فهرست
عنوان صفحه
مقدمه 11
فصـل اول 17
کلیات 17
اهداف مطالعه 22
سؤالات مطالعه 22
اهمیت و ضرورت مطالعه 23
تعریف مفاهیم و متغیرها 24
بررسی کیفی 24
تجربهی زیسته 24
حدیثخوانی 25
نامهی 31 نهجالبلاغه 25
تحلیل محتوا 26
فصـل دوم 29
مروری بر ادبیات موضوع 29
خواندن و تغییر روانشناختی 29
کتابدرمانی 34
تعریف کتابدرمانی 34
مفاهیم کتابدرمانی 35
امتیاز کتابدرمانی بر سایر فنون 38
تاریخچهی کتابدرمانی 41
کاربرد کتابدرمانی 56
اجرای کتابدرمانی 57
ادبیات و خواندن با هدف تغییر روانی 58
قرآندرمانی و درمان با کتب مقدس 59
آثار حدیثخوانی در زندگی 61
تاریخچهی بحث با موضوع نهجالبلاغه 64
عنوان دادن به مطالب نهجالبلاغه 65
پیشینهی مطالعات روانشناسی با بهرهگیری از نهجالبلاغه 66
پایههای نظری مطالعه 66
خلاصه و جمعبندی بحث 68
فصـل سوم 71
روششناسی 71
نوع پژوهش 71
مراحل پژوهش 72
اجرای طرح نمای حدیثخوانی نامهی 31 72
مصاحبه با موضوع تجربهی زیسته 86
تحلیل تجربهی زیسته 91
فصـل چهارم 93
یافتهها 93
ویژگیهای کتابچهی حدیثخوانی نامهی 31 نهجالبلاغه 93
یافتههای مربوط به ابزار 94
یافتههای مربوط به روایی محتوای سؤالات مصاحبه 94
یافتههای مربوط به پرسشهای اصلی 98
خوانش نامهی 31 نهجالبلاغه چه تجربههای زیستهای را به دنبال دارد؟ 98
ابعاد تجربههای زیستهی مشارکتکنندگان خوانش نامهی 31 نهجالبلاغه 122
خلاصهی یافتهها و جمعبندی 128
فصـل پنجم 129
نتيجهگيري و تفسیر یافتهها 129
نتایج یافتهها و مقایسه با نتایج مطالعات مشابه 129
تبیین نتایج یافتهها در محتوای نامهی 31 132
تبیین یافتهها از تجربهی زیستهی خاصّ هر فرد 148
پيشنهادهای برگرفته از يافتهها 182
پيشنهادها برای مطالعات بعدی 182
محدوديتهای پژوهش 182
منـابع و مآخـذ 183
پیوستها 187
کتاب، قدمتی پنجهزار ساله دارد. کتابهای نخستین به شکل لوحهای گلی بودند؛ اما با گذشت زمان با توجه به دسترسی بشر به امکانات جدید و تغییر نیاز بشر به ارتباطات و اطلاعات، شکل کتابها تکامل یافت. تا قبل از اختراع ماشین چاپ، نسخهبرداری از کتابها تنها از طریق رونویسی از کتابها امکانپذیر بود که تولید کتاب را بسیار کند و دشوار میکرد؛ اما در سال ۱۴۳۹، با اختراع ماشین چاپ توسط یوهانس گوتنبرگ آلمانی[1]، تحول بسیار بزرگی در صنعت نشر کتاب صورت گرفت. هدف هرکس از مطالعه متفاوت از دیگری است. هدف کلی به دست آوردن شناخت و آگاهی و حتی لذت بردن است. (سایت تبیان، مدیریت و برنامه ریزی)
این اصطلاح از دو واژه (کتاب) و (درمان ) تشکیل شده و مراد ازآن، روان درمانی با استفاده از فن کتاب خواندن است. شخص می تواند خودش کتابی خاص، یا بخش ویژه ای از آن کتاب را که درمانگر تجویز یا توصیه کرده، بخواند. گاه ممکن است روان درمانگر در یک جلسه انفرادی یا گروهی قسمتی از یک کتاب را برای درمان جو قرائت کند.
کریچر (1966) کتاب درمانی را به عنوان «فنی برای رشد اصول کلی رفتار و جلوگیری از بزهکاری تعریف کرده است» بایرون (1939) آن را «تجویز مواد خواندنی که به رشد و بلوغ هیجانی کمک کرده و سلامت روان را تغذیه و نگهداری خواهد کرد» می داند. (آریا و تبریزی، 1382)
کتابدرمانی در ساده ترین تعریف ممکن عبارت است از «کمک رسانی توسط کتاب» و به صورت تکامل یافته تر عبارت است از: استفاده هدایت شده از مطالعه که همیشه با یک نتیجه درمانی در ذهن همراه است. واژه کتاب درمانی از دو قسمت تشکیل شده است: کتاب و درمان و این دو با هم یعنی درمان به وسیله کتاب. مفهوم کتابدرمانی از آنجا ناشی می شود که مطالعه می تواند بر روی رفتار و نگرش فرد تأثیر بگذارد بنابراین یک وسیله مهم برای تغییر دادن ارزش ها تلقی می شود. به بیان دیگر، درمان مشکلات و مسائل روانی و جسمانی از طریق قدرت فوق العاده مغز (ذهن) و تفکر مکتوب انسان که از آن با عنوان «کتاب درمانی» یاد می شود. این تعریف دلالت بر انتخاب هرنوع اطلاعات و مطلب خواندنی به منظور درمان و حفظ بهداشت روانی و جسمی اعضای جامعه دارد. (ریاحی نیا و عظیمی، 1384)
سلمانی ندوشن و همکاران (1368 ) به نقل از تیو کتاب درمانی را چنین تعریف می کند: «مطالعه شخصی طراحی شده و قابل کنترل به منظور درمان اضطراب و سایر مشکلات روانی که با راهنمایی پزشک انجام می گیرد» (سلمانی ندوشن و دیگران، 1386).
از این نظر حل مسائل، مشکلات و بیماری های روانی، کنار آمدن با آن ها و یا تسهیل تحمل آن ها با استفاده از مطالعه و کسب اطلاعات «کتابدرمانی» گفته می شود. بدون شك مطالعه خواندنيهاي سودمند و مناسب براي روان آدمي مفيد است. (نوروزی، 1390)
در گذشته در سال های مختلف (برای نمونه در سال 1941 فرهنگ مصور پزشکی دورلند در 1961، ویرایش فرهنگ بین المللی وبستر، در 1966، فرهنگ رندم هاوس و در 1966 انجمن کتابداری آمریکا ) تعاریف مختلفی برای کتابدرمانی ذکر شده است برخی از تعاریفی که امروزه بیشتر مورد استفاده قرار می گیرند عبارتند از:
تعریفی که توسط بری در سال 1978 پیشنهاد شد (نقل در آل یاسین، 1379)، این شیوه درمان را چنین توضیح می دهد: «مجموعه ای از فنون که از طریق اشتراک دوجانبه ادبیات – در وسیعترین مفهوم ممکن – میان مددکار و درمانجو، ایجاد تعامل می کند» بری می افزاید از همه شاخه های ادبیات مانند داستان های کوتاه، زندگینامه ها و یادداشت های شخصی بهره می گیرد. (ریاحی نیا و عظیمی – ص 21-1391)
در 1980، لانشتاین (In:Cronje,1993) کتابدرمانی را «ارائه کتاب مناسب به فرد مناسب در زمان مناسب در مورد مساله ای مناسب» دانست. قائینی (1387) معتقداست مفهوم اساسی کتاب درمانی، بازپروری از راه خواندن است. کتاب درمانی تعامل بین خواننده و ادبیات و متون آموزشی است به نحوی که مطالب خواندنی که در اختیار خواننده قرار می گیرد، تاثیر درمانی و شفابخش و آگاهی بخشی داشته باشد. (ریاحی نیا و عظیمی -1391-ص 21)
کتابدرمانی می تواند بخشی از روند درمان و شفا بخشی هم در زمینه جسمی و هم در زمینه روانی باشد. در این صورت کتابدرمانی عبارت است از: استفاده از مواد خواندنی برگزیده به عنوان مکمل درمان در پزشکی و روان شناسی بالینی و نیز راهنمایی و مشاوره در حل مشکلات شخصی به وسیله مطالعه هدفدار (نوابی نژاد و ریاحی نیا، 1386).
از دیدگاهی روانشناسانه، کتابدرمانی یکی از روش های «روان درمانی» است که با استفاده از فن «خواندن» انجام می شود و به دلیل شرایط به نسبت آسان اجرای آن، در واقع نوعی روان درمانی است که برای طیف گسترده ای از مردم قابل اجراست (شفیع آبادی و ناصری، 1371).
وقتی راهنمایی را جریان یاری دهنده ای بدانیم که فرد را در شناخت خود و محیط خود یاری می کند، حیطه کاربرد «کتاب درمانی» بسیار وسیع و گسترده می شود و می تواند در مورد میلیون ها انسان بکار گرفته شود. انسان هایی که علی رغم سلامت مغز و سلسله اعصاب و غدد و اندام های بدن، از بیماری رنج می برند، انسان های به ظاهر سالمی که دچار مشکل یا مشکلاتی شده اند و یا انسان های سالمی که برای رشد و شکوفایی خویش به شناخت خود و محیط پیرامونشان نیاز دارند (Eleanor- 1975).
اگر روان درمانی را، خدمتی به سلامت، رشد و توسعه انسان، در بعد «خُرد» محسوب کنیم، کتابدرمانی، تأمین بهداشت، درمان، رشد و توسعه انسان در بعد «کَلان» خواهد بود و می تواند تأثیرات عظیمی را در کلیت زندگی فرد ایجاد کند (تبریزی، 1372).
به نظر رابین (1978) کتابدرمانی برنامه ای پویا است مبتنی بر فرآیند برهم کنش رسانه ها و افرادی که از آن رسانه ها استفاده می کنند. منابع چاپی یا غیر چاپی خواه تصویری یا اطلاعاتی باشند، برای کمک به بیماران و برای اهداف تعیین شده استفاده می شوند و مورد بحث قرار می گیرند. عامل مهم و پویا، ارتباطات بین پاسخ و عکس العمل بیمار و گزارش به پزشکان برای تفسیر، ارزیابی و به دنبال آن، هدایت است (Kamalie -2002)؛ در مجموع و با توجه به تعاریف گوناگون کتابدرمانی، می توان چنین استنباط کرد که کتابدرمانی فرایند یا فعالیتی است که از طریق تعامل پویای درمانجو با متن خواندنی بکار می رود. کتابدرمانی شامل خواندن، شنیدن و تأمل در متن خواندنی و بحث و گفتگو است که گاهی با همراهی یک رابط یا تسهیل گر کارآزموده هدایت می شود. تفاوت اصلی کتابدرمانی با خواندن معمولی در قصد، هدف و منظور نهایی است. در کتابدرمانی فرد به تنهایی یا کمک درمانگر به طور آگاهانه و هدفمند کتابی را با هدف درمان مطالعه می کند؛ بنابراین او اعتقاد دارد که ممکن است این کتاب در حل مشکلات یا تسهیل درمان او مؤثر باشد (نوابی نژاد و ریاحی نیا، 1386)
به همین دلیل است که امروزه کتابدرمانی را فرایندی می دانند که تسهیل کننده رشد فردی و حل مشکلات فردی است (ریاحی نیا و عظیمی، 2008 ).
«کتابدرمانی» بر اساس آگاهی خواننده از جسم و جان و فرایند پویایی که در درون وی رخ می دهد بنا شده است. کتابدرمانی رویکردی است که به خواننده می آموزد که سلامت تن و روان و برآورده شدن نیاز های بهداشتی و روانی با شناخت هرچه گسترده تر عملکرد اعضای بدن از یک سو و درک عمیق تر نسبت به روان خویشتن و رفتار دیگران از سوی دیگر برآورده خواهد شد. در این صورت «کتابدرمانی» فرد را به تحرک وا می دارد و به او کمک می کند تا نارسایی های خود را درک کند و با روشی مناسب به معالجه اقدام نماید (تقدمی، 1384 ).
کتاب درمانی بیشتر در خدمت روش های شناخت درمانی قرار می گیرد و یافته های مربوط به این روش ها به کتاب درمانی نیز مربوط می شود؛ زیرا یکی از خصوصیات مهم نظریه شناختی این است که محتوا و مضمون اندیشه شخص بر روحیه او تاثیر می گذارد. با توجه به مطالعات انجام شده و از جمله بررسی های ولتن و کلمن «خود افزایی» به احساس سرخوشی و «خود تهی سازی» به احساس اندوه منجر می شود. به همین شکل لازاروس و همکارانش ثابت کرده اند که اشخاص، با توجه به برداشت های مختلف از یک حادثه واحد، واکنش های متفاوتی نشان می دهند. عقل سلیم گواهی می دهد که خواندن کتاب های ویژه می تواند نظام شناختی فرد را تحت تاثیر قرار دهد. البته نظام های دیگر چون روانکاوی، رفتاردرمانی و … نیز می توانند از کتابخوانی استفاده کنند. اگر چه با خواندن برخی کتاب ها تخلیه هیجانی ایجاد می شود، اما می توان گفت این فن با شناخت درمانی تناسب بسیار بیشتری دارد. در این باب، سخن «بک» قابل توجه است. وی عقیده دارد که شناخت درمانی، بهتر از روش تحلیل روانی، گرفتاری بیمار را توضیح می دهد.
کتاب درمانی امتیازهایی بر سایر فنون درمانی دارد که قابل طرح است و ما به تعدادی از آنها اشاره می کنیم (آریا و تبریزی،1382)
همچنین نوع کتابی که برای خواندن توصیه می شود، صرفنظر از جنبه های روان شناختی و اهداف درمانی و سایر جنبه ها و عوامل، باید ویژگی های یک کتاب خوب را که رغبت فرد را به مطالعه جلب کند، داشته باشد «مطالعات مفید به وسیله سنیگر و رادل نشان می دهد که عوامل مهم در مطالعه عبارتند از تسلط بر زبان متن، توانایی مطالعه بصری – قوه ادراک – آشنایی با کلمات، میزان دانش و آگاهی – انگیزه و علاقه …» (استیگر، ترجمه سپرده، 1369).
در مسیرکار کتابخوانی، لذت بردن از کتاب خود عامل مهمی است. یک سازمان اطلاع رسانی و پژوهشی در فرانسه که هدفش ایجاد یک رابطه خوب و لذت بخش بین کودک و کتاب است، نام خودش را «لذت از کتاب» گذاشته است. این سازمان به سوالات پستی و تلفنی افراد نیز جواب می دهد. این امر، گواه بر اهمیت لذت بردن از کتاب است. صاحبنظران دیگری در مورد بلند خواندن کتاب اظهار نظر کرده اند ازجمله گفته اند: «بلند خواندن می تواند عملی برای عموم، یا تاثیر متقابل با ماهیت خصوصی باشد. سخنرانی که از روی کتاب می خواند، اهداف سودمندی در تبدیل زبان نوشتاری به گفتاری دارد. او هدفی زیبا در به کار بردن معیارهای هنر، از طریق تاکیدی خاص بر عوامل اساسی شیرازه های اصلی دارد و می کوشد که تاثیر متقابل سرگرم کننده ای با حضار خود داشته باشد وقتی توجه حضار را به این موضوع جلب می کند که در دیدن و دریافت کردن اشکال هنری رفتارزبانی، واقع بین تر گردند، در واقع عملکردی درمانی دارد» (کولتز، ترجمه میرحسینی، 1369)
ایده استفاده از «هنر» در امر درمان ریشه در اندیشه های ارسطو دارد که معتقد بود خالق یا خواننده یک اثر هنری از اثرات پالایش عاطفی بهره مند خواهد شد (Kramer-2009). ارسطو معتقد بود که ادبیات اثر درمانی دارد، همچنین رومیان باستان دریافته بودند که میان خواندن و درمان ارتباط وجود دارد (هوارد، نقل در تبریزی، 1388). استفاده از کتاب برای آرامش بخشی و تسلی خاطر در نخستین کتابخانه های باستان آغاز شد تا آنجا که بر سر کتیبه کتابخانه شهر باستانی تبس در یونان نوشته شده بود «درمانگاه روح» (Riordan& Wilson,1989). (نظریه ها و کاربرد کتابدرمانی –ریاحی نیا و علی عظیمی -1391- ص 25)
قدیمی ترین پیشینه مستند استفاده از کتابدرمانی به مفهوم امروزین آن، یعنی استفاده از کتاب در درمان، به قرن سیزدهم میلادی باز می گردد. در بیمارستان المنصور در شهر قاهره علاوه بر مراقبت های پزشکی، روحانیون برای بهبود حال بیماران آیاتی از قرآن را می خواندند. هنگامی که انسان با کتاب انس گرفت، از آن برای دانش افزایی، تفکر، خلاقیت، تصمیم گیری، رشد، بالندگی و آرامش بهره گرفت. به عقیده گلزاری (1366) استفاده از شیوه های غیر پزشکی برای درمان بیماری ها از مذهب شروع شده و بنابر مستندات تاریخی در انجیل و قرآن مجید هم بر قدرت شفابخشی کلمات تأکید گردیده است. (نظریه ها و کاربرد کتابدرمانی –ریاحی نیا و علی عظیمی – ص 26 -1391)
در غرب استفاده از کتابدرمانی به عنوان یک فن مداخله گر به سال 1840 میلادی برمی گردد که در آن تاریخ کتاب درمانی بصورت بالینی برای درمان مشکلات عاطفی در بزرگسالان بکار گرفته شد. پایه های نظری و عملی و دستورالعمل های کتابدرمانی به طور گسترده ای در طی نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی بنا شد.
یادداشت های «کالبد شناسی مالیخولیا» اثر رابرت برتون، ارجاعات بسیاری را در زمینه کاربرد ادبیات در کاهش آشفتگی های روانی ارائه کرده است. برتون، کتاب مقدس را به داروخانه ای تشبیه کرده است که درآن داروی هرنوع بیماری یافت می شود. ارتباط مذهب با کتابدرمانی، شاهدی دال بر قدمت حضور کتابخانه ها در بیمارستان ها است. بنجامین راش در 1810، کتاب خواندن را به عنان بخشی از طرح معالجه بیمار و شیوه ای مؤثر به منظور دور نگه داشتن ذهن بیمار از آشفتگی پیشنهاد کرد. اثری که راش منتشر کرد تأثیر بسزایی در تمرین های روان پزشکی داشت و موجب شد خدمات کتابخانه ای به بیماران روانی در اواخر قرن نوزدهم به طور شگفت آوری پیشرفت کند. (نظریه ها و کاربرد کتابدرمانی –ریاحی نیا و علی عظیمی –ص 26-1391)
اگرچه بنجامین راش اولین امریکایی بود که کتابدرمانی را توصیه می کرد اما اولین فردی که در امریکا مقاله ای در این باره نوشت و منتشر کرد جان مینسون گالت دوم از ایالت ویرجینیا بود (Weimerskirch,1965).
او در سال 1848 در همایشی که توسط انجمن مدیران مؤسسات پزشکی امریکایی برگزار شده بود، یک سخنرانی تحت عنوان «در مورد خواندن، سرگرمی و تفریح برای بیماران روانی» ایراد کرد که این سخنرانی با اندکی اصلاحات در سال 1853 بصورت یک مقاله منتشر شد. در مقاله او اصول و کاربرد درمان با استفاده از کتاب، گروه های بیماران و نوع خواندنی های مناسب هر گروه معرفی شده بود (Weimerskirch,1964). (نظریه ها و کاربرد کتابدرمانی –ریاحی نیا و علی عظیمی – ص 26- 1391)
گالت در 1853 عملا برای درمان بیماران روانی از کتاب خواندن بهره می گرفت. چون در کتابدرمانی علاوه بر شناخت بیماری، شناخت کتاب نیز ضرورت داشت و از طرفی باور به تأثیر این فن افزایش پیدا می کرد، کم کم ضرورت نوعی همکاری میان پزشکان و متخصصین علم اطلاعات و دانش شناسی احساس شد، به همین دلیل پس از مدتی کتابدرمانی به عنوان جنبه ای از حرفه کتابداری شناخته شد. (نظریه ها و کاربرد کتابدرمانی –ریاحی نیا و علی عظیمی -1391- ص 27)
اصطلاح «کتابدرمانی» نخستین بار در 1916 در منابع چاپی در یکی از مقالات ساموئل مک کورد کرادرز که در ماهنامه آتلانتیک منتشر شد، به کار رفت. در آن سال ساموئل، نویسنده معروف پیشنهاد کرد که کتاب برای معالجه بیماران با امراض مختلف مورد استفاده قرار گیرد به طوری که تصوراتش با نشانه گذاری مشخص شود (Pehrsson&McMillen,2007). (نظریه ها و کاربرد کتابدرمانی –ریاحی نیا و عظیمی -1391- ص 27)
در طی سالیان متمادی فن کتابدرمانی به اسامی متعدد در متون و بررسی های مختلف و همچنین در پیشینه و ادبیات حرفه ای بکار رفته است. برای نمونه در بریتانیای کبیر «خواندن درمانی» بکار می رفته است و البته این فن در دهه 1980 و 90 در بریتانیا بسیار مورد توجه بوده است تا جائیکه توسط یکی از شاخه های اتحادیه کتابخانه های بریتانیا تحت عنوان «کتابخانه سلامت اجتماعی و پزشکی»، یک شماره اختصاصی «خبرنامه خواندن درمانی»، در 1993-1985 منتشر شده است Fanner,2008). از دیگر اسامی معادل کتابدرمانی می توان عناوینی همچون مشاوره با کتاب راهنمایی با کتاب، ادبیات درمانی وتجویز درمانی را ذکر کرد Pehrsson&McMillen,2007)). (نظریه ها و کاربرد کتابدرمانی –ریاحی نیا و عظیمی – ص 27-1391)
در اواسط قرن هیجدهم میلادی در اروپا و در اواسط قرون نوزدهم در امریکا، اکثر بیمارستان های روانی ممتاز دارای کتابخانه اختصاصی برای کمک به افراد بستری شده بودند (Weimerskirch,1965) پزشک و نویسنده شهیرامریکایی بنجامین راش یکی از اولین کسانی بود که در امریکا به کتابدرمانی پرداخت و استفاده از مواد کتابی را برای تسریع درمان و حتی درمان افراد دچار اختلالات روانی به شدت توصیه کرد. او در یکی از سخنرانی هایش در نوامبر 1802 که درمورد ساخت و اداره بیمارستان ها ایراد شد به شدت تاکید کرد که «برای سرگرمی و آموزش بیماران، وجود یک کتابخانه کوچک امری کاملا ضروری است» (Weimerskirch,1965). او سپس به معرفی دو گونه از مواد خواندنی لازم برای ارائه به بیماران پرداخت، یکی مواد کتابی سرگرم کننده شامل کتاب های داستان و سفرنامه که از نظر وی برای بیماران مبتلا به بیماری های مزمن و افرادی که دوره نقاهت خود را می گذرانند بسیار اثربخش است و دیگری مواد کتابی برای دانش افزایی شامل مواد فلسفی، علمی و مذهبی. او همچنین برای تسریع درمان افرادی که دچار مشکلات روانی بودند استفاده از کتاب را توصیه کرد (Weimerskirch,1965). (نظریه ها و کاربرد کتابدرمانی –ریاحی نیا و عظیمی -1391- ص 28)
راش، پیرو نظریات ویلیام توکی انگلیسی (Sara & Ronan,2008) پایه گذار مرکز درمانی بیماران روانی یورک ریتیرت، در شهر یورک انگلستان است که در سال 1792 تاسیس شد و هم اکنون نیز دایر است. ساموئل توکی از بنیانگذاران این مرکز عقیده داشت که «برای انتخاب مواد خواندنی برای استفاده بیماران روانی دقت فراوانی لازم است و نباید برای نمونه کتاب هایی که باعث خیال پروری می شود و برای افراد روانی مناسب نیست را انتخاب کرد و به عوض بهتر است بسته به حرفه و علمی که فرد درآن مهارت داشته کتاب های علمی مرتبط در اختیار آن ها قرار داده شود» (Weimerskirch,1965). (نظریه ها و کاربرد کتابدرمانی –ریاحی نیا و عظیمی -1391- ص 29)
اما راش بیشتر طرفدار استفاده از داستان برای دور کردن ذهن افراد از دنیای واقعی خود بود. او عقیده داشت که حتی افرادی سالم و فرهیخته هم در سنین کهولت برای گریز فشارهای روانی همچون مرگ و یا خیانت دوستان، درد جسمانی و حتی ترس از آخرت باید به کتاب های داستان روی آورند (Weimerskirch,1965)؛ بیشتر امریکائی ها، در اروپا برای درمان و یا تسریع درمان بیماران روانی از کتابدرمانی استفاده می شده است. برای نمونه گالن بسیاری از نظرات و اقدامات خود را بر پایه نظرات معاصران اروپایی خود بنا نهاده است، افرادی همچون دکتر مکسیمیلیان یاکوبی، مدیر بیمارستان روانی شهرسیگبورگ آلمان، دکتر دبلیوای اف براون از آسایشگاه روانی کریچتون در اسکاتلند و دکتر اتیبن – ژان ژورژه از بیمارستان سالپتریه در پاریس. (نظریه ها و کاربرد کتابدرمانی –ریاحی نیا و عظیمی -1391- ص 29)
در قرون 18 و 19 کتابدرمانی به صورت گسترده ای در امریکا و اروپا بکار رفت و از سال 1904 به عنوان جنبه ای از علم اطلاعات و دانش شناسی در امریکا شناخته شد (براون، 1975). در آن زمان بیمارستان عمومی ماساچوست کنترل و اداره کتابخانه مک لین را به عنوان بخش از بیمارستان عمومی پذیرفت و پس از سه چهارم قرن تلاش سرانجام در سال 1904 یک کتابخانه ی بیمارستانی با یک نظام خاص در آنجا تأسیس شد. برای اولین بار در تاریخ معاصر، متخصصین علم اطلاعات و دانش شناسی حرفه ای در این کتابخانه استخدام شدند و کار انتخاب و تهیه کتاب های مناسب برای این کتابخانه به متخصصین علم اطلاعات و دانش شناسی واگذار شد. مطالبی که توسط کتلین جونز منتشر شده، اولین یادداشت هایی هستند که نقش فعال متخصصین علم اطلاعات و دانش شناسی و روان پزشکان را در امر استفاده از کتاب برای درمان بیماران روانی نشان می دهد افزون بر آن، در دهه 1950 بطور تقریب 400 مقاله به قلم متخصصین علم اطلاعات و دانش شناسی مختلف درباره درمان با کتاب منتشر شد (Cronje,1993). (نظریه ها و کاربرد کتابدرمانی –ریاحی نیا و عظیمی –ص 30-1391)
در دهه 1930، در نتیجه تلاش های متخصصین علم اطلاعات و دانش شناسی امریکایی، فهرستی از کتاب های مناسب برای کتابدرمانی و توصیه به بیماران روانی تهیه شد (Pardeck,1994). کاربرد کتاب درمانی در ابتدا محدود به بیمارستان ها بود و به عنوان یک ابزار کمکی بکارگرفته می شد. قابل ذکر است چون در کتابدرمانی علاوه بر شناخت بیماری، شناخت کتاب نیز ضرورت یافت و از طرفی باور به تأثیر این فن افزایش پیدا کرد، تدریجاً ضرورت نوعی همکاری بین پزشکان و متخصصین علم اطلاعات و دانش شناسی احساس شد. (نظریه ها و کاربرد کتابدرمانی –ریاحی نیا و عظیمی –ص 31-1391)
استفاده عمده از کتابدرمانی در امریکا به سال های بعد از 1930 باز می گردد. پس از جنگ جهانی سربازان مجروح بازگشته از جنگ که در حال سپری کردن دوران نقاهت بودند با خواندن کتاب هایی پیشنهادی روند بهبودی بهتری نسبت به سایر همرزمان مجروح خود داشتند. خواندن کتاب های مختلف سبب می شد بسیار ی از این سربازان احساس بهتری از وضعیت خود داشته و از نظر جسمی نیز نوعی بهبود عمومی در آن ها مشاهده می شد. موضوع کتاب های پیشنهادی برای مطالعه این سربازان، افزایش آگاهی و دانش فرد و طنز و سرگرمی بود. درست در همین سال ها بود که پایه های علمی کتابدرمانی مورد سوال واقع شد (Panella,1992) ودر نتیجه، تلاش ها از تهیه فهرست های مناسب برای کتابدرمانی معطوف به توسعه متدولوژی بررسی تأثیرات کتابدرمانی شد. در سال 1939 دانشگاه کلمبیا در نیویورک سیتی نتیجه پژوهش «بررسی پایه های علمی کتابدرمانی» را منتشر کرد. در این گزارش آمده بود که به یقین کتابدرمانی پایه های علمی دارد و کتابدرمانگران باید در حوزه های روانشناسی انسانی، رشد شخصیت و سازگاری روانشناختی مهارت های لازم را بدست آورند (Panella,1992). (نظریه ها و کاربرد کتابدرمانی –ریاحی نیا و عظیمی -1391-ص 31)
انجمن کتابخانه های امریکا یکی از نخستین سازمان های حرفه ای بود که فعالانه کتابدرمانی را از طریق ایجاد کتابخانه هایی در بیمارستان ها و یا مؤسسات، پیش از قرن بیستم، رواج داد. در سال 1940 با بسط کاربرد این شیوه، کتابدرمانی غیر از بیمارستان ها به مکان های دیگر هم راه یافت و اولین بار در سال 1946 بود که برای بچه ها هم بکار گرفته شد (علیزاده بیرجندی، 1383). در سال 1970 برنامه های «کتابدرمانی» برای کودکان در ایالات متحده امریکا انجام گرفت و متخصصین علم اطلاعات و دانش شناسی مدارس سعی کردند که با پیشنهاد کتاب هایی هدفدار به دانش آموزان به پیشرفت تحصیلی آن ها کمک کنند (آشوریها، 1381) (نظریه ها و کاربرد کتابدرمانی –ریاحی نیا و عظیمی -1391-ص 32)
از قرن بیست به بعد علاوه برروان شناسان، روانپزشکان و متخصصان علم اطلاعات و دانش شناسی، مربیان تربیتی، پرستاران و بسیاری از صاحبان مشاغل مرتبط، به کتابدرمانی علاقه مند شدند تا جایی که طی ده ها سال، مقاله های متعددی در این زمینه منتشر شده است. (محسن زاده، 1385) (نظریه ها و کاربرد کتابدرمانی –ریاحی نیا و عظیمی -1391-ص 32)
علاوه بر امریکا، استفاده از کتابدرمانی در اروپا هم به مرور گسترش یافت و اکنون در بیشتر کشورهای غربی کتاب هایی چاپ ومنتشر می شوند که اساساً اختصاص به درمان افراد در گروه های سنی مختلف دارند. در مورد کودکان، کتابدرمانی امروزه کاربرد گسترده تری پیدا کرده و این امر بیشتر در مورد کودکانی بوده که به دلایلی از نظر روانی یا عاطفی دچار مشکل شده اند. امروزه در کشورهای پیشرفته، کتابدرمانی به وفور و به طور مؤثری در محیط های اجتماعی همچون بیمارستان ها، مدارس، زندان ها، دارالتأدیب ها، ندامتگاه ها، مراکز بازپروری و مراکز مشاوره برای درمان اختلالات شایع روانی نظیر افسردگی استفاده می شود (زراعتکار، 1383)؛ (نظریه ها و کاربرد کتابدرمانی –ریاحی نیا و عظیمی –ص 34-1391)
مورنو (۱۸۹۲-۱۹۴۷) بر نقش و تاثیر «آثار پاینده فرهنگی» در شخصیت افراد تاکید فراوانی دارد. وی عقیده دارد که خواننده آثار فرهنگی، تحت تاثیر محتوای آن ها قرار می گیرد و بسیاری از شخصیت هایی را که به وسیله کتاب با آنان آشنا می شود، سرمشق خود قرار می دهد. به عقیده مورنو خوانندگان این آثار در هر حال از آن ها تاثیر پذیرفته و آن تاثیرات را در رفتار خود منعکس می کنند. وی در مورد آثار پاینده فرهنگی می گوید «این آثار ممکن است به صورت دیوان شعرا و نویسندگان، یک تابلوی نقاشی، یک آهنگ موسیقی باشد بعضی از این آثار جنبه باستانی و دیرینه دارند و بعضی دیگر تازه به وجود آمده اند» (آریا. تبریزی. نشر فراروان. 1382. کتاب درمانی ص 38)
فرانکل (1905 – 1996) واضع معنی درمانی است. گوردون آلپورت روش وی را «روان پزشکی وجودی» نامیده و چنان تحت تاثیر افکارش قرار گرفته که خواندن کتاب هایش را به همگان توصیه کرده است (فرانکل، ترجمه بهزاد، 1366). به عقیده فرانکل فقدان معنی در زندگی انسان ها اصلی ترین علت بروز روان رنجوری است؛ بنابراین در صورتی که درمانگر بتواندبه زندگی بیمار (معنی) ببخشد، او درمان می شود. فرانکل اساسی ترین تجربه ها را به مدت سه سال در اردوگاه اسیران جنگی آشویتس گرد آورد. وی مشاهده کرد که در شرایط بسیار سخت زندگی آنجا، یعنی در سرمای بیش از 20 درجه زیر صفر، بدون لباس کافی و غذای کافی، افرادی که معنایی برای زندگی داشتند زنده می ماندند و به راحتی از عهده رنج ها و مرارت ها بر می آمدند و کسانی که فاقد معنی بودند قادر به تحمل مشکلات نبودند و با نشان دادن رفتارهای غیر عادی، از پای در می آمدند گاهی نیز برخی از آنان خودکشی می کردند (فرانکل، ترجمه صالحیان و میلانی، 1371)
عنایت فرانکل به کتاب و نویسندگان کتاب در حدی است که اظهار می کند حداقل خدمتی که نویسنده می تواند به خواننده بکند، برانگیختن حس همبستگی در اوست. (فرانکل، ترجمه مصطفی تبریزی و علوی نیا، 1371)
فرانکل در 18 نوامبر سال 1975 در جلسه بین الملل p.e.n در هتل هیلتون در سمت میهمان افتخاری شرکت کرده بود و ناگهان به سخنرانی دعوت و در سخنرانی خود نظر خویش را در مورد لزوم معنی بخشیدن به زندگی انسان ها شرح داد و به تاثیر نویسندگان در روان و روان درمانی خوانندگان پرداخت. مناسب است تا اعتقادات وی راجع به تاثیر کتاب در درمان، عینا از کتاب «فریاد ناشنیده برای معنی» نقل شود:
«حداقل خدمتی که نویسنده می تواند بکند، برانگیختن حس همبستگی در اوست. در این مورد نشانه، درمان نیز خواهد بود. افتخار آن را دارم که فردا سخنرانی افتتاحیه را در نمایشگاه کتاب اتریش ایراد کنم. عنوانی که برای این سخنرانی انتخاب کرده ام «کتاب به عنوان درمان» است؛ به عبارت دیگر، من درباره (شفا) از طرق مطالعه، سخن خواهم گفت. من برای مخاطبانم مواردی را بر خواهم شمرد که کتاب، زندگی خواننده را تغییر داده است و به مواردی اشاره خواهم کرد که یک کتاب مانع ارتکاب خودکشی خواننده شده و بدین طریق جان وی را نجات داده است. همچنین به مواردی که کتاب به افراد در بستر مرگ و یا در زندان یاری داده است، اشاره خواهم کرد».
من در مورد آرون میشل آخرین قربانی اطاق گاز زندان سن کوانتین در نزدیکی سان فرانسیسکو نیز سخن خواهم گفت. به دعوت مدیر زندان برای ایراد سخنرانی برای زندانیان به آن جا رفته بودم. هنگامی که سخنرانی به پایان رسید یکی از زندانیان از من خواست تا با آرون میشل که قرار بود چند روز دیگر اعدام شود، صحبت کنم. این مبارزه ای بود که مجبور بودم آن را بپذیرم؛ بنابراین، تجارب خود را در اردوگاه های اجباری نازی ها، هنگامی که در سایه ی اطاق گاز به سر می بردم، برای آقای میشل بازگو کردم. به او گفتم: «حتی در آن موقعیت نیز من از اعتقاد راسخ خود مبنی بر معنی دار بودن بی قید و شرط زندگی دست نکشیدم؛ چرا که یا زندگی معنایی دارد و بنابراین، باید این معنی را حتی در یک زندگی کوتاه نیز به دست آورد و یا فاقد معناست که دراین صورت افزوده شدن سال ها به عمر انسان و این چنین بیهوده بودن نیز بی معنی خواهد بود. به او گفتم: «باور کن به یک زندگی که سراسر آن بی معنی بوده یعنی تمامی آن تلف شده است، حتی در آخرین لحظات نیز می توان به وسیله شیوه ای که برای مقابل با آن اتخاذ می کنیم، معنی بخشیم».
برای توضیح بیشتر، داستان کتاب «مرگ ایوان ایلیچ» اثر تولستوی را برای او گفتم: همانگونه که شما ممکن است به خاطر بیاورید، داستان در مورد مردی حدودا شصت ساله است که ناگاه در می یابد در چند روز آینده خواهد مرد؛ ولی با آگاهی از این که او نه تنها در مواجهه ی با مرگ، بلکه با رو به رو شدن با این حقیقت که زندگی خود را تلف کرده است و زندگی حقیقتا بی معنایی داشته است، رشد می کند و برتر از خود می شود و بدین وسیله با بازگشت به گذشته می تواند زندگیش را با معنایی نامتناهی سرشار کند. (آریا. تبریزی. نشر فراروان. 1382. کتاب درمانی ص 33-35)
در مکتب آدلر «بصیرت» عاملی است که به عمل سازنده منجر می گردد. تامین اهداف درمانی در نظریه آدلر به وسیله ی کتاب درمانی در حد بسیار گسترده ای امکان دارد. حتی بعضی از تکنیک های مربوط به این نظریه، مثل تکنیک «دکمه فشار» خود وسیله ای برای تغییر تفکر و باورهای بیمار است. برای این که بیمار باور کند که می تواند خالق عواطفش باشد و نه محکوم آن ها، باید به مطالعه کتاب های خاصی روی آورد. «تجربه آها» در نظریه آدلر نیز موید تغییر وضعیت آگاهی فرد به وضع مطلوب است. (آریا. تبریزی. نشر فراروان.
تعداد صفحات | 229 |
---|---|
شابک | 978-622-378-036-3 |
.فقط مشتریانی که این محصول را خریداری کرده اند و وارد سیستم شده اند میتوانند برای این محصول دیدگاه(نظر) ارسال کنند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.