کتاب شهردارکیست؟ وظایفش چیست؟

کتاب شهردارکیست؟ وظایفش چیست؟

289,800 تومان

تعداد صفحات

208

شابک

978-622-378-406-4

فهرست
عنوان صفحه
فصل اول 13
مفهوم مدیریت شهری 14
مفاهیم مختلف مدیریت شهری 14
اهداف مدیریت شهری 18
مدیریت چیست و مدیر کیست؟ 20
وظائف مدیر شهری 21
تاریخچه مدیریت شهری در آسیا 24
اصول مدیریت شهری در اروپا 25
ترفندهای محوطه سازی در طراحی فضای سبز 30
تحلیل تاریخی مدیریت شهری در ایران 33
مدیریت شهری پیش از انقلاب مشروطه 33
مدیریت شهری بین دو انقلاب (انقلاب‌های 1285 تا 1357) 36
مدیریت شهری پس از انقلاب اسلامی 1357 42
چالش‌های مدیریت شهری 47
بررسی روند تحول مدیریت شهری به حکمروايی شهری 57
مروری بر نظریات علمی در مورد مدیریت شهری 58
نظریه های مربوط به حکومت حکمروایی 63
دسته بندی چالش های مدیریت شهری 68
جهانی شدن و چالش های جدید مدیریت شهری 69
حکمروایی شهری زمینه ساز پایداری شهر 70
فصل دوم 73
تحلیل نقش، عملکرد و وظایف شهرداری ها در ایران و جهان 74
وظایف شهرداری ‌های کشورهای مختلف جهان 77
وظايف شهرداري ها در آلمان 77
وظايف شهرداري ها در فرانسه ( پاريس) 82
وظایف شهرداری کلان شهر استانبول ( تركيه ) 84
وظایف شهرداری کوالالامپور (مالزی ) 85
وظايف اصلي، مهم و كم اهميت از ديدگاه شهرداري ها در ايران 86
بررسی تطبیقی وظایف شهرداري ها در ایران و الگوهای جهانی 88
فهرست وظایف شهردار 90
مبانی مدیریت و قدرت شهردار 96
وظائف شهرداری 97
وظایف فعلی شهرداری ها در ایران 98
اهم وظایف شهردار 104
مبانی مدیریت مالی شهرداری 105
اموال شهرداری ها 106
تاریخچه شورای شهر 107
وظایف شورای شهر 107
شرح وظايف حوزه شهردار و معاونتها 109
حوزه شهردار 109
حراست 111
دبيرخانه شوراي اسلامي شهر 112
مديريت فرهنگي و اجتماعي 112
مديريت حمل و نقل و ترافيك 113
معاونت برنامه ريزي و توسعه 114
مديريت آموزش، تشكيلات و بهبود روشها 115
معاونت اداري و مالي 116
مديريت درآمد و املاك 117
معاونت شهرسازي و معماري 119
دبيرخانه كميسيون ماده صد 120
مديريت طرحهاي توسعه شهري 121
مديريت هماهنگي و نظارت بر ساخت و سازها 122
معاونت فني و عمراني 123
مديريت فني و نظارت بر پيمانها 124
معاونت خدمات شهري 125
مدير منطقه 126
وظایف شهرداری در مقابل شهروندان 128
فصل سوم 133
شهردار خوب کیست؟ 134
مشخصه شهرداران موفق 136
شاخص‌های شهردار مقبول 138
5 رمز شهردار مقبول 140
لازمه «شهر ایده‌آل ایرانیان» 143
ویژگی‌های شخصیتی و اخلاقی شهرداران 145
دلایل شکست و موفقیت شهرداران 154
انتخاب شهردار و معاون شهرداری 166
وزارت کشور 168
آيين‌نامه اجرايي شرايط احراز تصدي سمت شهردار 171
قانون و انتخاب شهردار بیش از دو دوره متوالی 175
انتخاب شهردار توسط شورای شهر با روش AHP 181
برخورد علمی با مسائل و مشکلات شهر 181
انتخاب شهردار با روش تحلیل سلسله مراتبی یا AHP 182
فصل چهارم 195
ارزیابی عملکرد شهردار 196
پیشینه موضوع در جهان و ایران 198
برترین شهرداران دنیا 201
منابع و مآخذ 207
منابع فارسی 208
منابع غیر فارسی 209

 

 

مفاهیم مختلف مدیریت شهری
استرن (steren) در سال 1993 طی مقاله ای در نشریه شهرها (Cities) بیان می کند که اصول کلی برای فهم مدیریت شهری وجود ندارد و مفهوم اصلی این واژه بسیار گیج کننده است. مدیریت شهری با توجه به سلیقه ها، ادراک افراد و همچنین اقتضای سیاسی–اجتماعی زمانهای مختلف معانی متفاوت داشته است. چنانچه ما در زمان کنونی نیز این اختلاف معانی و مفهوم را کاملا شاهد هستیم.

از نظر بانک جهانی مدیریت شهری یک فعالیت شبه تجاری برای دولت هاست. به عبارت دیگر مدیریت شهری یعنی اداره امور شهری و کارایی بیشتر برای استفاده از وام های بانک جهانی می باشد. بعضی اوقات مدیریت شهری بعنوان ابزاری برای اجرای سیاستگذاری های شهری در نظر گرفته می شود که به مفهوم علم اداره جامعه می باشد.
مدیریت شهری همچنین به معنای تفکر سیستماتیک همه جانبه نگر در امور شهری بیان می شود. و مفهوم و معنایی که اخیراً مدیریت شهری را زیاد تحت تاثیر قرار داده این است که مفهوم کلی مدیریت شهری بایستی بر اساس موضوعات و اهداف آن بیان شود. این واژه در بین استادان این رشته مفاهیم دیگری نیز دارد. مثلاً مدیریت شهری بعنوان مدیریت پروژه (راهی برای انجام مؤثر پروژه های شهری)یا مدیریت شهری بعنوان مدیریت توسعه(راهی برای تقاضای روز افزون در شهرها بوسیله کاربری زمین، ساختمانها و گسترش شبکه ها).یا به عنوان اصطلاحی برای اداره امور عمومی، مدیریت محیط زیست و مدیریت خدمات عمومی نیز استفاده می شود.
در حالیکه یک مفهوم واضح برای مدیریت شهری می تواند ارزش مشخص را برای فعالیتهای جاری ایجاد کند و مشخص کند که هر مدیر کدام یک از تجربیاتی که بدست آورده موفق و کدام یک نا موفق بوده است. همچنین بر اساس داشتن یک پایه مشخص مدیر می تواند فعالیتهای خودش را اصلاح کند. یک تصور واضح تر از مدیریت شهری می تواند در دستورالعمل های سیاسی آن را به مر حله بالا تر برساند، عدم وجود شفافیت مفهوم مدیریت شهری باعث می شود مدیریت شهری در حالیکه یک سرویس اجتماعی محسوب می شود ولی در خواست اجتماعی همه گیر برای بهبود مدیریت شهری وجود نداشته باشد. زیرا در خواست اجتماعی مستلزم توانایی درک مفهوم این سرویس اجتماعی است. و مردم بدانند که این سرویس ها شامل چه چیزهایی می شود و چه کسی باید آنها را ارائه دهد.

یک معنا برای مدیریت شهری A meaning for urban managemnt))
به نظر می رسد که اگر ما مفاهیمی که در مورد اقدامات گذشته و حال انجام می گیرد نظیر (طراحی کالبدی، مدیریت پروژه، علم الاداره، ….) را با هم ترکیب کنیم بیشتر به درد امور شهر خواهد خورد. اگر چه هر گروهی ممکن است خواسته های خود را در تعریف مدیریت اعمال کنند. اما همه گروه های مختلف از مدیریت شهری توقع دارند که سطح زندگی در سکونتگاه‌های شهری را بالا ببرد و بطور کلی مدیریت شهری باید شامل موارد زیر باشد.
1. اتخاذ یک دید وسیع و همه جانبه نگر: دیدی که شامل برنامه ها، سیاستگذاریها، اجرای پروژهها و همچنین اداره برنامه ها، سیاستگذاریها و پروژه ها و توزیع مناسب خدمات و کالاها و در عین حال برنامه ریزی و ساختمان سازی شود.
2. پیگیری اهداف: مدیریت به دلایل کافی برای فعالیت خود نیاز به اهداف دارد. این اهداف هستند که مسائل و موقعیت هایی را که مدیریت باید بر آنها تمرکز کند مشخص می کنند. اهداف همچنین از این جهت که پایه ای برای ارزیابی کارایی و بهره وری محسوب می شود مهم است.
3. احساس مسئولیت: اگر بپذیریم که مدیریت با مفهوم مسئولیت قرابت دارد، آنگاه نیاز ما برای رسیدن به تعریفی روشن از مدیریت حتی بیشتر می شود. اغتشاش در مفهوم مدیریت شهری مانع ارزشیابی صحیح افراد مسئول می شود. برای واگذاری مسئولیت باید مفهوم مسئولیت به خوبی درک شود تا مدیران با فهم اینکه چه کار باید انجام دهند توانایی پاسخگویی به در خواستهای مردم را برای بهبود وضعیت محیط شهری داشته باشند.
یک تعریف واحد مدیریت که همه موارد بالا در آن جمع شود عبارت است از پذیرش و فهم مسئولیت مداوم برای رسیدن به یک سری اهداف مشخص، که منتهی به یک هدف اصلی می باشد. این مسئولیت درمورد این است که چه کاری باید انجام شود؟ و چگونه نظام دهی برای انجام این کار صورت گیرد؟

اموری که باید مدیریت شود:
تنها فضا و کالبد نیست که باید مورد توجه قرارگیرد، بلکه تمام اموری که در محیط شهری وجود دارند باید مورد توجه قرار گیرند. بنابر این کلیه فعالیتهای که در منطقه شهری اتفاق می افتد باید مدیریت شود، به همان اندازه که دولت خودش به عنوان قسمتی از این موضوع (موضوع مورد مدیریت) محسوب شود.
اگر اینگونه بیان شود که مدیریت شهری باید مدیریت آن قسمتهایی باشد که با آن سر کار دارد آنگاه امور دیگر فراموش می شود. مثلاً مدیریت رشد شهری مدیران را به سوی نا دیده انگاشتن نیازهای شهری که مدتها بوجود آمده سوق می دهد.
مدیریت بخش عمومی مدیران را از سیاستها، برنامه ها، خدمات و شاید تمام فعالیت هایی که وظیفه عرضه آنها است غافل می گردند. جهت دهی مدیریت به سمت توسعه صرفاً ما را از توجه به نیاز های حال حاضر باز می دارد. پس باید بر کلیه فعالیتهایی که در منطقه شهری اتفاق می افتد مدیریت شود.
فعالیت ها به طور کلی در شهر به دو گروه تقسیم می شود:
1. فعالیتهای جاری در شهر
2. فعالیتهای فرایند – مدیریت.
محدوده قابل تصور برای فعالیتهای جاری زیاد است نظیر تهیه آب، زه کشی، فاضلاب، آتش نشانی، بهداشت، حمل و نقل عمومی و… .
فرآیندها می توانند در تمامی فعالیتها که مقتضیات زمان آنها را برای ما مهم ساخته است حضور داشته باشند. این فرآیندها می توانند این گونه باشند (تولید عملکرد، نگهداری، تامین، برنامه ریزی) همانند فعالیتهای جاری، فرآیندها نیز نسبت به شرایط و مقتضیات اهمیت کم یا زیادی خواهند یافت.
برنامه ریزی: تدوین سیاست های لازم برای مدیریت و برای آینده است. برنامه ریزی رابطه متقابلی با سیاستها دارد و بنابراین در این بین اولویت دارترین فعالیت ها مشخص می شوند.
تامین منابع: اطمینان لازم را درمورد تهیه پول، مواد، تسهیلات، پرسنل و… جهت انجام صحیح تکلیف ها را فراهم می کند.
تولید عملکرد: منابع مختلفی را به کار می گیرد تا تسهیلات کالبدی و گروه های مختلف، تجهیزات و موسسات اداری و اجتماعی که تکلیف های لازم دارند، ایجاد شوند.
نگهداری: منابع را در جهتی هدایت می کند که به تغذیه پرسنل و تسهیلات کالبدی موسسات بپردازند، تا آنها به طور مداوم به وظیفه خود عمل کنند.
اهداف مدیریت شهری
اهداف به مدیریت معنا می بخشند. بدون آنها تعیین مسائل، مشکلات و فرصت ها ممکن نیست، زیرا آنها هستند که مشخص می کنند چه چیزی لازم و چرا لازم است. مشخص می کنند که چه نوع فعالیتی در شهر باید مد نظر و توجه قرار گیرد. کیفیت یک مدیریت، با ارزیابی نتایج بدست آمده در مقابل اهداف، مشخص می شود. بنابراین شرایط بد زندگی شهری در بسیاری از نقاط نشانه ضعف مدیریت نیست بلکه ممکن است اهداف به درستی و خوبی مشخص نشده باشد. به عنوان مثال اگر تبعیض نژادی یک هدف باشد می توان گفت که شهرهای آفریقای جنوبی خوب مدیریت می شوند. اهداف مدیریت شهری نیز مانند خود مدیریت تعریف شفافی ندارند. بعضی از افراد بهره وری و کارایی را هدف مدیریت شهری و دولت های محلی را به عنوان تولید کننده خدمات می دانند. اما بهره وری و کارایی نمی توانند ایجاد کننده اهداف برای مدیریت مناطق شهری باشند، بهره وری منابع را در جهت چه نتیجه ای استفاده کند ؟ کارایی برای رسیدن به چه ؟
دولتها نیز کافی نیستند زیرا مشخص نمی کنند که یک دولت کارآمد باید دقیقاً به چه نتایجی دست یابد. مشارکت گروه های مختلف که شهر را می سازند نیز به عنوان فاکتور دیگر برای مدیریت شهری بیان می گردد. آنگاه این سوال مطرح می شود که اهداف کدام یک از گروه های مشارکت را می توان به عنوان اهداف کارایی بهره وری و شفافیت در نظر گرفت.
اگر مدیریت شهری به معنای بر عهده گرفتن یک مسئولیت مداوم برای رسیدن به اهداف معین باشد و در صورتی که به سکونتگاه های مختلف توجه کنیم، واکنش مناسب از جایی به جایی و از زمانی به زمان دیگر متفاوت است و هر بافت با توجه به خصوصیات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و کالبدی خاص خودش اهداف را در مدیریت شهر سازمان می دهد. آنچه معلوم است این که یک طیف از اهداف وجود دارد که می توانند مدیریت شهری را هدایت کند.
مسئولیت پذیری گستره و عمق مسئولیتی که بر عهده فردی قرار می گیرد به موضوعات اهداف مسئولیت بستگی دارد. محدوه مسئولیتی که با این تعریف تعیین میشود وسیع تر از آن اندازه ای است که توسط تفویض اختیار یا ماموریت محول شده و یا عرف و سنت مشخص می کند.
تنها ماهیت و معنای مدیریت مهم نیست. این که مدیریت به وسیله چه کسی انجام می شود نیز مهم است. بدین ترتیب به مدیریت فعالیت هایی را مد نظر قرار می دهد که با اهداف و مقتضیات زمان مطابقت داشته باشد. کسانی که مدیریت می کنند لازم نیست که حتماً خودشان انجام این تکلیفها و فرآیندها را بر عهده بگیرند.
مسئولیتهای مدیر می تواند فراتر از نظارت بر عملکرد زیر دستانش باشد یعنی مدیریت به معنای انجام یک کار مشخص به وسیله دیگران باشد.
اجبار یا کنترل تنها راه حل نمی تواند باشد و آنها باید راهنمایی و هدایت شوند. همچنین با متقاعد سازی و به هیجان در آوردن افراد به آنها انگیزه داد. در مورد مسئولیت مدیریت شهری آنچه مسلم است دولت مدیریت مناطق شهری را در جایی که بالفعل امکان آن باشد انجام خواهد داد. موسسات بخش خصوصی جز با پول برای انجام فعالیت ها برانگیخته نمی شوند و موسسات بخش اجتماعی نیز فراتر از میزان تکلیفی که بر عهده آنها است انجام نمی دهند. با توجه به مسائل گفته شده برای مدیریت شهری یک تمامیت یا مدیریت واحد را نمی توان در نظر گرفت و اگر مسئولیت مدیریت شهری به چند وزارتخانه مستقل که هر کدام جدا از هم عمل می کنند سپرده شود، وزارتخانه ها نیز با هم دیدگاه مشترک در مورد اهداف مدیریت نخواهند داشت و غیر جامع تر از زمانی خواهد بود که یک مدیریت واحد کامل وجود داشته باشد. پس سوال مهم این است که مسئولیت مدیریت شهری بر عهده چه کسی است؟
مدیریت چیست و مدیر کیست؟
Mary P Folletlمدیریت را هنر انجام امور بوسیله دیگران توصیف کرده و بر نقش دیگران و قبول هدف از سوی آنان تاکید کرده است.
Herbert A Simon مدیریت را تصمیمگیری دانسته و این وظیفه را بهترین و اصلی ترین نقش مدیر قلمداد نموده است.
گروهی نیز مدیریت را علم و هنر هماهنگی کوشش ها و مساعی اعضای سازمان و استفاده از منابع برای نیل به اهداف معین توصیف کرده اند. اما تعاریفی که تا حدودی مورد استفاده و قبول اکثریت علما صاحبنظران و مرتبطان علوم مدیریتی قرار دارد تعاریفی است که علم مدیریت را دربرگیرنده انجام وظایفی چون برنامه ریزی، نظارت و کنترل، سازماندهی، انگیزش، ارتباطات، هدایت و تصمیم گیری می دانند.
همانگونه که یک مدیر موفق، مدیری است که تمام این اجزاء و عناصر سازمانی خود را در نظر داشته و آنها را می شناسد و برای رسیدن به اهداف سازمانی از آنها بهره گیری می کند، یک مدیر شهری نیز باید با شناخت اجزاء و عناصر شهری که بر آن مدیریت می کند ارتباط معقول و مناسبی بین این اجزاء برقرار کرده از علم و هنر خود در زمینه مدیریت برای توسعه و اعتلاء شهر و زندگی شهروندان به عنوان محور توسعه، بهترین بهره گیری را داشته باشد.
وظائف مدیر شهری
حال خواهیم دید که یک مدیر شهری به عنوان یک مدیر، چه وظایفی دارد و برای انجام این وظایف از چه ابزار و شیوه هایی باید استفاده کند.
مدیر شهر به عنوان برنامه ریز
برنامه ریزی، مجموعه ای از تصمیم گیری های سنجیده ای است که بر اساس قیودات کمی، کیفی، زمانی و مکانی شیوه دخالت انسان را در موضوعی مشخص بیان می کند. در برنامه ریزی، هدف مطرح است و پیش بینی باید کرد. یک مدیر شهر در ذهن خود و با کمک شهروندان به تعیین و شناسائی اهداف پرداخته، آنها را تجزیه و تحلیل کرده، کمیت و کیفیت آنها را بررسی می کند، زمان رسیدن به آنها را مشخص می سازد و مکان برآورده شدن آنها را در نظر دارد و می شناسد. یک مدیر شهری راههای رسیدن به اهداف را شناسایی کرده و برای انجام نظارت و کنترل بر این راههای رسیدن به اهداف، به پیش بینی می پردازد. یک مدیر شهری از تمام متخصصان علوم شهری و انسانی برای برنامه ریزی شهری کمک می گیرد و تنها به معماران و شهرسازان اتکاء صرف ندارد به عبارت دیگر به برنامه ریزی و مدیریت شهری، با دیدی همه جانبه نگاه می کند و بالاخره مدیر شهری باید در شهر به برنامه ریزی عملیاتی(کوتاه مدت) و برنامه ریزی جامع (بلند مدت) بپردازد.
مدیر شهری به عنوان سازمان دهنده
همانطور که می دانیم شهر، مجموعه‌ای است متشکل از کالبد، فضا، انسانها و رفتارها. یک مدیر شهری باید از چگونگی سازماندهی و نحوه ارتباط میان این عناصر و تغییر و اصلاح آنها آگاهی داشته باشد، چرا که برای نیل به اهداف، سازماندهی، گامی ضروری می باشد یک مدیر شهری موفق، گونه های مختلف سازماندهی عناصر شهری را شناخته و بر حسب موقعیت موجود شهر و تهدیدها و فرصت های پیش رو، مناسبترین نوع سازماندهی (سازماندهی بر مبنای هدف-سازماندهی بر مبنای نوع عملیات-سازماندهی بر مبنای منطقه عملیات و…) را برای دستیابی معقول و مناسب به اهداف انتخاب می کند. یک مدیر شهری باید سازماندهی را فعالیتی مستمر و مداوم دانسته و همواره برای انجام آن آمادگی لازم را داشته باشد و به عبارت دیگر مدیر شهری باید به سازماندهی مجدد بپردازد.
مدیر شهری به عنوان انگیزاننده
یک مدیر شهری باید اهداف، شهر و شهروندان را بخوبی شناسایی کرده، موانع رسیدن به آنها را در نظر داشته و برای رفع آن موانع به عنوان انگیزاننده ای قوی و کارآمد به تلاش بپردازد. مدیر شهری با انسانهایی روبرو است که طبیعتاً دارای خلقیات و روحیات متنوع و گاه متضادی می باشند. او با در نظر گیری اهداف باید با بکارگیری مشوق ها و تنبیه های مناسب و موقعیتی و تقویت روحیات اجتماعی و مشارکتی شهروندان مسیرهای رسیدن به اهداف را هموارتر سازد و اصولا یک مدیر شهری باید یک روانشناس اجتماعی خوب باشد و بایستی به آسیب شناسی روانی شهروندان پرداخته و روحیات آنها را با پیشرفت و تعالی همسو کرده و افکار عمومی جامعه شهری را ارتقاء بخشد.
مدیر شهری به عنوان تسهیل کننده ارتباطات
مدیر شهری ارتباطات بین شهروندان با محیط شهر، محیط شهر با شهروندان، شهروندان با مدیران شهری و مدیران شهری با شهروندان را به خوبی درک کرده و بر این فرایندهای ارتباطی، به گونه ای کارآ مدیریت کند. مدیر شهری باید در جهت برطرف سازی موانع ارتباطی، تلاش کرده و برای تسهیل هرچه بیشتر ارتباطات، کوشش به عمل آورد اصولا بر اساس تجربه، پیشرفت جامعه بر پیشرفت ارتباطات بین عناصر آن بستگی دارد چراکه کشفیات بشری بر پایه شناخت روابط میان دو پدیده قرار دارد. یک مدیر شهری باید در جهت بهبود ارتباطات، که پیشرفت جامعه را بدنبال دارد، گونه ها و عناصر ارتباطی حوزه فعالیت خود را شناسایی کرده و با برنامه ریزی و نظارتهای صحیح به شفاف سازی هرچه بهتر ارتباطات کمک کند.

مدیر شهری به عنوان هدایتگر
در این مورد باید به نقش رهبری مدیر شهری به عنوان هدایت کننده شهروندان به سمت اهداف معین اشاره کرد. یک رهبر و هدایت کننده، پیروان خود را بخوبی شناخته، با خلقیات و روحیات آنها بخوبی آشنا بوده و با ایجاد انگیزه ها و ارتباطات موثر در بین آنها، انجام سایر وظایف خود در شهر را تسهیل کرده و شهروندان را با میل و علاقه به انجام وظایفشان ترغیب و راهنمایی می کند. هدایت و رهبری شهروندان بسته به سطوح فکری و موقعیتهای محیطی و اجتماعی آنها سبک ها و شیوه های رهبر متفاوتی را از سوی مدیران شهری طلب می کند که یک مدیر شهری برای موفقیت باید آنها را شناخته و به موقع بکار بندد.
مدیر شهری به عنوان ناظر و کنترل کننده
همانطور که گفته شد برای رسیدن به اهداف مورد نظر شهر و شهروندان یک مدیر شهری در وظیفه برنامه ریزی خود به پیش بینی راه های رسیدن به اهداف و همچنین شیوه های نظارت و کنترل بر این راه ها می پردازد. یک مدیر شهری باید با شیوه های نظارت آشنا بوده و نحوه بکارگیری اصول نظارتی را بداند، زیرا به کمک کنترل است که مدیریت نسبت به نحوه تحقق اهداف و نحوه انجام عملیات ها آگاهی یافته و قدرت پیشگیری و سنجش و اصلاح آنها را پیدا می کند. در فرایند کنترل، مدیر باید عملیات پیش بینی شده را با عملیات انجام شده مقایسه کرده و در صورت اختلاف و انحراف بین آنچه که باید باشد و آنچه که هست به رفع و اصلاح آنها اقدام نماید.
مدیر شهری به عنوان تصمیم گیر
وظیفه تصمیم گیری مدیر شهری در تمام وظایف دیگر او نیز جلوه گر می باشد و جزء اجزاء اصلی و ارکان اساسی مدیریت به حساب می آید. یک مدیر شهری در نقش تصمیم گیرنده، برای رفاه شهروندان، برای توسعه آتی شهر و تعالی افکار عمومی جامعه شهروندی، بایستی تصمیم گیری کند او بایستی تمامی شرایط و موقعیت های محیطی فرهنگی اجتماعی اقتصادی و آتی شهر را مد نظر قرار داده و با شیوه ها و روشهای تصمیم گیری نیز آشنایی داشته باشد. مدیر شهری در امر تصمیم گیری باید فرایندهای تصمیم گیری را نیز دانسته و در هر مرحله از فرایند تصمیم گیری به سبک سنگین کردن فرصتها و تهدیدهای پیش رو نیز توجه داشته باشد.
تاریخچه مدیریت شهری در آسیا
توسعه برنامه های مدیریت شهری در گرو تلاش و ممارست شهرها در جهت پیشرفت و رفاه منابع انسانی میسر می شود؛ این اقدامات عبارتند از جذب مشارکت های دولتی، بهره وری اقتصادی، حفظ تساوی و عدالت اجتماعی، کاهش فقر و بهبود شرایط زیست محیطی. این اقدامات در سایه استفاده بهینه و توزیع عادلانه منابع امکانپذیر خواهد بود.
مدیریت شهری طی سه مرحله از آغاز یعنی از سال 1986 میلادی تا کنون دستخوش یک سری تغییرات بنیانی شده است.
مرحله اول: مرحله اول برنامه مدیریت شهری (1991-1986)؛ این برنامه ها بر روی تحقیقات کاربردی بر روی چهار موضوع: مدیریت اراضی، امور مالی و مدیریت شهری، زیرساخت ها و محیط زیست شهری و با هدف توسعه راهبرد های عملی و ابزارهای کاربردی مدیریت شهری در سطح جهانی متمرکز شده بود.
مرحله دوم: اهداف این مرحله (1996-1992) حول محور چگونگی استفاده از این راهبردها و ابزارها در جهت ارتقای کارآیی و سطح تولیدات، ابتدا به صورت منطقه ای و سپس بسط آن به تمام کشور می بوده است. در این مرحله یک مورد دیگر به چهار موضوعی که قبلا در بالا ذکر شد، افزوده گردید. مورد پنجم کاهش فقر شهری بود. مکانیزم اساسی در این فاز اجرایی پرداختن به سطح کارآیی و تولیدات از قبیل تشکیل هیات کارشناسان منطقه و تاسیس کارگاه ها و همایش های مشاوره ای در سطح کشوری به منظور معرفی این خط مشی ها و ابزار های کاربرد به کل کشور، معطوف می شد. ساختار این برنامه ها تمرکز زدایی و واگذاری مسئولیت انجام این فعالیت ها به ادارات منطقه بوده است.
مرحله سوم: مرحله سوم مدیریت شهری به منظور ایجاد و تحکیم کارآیی دولت، بانکها و مراکز تامین اعتبار در جهت مرتفع ساختن معضلات شهری اختصاص یافت.
مرحله چهارم: این مرحله(2004-2001) ادامه مرحله سوم بود و تنها بیشتر از قبل بر روی فعالیت ها و اقدامات دولتی که شرایط زندگی قشر مستمند و کم درآمد جامعه شهری را متأثر می ساخت، متمرکز شده بود.
در واقع هم اکنون زمینه هایی که این برنامه ها توجه خاص به آنها دارند عبارتند از:
— کاهش سطح فقر در شهر
— مدیریت محیط زیست شهری
— جذب مشارکت های دولتی
— حل معضل ایدز و اعتیاد در جامعه شهری
برنامه هایی که در بالا بدان اشاره شد در 11 ناحیه و 21 شهر در آسیا اجرا شده است.
در اینجا به مقایسه مدیریت شهری در آسیا و اروپا می پردازیم.
اصول مدیریت شهری در اروپا
در الگوی مدیریتی در اروپا سه عامل مدیریتی لحاظ می گردد: برنامه ریزی، اجرای برنامه ها، نظارت و ارتقای برنامه ها. از این گذشته ویژگی های خاصی برای یک مدیریت مطلوب شهری نیاز است که این ویژگی ها شامل داشتن اطلاعات لازم در زمینه سیستم شهری، سازمان های مربوطه و روند فعالیت ها می باشد.
همچنین باید توجه داشت که بخش خصوصی، گروه های فشار و عامه مردم می توانند در بهبود مدیریت شهری سهیم باشند و با استفاده از اینها می توان به بودجه لازم جهت ارتقای وضعیت اقتصادی دستیابی پیدا کرد. این عملکرد ها می توانند شهروندان، محیط زیست شهری و ظرفیت کارآیی و تولیدات شهر را تحت تاثیر قرار دهد.
در اروپا تاکید بر این است که سیستم های شهر بطور کامل مورد ارزیابی قرار گیرد. نوع مدیریت شهری که در اروپا مورد استفاده قرار می گیرد می بایست با چرخه زندگی شهرنشینی، که افزایش و کاهش رشد محیط زیست نشانگر آن است، سازگار باشد. شهرهایی که به لحاظ فیزیکی و اقتصادی توسعه یافته هستند نیاز به شیوه مدیریت شهری متفاوت با شهرهای عقب مانده و دچار نقصان دارند.
به عنوان مثال بسیاری از شهر ها نتوانسته اند به توازن عرضه و تقاضا در تولیدات و خدمات شهری برسند. در این موارد شهر های اروپایی وضعیت بازارهای شهری مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهند. با این روش تقاضا برای تولیدات خدمات شهری و عرضه مایحتاج شهروندان به توازن می رسد.
از موارد دیگری که در مدیریت شهری اروپا مدنظر قرار می گیرد را می توان به وضعیت حمل و نقل شهری، مدیریت اراضی، اقتصاد شهری و منطقه ای، سازمان دهی کارآیی و حجم تولیدات در کلان شهر ها اشاره کرد.
1- خدمات تکنیکی در جهت فقرزدایی شهری بر روی موارد زیر متمرز شده است:
• دستیابی قشر فقیر جامعه به اراضی و تامین امنیت شغلی آنها: بهبود شرایط کاری و سازمان دهی اجتماعی می بایست به اندازه بهبود شرایط محیط شهری مدنظر قرار گیرد. چراکه قشر ضعیف و کم درآمد جامعه هم می بایست از امکانات دسترسی به اراضی شهری و امنیت شغلی برخوردار باشند.
• کمک های مالی هر چند جزئی به قشر کم درآمد: این بخش بهبود شرایط مدیریتی در سامان دهی گروه های اجتماع در ایجاد مشارکت های مالی، افزایش کارآیی مدیریتی در جهت اخذ و اداره سرویس های مالی-اعتباری به منظور توسعه فعالیت های درآمدزا و تسهیلات مسکن را شامل می شود. همچنین در این زمینه می توان به ایجاد ارتباط میان این گروه های مشارکتی با موسسه های ملی رسمی و استحکام کارآیی و افزایش سطح تولیدات دولت های محلی در ارتقاء تمهیدات مربوط به وضع اقتصادی و معیشتی جامعه اشاره کرد.
2- خدمات تکنیکی در جهت مدیریت محیط زیست شهری بر موارد زیر متمرکز شده است:
• مدیریت بازیافت زباله: این بخش شامل بهبود مدیریت شهری در جهت برنامه ریزی، تامین اعتبار و عملی ساختن امور مربوط به سیستم زباله های جامد شهری می باشد. در اینجا می بایست تقویت سرمایه گذاری در سیستم زباله های جامد شهری و بخصوص در زمینه های جمع آوری زباله های جامد، دفن و همچنین بازیافت مواد به خوبی انجام پذیرد.
• مدیریت آب و فاضلاب و آلودگی هوا: این بخش شامل بهبود خط مشی ها و قوانین زیست محیطی به منظور ترفیع و تفییذ اختیارات مدیریت شهری در جهت برنامه ریزی، تامین اعتبار و عملی ساختن امور مربوط به سیستم آب و فاضلاب و کیفیت هوا می باشد. در اینجا می بایست تقویت مشارکت میان دولت های محلی و سازمان های دولتی در ارائه خدمات زیست محیطی و حفاظت از محیط زیست لحاظ گردد.
3- خدمات تکنیکی در جهت مدیریت شهری به شیوه مشارکتی
• جمع آوری عواید و مدیریت مالی: بهبود روند مدیریتی در جهت جمع آوری عواید به منظور توزیع مطلوب خدمات شهری
طراحی دقیق به خلق ساختمان های آمریکایی منجر شد. این ساختمان ها دارای پنجره هایی متقارن هستند و در مقابل آنها به شیوه ای منظم درختچه هایی کاشته می شوند. اما در نقشه کشی آن اشکالاتی به وجود می آمد. شاید معماران از جانب افکار کوته فکرانه بساز و بفروش ها تحت فشار قرار گرفته بودند و یا قوانین و مقررات دست و پاگیر محلی این مسائل را بوجود آورده، شاید هم خود این معماران اصول انسانیت را فراموش کرده بودند.

تعداد صفحات

208

شابک

978-622-378-406-4