کتاب فرزند ‏ایل ‏قشقایی

کتاب فرزند ‏ایل ‏قشقایی

336,000 تومان

تعداد صفحات

240

شابک

978-622-5572-06-5

نویسنده:

فهرست
عنوان صفحه
تقدیم به 5
مقدمه 11
فصـل 1 15
ایل قشقایی 15
فصـل 2 67
آداب و رسوم قشقایی 67
فصـل 3 121
فرهنگ و هنر ایل قشقایی 121
فصـل 4 165
ورزش های بومی سنتی ایل قشقایی 165
فصـل 5 183
مفاخر ایل قشقایی 183
فصـل 6 208
طایفه دره شوری 208
منـابع و مآخـذ 237

 

 

کشور ایران به علت موقعیت جغرافیایی خاص خود، همیشه پل ارتباطی بین شرق و غرب بوده و نقش مهمی را در تاریخ خاورمیانه و سرزمین‌های دیگر داشته است؛ به‌گونه‌ای که با پذیرش یا عدم پذیرش اقوام گوناگون در این منطقه و تاثیرگزاری در روابط اجتماعی آنان، باعث تغییر و دگرگونی¬های اساسی در تاریخ و جغرافیای ایران بزرگ و آسیا شده است. حدود ایران بزرگ در قدیم از شرق به رود سند در هندوستان از غرب به بین¬ اللنهرین از شمال به آمودریا( جیحون)، ترکمنستان، دریای خزر و ماورای قفقاز و از جنوب به خلیج‌فارس و دریای عمان منتهی می¬شده و مساحت آن قریب به 000/600/2 کیلومترمربع بوده است.
به این سرزمین پهناور، اقوام مختلفی واردشده و گروهی از آن گذر کرده‌اند. گروهی از اقوامی که واردشده و مانده‌اند قوم قشقایی بوده‌اند که طی دوره‌های گوناگون تاریخی از سرزمین‌های حاشیه¬ای ترکستان وابسته به ایران بزرگ به فلات ایران کوچ کرده، قرنها پیش در جنوب ایران ساکن شده‌اند.
اگر همه مفروضات جغرافیایی، تاریخی، زبانی و لغوی را که حاصل تلاش محققین است مطالعه کنیم، به این نتیجه می‌ترسیم که سرزمینی به نام قشقا و طایفه‌ای به اسم قشقه و رودخانه‌ای به نام قاشقا (کاشکا) و زبانی ترکی با گویش قشقه ­ای در ترکستان قدیم و ازبکستان کنونی وجود دارد. واقعیت این است که قشقایی‌ها در دوره‌های مختلف به ایران واردشده و ساکن شده‌اند و همیشه در قدرت سیاسی تعیین‌کننده و پذیرای سایر اقوام و حل‌کننده آنها در خود بوده است.
زبان قوم قشقایی ترکی بوده و از گذشته‌های دور، قدرت اول در استان فارس و جنوب ایران بوده‌اند. انگلیسی‌ها و پرتقالی‌ها از نام قشقایی وحشت داشته‌اند. در کتاب « فارس نامه ناصری» تألیف میرزا حسن فسایی چنین آمده است: « واژه ترکی قاچ قایی به معنی گریخته بوده است. چون ایل خلج از اراضی ممالک به خاک عراق عجم آمدند، گروهی از آنها فرار کرده در ممالک فارس توقف کرده‌اند که مردمان خلج این گروه را قاچ قایی گفته‌اند که بعد از تغییرات لفظی قشقایی شد. در « دایرۀ المعارف اسلامی» به قلم واسیلی ولادیمروویچ چنین آمده است: «مکان اصلی قشقایی‌ها نامعلوم است. در زبان ترکی غربی، قاشقا به معنی خال سفید در پیشانی حیوانی مانند اسب، گوسفند، و گاو و امثال آن است. همچنین این لغت به معنی پهلوان پردل و جرئت و نترس نیز می‌باشد.»
در « تاریخ مسعودی» به قلم ظل السطان چنین آمده است: «… اتابک فارس، سعد زنگی با هزار سوار به دیدن خلیفه بغداد می‌رفت. در عرض راه به قشون سلطان محمد برخورد، جنگ عظیم نمود. سلطان از شجاعت او خوشش آمد. تعدادی جنگجوی کاشغری همراه او به فارس فرستاد که بعدها با تغییر کاف و قاف قشقری گفتند که از کثرت استعمال قشقایی شدند…»
در « حقایق الاخبار» ناصری به قلم خورموجی چنین آمده است: « قشقایی از ترکمنان دشت قبچاق بوده و با اتابکان سلغری به این مرز و بوم به‌اتفاق آمده‌اند…» در « حبیب السیر» آمده که سرزمینی به نام قشقا در ترکستان وجود داشته است که محل آن نزدیک سمرقند و بخارا، جایی در اطراف شهر کیتاب که امروزه دوشنبه نامیده می‌شود، قرار داشته که مردمان آن ترک بوده‌اند.
نظرات متفاوت و متعددی در مورد ایل قشقایی وجود دارد که محققان غیر قشقایی بر این عقیده و نظر هستند که با زبان و خط و مفاهیم کلمات و نوشته‌هایی بر روی سنگ‌هایی که در دشت اورخون کشف‌شده آشنایی نداشته‌اند. اما آنچه که در مورد قشقایی با قاشقایی حقیقت دارد، این است که همان‌گونه که در کتب معتبری چون « دیوان الغات ترک» محمود کاشغری و کتیبه‌های دشت اورخون آمده، قایی نام یکی از قبایل بیست‌وچهارگانه ترکان اوغوز می‌باشد که به خاطر جنگاوری و سلحشوری، حفظ حراست امپراطوری بزرگ «گوی ترک» را بر عهده داشته‌اند و احتمالاً به دلیل « قه یه»(سنگر، قله و قلعه) ­نشینی به این نام مشهور شده‌اند. همان‌گونه که بهترین پرورش‌دهندگان اسب را «به یآت» (بیات) یا « بای آت» (بایات) نامیده¬اند یا معروف‌ترین پرورش‌دهندگان گوسفند یا گله « سوری» به «بای سوری» خوانده‌اند.
قایی یکی از نوادگان اخوغوز یا اغوزخان از نوادگان حضرت نوح است که به‌مراتب قوی‌تر، باهوش‌تر و جسورتر از دیگر برادران و دیگر اقوام خود بوده به همین خاطر به شغل سپاهی­ گری مشغول و برای خود قشون و سربازانی گردآوری کرده و به لشکرکشی و کشورگشایی می‌پرداخته است و همچون سپاهیان قدیم، نیروهای خود را به جناح راست(ساق قایی)، جناح چپ (سول قایی) و جناح پیش قراول(قاشقایی) تقسیم کرده بود که در اینجا قاش، به معنی « نگین» و یا «پیشانی» است.
در کتاب « ناسخ التواریخ» آمده است: « شریف‌ترین قبایل ترکان « قبیله قایی» است و بیشتر یابغوها و فرمانروایان ترک از این قبیله برخاسته‌اند.»
نویسنده « قابوس‌نامه» نیز قبیله قایی را در جنگاوری سرآمد قبایل ترک نام‌برده است. بر اساس مستندات تاریخی، ساق قایی یا جناح راست با تغییر ق به ک، ساک کایی و بعدها سکایی نامیده شد و در شرق ایران‌زمین مستقرشده‌اند که محل سکونتشان، سکستان یا سگستان، ساکنین آن سکازی یا سگزی نامیده می‌شود. همان‌گونه که اسفندیار در نبرد با رستم چنین طعنه می‌زند:

فراموش کردی تو سگزی مگر کمان و بر مرد پرخاشگر
و بعد از ورود اعراب به ایران، با تبدیل حرف گ به ج، سجستان و بعدها سیستان خوانده شد. سول قایی¬ها به مرور سول غوری(سلغری)، سول جوقی(سلجوقی) نامیده شدند که قبل از خوارزمشاهیان مدتی در ایران تشکیل حکومت داده‌اند و پس از مهاجرت به آناتولی، امپراطوری عثمانی را به وجود آوردند.
اما قسمت مرکزی قایی و فرماندهان آن یعنی قاشقایی در نقاط مختلف آسیا و اروپا پراکنده شدند و گاهی به قره قایی لی( قره قویونلو) آق قایی لی( آق قویونلوها) ده ده قایی¬لی، علی قایی¬لی، شایی¬لی و شایی و لفظ قاشقایی به صورت کاشکایی، کشانی،کاشانی، کشکایی¬لی (کشکولی امروز) در نقاط و ادوار مختلف ظاهرشده‌اند.
سعید نفیسی در کتاب «تاریخ معاصر ایران» می‌نویسد: « گروهی از قزلباش‌ها در زمان شاه اسماعیل صفوی، برای حفظ و حراست مرزهای جنوب به فارس آمدند و با متحد کردن ایلات فارس، ایل قشقایی را به وجود آوردند.»
پیر ابرلینک فرانسوی در کتاب « کوچ¬نشینان قشقایی فارس» این نکته را تائید و می‌نویسد: در زمان شاه اسماعیل صفوی گروهی به فرماندهی فردی به نام امیر قاضی شاهیلو( شایلی) قشقایی برای گسترش مذهب تشیع به جنوب ایران و فارس آمدند و با متحد کردن دیگر قبایل چادرنشین فارس، ایل قشقایی را به وجود آوردند. لازم به ذکر است عنوان کنیم که قبایل ترک درگذشته‌های دور بیست‌وچهار گروه بوده که به ترکان اوغوز معروف‌اند که همان‌گونه که اشاره کردیم از میان آنان قایی سرآمد بوده­ است که فردی به نام گوی ترک آنان را گردآورده و بر آنان حکومت می‌کرده است. مرکز حکومت او شهری به نام « اوتوکن» یا ( اوت کندی) بوده که در دامنه‌های آلتایی ( آل تووا)ی مغولستان فعلی قرار داشته است. این شهر از اولین نقاطی بوده که موردحمله خونخواران مغول بوده است.
ریشه‌شناسی نام
در مورد وجه‌تسمیه قشقایی تاکنون نظرات مختلفی ارائه‌شده است،باآنکه برخی بی‌پایه و اساس می‌باشد اما بعضی نیز قابل‌توجه وتامل برانگیز است.لیکن هیچ یک از این نظریه‌ها به اثبات نرسیده است.
فرضیه قاچ قایی یا قاچماگ
برخی معتقدند که کلمه قشقایی از دو واژه‌ی قاچ قایی به معنی گریخته واز مصدر ترکی قچمک یعنی فرار کردن در ترکی آغوز،کاشماک در ترکی استانبولی وقاشماک در ترکی آذری وباکویی است(طالبی 1933)که در فارسی به قاشقا وقشقا تبدیل‌شده و با پیوند یای نسبت فارسی به صورت قشقایی درآمده است.میرزا حسن فسایی صاحب فارس¬نامه ناصری درباره نام قشقایی معتقد است که : ” کلمه ریشه‌ای این نام واژه تُرکی ” قاچ قایی ” به معنای گریخته بوده است . و دراین‌باره چنین می‌نویسد : چون ” ایل خَلَج ” از اراضی ممالک ” روم ” به خاک عَراقِ عَجَم آمدند ، گروهی از آنها فرار کرده در مملکت فارس توقف نمودند و مردمان خَلَج این گروه را ” قاچ قایی ” گفتند . یعنی گریخته و بعد از تغییراتِ لفظی قشقایی شد .
این نظر را نمی‌توان پذیرفت،زیرا اگر قشقایی تحریف تلفظ نادرستی از قاچماق محسوب شود چنین به نظر می‌رسد که در تغییرات لغوی کلمه قاچماقی برای ترک‌زبانان ساده‌تر است و دلیلی ندارد که غلط تلفظ شود. از سوی دیگر فرار از معرکه‌ها از صفات ناپسندی است که در بین قشقایی‌ها نکوهیده و حاکی از بزدلی و ناتوانی است.مشکل می‌توان گفت که ایل این صفت مذموم را به‌عنوان اسم برای خود پذیرفته باشد،و اگر برفرض چنین بوده،در دوره اقتدار ایل امکان تغییر آن وجود داشته است وقطعا ایلخانی‌های مقتدری چون جانی خان قادر بوده‌اند تا نام نامطلوب را تغییر دهند.
نظریه قشقایی به‌عنوان گروهی از ترکمانان
میرزا جعفر خورموجی ملقب به ” حقایق نگار ” در کتاب حقایق الاخبار خود ذیل وقایع سال ۱۲۶۷ هجری قمری چنین می‌نویسد : وجه تسمیه ایشان به قشقایی آنچه از آثار و سیر ظاهر و آشکار می‌شود این است که این طایفه از ترکمانان ” دشت قُبچاق ” بوده و با ” اتابکان سُلغُری ” به این مرز و بوم به اتفاق آمده اند ، چون از تیره ” طایفه یَموت ” که مسمی به ” قشقه ” میباشند لهذا به قشقایی مسمی شدند.
در رد این نظریه باید گفت از آنجا که هیچ تشابهی میان آداب و رسوم لهجه¬ی قشقایی‌ها وترکمن¬ها دیده نمی‌شود، بعید است که بتوان این اندیشه را پذیرفت.نظریه¬ی کاملا بی اساس نیز توسط برخی نیز مطرح شده است که کلمه­ی قشقایی را از دو جزو(قاش)و(قایی) می دانند کهجزو نخستین به معنای ناصیه،پیشانی،پیشقراول،پیشتازو پیشرو،و (قایی)یکی از طایفه¬های 24گانه اغوز است(محمد زاده،1377).در منابع موجود درباره¬ی طایفه¬های اغوز هیچ اشاره¬ای به این موضوع نشده است واز آن گذشته تیره¬هایی از اغوز ازجمله بیگدلی وایگدر امروز در ایل قشقایی وجود دارند که به نام خوانده می¬شوند.در صورتی که این نظریه قرین به صحت بوددلیلی نداشت نام طایفه قایی به قشقایی تبدیل شود.
نظریه قشقایی ها بعنوان نژادی از سلسله آق قویونلوها
ناصرخان قشقایی رئیس ایل قشقایی درباره تاریخچه ایل گفته است «اسناد کتبی در دست نداریم ، اما آنچه سینه به سینه به ما رسیده است ، اینکه اجداد ما به دنبال ” چنگیزخان ” که در سایه جنگهای خویش لقب جهانگشای گرفت و فرمانفرمای آسیا شد آمده اند . ابتداء در دامنه های ” جبال قفقاز ” استقرار یافتند. اما اندکی بعد به حوالی اردبیل، نقل مکان کردند. از نژاد تُرکند و از اولاد طایفه ” آق قوینلو ” یعنی صاحبان گوسفندان سفید. تنها ایلی که توانست سپاه ” تیمور ” را بشکند ، همین ایل بود.
نظریه «قشقایی به معنی سواران دارای اسبان پیشانی سفید»
گروهی از مورخان و زبان شناسان واژه قشقه(غنی،1361)را به معنی اسب یا حیوان پیشانی سفید یا خالی که در پیشانی حیوانی مثل اسب،گوسفند و بز وجود دارد،می¬دانند.طرفداران این نظریه بر این باورند که سواران قشقایی اسبان پیشانی سفید خود را خوش یمن می¬دانستند و معتقد بودند که فتح وپیروزی به ارمغان می¬آورد،به همین سبب آن¬ها به(قاشقا آتلی لار)قشقه سواران معروف شدند و به تدریج از ترکیب دو واژه قشقه و آتلی و کلمه¬ی قشقالو یا قشقالی وکم کم پسوند ترکی(لی) و (لو) به یای نسبت در فارسی تبدیل شد و به این ترتیب واژه‌ی قشقایی به وجود آمد.[قاشقاآتلی، قاشقاتلی، قاشقالی ،قاشقایی، قشقایی]
تعبیر دوم از مستشرق روس «واسیلی ولادیمروویچ بارتولد» است که در جلد چهارم دایره المعارف اسلامی در مورد کلمه قشقائی چنین نوسته است: ” مکان اصلی قشقائی ها نا معلوم است. در زبان ترکی غربی کلمه قاشقا به معنای خال سفید در پیشانی حیوانات مانند اسب و گوسفند و گاو و امثال آن است . همچنین این لغت به معنی پهلوان پر دل و جرات و نترس می‌باشد. شاید کلمه قشقائی مشتقی از این کلمه باشد به خصوص اسب پیشانی سفید. بنا¬بر¬این مشکل است که ماخذ این کلمه از کاشمر یا قاچقائی را قبول کرد.”
در کتاب «سلطان کوهستان ها» از قول ملک منصور قشقائی آخرین ایل بیگی ایل قشقائی چنین نقل شده است . ” ما ترک زبان و از نژاد ترکان هستیم. برخی میگویند ما از اعقاب ترکان غز هستیم و برخی میگویند ، نام ما از “قاشقا” گرفته شده است که به معنی اسب پیشانی سفید گفته می‌شود. پاره ای میگویند این کلمه از “کاشغر” گرفته شده است”.
نظریه قشقایی به معنی مکان جغرافیایی(دیدگاه جغرافیایی)
برخی از پژوهش گران نیز کلمه قشقایی را از دیدگاه جغرافیایی بررسی کرده اند.آن ها بر این باورند که لقب قشقایی از مکان جغرافیایی ، شهر، منطقه،قریه ،کوه و جز آن گرفته شده است.
برخی معتقدند نام قشقایی از شهرکاشغر(قشقر)گرفته شده است و یا با نام (قشقه دریا) رودخانه¬ای در ازبکستان پیوند دارد.همچنین روستایی در 43کیلومتری بستان آباد بین تبریز و میانه به نام قشقایی هست، یا در جنوب شرقی اهر،کوهی به نام قشقا داغ وجود دارد(طالبی،پیشین،20).میرزاجعفرخورموجی نیز در باره¬ی این موضوع چنین می‌نویسد(وجه تسمیه ایشان به قشقایی آنچه از آثار وسیر،ظاهر وآشکار می‌شود این است این طایفه از ترکمانان دشت قبچاق بوده وبا اتابکان سلغری به این مرز وبوم به اتفاق آمده اند،چون از تیره طایفه بموت که مسمی قشقه می­باشند لهذا به قشقایی مسمی شده‌اند).
نظریه تمدن گم شده قشقا( قوم باستانی قشقا)
در دهه های اخیر اسناد و سنگ و گِل نوشته ها و الواحی در حفاری های باستانی منطقه آناتولی ترکیه به دست آمده و توسط محققین کشورهای آلمان، آمریکا، انگلستان، ترکیه و دیگران بررسی، ترجمه و ارائه شده است. این اسناد، عمدتا نامه ها و برخی از لیست های اداری ، و وصیت نامه و نبرد نامه های به جای مانده از دوران مفرغ یعنی هزاره دوم پیش از میلاد هستند که یک شرح و تصویری، از زندگی روزمره و همچنین گزارش درگیریهای مستمر و تهدید ناشی از قبایل«قشقا» در این بخش از جهان که تا دهه های پیش به نام تمدن گمشده شهرت داشت و مناطق اطراف آن در دسترس قرار می‌دهد. هزاران لوح و سنگ نوشته هایی نیز در بخش های دیگر آناتولی (ترکیه) کشف‌شده است، که احتمالا حاوی اطلاعات مشابه و بسیار مفیدی هستند، اما تا کنون تنها تعداد انگشت شماری از این اسناد ترجمه و منتشر شده است.
این اسناد باستانی، مربوط به قرن شانزدهم – پانزدهم – پیش از میلاد در دوران حکومت و حیات دولت هیتّی است که در آناتولی(ترکیه فعلی) زندگی میکردند. این اسناد نشان می دهند که در حوزه آناتولی و در کنارهای جنوبی دریای سیاه قومی زندگی می کرده که نامش «قشقا» و منطقه ی سکونت آن ها منطقه باستانی «پافال گارنیا » بوده؛ که امروزه آن سرزمین ها در استان های «چانکین – Çankırı » و «کارابواک –Karabük» بین آنکارا و دریای سیاه و در دامنه مناطق کوهستانی آسیای صغیر قراردارد، زندگی می کرده و سکونت داشته است. و به همین دلیل حوزه و منطقه زندگی این قوم ، به نام سرزمین قشقا معروف بوده است.
به عبارت دیگر بر اساس این نوشته ها، قوم قشقا، بیش از سه هزار و ششصد سال در تاریخ جهان سابقه دارد و برای درک طولانی بودن این دوره، می توان گفت که تاریخ شناخته شده ایران باستان، که با معرفی قوم ماد، از آن یاد می‌شود، در قرن هشتم پیش از میلاد است. و سابقه این امر دوهزار و هشتصد سال است.
به علاوه اطلاعاتی تازه ای هم به دست امده است که نشان می‌دهد، بخشی از قوم قشقا بعد از سقوط دولت هیتّی ، در حوالی فرات در منطقه آرارات ترکیه زندگی می کرده اند . بر اساس و استناد به این دست یافته های جدید،در مورد منشاء و سکونت اولیه و تاریخ مهاجرت قوم قشقا، نظریه های جدیدی هم از طرف پژوهشگران تاریخ مطرح شده است که به کلی تازگی دارند. نکته دیگر این که برخی از اطلاعات و اسناد جدیدی هم یافت شده است که این قوم بزرگ و گسترده قشقا، از راه سیبری(قبل از این که راه خشکی آن دیار تبدیل به یخ بندان شود) به سوی آمریکای شمالی مهاجرت کرده¬اند و هم اینک گروه زیادی از آنان به صورت اقوام اولیه در آن دیار¬ سکونت دارند.
می دانیم، که اقوام ترک زبان؛ دارای منشاء مشترک و به صورت یک قوم واحد نبوده‌اند و از گروه¬های بی¬شمار و اقوام متفاوت تشکیل می¬شده است. لفظ (ترک) برای اقوام ترک زبان، از قرن ششم بعد از میلاد به کار گرفته شده و از همین دوران نیز در تاریخ ها ثبت شده است.
در همه نوشته های تاریخ باستان، ¬و معاصر منشاء تاریخ شناخته شده؛ ترکان را به قوم هون نسبت داده¬اند، و زمان آن را هم قرن دوم و سوم پیش از میلاد نوشته¬اند. در حالی که در این اسناد تازه به دست آمده ی می¬بینیم که قوم قشقا، پیش از قرن پانزدهم قبل از میلاد یعنی بیش از دوازده قرن قبل از قوم هون در تاریخ حضور داشته است، بنا¬بر¬این شاید وقت آن رسیده باشد که در مورد تاریخ باستانی اقوام ترک نیز یک باز نگری تازه¬ای صورت گیرد.
در این اسناد کشف‌شده اطلاعاتی در باره سازمان اقتصادی اجتماعی، ساختار قدرت،، باورها و زبان و محل و سرزمین قشقا در نقشه های آن زمان و شهرهایی که آن ها در آن سکونت داشته و در حیطه فرمانروایی آن ها بوده است، و جنگ های آنان را با دولت های زمان، وجود دارد. به علاوه از ارتباط آنان با مصریان و آشوریان، آن دوره و شرکت آن ها در جنگ تروای معروف که در حماسه ها هومر شاعر یونانی قرن¬ها پیش نوشته شده است نیز اطلاعاتی به دست آمده است. هر چند هنوز سوالهایی بدون جواب باقی مانده است، اما این اسناد به بخش مهمی از تاریخ باستان قوم قشقا، را به تصویر می¬کشد.

تعداد صفحات

240

شابک

978-622-5572-06-5

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

.فقط مشتریانی که این محصول را خریداری کرده اند و وارد سیستم شده اند میتوانند برای این محصول دیدگاه(نظر) ارسال کنند.