کتاب عطر ‏امید

حراج!

کتاب عطر ‏امید

شناسه محصول: 14210

Original price was: ۹۹,۰۰۰ تومان.Current price is: ۸۴,۱۵۰ تومان.

تعداد صفحات

9

شابک

978-622-378-437-8

انتشارات

نویسنده:

کتاب عطر امید؛ داستانی الهام‌بخش برای کودکان و نوجوانان

کتاب “عطر امید” یک داستان زیبا و انگیزشی است که با زبان ساده و صمیمی، کودکان و نوجوانان را با مفاهیمی مانند امید، تلاش و غلبه بر چالش‌ها آشنا می‌کند. این اثر، با روایت ماجراهای یک شخصیت دوست‌داشتنی، تلاش می‌کند تا به خوانندگان جوان بیاموزد که چگونه می‌توانند در سخت‌ترین شرایط نیز به آینده‌ای روشن امیدوار باشند.

درباره کتاب

“عطر امید” داستان پسری یا دختری است که در مسیری پر از چالش قرار می‌گیرد و با کمک امید و اراده، راهی برای غلبه بر مشکلات خود پیدا می‌کند. این داستان با تصاویری جذاب و روایتی دلنشین، به گونه‌ای طراحی شده که کودکان و نوجوانان را به تفکر و رشد شخصیتی ترغیب کند.

موضوعات کلیدی کتاب

  • اهمیت امید و تلاش: نشان دادن قدرت امید در مواجهه با مشکلات.
  • ارزش دوستی و حمایت: تأکید بر نقش دوستان و خانواده در رسیدن به موفقیت.
  • غلبه بر چالش‌ها: آموزش چگونگی مدیریت احساسات و یافتن راه‌حل‌های خلاقانه.
  • درس‌های اخلاقی: ارائه پیام‌های ارزشمند به خوانندگان برای زندگی بهتر.

ویژگی‌های برجسته کتاب

  1. مناسب برای همه گروه‌های سنی: از کودکان دبستانی تا نوجوانان، همگی از این داستان لذت خواهند برد.
  2. تصاویر جذاب: همراهی تصاویر زیبا که جذابیت داستان را افزایش می‌دهند.
  3. روایت دلنشین: داستانی ساده اما پر از احساسات که مخاطب را درگیر می‌کند.
  4. پیام‌های انگیزشی: تشویق به رشد شخصی، تفکر مثبت و پرورش امید.

چرا این کتاب را بخوانید؟

  • اگر می‌خواهید کودک یا نوجوان شما با مفاهیمی مانند امید و تلاش آشنا شود.
  • اگر به دنبال داستانی آموزنده و الهام‌بخش برای هدیه دادن به فرزندتان هستید.
  • اگر علاقه‌مندید داستانی بخوانید که علاوه بر سرگرمی، پیام‌های مهمی به فرزند شما منتقل کند.

مخاطبان کتاب

  • کودکان و نوجوانان علاقه‌مند به داستان‌های انگیزشی.
  • والدینی که به دنبال کتابی با محتوای آموزنده برای فرزندانشان هستند.
  • معلمان و مربیانی که می‌خواهند از این کتاب برای آموزش مفاهیم ارزشمند استفاده کنند.

سفارش کتاب

برای خرید کتاب “عطر امید” و آشنایی با داستانی که قلب فرزندتان را سرشار از امید می‌کند، به بخش فروشگاه سایت مراجعه کنید یا از طریق تماس با ما سفارش خود را ثبت کنید.

این کتاب هدیه‌ای ارزشمند برای کودکان و نوجوانان است که به آن‌ها می‌آموزد در سخت‌ترین شرایط هم عطر امید را حس کنند و به آینده‌ای بهتر بیندیشند.

 

 

در ادامه بخشی از مطالب این کتاب قابل مشاهده است:

روزی روزگاری پیرزنی بود بیکار که همۀ کتابهای مورد عالقهاش را در طول عمر خود خوانده بود. او در خانهای خیلی
بزرگ و قدیمی در شهری بزرگ زندگی میکرد. پیرزن نه فرزندی داشت و نه شوهری، البته شوهرش خیلی وقت پیش
مرده بود. پیرزن هـر روز جلوی پنجـره قدیـمی و چوبی خانه خود مینشست و کل روزش را صرف گوش دادن به صدای
گنجشکهای روی سیمهای برق، درختان و یا نگاه کردن به بازیهای مختلف کودکان محله میکرد.
گاهی هم پیرزن در صندلی چوبی و قدیمی خودش مینشست و به عکسهای قدیمی همسرش نگاه میکرد ودر آخر هم
در همان صندلی خوابش میبرد. او هیچگاه از خانهاش بیرون نمیرفت. برای همین بود که اکثر مردم او را نمیشناختند.
او غذای چندانی نمیخورد و فقط برای گربهاش میکی، غذاهای خوشمزه و دلنشین میپخت و گهگاهی هم با گربهاش
درد و دل میکرد و او را بغل میکرد.
.city big a in house old ,big very a in living was She .books favorite her all read had who woman old an was there ,time a upon Once
of front in sat woman old The .ago time long a died had husband her although ,husband a nor children neither had woman old The
,trees ,wires electric on sparrows of sound the to listening day whole the spending ,day every house her of window wooden old the
play children neighborhood various watching or
the in asleep fall finally and ,husband her of photos old the at look ,chair wooden old her in sit would woman old the Sometimes
her know not did people most why was That.house her leave never would She .chair same
cat her hugged and talked she occasionally and ,Mickey ,cat her for food delicious cooked only and much eat t’didn S

همچنین از 20 سال پیش او به بسیاری از قسمتهای خانۀ بزرگش نرفته بود. در یکی از آن روزها که از پنجرهی خانهاش
به شلوغی شهر خیره شده بود، ناگهان صدای عجیبی شنید که به او میگفت: تو میتوانی، بلند شو، امید داشته باش،
زندگی کن، از گذشتهها فرار کن، بیا بیرون، به اوج برس، کاری کن، تو قلبی جوان خواهی داشت، تو میتوانی، فقط کلید
زندگی را دستت بگیر و درهای زندگی را با این کلید باز کن. وای! خدای من او یک فرشته جادویی بود! همین که این
.years for house large her of parts many to been not had she ,Also
have ,up get can You “,her to saying voice strange a heard suddenly she ,city busy the to window the of out stared she as ,day One
life of key the hold just ,can you ,heart young a have will you ,something do ,top to reach ,out go ,past the from escape ,live ,hope
key this with life of doors the open and
disappeared she ,that said she as soon As! angel magical a was she ,God My
“.
در آن هنگام پیرزن از صندلی چوبی خود برخاست و چشمانش را بست و با صدایی مقاوم و بلند گفت: من میتوانم، من
میتوانم، آری. من میتوانم مثل شکوفههای درختان به اوج برسم. پس آنگاه فکر تبدیل خانه قدیمی به گلخانه به ذهنش
رسید. پیرزن شبانه روز مانند یک انسان جوان کار میکرد و همه جای خانهاش را مرتب و منظم می‌‌نمود. وقتی خسته
میشد، فکر اینکه گلخانهای پر از امید خواهد داشت، گلخانهای که جوانی را به او خواهد بخشید، به او انرژی میداد و
سرپا میماند.
,can I ,can I “,voice resounding ,loud a in said and ,eyes her closed ,chair wooden her from up got woman old the ,moment that At
The.her to came greenhouse a into house old her turning of thought the Then” trees of blossoms the like top the reach can I “.yes
greenhouse a having of thought the ,tired got she When .house her up tidying ,night and day woman young a like worked woman old
. . going her kept and her energized ,youth her give would that greenhouse a ,hope of full

تعداد صفحات

9

شابک

978-622-378-437-8

انتشارات

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

.فقط مشتریانی که این محصول را خریداری کرده اند و وارد سیستم شده اند میتوانند برای این محصول دیدگاه ارسال کنند.