کتاب صد صدا

شناسه محصول: 33090

۱۷۶,۰۰۰ تومان

تعداد صفحات

88

انتشارات

شابک

978-622-378-773-7

نویسنده:

در انبار موجود نمی باشد

فهرست مطالب

صابون اون به تنش خورده 9
صابون به دلش زده 10
صاحب تاجم احتیاج پیدا می‌کنه 11
صاحبدلی دانایِ راز 13
صبر ایوب داره 15
صبر بر تلخی، نتیجه شیرین داره 16
صبر درمان همه دردهاست 17
صبر قاصد خداست 19
صبرِ کمِ خدا صد ساله 19
صبر کنید تا تفی به دستم بکنم 20
صبری و فوتی 20
صحبت حکام ظلمت شب یلداست 21
صحت خواب 22
صدا به صدا نمی رسید 22
صداشِ درنیار 23
صداش را در گلو خفه کردند 24
صداش صبح در میاد 25
صدای مرغی به تخمی نیرزد 26
صد باد صبا اينجا با سلسله مى‌رقصند 27
صد بار بیانداز ولی یک بار هم نبر 28
صدبار کشنده‌تر از مرض منت طبيب 28
صدبار گز کن و یکبار پاره 29
صد بلا در هر نفس اينجا بوَد 29
صد تا آغل ببندی یک کهره کورم توش بند نمی کنه 30
صد تا حکمم بیاری حکم حکم 34
صد تازى و يک شکار و يک آهو و صد سگ 37
صد تا سُرناچى يک کاسه کاچى 37
صد تا گنجشک با زاق و زوقش نیم منه 38
صد تومن میدم بچه‌ام یک شب بیرون نخوابه وقتی خوابید، چه یک ‌شب چه هزار شب 39
صد جان فداى آنکه دلش با زبان يکى است 40
صد چکش کاری در انتخاب دوست و دوری از دشمن 40
صد خیال به دل مهمان است که یکیش به دل صاحبخانه نیست 41
صد در شود گشاده چو بسته شود درى 42
صد دینار جگرکه سفره قلمکار نمی خواد 44
صد دينار داده‌ام، فينش را هم من بکنم؟ 45
صد دينار مى‌گيرد سگ اخته مى‌کند، يک عباسى مى‌دهد حمام مى‌رود 45
صد رحمت به آب حمام 46
صد رحمت به چرخ چاه 46
صد رحمت به دزد اولی 47
صد رحمت به دزد سرِ گردنه 47
صد رحمت به دیوان بلخ گر نباشد فرق شیرین و تلخ 49
صد رحمت به نادرقلى افشار 50
صدر هر جا که نشيند صدر است 52
صد زبان گر باشدت چون مردمک خاموش باش 53
صد سال به این سال ها 54
صد سالِ گدائى مى‌کند هنوز شب جمعه را نمى‌داند 54
صد سال یراق یه دفعه تِفاق 55
صد سر را کلاه است و صد کور را عصا 58
صد سوزن سوزنگر، يک چکش آهنگر 59
صدشنیده چو یک دیده نیست 59
صد صدا 62
صدق پيش آر که ابليس بسى کرد سجود 63
صدقه سری داد رفت 64
صدف گشاده کن است آن زمان که گوهر نیست 64
صد کلّه‌پز برخاست سگ جايش نشست 65
صد گاو بکش، گنجشک هزارش يک من است 65
صد گِرده به پیش چرخ او حیرونه 66
صد مشعله افروخته گردد به چراغى 67
صد من پر قو یک مشت نیست 67
صد من گوشت شکار به یک چس تازی نمی‌ارزه 69
صد من یک غازِ 69
صد موش را یک گربه کافیه 70
صد نفر آينه به دست، کچل سرشو مى‌بست 72
صد نيک به يک بد نتوان کرد فراموش 72
صد هزار بَهْ بَهْ به يک اَهْ اَهْ نمى‌ارزد 73
صد یا هزار قبا بدوزد يکيش آستين ندارد 73
صد یا هزار کيسه بدوزد يکييش ته ندارد 74
صرف نون و پیازِ 74
صغری کبری می کنه 76
صفاي هر چمن از روي باغبان پيداست 77
صفحه گذاشتن 77
صفراش به لیمویی می شکنه 79
صلایی نزد نگفت راه دوریه 79
صله را دید و بوسید کنار گذاشت 80
صلح‌گونه افتد به تو 80
صنار بده آش بازم به همین خیال باش 81
صنار جگرک، سفره قلمکار نمی خواد 82
صنار سی شاهی ته جیبش بود، خرجش کرده 83
صندل پاشه باشه، نباشه، مٌنگل جاشه 84
صندلی زیرپاش گذاشتن، از زیر پاش که نکشیدن 84
صیتش جهانی لفظش بافتی کرمانی 85
منابع منآخذ 87

 

تعداد صفحات

88

انتشارات

شابک

978-622-378-773-7