149,000 تومان
تعداد صفحات | 74 |
---|---|
شابک | 978-622-378-217-6 |
انتشارات |
فهرست
عنوان صفحه
فصـل اول 11
سلامت، بيماري و بهداشت 11
نگرش پزشکي نوين به مقولهي سلامت، بيماري و بهداشت 12
نگرش طب سنّتي به مقولهي سلامت، بيماري و بهداشت 13
دستهی اول – طب سنتی فولکلوریک 18
دستهی دوم – شکستهبندی 19
دستهی سوم – طب جایگزین 19
آیا طب سنتی به نخوردن داروی شیمیایی خلاصه شده است؟ 20
از کجا بفهمیم طب سنتی در مغایرت با پروسهی درمانی پزشکی مدرن نیست؟ 22
آیا پزشکی مدرن باید سرعت بهروزرسانیاش بیشتر از طب سنتی باشد؟ 22
آیا میتوانیم با مطالعهی کتابهای مختلف در زمینهی طب سنتی و گیاهپزشکی به خوددرمانی روی بیاوریم؟ 23
دعوت به ورزش و تحرک؛ حرف مشترک طب سنتی و پزشکی مدرن 24
مقایسهی طب سنتی و جدید 24
داروهای شیمیایی یا گیاهی 25
طب سنتی ایرانی 27
طب سنتی چه بیماریهایی را درمان میکند؟ 28
طب سنتی و درمان تپش قلب 29
رفلکس اسید معده با طب سنتی 29
مزایا و معایب طب سنتی 29
شناخت مزاج پایهی طب سنتی 30
فصـل دوم 31
اصطلاحات تغذیه در طب سنتی ایران 31
انواع غذاها در طب سنتی 32
مواد غذایی به تفکیک طبع 35
مواد غذایی گرم و تر (دم) – بهاری 36
مواد غذایی گرم و خشک (صفرا) – تابستانی 37
مواد غذایی سرد و خشک (سودا) – پاییزی 37
مواد غذایی سرد و تر (بلغم) – زمستانی 38
چای در طب سنتی 39
مضرات چای 39
انواع دمنوش در طب سنتی 45
دمنوشهای ایرانی 45
فصـل سوم 55
رابطهی طب سنتی و داروسازی نوین 55
طب سنتی در مقابل پزشکی امروز 56
داروی شیمیایی یا گیاهی 56
چه نیازی به پزشکی مدرن داریم؟ 57
طب مدرن، طب سنتی؛ تقابل یا تکامل 57
منـابع و مآخـذ 69
سلامت، موضوع مشترکي در بسياري از فرهنگ ها است. در واقع هر جامعه اي به عنوان بخشي از فرهنگ خود، مفهوم خاصي از سلامتي دارد. احتمالاً قديمي ترين تعريف سلامتي همان «بيمار نبودن» است.
اکثر انسان هاي اوّليه، پاکيزگي و بهداشت فردي را بيشتر به دلايل اعتقادي و ظاهراً به دليل اينکه در چشم خدايان خود پاک جلوه کنند، رعايت مي کردند. هزاران سال بيماري هاي همه گير (اپيدمي ها) به عنوان مکافات تبهکاري هاي بشر تلقي مي شدند و اين عقيده که بيماري ها، ناشي از عوامل طبيعي مانند آب و هوا و محيط فيزيکي است، بعدها و به مرور زمان به وجود آمد.
در ايران باستان هم وضع به همين منوال بود و اعتقاد به ارواح خبيثه تا حدودي به دوران ساسانيان نيز رخنه کرده بود، امّا فرضيه ي کاملي براي بيان بيماري ها به نظر نمي رسيد. با ظهور زرتشت و ايجاد مکاتب پزشکي، پيشرفت قابل ملاحظه اي در نگرش نسبت به علل بيماري ها و وضع بهداشت مردم ايجاد شد. تعليمات ديني که درباره ي پاکيزگي مطرح بود و اصولي که پيشگيري از بيماري ها را موجب مي شد، چنان آميزشي داشت که جدا ساختن آنها از يکديگر امکان پذير نبود. بدين جهت طب زرتشتي در زمينه ي بهداشت عمومي به عالي ترين حدّ دوران خود رسيده بود و پس از آن نيز همان طور که خواهيد ديد، اين راه توسط پزشکان طب سنّتي ادامه يافت.
نگرش پزشکي نوين به مقولهي سلامت، بيماري و بهداشت
طبق آخرين تعريف سازمان بهداشت جهاني، سلامت عبارت است از «رفاه کامل جسمي، رواني و اجتماعي؛ داشتن يک زندگي از نظر اقتصادي و اجتماعي مثمرثمر و نه تنها بيمار يا معلول نبودن». در مفهوم بوم شناختي (2) سلامت «نشانه ي نبودن درد و ناراحتي و تطابق و تنظيم مستمر با محيط زيست به منظور اطمينان از بهترين عملکرد» است.
امروزه سلامت را موضوعي چند بعدي مي دانند؛ ابعاد جسمي، رواني، اجتماعي، روحي، عاطفي، شغلي، سياسي، تغذيه اي، تشخيصي، درماني، محيط زيست و… با آنکه اين ابعاد به هم مربوطند، ولي هر يک ويژگي خود را دارند.
سلامتي و عوامل مؤثر بر آن، هم در درون شخص و هم در جامعه اي که او در آن زندگي مي کند، وجود دارد. از تعامل اين عوامل، سلامتي ارتقاء يا کاهش مي يابد. اين عوامل عبارتند از: وراثت، محيط زيست، شيوه زندگي، وضعيت اقتصادي- اجتماعي، خدمات بهداشتي و….
در تعاريف جديد، بهداشت «فرآيندي است که افراد را قادر مي سازد تا بر سلامت خود نظارت کنند و آن را بهبود بخشند». با انجام برخي مداخلات از قبيل آموزش بهداشت، ايجاد تغيير در محيط زيست، مداخله هاي تغذيه اي، تغيير شيوه ي رفتار و زندگي مردم و امثال آن مي توان سطح بهداشت جامعه را ارتقا داد.
سازمان بهداشت جهاني (WHO) تعريفي براي بيماري ارايه نداده است، زيرا بيماري شامل اشکال متعدد با دامنه اي از حالات بدون نشانه ي باليني تا تظاهرات سخت است. ولي به نظر مي رسد ساده ترين تعريف بيماري اين است که «بيماري، نقطه ي مقابل سلامتي است». در تعاريف ديگر «بيماري حالتي است که سلامت بدن کاهش يافته و از وضعيت سالم دور شده باشد و تغيير وضعيت بدن موجب قطع عملکرد و اعمال حياتي شود». بيماري را «تنظيم بد عملکرد اندام هاي انساني در رابطه با محيط زيست» هم تعريف کرده اند.
سلامت و بيماري به دنبال هم قرار دارند و مرز مشخص و قاطعي بين آنها وجود ندارد. در طيف سلامت، پايين ترين نقطه، «مرگ» و بالاترين نقطه، «سلامت مثبت» است.
نگرش طب سنّتي به مقولهي سلامت، بيماري و بهداشت
نگرش طب سنّتي به علم طب، در درجه ي اوّل نگرش پيشگيرانه و سپس درماني است. طب سنّتي با تقسيم بندي طب عملي به دو شاخه ي «حفظ الصّحه» و «علم العلاج»، جايگاه بهداشت را مقدّم بر درمان دانسته و با توجه به همين نگرش، با دقّت و توجه بسيار، تک تک مسايل مربوط به سلامت و بيماري را زير ذرّه بين خود قرار داده و در حدّ بضاعت خود، به توضيح هر يک پرداخته است. تعاريف برخي از پزشکان نامي طب سنتي در مورد سلامت و بيماري از اين قرار است:
ابن سينا:
«سلامت سرشت يا حالتي است که در آن اعمال بدن به درستي سر مي زند… و نقطه ي مقابل آن بيماري است… دستور حفظ الصّحه (بهداشت) يعني اينکه چگونه بدن را نگهداريم و نگذاريم خللي در تندرستي ايجاد شود. دستورات بهداشتي کاري نيست که بدن را در برابر مرگ بيمه کند يا آن را از گزند بيروني رهايي دهد يا طول عمر را چنان تأمين کند که آدمي آرزو دارد. بهداشت، پاسبان و نگهبان تن مي شود و مانع راه يافتن فساد به بدن مي گردد. پس بهداشت براي آن است که تن انسان را تا مرگ طبيعي برساند و هنجاري هاي زندگي را نگهداري کند».
چُغميني:
«صحّت بدن حالتي است که اعمال، سير طبيعي خود را دارا باشد و مرض، حالتي است که اعمال در مسير طبيعي نبوده و بي واسطه ضرر به افعال رسد».
سيّداسماعيل جرجاني:
«تندرستي مطلق آن است که مزاج هر اندامي از اندام ها يکسان معتدل باشد، اعتدال خاصه که هر يک را هست و ترکيب اندام هاي مرکب همه درست باشد و اندام بدان عدد و آن اندازه و آن شکل باشد که بايد».
در ادامه، متون طب سنّتي در زمينه سلامت، بيماري و بهداشت مورد بررسي قرار مي گيرد. خوانندگان محترم با مطالعه ي دقيق اين قسمت متوجّه خواهند شد که چه ميزان مطالبي که امروزه در قالب طبّ نوين ارائه مي شود، وام گرفته از طب سنّتي گذشته است.
روند دانش طب بر اين است که هر حالتي از حالات تن و پايداري و دگرگوني آن حتماً داراي علّتي است. بيماري، حالتي است غيرطبيعي که در تن آدمي جاي مي گيرد و بدون شک، واکنش آسيبي است که از کنش اوّليه ي غيرطبيعي سرچشمه مي گيرد. اين کنش غيرطبيعي يا از مزاجي غيرطبيعي است يا از ترکيبي غيرطبيعي. پس عَرَض (روي آورد (6)) نيز چيزي است غيرطبيعي؛ چه روي آورد مخالف حالت طبيعي باشد، مانند احساس درد از بيماري قولنج و يا مناسب حالت طبيعي باشد، مثل سرخي گونه ي انسان در شخصي که به ذات الريه مبتلا شده است.
عرض را راهنما (دليل) نيز مي گويند، زيرا طبيب با مشاهده ي آن دليل، متوجّه علّت بيماري مي شود. در برخي حالات، عرض خود به خود مرض مي گردد؛ مانند سردردي که به خاطر تب باشد و اگر مدّت زيادي ادامه داشته و بيمار را رها نکند، خود به بيماري تبديل مي شود.
براي بدن سه حالت وجود دارد که عبارتند از تندرستي، بيماري و حالت حدّ وسط يعني حالتي بين تندرستي و بيماري. تندرستي حالتي است که بدن انسان از حيث مزاج و ترکيب در چنان حالتي باشد که همه ي کنش هاي آن طبيعي باشد. بيماري، نقطه ي مقابل و مخالف حالت تندرستي است. حالت واسط تندرستي و بيماري آن است که در آن نه تندرستي کامل و نه بيماري کامل براي تن وجود دارد، مثل تن سالخوردگان، تازه شفايافتگان و نوزادان؛ يا اينکه بهبودي و بيماري در يک زمان با هم هستند، چنانکه اندامي سالم و اندام ديگر بيمار مي باشد؛ يا سلامتي و بيماري در يک اندام بوده، ولي نوع بيماري با هم متفاوت مي باشند. مثلاً اندام در شکل و هيئت سالم و در اندازه و وضع ناسالم باشد…
بيماري بر دو نوع است: ساده و مرکّب. انواع ساده آن اختلال مزاج و ترکيب بدن است. نوع مرکّب در اثر اختلاط دو يا چند نابهنجاري است که باعث يک بيماري واحد مي شود:
الف- بيماري هاي ساده که خود شامل سه دسته هستند:
1- بيماري اندام هاي متشابه الاجزا که عبارتند از بيماري سوء مزاج.
2- بيماري اندام هاي ابزاري مثل استخوان و غضروف.
3- بيماري هايي که به اندام هاي متشابه الاجزا و اندام هاي ابزاري آسيب مي رساند، ليکن عارضه اي که از آنها بر اندام ابزاري رخ مي دهد با عارضه اي که در اندام متشابه الاجزا به وجود مي آيد متفاوت است. مثلاً دررفتگي يک مفصل، عدم پيوستگي و اتّصال در آن مفصل است، بدون اينکه به هيچ يک از اجزاي سازنده ي آن مفصل صدمه اي وارد کند.
ب- بيماريهاي مرکّب چهار نوع است:
بيماري سرشتي (مادرزادي): که شامل چهار دسته هستند:
بيماري هاي شکلي: در اين نوع، شکل از حالت طبيعي خود خارج مي شود. مثلاً کاسه ي سر پهن شده يا اينکه معده در منتهاي درجه ي خود مدوّر شود يا سفيدي کره چشم از بين برود.
بيماري در مجاري: که شامل فراخي، تنگي و يا بند آمدن يک مجراست.
بيماري آوند و تجويف: مثل گشادشدن کيسه بيضه يا تنگ شدن معده.
بيماري سطح اندام ها: مثل از دست دادن زبري طبيعي در صاف شدن لايه ي مخاطي معده و روده يا از دست دادن صافي طبيعي.
بيماري اندازه: اندازه از حدّ طبيعي خود بزرگ تر باشد مثل پاغُر (داء الفيل)(7). اندازه از حدّ طبيعي خود کوچک تر باشد مثل کم گوشتي زبان و کره چشم.
بيماري عددي: پيدايش دوباره ي عضو: مثل انگشت زيادي يا برآمدن غده ميان گوشت و پوست.
نبود عضو يا برخي اعضا، مانند بي انگشتي.
بيماري وضعي: جدايي اندام از مفصل.
دررفتگي عضو بدون اينکه کنده شده باشد، مانند فتق امعائي.
حرکت غير ارادي عضو، مانند لرزش.
عدم تحرک عضو، مانند از کارافتادن مفاصل بر اثر بيماري نقرس يا بيماري افتادگي پلک.
حالت هاي شبيه بيماري: در اندام آدمي عوارضي به وجود مي آيد که به معني کامل، بيماري نيستند. اين عوارض با بيماري همراهند و آنها را نوعي بيماري مي شمارند. اين حالات، به زيبايي جسم و شکل ظاهري آن مربوط مي شوند، مانند:
بيماري هاي مو: پراکندگي، ريزش، کندي رشد، شکستگي نوک، باريکي بيش از حد، سپيد شدن و غیره.
بيماري هاي رنگ: در اثر سوء مزاج، در اثر تابش خورشيد و سرما و باد، به وجود آمدن عوارضي مانند لکه هاي سياه، خال يا کک مک و يا آثاري که پس از شفا يافتن بيماري هايي مانند آبله به جا مي ماند.
بوي نامطبوع بدن
تغيير چهره: چاق شدن و لاغر شدن بيش از حد
تعداد صفحات | 74 |
---|---|
شابک | 978-622-378-217-6 |
انتشارات |
.فقط مشتریانی که این محصول را خریداری کرده اند و وارد سیستم شده اند میتوانند برای این محصول دیدگاه(نظر) ارسال کنند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.