347,200 تومان
تعداد صفحات | 248 |
---|---|
شابک | 978-622-378-155-1 |
انتشارات |
فهرست
عنوان صفحه
فصـل اول 13
پذیرش مبتنی بر تعهد 13
تعریف مفاهیم 16
درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد چیست؟ 16
هدف درمان پذیرش و تعهد 34
بهنجاری سالم 37
بهنجاری ناسالم 38
اجتناب تجربه ای در رویکرد پذیرش و تعهد 40
مداخلات درمانی رویکرد پذیرش و تعهد 45
کاربردهای پذیرش مبتنی بر تعهد 49
چرا درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (اکت) این چشمانداز را صحیح نمیداند؟ 53
مداخلات درمانی رویکرد پذیرش و تعهد 59
شش فرآیند اصلی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (اکت،ACT) 63
ایجاد رابطه درمانی در درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) 66
فصـل دوم 67
سالمندی و بازنشستگی 67
تعاريف سالمندی 71
تغییرات دوره سالمندی 73
نظریه های مطرح شده پیرامون سالمندی 78
سالمندی و بازنشستگی 88
نگرانی در مورد از دست دادن کار 88
نگرانی به واسطه جدایی از همکاران 92
نگرانی از مسائل مالی 95
فعالیت های کاری در اواخر حیات 112
فعالیت های ایام فراغت سالمندان 115
روابط و مناسبات زناشویی در دوران بازنشستگی 119
اصلاحات نظام بازنشستگی و اثرات کلان اقتصادی آن 122
بازاریابی بازنشستگی 124
دوره ی پیری و روانشناسی سالمند 128
سالمندی، بیماری و فرهنگ 138
تحول تئوری های بیماری و سالمندی 139
عوامل مؤثر بر پدیده سالمندی 146
سالمند از نگاه اسلام 147
فرایند پیر شدن از جنبه روانشناختی 150
اختلالات روانشناختی سالمندی 155
دلیریوم یا روان آشفتگی 158
دمانس 158
افسردگی سالمندان 167
پارکینسون 168
اختلال دوقطبی 168
مشکلات خواب سالمندان 169
استرس در سالمندان 169
سکته مغزی CVA 175
فصـل سوم 191
تاثیر درمان اکت بر سالمندی و بازنشستگی 191
درمان پذیرش و تعهد یا اکت (ACT) رویکرد درمانی موج سوم 192
معنا درمانی 210
داستان پیدایش لوگوتراپی 210
لوگرتراپی یا معنا درمانی چیست؟ 213
روش و فنون معنا درمانی 213
معنادرمانی 215
امید درمانی 217
مرور زندگی 218
ذهن آگاهی 219
شناخت – رفتار درمانگری سالمندان 221
روان درمانی سالمندان 224
درمان پذیرش و تعهد 238
بحث و نتیجه گیری 242
منـابع و مآخـذ 245
منابع فارسی 246
منابع غیر فارسی 246
چند نکته در درمان اکت
۱-در درمان اکت ما وارد مقولات درست و غلط و بایدها و نبایدها نمیشویم و بحث را سراغ workability میبریم.
۲-در اکت هیچگاه گفته نمیشود که افکار و احساسات را در همه شرایط بپذیرید. شما میتوانید کنترل کنید به شرطی که امکان پذیر باشد و آسیبی به خود و دیگران نزند.
۳-نگاه مدل اکت به انسان تعمیرکاری است نه تعویض کاری.
۴-مفهوم اصلی در اکت و معیار اصلی قضاوت، کاربرد پذیر بودن workability کارا بودن است.
۵-دستها و پاها مجری ذهن هستند، یعنی من اگر هزار تا فکر منفی به ذهنم بیاید و دست و پاهام حرکت نکنند، فکرها کاری نمیتوانند بکنند. Reactive یعنی فاصله بین ذهن و دست و پا خیلی کم است.
حال به بررسی چند مفهوم مهم در زمینه رویکرد پذیرش و تعهد میپردازیم:
یکی دیگر از ویژگی های منحصر به فرد درمان اکت آن است که این رویکرد متکی به فرضیه بهنجاری سالم نیست. در حالی که بخش عمده روانشناسی غربی بر بنیاد فرضیه بهنجاری سالم بنا شده است. به این معنی که انسان ها ذاتاً به لحاظ روان شناختی سالم هستند و اگر محیط، سبک زندگی و بافت اجتماعی سالمی (به همراه فرصت های خودشکوفایی) در اختیارشان قرار گیرد به طور طبیعی شاد و خشنود خواهند شد.
درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در مخالفت با فرضیه بهنجار بودن سالم روانشناسی غرب، این فرض را دارد که فرایندهای روان شناختی ذهن انسان اغلب مخرب و موجب رنج روان شناختی هستند.
پس از این منظر، رنج روانشناختی نابهنجار تلقی میشود و مساوی است با بیماری یا سندرمی که از فرآیندهایی آسیبزا نشأت میگیرد.
اگر به آمار و ارقام نگاه کنیم میبینیم که هر سال تقریبا 30% مردم از یک اختلال شناخته شده روانپزشکی رنج میبرند. سازمان بهداشت جهانی تخمین میزند که افسردگی در حال حاضر چهارمین بیماری بزرگ، پرهزینه و ناتوانکننده در دنیا است. هر هفته یک دهم از جمعیت بزرگسالان دچار افسردگی میشوند و یک نفر از هر پنج نفر در یک برهه از زندگی خود به آن مبتلا میشود. به علاوه، یک نفر از هر چهار نفر در یک برهه از زندگی خود با اعتیاد به الکل یا مواد مواجه خواهد شد.
مسئله مهمتری که باید بدان توجه داشت این است تقریبا یک نفر از هر دو نفر در طول زندگی خود به طور جدی به خودکشی فکر میکند و دو هفته یا بیشتر با این فکر درگیر خواهد بود. به علاوه، یک نفر از هر ده نفر در نهایت دست به خودکشی میزند.
علاوه بر این، بسیاری از انواع رنجهای روانشناختی را در نظر بگیرید که به عنوان اختلال بالینی شناخته نمیشوند؛ از جمله تنهایی، ملالت، از خود بیگانگی، احساس پوچی، اعتماد به نفس پایین، ترس های وجودی و بنیادین و رنج های ناشی از نژادپرستی، قلدری، سکسیزم، خشونت خانگی و طلاق.
“پس در واقع با اینکه کیفیت زندگی ما در حال حاضر بیشتر از گذشتهی دور است، رنج روانشناختی همچنان وجود دارد و انسانی وجود ندارد که در طول عمر خود حداقل با یکی از این مسائل روبرو نشود”.
به این معنی که اکت وقوع تجربیات و هیجانات ناخوشایند را هم بخشی طبیعی در روند زندگی هر فرد می داند و در تلاش است تا رابطه شخص را با موقعیت ایجاد شده تغییر دهد و نه حذف کردن علائم و شرایط.
فرضِ درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر آن است که فرآیندهای روانشناختی ذهن یک انسان نرمال، مانند شمشیر دو لبه هستند و دیر یا زود میتوانند باعث ایجاد رنج روانشناختی شوند. به علاوه، این باور وجود دارد که ریشه این رنج در سیستم زبانی بشر است.
نظریه چارچوب ارتباطی (RFT) به این نکته اشاره دارد که قدرت استدلال، که ما را اشرف مخلوقات کرده است، دقیقا همان چیزی است که ما را در دام رنج هیجانی نیز میاندازد. یعنی توانایی های ما انسان ها برای برنامه ریزی، پیش بینی، ارزیابی و برقراری ارتباط کلامی و مرتبط کردن رویدادها و محرک ها به یکدیگر، هم به ما کمک میکنند هم به ما آسیب میزنند.
زبان بشر یک سیستم بسیار پیچیده از نشانههایی است که شامل کلمات، تصاویر، صداها، حالات صورت و حرکات بدن میشود. ما این زبان را در دو بُعد به کار میگیریم: ابعاد عمومی و خصوصی. استفاده عمومی از زبان شامل صحبت کردن، مکالمه، تقلید، حالات صورت، آواز خواندن، نوشتن، نقاشی کردن، رقصیدن و غیره است. استفاده خصوصی نیز شامل تفکر، تخیل، رویاپردازی، برنامهریزی، تصور کردن و غیره میشود.
یک اصطلاح فنیتر برای بُعد خصوصی استفاده از زبان «شناخت» است.
حالا واضح است که ذهن یک «چیز» یا «شیء» نیست. بلکه مجموعه پیچیدهای از فرآیندهای شناختی نظیر تحلیل، مقایسه، ارزیابی، برنامهریزی، یادآوری و تصور است که همگی متکی به زبان بشر هستند. بنابراین، اصطلاح ذهن در درمان پذیرش و تعهد به عنوان استعارهای برای زبان بشر به کار میرود.
فرضِ اکت بر آن است که فرآیندهای روانشناختی ذهن یک انسان نرمال مانند شمشیر دو لبه بوده و دیر یا زود باعث ایجاد رنج روانشناختی خواهند شد. زبان بشر نیز یک شمشیر دو لبه است.
یعنی اینکه: از دیدگاه مثبت، به ما کمک میکند تا نقشهها و الگوهای دنیا را بسازیم، آینده را پیشبینی و برای آن برنامهریزی کنیم، دانش خود را به اشتراک بگذاریم، از گذشته درس بگیریم، چیزهایی را تصور کنیم که هرگز وجود نداشتهاند. شروع به آفرینش کنیم و قوانینی را ایجاد کنیم که به طور مؤثر به رفتارمان سمتوسو دهند و کمک کنند تا به عنوان یک اجتماع به موفقیت دست یابیم. با افرادی ارتباط بگیریم که از ما دورند و از کسانی بیاموزیم که دیگر در قید حیات نیستند.
از دیدگاه منفی، ما از زبان استفاده میکنیم تا دروغ بگوییم، دیگران را بازی داده و فریب دهیم، تهمت و افترا و جهالت را اشاعه دهیم، سلاحهای کشتار جمعی و کارخانههای آلاینده محیط زیست بسازیم، رویدادهای تلخ گذشته را تکرار کنیم، از همه مهمتر خود را با تصور یک آیندهی ناخوشایند بترسانیم، دست به مقایسه، قضاوت، محکوم کردن و انتقاد از خود و دیگران بزنیم و قوانینی وضع کنیم که زندگی ما را نیست و نابود میکنند.
شواهد علمی حاکی از آن است که اجتناب تجربه ای، اساس بسیاری از مشکلات سلامت روانی و جسمانی است. اجتناب تجربه ای به عنوان ناتوانی در حفظ تماس با تجربه های درونی ناخوشایند و آشفته کننده و در نتیجه تلاش برای تغییر دادن، دوری کردن، فرو نشاندن یا در غیر این صورت مهار کردن آنها تعریف می شود. اجتناب تجربه ای در مقابل پذیرش قرار می گیرد که به معنای تمایل فرد به پذیرش افکار، هیجانات و تظاهرات رفتاری بدون تلاش برای اجتناب از آنان است که به عنوان عامل آسیب شناختی انواع مختلف اختلالات روانی شناخته شده است.
عملکرد اجتناب تجربهای، کنترل یا به حداقل رساندن تاثیر تجارب آزاردهنده است و می تواند آرامش فوری و کوتاه مدت ایجاد کند که به شکل منفی رفتار را تقویت می نماید. این اجتناب زمانی مشکل زا خواهد شد که با عملکرد روزانه و دستیابی به اهداف زندگی شخص تداخل نماید.
پژوهشهای بسیاری رابطه اجتناب تجربهای را با آسیب شناسی و نحوه شکل گیری اختلالات روانی نشان داده اند. برای مثال اجتناب تجربه ای به ویژه فرونشانی تفکر در افسردگی، نقش مهمی دارد و افراد مبتلا به افسردگی در مقایسه با گروه غیربالینی اجتناب تجربه ای بیشتری را گزارش می کنند.
نتایج پژوهش هیندس، جونز، گائو، فورستر و بیگلان نشان داد که اجتناب تجربهای نقش مهمی در رابطه بین رفتار دانش آموزان و سلامت روان آنان دارد. به نظر می رسد که راهبرد اجتناب تجربهای هم می تواند راهی باشد که افراد در مواجهه با رویدادهای اجتماعی و تماس های بین فردی انتخاب می کنند تا به شرایط فشار زا پاسخ گویند. همچنین مطالعات نشان داده که اجتناب تجربه ای و رفتارهای ایمنی به طور قابل توجهی با نتایج بالینی مانند اضطراب مرتبط است
با توجه به اینکه فرضِ رویکرد پذیرش و تعهد بر آن است که زبان بشر به طور طبیعی منجر به رنج روانشناختی برای همه انسانها میشود. و از طرفی، ما را از طریق فرآیندی که «اجتناب تجربه ای» نام دارد برای مواجهه با افکار و احساسات خود آماده میشویم. و از اجتناب کردن به عنوان راهبردی استفاده می کنیم تا اضطراب و رنج هیجانی را تجربه نکنیم.
هدف درمان پذیرش و تعهد این است که به فرد کمک کند به جای اجتناب از افکار، احساسات، خاطرات و تمایلات آشفته ساز، عملی را انتخاب کند که در بین گزینههای مختلف زندگی مناسبتر باشد.
جنبهی منفی پذیرش به لحاظ آسیب شناسی روانی، اجتناب تجربهای است. این بعد از کارکرد آسیب شناسی روانی در اغلب جمعیت های پزشکی از جمله ام اس شایع است و به عنوان یک نوع راهبرد ناسازگارانه جهت اداره کردن یا تنظیم مشکلات هیجانی به کار گرفته می شود. شواهد فزایندهای وجود دارد مبنی بر این که پذیرش منجر به کاهش اجتناب تجربهای می گردد. علاوه بر این اکت جایگاه مناسبی در بهبود مشکلات روانپزشکی ناشی از بیماریهای جسمانی کسب کرده است.
از آنجا که رابطه بسیار قوی منفی بین اجتناب تجربهای و انعطاف پذیری روان شناختی وجود دارد و اجتناب تجربی/ انعطاف ناپذیری روان شناختی پیش بینی کننده عملکرد افراد در تکالیف چالش برانگیز شناختی است. بنابراین اجتناب تجربی/ انعطاف ناپذیری روان شناختی فرایند تغییر در درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد است. از آنجایی که اجتناب کردن، قدرت افکار و هیجاناتی را که مورد اجتناب قرار گرفتهاند، افزایش میدهد؛ بنابراین اثر متناقضی برای اجتناب تجربهای وجود دارد. پس درمان پذیرش و تعهد، ابتدا از طریق آموزش مستقیم، فضایی را برای نگرش مثبت به افکار و احساسات مرتبط با اجتناب مربوط به ناتوانی یادگیری فراهم میکند و سپس از طریق تمرین های مبتنی بر آگاهی، زمینه را برای ایجاد درماندگی خلاق نسبت به راهحلهای کنترلی فرد در رابطه با افکار و احساسات منفی خود فراهم میکند (هایس و اسمیت، 2005).
احتمالا یکی از بزرگترین مزایای تکاملی زبان بشر، تواناییِ پیشبینی و حل مشکلات بود. این مهارت نه تنها به ما اجازه میدهد که چهره کره زمین را تغییر دهیم، بلکه کمک میکند به بیرون از آن سفر کنیم.
ذات حل مسئله این است:
مشکل= چیزی که نمیخواهیم.
راه حل= دریابید که چگونه از شر آن خلاص شوید یا از آن اجتناب کنید.
این رویکرد به طور واضح در دنیای مادی و بیرونی کارآمد است.
گرگی بیرون در است؟ از شر آن خلاص شوید. به طرف او سنگ پرت کنید، با نیزه او را بزنید یا شلیک کنید.
برف، باران و تگرگ؟ خب، نمیتوانید از شر اینها خلاص شوید، اما میتوانید با پنهان شدن در غار یا ساختن یک پناهگاه از مواجهه با آنها اجتناب کنید.
زمین خشک و لم یزرع؟ میتوانید آن را با آبیاری یا کود دادن تغییر دهید یا با تغییر مکان از آن دوری کنید.
بنابراین، راهبردهای حل مسئله برای ما انسانها بسیار قابل تغییر و تطبیق هستند.
با توجه به اینکه رویکرد حل مسئله در دنیای بیرون مؤثر است، طبیعی است که بخواهیم از آن برای مواجهه با مسائلِ دنیای درون هم استفاده کنیم؛ دنیای روانشناختی افکار، احساسات، خاطرات، ادراکات و تمایلات درون خودمان.
اما متاسفانه، هر موقع که میخواهیم از شر تجربیات نامطلوب درونی خلاص شویم، باعث رنجش بیشتر خود میشویم. برای مثال، اعتیاد به الکل یا مواد مخدر به طور معمول با هدف اجتناب یا خلاصی از شر افکار و احساسات ناخوشایند، نظیر خستگی، تنهایی، اضطراب، افسردگی و غیره رخ میدهد.
رفتار مبتنی بر اعتیاد به تدریج خودبخودی و اتوماتیک وار میشود، چون راهی سریع و آسان برای رهایی از علائم میل به مواد یا ترکِ آن فراهم میکند (در کوتاه مدت رنج و اضطراب ما را کاهش میدهد).
در حالی که هرچه وقت و انرژی بیشتری برای اجتناب یا خلاص شدن از شر تجربیات شخصی خود صرف کنیم، در طولانی مدت رنج بیشتری را متحمل خواهیم شد.
اختلالات اضطرابی یک نمونه خوب هستند. این وجودِ اضطراب نیست که باعث بروز اختلالات اضطراب میشود. در بطن اختلالات اضطراب یک مشغولیت فکری عمده برای اجتناب یا خلاصی از شر اضطراب وجود دارد. رویهمرفته، اضطراب یک هیجان انسانی نرمال است که همه آن را تجربه میکنیم.
اختلال وسواس فکری و عملی (OCD) مثال بارزتری است؛ مبتلایان به اختلال وسواس فکری و عملی، آیین های و مراسم های پیچیدهای انجام میدهند تا از شر افکار و تصاویر مضطربکننده خلاص شوند. در واقع رویکرد پذیرش و تعهد معتقد است هرچه به اجتناب از اضطراب اهمیت بیشتری دهیم، بیشتر مضطرب خواهیم شد!
خلاص شدن از شر اضطراب، یک دور باطل در بطن اختلالات اضطرابی است (به عنوان مثال، حمله هراس چیزی جز اضطراب دربارهی اضطراب نیست.
نتایج پژوهشهای زیادی نشان میدهند که اجتناب تجربه ای در بلند مدت باعث بروز اختلالهای زیر میشود:
البته نکته قابل توجه این است که تمام انواع اجتناب تجربه ای ناسالم نیستند.
رویکرد پذیرش و تعهد فقط وقتی راهبردهای اجتناب تجربه ای را هدف قرار میدهد که مراجع از آنها به نوعی استفاده میکند که پرتکرار هزینه بر و زیان بار باشد و رفتار مورد نظر به صورت الگوی قالب رفتاری شخص درآمده باشد.
ACT این رفتارها را «راهبردهای کنترل هیجان» مینامد، چون این انجام این رفتارهای اجتنابی به صورت موقت و کوتاه مدت باعث کاهش هیجانات ناخوشایند میشوند.
اگر چه ممکن است که بسیاری از این راهبردهای کنترل هیجانی که مراجعین برای رسیدن به یک حال خوب (یا بدحالی کمتر) به آنها متوسل میشوند، در کوتاه مدت مؤثر باشند، اما در بلند مدت زیان بار و هزینه بر خواهند بود.
برای مثال، افراد افسرده اغلب از موقعیتهای اجتماعی دوری میکنند تا با افکار ناراحت کننده «من سربار و اضافی هستم»، «حرفی برای گفتن ندارم»، «از خودم لذت نمیبرم» و همچنین احساسات ناخوشایند مانند اضطراب، خستگی و ترس از طرد شدن مواجه نشوند.
در حالی که خودداری از فعالیتهای اجتماعی در کوتاه مدت به شما آرامش میدهد، اما انزوای اجتماعی در بلند مدت بر افسردگیتان خواهد افزود.
تعداد صفحات | 248 |
---|---|
شابک | 978-622-378-155-1 |
انتشارات |
.فقط مشتریانی که این محصول را خریداری کرده اند و وارد سیستم شده اند میتوانند برای این محصول دیدگاه(نظر) ارسال کنند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.