کتاب پیشرفت تحصیلی

کتاب پیشرفت تحصیلی

شناسه محصول: 23661

218,400 تومان

تعداد صفحات

156

شابک

978-622-5572-87-4

ناموجود

عنوان صفحه
مقدمه 9
فصل 1 11
سبک‌های یادگیری 11
سبک یادگیری شنیداری 14
اختلال یادگیری 24
افراد با اختلال یادگیری 29
انواع رایج اختلال یادگیری 34
اختلالات یادگیری در بزرگسالی 47
اختلال یادگیری در کودک 49
فصل 2 55
علل و عوامل مؤثر بر پیشرفت تحصیلی 55
مطالعه و پیشرفت تحصیلی 57
علل افت تحصیلی 57
انگیزه تحصیلی در دانش‌آموز 58
رابطه عزت‌نفس و پیشرفت تحصیلی 60
پیشرفت تحصیلی و برخورد معلم 61
تعاريف انگيزش و انگيزه 62
تفاوت هدف و انگيزه 64
راهکارهای ایجاد انگیزه در دانشآموزان و تاثیرآن در پیشرفت تحصیلی 74
فصل 3 77
ادراک محیطی 85
تاریخچه سرزندگی 88
باورهای معلمین 92
رویکردها و شاخص هاي سرزندگی تحصیلی 93
ارتباط رفتار معلم و سرزندگی تحصیلی دانشآموزان 98
فصل 4 101
تاثیرات هیجانی (اضطراب امتحان) و عملکرد تحصیلی 104
برنامه‌ریزی 105
مهارتهای مطالعه 106
نظريات در زمينه عملکرد تحصيلي 107
عوامل مؤثر در عملکرد تحصيلي 113
ویژگی‎های ‎شخصیتی و نقش آن در عملکرد تحصیلی 115
عوامل مؤثر در عملکرد تحصیلی 117
هوش هیجانی 132
هوش هیجانی EQ و تفاوت آن با IQ 133
مديريت عواطف و احساسات 135
مديريت ارتباطات 136
عوامل مؤثر در هوش هیجانی 137
تعاريف ابعاد هوش هيجاني 140
منابع 147

 

 

انواع رایج اختلال یادگیری

اختلال خواندن

اختلال خواندن شایع‌ترین ناتوانی یادگیری است.  از همه دانش‌آموزان با اختلال یادگیری خاص، 70 تا 80 درصد در خواندن دچار نقص هستند. اصطلاح ” نارساخوانی رشدی ” اغلب به عنوان مترادف برای ناتوانی در خواندن استفاده می‌شود. با این حال، بسیاری از محققان ادعا می‌کنند که انواع مختلفی از ناتوانی‌های خواندن وجود دارد که یکی از آنها نارساخوانی است. ناتوانی در خواندن می‌تواند بر هر بخشی از فرآیند خواندن تأثیر بگذارد، از جمله مشکل در تشخیص دقیق یا روان کلمه، یا هر دو، رمزگشایی کلمه، سرعت خواندن، عروض (خواندن شفاهی با بیان) و درک مطلب. قبل از اینکه اصطلاح “نارساخوانی” مطرح شود، این ناتوانی یادگیری به عنوان “کوری کلمه” شناخته می‌شد.

شاخص‌های رایج ناتوانی در خواندن عبارت‌اند از: مشکل در آگاهی واج – توانایی شکستن کلمات به صداهای جزء آنها و مشکل در تطبیق ترکیب حروف با صداهای خاص (تطابق صدا و نماد).

مؤسسه ملی اختلالات عصبی و سکته مغزی ، ناتوانی خواندن یا نارساخوانی را این‌گونه تعریف می‌کند: “نارساخوانی نوعی ناتوانی یادگیری مبتنی بر مغز است که به‌طور خاص توانایی خواندن فرد را مختل می‌کند. این افراد معمولاً با وجود داشتن هوش طبیعی در سطوح بسیار پایین تر از حد انتظار مطالعه می‌کنند. اگرچه این اختلال از فردی به فرد دیگر متفاوت است،

ویژگی‌های مشترک در میان افراد مبتلا به نارساخوانی عبارت‌اند از:

مشکل در املا ،

پردازش واج شناختی (دست‌کاری صداها) و

پاسخ سریع بصری-کلامی.

 

در بزرگسالان، نارساخوانی معمولاً پس از آسیب مغزی یا در زمینه زوال عقل. همچنین می‌تواند در برخی خانواده‌ها به ارث برسد و مطالعات اخیر تعدادی از ژن‌ها را شناسایی کرده‌اند که ممکن است فرد را مستعد ابتلا به نارساخوانی کنند.»

تعریف NINDS[1] با عمده مطالعات علمی که نتیجه‌گیری می‌کنند که وجود ندارد مطابقت ندارد. شواهد نشان می‌دهد که نارساخوانی و هوش با هم مرتبط هستند .

نارساخوانی یک مشکل یادگیری است که در درجه اول بر مهارت‌های مربوط به خواندن و املای دقیق و روان کلمات تأثیر می‌گذارد.

ویژگی‌های بارز نارساخوانی مشکلات در آگاهی واج شناختی، حافظه کلامی و سرعت پردازش کلامی است.

نارساخوانی در طیف وسیعی از توانایی‌های فکری رخ می‌دهد.

بهتر است به عنوان یک پیوستار در نظر گرفته شود، نه یک مقوله متمایز و هیچ نقطه برش واضحی وجود ندارد.

مشکلات همزمان ممکن است در جنبه‌های زبان، هماهنگی حرکتی ، محاسبه ذهنی ، تمرکز و سازمان‌دهی شخصی دیده شوند، اما اینها به‌خودی‌خود نشانگر نارساخوانی نیستند.

نشانه خوبی از شدت و تداوم مشکلات نارساخوانی را می‌توان با بررسی نحوه پاسخ یا پاسخ فرد به مداخله مستدل به دست آورد.

تخمین زده می‌شود که نارساخوانی بین 5 تا 17 درصد از جمعیت را تحت تأثیر قرار می‌دهد.  نارساخوانی دارای سه زیرگروه شناختی (شنیداری، دیداری و توجهی) پیشنهاد شده است، اگرچه موارد فردی نارساخوانی با نقص‌های عصب روان‌شناختی زمینه‌ای و ناتوانی‌های یادگیری همزمان (مانند اختلال نقص توجه/بیش فعالی ، ناتوانی ریاضی و غیره) بهتر توضیح داده می‌شوند.[2]

 

هایپرلکسیا

کودکان بیش از حد خواندن با توجه به سن و ضریب هوشی آنها با توانایی کلمه خوانی بسیار بالاتر از آنچه انتظار می‌رود مشخص می‌شود.  هایپرلکسیا را می‌توان به عنوان یک ابر قابلیت در نظر گرفت که در آن توانایی تشخیص کلمه بسیار بالاتر از سطوح مورد انتظار مهارت است.  با این حال، با وجود مشکلات کمی در رمزگشایی، درک ضعیف است. برخی از هیپرلکسی ها نیز در درک گفتار مشکل‌دارند.  بیشتر یا شاید همه کودکان مبتلا به هایپرلکسیا در طیف اوتیسم قرار دارند.  بین 5 تا 10 درصد از کودکان اوتیستیک تخمین زده شده است که هیپرلکسی هستند.

 

اختلال در بیان نوشتاری

معیار DSM-IV-TR[3] برای اختلال بیان نوشتاری، مهارت‌های نوشتاری است (که توسط یک آزمون استاندارد یا ارزیابی عملکردی اندازه‌گیری می‌شود) که به‌طور قابل‌توجهی پایین‌تر از آن چیزی است که بر اساس سن تقویمی، هوش اندازه‌گیری شده و تحصیلات متناسب باسن فرد مورد انتظار است.

معیار الف). این دشواری همچنین باید باعث اختلال قابل‌توجهی در پیشرفت تحصیلی وظایفی شود که نیاز به ترکیب متن نوشتاری دارند

معیار ب) اگر نقص حسی وجود داشته باشد، مشکلات مربوط به مهارت‌های نوشتاری باید بیشتر از مشکلاتی باشد که معمولاً با نقص حسی مرتبط است

معیار ج) افرادی که تشخیص اختلال بیان نوشتاری دارند معمولاً ترکیبی از مشکلات در توانایی‌های خود با بیان نوشتاری دارند که با خطاهای گرامری و نقطه‌گذاری در جملات، سازمان‌دهی ضعیف پاراگراف‌ها، اشتباهات املایی متعدد و قلم بیش از حد ضعیف مشهود است. اختلال در املا یا دست خط بدون سایر مشکلات بیان نوشتاری معمولاً واجد شرایط این تشخیص نیست. اگر دست خط ضعیف به دلیل اختلال در هماهنگی حرکتی افراد باشد، باید تشخیص اختلال هماهنگی رشدی در نظر گرفته شود.

توسط تعدادی از سازمان‌ها، اصطلاح ” دیسگرافی ” به عنوان یک اصطلاح فراگیر برای همه اختلالات بیان نوشتاری استفاده‌شده است.

دیسگرافیا یک ناتوانی یادگیری بیان نوشتاری است که بر توانایی نوشتن، در درجه اول دست خط  و همچنین انسجام تأثیر می‌گذارد.  این یک اختلال یادگیری خاص ( (SLDو همچنین یک ناتوانی رونویسی است، به این معنی که این یک اختلال نوشتاری است که با اختلال در دست خط، کدگذاری املایی و توالی انگشت (حرکت عضلات مورد نیاز برای نوشتن) همراه است.  اغلب با سایر ناتوانی‌های یادگیری و اختلالات عصبی رشدی مانند اختلال گفتار ، اختلال نقص توجه و بیش فعالی (ADHD) یا اختلال هماهنگی رشدی (DCD) همپوشانی دارد.

دیسگرافی
نامهای دیگر اختلال در بیان نوشتاری
تخصص روانپزشکی ، اطفال
علائم دست خط ضعیف و ناسازگار، املا و فاصله‌گذاری ضعیف، سایر مشکلات رونویسی در غیاب مشکلات زبان شفاهی
شروع معمول سن اولیه مدرسه
مدت‌زمان مادام‌العمر
انواع نارسایی زبانی.
علل عوامل ژنتیکی و عصبی
عوامل خطر سابقه خانوادگی، ناتوانی‌های رشدی همزمان
تشخیص های افتراقی نارساخوانی، ناتوانی در یادگیری زبان نوشتاری

 

در کتابچه راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-IV) ، دیسگرافی به عنوان یک ناتوانی یادگیری در دسته بیان نوشتاری مشخص می‌شود، زمانی که مهارت‌های نوشتاری فرد کمتر از حد انتظار با توجه به سن فرد است که از طریق هوش و آموزش مناسب سن اندازه‌گیری می‌شود. DSM[4] مشخص نیست که آیا نوشتن فقط به مهارت‌های حرکتی درگیر در نوشتن اشاره دارد یا اینکه شامل مهارت‌های املا و املا نیز می‌شود.

دیسگرافیا را باید از آگرافیا (که گاهی به آن دیسگرافیا اکتسابی می‌گویند) متمایز کرد که از دست دادن اکتسابی توانایی نوشتن ناشی از آسیب مغزی ، بیماری پیشرونده یا سکته مغزی است.

شیوع نارسایی نگاری در سراسر جهان به دلیل مشکلات در تشخیص و عدم تحقیق مشخص نیست.

در عمل نوشتن حداقل دو مرحله وجود دارد: مرحله زبانی و مرحله حرکتی- بیانی- عملی . مرحله زبانی شامل رمزگذاری اطلاعات شنیداری و دیداری به نمادهایی برای حروف و کلمات نوشتاری است. این امر از طریق شکنج زاویه ای انجام می‌شود که قوانین زبانی را ارائه می‌دهد که نوشتن را هدایت می‌کند. مرحله حرکتی جایی است که بیان کلمات نوشته‌شده یا نمودارها بیان می‌شود. این مرحله توسط ناحیه نوشتاری اکسنر در لوب فرونتال واسطه می‌شود.

این عارضه می‌تواند باعث شود که افراد با بازخورد و پیش‌بینی و اعمال کنترل بر ریتم و زمان در طول فرآیند نوشتن دچار مشکل شوند.

افراد مبتلا به دیسگرافی اغلب می‌توانند در سطحی بنویسند و ممکن است در سایر فعالیت‌هایی که نیاز به حرکت متقابل انگشتان خود دارند  و سایر مهارت‌های حرکتی ظریف ، مانند: بستن بند کفش، بستن دکمه‌ها یا نواختن برخی آلات موسیقی. با این حال، دیسگرافی بر تمام مهارت‌های حرکتی ظریف تأثیر نمی‌گذارد. افراد مبتلا به دیسگرافی اغلب در نوشتن و املاء مشکل غیرمعمولی دارند  که به نوبه خود می‌تواند باعث خستگی نوشتن شود.  برخلاف افراد بدون ناتوانی در رونویسی، اگر نتوانند به آنچه می نویسند نگاه کنند، تمایل دارند اندازه و شکل حروفی را که تولید می‌کنند حفظ کنند. آنها ممکن است مهارت‌های دستوری و املای اولیه را نداشته باشند (مثلاً با حروف p، q، b و d مشکل‌دارند) و اغلب هنگام تلاش برای فرموله کردن افکار خود روی کاغذ، کلمه اشتباه می نویسند. این اختلال معمولاً زمانی ظاهر می‌شود که کودک برای اولین بار با نوشتن آشنا می‌شود.  شواهد انباشته‌ای وجود دارد که در بسیاری از موارد افراد مبتلا به SLD[5] و DCD[6] از اختلالات خود بیشتر نمی‌شوند.  بر این اساس، مشخص‌شده است که بزرگسالان، نوجوانان و کودکان به‌طور یکسان همگی در معرض اختلال نگارشی هستند. مطالعات نشان داده است که دانش‌آموزان تحصیلات عالی مبتلا به نارسایی رشدی هنوز در مقایسه با همسالان خود بدون اختلالات عصبی رشدی، مشکلات قابل‌توجهی در نوشتن با دست، مهارت‌های حرکتی ظریف و عملکردهای روزانه مرتبط با حرکت دارند.

علائم و نشانه‌ها

علائم اختلال نگارشی اغلب نادیده گرفته می‌شود یا به تنبلی، بی‌انگیزگی، بی‌دقتی یا مضطرب بودن دانش‌آموز نسبت داده می‌شود. این وضعیت همچنین ممکن است صرفاً به عنوان بیان کمبود توجه یا تأخیر در پردازش بینایی حرکتی رد شود. برای تشخیص نارسایی نگاری، فرد باید دارای یک خوشه، اما نه لزوماً همه، از علائم زیر باشد:

خوانایی ضعیف

پاک کردن بیش از حد

استفاده نادرست از خطوط و حاشیه‌ها

برنامه‌ریزی فضایی ضعیف روی کاغذ

برای نوشتن به‌شدت به دید متکی است

اندازه و شکل حروف نامنظم

اتکای مکرر به نشانه‌های کلامی

بی‌توجهی به جزئیات هنگام نوشتن

حروف بزرگ و کوچک با هم ترکیب‌شده است

جابجایی بین حروف شکسته و چاپی

مشکل در تجسم شکل‌گیری حروف از قبل

سرعت نوشتن پایین یا سرعت ناکارآمد کپی

شکل و اندازه حروف ناسازگار، یا حروف ناتمام

مشکل در درک هموافون و املای مورداستفاده

توانایی‌های دست خطی که در املا و ترکیب نوشتاری اختلال ایجاد می‌کند

با ترجمه ایده‌ها به نوشتن دست و پنجه نرم می‌کند، گاهی اوقات از کلمات اشتباه استفاده می‌کند

مشکلاتی که در هنگام نوشتن از قوانین ساختار جمله یا دستور زبان پیروی می‌کنند، اما در هنگام صحبت کردن

گرفتن سفت، نامناسب یا دردناک ظروف نوشتن  یا احساس درد هنگام نوشتن (مثلاً گرفتگی انگشتان، مچ دست و کف دست)

جهت‌گیری‌های عجیب مچ، بازو، بدن یا کاغذ (مانند خم کردن بازو به شکل L، پایین نگه‌داشتن کاغذ با دست غیر غالب)

مشکلات همگام‌سازی مانند نوشتن و تفکر همزمان (مانند نوشتن خلاقانه، یادداشت‌برداری، ضربه زدن و قضاوت در جهت‌گیری خط به‌طور همزمان)

علائم دیسگرافی می‌تواند با افزایش سن تغییر کند.  دیسگرافی ممکن است باعث آسیب عاطفی دانش‌آموزان شود، اغلب به این دلیل که هیچ‌کس نمی‌تواند نوشته‌های آن‌ها را بخواند و آن‌ها آگاهند که در سطحی مشابه همسالان خود عمل نمی‌کنند. مشکلات عاطفی که ممکن است در کنار دیسگرافی رخ دهد عبارت‌اند از: اختلال در عزت‌نفس ، کاهش خودکارآمدی ، کاهش انگیزه، عملکرد اجتماعی ضعیف‌تر، افزایش اضطراب و افسردگی . آن‌ها ممکن است برای به دست آوردن دستاوردهای مشابه با همسالان خود تلاش بیشتری انجام دهند، اما اغلب ناامید می‌شوند زیرا احساس می‌کنند کار سختشان نتیجه نمی‌دهد. دیسگرافی اختلالی است که تشخیص آن سخت است زیرا بر سن، جنسیت یا هوش خاصی تأثیر نمی‌گذارد.  نگرانی اصلی در تلاش برای تشخیص نارسایی نگاری این است که افراد ناتوانی خود را در پشت روانی/درک کلامی و کدنویسی نحوی قوی پنهان می‌کنند، زیرا از اینکه نمی‌توانند به اهدافی مشابه با همسالان خود دست یابند، خجالت می‌کشند.  داشتن دیسگرافی به فقدان توانایی شناختی مربوط نمی‌شود،  و در افراد با استعداد فکری غیرمعمول نیست، اما به دلیل دیسگرافی توانایی‌های فکری آنها اغلب شناسایی نمی‌شود.

 

شرایط مرتبط

برخی از مشکلات رایج وجود دارد که به دیس گرافی مربوط نمی‌شود، اما اغلب با دیسگرافی همراه است که شایع‌ترین آنها استرس است. ایجاد بیزاری از نوشتن یکی دیگر از مسائل رایج است. اغلب کودکان (و بزرگسالان) مبتلا به دیسگرافی از کار نوشتن مخصوصاً روی کاغذ ساده (و املا) به‌شدت ناامید می‌شوند. کودکان کوچک‌تر ممکن است گریه کنند، خرخر کنند یا از انجام تکالیف کتبی امتناع کنند. این ناامیدی می‌تواند دانش‌آموز را دچار استرس زیادی کند و منجر به بیماری‌های مرتبط با استرس شود. این می‌تواند نتیجه هر علامتی از دیسگرافی باشد.

 

علل

علل زمینه‌ای این اختلال به‌طور کامل شناخته‌نشده است  اما دیسگرافی به عنوان یک اختلال مبتنی بر بیولوژیکی با پایه‌های ژنتیکی و مغزی شناخته‌شده است.  به‌طور خاص، این یک مشکل حافظه فعال است  که ناشی از اختلال عملکرد عصبی رشدی خاص است.  در دیسگرافیا، افراد در ایجاد ارتباطات طبیعی میان نواحی مختلف مغز که برای نوشتن نیاز دارند، شکست می‌خورند.  افراد مبتلا به دیسگرافی در به خاطر سپردن خودکار و تسلط بر توالی حرکات حرکتی مورد نیاز برای نوشتن حروف یا اعداد مشکل‌دارند. دیسگرافی همچنین تا حدی به دلیل مشکلات اساسی در کدنویسی املایی، حلقه املایی و خروجی گرافموتور (حرکاتی که منجر به نوشتن می‌شود) توسط دست، انگشتان و عملکردهای اجرایی درگیر در نامه نگاری است.  حلقه املایی زمانی است که کلمات نوشته‌شده در چشم ذهن ذخیره می‌شوند و از طریق حرکت متوالی انگشت برای خروجی موتور از طریق دست با بازخورد از چشم به هم متصل می‌شوند.

کودکان مبتلا به دیسفازی رشدی[7]، دیسگرافی رشدی[8] و نارساخوانی رشدی ممکن است احتمال بیشتری برای داشتن اعضای خانواده با یکی از این شرایط داشته باشند.  مطالعات ژنتیکی نشان می‌دهد که وظایف عملکرد اجرایی کلامی، مهارت‌های املایی و توانایی املایی ممکن است مبنای ژنتیکی داشته باشند. ژن‌های روی کروموزوم‌های 6 و 15 ممکن است نقشی در SLD[9] داشته باشند زیرا با خواندن ضعیف‌تر، املای ضعیف‌تر و آگاهی واج‌شناسی پایین‌تر مرتبط هستند.

 

تشخیص

برخلاف ناتوانی‌های یادگیری خاص و اختلالات عصبی رشدی[10] که به‌طور گسترده‌تری موردمطالعه قرار گرفته‌اند، هیچ استاندارد طلایی برای تشخیص نارسایی نگاری وجود ندارد. این احتمالاً به این دلیل است که سیستم‌های نوشتاری اغلب بین کشورها و زبان‌ها تفاوت عمده‌ای دارند و ناهمگونی قابل‌توجهی در بین درمانگرانی که مسئول تشخیص نارسایی نگاری هستند وجود دارد.

با دستگاه‌هایی مانند قرص های طراحی ، اکنون می‌توان موقعیت، شیب و فشار را در زمان واقعی اندازه‌گیری کرد. از این ویژگی‌ها، می‌توان ویژگی‌های خودکار مانند سرعت و لرزش را محاسبه کرد و یک طبقه‌بندی کننده برای تشخیص خودکار کودکان با نوشتن غیرمعمولی آموزش داد.  ویژگی‌های استخراج‌شده اهمیت متفاوتی در طبقه‌بندی از طریق توسعه دارند و اجازه می‌دهند تا انواع زیرمجموعه‌های نارسا نگاری را مشخص کنیم که می‌تواند منشأ، نتایج متفاوتی داشته باشد و می‌تواند به استراتژی‌های اصلاحی متفاوتی نیاز داشته باشد.

این غیرمعمول نیست که افراد نارسا دارای استعدادهای فکری، دارای واژگان غنی و درک قوی زبان در هنگام صحبت کردن یا خواندن باشند، اگرچه اختلال آنها اغلب شناسایی یا درمان نمی‌شود. که ممکن است بخشی از نارساخوانی رشدی باشد که به‌مراتب بیشتر از نارسا نویسی رشدی توجه علمی و پزشکی دریافت می‌کند.  علاوه بر این، کودکان تیزهوش با ناتوانی در رونویسی به دلیل مشکلاتی که در انجام تکالیف نوشتاری دارند، به ندرت برنامه‌ریزی برای استعدادهای فکری خود دریافت می‌کنند.

 

رفتار

درمان دیسگرافی متفاوت است و ممکن است شامل درمان اختلالات حرکتی برای کمک به کنترل حرکات نوشتاری باشد. کمک به دانش‌آموزان ناگوار برای غلبه بر اجتناب از نوشتن و پذیرش هدف و ضرورت نوشتن ممکن است مورد نیاز باشد.  استفاده از کاردرمانی می‌تواند در محیط مدرسه مؤثر باشد و معلمان باید به‌خوبی در مورد نارسایی نگاری آگاه باشند تا به انتقال مداخلات کار درمانگر کمک کنند. درمان‌ها ممکن است اختلال حافظه یا سایر مشکلات عصبی را برطرف کنند. برخی از پزشکان توصیه می‌کنند که افراد مبتلا به دیسگرافی از رایانه استفاده کنند تا از مشکلات دست خط جلوگیری کنند. گاهی اوقات می‌توان با تلاش و آموزش مناسب و آگاهانه تا حدی بر دیسگرافی غلبه کرد.  انجمن بین المللی نارساخوانی استفاده از حافظه حرکتی را از طریق آموزش اولیه با آموزش بیش از حد کودک به نحوه نوشتن حروف و تمرین نوشتن با چشمان بسته یا اجتناب از تمرین برای تقویت حس نوشتن حروف پیشنهاد می‌کند. آنها همچنین پیشنهاد می‌کنند که به دانش‌آموزان خط شکسته آموزش داده شود، زیرا حروف برگشت‌پذیر کمتری دارد و می‌تواند به کاهش مشکلات فاصله، حداقل در کلمات کمک کند، زیرا حروف شکسته معمولاً در یک کلمه متصل می‌شوند. 

شیوع

تخمین زده شده است که بیش از 10 درصد از کودکان در جهان به ناتوانی‌هایی مانند نارسا نگاشت، نارساخوانی، دیسکالکلولیا[11] و دیسپراکسی[12] مبتلا هستند.  به دلیل فقدان تحقیق در مورد این اختلال، تخمین‌هایی در مورد شیوع واقعی نارسایی در دسترس نیست.

 

مدرسه

هیچ دسته آموزشی ویژه ای برای دانش‌آموزان مبتلا به نارسایی نگاری وجود ندارد.  در ایالات‌متحده، مرکز ملی ناتوانی‌های یادگیری پیشنهاد می‌کند که کودکان مبتلا به نارسایی نگاری به صورت موردی با یک برنامه آموزشی فردی رفتار شوند، یا برای ارائه راه‌های جایگزین برای ارائه کار و اصلاح وظایف، محل اقامت فردی فراهم شود. دانش‌آموزان مبتلا به دیسگرافی[13] اغلب نمی‌توانند تکالیف کتبی را که خوانا، از نظر طول و محتوا مناسب یا در مدت‌زمان معین هستند، انجام دهند.

پیشنهاد می‌شود دانش‌آموزان مبتلا به دیسگرافی دستورالعمل‌های تخصصی مناسب برای خود دریافت کنند. کودکان عمدتاً از دستورالعمل‌های صریح و جامع، کمک به ترجمه در سطوح مختلف زبان و بررسی و تجدیدنظر در تکالیف یا روش‌های نوشتاری بهره می‌برند.  آموزش مستقیم و صریح در مورد شکل‌گیری حروف و تمرین هدایت‌شده به دانش‌آموزان کمک می‌کند قبل از استفاده از حروف برای نوشتن کلمات، عبارات و جملات، به عملکرد خودکار دست‌نویسی دست یابند.  برخی از کودکان بزرگ‌تر ممکن است از استفاده از رایانه شخصی یا لپ‌تاپ در کلاس بهره ببرند تا مجبور نباشند با ناامیدی از عقب افتادن از همسالان خود کنار بیایند.

همچنین توسط برنینگر پیشنهاد شده است که معلمان با دانش‌آموزان ناقص تصمیم بگیرند که آیا تمرکز آنها بر روی دست‌نویس (چاپ) یا صفحه‌کلید زدن باشد. در هر صورت، مفید است که دانش‌آموزان نحوه خواندن خط شکسته را یاد بگیرند، زیرا برخی از معلمان روزانه از آن در کلاس‌های درس استفاده می‌کنند.  همچنین ممکن است برای معلم سودمند باشد که روش‌های دیگری برای ارزیابی دانش کودک به جز آزمون‌های کتبی ارائه کند. یک مثال می‌تواند تست شفاهی باشد. این باعث ناامیدی کمتری برای کودک می‌شود زیرا آنها می‌توانند دانش خود را بدون نگرانی در مورد نحوه نوشتن افکار خود به معلم منتقل کنند. دانش‌آموزان نارسا ممکن است از خوابگاه ویژه معلمان خود در صورت نیاز به نوشتن بهره مند شوند. اقامتگاه‌هایی که ممکن است مفید باشند عبارت‌اند از: ارائه مدادهای بزرگ‌تر یا مدادهایی با دستگیره‌های ویژه، تهیه کاغذ با خطوط برجسته برای ارائه بازخورد لمسی، دادن زمان اضافی برای تکالیف کلاسی، کوچک کردن تکالیف نوشتاری بزرگ و تقسیم تکالیف نوشتاری طولانی به چندین تکالیف کوتاه‌تر.

ممکن است تعداد دانش‌آموزان مبتلا به دیسگرافی از 4 درصد دانش‌آموزان در پایه‌های ابتدایی، به دلیل دشواری کلی دست‌نویسی و تا 20 درصد در مدرسه راهنمایی افزایش یابد، زیرا ترکیب‌های نوشتاری پیچیده‌تر می‌شوند. با در نظر گرفتن این موضوع، تعداد دقیقی از تعداد افراد مبتلا به نارسایی نگاری به دلیل دشواری تشخیص آن وجود ندارد  و شیوع دقیق آن به تعریف دیسگرافی بستگی دارد. در ارتباط با ناتوانی‌های نوشتاری تفاوت‌های جزئی جنسیتی وجود دارد. به‌طور کلی مشخص‌شده است که مردان بیشتر از زنان در توانایی‌های دست خط، آهنگسازی، املا و املا آسیب می‌بینند.

کتابچه راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5) از اصطلاح دیسگرافیا استفاده نمی‌کند، بلکه از عبارت “اختلال در بیان نوشتاری” زیر دسته “اختلال یادگیری خاص” استفاده می‌کند. این اصطلاحی است که اکثر پزشکان و روانشناسان از آن استفاده می‌کنند.  برای واجد شرایط بودن برای خدمات آموزش ویژه، یک کودک باید مشکلی داشته باشد که در قانون آموزش افراد دارای معلولیت (IDEA) نام یا شرح داده‌شده است. در حالی که IDEA از اصطلاح “دیسگرافی” استفاده نمی‌کند، آن را تحت دسته “ناتوانی یادگیری خاص” توصیف می‌کند. این شامل مسائل مربوط به درک یا استفاده از زبان (گفتاری یا نوشتاری) است که گوش دادن، فکر کردن، صحبت کردن، خواندن، نوشتن، املا یا انجام محاسبات ریاضی را دشوار می‌کند.

ریشه‌های اجتماعی اختلال یادگیری در ایالات‌متحده

ناتوانی‌های یادگیری دارای شناسایی نامتناسبی از اقلیت‌های نژادی و قومی و دانش‌آموزانی هستند که از وضعیت اجتماعی-اقتصادی  (SES) پایین برخوردار هستند. در حالی که برخی شناسایی نامتناسب اقلیت‌های نژادی/قومی را به اعمال نژادپرستانه یا سوءتفاهم فرهنگی نسبت می‌دهند،  برخی دیگر استدلال کرده‌اند که اقلیت‌های نژادی/قومی به دلیل جایگاه پایین‌ترشان بیش از حد شناسایی می‌شوند.  در اوایل دهه 1960 شباهت‌هایی بین رفتارهای دانش‌آموزان “مصدوم مغزی” و دانش‌آموزان کلاس پایین مشاهده شد.  تمایز بین نژاد/قومیت و SES[14] تا حدی مهم است که این ملاحظات به ارائه خدمات به کودکان نیازمند کمک کند. در حالی که بسیاری از مطالعات در یک زمان تنها یک ویژگی دانش‌آموز را در نظر گرفته‌اند، یا از داده‌های سطح ناحیه یا مدرسه برای بررسی این موضوع استفاده کرده‌اند، مطالعات جدیدتر از مجموعه داده‌های بزرگ ملی در سطح دانش‌آموز و روش‌شناسی پیچیده برای یافتن اینکه شناسایی نامتناسب دانش‌آموزان آمریکایی آفریقایی‌تبار با ناتوانی‌های یادگیری را می‌توان به میانگین SES پایین‌تر آنها نسبت داد، در حالی که به نظر می‌رسد شناسایی نامتناسب جوانان لاتین به مشکلات در تمایز بین مهارت زبانی و توانایی یادگیری نسبت داده می‌شود. اگرچه عوامل مؤثر پیچیده و مرتبط هستند، اما می‌توان تشخیص داد که کدام عوامل واقعاً با در نظر گرفتن چندین ویژگی دانش‌آموز به‌طور همزمان باعث شناسایی نامتناسب می‌شوند. به‌عنوان‌مثال، اگر اقلیت‌های SES بالا دارای نرخ شناسایی مشابه با نرخ‌های در میان سفیدپوستان با SES بالا باشند و اقلیت‌های SES پایین دارای نرخ‌های شناسایی مشابه با نرخ‌های بین سفیدپوستان کم SES هستند، می‌توانیم بدانیم که نرخ‌های به ظاهر بالاتر شناسایی در میان اقلیت‌ها ناشی از احتمال بیشتر آنها برای داشتن SES پایین است. به‌طور خلاصه، خطر شناسایی برای دانش‌آموزان سفیدپوست که SES پایینی دارند، مشابه خطر دانش‌آموزان سیاه پوستی است که SES پایینی دارند، هنوز مشخص نیست که چرا جوانان SES پایین در معرض خطر بالاتری از بروز، یا احتمالاً فقط شناسایی، با ناتوانی‌های یادگیری هستند.

 

اختلالات یادگیری در بزرگسالی

یک تصور غلط رایج در مورد افراد دارای اختلال یادگیری این است که با ورود به بزرگسالی از آن پیشی می‌گیرند. اغلب اینطور نیست و بیشتر بزرگسالان مبتلا به ناتوانی‌های یادگیری هنوز به منابع و مراقبت برای کمک به مدیریت ناتوانی خود نیاز دارند. یکی از منابع موجود برنامه‌های آموزش پایه بزرگسالان (ABE) در سطح ایالتی است. برنامه‌های ABE مقادیر معینی از بودجه در هر ایالت به‌منظور تأمین منابع برای بزرگسالان دارای ناتوانی‌های یادگیری اختصاص می‌یابد.

این شامل منابعی است که به آنها کمک می‌کند تا مهارت‌های اساسی زندگی را بیاموزند تا زندگی خود را تأمین کنند. برنامه‌های ABE همچنین برای بزرگ‌سالانی که فاقد دیپلم دبیرستان یا معادل آن هستند، کمک می‌کند. این برنامه‌ها مهارت‌هایی را آموزش می‌دهند که به بزرگسالان کمک می‌کند تا وارد نیروی کار یا سطح تحصیلات بیشتری شوند. مسیر خاصی وجود دارد که این بزرگسالان و مربیان باید آن را دنبال کنند تا اطمینان حاصل شود که این بزرگسالان توانایی‌های لازم برای موفقیت در زندگی را دارند.  برخی از برنامه‌های ABE برنامه‌های آماده‌سازی GED[15] را برای حمایت از بزرگسالان در طول فرآیند دریافت GED ارائه می‌دهند.

توجه به این نکته مهم است که برنامه‌های ABE همیشه در مواردی مانند اشتغال نتیجه مورد انتظار را ندارند. به شرکت‌کنندگان در برنامه‌های ABE ابزارهایی داده می‌شود که به آنها کمک می‌کند تا موفق شوند و شغلی پیدا کنند، اما اشتغال به چیزی بیش از تضمین یک شغل پس از ABE بستگی دارد. اشتغال بر اساس سطح رشدی که یک شرکت‌کننده در برنامه ABE تجربه می‌کند، شخصیت و رفتار شرکت‌کننده و بازار کاری که پس از تکمیل یک برنامه ABE وارد آن می‌شود، متفاوت است.

برنامه دیگری برای کمک به بزرگسالان دارای معلولیت، برنامه‌های فدرال به نام “خدمات مبتنی بر خانه و جامعه” ((HCBS است.  Medicaid[16] این برنامه‌ها را برای بسیاری از افراد از طریق سیستم معافیت از هزینه تأمین می‌کند، با این حال، هنوز افراد زیادی در لیست آماده‌به‌کار هستند.  این برنامه‌ها عمدتاً برای بزرگسالان مبتلا به اختلالات طیف اوتیسم[17] استفاده می‌شود. برنامه‌های HCBS خدماتی را ارائه می‌دهند که بیشتر به مراقبت از بزرگسالان اختصاص داده‌شده است، نه چندان منابعی را برای انتقال آنها به نیروی کار فراهم می‌کند. برخی از خدمات ارائه‌شده عبارت‌اند از: درمان، آموزش مهارت‌های اجتماعی، گروه‌های حمایتی و مشاوره.

 

در مقابل شرایط دیگر

افراد با ضریب هوشی کمتر از 70 معمولاً دارای ناتوانی ذهنی هستند و در اکثر تعاریف ناتوانی‌های یادگیری گنجانده نمی‌شوند زیرا دشواری یادگیری آنها مستقیماً با هوش پایین کلی آنها مرتبط است.

اختلال بیش فعالی کمبود توجه (ADHD) اغلب در ارتباط با ناتوانی‌های یادگیری موردمطالعه قرار می‌گیرد، اما درواقع در تعاریف استاندارد ناتوانی‌های یادگیری گنجانده نشده است. افراد مبتلا به ADHD ممکن است با یادگیری مشکل داشته باشند، اما اغلب پس از درمان موفقیت‌آمیز ADHD می‌توانند به‌اندازه کافی یاد بگیرند. یک فرد می‌تواند ADHD داشته باشد اما ناتوانی یادگیری نداشته باشد یا بدون داشتن ADHD دچار اختلالات یادگیری باشد. شرایط می‌تواند همزمان رخ دهد.

افرادی که مبتلا به ADHD تشخیص داده می‌شوند، گاهی اوقات در یادگیری اختلال دارند. برخی از مشکلات افراد مبتلا به ADHD ممکن است شامل کمبود انگیزه، سطوح بالای اضطراب و ناتوانی در پردازش اطلاعات باشد.  مطالعاتی وجود دارد که نشان می‌دهد افراد مبتلا به ADHD عموماً نگرش مثبتی نسبت به دانشگاهیان دارند و با دارودرمانی و مهارت‌های مطالعه توسعه‌یافته، می‌توانند به‌خوبی افراد بدون اختلال یادگیری عمل کنند. همچنین، استفاده از منابع جایگزین برای جمع‌آوری اطلاعات، مانند وب‌سایت‌ها، گروه‌های مطالعه و مراکز یادگیری، می‌تواند به فرد مبتلا به ADHD کمک کند تا از نظر تحصیلی موفق شود.

قبل از کشف ADHD، از نظر فنی در تعریف LD[18] گنجانده‌شده بود زیرا تأثیر بسیار واضحی بر “عملکردهای اجرایی” مورد نیاز برای یادگیری دارد. بنابراین از نظر تاریخی، ADHD به‌وضوح از سایر ناتوانی‌های مرتبط با یادگیری متمایز نشد؛ بنابراین، هنگامی‌که فردی در یادگیری با مشکلاتی مواجه می‌شود، ADHD نیز باید در نظر گرفته شود. تحقیقات علمی برای کشف ویژگی‌ها، مبارزات، سبک‌های یادگیری مؤثر و LD های همراه مبتلایان به ADHD ادامه دارد.

 

اختلال یادگیری در کودک

در دوران پیش‌دبستانی و کودکستان، کودکان با آماری متفاوت و سبک‌های مختلفی یاد می‌گیرند؛ اما اگر فرزند شما مشکل قابل‌توجهی با اعداد، حروف یا گفتار دارد، ممکن است دچار اختلال یادگیری یا ناتوانی یادگیری باشد. اختلالات یادگیری دسته‌ای از اختلالات هستند که از نحوۀ پردازش اطلاعات توسط مغز ناشی می‌شوند و درک برخی مفاهیم را دشوار می‌کنند.

کودک دارای اختلال یادگیری ممکن است داستانی را که برایش می‌خوانند کاملاً بفهمد، اما بعداً نمی‌تواند به سؤالات مربوط به آن پاسخ دهد. یک کودک دیگر ممکن است به‌راحتی حروف الفبا را از حفظ بخواند، اما وقتی به حروف الفبا به‌طور جداگانه اشاره ‌شود، نمی‌تواند آن حروف را نام ببرد. کودک دیگر ممکن است برای چیدن پازل، بستن بند کفش یا دکمه‌های لباسش مشکل داشته باشد.

برخی کودکان بزرگ‌تر ممکن است در شمارش اعداد صفر تا ۱۰۰ با صدای بلند خبره باشند، اما نمی‌توانند فهرستی از اعداد را به‌درستی روی کاغذ بنویسند و برای برخی از کودکان، نوشتن به شکلی خوانا غیرممکن است، حتی اگر دقیقاً بدانند که می‌خواهند چه چیزی بنویسند.

اگر این دشواری‌ها شبیه مشکلات فرزندتان شماست، او ممکن است دارای اختلال یادگیری باشد. یادتان باشد ما داریم در مورد بچه‌هایی با ضریب هوشی نرمال صحبت می‌کنیم. موضوع این است که اطلاعاتی که از چشم‌ها و گوش‌ها وارد می‌شود درست ترجمه و معنی نمی‌شود و آنچه بیان می‌شود پاسخ صحیح نیست؛ به‌عبارت‌دیگر، این کودکان مشکل هوش ندارند.

 

علائم اختلال یادگیری در کودکان

اختلالات یادگیری اغلب به سه دسته تقسیم می‌شوند که شامل اختلالات گفتاری یا زبانی؛ مشکل در مهارت‌های خواندن، نوشتن یا ریاضی؛ و طیفی از اختلالات دیگر مانند مشکل در هماهنگی حرکتی، مهارت‌های حرکتی یا حافظه است. گاهی اوقات واضح است که کودک دچار یک نوع اختلال، مثل خوانش پریشی یا محاسبه‌پریشی است، اختلالاتی که به ترتیب مهارت‌های خواندن و ریاضی را مختل می‌کند اما این نیز معمول است که کودکان ترکیبی از اختلالات مختلف را داشته باشند. اختلالات نقص توجه یا همان اختلال کم‌توجهی-بیش‌فعالی به‌خودی‌خود اختلالات یادگیری نیستند، اما کودکان دارای اختلالات یادگیری اغلب مشکلات نقص توجه نیز دارند. به‌طورکلی علائم اختلال یادگیری در کودکان در سن‌های مختلف به شکل زیر است:

 

علائم اختلال یادگیری در کودکان پنج ساله و کوچک‌تر چیست؟

علائم هشدار که می‌تواند نشان‌دهندۀ اختلال یادگیری در کودکان پنج ساله و کوچک‌تر باشد عبارت‌اند از:

تأخیر در گفتار

مشکلات تلفظی

مشکل در یادگیری کلمات جدید

مشکل در یادگیری خواندن

مشکل در یادگیری اعداد، الفبا، روزهای هفته یا رنگ‌ها و اشکال

تمرکز ضعیف

مشکل در دنبال کردن از دستورالعمل‌ها

مشکل در دست گرفتن مداد شمعی یا خودکار

مشکل در بستن دکمه، کشیدن زیپ و بستن بند کفش

 

علائم اختلال یادگیری در کودکان پیش‌دبستانی چیست؟

علائم و نشانه‌های اختلال یادگیری در کودکان پیش‌دبستانی می‌تواند موارد زیر باشد:

تأخیر در گفتار

مشکلات تلفظی

مشکل در یادگیری کلمات جدید

مشکل در یادگیری خواندن

مشکل در یادگیری اعداد یا حروف الفبا

بازۀ توجه کوتاه

مشکل در دنبال کردن از دستورالعمل‌ها

مشکل در دست گرفتن مداد شمعی یا خودکار

 

علائم اختلال یادگیری در کودکان کلاس اول تا سوم چیست؟

علائم و نشانه‌های اختلال یادگیری در کودکان کلاس اول تا سوم به شکل زیر است:

مشکلات تلفظی

مشکل در یادگیری اطلاعات یا مهارت‌های جدید

مشکل در ارتباط دادن ترکیبات حروف با صداها

هنگام خواندن یا نوشتن به‌طور پیوسته حروف و کلمات را با هم قاتی کند. برای مثال از «ت» به جای «ب» یا «تارک» «کارت» استفاده کند.

بازۀ توجه کوتاه

مشکل در دنبال کردن دستورالعمل‌ها

مشکل در دست گرفتن مداد شمعی یا خودکار

هماهنگی حرکتی ضعیف، مستعد بودن برای برخورد به اشیا یا زمین خوردن

 

چگونه می‌توان کودکتان را برای اختلالات یادگیری ارزیابی کنید؟

تشخیص اختلالات یادگیری موضوعی بحث‌برانگیز است. برخی از کارشناسان معتقدند که در مورد آنها بیش‌تشخیصی (Overdiagnosed) وجود دارد و اختلالات یادگیری، به نوعی ظرفی دم دست است که بسیاری از تفاوت‌های نرمال در سبک‌های یادگیری را به آن حواله می‌دهند. بیش‌تشخیصی یا تشخیص مازاد به معنای تشخیص بیماری‌هایی است که هرگز علائمی ایجاد نکرده یا باعث مرگ نمی‌شوند و بدون این‌که نیازی باشد مردم را به بیمار تبدیل می‌کنند.

بنابراین، تشخیص اختلالات یادگیری در کودکان پیش‌دبستانی و کودکان زیر شش یا هفت سال، مخصوصاً مسئله‌ای جنجالی است، زیرا آنها با سرعت‌های فوق‌العاده متفاوتی یاد می‌گیرند. طبق گفته‌های بیشتر کارشناسان، اختلالات یادگیری را تا قبل از رسیدن کودک به کلاس سوم نمی‌توان با قطعیت تشخیص داد، ولی این بدان معنا نیست که باید هرگونه نگرانی‌ای را که در حال حاضر دارید، نادیده بگیرید! چون تشخیص دقیق مهم است و مداخلۀ زودهنگام می‌تواند تفاوت زیادی در آیندۀ تحصیلی فرزندتان ایجاد کند.

برخی از معیارهای تشخیص یک اختلال یادگیری ممکن است تا سال‌های اول مدرسۀ ابتدایی آشکار نشود؛ اما هرگونه تأخیر تکاملی را می‌توان و باید از دوران شیرخوارگی ارزیابی کرد. انواع مختلفی از خدمات مداخلۀ اولیه وجود دارد که می‌تواند این تأخیرها را هدف بگیرد و اگر کار روی این مهارت‌ها از سن پایین شروع شود نفع بسیار زیادی به کودکان می‌رساند؛ مداخلۀ زودهنگام می‌تواند به آنها دررسیدن به پتانسیل کامل فردی و تحقق همۀ استعدادهایشان کمک کند. اگر نگران مهارت فرزندتان درزمینۀ خواندن، نوشتن، اعداد یا گفتار هستید، در مورد آن با افرادی که فرزندتان را می‌شناسند، مثلاً با مربی یا معلم او صحبت کنید.

معلمان معمولاً در تشخیص علائم هشداردهندۀ اختلال یادگیری خبره هستند. اگر معلم فرزندتان قبلاً به این موضوع اشاره‌ای نکرده است، در مطرح کردن نگرانی‌های خود تردید نکنید. با پزشک فرزندتان نیز صحبت کنید.

گاهی اوقات آنچه حدس می‌زنید یک اختلال یادگیری باشد، فقط پسرفت یا مشکلی موقت است که فرزندتان از آن عبور خواهد کرد؛ اما بهتر است منتظر نمانید و درصورتی‌که پیشرفت فرزندتان از نظر شما غیرعادی است، اگر به غریزۀ خود اعتماد کنید و با معلم یا پزشک او در مورد ارزیابی مشورت کنید، به فرزندتان لطف خواهید کرد.

در ارتباط با کودکان پیش‌دبستانی، در بسیاری از موارد بهترین توصیه این است که منتظر بمانید و ببینید چه می‌شود. فرزند شما ممکن است با یک مشکل موقت روبه‌رو باشد، اما طی مدت کوتاهی این عقب‌ افتادن خود را جبران کند. همین حکم را می‌توان برای بیشتر بچه‌های کودکستانی نیز صادق دانست، اما گاهی اوقات علائم اختلال یادگیری در همین سن هم قوی و آشکار است.

فرزند شما برای ارزیابی اختلالات یادگیری که معمولاً توسط روان‌شناس کودک، عصب‌روان‌شناس، متخصص اطفال عصبی-تکاملی یا روان‌پزشک انجام می‌شود، به ارزیابی رسمی نیاز دارد تا به‌طورقطع مشخص شود که مشکلی وجود دارد یا نه. ارزیابی در یک محیط اداری انجام می‌شود و چند ساعت طول می‌کشد. از کودک خواسته می‌شود تا تکالیف مختلفی را با استفاده از اسباب‌بازی‌ها وسایل آموزشی انجام دهد.

آموزش و پرورش منطقه یا معلمان آموزش‌های ویژه باید به ارزیابی کمک کنند اما ممکن است توصیه کنند تا هفت یا هشت‌سالگی فرزندتان صبر کنید. گاهی اوقات معلمان و پزشکان متوجه علائم اولیۀ یک اختلال نمی‌شوند. اگر فکر می‌کنید همین شرایط در مورد فرزند شما صدق می‌کند، شاید مجبور شوید برای ارزیابی شدن فرزندتان به مسئولان مربوطه فشار بیاورید. به غریزۀ خود به عنوان یک والد اعتماد کنید، چون پزشکان اطفال و دیگران چیزهای زیادی در این مورد می‌دانند، اما همۀ آنها در این زمینه آموزش ندیده‌اند.

برای کمک به کودک دارای اختلال یادگیری چه می‌توان کرد؟

اختلالات یادگیری دائمی و همیشگی هستند اما برای کمک به فرزندتان برای جبران اختلال و یادگیری دور زدن مشکلات، کارهای زیادی قابل انجام است. به‌عنوان‌مثال، یک معلم دلسوز می‌تواند مطالب را به روش‌های مختلف ارائه دهد و فرزند شما می‌تواند مهارت‌ها را بارها و بارها در محیطی حمایتگر و صبورانه تمرین کند. کودکان دارای اختلال یادگیری می‌توانند یاد بگیرند و یاد می‌گیرند.

به عنوان والدین، یکی از مهم‌ترین کارهایی که می‌توانید انجام دهید این است که از فرزند خود حمایت کنید و به او در داشتن تجربیات مثبت در ارتباط با یادگیری کمک کنید. هدف این است که بر نقاط قوت فرزند خود تمرکز کنید. اگر او با الفبا مشکل دارد اما حیوانات را دوست دارد، این علاقه را تشویق کنید و به او کمک کنید تا متخصص حیوانات شود.

با تشویق مهارت‌ها و علائق کودک، عزت‌نفسش را افزایش دهید. فعالیت‌هایی را برنامه‌ریزی کنید که می‌دانید فرزندتان می‌تواند انجام دهد و در آنها موفق خواهد بود.

سعی نکنید خودتان در زمینۀ درمان اختلالات یادگیری متخصص شوید. وظیفۀ شما این است که تشویق و دلگرمی، عشق و صبوری نشان دهید و به دنبال متخصصانی باشید که مهارت‌های لازم برای کمک به یادگیری فرزندتان را دارند.

مشاورۀ روان‌شناس نیز مهم است. کودکان دارای به اختلالات یادگیری اغلب احساس شکست می‌کنند که منجر به عزت‌نفس پایین آنها می‌شود. این کودکان اغلب کلافه و سرخورده هستند و سرخوردگی آنها می‌تواند به خشم تبدیل شود. مسائل عاطفی یا روانی، مهم‌تر از یادگیری این مورد است که دو به علاوه دو می‌شود چهار!

والدین باید بیاموزند که چگونه طغیان‌های عاطفی فرزند خود را کنترل کنند. اگرچه عقل متعارف می‌گوید شما نباید کودکی را که الم‌شنگه به پا کرده است یا گریه می‌کند تشویق کنید، اما این نوع تخلیۀ احساسی می‌تواند برای کودکان دارای اختلال یادگیری مفید باشد. اگر در این مواقع نزدیک فرزندتان بمانید و به او بگویید که دوستش دارید و می‌دانید که شرایط برایش سخت است، به او نشان می‌دهید که مجبور نیست تنها بجنگد، چون شما برای کمک به او همیشه در کنارش خواهید بود. به یاد داشته باشید که از خودتان نیز مراقبت کنید، زیرا مطمئناً والد کودکی با مشکلات یادگیری بودن استرس‌زاست

تعداد صفحات

156

شابک

978-622-5572-87-4

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

.فقط مشتریانی که این محصول را خریداری کرده اند و وارد سیستم شده اند میتوانند برای این محصول دیدگاه(نظر) ارسال کنند.