152,600 تومان
تعداد صفحات | 109 |
---|---|
شابک | 978-622-5950-58-0 |
انتشارات |
فهرست
فصل 1 9
مقدمه. 9
فصل 2 17
شبکههای اجتماعی مجازی.. 17
هزاره سوم و اینترنت.. 17
اینترنت.. 18
تاریخچه شکلگیری اينترنت.. 20
آسیب اینترنتی.. 21
نوجوان و اینترنت.. 26
تأثير اينترنت بر فرهنگ نوجوانان.. 27
شبکههای اجتماعی.. 29
شبکههای اجتماعی مجازی.. 32
فصل 3 39
انزوای اجتماعی.. 39
عزت نفس چیست؟. 42
واکنشهای روانشناختی به فشار روانی.. 46
مهارتهای اجتماعي.. 49
سازگاری اجتماعی.. 50
اسنادها 55
مکانیسمهای سازگاری.. 56
رشد اجتماعی.. 56
فصل 4 63
خشم و پرخاشگری.. 63
هیجان چیست؟. 63
خشم به عنوان یک هیجان.. 73
پرخاشگری.. 79
عوامل پیشبینی کننده پرخاشگری.. 81
سببشناسی.. 83
نظریههای رفتار پرخاشگرانه. 83
عوامل اجتماعی.. 85
عوامل محیطی.. 87
عوامل موقعیتی.. 88
عوامل زیست شناختی.. 89
عوامل ژنتیک… 92
پیشگیری و کنترل خشونت و پرخاشگری.. 93
تنبیه. 94
تخلیه هیجانی.. 95
ایجاد واکنشهای نامتجانس… 95
درمان داروئی.. 97
درمان رفتاری.. 98
آموزش مهارتهای اجتماعی.. 98
فصل 5 105
مطالعات.. 105
منابع 113
با توجه به گسترش پژوهشهای متعدد در حوزه آسیبهای اينترنتي، توافقي هنوز در حوزۀ تعريف اعتياد به اينترنت در بين روان شناسان و جامعه شناسان به صورت اجماع بین نشده است. همچنين، نظريۀ جامعی كه بتواند تعيين کند كه چگونه اين اختلال بهداشت روانی و اجتماعی را تحت تأثیر قرار میدهد، ممکن است وجود نداشته باشد. کاپلان[1] (2002) در تعریف اعتیاد اینترنتی، این اختلال را اینگونه تعریف میکند که: «نوعی استفاده از اینترنت که بتواند مشکلات روانشناختی، اجتماعی، درسی یا شغلی در زندگی فرد ایجاد کند. در واقع، رایجترین این اصطلاح اعتیاد به اینترنت نوعی وابستگی رفتاری به اینترنت ایجاد میکند»
آسیبهای اینترنتی شامل گسترهای از مشکلات رفتاری، انگیزشی، وسواسی و … خواهد شد. علاوه بر این اعتیاد به اینترنت به نمودی از انتقال یا بازتاب روابط ویژه یا رفع نیاز تعریف خواهد شد. هولمز[2] در تعریف خود از اعتیاد اینترنتی به تعریف استفادهی طبیعی و معمولی از اینترنت پرداخته و میگوید «هرگاه میزان استفاده از اینترنت کمتر از 19 ساعت در هفته برسد، در آن صورت میگوییم که فرد به شکلی طبیعی از اینترنت استفاده میکند، بنابراین، از نظر هولمز فردی که بیش از 19 ساعت در هفته از اینترنت استفاده میکند، معتاد به اینترنت است»
لطفی در مباحث تعریف آسیب اینترنتی، به تعریف چند متخصص روانشناسی اشاره میکند: «دیویس معتقد است اصطلاح استفادهی مرضی از اینترنت، مناسبتر از اصطلاحات دیگر است. به نظر دیویس استفاده از اینترنت صرفاً یک رفتار اعتیاد آمیز نیست، بلکه مجموعهای از عوامل شناختی و رفتاری را در زمینهی اینترنت تشکیل میدهد که روی زندگی فرد اثر میگذارند». هال[3] و پارسونز[4] (2000) اصطلاح وابستگی رفتاری به اینترنت را به کار میبرند و گلدبرگ[5] (1996) اختلال اعتیاد به اینترنت را نوعی اختلال رفتاری که به عنوان مکانیسم مواجه مورد استفاده قرار میگیرد و از معیارهای وابستگی به مواد گرفته شده است، میداند. گریفیتز (1998) میگوید که اعتیاد به اینترنت ممکن است از یک یا چند جنبهی اینترنتی ناشی شود؛ تایپ کردن رابطهی رویارویی، محتوا و فعالیتهای اجتماعی. کاندل[6] (1998) عنوان میکند که هر نوع فعالیتی که باعث وارد شدن به اینترنت شود یک اختلال است. اعتیاد به اینترنت به عنوان اعتیاد رفتاری مانند اعتیاد به قمار، پرخوری، تماشای اجباری تلویزیون و مانند آن، در نظر گرفته میشود و در اینجا فرد نه به ماده، بلکه به آنچه در رایانه انجام میدهد یا به احساسی که به هنگام استفاده از آن به او میدهند، معتاد میشود.
از طرفی اينترنت اطلاعات را در سریعترین زمان ممكن به دورترين نقاط جهان منتقل میکند و اين انفجار اطلاعات شايد مهمترین پديده قرن حاضر باشد كه همه جهان را به نوعي به خود وابسته كرده است. با ورود اين فناوري به بازار، جهان به تعبير مك لوهان به «دهكده جهاني» تبديل شد. شبكه سايبر و فضاي مجازي، حوزهای بسيار وسيع و گسترده است و در حال در نورديدن و حضور فعال در تمامي زمینهها و حوزههای حيات بشري میباشد. همين گستردگی و توسعه فراگير آن موجب شده تا از جنبههای مختلف مورد نقد و نظر واقع شود. فضاي مجازي در كنار برخورداري از مزاياي و اثرات مثبت فراوان، موانع و تهديداتي نيز به همراه دارد. اين فنآوری به طور روزافزوني در زندگي نوجوانان مهم شده است. نوجوانان كاربران عمده ابزارهاي ارتباطي الكترونيكي جديد مانند پيام كوتاه، ايميل و همچنين سایتهای اينترنتي، وبلاگها، چت رومها و شبکههای اجتماعي هستند. برخي اثرات زیانبار فرهنگي اینترنت طبق نظر كارشناسان در حوزه پزشكي و روانشناسی بهطور خلاصه به اين شرح میباشد:
امروزه فضا متفاوتتر شده است. اينترنت، سي دي و حتي موبايل میتوانند تصاوير و کلیپهای پورنو گرافی (جنسي) بیشماری را به نوجوانان عرضه كنند. در حالی که در گذشته دستيابي به تصاوير پورنو بسيار مشكل بود. امروزه حتي كودكان با داشتن دانش و مهارت بسيار كم درباره استفاده از اينترنت میتوانند هزاران تصوير سكسي بيابند كه تنها با يك كليك موس آنها را در كامپيوتر خود ذخيره نموده و در نتيجه هر روز با محرکهای جنسي فراواني روبرو و اشباع شوند قبل از اينكه ظرفيت رشدي لازم از لحاظ شکلگیری هويت جنسي خود را به دست آورده باشند. نوجوانان بيشتر براي كسب اطلاعات به سمت هرزهنگاری میروند، آنان اصولاً میخواهند بدانند كه اين مسئله چيست. براي يك نوجواني كه درباره هويت جنسي خود شك و تردیدهایی دارد، کلیپهای پورنو گرافی مانند سفر بهجاهای دوستداشتنی است كه در اين سفر میتواند بدون اينكه شناخته شود، احساس رضايت كند و تجربه جنسي خود را با ديگراني كه آنها نيز گمنام هستند به اشتراك بگذارد. در واقع، حجم عظيم هرزهنگاریهای در دسترس نوجوانان و ديگر بزرگسالان در زندگي روزمره آنها چنان غرشي به پا كرده است كه به شكل دستپاچه کنندهای توانايي علوم رفتاري و اجتماعي را براي كند كردن سرعت اين تغيير به چالش كشيده است.
نوجوانان، يكي از گروههای سني هستند كه علاقه شديدي به اينترنت نشان دادهاند. اين رسانه بهواسطه چندگانگي و همچنين قدرت جذب افراد، جايگاه ویژهای در ميان اين گروه سني در سراسر دنيا پيدا كرده است. بر اساس مطالعات جديدي كه در مؤسسه پژوهشي پيو درخصوص تأثير اينترنت برزندگي نوجوانان صورت گرفته است، حدود 93 درصد از نوجوانان آمريكايي كاربر اينترنت هستند و اغلب به اشتراك مطالبي چون فایلهای ويدئويي، عكس و متن (درسي و غيردرسي) اقدام مینمایند. 28 درصد از آنان صاحب وبلاگ هستند و اينترنت را به تلويزيون و سينما ترجيح میدهند. براساس همين مطالعه، پسرها به اشتراك گذاشتن فيلم و دختران به وبلا گ نويسي و اشتراك عكس علاقهمند هستند.
به طور كلي، پسران بيش از دختران از ايميل، خريد، جستجوي اطلاعات و پورنو گرافی استفاده مینمایند و دختران، با توجه به اعتماد كمتري كه به اينترنت دارند، به برقراري ارتباط عاطفي و عاشقانه علاقهمندتر میباشند.
استفاده از اينترنت و رسانههایي كه به صورت بینالمللی عمل مینمایند به افراد اجازه میدهد تا با عناصر فرهنگي جديد آشنا شده و در كنار عناصر فرهنگي ملي خود، از آنها استفاده نمايند. امروزه، مفاهيم كلاسيك فرهنگ در فرآيند جهانیسازی شموليت خود را از دست دادهاند و اين مسئله، نكات مثبت و منفي بسياري را در پي داشته است. آشنايي و تداخل فرهنگ كشورها با يكديگر، به انواع خردهفرهنگهای جديد و پويايي آنها منجر شده و میتواند زمینهساز تعامل و توافق مردم دنيا و درك آنها از يكديگر باشد. از سوي ديگر، اين مسئله با ساختارشکنیهایی كه ممكن است در اين ميان اتفاق بيفتد و نيز جريان تسلط بر فرهنگهای ديگر، شكل ديگري به خود خواهد گرفت. دورنماي فرهنگ در دنياي امروز سلسلهمراتب حیرتآوری از استقلال و استنتاج در تعاريف مفاهيم را به همراه دارد. در رابطه با فرهنگ، اين پارادايم ها نامهای جديدي چون «سوپرمارکت فرهنگی»، «فرهنگ مجازی»، «موزاییک فرهنگی» و «فوق فرهنگ» به خود گرفته است. هاروی در کاربرد استعاره سوپرمارکت فرهنگی مینویسد: اين سوپرمارکتها نيز مانند سوپرمارکتهای غذايي در سالهای اخير، اجناس متنوعتری را عرضه میکنند. به عنوان مثال نخودهاي كنيا، آواكادوهاي كاليفرنيا، سیبزمینی آفريقاي جنوبي، سیبهای كانادايي و … همه در يك فروشگاه ديده میشوند و به لطف تلويزيون، ماهواره و اينترنت در سوپرمارکت فرهنگ نيز چنين وفوري وجود دارد. دسترسي و اطلاع افراد از جلوههای فرهنگي در گوشه و كنار دنيا بسيار به سهولت اتفاق میافتد و نوجوانان كه از تأثيرپذيري و كنجكاوي بيشتري نسبت به ساير اقشار برخوردارند، به ميزان بيشتري در معرض پيامدهاي آن قرار میگیرند. در اين ميان، تفاوت گزينش اطلاعات در استفاده دختران و پسران از اين مرسولات و همچنین ميزان تأثيرپذيري آنها نيز قابلبررسی و ملاحظه میباشد. دختران به ايجاد ارتباط، جلبتوجه، ايجاد عشق، دوستي و مد و پسران به سرگرمي و خريد اينترنتي گرايش بيشتري دارند. بهعنوانمثال، برپايي روز ولنتاين در ايران از طريق اينترنت و ماهواره و به طور عمده از سوي دختران رواج يافته است. براي فهم بهتر موضوع، میتوان به تحقيقي كه توسط اساتيد دانشگاه الزهرا صورت گرفته است اشاره نمود. 8/52 درصد از پاسخگویان اين پژوهش را دختران و زنان جوان درصد تهراني تشكيل میدادهاند. براساس اين تحقيق،9/90 درصد از جوانان، روز ولنتاين را میشناختند و فقط 8/7 آنها با اين مسئله آشنايي نداشتند. براساس نظر پاسخدهندگان، اگرچه برگزاركنندگان روز ولنتاين معتقد بودند كه اين سنت ريشه در فرهنگ غرب دارد اما بر اين باورند كه اين مسئله قابلاستفاده در سراسر دنيا است.
در اين قسمت دیدگاهها و نظرات مربوط به روابط اجتماعي و شبکههای اجتماعي (حقیقی و مجازی) موردبررسی قرار میگیرد. مسأله اجتماع از دو هزار سال پيش همواره موضوع اصلي بررسي انديشمندان و محققان بوده است. در عصر حاضر نيز نوعي تشويش و نگراني نسبت به اجتماع وجود دارد و افراد در دنياي مدرن همواره در هراس بودهاند كه مبادا اجتماع آنها را طرد كند و با تنهايي و بيگانگي مواجه گردند. بخش عمده این نگراني در عصر جديد از نوعي تفكر و ادراك خاص اين دوران نشات میگیرد. اغلب افراد فكر میکنند وقتي افرادي را میبینند كه به تنهايي در حال قدم زدن و يا مسافرت هستند، نشانه تنها بودن و منزوی بودن آنهاست.
افكار مفسران اجتماعي سده نوزدهم، نويسنده فرانسوي الكس دی توكويل[7]، بر مبناي تجارب سفرهايش در آمريكا در سال 1831، به توصيف زندگي معاشرتي برآشفتهای كه زيربناي دموكراسي و قدرت اقتصادي آمريكا را تشكيل میداد، پرداخته است. از نظر وي، مراوده به صورت معاشرت داوطلبانه همانند «چسبي اجتماعي» افراد آمريكايي را به هم پيوند میدهد و اين درست بر عكس پيوندهاي رسمي و سنتي و هرمي اروپايي بود كه وي با آن آشنايي داشت. حدود شصت سال پس از مطالعات وي، اميل دوركيم نيز به ارتباطات به عنوان منبع معنا و نظم توجه داشت، از نظر وي اين انتقالي بود از آنچه وي آن را اشتراك مساعي مكانيكي دنياي فئودال به اشتراك مساعي ارگانيك دنياي سرمایهداری سده نوزده میانگاشت. از نظر دوركيم اشتراك مساعي مكانيكي از روي عادت و بدون انديشه بر پايه ساختارهاي ثابت تعهدات بين ارباب و رعيت قرار داشت. همگي به جايگاه خود و ديگران واقف بودند. برعكس در جامعه صنعتي سرمایهداری، مردم در دنيايي پر از بيگانه زندگي میکند و بدون جدايي كارگر از فئودال وارد ارتباطات چندگانهای بر پايه مراودات گوناگون میشوند كه هر ارتباطي در پي حصول هدفي است.
در بيان جامعهشناسی دوركيم برداشتي از اجتماع وجود دارد كه خاص و ويژه مدرنيته است و به عنوان فردگرايي اخلاقي قابل درك است. كشف مهم دوركيم اين بود كه او اجتماع را به عنوان ساخت اجتماعي يا فيزيكي در نظر نمیگیرد، بلكه آن را به عنوان مجموعهای از خصايص متغير تعامل انساني موردتوجه قرار میدهد كه نه تنها در ميان كشاورزان يك روستاي كوچك، بلكه در ميان پیشرفتهترین ساكنان شهرهاي مدرن نيز يافت میشود. دوركيم در كتاب خود «خودکشی» و «صور ابتدايي حيات ديني» عناصر و فرآيندهايي كه با روابط اجتماعي مرتبط هستند، استخراج میکند و تأثیر آنها را بر روي رفتار و آگاهي نشان میدهد. براي مثال در اين زمينه میتوان به پیوندهای اجتماعي متراكم و الزامآور، دلبستگي اجتماعي و به نهادها و مشاركت در آنها اندازه گروه، درك از شباهت و اعتقادات مشترك اشاره نمود؛ اما در عين حال اين وضعيت را دائمي و ناپايدار نمیداند، بلكه معتقد است جامعه جديد میتواند با توسعه اصناف و تقويت مناسك آن را كنترل نمايد. در واقع دوركيم میپذیرد كه اجتماع منبع اوليه استحكام و انسجام براي همه انواع جوامع است، وي معتقد است كه انواع مختلفي از اجتماع وجود دارد. بنابراين تفاوت ميان حال و گذشته گذرا نيست بلكه ورود به نوع جديدي از اجتماع است. اين نكته در كار دوركيم درك تحليلي مناسبي براي بررسي روابط اجتماعي در جهان مدرن فراهم ساخت و راه را براي انجام تحقيقات بعدي خصوصاً تحليل شبكه هموار ساخت.
در كنار نظر دوركيم درباره تحول اجتماع، لازم است به ديدگاه زيمل نيز در اين زمينه اشاره شود. آراي او از اين جهت اهميت دارد كه عوامل و پيامدهاي (مثبت و منفي) اين تحول را عميقاً مدنظر داشته و تلاش میکند تأثیرات آن را بر روي روابط اجتماعي نشان دهد. به عقيده زيمل، فرايندهايي نظیر تقسیم كار فزاينده، عقلانيت مفرط، سلطه روزافزون و نظاير آن سبب پيدايش دلزدگي و احتياط در روابط اجتماعي موجود در سطح کلانشهرها شده است. در حالت دلزدگي، فرد قادر نيست تفاوتها را در يابد. براي چنين فردي همه انسانها در يك سطح و بدون تمايز ظاهر میشوند و رضايت از زندگي كاهش مییابد. احتياط از ديگر ویژگیهای روابط اجتماعي در زندگي کلانشهری است. بهموازات افزايش افراد يا به عبارتي تراكم فيزيكي، روابط چهره به چهره كاركرد خود را از دست داده و جاي خود را به روابط ديگري میدهد. به اعتقاد زيمل، نتيجه چنين شرايطي ناپايداري روابط و کاهش اعتماد اجتماعي است.
در جامعهشناسی مدرن برسي اهميت روابط اجتماعي تحت عنوان ديدگاه سرمايه اجتماعي مطرح میشود. در واقع از طريق روابط و شبكه اجتماعي است كه سرمايه اجتماعي به وجود میآید. به عقيده پورتس سرمايه در ساختار روابط افراد نهفته است. براي آن كه آن را داشته باشيم و اين ديگران هستند كه منبع بالفعل امتيازات ما هستند. سرمايه اجتماعي داراي دو جزء پيوندهاي عيني و پيوندهاي ذهني میباشد. پيوندهاي عيني به ساختار شبكه عيني بين افراد مربوط میشود كه میبایست برقرارکننده ارتباط بين آنها باشد. اين بخش از سرمايه اجتماعي حكايت از آن دارد كه افراد در فضاي اجتماعي با يكديگر پيوند دارند. ولي پيوندهاي ذهني، به پيوندهاي بين افراد مربوط میشود كه میبایست داراي ماهيت متقابل مبتني بر اعتماد و داراي هيجانات مثبت باشند. لذا میتوان گفت كه سرمايه اجتماعي داراي دو جزء اعتماد و پيوند است. اين دو جزء معرف تقسیمبندی سنتي موجود در نظريه اجتماعي بين ساختار و محتوا است. از بعد ديگر میتوان گفت كه اين دو جزء بيانگر جنبههای كيفي و كمي در سرمايه اجتماعي هستند.
از زمان «تونیس[8]» و تلاش او براي تعریف دو گونه تجمع انسانی یعنی «اجتماع» در مقابل «جامعه[9]» (گزلشافت و گمنشافت) به بعد، همه متفکران علوم اجتماعی و فرهنگی «رو در رو بودن» «محدودیت تعداد» و «ابتناء بر روابط عاطفی و نه روابط عقلانی[10]» را از خصائص بنیانی اجتماع بیان کردهاند. هرچند روابط کاربران فضاي مجازي رابطهای باواسطه است و نه رو در رو، بسیاري از مطالعه کنندگان اینترنت تمایل دارند از اصطلاح اجتماع براي اشاره به جمع کاربران استفاده کنند. در این میان تلاشهای متعددي در حال انجام است تا حوزه و دامنه معنایی کاربردهاي جدید این اصطلاح را براي اشاره به تجمعات کاربران فضاي مجازي، روشن سازد. میتوان به تلاشهای شلینی[11] و ونچرلی[12] اشاره کرد. ونچرلی به شبکهها و سازمانهای رسمیای که به سامان بخشیدن به روابط و مقررات ارتباطاتی در فضاي مجازي اشتغال دارند میپردازد و در ادامه به موضوع اجتماعات کاربران و خصوصیتهای آنها اشاره میکند. شبکههای اجتماعی بر پایهی اینترنت از قبیل «فیسبوک[13]» و «مای اسپیس[14]» در بین جوانان آمریکایی محبوبیت زیادی کسب کرده است. این شبکههای اجتماعی در عین حال که فضاهایی هستند که در آنها افراد دوستان جدیدي پیدا میکنند و یا دوستان قدیمی خود را در جریان تغییرات زندگیشان قرار میدهند، مکانهایی براي تبادلنظری هستند که در آنها جوانان عقاید و نظرات خود را با هم به اشتراک میگذارند. این قابلیت که یک جوان بتواند با امثال خود در کشورهاي دیگر جهان ارتباط برقرار کند باعث میشود تا این شبکهها به مکانی تبدیل شوند که در آنها ایدههای جدیدي معرفی میشوند و موردبحث قرار میگیرند.
از نظر رینگولد، اجتماع مجازی نسخهی تکنولوژیکی اجتماع سنتی است. وی بر آن است که تکنولوژیهای ارتباطی و اطلاعاتی به ما فرصت بازسازی اجتماعات را در عصر جدید میدهند، اجتماعاتی که بهواسطهی تحولات تکنولوژیک جدید، آسیبدیدهاند. آنچه از دست رفته است، اکنون میتواند به کمک صفحه کلید، مانیتور، پردازشگر و مودم مجدداً ساخته شود. ونچرلی در کتاب « قوانین بینالمللی و ارتباطات الکترونیکی» شبکههای اجتماعی را چنین تعریف میکند: شبکههای اجتماعی فضاهایی هستند در دنیاي مجازي که براي ارتباط میان افراد مختلف، با سطوح مختلف دسترسی، همانند فضاهاي واقعی، به وجود میآیند و ایجاد ارتباطات جمعی و میان فردي، تشکیل اجتماعات مجازي، اطلاعرسانی، تبادل اطلاعات و نظرات از شناختهشدهترین کارکردهاي این فضاها هستند.
فضای ارتباطی اعم از حقیقی و مجازی در پذیرش و دستیابی افراد جامعه به ویژه نگرشها (الگوهای ذهنی) و رفتارها (الگوهای عینی) نقش تعیینکنندهای ایفا میکنند. فعالیتها در فضای مجازی به شکلی حیرتانگیز و با سرعت بسیار رو به گسترش میباشد. شبکههای اجتماعی[15] مجازی، نسل جدیدی از وبسایتهای اینترنتی هستند. در این وبسایتها، کاربران اینترنتی حول محور مشترکی به صورت مجازی دور یکدیگر جمع میشوند و جماعتهای آنلاین را تشکیل میدهند. در واقع شبکه اجتماعی مجازی، شبکهای متشکل از افراد و گروهها و ارتباطات بین آنهاست؛ که به عنوان یکی از انواع رسانههای اجتماعی محسوب میشوند. رسانههای اجتماعی در سالهای اخیر در زندگی آنلاین و آفلاین کاربران اینترنتی آنچنان تأثیرگذار بودهاند که شکلهای ارتباطات اجتماعی نیز از این رسانههای جدید تأثیر پذیرفته است.
مانوئل كاستلز برخلاف اكثر نظریههای اجتماعی كلاسیك كه فرض را بر تسلط زمان بر مكان میگذارند، این فرضیه را مطرح میکند كه «مكان، زمان را در جامعة شبکهای سازمان میدهد». بهموجب این نظریه تحت تأثیر «پارادایم فناوری اطلاعات» و شکلها و فرایندهای اجتماعی متأثر از آن «فضای جریانها» شكل میگیرد كه منطق جدیدی دارد. فضای جریانها، سازماندهی مادی و عملكردهای اجتماعی است كه دارای اشتراك زمانی هستند و از طریق جریانها عمل میکنند.
فرضیة كاستلز در این باره چنین تبیین شده است كه فضای جریانها از ریز شبکههای فردی تشکیلشده است كه منافع خود را در شبکههای كلان كاركردی مطرح میکنند. مارتین اینس این مفهوم را دشوارترین و در عین حال بنیادیترین بخش این نظریه میداند كه مستقیمترین جلوة دگرگونیهای تكنولوژیك موجودیت انسانی است.
او در تشریح و تفسیر این نظریه فضا را نه تنها برساختهای فرهنگی كه برساختهای ذهنی میداند كه برای درك آن باید از فضای تجربة مستقیم زندگی یعنی فضای اقتصاد یا فضای اطلاعات یا فضای علم یا فضای هنر و همة قلمروهای فعالیت فراتر رفت كه در نهایت زندگی ما را قالببندی میکنند. باید فضا را به مثابه برساختهای مادی فهمید كه توازی زمانی دارد، یعنی چیزی كه موجب جمع شدن اعمال انسان در زمان میشود؛ به عبارت دیگر، فضا در اندیشة كاستلز در فرمولبندی میان نظامهای زمانی و مكانی و توازی میان آنها قابلفهم است.
كاستلز با نقد نظریات پیشین خود اكنون «فضای جریانها» را در مقابل فضای مکانها قرار نمیدهد و با طرح مفاهیمی چون «مردمی شدن فضای جریانها» از وجود همزمان «فضای جریانها» و «فضای مکانها» سخن میگوید كه هر دو میتوانند بیانگر منافع اجتماعی متعارضی باشند، اما الزاماً وجه تمایز آنها نخبگان و عامه نیستند. به این ترتیب، در اندیشة كاستلز از آنجا كه فرهنگها بر فرایندهای ارتباطی و همة اشكال ارتباط بر مبنای تولید و مصرف نشانهها استوارند، هیچگونه جدایی بین واقعیت و نمایش نمادین وجود ندارد و ویژگی مهم جامعة شبکهای نه القای واقعیت مجازی بلكه ایجاد مجاز واقعی است.
امروز برای تكمیل نظریههای كاستلز در ارتباطات باید به آرای برخی نظریهپردازان دیگر نیز در این زمینه اشاره كرد. از آن جمله استول (1995؛ به نقل از موهو، 2007) معتقد است گمنامی و قابلیت تبادلی اینترنت ممكن است موجب شود افراد با هویتی جعلی در این دنیای مجازی به برقراری روابط بپردازند. توركل (1995؛ به نقل از موهو، 2007) هم بر این باور است كه با توجه به قابلیتهای چندگانه اینترنت افراد برای برآورده ساختن نیاز خود به اجتماعی بودن، دستیابی به تسلی و روابط دوستی و فرار از مشكلات زندگی در دنیای حقیقی به واقع، واقعیتی مجازی را میسازند. به این ترتیب، اینترنت در فضایی ساختگی جای تجربیات زندگی واقعی را میگیرد و البته گاهی این دنیای مجازی نسبت به دنیای حقیقی الزامآورتر است و افراد انتظار دارند از اینترنت حاصلی بیش از آنچه در دنیای حقیقی به دست میآورند كسب كنند. ازاینرو، بهتدریج در درون فضای مجازی از زندگی حقیقی فاصله میگیرند.
تعداد صفحات | 109 |
---|---|
شابک | 978-622-5950-58-0 |
انتشارات |