198,800 تومان
تعداد صفحات | 142 |
---|---|
شابک | 978-622-378-286-2 |
انتشارات |
فهرست
عنوان صفحه
فصـل اول 11
کلیات تحقیق 11
بیان موضوع تحقیق 14
طرح مسألهی تحقیق 15
ضرورت و اهمیت تحقیق 16
اهداف تحقیق 18
سوال های تحقیق 18
فرضیههای تحقیق 19
تعریف عملیاتی واژهها 19
روش کلی تحقیق 21
قلمرو تحقیق 21
ساختار تحقیق 21
فصـل دوم 23
مبانی نظری و پیشینهی تحقیق 23
مبانی و مفاهیم نظری 25
اطلاعات(جایگاه اطلاعات در سازمان) 25
اطلاعات مورد نیاز در مورد رویدادها 26
تعریف سیستم و اطلاعات حسابداری 27
مربوط بودن اطلاعات حسابداری در تصمیمگیری 28
نقش ذهنیت تصمیمگیرنده از مفهوم حسابداری 29
طبقه بندی تصمیم گیرندگان 32
اطلاعات غیر حسابداری 34
تئوری اقتصادی اطلاعات 34
عوامل فني عدم استفاده مديران از اطلاعات حسابداري 35
ناآگاهی مدیران از نقش و قابلیتهای سیستم حسابداری مدیریت 36
عدم تمايل مديران نسبت به الگويابي سيستمهاي موفق 38
تغييرات و جابجايي زود هنگام مديران 39
عوامل فني مربوط به كاركنان و ارائه اطلاعات حسابداري مديريت 40
عوامل فرهنگي در استفادهی مديران از اطلاعات حسابداري 43
عوامل رفتاري در استفادهی مديران از اطلاعات حسابداري مديريت 47
پیشینه تحقیق 50
مرور تحقیقات داخلی 50
مرور تحقیقات خارجی 54
فصـل سوم 71
روش شناسی تحقیق 71
روش کلی تحقیق 73
تعریف جامعهی آماری 73
روشهای گردآوری اطلاعات 74
ابزار جمعآوری اطلاعات 74
روایی و پایایی پرسشنامه 76
روایی پرسشنامهها 76
پایایی پرسشنامهها 77
روش تجزیه و تحلیل اطلاعات 79
روشهای آماری 79
سایر روش ها 79
مدل تحقیق 86
متغیرهای مورد بررسی 86
نرم افزارهای مورد استفاده 86
فصـل چهارم 87
تجزیه و تحلیل دادههای تحقیق 87
توصیف جامعه آماری 89
توصیف اطلاعات جمعیت شناختی پرسشنامه 89
شاخص های آماری مربوط به عوامل موثر در تصمیم گیری مدیران 92
بررسی فرضیه های تحقیق 92
تحلیل هم خوانی نظرات 95
تحلیل همخوانی نظرات مدیران با سمتهای مختلف در خصوص (…) 95
تحلیل همخوانی نظرات مدیران با سطح تحصیلات متفاوت، در خصوص (…) 97
تحلیل عوامل 99
سنجش تأثیر عوامل 99
رتبه بندی و ضریب اهمیت عوامل اصلی با استفاده از فرآیند FAHP 102
رتبه بندی و ضریب اهمیت شاخص های عوامل با استفاده از فرآیند FAHP 107
جمع بندی ساختار سلسله مراتبی 115
فصـل پنجم 117
نتیجه گیری و پیشنهادات 117
پاسخ به سؤال های پژوهش 119
پاسخ به سؤال اول 119
پاسخ به سؤال دوم 119
پاسخ به سؤال سوم 120
پاسخ به سؤال چهارم 121
پاسخ به سؤال پنجم 122
جمع بندی 125
مقایسه با نتایج تحقیقات مشابه 126
نتیجه گیری 127
نتایج مربوط به متغیرهای جمعیت شناختی 127
تأئید عوامل بکارگیری در اطلاعات حسابداری کافی مدیران بانکهای خصوصی 127
نتایج حاصل از تحلیل هم خوانی نظرات 129
پیشنهادات 130
پیشنهادات کاربردی مبتنی بر نتایج تحقیق 130
پیشنهادات برای تحقیقات آتی 132
محدودیت تحقیق 133
منـابع و مآخـذ 135
منابع فارسی 136
منابع غیر فارسی 140
جامعه برای تأمین نیازهای اطلاعاتی خود به طور روزافزون به سیستم های اطلاعاتی حسابداری وابستگی پیدا کرده است و سیستم های اطلاعاتی حسابداری خود به طور وسیع در حال گسترش و پیچیدگی است. به موازات افزایش پیچیدگی سیستم اطلاعاتی حسابداری و وابستگی جامعه بر این سیستم، شرکتها نیز با مخاطرات فزایندهای در مورد سیستمهای اطلاعاتی خود روبرو میشوند. در اقتصاد جهان امروز که به طور عمده مبتنی بر تبادل اطلاعات و کسب دانش لازم جهت تولید محصولات و خدمات با کیفیت است، موفقیت سازمانها به توانایی آنها در مدیریت داراییها بستگی دارد. اطلاعاتی را که به مدیریت سازمان در طرحريزي، كنترل، تجزیه و تحلیلها و تصميمگيري کمک مؤثری مینماید را حسابداری مدیریت در اختیار قرار میدهد. نتایج تحقیقات نشان داده است مهمترین علل تأئید یا عدم تأئید استفاده مدیران از اطلاعات حسابداری مدیریت را میتوان در عوامل فنی، رفتاری و فرهنگی دستهبندی نمود. لذا در این فصل ابتدا به مرور مفاهیم و نظریات مطرح در مورد اطلاعات و جایگاه آن در سازمان پرداخته شده و سپس عوامل تاثیرگذار در اطلاعات حسابداری کافی مدیران بانکهای خصوصی کشور در سه دسته عوامل فنی، رفتاری و فرهنگی مورد بحث قرار گرفته است. در بخش پیشینه تحقیق نیز ابتدا به مرور تحقیقات داخلی پرداخته و سپس تحقیقات خارجی مرتبط با مسأله تحقیق بررسی شده است.
نقش ذهنیت تصمیمگیرنده از مفهوم حسابداری
بدری(1372) معتقد است حسابداری یک فرآیند منظم از تهیه اطلاعات در مورد ثروت و تأثیر رویدادهای مالی بر آن است. وی فرض نموده است که اصول و روشهای حسابداری برای خواننده آشناست. با وجود این دلایل متعددی وجود دارد که تصور شود حسابداری در نظر افراد متفاوتی که به نوعی در جریان فعالیتهای اقتصادی قرار دارند، مفاهیم متفاوتی داشته باشد. اگر این تصور درست باشد، ممکن است مفهوم حسابداری در ذهن هر فرد یا سازمان در نحوه یا میزان تأثیر اطلاعات حسابداری در رفتار وی مؤثر باشد. دور از واقعیت است اگر تصور کنیم حسابداری یک مقیاس سنجش کامل و بی نقص است. مقیاس کامل را می توان به عنوان مقیاسی تعریف نمود که احتمال تفاوت اندازه گیری واقعی در مقایسه با اندازه گیری گزارش شده با آن مقیاس مساوی صفر باشد. شاید برخی ویژگی های ظریف اطلاعات حسابداری باعث شده است که در نظر بسیاری از استفاده کنندگان ناآشنا، حسابداری به عنوان یک منبع کامل اطلاعاتی جلوه کند. با این وجود میدانیم اکثر افرادی که حسابداری را میشناسند و با اطلاعات و روشهای پردازش آن آشنا هستند، با چنین برداشتی موافق نیستند. در این بحث نیز مفهوم اخیر از حسابداری به عنوان یک مقیاس غیرکامل مورد نظر است. یک مقیاس سنجش غیرکامل را میتوان به عنوان مقیاسی تعریف نمود که احتمال تفاوت ارزشهای واقعی با ارزشهای گزارش شده در آن مساوی صفر نباشد. شاید این برداشت نزدیکترین مفهوم به حسابداری از دیدگاه حسابداران باشد. اشتباه و خطا در جریان اندازه گیری، شناسایی و گزارش گری حسابداری اجتناب ناپذیر است. این موضوع برای افرادی که با روش ها و مقیاسهای حسابداری آشنا هستند، روشن است. لذا این گونه برداشت از حسابداری در مقایسه با مفهوم مقیاس کامل می تواند اثر متفاوتی در رفتار دریافت کننده اطلاعات داشته باشد. این برداشت ما را مجاز مینماید که در برخی از مواقع در جریان تصمیمگیری بر اساس اطلاعات حسابداری، از یک ضریب تصحیحخطا استفاده نماییم. مفهوم سومی از حسابداری وجود دارد که اساساً متفاوت از مفاهیم قبلی یعنی مقیاس کامل و غیرکامل است. ممکن است اطلاعات حسابداری برای افرادی که در جریان رویدادهای اقتصادی هستند یک هدف باشد. برای برخی مقاصد، سود گزارش شده حسابداری از نظر یک مدیر یا یک سرمایه گذار بسیار با اهمیت تر از سود واقعی میباشد(بدری،1372). این برداشت می تواند کاربرد زیادی در مطالعات و بررسیهای حسابداری داشته باشد. حسابداری آن گاه هدف میشود که در نتیجه استفاده از اطلاعات حسابداری رضایت و پاداشی حاصل شود. در چنین شرایطی دیگر رابطه بین مقیاس واقعی و مقیاس گزارش شده اصولاً مطرح نیست. به عنوان مثال اگر مدیری انتظار داشته باشد که در صورت موفقیت در کارش(مثلاً کاهش هزینه) پاداش دریافت خواهد نمود، آنگاه در چنین موقعیتی هرگونه اطلاعات حسابداری که حاصل این گونه پیامی باشد، به عنوان یک هدف مورد توجه قرار میگیرد و این بدان معنی است که سود گزارش شده مهمتر از سود واقعی و مداومی است که سهامداران باید در مقابل آن پاداش دهند. به نظر میرسد شناخت مفاهیم متفاوت حسابداری در درک تأثیر اطلاعات حسابداری بر رفتار تصمیم گیرنده در فرآیند تصمیمگیری کاملاً اساسی است. در ادامه این بحث فرض میشود که افراد در موقعیت تصمیم میتوانند از حسابداری دو ذهنیت داشته باشند:
یکی حسابداری به عنوان هدف و دیگری مفهومی از حسابداری به عنوان یک مقیاس کامل یا غیرکامل. انتخاب مدل تصمیم گیری(توسط تصمیم گیرنده ) متأثر است از مفهوم یا جایگاه ارزشی اطلاعات حسابداری در ذهن یک تصمیم گیرنده. اگر اطلاعات حسابداری هم داده تصمیم باشد و هم یک هدف(هدفی که توسط تصمیمگیرنده جستجو میشود) آنگاه اطلاعات حسابداری بر تصمیم مؤثر خواهد بود. به هر میزان که مفهوم حسابداری در ذهن تصمیم گیرنده به یک منبع کامل اطلاعاتی نزدیک تر باشد، احتمال بیشتری وجود خواهد داشت که تصمیمگیرنده آن مدل تصمیمی را برگزیند که ارزش بیشتری را به حسابداری میدهد و در نتیجه احتمال بیشتری وجود خواهد داشت که اطلاعات حسابداری بر تصمیم مؤثر باشد. اشاره شد که اطلاعات حسابداری ممکن است به عنوان یک هدف مطرح باشد و نظر به این که این اطلاعات در یک سیستم حسابداری به وجود میآید ضروری است طبقه بندی مناسبی از تصمیم گیرندگان ارائه شود تا یک دید کلی در ارتباط با تأثیر نهایی اطلاعات حسابداری بر تصمیمات اتخاذ شده توسط تصمیم گیرندگان حاصل شود(همان منبع).
طبقه بندی تصمیم گیرندگان
بدری متناسب با موضوع، تصمیم گیرندگان را در سه گروه زیر طبقه بندی می نماید:
گروه اول: تصمیمگیرندگانی در داخل مؤسسه هستند که قادرند تصمیماتی را هم در مورد عملیات و هم در انتخاب سیستم حسابداری برای تهیه گزارش های مالی اتخاذ نمایند.
گروه دوم: تصمیم گیرندگانی در داخل مؤسسه هستند که صرفاً میتوانند در مورد عملیات تصمیمگیری نمایند، اما دخالتی در انتخاب سیستم و روشهای حسابداری برای تهیه گزارشهای مالی ندارند.
گروه سوم: طبقهای از تصمیمگیرندگان هستند که در خارج مؤسسه قرار دارند و تصمیمات آنها بر عملیات مؤسسه و محیط آن تأثیر میگذارد، اما این گروه کنترل مستقیمی بر عملیات و فعالیت های مؤسسه ندارند. به نظر میرسد تفکیک تصمیم گیرندگان داخلی نیازمند توضیح بیشتر است. طبقه اول مدیران بالا هستند و گزارشهای مالی در حقیقت گزارش این گروه از تصمیمگیرندگان است و آنها مسئولیت تهیه و ارائه گزارشهای مالی را به عهده دارند و اگر فرض کنیم انتخابی برای روشهای متفاوت حسابداری مطرح باشد، اختیار و مسئولیت چنین انتخابی با این گروه خواهد بود. به عبارت دیگر تصمیمات این طبقه شامل تصمیماتی مربوط به اصلاح و تغییر در سیستم حسابداری نیز هست. طبقه دوم از تصمیمگیرندگان در یک ویژگی مهم از طبقه اول متمایز میشوند. ویژگی مورد اشاره مربوط به جایگاه سازمانی است که مانع از دخالت آنها در تهیه گزارش های حسابداری و اصلاحات در سیستم حسابداری میشود. اما در عین حال این طبقه پیرامون عملیات مؤسسه تصمیماتی می گیرند و می توان فرض نمود که اطلاعات حسابداری در تصمیمات آنها وارد میشود و از طرف دیگر این گروه متوانند با تصمیمات خود در مورد عملیات، در محتوای اطلاعات حسابداری نفوذ نمایند. نکته مهم مرتبط با این بحث مربوط است به موقعیتهایی که اطلاعات حسابداری به عنوان یک هدف مورد توجه قرار میگیرد. در این حالت است که تفاوت بین گروه اول(مدیران بالا ) که قادرند بر اطلاعات حسابداری از طریق روشها و سیستم حسابداری تأثیر بگذارند و گروه دوم که نمی توانند در این رابطه مؤثر باشند حائز اهمیت می شود(همان). به این ترتیب که تصمیم گیری برای گروه اول ممکن است شامل انتخاب های مهمی بین تصمیمات عملیاتی و تصمیم برای تغییر روش های حسابداری و تهیه اطلاعات باشد. در نتیجه پیش بینی جهت تأثیر این تصمیمات برای این گروه پیچیده تر از گروه دوم می باشد. چه گروه اخیر مسئولیت اختیار اصلاح روشهای حسابداری را ندارند و صرفاً تصمیماتی در مورد عملیات میگیرند. البته وجود حسابرسی مستقل و شرایط لازم جهت تأیید ثبات رویه تا حدی تفاوت بین این دو طبقه از مدیریت را کاهش میدهد و دامنه بحث پیرامون این تفاوت تا حدودی محدود میشود. گروه سوم از تصمیم گیرندگان شامل طبقات ذی نفع و علاقه مند در خارج مؤسسه است. سرمایهگذاران قانوناً مالک مؤسسه هستند ولی عملاً در کنار قرار میگیرند و عموماً فرض می شود گزارش های حسابداری برای استفاده این طبقه است. اعتبار دهندگان نیز در واقع طبقه ای از سرمایه گذاران هستند که به این اطلاعات علاقهمندند. همچنین این گروه از تصمیمگیرندگان، ارگانهای دولتی را نیز شامل میشود که برای مواردی نظیر اخذ مالیات، قانون گذاری و برنامهریزیهای اقتصادی به این اطلاعات علاقه مندند. هر دسته از این گروه می تواند تصمیماتی را اتخاذ نماید که احتمال دارد بر مؤسسه و عملیاتش مؤثر باشد و متقابلاً هرگاه آنان از اطلاعات حسابداری برای تصمیماتشان استفاده کنند، نتیجهگیری میشود که این اطلاعات میتواند بر تصمیمات آنها مؤثر باشد. اما در عین حال اهداف تصمیمگیرندگان خارجی عموماً متفاوت از مقاصد و اهداف مؤسسه و تصمیمگیرندگان داخلی آن فرض می شود. از طرفی این واقعیت که اهداف متفاوتی در بین تصمیمگیرندگان خارجی مطرح است، تحلیل تأثیر اطلاعات حسابداری بر تصمیمات آنها را پیچیدهتر میسازد. اگر تصمیمگیرنده قادر باشد بر روی سیستم حسابداری و فعالیتهای یک مؤسسه تأثیر بگذارد و اگر تصمیمگیرنده ذهنیتی به عنوان یک هدف از اطلاعات حسابداری داشته باشد، در آن صورت اطلاعات حسابداری بر تصمیمات او هم در ارتباط با سیستم حسابداری و هم عملیات مؤسسه مؤثر خواهد بود(همان).
تعداد صفحات | 142 |
---|---|
شابک | 978-622-378-286-2 |
انتشارات |