل با سایر سیستمها و اجزاء اکوسیستم قرار دارد، به عنوان ابزارهای فنی موردنظر معرفی میکند.
متابولیسم به عنوان مجموعه عکسالعملهای شیمیایی که در ارگانیسمهای زنده رخ میدهد، تعریف میشود که در قیاس شهری به جریانهای فیزیکی وارده به شهر (به خصوص آب، غذا و سوخت)، تغییر شکلهای آنها از طریق تولید و مصرف، و خروجی مواد زائد (شامل فاضلاب، مواد زائد جامد و آلایندههای هوا) اطلاق میشود. دربخش پاتولوژی یا آسیبشناسی، سئوال این است که چه چیزی غلط است؟ و مشکلاتی که ما از طریق نادیده گرفتن عناصر فیزیکی موجودیتبخش ما ایجاد کردهایم، ارزیابی میشود. پاتولوژی در مورد شهرهای دارای عملکرد بد، شامل پژمردگی فیزیکی و تأثیر آن بر جامعه و شرایط اجتماعی که آن را پدید آورده است، انجام میشود. مثالهای اصلی از مشکلات فیزیکی شامل زمینهای شهری آلوده شده، زمینهای دفع زباله با مدیریت ضعیف، تراکم ترافیک، کیفیت نداشتن هوا، تغییر ترکیب عناصر اتمسفر (منجر به تغییر اقلیم)، تهیهی آب و کافی نبودن آن از نظر کیفی و کمی، و وقوع سیلابها میشود. تأکید میشود که این مشکلات به سادگی حاصل نیروهای اجتماعی است، و به همین ترتیب رفتارهای فردی و ارتباطات اجتماعی کلیدهای بهبود آنها هستند و ما نمیتوانیم تظاهر کنیم که این وضعیت با اعمال اصلاحات فنی بهبود مییابد. دربخش سلامتی و با زیرمجموعه بازیابی سلامتی اکوسیستمها، سعی میشود راهحلهای نوآورانهای طرح شود که اگرچه راهحلهایی قطعی برای مشکلات تعریف شده نیستند ولی به نظر میرسد میتواند بهبودهایی را در شرایط انسان به وجود بیاورد، بدون اینکه انسجام بیوسفر را برای نسلهای بعدی برهم زند؛ بنابراین متابولیسم جریانهای فیزیکی که شهر را حمایت میکند، شرح میدهد. پاتولوژی شرایطی را که ممکن است آن جریانها و سیستمها بر هم خورند نشان میدهد، سلامتی، تلاشهایی را برای اصلاح خطاها توضیح میدهد (White, 2002: 27). سهگانهی مفهومی وایت، به خوبی با مراحل اصلی فرایند عمومی برنامهریزی، یعنی شناخت و مستندسازی، تجزیه و تحلیل و استخراج مسائل و امکانات، قابل مقایسه است. به صورتی که مفهوم متابولیسم شهری در مرحلهی اول، با شناخت اکوسیستم شهر و مستندسازی وضعیت آن متناظر میشود. در مرحلهی بعدی، فرایند شهر با نگاه پاتولوژیک و آسیبشناسانه تجزیه و تحلیل میشود و مجموعه مسائل و امکانات محیطزیستی شهر استخراج میشود. نهایتاً در مرحلهی سوم برنامهریزی و تهیه طرحهای جدید یا اصلاحی برای حل مسائل و سلامتیبخشی به شهر انجام میشود. به عبارت دیگر، تلفیق مفاهیم و رویکردهای اکولوژیک نسبت به شهر، با گامهای فرایند برنامهریزی میتواند چهارچوب سیستماتیک، و منسجمی را برای برنامهریزی، طراحی و مدیریت شهر در هماهنگی با بیوسفر ایجاد نماید. بدیهی است که تکامل این فرایند، مستلزم تحقیقات برای رشد یا ابداع انواع روشهای خاص برای تجزیه و تحلیل اکولوژیکی شهر و معیارهای ارزیابی ساختار و عملکرد شهر و اجزاء آن است.
7-1- افزایش مسئولیت و مشارکت جوامع محلی
زندگی پایدار انسانی در این جهان نمیتواند بدون مشارکت جوامع محلی حاصل شود. مسئولان محلی در صورت درک مشکلات محیطزیستی در پایداری زندگی جامعه نقش مییابند و مهمتر از آن، نقش شهروندان و مسئولیت مشترک آنها با دولتها در تمامی سطوح برای ارتقای کیفیت زندگی نوع انسان و طبیعت است؛ بنابراین شهرها و شهرکها، بازیگران کلیدی در فرایند تغییر سبک زندگی، تولید، مصرف و الگوهای فضایی هستند. روششناسی تهیهی طرحهای محیطزیستی و مدیریت بر اجرای آن نشان میدهد که ایجاد نظامهای مدیریت محیطزیستی مشارکتی محلی، (17) نقش بسیار زیادی در موفقیت طرحهای توسعهی شهری و حرکت شهر به سوی پایداری دارد. اولین و مهمترین ویژگی چنین نظامی عبارت است از تأسیس یک سازمان قدرتمند محلی در هر محله یا ناحیه شهری، متشکل از انواعی از گروههای ذینفع جامعه و مسئولان، تا بدینوسیله خود مردم مستقیماً در هدایت تغییرات محیط زندگی خود نقش داشته باشند. با ایجاد چنین سازمانی، تمامی مراحل و گامهای بعدی تهیه و اجرای طرحهای شهری در قالب ساختار سازمان و با مشارکت اعضای آن انجام میپذیرد (فریادی، 1384).
7-2- بسط جامعیت (18)
برای موفقیت هر برنامهی فیزیکی و محیطزیستی لازم است که برنامه شامل دامنهی وسیعی از ویژگیهای توسعهی شهری باشد. علاوه بر ملاحظههای سنتی در برنامهریزی شهری مثل تراکم، مکان و تأسیسات زیربنایی، این برنامه میبایست دامنه کاملی از ویژگیهای کیفیت محیطزیست را دنبال کند، به ویژه آنهایی را که آثار مشخص بر سلامتی و کیفیت زندگی دارند (Miller and de Roo, 2004: 4). برای مثال، در مورد مدیریت توسعه و اصلاح یک معبر شهری، لازم است که همزمان در مورد مسائلی مثل آلودگیهای محتمل از توسعه، تحمیلهای وارد بر تعاملات اجتماعی ساکنین، و راهحلهایی مثل میزان و نحوهی توسعهی فضای سبز پیرامون و حتی نوع پوشش گیاهی متناسب با محیط و استفاه از آبهای سطحی همان منطقه برای آبیاری نیز فکر و اقدام شود.
7-3- هماهنگی با ویژگیها چرخهای اکوسیستمها
این امکان وجود دارد که فنآوریهای زندگی را به صورتی طراحی کرد که با قابلیتهایی مثل سیستمهای طبیعی از نظر خود طراحی شوندگی، (19) خودبازسازی کنندگی، (20) بازتولید (21) و خودسازمان دهندگی (22) با تغییرات محیط تطبیق یابند. یعنی بتوان با چنین فنّاوریهای منطبق با طبیعت عملکردهایی را که امروزه با مصرف مقادیر بیش از حد عناصر شیمیایی، مواد و انرژی توسط جامعه مدرن فنّاورانه و اغلب دارای پیامدهای نامطلوب محیطزیستی، شهر را دچار بینظمی کرده است، تغییر داد (White, 2002: 22-23).
7-4- تدوین قوانین و مقررات جدید
اگر قرار باشد که شهرهای اکولوژیک ساخته شوند، باید با اقدامات مردم در سطح محلی ساخته میشوند، نه برنامهریزان یا مسئولان محلی. با وجود این، هدایت دولتی برای امکانپذیر ساختن این امر لازم است. ساختارهای قدرتمند جدید باید در میان توافقهای بینالمللی و قانونگذاریهای جدید مالیاتی، ساختارهای بازار، تصمیمات شورای محلی که مشوق مردم برای گام برداشتن به سوی کاهش جای پای اکولوژیک و بهبود شیوههای زندگی هماهنگ با محدودیتهای منابع زیستکره است، جایگزین شود.
7-5- بهبود سکونتگاههای موجود به جای ایجاد سکونتگاههای جدید
بهبود محیط زیسیتی شهرها، بیشتر براساس سکونتگاههای موجود قرار خواهد داشت تا ایجاد شهر یا توسعههای جدید در نواحی سبز؛ (23) بنابراین مسیر بهبود تا آنجا که ممکن است، برای مثال، بر استفادههای جدید از ساختمانها، کارخانههای متروک و سیستمهای حمل و نقل تکیه دارد. ساختارهای جدید میبایست در زمینهایی که قبلاً هم شهری بوده است، ساخته شود، یعنی مکانهایی که امروزه به عنوان سایتهای قهوهای (24) خوانده میشود. اگر این سایتها از نظر محیطزیست، شرایط نامطلوبی نداشته باشند، باید براساس توافق سازنده، دولت و جامعه، و براساس استانداردهای مورد قبول بازسازی شود. با استفاده از انواع فنّاوریهای جدید، این زمینها به خوبی میتوانند در مسیر تغییرات مورد نظر قرار گیرند.
7-6- تدوین شاخصهای پایداری شهری و عمومیت بخشیدن به آنها
لازم است که استفاده از شاخصهایی را عمومیت بخشیم که نشان میدهند یک شهر در اثر اعمال یک سری فعالیتهای محافظتی، چقدر خوب عمل میکند و در مجموع، اندیشهی اکوسیستم شهری سالم را به سطح واقعیت میرسانند. شاخصها میتوانند در تمامی مقیاسهای فضایی از متوسط ملی تا متوسط شهری و پایینتر از آن، در سطح خانوارها تهیه شوند. حیاتیترین شاخصها، آنهایی هستند که بر جریانهای اصلی اکوسیستم تأثیر میگذارند. مثل سرانهی استفاده از آب، سرانهی انتشار کربن، و مقدار مواد زاید تولید شده به ازای هر خانوار.
7-7- اندازهگیری و ارزیابی وضعیتهای موجود برای امکان بهبود آنها
در ادامهی راهبرد قبلی و به دنبال این شعار که «نمیتوانید بر چیزی مدیریت کنید، اگر که نتوانید آن را اندازه بگیرید»، انواع روشهای کمی و کیفی ارزیابی وضعیت اکولوژیکی شهرها و محلات میبایست ابداع شده و یا روشهای قبلی بسط یابند، از جمله روش جای پای اکولوژیک، انواع روشهای شاخصهای ارزیابی و روشهای ارزیابی لنداسکیپ.
7-8- راهبردهای سه مرحلهای استفادهی کارا از منابع
راهبرد سه مرحلهای توسط دایجوستن (25) و همکاران (1993)، با هدف محدود کردن جریان خروجیهای منابع و توجه به بازگشت بلندمدتتر منابع به سیستم پیشنهاد شده بود که امروزه به طور گستردهای مورد پذیرش قرار گرفته است. سه گام آن عبارت است از: کاهش میزان جریانهای ورودی و خروجی به سیستم (مثل شهر)، استفاده از منابع تجدیدپذیر یا تمام نشدنی، استفاده از منابع تمام شدنی با کارایی و تدبیر تا سرحد ممکن. تأثیر گام اول، کاهش تقاضا برای انرژی، مواد یا آب، و کاهش تولید ضایعات و پسماند است. گام دوم از طریق تضمین این که انرژی، مواد یا آب از منابع تجدیدپذیر تهیه شده باشد، بر جنبههای تأمین منابع اثر دارد. بالاخره گام سوم، محدودیتهای عملی موجود را در نظر میگیرد (مثل هزینهها و یا قابلیت دستیابی). با ذکر این موضوع که این که فقط از منابع پایانناپذیر استفاده کنیم، غیرممکن است، برای همین منابع پایانپذیر همه میتواند با حداکثر کارایی ممکن استفاده شود، اما مستلزم بازنگری قوانین مرتبط با آن است (Van Bueren, et al. 2012: 288).
تعداد صفحات | 191 |
---|---|
شابک | 978-622-378-425-5 |
.فقط مشتریانی که این محصول را خریداری کرده اند و وارد سیستم شده اند میتوانند برای این محصول دیدگاه(نظر) ارسال کنند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.