149,000 تومان
تعداد صفحات | 88 |
---|---|
شابگ | 978-622-378-309-8 |
فهرست
عنوان صفحه
فصـل اول (کلیات) 11
اکتینومیست ها 13
ویژگی های ساختمانی اکتینومیست ها 13
استفاده از اکتینومیست ها به عنوان عوامل ضد میکروبی 14
خصوصیات فیزیولوژی اکتینومایست ها 15
تفاوت ها و شباهت های اکتینومیست ها با باکتری ها و قارچ ها 15
ویژگی های استرپتومایسس ها 16
زیستگاه استرپتومایسس ها و اکتینومیست ها 17
اکوسیستم های دریایی 17
انواع استرپتومایسس ها در اکوسیستم های دریایی 18
جنس سودوموناس 19
سودوموناس آئروژینوزا(Pseudomonas aeruginosa ) 20
مکانیسم های مقاومت آنتی بیوتیکی در سودوموناس آئروژینوزا 21
مکانیسم های مقاومت به بتالاکتام ها 22
مکانیسم های مقاومت نسبت به آمینوگلوکوزیدها 27
AMEs 27
تغییر هدف 27
مکانیسم های غیر آنزیمی دخیل در ایجاد مقاومت نسبت به آمینوگلوکوزیدها 28
استراتژیهای لازم برای جلوگیری از مقاومت سودوموناس آئروژینوزا 29
ترکیب درمانی 29
محدودیت در استفاده 29
جلوگیری از عفونت 29
بیوفیلم 30
فصـل دوم (مروری بر تحقیقات گذشته ) 33
فصـل سوم ) مواد و روش کار ) 39
مواد و وسایل مورد نیاز 40
نمونه برداری 44
اندازه گیری pH رسوبات 44
اندازه گیری میزان شوری رسوب 44
غربالگری و جدا سازی اکتینومایستها از نمونه های رسوبات 45
جداسازی سودوموناس ائروژینوزا از نمونه های کلینیکی 45
تست کاتالاز 46
رشد در دمای 42 درجه سانتی گراد 46
تست O/F 46
تست ذوب ژلاتین 47
کشت در محیط TSI 47
تست تحرک 47
تست لیزین دکربوکسیلاز(LDC) 47
تست اورنیتین دکربوکسیلاز (ODC) 47
تست آرژنین دهیدرولاز (ADH) 48
تهیه سویه استانداردPseudomonas aeruginosa PTCC 1310 48
تهیه محلول نیم مک فارلند از سویه های کلینیکی جدا شده و استاندارد 48
تست آنتی بیوگرام 48
آماده کردن سوسپانسیون استرپتومایسس های جدا شده 49
روش انتشار در چاهک (well diffusion) 49
روش تهیه دیسک از استرپتومایسس های رشد کرده در محیط SCA 49
روش کشت غوطه ور 50
استخراج ترکیبات فعال زیستی 50
خالص سازی ترکیبات خام فعال 50
شناسایی متابولیت های بیواکتیو 50
شناسایی ایزوله فعال اکتینومیست 51
فصـل چهارم)نتایج) 55
ارتباط بین میزان شوری و pHنمونه های رسوب با(…) 56
جداسازی استرپتومایسس (Streptomyces) از نمونه های رسوبات 56
نتایج مربوط به جداسازی سودوموناس ائروژینوزا 59
نتایج حاصل از روش چاهک گذاری 60
نتایج حاصل از روش دیسک گذاری 63
نتایج تست ها 67
نتایج حاصل از روش GC/MS 68
فصـل پنجم )بحث و نتیجه گیری ) 73
منـابع و مآخـذ 79
منابع فارسی 79
منابع غیر فارسی 82
این باکتری ها در همه جای طبیعت پراکنده اند و 50-10 درصد کل جمعیت میکروبی را در خاک تشکیل می دهند. در خاک های قلیایی، در داخل کمپوست ها، گل و لای رود خانه ها و بستر رودخانه ها زیاد بوده و تعدادشان تحت تاثیر عوامل فیزیکی، شیمیایی و زیستی می باشد. اغلب اکتینومیست ها ساپروفیت بوده و در نتیجه افزایش مواد آلی قابل تجزیه در خاک باعث افزایش تکثیر و فعالیت این باکتری ها می شود. جمعیتشان در چمنزارهایی که به مزارع تبدیل شده اند به علت کاهش محتوی مواد آلی کمتر شده است که می توان با افزایش ترکیبات آلی مانند کود احشام جمعیتشان را بهبود بخشید. تعداد اکتینومیست ها در هر گرم خاک 105– 108 عدد متغیر می باشد و هرچه میزان مواد آلی خاک بیشتر باشند جمعیت اکتینومیست ها بیشتر خواهد بود (38).خاک های قلیایی و خنثی برای رشد اکتینومیست ها مناسب می باشند (Yinduo et al. 2007 وet al. 2002 Montesinos).
بیش از ۷۵ درصد از کره ی زمین را آب های شیرین پوشانده است و گونه های متفاوتی از میکروب ها در خط ساحلی و مناطق صخره ای پرورش می یابند همچنین این گونه میکروب ها در سطح آب و عمق آب ها و در اکوسیستم های مخصوصی مثل مخزن هایی با دمای بالا، اکوسیستم مربوط به خط مرجانی استوایی و دهانه رودخانه ها، تالاب ها، گودال های آب شور و مرداب ها و درخت های شاه پسند موجود است. این آب های شور با محلول حل شده مشخص می شوند (Kim et al. 2012).
محیط دریاها نسبت به دیگر مکان های آبزی از ویژگی های خاص متفاوتی برخوردار است. ترکیبات محلولی شامل سدیم کلرید است که ۸۵ درصد از حلال موجود در آب دریاها را تشکیل می دهد و ۱۵ درصد باقی مانده را سولفات، پتاسیم، کلسیم، منیزیم و دیگر مقادیر تشکیل می دهند (Tatar et al. 2014).
میانگین شوری آب دریاها نزدیک به ppt ۳۵ است. که در اقیانوس از ppt ۳۷ تا ۳۳ متغیر است. بیشتر موجودات زنده در محیط دریایی نسبت به تغییرات قابل توجه در شوری آب دریا حساس هستند و نمی توانند خود را وفق دهند (Tan et al. 2006).
این خاصیت به میکروارگانیسم ها اجازه می دهد تا ترکیبات شیمیایی فعال متفاوت در برابر رقبای خاکی خود تولید کنند. این میکروارگانیسم ها خودشان را با رشد در محیط نمکی و با تولید محلولی سازگار مثل آمینواسیدها و یون های سیتوپلاسمی افزایش یافته، وفق می دهند (Tatar et al. 2014).
استرپتومایسس های گونه BD21-2ایزوله شده در نمونه ای از آب شور سطحی که از ساحل کایلا در هاوایی جمع آوری شده، نمکی عالی تولید می کند که فعالیت ضد میکروبی در برابر گرم مثبت ها و گرم منفی ها نشان داده است (Tatar et al. 2014).
نمونه های رسوبی دریا که از دریای بیسمارک در کشور پاپوآ گینه نو وجود ۱۰۲ اکتینومایسس همراه با دو گونه خانواده میکرومونوسپورآسه آ را به اثبات رسانده است (Tamura et al. 2011).
استرپتومایسس های گونه B8005و B4842 در منطقه شور خلیج مکزیک برای فعالیت های ضد باکتری مشاهده شده اند.
گونه استرپتومایسس B8005 سه نوع آنتی بیوتیک تولید می کند:
تتراسنومایسین، رزیستومایسین و رزیستوفلاوین
80 قطعه از اکتینومایسس ها در نمونه های نمکی خارج از خلیج بنگال 72 عدد از این ایزوله ها در طیف خارجی فعالیت های ضد میکروبی نمایان شدند (( Olano et al. 2009.
بر طبق گزارشات در سال ۲۰۰۵ ایزوله ۸۸ اکتینومایسس از مناطق نزدیک خط ساحلی دریای آندامان در خلیج بنگال بیشتر فعالیت های ضد باکتری نوید بخش آن با استرپتومایسس، میکرومونوسپورآ و نوکاردیا نمایان شده است و گونه های استرپتومایسس BT606 و BT652 در مقابل سودوموناس ائروژینوزا و استافیلوکوکوس اورئوس فعال بوده اند. در مطالعه ای دیگر وجود ضد استرپتومایسس ها به عنوان نوعی که بقیه را در بر میگیرد در خط ساحلی دریای ادامنت گزارش شده است( Igarashi et al. 2005).
باکتریهای جنس سودوموناس، از خانواده سودوموناداسه که به شکل میلهای راست یا کمی خمیده ، دارای تاژک قطبی، بدون اسپور و گرم منفی میباشند. این باکتریها هوازی و از نظر منبع انرژی و کربن کیموارگانوتروف هستند. از نظر نیازهای غذایی گونههای سودوموناس نیاز غذایی بسیار ساده ای دارند. در شرایط آزمایشگاهی در محیط های حاوی مقداری ماده آلی در pH خنثی به خوبی رشد میکنند. از مهم ترین این محیط ها king´ B است. متابولیسم گونههای سودوموناس تنفسی بوده و حالت تخمیری ندارند. این باکتریها قادرند از 150 ترکیب آلی به عنوان منبع کربن و انرژی استفاده نمایند. در سالهای گذشته گونههای سودوموناس طبق طبقهبندی محققین بر اساس مطالعات همسانی rRNA/DNA به پنج گروه تقسیمبندی شده اند. از پنج گروه مذکور اخیراً فقط گروه 1 در جنس سودوموناس ابقا شده و بقیه در جنسهای جدید و یا موجود قبلی جای گرفته اند. گروه 1، به عنوان بزرگ ترین گروه انواع فلورسنت را در خود جای داده است. وجه تمایز سودوموناسهای فلورسنت از سایر سودوموناسها، تولید پیگمانهایی است که در برابر نور طول موج کوتاه فرابنفش (254 نانومتر) به ویژه در شرایط کمبود آهن خاصیت فلورسانس دارند. به این پیگمانها با خاصیت فلورسنت و محلول در آب سیدروفور و اختصاصاً در مورد سودوموناسها پیووردین یا سودوباکتین گفته میشود. از مهمترین گونه فلورسنت میتوان به سودوموناس آئروژینوزا اشاره کرد. (Amini et al.2012)
سودوموناس آئروژینوزا(Pseudomonas aeruginosa )
سودوموناس آئروژینوزا یک باکتری گرم منفی است که بیشتر در پیرامون ما یافت میشود. این باکتری درآب، خاک و دیگر پیرامونهای نمناک یافت میشود .سودوموناس آئروژینوزا یک بیماری زای فرصت طلب است. این باکتری از سیستم ایمنی افراد ناتوان بهره برده و در آنها عفونت ایجاد میکند. سودوموناس آئروژینوزا سبب عفونتهای مجاری ادراری، سیستم تنفسی، التهاب و آماس پوست، عفونتهای بافتهای نرم ، باکتریمی (وجود باکتری در خون)، عفونتهای استخوان و مفاصل، عفونتهای معده و روده و عفونتهای سیستمیک گوناگون به ویژه در بیماران با سوختگیهای شدید، بیماران دچار سرطان و ایدز که سیستم ایمنی آنها سرکوب شده است، مینماید. همچنین این باکتری ویژه افرادی است که دچار سیستیک فیبروزیس هستند و منبع مشترک عفونت ششها در این افراد است (Gilpin 2008).
اصولاً این باکتری یک پاتوژن بیمارستانی است. این ارگانیسم بیشتر از راه میوهها، گیاهان و سبزیها، عیادت کنندگان و بیمارانی که از دیگر بخشها منتقل میشوند وارد پیرامون بیمارستان میشود. گسترش و انتشار از بیماری به بیمار دیگر از طریق دستهای پرسنل بیمارستان، همچنین تماس مستقیم بیمار با منابع آلوده مانند خوردن آب و خوراک آلوده رخ میدهد (Gilpin et al. 2008).
تشخیص عفونت ناشی از سودوموناس آئروژینوزا با جداسازی و تشخیص آزمایشگاهی رخ میدهد. این باکتری به خوبی روی بیشتر پیرامونهای کشت آزمایشگاهی رشد میکند و روی آگار خونی و آگار آبی ائوزین متیل تیونین جدا میشود. شناسایی این باکتری بر پایه مورفولوژی گرم، ناتوانی در تخمیرلاکتوز (یک واکنش اکسیداز مثبت)، بوی میوه (با مزه انگور) و توانایی رشد در دمای 42 درجه سانتی گراد شناسایی میشود. ویژگی فلوئورسانس آئروژینوزا نیز در تشخیص فوری کلنیهای سودوموناس آئروژینوزا مؤثر بوده و در تشخیص وجود آن در زخمها کمک میکند. کلنیهای باکتری رودی محیط بلاد آگار درشت و موکوئید و بر روی محیط مکانیکی به صورت کلنیهای لاکتوز منفی با پیگمان سبز رنگ است (دشتی زاده ی ، 1393).
مکانیسمهای مقاومت آنتی بیوتیکی در سودوموناس آئروژینوزا
آنتی بیوتیکهایی که برای درمان عفونتهای ایجاد شده توسط سودوموناس آئروژینوزا استفاده میشوند شامل طیف وسیعی از بتالاکتامها از قبیل سفالوسپورینها (سفتازیدیم)، کارباپنمها (ایمیپنم، مروپنم) و مونوباکتامها میباشد. سایر آنتی بیوتیکهای مؤثر در درمان عفونتها، شامل آمینوگلیکوزیدها (از قبیل جنتامایسین، توبرامایسین، آمیکاسین)، کیونولونها (از قبیل سیپروفلوکساسین) هستند که اخیراً از پلی میکسینها (از قبیل کلیستین و پلیمیکسین B) نیز استفاده میگردد. در حال حاضر، میزان مقاومت این باکتری نسبت به آنتیبیوتیکهای مختلف روز به روز در حال افزایش است. در ادامه به توضیح چندین مکانیسم اصلی مقاومت آنتیبیوتیکی در سودوموناس آئروژینوزا پرداخته می شود (Gomez, 2016).
مقاومت ذاتی در واقع میزان عملکرد و قابلیت آنتی بیوتیک را در ارگانیسمها محدود میکند. در باکتری های گرم منفی، مقاومت ذاتی میزان جذب آنتیبیوتیک را محدود میکند. نفوذ پذیری غشاء خارجی سودوموناس آئروژینوزا 100-12 برابر کمتر از سایر باکتریهای گرم منفی، از قبیل اشرشیاکلی است. این نفوذپذیری پایین در سودوموناس آئروژینوزا مشکل جدی را برای نفوذ آنتی بیوتیک ایجاد می کند و بنابراین تنها آنتی بیوتیکهای هیدروفیلیک از قبیل بتالاکتامها می توانند از غشاء عبور کنند. اگرچه نفوذ پذیری پایین غشاء خارجی این باکتری نقش مهمی را در ایجاد مقاومتهای دارویی ایفا میکند اما تنها مکانیسم مقاومت ذاتی این باکتری نمی باشد بلکه سایر مکانیسمهای مقاومت ذاتی، از قبیل پمپ افلاکس و بتالاکتامازهای پری پلاسمیک منجر به مقاومت بالای این باکتری به بسیاری از آنتی بیوتیکهای مصرفی گردیده است. اگرچه مقاومت ذاتی به خودی خود بدون در معرض قرار گرفتن با آنتی بیوتیک در سلول وجود دارد اما مقاومت اکتسابی با در معرض قرار گرفتن با آنتی بیوتیک، جهش ژنی و به دست آوردن ژنهای مقاومتی از طریق عناصر ژنتیکی از قبیل پلاسمیدها ترانسپوزونها و اینتگرونها به دست میآید. اگرچه مسئله بهدست آوردن ژنهای مقاومتی در سودوموناس آئروژینوزا به اندازهی سایر باکتریها رایج نیست اما اخیراً مشاهده شده است که پلاسمید کدکننده کارباپنمازها را کسب کرده است. این پلاسمید قابلیت هیدرولیز اکثر بتالاکتامها از قبیل کارباپنمها را دارد (Gomez, 2016).
یکی از مکانیسمهای رایج مقاومت اکتسابی نسبت به کارباپنمها جهش در ژن oprD است. oprD نوعی پورین اختصاصی در باکتری سودوموناس آئروژینوزا است و کانال ورودی قندها، پتیدهای کوچک و آمینو اسیدهای بازی و بعضی از داروها خصوصاً خانواده کارباپنمها به داخل باکتری میباشد. این پورین اختصاصی بسیار شبیه پورین غیر اختصاصی OmpF در E. coli می باشد. فقدان ژن oprD یا کاهش بیان آن و یا جهش در این ژن منجر به کاهش ورود کارباپنمها به درون باکتری و در نهایت سبب مقاومت سودوموناس آئروژینوزا به کارباپنمها میگردد. همچنین افزایش بیان ژن AmpC مقاومت سودوموناس آئروژینوزا را به بسیاری از بتالاکتامها از قبیل پنیسیلینها، سفالوسپورینها و تا حد کمتری نسبت به کارباپنمها و مروپنمها افزایش میدهد .مقاومت انطباقی توسط شرایط رشد، محرکهای محیطی، استرسهای فیزیکی و شیمیایی القا میشود. از جمله مواردی که مقاومت انطباقی را القا میکنند میتوان به آنتی بیوتیکها، PH، ناکافی بودن موادغذایی و … اشاره کرد (Gomez, 2016).
مکانیسمهای مقاومت به بتالاکتامها
سودوموناس آئروژینوزا به دلیل بیان دائم بتالاکتامازهای AmpC و پمپهای افلاکس و همچنین نفوذپذیری پایین غشاء خارجی، نسبت به بسیاری از عوامل ضد میکروبی از قبیل بتالاکتامها، آمینوگلیکوزیدها و فلوئوروکینولونها مقاوم هستند (8).تولید آنزیم بتالاکتاماز یک مکانیسم اصلی برای مقاومت به آنتی بیوتیک بتالاکتام در سودوموناس آئروژینوزا است. ترانسفرازهای Penicilloyl – serine اتصال آمیدی حلقهی بتالاکتام را از بین میبرد. بنابراین محصولات تولید شده فاقد فعالیتهای ضد باکتریایی هستند
Strateva, Yordanov 2009)).
به طور طبیعی سودوموناس آئروژینوزا به کربوکسی پنی سیلینها و سفتازیدیم حساس است ولی نسبت به سفالوسپورینهای نسل سوم مقاومت نشان میدهد. همانند بعضی از گونهها در خانوادهی اینتروباکتریاسه (از قبیل اینتروباکتر، سراشیا، سیتروباکتر، یرسینیا) سودوموناس آئروژینوزا به کروموزوم کد کننده بتالاکتاماز AmPC که متعلق به رده ی مولکولی C است را تولید می کند. معمولاً این آنزیم در مقادیر کم تولید می شود و باعث مقاومت در آمینوپنیسیلینها و اکثر سفالوسپورین های نسل اول میگردد. بتالاکتاماز AmpC توسط ژن ampC کد می شود.
چهارکار پنیسیلین هیدرولیزکننده بتالاکتاماز در سودوموناس آئروژینوزا یافت شده که به شرح زیر است :
, CARB-4, CARB-3, PSE-4(CARB-1), PSE-1(CARB-2) این آنزیمها متعلق به کلاس مولکولی A و عملکرد گروه 2C است. PSE-1 و PSE-4 و CARB-3 بسیار به هم نزدیک هستند (آنها تنها دریک یا دو آمینواسید با هم تفاوت دارند) ، اما با CARB-4 تنها %3/86 شباهت دارند (Strateva, Yordanov 2009).
بر خلاف PSEsها، ESBLs ها و عملکرد گروه 2b´ منجر به افزایش مقاومت نه تنها به کربوکسی پنی سیلینها میشود بلکه منجر به ایجاد مقاومت نسبت به طیف وسیعی از سفالوسپورینها (از قبیل سفتازیدیم، سفپیروم) و آزترونام میشود. به جز آنزیمهای TEM و SHV شناخته شده در خانوادهی اینتروباکتریاسه در سودوموناس آئروژینوزا آنزیم های PER (اغلب در نمونههای کلینیکی از ترکیه)، VEB (از جنوب شرق آسیا، فرانسه)، GES/IBE (فرانسه، یونان و جنوب افریقا) و BEL شناسایی شدند ( Strateva , Yordanov 2009).
SHV-2a در سال 1995 در فرانسه شناسایی شد. این آنزیم به شدت سفالوسپورینهای نسل چهارم را هیدرولیز میکند. همچنین SHV-5 و SHV-12 در سودوموناس آئروژینوزا در تایلند یافت شدند. SHV-5 مقاومت بالایی را نسبت به سفتازیدیم و مونوباکتامها ایجاد میکند. آنزیمهای TEM جدا شده از سویههای سودوموناس آئروژینوزا : TEM-2، TEM-4، TEM-21 و TEM-24 هستند. به نظر میرسد که ژنها برای TEM و SHV نوع ESBL در سودوموناس آئروژینوزا از طریق انتقال ژن از اینتروباکتریاسهها هستند.PER-1 اولین ESBL شناسایی شده در سودوموناس آئروژینوزا بود که در سال 1991 در فرانسه از نمونه کشت ادرار جدا شد. اخیراً گسترش ژن blaPER-1 در بین نمونه های سودوموناس آئروژینوزا در ترکیه گزارش شده است. از سایر نقاط جغرافیایی می توان به ایتالیا، بلژیک و هلند اشاره کرد. آنزیم PER-1 توسط مهار کننده های بتالاکتاماز و ایمیپنم ها مهار میشوند. یکی دیگر از انواع مولکولی ESBL ها، آنزیم های VEB هستند که اولین بار در فرانسه در سال 1991 جدا شد. بعدها Girlich و همکاران در سال 2002 شیوع بالاتری (93%) از ژن های bla VEB-like در نمونه های کلینیکی مقاوم به سفتازیدیم در بیمارستان تایلند را اعلام کردند. در طی این مطالعه، ژن جدید blaVEB-2 شناسایی شد. VEB-2 تنها یک آمینواسید در قسمت خارجی سایت فعال آنزیم VEB-1 تفاوت دارد. (Strateva, Yordanov 2009).
در قرن بیستم، خانواده ی جدیدی از ESBL ها توصیف شد(GES). GES-1 و GES-2 در فرانسه و برزیل و در جنوب افریقا یافت شدند. آنزیم GES-2 از جهش آنزیم GES-1 منشأ میگیرد. همانند GES-1، GES-2 در موقعیت 68 و 238، سیتئین خود را از دست داده است که منجر به ایجاد پل دی سولفید می شود. GES-2 100 برابر فعالیت کاتالیکی آن به ایمی پنم نسبت به GES-1 بیشتر است. همچنین آنزیمهای GES-5 و GES-9 در سال 1999 در فرانسه شناسایی شدند. آنزیم GES-5 به میزان بیشتری پنیسیلینها را هیدرولیز می کند. ژن bla GES-5 بر روی اینگرون کلاس یک قرار گرفته است و منجر به مقاومت به آمینوگلیکوزیدها می شود. همچنین آنزیم GES-9 تنها در یک آمینواسید با GES-1 متفاوت است. همچنین IBC-2 و GES-8 در سال 2001 در یونان در نمونههای کلینیکی سودوموناس آئروژینوزا یافت شد. تولید این بتالاکتاماز مقاومت به سفتازیدیم و سایر اکسیایمونوسفالوسپورین ها را ایجاد می کند و توسط ایمیپنم و تازوباکتام مهار میشود. ژنهای کد کننده ESBLنقش مهمی را در ایجاد مقاومتهای آنتیبیوتیکی ایفا میکنند و انتخاب آنتی بیوتیک مناسب برای درمان عفونتهای ناشی از سودوموناس آئروژینوزا را مشکل میکنند. پلاسمیدها و اینتگرونها فاکتورهای مهمی در ایجاد مقاومت هستند. در همین رابطه، موقعیت پلاسمیدها برای اکثر ژنهای کدکننده آنزیمهای TEM و SHV در سودوموناس آئروژینوزا اثبات شده است. اگرچه ژن های کدکننده بتالاکتامازهای کلاس B و کلاس Dبر روی اینتگرونهای کلاس یک قرار دارندStrateva , Yordanov 2009)).
اکساسیلینازها (آنزیم های نوعOXA) متعلق به گروه مولکولی D و عملکرد گروه 2d است. آنزیمهای کلاسیک OXA (OXA-1, OXA-2, OXA-10) باعث مقاومت به کربوکسیپنیسیلینها میشوند. همچنین مقاومت به تیکارسیلین و پیپراسیلین ناشی از تولید آنزیم های OXA-2 نسبت به زمانی که OXA-10 و OXA-1 تولید میشوند بسیار کمتر است. اکساسیلینازهای هیدرولیز کننده سفتازیدیم اهمیت کلینیکی بسیار زیادی دارند. همچنین آنها سفوتاکسیم موکسالاکتام را نیز هیدرولیز میکنند. به استثناء OXA-18 فعالیت این آنزیمها توسط مهارکنندههای بتالاکتاماز (تازوباکتام) مهار نمیشود.OXA-11 ، OXA-14 و OXA-19 فعالیت سفتازیدیم را تحت تأثیر قرار میدهند. در حالیکه OXA-17 سفوتاکسیم را تحت تأثیر قرار میدهد. به طور کلی OXA-10 مقاومت پایینی را نسبت به سفالوسپورین های نسل چهارم نشان میدهند. این در حالیست که نسبت به نسل سوم سفالوسپورینها بسیار مقاوم هستند. به جز OXA-15 و OXA-32 سایر اکسیلینازها از OXA-10منشأ گرفته اند. طیف وسیعی از اکسیلینازها توسط پلاسمیدها و اینتگرونها کد میشوند و این افزایش شیوع ESBLهای گروه D در سودوموناس آئروژینوزا کمک میکند. یکی دیگر از گروه های ESBL در سودوموناس آئروژینوزا آنزیم های هیدرولیز کننده کارباپنمها هستند که تحت عنوان MBLS به دلیل حضور 2n2+در هسته فعال آنها شناخته میشوند. آنها متعلق به گروه مولکولی B هستند. تولید کارباپنمها باعث مقاومت به تمام بتالاکتامها از قبیل کارباپنمها، اپمیپنمها و مروپنم میشود و تنها آزترونام تحت تأثیر MBLSها قرار نمیگیرد. فعالیت آنزیمهای هیدرولیزکننده کلاس B کارباپنمها توسط تازوباکتام مهار نمیشود. انواع MBLS که در سودوموناس آئروژینوزا شناسایی شدند شامل IMP ، VIM، SPM ، GIM میباشند. اولین کارباپنماز در سودوموناس آئروژینوزا در سال 1992 IMP-1 بود. 11% از کل نمونه های مورد مطالعهی Senda در سال 1996 ژن bla IMP-1P حمل می کردند. این ژن بر روی یک پلاسمید 36kb قرار گرفته است. اخیراً IMP-1 از سویههای سودوموناس آئروژینوزای مقاوم به کارباپنم در بیمارستان سنگاپور گزارش شده است .از سال 2000 تا 2001 سایر واریتههای IMP در سایر باکتریهای گرم منفی در جهان یافت شد. ژن bla IMP-7 در میان نمونههای کلینیکی سودوموناس آئروژینوزا در کانادا و سنگاپور یافت شد و blaIMP-13 در ایتالیا، و در سال 2002، IMP-16 در سویههای سودوموناس از برزیل و IMP-18 در امریکا یافت شده است ( Strateva , Yordanov 2009).
سودوموناس آئروژینوزا پتانسیل بیان 12 نوع تراوشی چند دارویی تحت عنوان MEX (Multiclruy efflux system) را دارد. از میان 5 پمپ به نامهای MexAB-oprM، MexCD-oprY، MexEF-oprN، MexXY-oprM، Mexdk-oprM از مهمترین عوامل مقاومت به آنتی بیوتیکها هستند. MexAB-oprM تنها پمپ تراوشی است که در سویههای وحشی سودوموناس آئروژینوزا بیان میشود و در مقاومت ذاتی این باکتری نقش دارد. سایر پمپها بر اثر بروز جهش، بیان شده و در مقاومت اکتسابی این باکتری به برخی از آنتیبیوتیکها نقش دارند. سیستمهای انتقالی Mex به خانواده RDN (Resistance Nodulation Dirision cell family) تعلق دارند. اعضای این خانواده با به کارگیری نیروی محرکه پروتونی غشا ترکیبات ضد میکروبی را از سلول خارج مینمایند .ناقلین RNA از سه بخش اساسی تشکیل شده است. قسمت اول در غشای سیتوپلاسمی قرار دارد و آنتی پورتو پروتون- دارو می باشد. قسمت دوم در خش پری پلاسمیک، یک پروتئین غشایی ادغام شده است و بخش سوم یک کانال پروتئینی واقع در غشای خارجی میباشد. این قسمت موجب خروج دارو از سیتوپلاسم به محیط خارج میگردد.Mex B ژن مسئول تشکیل پروتئین آنتی پورتو پروتون- دارو در پمپ mex AB-oprM میباشد. این پمپ عامل مقاومت به بتالاکتامها، فلوروکینولونها، تتراسایکلینها، ماکرولیدها، کلرامفنیکلها، نورپیوسین و تریمتوپریم میباشد. همچنین قادر است طیف وسیعی از رنگها، دترجنتها، مهارکنندههای بیوسنتز اسید چرب، حلالهای مواد آلی را نیز تراوش نماید. کینولونها عوامل ضد باکتریایی وسیع الطیف خوراکی هستند که به صورت گسترده مورد استفاده درمانی قرار میگیرند. این آنتیبیوتیکها یک گروه جدید از آنتیبیوتیکهای سنتزی هستند و مشتقاتی از نالیدیکسیک اسید میباشد. کینولونها مولکولهای آب دوست کم وزنی هستند که همانند سازی DNA را بدون اثر بر روی سنتز RNA یا پروتئین در باکتری فلوروکینولونها به دلیل مهار دو آنزیم DNA ژیراز و توپوایزومراز 17 میباشد.DNA ژیراز در باکتری های گرم منفی و توپوایزومراز 17 در باکتریهای گرم مثبت نسبت به فلوروکینولون ها حساستر میباشند. هر دو این آنزیمها تترامر ولی با جفت زیر واحدهای متفاوت هستند. زیر واحدهای GyrA و GyrB از DNA ژیراز همولوگ ParC و ParE از توپوایزومراز 17 میباشند. در میان نسل کینولونها از جمله سیپروفلوکساسین، نورفلوکساسین، لوفلوکساسین و اوفلوکساسین میباشند که بر روی طیف وسیعی از باکتریها مؤثر هستند. سیپروفلوکساسین تنها فلوروکینولونی است که بالاترین اثر مهاری را علیه سودوموناس آئروژینوزا دارا می باشد. با این وجود توصیه نمیشود که به عنوان تنها دارو برای درمان استفاده شود. زیرا این ارگانیسم به راحتی در مدت درمان مقاوم میشود(8).بسیاری از نمونههای کلینیکی سودوموناس آئروژینوزای مقاوم به ایمیپنم فاقد OprD هستند. فقدان OprD مقاومت به کارباپنمها را ایجاد میکند. انتخاب سویههای سودوموناس آئروژینوزا با ایمیپنم نسبت به درمان با سفتازیدیم، پیپراسیلین یا سیپروفلوکساسین رایجتر است (Robert, Speert 2000).
مکانیسم های مقاومت نسبت به آمینوگلوکوزیدها
چندین گروه از مکانیسمهای مقاومت نسبت به آمینوگلوکوزیدها به شرح زیر است: تغییر آنزیمها، نفوذپذیری پایین غشاء خارجی، پمپ افلاکس و تغییر هدف (Robert, Speert 2000).
AMEs به فسفات یا آدنیل مولکول آنتی بیوتیک اتصال مییابد و بنابراین قدرت اتصال آنتی بیوتیکها را به هدف در سلول باکتری کاهش میدهد. AMEs ها توسط پلاسمیدها کد میشوند و به گروه تقسیم می شوند: آمینوگلیکوزید فسفوریل ترانسفراز (APHs)، آمینوگلیکوزید آدنیل ترانسفراز (ANTs یا AADs) و آمینوگلیکوزید استیل ترانسفراز (AACs). اغلب AMEs هایی که سودوموناس آئروژینوزا بیان میکند به شرح زیر است : II AAC(6´)- که منجر به مقاومت نسبت به جنتامایسین، توبرامایسین میشود.
I-AAC(3) که منجر به مقاومت نسبت به جنتامایسین میشود، II-AAC(3) (مقاومت نسبت به جنتامایسین، توبرامایسین)، I- AAC(6´) (مقاومت به توبرامایسین و آمیکاسین) و I- ANT(2´) (مقاومت به جنتامایسین و توبرامایسین) (Robert, Speert 2000).
اخیراً متیلاسیون 16S rRNA ،یک مکانیسم مقاومتی در میان باکتریهای گرم منفی خانواده اینتروباکتریاسه و همچنین سودوموناس آئروژینوزا ایجاد کرده است. ژنهای دخیل در این فرآیند اغلب بر روی ترنسپوزون ها با یک پلاسمید قابل انتقال قرار گرفته اند. که این می تواند موجب گسترش جهانی این مکانیسم مقاومتی جدید شود. اولین آنزیم متیلاز 16S Rrna ، RmtA نامیده میشود که اولین بار در سال 2003 از نمونه های کلینیکی سودوموناس آئروژینوزا s مقاوم به آمینوگلوکوزید در ژاپن گزارش شد. این آنزیم سطح بالایی از مقاومت را نسبت به تمام آمینوگلوکوزیدها از قبیل آمیکاسین، توبرامایسین، کانامایسین و جنتامایسین ایجاد میکند. همچنین RmtD، در سال 2005 در برزیل از سویههای مقاوم سودوموناس آئروژینوزا شناسایی شد. این آنزیم نیز علیه آمیکاسین، توبرامایسین و جنتامایسین مقاومت ایجاد میکند (Robert, Speert 2000).
مکانیسم های غیر آنزیمی دخیل در ایجاد مقاومت نسبت به آمینوگلوکوزیدها
اخیراً ElʼGarch و همکارانش تأثیر مکانیسمهای غیر آنزیمی مختلف سودوموناس آئروژینوزا را بررسی کردند. یافته های آنها نشان میدهد که افزایش میزان جهش در این باکتری منجر به افزایش تدریجی مقاومت نسبت به آمینوگلیکوزیدها میشود. چهار ژن gal U ، nuo G ، mex Z ، rpl Y در ایجاد تدریجی مقاومت نسبت به آمینوگلوکوزیدها دخیل می باشند. ژن gal U در سودوموناس آئروژینوزا برای سنتز هسته ی LPS مورد نیاز است و غیر فعال شدن آن منجر به تولید مولکول های LPS فاقد باندهای A و B پلی ساکاریدی در باکتری میشود. بر طبق مطالعه ای که Kadurugamuwa در سال1993 انجام داد مشخص گردید که فقدان باندهای A و B موجب تضعیف اتصال آنتی بیوتیک به سطح سلول و در نتیجه تضعیف عملکرد آن میشود(7). بیان ژن جهش یافته nuo Gدر عملکرد اپران nuoABDEFGHIJKLMN که آنزیم نوع I ، NADH اکسی ردوکتاز را کد می کند اختلال ایجاد میکند. غیرفعال سازی این آنزیم منجر به تحلیل رفتن انرژی منشأ شده و در نتیجه جذب آمینوگلوکوزید کاهش مییابد. غیر فعال شدن رپرسور ژن mexZ منجر به افزایش بیان ژن mexY و تولید بیش از اندازه ترانسپورتر MexY میشود. همچنین سرکوب ژن rplY ، که پروتئین L25 ریبوزومی را کد میکند منجر به افزایش عملکرد سیستم افلاکس MexXY-OPrM و حساسیت بالا نسبت به آنتی بیوتیکهای بتالاکتام میگردد. این نتایج نشان میدهد که چطور سودوموناس آئروژینوزا به تدریج نسبت به آنتی بیوتیکها مقاوم میشود (Robert, Speert 2000).
تعداد صفحات | 88 |
---|---|
شابگ | 978-622-378-309-8 |
.فقط مشتریانی که این محصول را خریداری کرده اند و وارد سیستم شده اند میتوانند برای این محصول دیدگاه(نظر) ارسال کنند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.