207,200 تومان
تعداد صفحات | 148 |
---|---|
شابک | 978-622-378-088-2 |
انتشارات |
فهرست
عنوان صفحه
مقدمه 7
فصـل اول 15
مقدمه 15
مقدمه 16
غریزه جنسی 18
قوای مختلف بدن و تعاملات جنسی 21
زوجیت 22
ارتباط و انواع آن 23
فصـل دوم 29
روابط زناشویی در آموزه های اسلامی 29
تاریخچه روابط زناشویی 30
اصول حاکم بر روابط زناشویی 34
آمادگی برای آمیزش 35
رعایت نکاتی قبل از آمیزش 41
رعایت نکاتی حین آمیزش 42
رعایت نکاتی بعد از آمیزش 48
پنهانی بودن روابط زناشویی 48
فصـل سوم 59
اصول حاکم بر روابط زناشویی از نظر علم پزشکی 59
دستگاههای مختلف بدن دخیل در امور جنسی 60
بخش سمپانیک و پاراسمپاتیک دستگاه عصبی خود مختار 60
دستگاه عصبی مرکزی 62
طناب نخاعی 63
چرخه پاسخ جنسی 69
چرخه پاسخ جنسی در زنان 71
چرخه پاسخ جنسی در مردان 76
اختلالات جنسی و مشکلات آن 80
عوامل مؤثر در ایجاد اختلالات جنسی 80
مشکلات مرتبط با اختلالات جنسی 82
فصـل چهارم 85
پیشگیری از جرایم جنسی 85
پيشگيري از جرم 88
پيشگيري بر اساس معيار سن 89
پيشگيري انفعالي و پيشگيري فعال 89
پيشگيري بر اساس الگوي پزشكي 90
پيشگيري اجتماعي و پيشگيري وضعي 90
پيشگيري رشد مدار 91
جايگاه پيشگيري از جرم در قوانين ايران 92
اهميت پيشگيري از جرائم جنسي 92
پیشگیری غیر کیفری 94
پيشگيري اجتماعي 94
پیشگیری جامعه مدار از جرائم جنسی 95
پیشگیری رشد مدار از جرائم جنسی 101
پيشگيري وضعي از جرائم جنسي 120
پیشگیری کیفری 134
فصـل پنجم 137
نتیجه گیری 137
منـابع و مآخـذ 145
منابع فارسی 146
دیدگاههای غیر دینی، درباره امور جنسی، نظریههای متفاوتی را ارائه کردهاند که مجال بیان آنها نیست، اما اسلام، «روابط زناشویی» را بهعنوان یکی از مسائل مهم زندگی، بهشدت مورد اهتمام قرار داده است. آنچه ازنظر اسلام، بسیار اهمیت دارد، توسعه و تربیت انسانهای مؤمن است. لذا اگر روابط جنسی میان اعضای جامعه، ناسالم باشد بهصورت مستقیم و غیر مستقیم، به فرایند تربیت مؤمنان، آسیب میرساند.
انسانها مانند بیشتر موجودات، از دو جنس مخالفت تشکیل شدهاند. این دو جنس، با تفاوتهای آشکار در سطح مسائل زیستی و روانشناختی، به وجود آمدهاند و همین تفاوتهاست که آن دو را مکمل یکدیگر قرار میدهد و بدون شک، هرکدام از آنها بدون دیگری، در تداوم نسل و زندگی اجتماعی، با شکست کامل روبهرو میشود.
زیست شناسان، عقیده دارند که زن و مرد با یکدیگر، تفاوتهای بنیادی دارند، بدین معنا که تفاوتها در درجه اول، ارثی هستند نه محیطی آنها معتقدند که هر سلول بدن زن، با هر سلول بدن مرد، تفاوت دارد و قبل از آنکه به دنیا بیایند و تحت تأثیر نفوذهای اجتماعی قرار گیرند، کاملاً از یکدیگر تمایز پیدا میکنند و برای زن یا مرد شدن، آماده میشوند. به قول استاد دکتر محمود بهزاد، اگر اوضاع اجتماعی، موجب تفاوتهای زن و مرد میشود، فقط آنچنان را آنچنانتر میکند.
هورمونهای جنسی متفاوتی در دختر و پسر وجود دارند (آندروژن در پسرها و استروژن در دخترها) که باعث ایجاد تفاوتهای جنسیتی، در دو جنس میشوند. فعالیت هورمونهای جنسی، در زمان بلوغ افراد، تشدید میشود و ویژگیهای جنسی ثانویه را در زن و مرد ایجاد میکند. به این ترتیب که ترشح تستسترون در مردان، باعث رشد اندامهای تناسلی، تغییر شکل بدن، پهن شدن شانهها و رشد قفسه سینه، تغییر در رویش مو در سر و بدن، رشد حنجره و تارهای صورتی و بم شدن صدا و افزایش میل جنسی و … است.
هورمونهای استروژن و پروژسترون در زنان نیز علاوه بر ایجاد ویژگیهای جنسی ثانویه، بهطور متناوب، باعث آمادگی رحم برای بارداری میشوند و دوره ماهانه جنسی را تنظیم میکنند. ویژگیهای جنسی ثانویهای که توسط استروژنها در دوره بلوغ در دختران ایجاد میشوند، عبارتاند از: رشد سینهها و لگن و رحم و ذخیره چربی در نواحی مختلف بدن و …
هر یک از نیمکرههای مغز نیز در ایجاد تفاوتهای جنسیتی نقش دارند. امروزه در اثر پیشرفت علم زیستشناسی، معلوم شده است که سلولهای بعضی از بخشهای هیپوتالاموس در زن، درشتتر از سلولهای همان بخشها در مرد است و وضع ارتباط موزونی این بخش در زن و مرد نیز متفاوت است. تحقیقات انجامشده، نشان میدهند که برای ادراک کلام، مکانیسم (سازوکارهای) عصبی خاصی وجود دارند که در مغز دختران، بیشتر از مغز پسران همسال آنها رشد میکند و تمایز نیمکره چپ برای کنشهای کلامی در دختران، سریعتر انجام میگیرد و در پسران، این تمایز کمتر است.
همراه با رشد مغز، دو نیمکره آن، بهصورت فزایندهای ازلحاظ تواناییهای گوناگون، تخصصیتر میشوند: نیمکره چپ برای مهارتهای کلامی و نیمکره راست برای تواناییهای فضایی و هندسی. شواهد، حاکی از آن است که درجه جانبی شدن مغز و نیز سرعت رشد دو نیمکره مغز، در دختران و پسران، یکسان نیست (در میان دختران، نیمکره چپ و در میان پسران، نیمکره راست، سریعتر رشد میکند). به نظر میرسد که در زنان (در مقایسه با مردان)، تواناییهای کلامی و فضایی، بیشتر به میزان مساوی بین دو نیمکره مغز، توزیعشده باشد.
در مورد تفاوتهای روانشناختی زن و مرد، در بین روانشناسان، نظر واحدی وجود ندارد و حتی برخی از آنان با تحقیقات جدید، به این نتیجه رسیدهاند که اساس علمی ندارند ازجمله، M. Oliver و J. Hyde، بر اساس پژوهشهای فراوان در فرا تحلیل از تفاوتهای کلی جنسی، مهمترین تفاوت بین زن و مرد را در «نگرش» و «رفتار» میدانند.
یکی از ابعاد وجودی مهم در زن و مرد، جنبه جنسی و شهوانی است که بهصورت غریزهای بسیار قوی، در آنها قرار دادهشده است. این غریزه باید ارضا گردد و اگر مسیر ارضای آن، بهصورت صحیح طی نشود، از مسیر طبیعی خود، منحرف خواهد شد و به ابعاد دیگر زندگی نیز آسیب خواهد رساند. به همین دلیل، در گام نخست باید ویژگیهای مؤثر مرد و زن در امور جنسی را بهخوبی شناخت و در گام بعد، مهارتهای لازم را برای برقراری ارتباط جنسی صحیح به دست آورد.
غریزه جنسی
برای اینکه معنای غریزه جنسی روشن شود ابتدا واژه غریزه تعریف میشود. برای غریزه تعریفهای مختلفی ارائه شده است که در اینجا به ذکر چند تعریف بسنده میشود…
1. غریزه پاسخ یا عکسالعملی غیرارادی از سوی یک حیوان در قبال یک محرک خارجی است که به یک رفتار قابل پیشبینی و نسبتاً ثابت منجر میشود.
2. غریزه توانایی ذاتی برای انجام دادن یک تکلیف رفتاری پیچیده است.
3. غریزه توانایی فطری است که به هیچگونه یادگیری نیاز ندارد و موجود زنده را به فعالیت معینی برمیانگیزد
«از مجموع تعریفهایی که مطرح شد میتوان این نتیجه را به دست آورد که غریزه امری درونی و توانایی فطری است که نیازی به یادگیری ندارد. بلکه هنگام تولد با انسان یا موجودی که آن را دارا است همراه میباشد و در راستای تمایل ذاتی به ارضای نیازهای اساسی به خصوص زیستی او را به فعالیت معینی برمیانگیزد. با توجه به تعریف غریزه میتوان غریزه جنسی را در انسان چنین تعریف کرد. توانایی و نیروی ذاتی که انسان هنگام تولد با خوددارد و در جهت ارضای نیازهای جنسی وی را به فعالیت معینی وا میدارد.»
«غریزه جنسی موهبتی است الهی که میتواند عامل دوام جامعه انسانی بوده و نسل بشر را تداوم بخشد این راهی برای تخلیه عاطفی و روانی است و از چنان انرژی و پتانسیلی برخوردار است که فروید روانشناس و روانکاو آلمانی از آن به شور زندگی تعبیر میکند اما اگر این انرژی در مسیر صحیح و طبیعی خود قرار نگیرد میتواند زمینهساز بروز مشکلات حاد اجتماعی شود.»
غریزه جنسی از عوامل بسیار مهم لذت و کامیابی در زندگی بشر است و با جاذبه قوی و کشمش نیرومند خود زن و مرد را بهشدت تهییج میکند و آنها با عشق و علاقه میکوشند تا به وصل یکدیگر برسند.
ازاینرو مسئله زناشویی بهطور کلی در روابط جنسی در تمام زمانها و اعصار مورد گفتگو و بحث محافل دینی و علمی بوده است و درباره آن نظریاتی ارائه شده است که در زیر به بررسی آنها میپردازیم.
الف: رویکرد افراطی (مبتنی بر آزادی روابط جنسی)
طرفداران آزادی غرایز جنسی که از متأخرین فروید و پیروانش در شمار آناناند در مورد تمایلات جنسی به تندروی و افراط گراییدهاند. فروید در سخنان خود فعالیت غریزه جنسی را گسترش داده و مسئله جنسیت را که پایه اساسی مکتب اوست به معنای وسیعی تفسیر کرده و در نتیجه بسیاری از فطریات و غرایز مستقل انسانی را از مشتقات غریزه جنسی بهحساب آورده است. مهمتر اینکه این غریزه را پایه اصلی تمدن و فرهنگ بشر میداند. به نظر فروید لذت طلبی و کامجویی که از جنسیت سرچشمه میگیرد بالغ نیست بلکه غریزه التذاذ در تمام ادوار زندگی وجود دارد و کودکان خردسال به همان انگیزه پستان مادر خود را میمکند و لذت میبرند. تمایلات وا پسزده شده پایگاه اساسی بحثهای روانکاوی و روانپزشکی فروید است. او عقیده دارد وقتی تمایلات جنسی بر اثر محدودیتهای اجتماعی یا عوامل دیگر سرکوب میگردند و به عقب زده میشوند بر ضمیر باطن جای میگیرند و با فشارهای شدید اختلالات درونی به بار میآورند و آدمی را به بیماریهای روحی مبتلا میکنند. به عقیده فروید تمام انواع و اقسام انحرافات و عدم تعادلهای روحی از غریزه جنسی آغاز میگردد و معالج روح باید به تمام کیفیتهایی که شخص در دوران گذشته خود تحصیل کرده است مطلع شود و وقوف نماید.
مخالفین فروید ازنظر پزشکی میگویند چرا علتاصلی همه انحرافات روحی را در اختلال غریزه شهوانی تشخیص داده و برای معالجهاش از این مبدأ شروع کرده است. اشتباه عظیم فروید این است که وی اختلالات روحی و عصبی را ناشی از تحولات غیر متعارف جنسی میداند و به عواملی مادی، اقتصادی، اجتماعی و محیطی هر شخص توجه نکرده مثلاً کارگری که بر اثر بیکاری، فقر، گرسنگی زن و بچه، به ناراحتیهای روحی دچار میشود عارضهی روانیاش مبدأ جنسی نداشته و برای برطرف کردن این ضایعه کار و تلاش و سرمایه لازم است نه اشباع غریزه جنسی.
ب: رویکرد تفریطی (رویکرد مبتنی بر رهبانیت):
«پیروان کلیسا و پارهای از مذاهب و همچنین بعضی از فلاسفه و علمای اخلاق آمیزش جنسی را عمل حیوانی دانستهاند و آن را بد و پلید خواندهاند. اینان نسبت به غرایز راه تفریط را در پیش گرفته و این غریزه را سرکوب نمودهاند. «سن ژرم» که آخر سلسلهی اولیاءالله بود همیشه با لحنی مؤکد میگفت: درخت ازدواج را با تبر تجرد از بن برکنیم. در روش کلیسا میبینیم که پولس که خود از شخصیتهای روحانی و از اولیای کلیسا است در زندگی ازدواج نکرده و با زنانی پیوند همسری برقرار ننموده است وزنان و مردان را تشویق میکند که ازدواج نکنند. در رسالهی اول پولس آمده است: اما درباره آنچه به من نوشته بودید، مرد را نیکو آن است که زن را لمس نکند لکن به منظور اجتناب از زنا هر مرد زوجه خود را بدارد و هر زن شوهر خود را و شوهر حق زن را ادا نماید و زن حق شوهر را تا اینکه میگوید آرزو میکنم که همه مردان مثل خودم بودند لکن هر کسی موهبتی خاص از خدا دارد یکی چنین و دیگری چنان، لذا به مجردین و بیوه زنان میگویم که ایشان را نیکو است که مانند من بمانند؛ اما اگر خویشتنداری نتواند نکاح کنند زیرا بهتر است نکاح کرد تا به آتش جهنم سوخت.»
ج: رویکرد اعتدالان (رویکرد اسلامی):
مکتب نورانی اسلام روشهای افراطی و تفریط را محکوم میداند و امیرالمؤمنین (علیهالسلام) منشأ افراط و تفریط را نادانی میداند و میفرماید: لا یری الجاهل الا مفرطا او مفرطا (جاهل همیشه در مسیر افراط و تفریط است)
«اعتدال و میانهروی در مورد غریزه جنسی روشی است که مرضی خدا و منطبق با سنن آفرینش است. در این روش نه غریزه جنسی خودسر و آزاد گذارده میشود و نه سرکوب و مطرود میگردد، بلکه این تمایل طبیعی با اندازهگیری صحیح از حمایت قانون و اخلاق برخورداراست و در حدود مصلحت فردی و اجتماعی موجبات ارضائش فراهم مینماید و این روش پیامبران الهی است که به امر خدا از طرفی مردم را به زناشویی تشویق کردهاند و از طرف دیگر به هر قسم لاابالیگری و انحرافات جنسی مبارزه نموده و جوامع بشری را از آنها بر حذر داشتهاند.»
قوای مختلف بدن و تعاملات جنسی
قوه باصره: مردها عموماً به محرکهای بینایی، حساسیت زیادی دارند و این حساسیت، در اعمال و رفتار روزانه آنها نیز به چشم میخورد، مثلاً میبینیم که بعضی از آنها به تهیه عکسهای جنسی مبادرت میورزند و «چشم چرانی» میکنند تا آنجا که به میل جنسی و تمتّعات شهوانی مربوط است، بیشتر پسرها در سنین بلوغ و مردان بهصورت مشهود به تأثیرات دیداری، بیشتر و بهتر از دختران و زنان پاسخ میدهند، یعنی از چشم چرانی، لذت بیشتری میبرند. البته این، بدین معنا نیست که دختران و زنان، از محرکهای بینایی، متأثر نمیشوند، بلکه چه بسا در امور غیرجنسی، از مردان نیز قویتر باشند. لذا گفته میشود که قلب زن، بیشتر از مرد، تابع گیرندههای گوش و چشم است. در امور جنسی و شهوانی نیز محرکهای دیداری در دختران و زنان وجود دارد و ازاینروست که در قرآن، هر دو جنس، بهصورت یکسان، از نگاه کردن به هر فرد نامحرمی از جنس مقابل، منع شدهاند.
قوه تکلم: زنان، بیشتر از مردان حرف میزنند و دوست دارند که کسی با آنان حرف بزند. این ویژگی، بهصورت یک نیاز طبیعی، در آنان جلوهگر است. در مسائل جنسی و همچنین فراهمسازی زمینه زندگی مشترک، این نیاز باید مورد توجه قرار گیرد و تدبیری مناسب برای آن اتخاذ شود.
همچنین صدای زنان، بهگونهای است که اگر با ناز و عشوه همراه شود، باعث تحریک و انحراف جنسی در مردان میشود. در مسائل جنسی، آگاهسازی دختر از تأثیرات منفی این ویژگی و در نتیجه، پرهیز کردن ازاینگونه حرف زدن در برابر نامحرم، میتواند از انحراف پسر و به دام افتادن دختر، پیشگیری کند.
قوه شامّه: بوهای مورد توجه و لذتبخش برای هر دو جنس زن و مرد، با یکدیگر متفاوت است. هر یک از دختر و پسر، از بوهای مورد توجه جنس مخالف، متأثر میشوند و باید درروند مسائل جنسی، موارد استفاده، آموزش داده شود تا تحریکات نا بهجا برای جنس مخالف ایجاد ننماید.
قوه لامسه: زنان به محرکهای لمسی، بیش از محرکهای دیگر پاسخ میگویند، لذا آنان برخلاف پسران، از دیدن صحنه شهوتانگیز، زیاد تحریک نمیشوند، بلکه تحریک زیاد، در اثر لمس و تماس پوستی برای آنان به دست میآید، ازاینرو، در روند تربیت دختر و پسر، بر این نکته، بسیار تأکید شده که پسر، از صحنههای دیداری محرک شهوت، دور نگه داشته شود و به هیچ وجه، دختر و پسر، دست به هم ندهند و ارتباط بدنی با یکدیگر برقرار نسازند.
تعداد صفحات | 148 |
---|---|
شابک | 978-622-378-088-2 |
انتشارات |
.فقط مشتریانی که این محصول را خریداری کرده اند و وارد سیستم شده اند میتوانند برای این محصول دیدگاه(نظر) ارسال کنند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.