154,000 تومان
تعداد صفحات | 110 |
---|---|
شابک | 978-622-378-223-7 |
ناموجود
فصـل اول 13
مقدمه 13
فصـل دوم 15
پوشاک 15
پوشاک، اهمیت و عوامل مؤثر بر شکل گیری شاخه های آن در تاریخ ایران 16
تاریخچه و معیارهای لباس از دیدگاه ایرانی 19
فصـل سوم 27
مد و تاریخچه آن 27
تعریف مد و مدگرایی 28
علل و عوامل پیدایش مد 29
همانند سازی 29
رقابت و چشم و هم چشمی با دیگران 30
مدگرایی و التزام ناشی از دوستی 30
همدگرایی و جلب توجه دیگران 30
مدگرایی و تشخص طلبی 31
گستره مد 31
کار کردها و پیامدهای مد 32
نقد و بررسی مد 33
تاریخچه مدگرایی در ایران 35
مد و مدرنیسیم 35
مد، لباس و تهاجم فرهنگی 36
نقش تولید کنندگان در اشاعه مد 39
نقش رسانه ها و ترویج مد 39
ضرورت برگزاری نمایشگاههای هنری مد و لباس 39
فصـل چهارم 43
لزوم توجه به مد و فشن اسلامی 43
اسلام و مسأله مد و لباس 44
مد اسلامی 46
نظر اسلام پیرامون مد و فشن 47
مد اسلامی و سبک زندگی اسلامی 52
هنر اسلامی و سبک زندگی اسلامی 53
راهکارهایی جهت حفظ و اعتلای مد اسلامی 55
جایگاه مد در فرهنگ 57
فصـل پنجم 59
طراحی مد لباس 59
اصول نظری طراحی لباس زنانه در ایران 60
موازین و بایدها و نبایدهای شرعی 61
رابطه لباس با فرهنگ 64
ساختار لباس زنانه در ایران 67
پژوهشی در رنگ و پوشش های رنگی در اسلام 68
زرد 68
آثار زیستی – روانی رنگ زرد 69
سبز 70
آثار زیستی و روانی رنگ سبز 70
سفید 71
جاده های سفید 71
مد و روان شناسی 73
تعریف فخر 74
درمان فخر 75
نتیجه گیری در مورد مد اسلامی 80
فصـل ششم 83
مد و معماری 83
آستانه های جدید سال ۱۹۹۰ و فراتر 84
پناهگاه 86
هندسه 87
پوسته سازه ای 90
حجم سازی 91
هویت 93
استراتژی های وابسته 93
پوشش 93
پليسه زنی 94
چاپ 95
چین دار کردن 97
فولدینگ 98
بافتن 100
آویزش (تعليق) 101
هم نهشتی 103
منـابع و مآخـذ 107
منابع فارسی 107
منابع غیر فارسی 110
تمدن ایران در طول ادوار تاریخی مختلف، دارای یکی از پوشاک است که حتی امروزه با وجود تأثیرات قابل توجه از سبک های غربی همچنان خصلت متمایز خود را حفظ نموده است. این الگوی پوشش بر پایه ی فرهنگ، هنر، جهان بینی، زیست بوم، شیوه معیشت و اوضاع سیاسی و روابط این سرزمین با سایر فرهنگ ها و تمدن ها و اقوام شکل گرفته و همواره متضمن درون مایه ای است که آن را به عنوان پوشش ایرانی، هویت می بخشد.
با این وجود ساختار نظری مدونی برای شناخت بنیان های فکری این سبک طراحی وجود ندارد. این در حالی است که توصیه های دینی و اعتقادی، گزاره های زیباشناختی درباره لباس و تیز شکل لباسها حکایت از تسلط بکت اسلوب مشخص بر طراحی آنها دارد که میتواند به عنوان مبنایی برای طراحی لباس به سبک ایرانی و در عین حال متناسب با نیازهای امروزی جامعه مورد استفاده قرار گیرد.
این مطالعه در این جهت صورت گرفته است که با تبیین اصول ارزشی فرهنگی و زیباشناختی که بر پوشش زنانه حاکم است و براساس مستندات تاریستی که درباره پوشش زن در ایران وجود دارد، از آن برای تدوین اصول و قواعدی استفاده کند که در طراحی لباس به سبک ایرانی به کار رفته است. بدین منظور ابتدا لازم است مفهوم پوشاک و لباس در فرهنگ ایران روشن شود و سپس عوامل مؤثر بر شکل گیری لباس در ایران مورد بررسی قرار گیرد و در نهایت با توجه به مسیر تاریخ پوشاک بانوان در ایران، کلیات مشترک لباسها به عنوان اصول و مبانی فکری طراحی لباس به اسلوب ایرانی اسلامی دسته بندی و تدوین شود.
پوشاک، اهمیت و عوامل مؤثر بر شکل گیری شاخه های آن در تاریخ ایران
لباس به وسیله¬ای اطلاق میشود که توسط آن تمام یا بخش هایی از بدن با اهداف مختلفی پوشانده میشود.
شکل و فرم لباس در هر فرهنگی تابع تعریف و هدف آن فرهنگ از به کار گرفتن لباس است.
در زبان فارسی واژه «پوشاک که از مصدر پوشیدن، گرفته شده که به معنی پنهان کردن و از نظر دور کردن است. آنچه از واژه های پوشش، پوشاک و پوشیدن فهمیده میشود، این است که لباس وسیله ای است برای پنهان کردن تن و نمایاندن آن به نظر میرسد مقصود و هدفی که مردم ایران از لباس در نظر داشته اند به طور مستقیم در معنای این واژه جلوه گر شده است.
اگر به ریشه کلمه لباس هم رجوع کنیم شبیه همین نکته را خواهیم یافت. مصدره “لیس” در عربی به معنای به اشتباه افتادن و چیزی را با چیز دیگر همانند پنداشتن و چیزی را به جای چیز دیگر گرفتن است و ليس در عربی به معنی شبهه و اشکال و عدم وضوح آمده است.
در زبان فارسی نیز تلبيس و التباس به معنی عوض کردن و به صورت دیگر در آوردن و به اشتباه انداختن به کار رفته است. از این منظر الیاس وسیله ای است برای از نظر دور داشتن شکل اصلی بدن و تغییر شکل دادن آن و آن را به شکل و گونهای دیگر در آوردن و وسیله ای برای از بین بردن وضوح و مشخصات بدن، اینجا نیز می¬بینیم که فرهنگ یک قوم چگونه در زبان آن مستر و متجلی است. (حداد عادل، ۱۳۶۳، ص. ۴۱)
در ایران از دوران باستان تاکنون، لباس از اهمیت خاصی برخوردار بوده و در اوستا و متون مربوط به ایران باستان به بهانه های مختلف از آن سخن به میان آمده است.
متون تاریخی مربوط به ادرار باستانی و نیز دوره اسلامی، از لباس ایرانیان به تفصیل یاد نموده و ایرانیان را ملتی خوش پوش و برازنده توصیف کرده اند. گفته شده است که جنس و زیبایی لباس در ایران به پوشنده آن اعتبار می بخشد و هر چه فرد لباس بهنری داشته باشد به همان درچه مورد توجه و احترام است. هم چنین پوشاندن بدن، نشانه شرم و حیا بوده است. استرایرن Strabo (سده یکم قبل از میلاد) مینویسد:
ایرانیان اگر بخشی از بدنشان برهنه باشد آن را بی شرمی میدانند و همیشه لباس بلند می پوشند: بیشتر مردم قبایی می پوشند که تا ساق پا را میپوشاند» (غیبی، ۱۳۸۴، ص. ۱۲۴). از نظر اسلام نیز میان حيا و پوشش، رابطه تنگاتنگی وجود دارد: به تعبیر بهنر، پوشش به خصوص درباره زن از لوازم حیا است، با گذشت زمان و تحولات بسیاری که در زندگی مردمان این سرزمین روی داده است، نه تنها از اهمیت پوشاک کاسته نشده بلکه تا امروز جزو مسائل مهم مملکتی به شمار میرود و به خصوص در سده اخیر لباس بارها به موضوع اصلی سیاستهای روز تبدیل شده است.
تلقی هر جامعه ای از لباس به عوامل مختلفی از جمله شرایط اقلیمی و جغرافیایی، شیوه های معیشت و تولید، نظام دینی و اعتقادی، نوع حکومت ها و جنگ ها و نیز تاثیرات سایر ملت ها در جریان تبادلات اقتصادی یا تاخت و تازها بستگی دارد. با این توصیف میتوانیم بگوییم مؤلفه های مؤثر بر فرم و ترکیب لباس در طول تاریخ کشور عبارت اند از:
الف. نحوه زندگی، اسکان و اوضاع اجتماعی
نوع زندگی یکجانشینی یا کوچ نشینی، هم چنین زندگی در شهر که سازو کار پیچیده تری دارد و نیازمند تقسیمات متعدد اجتماعی است با زندگی روستایی با قبیله ای متفاوت است و این تفاوت در وجه عینی، خود را در لباس نمایان میسازد، به طوری که لباس مردمان شهرنشین تنوع و طبقه بندی های حساب شده تری نسبت به جوامع کوچک ایلی با روستایی دارد.
ب. جنگ ها و اوضاع سیاسی و نوع حکومت
حکومت ها همواره اولین پایه گذاران تغییر و تحولات لباس بوده اند. گاهی پوشیدن لباسی به دلایل سیاسی یا دینی و مذهبی ممنوع با تبلیغ شده است.
در تاریخ ایران نیز این گونه سیاستها همواره وجود داشته است. اگرچه درباره لباس زنانه، سیاستها بر لباس بیرونی متمرکز بوده و لباس اندرونی بیشتر تابع عرق و سنت های جامعه بوده است. هم چنین در جریان جنگ ها و فرحات با برخی از صنایع مربوط به ساخت پوشاک نابود میشد با صنعت های جدیدی پا میگرفتند، هم چنین ملل فاتح و مغلوب متقابلا از پوشاک همدیگر تأثیر میگرفتند.
ج. شرایط و اوضاع اقتصادی و پیشرفت تکنولوژی
اقتصاد همواره خود را در سبک زندگی افراد و پوشاک که از مظاهر آن است نشان میدهد؛ بنابراین دوره های پر رونق و شکوفای اقتصادی سبب افزایش تنوع، ظرافت و ارزش مادی لباسها میشود. هم چنین پیشرفت تکنولوژی تأثیر مستقیمی بر یافته ها و منسوجات هر جامعه ای دارد. به این ترتیب مادامی که تولید منسوجات در پیشرفته ترین شکل زمان خود رواج داشت، لباس تیز از ظرافت، زیبایی و تنوع قابل توجهی برخوردار بود و در نتیجه این پیشرفت، پارچه های بافت ایران به نقاط مختلف جهان متمدن نیز صادر میشد
د. اعتقادات مذهبی و آداب و رسوم
میتوان گفت آنچه سبب شباهت فرهنگ پوشاک در نقاط مختلف کشور شده است تا حد زیادی متاثر از اعتقادات مذهبی مشترک اقوام مختلف ساکن در فلات ایران است.
بدین ترتیب تمام اقوام ایرانی عامل «پوشیدگی، را در لباسهای خود مورد توجه قرار میدهند. به عبارتی در هر دو محور هم زمانی و در زمانی مؤلفه های مذهبی در پوشاک لحاظ میشود به طوری که در طول دوره اسلامی پوشش زنانه مطابق با احكام اسلامی طراحی و دوخته شده است. اگرچه مطایق ساختار اجتماعی و مذهبی ایران باستان، زنان این دوره نیز پوشش کامل داشتند.
ه، نظام طبقاتی حاکم بر جامعه
تقسیم بندی های اجتماعی از ضرورت های جوامع متمدن است. این تقسیم بندی ها که عمدتا بر تقسیم وظایف استوار است منجر به ایجاد طبقات مختلف میشود.
با طبقاتی شدن ساختار جامعه ظواهر مربوط به هر طبقه حالت انحصاری پیدا میکنند. در واقع هر طبقه توسط رنگ با فرم لباس خود را از سایر طبقات متمایز میکند.
در ایران لباس زنان طبقات بالای اجتماع که معمولا مرفه بودند، ظریف تر و بلندتر از لباس سایر طبقات بوده است، زیرا این زنان در فعالیت های روزمره شرکت داشتند و لباسشان جنبه تشریفاتی و تمایزیخش داشت. طبقات متوسط اجتماع در عین اینکه به پوشیدگی بدن خود اهمیت می داد اما با توجه به نوع فعالیت ها لباسهای مستحکم تری را که از نظر اقتصادی نیز به صرفه باشد ترجیح می دادند.
طبق شواهد موجود تنها زنان مربوط به طبقه رقاصگان با هنرپیشگان که نیاز به نمایش بدن خود داشتند، لباسهای بدن نما با نیمه عریان به تن میکردند.
و. روابط فرهنگی، اقتصادی و سیاسی با سرزمین های مجاور
فرهنگ ها یک کل پسته، بدون ارتباط با جهان بیرون نیستند، بلکه همواره در حال تعامل با فرهنگهای دیگر هستند. این تعامل در سایه روابط و مبادلات اقتصادی با روابط سیاسی کشورهای مختلف صورت میگیرد. پوشاک زنان در ایران در دوره های مختلف از پوشاک فرهنگهای مغلوب یا غالب تأثیر پذیرفته است. اما با آغاز وابستگی به اروپا لباس در ایران به طور کامل تحت تبعيت مدهای غربی قرار گرفت.
تاریخچه و معیارهای لباس از دیدگاه ایرانی
پدید آمدن پوشاک امری تصادفی با خواستی فردی نبوده است. همان طور که گفته شد پوشاک بر مبنای تفکرات و نیازهای اقلیمی، مادی و معنوی اقوام به وجود آمد و آیینه تمام نمایی از تاریخ زندگی بشر شد و در طی قرون و اعصار، در سرزمین های گوناگون شکل گرفت و تحول یافت.
نظم و هماهنگی پوشاک دوران باستان، در قرون وسطی جای خود را به شکل و ظاهری شکوهمند داد. اما این لباسها در عهد رنسانس پر زرق و برق تجملی جلوه کردند و در عصر نوین شکلی نامشخص و رمزگونه به خود گرفتند.
فرهنگ ایرانی از جمله فرهنگهایی است که همواره در خود تنوع بسیار زیادی را در خصوص پوشاک گروههای مختلف اجتماعی پذیرفته است. این گوناگونی و تنوع، نه فقط در گروههای قومی با مذهبی، بلکه در میان طبقات متعدد اجتماعی بر حسب جایگاه اقتصادی، سیاسی، جنسیتی و کار کردی خود در طی زمان به وفور دیده شده است. اولین پوشاک در فرهنگ ایران باستان، حالت اسطوره ایی دارند؛ به گونهای که فردوسی بر این باور است که کیومرث سرمنشا استفاده از خز حیوانات به عنوان لباس بوده است.
بنابراین، کیومرث پادشاه سلسله پیشدادیان معمولا لباس پلنگ میپوشیده است.
از نظر عمر خیام نیز، پیدایش اولین لباسها با شاه هوشنگ بوده است، اما تابیدن و نساجی به دوران شاه طهمورث مربوط میشود. بنابر اسناد و سنگ نبشته های به جا مانده از دوران باستان، در دوره های مختلفی از تاریخ، ایرانیان پیشتاز پوشاک در جهان به شمار می رفته اند. این پیشتازی هم مربوط به قبل از اسلام در ایران میشد و هم بعد از اسلام، تصاویر حکاکی شده بر روی سنگ ها و آثار تاریخی به جا مانده از بوتان، روم، چین و نشان میدهد، که شاهزادگان و بزرگان آنان برای تفاخر خود، لباسهای ایرانی بر تن میکردهاند. (شریعتی پناهی، ۱۳۷۲ ۔۵۵)
همچنین در عصر صفویه، که ایران دوران شکوفایی را طی میکرد، شواهد موجود است که درباریان اروپایی در موطن خود لباس ایرانی به تن میکردند.
برای مثال تاورنیه ، جهانگرد مشهور فرانسوی با هدایایی به دربار شاه عباس آمد و در بازگشت به فرانسه، لباسهای ایرانی را در دربار ورسای رواج داد که تا مدتها درباریان فرانسه از آن استفاده میکردند.
همه این شواهد نشانگر قوت و نفوذ فرهنگ ایرانی در ملل آن عصر بود برعکس در زمان قاجار که ضعف و درماندگی فرهنگی کشور هویدا بود باعث شد که نوع پوشش اروپائیان برای ایرانیان تفاخر باشان همچنین، بر مبنای تحلیل هایی که از علل و عوامل اصلی در فتح ایران بوسیله مسلمانان بر میشمارند، از جمله قرابت و نزدیکی اندیشه¬های اسلامی با فرهنگ ایران باستان مطرح است.
شاید یکی از مهمترین این قرابت¬ها از لحاظ فرهنگی نیز مربوط به نوع پوشش، و به ویژه حجاب زنان باشد به گواه استاد تاریخی، زنان ایرانی حتی قبل از ورود اسلام، چادری مستطیلی میپوشیدند و معمولا لباسهایی را بر تن میکردهاند که همه بدن آنها را بپوشاند. معمولا از رنگ های روشن استفاده میشده است و حتی از سربندهایی برای پوشش سر و موها نیز استفاده میکردند، به همین دلیل و به علت تطبيق تعالیم اسلام در مورد پوشش با فرهنگ ایران، این تعالیم به خوبی توانست در این بستر فرهنگی شکوفا شده و با توجه به تنوع قومیتی و اقلیمی ایران زمین، تنوع و زیبایی منحصر به فردی از لحاظ پوشاک در سرتاسر این سرزمین را بر مبنای ارزشهای ایرانی اسلامی خلق کند. به همین دلیل است که هنوز هم بر مبنای همان سنت، از لباسهای زیبای کردی، لری، ترکمن، گیلک و… نام برده میشود که همه آنها با حفظ معیارهای ایرانی اسلامی، زیبایی و تنوع خاصی به پوشاک این مرز و بوم بخشیده اند.
تاریخ لباس بخشی از تاریخ تمدن است که در آن تحولات شکل و فرم لباسی از قدیمی ترین ایام تا زمان خاصی مورد بررسی و مطالعه و تحقیق قرار میگیرد و با تغیر این نوع پوشاک تحولات فرهنگی و اجتماعی آن جامعه نیز دستخوش تغییر و تحول میگردد در هر جامعه مطالعه این بخش از تاریخ رازهای نهفته ای در مورد آن دوران را برای ما روشن میسازد. به طور یقین تحول لباس در قرون متمادی در نتیجه ذوق و سلیقه و حسن زیبایی و تجمل پرستی انسان به وجود نیامده بلکه عوامل گوناگونی در ابتدا بشر را در تغییر نوع پوشاک یاری رسانده اند.
تعداد صفحات | 110 |
---|---|
شابک | 978-622-378-223-7 |
.فقط مشتریانی که این محصول را خریداری کرده اند و وارد سیستم شده اند میتوانند برای این محصول دیدگاه(نظر) ارسال کنند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.