کتاب جنون و مسئولیت کیفری

کتاب جنون و مسئولیت کیفری

110,000 تومان

تعداد صفحات

159

شابک

978-622-5572-66-9

نویسنده:

عنوان صفحه
فصل 1 9
فرد مجنون 9
جنون 11
سیر تقنینی جنون در حقوق کیفری ایران 13
تاریخچه جنون 20
جنون و پیشینه آن در روانشناسی و روانپزشکی 22
شرایط انتساب جرم به مجنون 25
انواع جنون 26
علل جنون 27
علائم جنون 27
درمان جنون 28
قانون و جنون 32
مرجع تشخیص جنون در فقه 35
نحوه تشخیص جنون و اختلال اراده در حقوق موضوعه 35
نظر مشهور فقها و رویکرد قانون گذار ایران در خصوص جنون 36
اقوال فقهی 37
بررسی ادله و انتخاب دلیل معتبر 41
محدودیتهای اجرای مجازات از رهگذر بررسی دلالی روایت معتبر 42
تأثیر دیدگاه مختار بر قوانین جزایی ایران 44
جایگاه جنون در حقوق اسلامی 46
دفاع از جنون 48
انگیزه برای جنایت 49
فصل 2 53
پیشینه حقوقی جنون در قوانین جزایی ایران 54
مفهوم جنون و اختلالات روانی در قانون مجازات 55
رویکردهای مختلف به مفهوم جنون در مطالعات کیفری 57
مفهوم مسئولیت کیفری 61
دلایل و عوامل موجه تخفیف دهنده مسئولیت کیفری 63
انواع جنون در قانون 65
جنون و طبقه بندی آن در فقه 68
فصل 3 73
مسئولیت کیفری مجنون 73
مسئولیت ولی صغیر و مجنون 80
جنایت علیه مجنون 89
فصل 4 109
فصل 5 125
جنون به عنوان عامل رافع مسئولیت کیفری در حقوق ایران و انگلستان 125
جنون به عنوان عامل رفع مسئولیت کیفری در قانون 126
دامنه معنایی شرایط احراز و آثار جنون 129
بی اطلاعی متهم از غیرقانونی بودن عمل 133
آثار جنون 134
جنون هنگام ارتکاب جرم 134
جنون عارض شده پس از ارتکاب جرم 138
منابع 141

 

تاریخچه جنون

از آغاز پیدایش بشر، حتی در دوره قبل، سابقه بیماری های روانی وجود داشته است. انسان های بدوی بیماران روانی را تبعید کردند و در طوفان و سرما و در مقابل حیوانات وحشی رها کردند تا از بین بروند. انسان های بدوی معتقد بودند که بیماری روانی ناشی از تصرف بدن انسان توسط شیطان است که هدف آن تنبیه شخص برای ارتکاب اشتباه است. آنها با بیماران روانی مانند جادوگر و شیطان رفتار می کردند، آنها را بی رحمانه کتک می زدند، آنها را به زنجیر می کشیدند و در نهایت می سوزاندند. این عقاید حتی تا قرون وسطی ادامه داشت.

پیتاگوراس[1] با تأسیس مکتب پیتاگوراس اولین کسی بود که به مغز به عنوان مرکز فعالیت عقلانی توجه کرد و بیماری های روانی را ناشی از اختلالات مغزی دانست، البته آغاز نظریه های علمی را باید قرن هجدهم دانست. در این قرن روانپزشکان بزرگ برای حمایت از بیماران روانی شروع به کار کردند. سختی های زیادی متحمل شدند تا بتوانند کلمه مجنون را به بیماری روانی به معنای رایج مردم تبدیل کنند. یکی از این افراد یک پزشک فرانسوی به نام فیلیپ پینل[2] بود و اولین کسی بود که در سال 1793 زنجیر را از پای بیماران روانی برداشت و ثابت کرد که آنها قابل اعتماد هستند و می توانند به محبت و درمان های بهتر پاسخ دهند.

در ایران باستان آیات خاصی برای بیماران روانی تلاوت می شد و در اماکن مقدس نگهداری می شد. در دوره هخامنشیان درمان های گیاهی و جراحی انجام می شد. در دوره ساسانیان دانشکده پزشکی جندی شاپور تأسیس شد و بخشی از بیمارستان به بیماران روانی اختصاص یافت. در ایران مدرن تا سال1297 یک بیمارستان زیرزمینی مختص بیماران روانی در بیمارستان دولتی تهران وجود داشت. به دلیل یک سری اتفاقات ناگوار این قسمت از بیمارستان دولتی جدا و در اختیار نیروی انتظامی قرار گرفت. شهربانی همچنین بیماران را به ساختمانی در محله ای به نام باغ اکبر آباد منتقل کرد. به این ترتیب بیماران روانی از بیماران عادی جدا شدند و آسایشگاه تهران که خاستگاه تاریخ روانپزشکی تواین بود متولد شد.

 

دیدگاه های تاریخی در خصوص جنون

برخی از فرهنگ‌های سنتی به پزشکان جادوگر یا شمن‌ها روی آورده‌اند تا برای مثال، از جادو، مخلوط‌های گیاهی یا طب عامیانه برای خلاصی افراد مجنون از شر ارواح شیطانی یا رفتارهای عجیب استفاده کنند. باستان شناسان با استفاده از ابزار سنگ چخماق جمجمه هایی (حداقل 7000 سال قدمت) را کشف کرده اند که سوراخ های کوچک و گردی در آنها ایجاد شده است. حدس زده شده است که این افراد ممکن است توسط ارواح تسخیر شده باشند که سوراخ ها به آنها اجازه فرار می دهند. تحقیقات جدیدتر در مورد عمل تاریخی ترپنینگ از این فرضیه پشتیبانی می کند که این روش ماهیت پزشکی داشته و به عنوان وسیله ای برای درمان ترومای جمجمه در نظر گرفته شده است.

 

یونان باستان

به نظر می‌رسید که یونانی‌ها چیزی از دیدگاه سکولار و کل‌نگر دنیای مدرن غرب را با هم شریک می‌دانند و معتقد بودند که آفات ذهنی با بیماری‌های بدن تفاوتی ندارد. علاوه بر این، آنها بیماری روحی و جسمی را ناشی از علل طبیعی و عدم تعادل در شوخ طبعی می دانستند. بقراط مکرراً می نویسد که بیش از حد صفرا سیاه منجر به تفکر و رفتار غیرمنطقی می شود.

 

رم باستان

رومی‌ها کمک‌های دیگری به روان‌پزشکی کردند، به‌ویژه پیشروی برخی از شیوه‌های معاصر. آنها این ایده را مطرح کردند که احساسات قوی می تواند منجر به بیماری های جسمانی شود، که اساس نظریه امروزی بیماری روان تنی است. رومی ها همچنین از رفتار انسانی با بیماران روانی حمایت کردند و با این کار، اصل جنون را به عنوان کاهش مسئولیت اعمال مجرمانه به قانون تبدیل کردند.

 

 

 

 

از قرون وسطی به بعد

قرون وسطی شاهد پایان اندیشه های مترقی یونانی ها و رومی ها بود.

در طول قرن هجدهم، فرانسوی‌ها و بریتانیایی‌ها درمان انسانی را با مجنون‌های بالینی معرفی کردند، اگرچه معیارهای تشخیص و اقامت در پناهگاه به طور قابل‌توجهی از امروز ضعیف‌تر بود، که اغلب شامل شرایطی مانند اختلال گفتار، اختلالات گفتاری، صرع، و افسردگی یا حاملگی خارج از ازدواج بود.

قدیمی ترین آسایشگاه اروپا پیش ساز بیمارستان سلطنتی بتلم در لندن بود که در آن زمان به نام بدلام شناخته می شد، که پذیرش بیماران روانی در سال 1403 آغاز شد و در داستان های کانتربری چاسر ذکر شده است. اولین آسایشگاه آمریکایی در ویلیامزبورگ، ویرجینیا، در حدود سال 1773 ساخته شد. قبل از قرن نوزدهم، این بیمارستان ها برای جدا کردن بیماران روانی یا محرومان اجتماعی از جامعه به جای درمان آنها یا حفظ سلامت آنها استفاده می شد. تصاویر مربوط به این دوران بیمارانی را به تصویر می‌کشد که با طناب یا زنجیر بسته شده‌اند، اغلب به تخت‌ها یا دیوارها بسته شده‌اند یا در جلیقه‌های تنگ بسته شده‌اند.

جنون و پیشینه آن در روانشناسی و روانپزشکی

  1. دمانس یا زوال عقل

زوال عقل یک اختلال مزمن و گاه حاد در فرآیندهای ذهنی ناشی از یک بیماری ارگانیک مغز است که در اثر تغییر شخصیت یک موقعیت ناشناخته، اختلال در قضاوت و حافظه ایجاد می شود.

شایع ترین نوع زوال عقل، زوال عقل پیری یا بیماری آلزایمر است. از دیگر علل زوال عقل می توان به سکته مغزی، هذیان ناشی از مسمومیت بدن به دلیل مواد مخدر و روانگردان ها و بیماری های نادر اما شناخته شده مانند بیماری جنون گاوی اشاره کرد. طبق تعریف، زوال عقل، تخریب پیشرونده عملکردهای شناختی است که بسته به نوع علت، در بستر هوشیاری کامل بدون حضور هذیان رخ می دهد. زوال عقل از علائم بیماری و به صورت مجموعه ای از عملکردهای بد بالینی، از جمله اختلالات زبانی، آفازی، تغییرات روانی و روانپزشکی و اختلال در فعالیت های روزمره خود را نشان می دهد

زوال عقل یک بیماری ناشناخته است که می تواند اثرات بسیار منفی بر روی فرد داشته باشد. مانند اکثر بیماری هایی که عملکرد شناختی را به شدت تحت تاثیر قرار می دهند. زوال عقل یک بیماری غم انگیز است و گفته می شود که یک نقص فراگیر و پیشرونده مغز است که با کاهش ظرفیت حافظه همراه است. این بیماری در 20-15 درصد افراد بالای 80 سال دیده می شود.

اگر این بیماری قبل از 65 سالگی اتفاق بیفتد نارس است و اگر بعد از 65 سالگی اتفاق بیفتد به زوال عقل پیری می گویند. زوال عقل به خصوص نوع آلزایمر هنوز درمان قطعی ندارد اما برخی داروها در کاهش شدت آن تاثیر نسبی دارند.

  1. اسکیزوفرنی

اسکیزوفرنی در فارسی یک فروپاشی ذهنی است که اکثر روانپزشکان و روانشناسان آن را سرطان خاموش نیز می نامند. این یک اختلال روانی شایع است که ویژگی های بارز آن فقدان توانایی تفکر در مورد احساسات، ناتوانی در انجام رفتارهای غیر منطقی و ناتوانی در درک واقعیت است

در میان همه بیماری های روانی عمده، این بیماری جدی ترین و شدیدترین است و معمولاً به صورت توهمات شنیداری، توهمات مجنون کننده یا عجیب و غریب و یا اختلال در گفتار و تفکر خود را نشان می دهد. اسکیزوفرنی با اختلال عملکرد اجتماعی یا شغلی قابل توجه. همراه است و آدمی را در همه شئون زندگی عقب مانده می کند.

علائم این بیماری در گذشته های دور نیز شناخته شده بود، اما گذشتگان برای آن تعابیر اساطیری داشتند و امروزه این تصورات بسیار تغییر کرده است. آن آن را جنون جوانی می نامیدند که چندان مورد پسند روانپزشکان و روانشناسان نیست. قدیم ها می گفتند کسی که دیو ببیند مجنون است و کسی که جن ببیند مجنون است. این ویژگی روان پریشی است. روان پریشی نوعی بیماری است که موجودی را می بیند که دیگران آن را نمی بینند و چون مردم آن موجود را ندیده اند به او می گفتند مجنون یا و گاهی هم می گفتند جن زدگی.

در قرن نوزدهم، پزشکان این بیماری را جنون خالص می دانستند. در اواسط این قرن، بندیکت آگوستین مورل [3] این بیماری را برای اولین بار در کتاب خود توصیف کرد و از آن به عنوان قطع ناگهانی تمام قوای ذهنی یاد کرد. در آن زمان اغلب این بیماری را در دسته هیستری، حواس آشفته و هذیان می دانستند و آن را هیستری گیجی نامیدند.

در اواخر قرن نوزدهم، روانپزشک آلمانی، امیل کارپلین[4]، این بیماری را جنون زودرس نامید. در نهایت، آیکن بلولر[5]، روانپزشک سوئیسی، واژه اسکیزوفرنی را برای دفاع از روانکاوی فروید[6] ابداع کرد و فروید برای تعریف عوارض این بیماری، واژه پارافرنیا پیش از زوال عقل را برای این بیماری مناسب تر دانست.

علائم اختلال شناختی ممکن است در بسیاری از اختلالات روانی دیگر، از جمله اختلال دوقطبی، اختلال شخصیت مرزی مسمومیت با مواد مخدر و جنون ناشی از مواد مخدر، توهمات عجیب و غریب، و اختلال شخصیت منفور وجود داشته باشد.

اسکیزوفرنی با اختلال وسواس فکری-اجباری (OCD)  همراه است، اگرچه وسواس هایی که در بیماران اسکیزوفرنی رخ می دهد به سختی قابل تشخیص هستند. این بیماری را نمی توان به طور کامل درمان کرد، اما می توان آن را کنترل کرد. تعدادی از مداخلات روانی اجتماعی ممکن است در درمان اسکیزوفرنی مفید باشد که شامل خانواده درمانی، درمان ارتباط مثبت، اشتغال و شناخت است. درمان این اقدامات می تواند باعث کاهش عود بیماری و بستری شدن در بیمارستان شود.

  1. دلیریوم[7]

روان پریشی یا دلیریوم در واقع یک اختلال عمومی در عملکردهای شناختی و عدم هوشیاری است. دلیریوم حاد مدت کوتاهی از چند ساعت تا چند روز دارد و زمانی که عوامل ایجاد کننده برطرف شوند، با بهبودی سریع همراه است.

اختلال در جهت گیری، عدم آگاهی از زمان و مکان، توهم، هذیان، عصبانیت، اضطراب و ترس از ویژگی های این اختلال است. این حالت بعد از جراحی، سوختگی، بی خوابی، عفونت، اعتصاب گفتار، تب، تصادف شدید، سقوط از ارتفاع، شکستگی است. ممکن است بیمار خونریزی شدید یا پس از قطع دارو را تجربه کند.

دلیریوم ترک مواد اغلب با بیش فعالی همراه است. این اختلال در هر سنی ممکن است رخ دهد. نوعی اختلال روانی که می تواند ناشی از اعتیاد به الکل نیز باشد و معمولاً به عنوان علائم ترک در الکلی های کهنه کار دیده می شود، دلیریوم ترمنز نامیده می شود.

توجه به این نکته ضروری است که رفتارهای انحرافی غیرطبیعی دارای معانی نسبی هستند. این بدان معناست که طبق یافته های روانپزشکی و روانشناسی، این مفاهیم در طول زمان تغییر و تحول می یابند به علاوه در زمان معینی بسته به نوع معاینه بالینی افراد و استفاده از روش ها و تحقیقات شاهدان مختلف.، تعاریف ارائه شده است. یا مظاهر مختلف مفهوم جنون و اختلالات روانی هستیم.

شرایط انتساب جرم به مجنون

بر اساس ماده  51 قانون مجازات اسلامی، جنون در صورت وجود در حین ارتکاب جرم از مسئولیت کیفری معاف است. در تبصره 2 ماده قانون مذکور در مورد جنون ادواری نیز آمده است که با اثبات وجود جنون در حین ارتکاب جرم، مسئولیت کیفری او رفع می شود، بنابراین اگر مجرم در زمان ارتکاب جرم عاقل بوده است.، اما پس از ارتکاب جرم مجنون شده است، مسئولیت کیفری دارد و با ارائه جنون پس از ارتکاب جرم، مسئولیت وی از بین نمی رود. البته قبل از برخورد با جرم و مجازات چنین مرتکبی، ابتدا باید تحت معالجه و تعقیب قرار گیرد و مجازات مرتکب در حالت جنون ممنوع است .

پس می توان گفت جنون در دو شرط رافع مسئولیت کیفری است

  1. تقارن جنون با جرم
  2. جنون مرتبط با جرم

تقارن جنون با جرم به این معناست که تنها جنونی که مسئولیت کیفری دارد همان جنون است که متناسب با جرم باشد بنابراین اگر متهم قبل یا بعد از ارتکاب جنون دچار جنون شود، تأثیری در مسئولیت کیفری او ندارد، هرچند برخی از حقوقدانان قبل از جنون به موجب بند  5 ماده  22 قانون آیین دادرسی کیفری،  مجازات را کاهش داده اند..

منظور از جمع جنون با جرم این است که جرمی که مجنون به آن متهم می شود مربوط به بیماری روانی او باشد، یعنی جرم تحت تأثیر بیماری روانی او شکل گرفته است. بنابراین اگر این ارتباط قطع شود. این بدان معناست که جرم تحت تأثیر این حالت روحی واقع نشده است و چنین جنون مسئولیت کیفری نخواهد داشت.

انواع جنون

در حال حاضر، جنون تقریباً معادل اسکیزوفرنی است. تعیین انواع اسکیزوفرنی سابقه طولانی دارد. در این مبحث تنها به یکی از تقسیم بندی های اسکیزوفرنی اشاره شده است و طرح های دیگری برای تعیین انواع آن در سایر منابع علمی قابل مشاهده است.

جنون نیز از جهت دیگر به دو اعتبار تقسیم شده است:

به اعتبار دائمی یا ادواری آن

به اعتبار وصل یا عدم وصل جنون به دوران کودکی.

به اعتبار دائمی یا ادواری آن

الف. جنون دائمی

جنون دائمی جنونی است که همیشه در انسان وجود دارد و از بین نمی رود و انسان به حالت عادی باز نمی گردد، خواه طولانی باشد (عمر – سی سال و.. . ) و خواه مدت کوتاهی باشد. از نظر روانپزشکی یک بیماری روانی است که در آن علائم بیماری دائمی و مداوم است. و حتی اگر با درمان شدت خود را از دست بدهد باز هم از بین نمی رود.

 

ب. جنون ادواری

جنون ادواری به معنای جنون ادواری است و در اصطلاح حقوقی جنون است که مستمر نیست و منقطع است. در اصطلاح روانپزشکی، نام یک بیماری عاطفی عمیق است که با تغییرات خلقی شدید (هیجان بیش از حد یا افسردگی شدید) و بهبودی و میل به بازگشت به کسالت مشخص می شود. بنابراین جنون ادواری جنونی است که دائمی نیست.

هرازگاهی برای چند ساعت، روز یا چند ماه در بیمار ظاهر می شود و بعد از بین می رود و بیمار به حالت عادی برمی گردد و عاقل می شود.

بر اساس اتال یا عدم اتصال جنون به کودکی

در این تقسیم بندی، مجنونان بر اساس زمان جنون خود به دو دسته تقسیم می شوند، مجنونی که جنون آنها متصل به مدت صفر است و مجانیانی که جنون آنها متصل به ایام صغیر است. اگر گروه اول ولي خاص (پدر و جد پدري و ولي منصوب از طرف آنها) داشته باشند نيازي به ولي ندارند در حالي كه براي گروه دوم بايد ولي معين شود هر چند كه پدر و جد پدري داشته باشند.

علل جنون

در مورد علل بیماری های روانی از جمله جنون و سایر بیماری های روانی تقسیم بندی هایی صورت گرفته است که به برخی از آنها اشاره می کنیم:

در یک تقسیم بندی، علل بیماری های روانی به سه دسته تقسیم شده اند:

  1. علل سرشتی و ارثی
  2. علل عضوی ناشی از بیماریهای جسمی
  3. علل روانشناسی ناشی از شکست های روانی

برخی دیگر علل را به دو دسته تقسیم کرده اند:

علل فیزیکی یا محیط داخلی که شامل عوامل ارثی، مادرزادی و شرایط فیزیکی و فیزیولوژیکی بدن است.

علل محیطی یا محیط خارجی: شامل عوامل جغرافیایی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و تأثیرات و فشارهای روحی و روانی است.

 

 

 

 

 علائم جنون

در زیر برخی از علائمی که برای جنون ذکر شده است آورده شده است:

عدم تماس با واقعیت یا تفسیر غیرعادی آن

اختلال هیجانی شدید و مداوم، بیمار، شاد، عصبانی، بدبین یا خوشبین

بازگشت به رفتارهای دوران کودکی

از دست دادن تعادل شخصیت به گونه ای که گرایش های اولیه بدون کنترل ظاهر شوند.

اختلال حاد یا مزمن در طرز تفکر و ادراک، مانند اختلال در درک زمان و مکان

بروز افکار غیر طبیعی شامل هذیان و توهم (توهمات شنوایی، بویایی، بینایی و.. . )

از دیگر علائم می توان به غافلگیری منفی کار (انجام کارها برعکس)، اختلال در دقت و اقدام ناگهانی اشاره کرد. نکته ای که باید به آن توجه کرد این است که برخی از بیماران ممکن است برخی از علائم ذکر شده را داشته باشند و در برخی دیگر همه علائم به نوع بیماری بستگی دارد. به عنوان مثال، علائم اسکیزوفرنی هیپوفرنی با نوع کاتاتونیک متفاوت است. اما هر دو قسم در مفهوم جنون گنجانده شده است.

 درمان جنون

روش های درمانی زیر فقط برای جنون نیست و از این روش ها برای سایر بیماری های روانی نیز استفاده می شود.

روش های درمانی را می توان به دو دسته درمان های بیولوژیکی و درمان های روان شناختی تقسیم کرد.

الف – درمان های بیولوژیکی

  1. تشنج درمانی (انسولین درمانی، الکتروشوک درمانی و.. . )
  2. آب درمانی
  3. روان جراحی
  4. دارودرمانی شامل داروهای خواب آور
  5. آرامبخش و. ..

به طور کلی، داروهای ضد روان پریشی دو دسته هستند: آنتاگونیست های گیرنده دوپامین و SDA (مانند ریسپریدون).

ب- درمان های روانشناختی

  1. روان درمانی
  2. گروه درمانی
  3. مراقبت موردی
  4. درمان معطوف به خانواده و.. .. .

 

. اعمال حقوقی

قبل از بررسی وضعیت اعمال حقوقی مجنون، توضیح دو مفهوم ضروری است

  1. عمل حقوقی
  2. حجر

 

عمل حقوقی

هر عملی که عمداً صورت می گیرد و دارای اثر حقوقی است. به عبارت دیگر، اعمال حقوقی به اموری از قبیل عقود و ایقاعات اطلاق می شود که افراد به اختیار و برای دستیابی به برخی آثار حقوقی انجام می دهند. و قانون نیز آثار مورد نظر را بر آن اعمال ترتیب می دهد.

 

حجر

به معنای منع قانونی شخص از اداره امور (مالی و غیر مالی) به طور مستقل و بدون دخالت دیگران و انجام اعمال قانونی خود توسط خود شخص است.

ماده  1211 قانون مدنی ایران مقرر می دارد که جنون به هر درجه که باشد موجب حجر است.

ماده  1213 قانون مدنی در این خصوص مقرر می دارد که مجنون دائمی مطلقاً و مجنون ادواری در حال جنون نمی تواند هیچ تصرفی در اموال و حقوق مالی خود بنماید ولو با اجازه ولی یا قیم خود؛ لكن اعمال حقوقی که مجنون ادواری در حال افاقه انجام می دهد نافذ است مشروط آنکه افاقه او مسلّم باشد.

مجنون ادواری در زمان افاقه اعمالش صحیح است مشروط بر اینکه افاقه او مسلم باشد مجنون ادواری از آنجا که در حالت سالم دارای نیت و پاکی است لذا اعمال قانونی او اعمال یک فرد سالم و کامل است در نتیجه این اعمال صحیح و معتبر هستند.

 

تشخیص موارد جنون

جنون علاوه بر اینکه یک مفهوم روانشناختی است که در مطالعات روانشناسی و روانپزشکی گنجانده شده است، یک مفهوم اجتماعی و فرهنگی نیز محسوب می شود که در مقام تشخیص، حکم عرف را برمی انگیزد، به عبارت دیگر عرف کسی که نمی تواند رفتار خود را با موازین اجتماعی تطبیق دهد و کارهای خلاف اخلاق و هنجارهای جامعه انجام می دهد.

جنون مفهومی بسیار پیچیده است و تشخیص آن یکی از مواردی است که برای بسیاری از افرادی که به دادگاه مراجعه می کنند، چه در امور حقوقی برای تعیین سن بلوغ و احراز سلامت عقل و چه در امور کیفری و جزایی، باید ثابت شود. بسیاری از افرادی که مرتکب جنایت می شوند. نتیجه جنون خودساخته است و با این کار می خواهند از علل مسئولیت کیفری استفاده کنند و حتی زندانیانی که با تظاهر به جنون قصد خروج از زندان را دارند. کسانی که قصد دارند خود را مجنون جلوه دهند، آنها را از یکدیگر جدا کرده و به کسانی که از این حق سوء استفاده می کنند اجازه ندهید و چون جنون یک فرض قانونی نیست و لذا وجود آن در هر مورد باید ثابت شود. در منطق عمومی مردم تشخیص جنون بدیهی و ساده است، اما به گفته صاحب نظران، گاهی درک مرز بین جنون و عقل، فنی و پیچیده است، زیرا جنون درجاتی دارد و در مواردی که چنین نیست، نمی توان به آن پی برد.

و دادگاه می تواند در تشخیص جنون از نظر پزشکان اعصاب و روان استفاده کند که در این زمینه دادگاه می تواند از نزدیکان وی و سایر مطلعان تحقیقات لازم را انجام دهد. و از آنجایی که تشخیص جنون امری ماهوی و به تشخیص دادگاه است، در هر صورت تصمیم نهایی با دادگاه است. در صورتی که مجرم در زمان ارتکاب جرم مدعی جنون باشد در صورت عدم وجود سابقه جنون باید ادعای خود را ثابت کند. زیرا اصل بر سلامت او است و قول ولی نسبت به عقلانیت او هنگام ارتکاب جرم مقدم خواهد بود.

اما اگر مقتول قبلاً مجنون بوده و اکنون مدعی است که جنایت در زمان جنون او واقع شده است، ادعای مجنی علیه علیرغم سوگند پذیرفته می شود، مگر اینکه اولیای دم ثابت کنند. چون ادعای آنها خلاف اصل است، جنون واقعیتی است که باید احراز شود و تشخیص آن گاهی برای دادگاه آسان و گاهی مشکل است. مهم این است که بدانیم آیا وضعیت روحی مجرم در زمان ارتکاب جرم بر رفتار وی تأثیر داشته است یا خیر؟ بنابراین نظریه کارشناس مشورتی است و رعایت آن برای دادگاه الزامی نیست.

نکته قابل توجه این است که توضیح در مورد بحران حاکم بر مرتکب در حین ارتکاب جرم مفید و ضروری است، اما کافی نیست، لذا پزشک نیز باید در پایان توضیح بحران در مورد آن نتیجه گیری کند. مرتکب و در مورد مجرمیت یا عدم تقصیر مرتکب. اظهار نظر می کند اما آنچه در عمل می بینیم این است که پزشکان فقط به توضیح بسنده می کنند و نتیجه گیری را به قاضی واگذار می کنند و گاهی قاضی تحت فشار قرار نمی گیرد که منجر به درگیری کارشناس و قاضی می شود. بنابراین در رابطه با نظر پزشک علاوه بر توضیح دو نظریه وجود دارد.

1) پزشک فقط باید در مورد بحرانی که در حین ارتکاب جرم برای مرتکب جرم اتفاق افتاده توضیح دهد که آیا بحران در رفتار روانی مجرم مؤثر بوده است یا خیر؟ و آیا می توان او را مسئول و مقصر دانست یا خیر؟ اما او حق اظهار نظر ندارد و قاضی مسئول آن است.

2) علاوه بر توضیح، پزشک نیز باید نظر دهد، البته این بدان معنا نیست که قاضی مقید به پذیرش نظریه کارشناس است، بلکه قاضی پس از دریافت نظریه موجه پزشکان می تواند تحقیقات عمیق تری انجام دهد. و اگر آن را صحيح نداند، بالعکس عمل کند، موضوع مهم ديگر، تشخيص موارد جنون است که تابع احکام و مقررات فقهي و قانوني است. از تعابیر فقها معلوم می شود که ملاک تشخیص جنون را نحوه رفتار و کردار عرفی شخص می دانستند.

برخی از فقها نابهنجاری بودن رفتار فرد و تجلی بیرونی آن در جامعه را نشانه یا نشانه جنون می دانند

3) اما مسئله مهم این است که گاهی این نابهنجاری به گونه ای نیست که بتوان به جنون فرد یقین پیدا کرد، بنابراین در در منابع فقهی، همواره این بحث مطرح شده است که در موارد شک در جنون شخص، به ویژه در موارد جنون ادواری و در مواردی که اثبات جنون دارای تبعات حقوقی مهمی است، چه باید کرد؟

برخی از فقها اصل اولیه را بر عدم دوام عقل قرار داده اند و جنون شخص را در موارد شک نپذیرفته اند. تعدادی از حقوقدانان پیشنهاد کرده اند که تشخیص جنون به کارشناس پزشکی و روانپزشکی واگذار شود و در موارد تردید دادگاه تصمیم نهایی را بگیرد. پیشنهاد دیگر این است که تشخیص جنون همیشه با دادگاه باشد. بیشتر بر اساس معیارهای عرفی است تا ضوابط پزشکی، به همین دلیل گاهی در دادرسی کیفری پزشکان متهم را دیوانه می دانند اما دادگاه او را مسئول می داند.

به عنوان مثال، روانشناسان ممکن است بیمارانی را که از یأس شدید، وسواس بیش از حد، غش و بیهوشی رنج می برند مسئول رفتار خود نشناسند، اما از نظر حقوقی، این گونه اختلالات روانی مسئولیت کیفری ندارد. ارائه ملاک واحد برای جنون یکی از خلأهای قانونی حقوق کیفری کشورمان است که کارشناسان و اساتید حقوق جزا همواره بر آن تاکید داشته اند

توسط تعدادی از وکلا پیشنهاد شده است که تشخیص جنون به متخصص پزشکی و روانپزشکی واگذار شود و در موارد تردید دادگاه تصمیم نهایی را بگیرد. در مقابل، پیشنهاد دیگر این است که تشخیص جنون همیشه با دادگاه است. اما در فقه و حقوق، تشخیص جنون بیشتر بر اساس معیارهای عرفی است تا معیارهای پزشکی.

به همین دلیل گاه در دادرسی کیفری، پزشکان متهم را مجنون می دانند، اما دادگاه او را مسئول می داند.  به عنوان مثال، روانشناسان ممکن است بیمارانی را که از یأس شدید، وسواس بیش از حد، غش و بیهوشی رنج می‌برند، مسئول رفتار خود تشخیص ندهند، اما از نظر حقوقی، این گونه اختلالات روانی موجب رفع مسئولیت کیفری نمی‌شود.

تعداد صفحات

159

شابک

978-622-5572-66-9

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

.فقط مشتریانی که این محصول را خریداری کرده اند و وارد سیستم شده اند میتوانند برای این محصول دیدگاه(نظر) ارسال کنند.