114,800 تومان
تعداد صفحات | 82 |
---|---|
شابک | 978-622-378-389-0 |
انتشارات | |
انتشار | توقف |
ناموجود
مقدمه 9
فصـل اول 17
مسکن 17
حق مسکن کافی یا مناسب 18
مدیریت مسکن 20
شهرداری 21
ظرفیت 21
ظرفیت سازمانی 22
ظرفیت نهادی 22
ظرفیت اجتماعی 23
ظرفیت قانونی 24
ظرفیتسنجی 25
فصـل دوم 27
ظرفیتسنجی 27
توسعه ظرفیت 27
ارزیابی ظرفیتهای موجود و نیازها 29
مدیریت شهری 31
مدیریت شهری در ایران 32
شهرداری در ایران 34
فصـل سوم 37
مسکن 37
شاخصهای مسکن 37
سازمانهای مرتبط با مدیریت مسکن شهری در ایران 43
بررسی قوانین مسکن در کشور 49
قوانین ملی در خصوص مسکن 49
قوانین مرتبط با نقش شهرداریها در مدیریت مسکن 54
وضعیت مسکن شهری در ایران 56
فصـل چهارم 59
سابقه مطالعاتی 59
پیشینه مطالعاتی 64
مطالعات انجام شده در جهان 64
مطالعات انجام شده در ایران 67
ارائه مدل تحلیلی 70
منـابع و مآخـذ 75
منابع فارسی 75
منابع غیر فارسی 80
مسکن
مسکن در لغت به معني”سکني گزيدن در مکان” آمده و ابعاد متنوعي دارد. مسکن يک مکان فيزيکي است و به عنوان سرپناه، نياز اوليه و اساسي خانوار به شمار می¬رود. مفهوم مسکن علاوه بر مکان فيزيکي، کل محيط مسکوني را نيز در بر ميگيرد که شامل کليه خدمات و تسهيلات ضروري مورد نياز در بهزيستن افراد است. در واقع تعريف و مفهوم عام مسکن، يک واحد مسکوني نيست بلکه کل محيط مسکوني را شامل ميشود و به عبارت ديگر مسکن چيزي بيش ازيک سرپناه صرفاً فيزيکي است. (مخبر، 1363: 18)
مسکن بنابر اظهار نظر شیعه نیز تنها به خانه¬ای¬که به مفهوم سرپناه توأم با تعدادی اتاق همراه با سرویس¬های مختلف باشد نیست, بلکه مسکن یعنی مجموعه¬ای از خانه¬ها، خیابان¬ها و سرویس¬های وابسته به آن است. (شیعه، 1380: 207) با توجه به تعاريف ارئه شده از مسکن، ميتوان مسکن مناسب و بهينه را چنين تعريف کرد: مسکن مناسب عبارت است از فضاي سکونتي مناسبي که آسايش، دسترسي مناسب، امنيت، پايداري و دوام سازهاي، روشنايي کافي، تهويه و زير ساخت¬هاي اولية مناسب از قبيل: آبرساني، بهداشت و آموزش، محيط زيست سالم، مکان مناسب و قابل دسترسي از نظر کار و تسهيلات اوليه و همچنين زمينة رشد و تقويت روابط اعضاي خانواده. (ارتباط افقي) و روابط همسايگي. (ارتباط عمودي) را براي ساکنانش فراهم آورد و مهم¬تر از همه متناسب با توان مالي خانوار باشد. (ملکي، 1382، 62)
حق مسکن کافی یا مناسب
حق مسکن مناسب به این معنی است که هر انسان اعم از زن، مرد، کودک و جوان حق دارد از خانه و جامعه امن برخوردار باشد تا در آن با آرامش و شرافتمندانه زندگی نماید و هر کس حق دارد که مسکن مناسب داشته باشد». از آنجا که تعریف “مناسب یا کافی ” در رابطه با مسکن متأثر از عوامل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، آب و هوا، شرایط اقلیمی و غیره میباشد، ميثاق بين المللي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي موارد ذيل را به عنوان اجزاي اساسي «مناسب» بودن مسکن معرفي نموده است:
– امنیت قانونی حق تصرف : امنیت حق تصرف به این معنی است که تمام مردم در هر شرایط زندگی در برابر اخراج اجباری، غصب، مزاحمت و سایر تهدیدات امنیت داشته باشد. دولتها موظفاند که قانونا این امنیت را فراهم نمایند.
– قابلیت سکنی : مسکن قابل سکنی مسکنی است که در آن فضای مناسب، امنیت فیزیکی، حفاظ در برابر هوا، باد، باران، سرما و گرما و حمایت در مقابل خطرات نسبت به سلامت مثل خطرات ساختمانی و بیماری برای ساکنان فراهم است.
– قابلیت دسترسی : مسکن مناسب باید برای افراد مستحق قابل دسترس باشد. یعنی تمام افراد و گروههای آسیب پذیر که دارای وضعیت نا مناسب قرار دارند، مانند سالخوردگان، کودکان، زنان، معلولان، بیماران روانی، باید مسکن شان مناسب با نیازهای خاص شان باشد. در بسیاری از کشورهای برای افراد معلول که سوار چوکی چرخدار هستند، برای دستیابی به اماکن عمومی و پارکها امکانات مناسب و راههای ویژه ساختهاند.
– تناسب با استطاعت مالی : مسکن در دسترس مسکنی است که هزینههای مالی آن در سطحی است که مانع تأمین سایر هزینههای اساسی نمیشود و تمام طبقات مستحق مسکن مثل کارگران، قربانیان بلایای طبیعی، مهاجران و عودت کنندگان به آن دسترسی داشته باشند. دولتها باید مطمئن شوند که هزینههای مسکن برای تمام سطوح درامدها متناسب است و برای کسانی که توانایی خانه مناسب را ندارند، یارانه تعیین نمایند و مستأجران را در برابر میزان نامعقول اجارهیا افزایش نامتعارف آن حمایت نمایند. در کشورهایی که مسکن عمدتاً از مواد طبیعی ساخته میشود، دولتها باید به تأمین آن مواد کمک نمایند.
– دسترسی به منابع، مواد، تسهیلات و زیرساختها : برای تأمین صحت، امنیت، آسایش، و تغذیه، مسکن مناسب باید به منابع طبیعی و عادی، آب آشامیدنی مطمئن، مواد سوختی برای طبخ غذا، گرما، و روشنایی، تسهیلات شستشو و فاضلاب، وسایل ذخیره غذا، دفع زبالهها و خدمات اضطراری دسترسی همیشگی داشته باشد.
– موقعیت مناسب : موقعیت مسکن مناسب، چه شهری و چه روستایی، باید امکان دسترسی به بهره گیری از فرصتها، مراقبت بهداشتی، مکاتب، پرستاری از کودک، و سایر تسهیلات اجتماعی را فراهم سازد.
– تناسب فرهنگی : شیوه ای که مسکن طبق آن ساخته میشود، مواد به کار رفته، و سیاستهای حمایت از اینها باید تبلور فرهنگی و تنوع مسکن را فراهم نماید. توسعه و مدرنیزه سازی مسکن، در عین حالی که تسهیلات مدرن تکنولوژی را فراهم میسازد، باید علایق فرهنگی را نیز حفظ نماید.. ( مرکز مطالعات حقوق بشر، 1382)
مدیریت مسکن
مدیریت مسکن هنر، علم و تخصص هماهنگی نقش آفرینان، حفظ منافع خانوادهها و جامعه و مدیریت فرآیند مسکن؛ با استفاده از سیاستها، استراتژیها، سیستمها و منابع مناسب با آگاهی از تمام شرایط زمینه ای. (طبیعی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و تکنولوژیک)؛ به منظور کمک به خانوادهها و توسعه جامعه و بهینهسازی عملکرد بخش مسکن؛ نسبت به محیط زندگی انسان است. ایده آلهای توسعه همانگونه که در تعریف ذکر شد، تنها زمانی میتواند حاصل شود که همه نقش آفرینان از جمله مقامات دولتی، سرمایه داران، توسعه دهندگان خصوصی، تولید کنندگان، مالکان، سازمانهای حمایتی و سایر تخصصها نقشهای خود را با موفقیت به انجام برسانند. مدیریت مسکن در سطح سیاستگذاری و استراتژی، برنامه و مطالعه در سازمانهای دولتی، بخش عمومی و خصوصی صورت میگیرد. (وایک، 2005)
شهرداری
شهرداري موسسه مستقل و عمومي است كه به منظور اداره امور محلي از قبيل عمران، آبادي، بهداشت شهر و تأمين رفاه و آسايش اهالي شهر و بعنوان زيستگاهي مطلوب براي شهروندان تأسيس شده است و مردم در ادارهاين امور مستقيما شركت و دخالت دارند. شهرداري داراي شخصيت حقوقي، استقلال مالي و اداري است و از خود داراي اموال، بودجه، درآمد، حقوق، تكاليف مخصوص و متمايز از دولت است.
مشخصههای شهرداری را میتوان شامل شهری بودن، غیر دولتی بودن، استقلال، انتخابی بودن، رسمیت داشتن و موظف به ادارهی امور محل و ارائه خدمات عمومی مورد نیاز ساکنان شهر دانست.. (شیعه، 1387، 547)
ظرفیت
در زبان فارسی معادلهایی مانند گنجایش و وسعت برای این کلمه بکار رفته است. این واژه در ادبیات انگلیسی به معنای “دستیابی کارا به اهداف”، “وسیله ای برای حل مشکلات” شناخته شده است. ظرفیت دارای خصوصیات عمومی مانند وابستگی به متغیرهای محیطی و دینامیک است. به عبارتی مانند هدفی در نظر گرفته میشود که به دلیل متحرک بودن عناصر، انگیزهها و روابط اجتماعی به طور مداوم در حال افزایش یا کاهش است. به طور مستقیم یا غیر مستقیم از محیط اقتصاد، سیاست، قانون و فرهنگ اثر میپذیرد. بر این اساس ارزیابی و سنجش ظرفیت در محیطها و موقعیتهای مختلف همواره در حال تغییر و تحول بوده و روشها و ابزارهای مختلفی را میطلبد. ( شفیعا، 1389، 61)
تعریف ظرفیت بر اساس تعریف ” برنامه توسعه سازمان ملل متحد- گروه توسعه ظرفیت در سال 2008″: ظرفیت توانایی افراد، نهادها و جوامع برای انجام اقدامات، حل مسائل و پایه گذاری و دستیابی به اهداف بر اساس چارچوبی پایدار است.
ظرفیت سازمانی
ظرفیت سازمانی عبارت است از ظرفیت بالقوه هر شرکت در به کارگیری موفقیت آمیز مهارتها و متابع سازمانی برای دستیابی به هدفهای سازمان و برآورده کردن انتظارهای سهامداران. ظرفیتهای سازمان دارای دو بعد اصلی به شرح ظرفیت منابع و ظرفیت مدیریت است. این ابعاد برای تمام سازمانها وجود داشته و از آن استفاده میکنند. منابع شامل مواردی است که به گونه سنتی به آن بخش سخت ظرفیت سازمانی میگویند که شامل کارکنان، زیرساختارها، تسهیلات، تجهیزات و وجوه نقد میشود. مدیریت به شرایطی گفته میشود که تحت آن هدفهای سازمان وضع شده و در آینده به این هدفها جامه عمل پوشانده میشود. فعالیتهای مدیریتی شامل برنامهریزی، هدفگذاری، تعیین مسئولیتها، رهبری، تخصیص منابع، انگیزش و نظارت بر کارکنان و حفظ رابطه با سهامداران است. سازمانهای مختلف دارای ظرفیتهای مختلفی هستند که بستگی به ماموریت، محیط بیرونی و نقاط ضعف و قوت سازمان دارد. (باغبان، 1388)
ظرفیت نهادی
ظرفیت نهادی اغلب به عنوان مفهومی فازی دیده میشود. امروزه این مفهوم اغلب به صورت گسترده به توانمند سازی، سرمایه اجتماعی و توانمند کردن محیط زیست و همچنین فرهنگ، ارزشها و روابط فرهنگی که بر زندگی تاثیر میگذارند، اشاره دارد. (Segnestam et al, 2002) ظرفیت سازی نهادی اصطلاحی است که برای به تحریک وا داشتن تغییر نهادی مورد حمایت قرار گرفته است و نویسندگانی همچون کاپلان و گریندل استدلال مینمایند که این مفهوم به صورت بنیادی نیازهای توسعه را بازگو مینماید. براون اظهار میدارد که ظرفیت سازی نهادی در سه حوزه منابع انسانی، توسعه و تقویت ساختارهای درون سازمانی و روابط بین سازمانی و اصلاح و بهبود بسترهای قانونی و مقرراتی و ابزارهای سیاستی برای توانمند ساختن سازمانها و نهادها صورت گرفته است. (Brown, 2008: 223-223)
به نظر هلی، ظرفیت نهادی میتواند بر اساس سه عنصریعنی منابع دانش، منابع ارتباطی و توانایی برای بسیج کردن درک شود. منابع دانش شامل دانش محلی. (تجربه عملی مردم و دانش بومی آنها) و همچنین دانش ارائه شده به وسیله سایر ذی نفعان همچون گروههای حرفهای، اقراد به اصطلاح متخصص و سازمانها است. به نظر هلی این سه عنصر با هم روابط متقابلی دارند و در واقع به عنوان عناصر تقویت کننده همدیگر عمل میکنند. (کاظمیان و همکاران، 1391)
ظرفیت اجتماعی
برای تعریف مناسب جهت سنجش ظرفیت اجتماعی به استناد متون مرتبط و نظرات خبرگان در مورد مفهوم ظرفیت اجتماعی، دو مولفه سرمایه اجتماعی و مشارکتپذیری به عنوان مولفههای اصلی مفهوم ظرفیت اجتماعی مطرح میشوند. (شفیعا، 1391)
سرمایه اجتماعی به عنوان یکی از پرکاربردترین عناصر در بعد اجتماعی ظرفیت شناخته میشود. (Fleming et al, 2001: 7) اعتماد در این مفهوم عامل محرک و هدف نهایی است. (عبدالرحمانی، 1384) که هم به عنوان محصول و هم به عنوان وسیله شناخته میشود. این سرمایه متشکل از قابلیت شبکههای اجتماعی و میزان اعتماد سیال در این اتصالات است که به عنوان استعدادی پنهان، قابلیت تبدیل به گونههای دیگر سرمایه را داراست. سرمایه اجتماعی در پاره ای از موارد به سرمایه فردی دلالت دارد که در شبکههای اجتماعی گسترش می یابد و باعث ایجاد منابع قابل دسترس فردی میشود. اما در پاره ای موارد، به کیفیت روابطیا هنجارهای رایج گروهی تاکید دارد، که به عنوان دارایی جمعی قابل توجه است. (توسلی و موسوی، 1384: 5)
مولفه دیگر ظرفیت اجتماعی، مشارکتپذیری است. مشارکت فعالیت ذهنی، عاطفی و رفتاری اشخاص در شرایط گروهی است که آنان را بر می انگیزد برای دستیابی به هدفهای مشترک، یکدیگر را کمک کنند و در مسئولیت امور شریک شوند. مشارکت را ترکیبی از فعالیت، کمک کردن و مسئولیت میدانند. فرهنگ سیاسی، میزان اعتماد مسئولان به مردم و مردم به مسئولان و فراهم بودن مقتضیات ایجاد مشارکت، پیش زمینههایی است که باعث میگردد مشارکتی مناسب ایجاد گردد. (شیخ، 1381: 31) مشارکت مردمی یکی از بهترین شیوههای سازماندهی فعالیتهای مردمی در جهت حل مسائل شهری است که به دلیل نزدیکی مردم به نیازهای حقیقی محلی عموما با تصمیمات منطقی همراه بوده و زمینه ساز حمایتهای آتی آنها از پیامدهای توسعه خواهد بود. ( شفیعا، 1391)
ظرفیت قانونی
ظرفیت قانونی در لغت به معنای قدرت یک فرد بر اساس قانون برای انجام کار و یا حفظ یک موقعیت خاص میباشد. (www.wikipedia.org) به منظور ظرفیتسنجی قانونی با توجه به نظر اساتید و خبرگان و مطالعه متون مرتبط در این امر، سه مولفه تدوین قوانین، اجرای قوانین و نظارت بر اجرای قوانین به عنوان سه شاخص اصلی ظرفیت قانونی شناسایی گردیدند.
ظرفیتسنجی
تعریف ظرفیتسنجی با توجه به منطق و هدف و زمان ارائه دهنده تعریف، متفاوت است. اما آنچه در همه تعاریف مشترک است این است که آن را راهی برای مقایسه سطح ظرفیت کنونی با ظرفیت موردنظر در آینده و تحلیل شکاف بین این دو میدانند. اگرچه در اینکه آیا ظرفیتسنجی یکی از مراحل چرخه توسعه ظرفیت است یا یک ابزار تحلیلی برای مجموعه فرآیند توسعه ظرفیت، تفاوتهایی وجود دارد ولی همه آن را به عنوان مرحله اول و ضروری در تسهیل توسعه ظرفیت پذیرفتهاند. (رنجبر، 1391: 22)
برنامه توسعه سازمان ملل در سال 1998 سنجش ظرفیت را اینگونه تعریف میکند: ارزیابی یا تشخیص ظرفیت منابع ضروری برای فرمولاسیون راهبردهای توسعه ظرفیت، فرآیندی ساختاریافته و تحلیلی برای ارزیابی ابعاد مختلف ظرفیت یک سیستم. همین موسسه در سال 2006 تعریف خود را چنین ارائه کرده است: ارزیابی ظرفیت تحلیل ظرفیتهای کنونی در مقابل ظرفیتهای موردنظر در آینده است که تصویری از داشتهها و نیازهای ظرفیتی ارائه و به سمت تعیین راهبردهای توسعه ظرفیت هدایت میکند. (JICA,2008,p9)
تعریف ظرفیتسنجی بر اساس تعریف ” برنامه توسعه سازمان ملل متحد- گروه توسعه ظرفیت در سال 2008″: سنجش ظرفیت یک تحلیل از ظرفیتهای موجود در مقابل ظرفیتهای مطلوب آینده است که درک و فهم از ظرفیتهای موجود و مورد نیاز به وجود میآورد که در نهایت منجر به تدوین استراتژیهای توسعه ظرفیت میشود.
تعداد صفحات | 82 |
---|---|
شابک | 978-622-378-389-0 |
انتشارات | |
انتشار | توقف |
.فقط مشتریانی که این محصول را خریداری کرده اند و وارد سیستم شده اند میتوانند برای این محصول دیدگاه(نظر) ارسال کنند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.