149,000 تومان
تعداد صفحات | 90 |
---|---|
شابک | 978-622-5572-33-1 |
انتشارات |
فهرست
عنوان صفحه
مقدمه 9
فصـل اول 17
قداستزدائی از دین 17
معانی مختلف عقل 19
حجیت عقل 20
شبهات وارد شده در زمینهی عقل انتقادی 21
تحلیل مسئلهی عقل انتقادی از دید روانشناسانه 22
ویژگیهای تفکر انتقادی 23
تفکر انتقادی و موانع موجود 23
مبانی معرفتشناسی تفکر انتقادی 24
تعینات علم و معرفت 26
حکم و تصدیق 27
اعتقاد و گرایش 28
هدف معرفت 28
سطوح معرفت 29
روش معرفت 29
روش و روششناسی 29
مبانی روششناسی 30
معرفتشناسی پوزیتویستی 30
روششناسی انتقادی 30
روش رئالیستی حکمت صدرائی 31
رویکرد انتقادی رئالیسم صدرایی 31
نقش عقل عملی در رویکرد انتقادی 32
مسئلهی شناخت از دیدگاه شهید مطهری 33
تحلیل گفتمانی شبههی مذکور 34
جنبهی شخصی شبههی عقل انتقادی 34
عقلانیت بنیادین حکمت و سطح نخست و اصولی عقلانیت 36
جنبهی اجتماعی شبههی تفکر انتقادی 40
جایگاه انتقاد در نظام حکومت اسلامی در عصر غیبت یا نظام مبتنی بر ولایت فقیه 41
مسئلهی اعتقاد از دیدگاه معرفتشناختی 43
شبههی محمد آرکون در مورد عقل انتقادی 48
گزیدههایی از نظریهی شناخت شهید مطهری 50
تقسیمبندیهای جدید و مدرن عقل 53
عقل علمی و عقل جزمی 53
عقل عرفی 54
مسئلهی آزادی 55
فصـل دوم 61
مقدمه 61
نقش تربیتی شجرهی طوبی 61
طوبی در قرآن 63
تهاجم تصویر به کلام در دوران مدرنیته 65
ارتباط لفظ و معنا از دیدگاه ادبی 67
مهدویت و رابطهی آن با تهاجم تصویر به کلام در دوران مدرنیته 72
رابطهی مهدویت با شجرهی طوبی 74
تحمل علوم ائمه 75
تربیت سنتی و تربیت مدرن 76
اثبات معنویت و حقانیت شیعه 77
بهرهمندی از ثمرات فکر 78
تأثیر اعتقاد به مهدویت بر تکامل عقلی و اجتماعی انسان 79
اعتقاد مهدوی بر تکامل عقل انسان: هم تکامل عقلی و هم تکامل اجتماعی 80
پرورش عقل و عقل انتقادی از دیدگاه علوم اسلامی 82
چگونه به شناخت عقلی برسیم؟ 82
کدام علم؟ 84
تربیت عقلانی انسان 84
نقد سخن 85
آخربینی 86
لزوم توأم بودن عقل و علم 86
آزاد کردن عقل از عادات اجتماعی 87
پیروی نکردن از اکثریت 87
تأثیرناپذیری از قضاوت دیگران 87
روح علمی 88
منابع و مآخذ 89
اگر تاریخ فکری بشری را بعد از قرون وسطی و شروع دوران مدرنیته که از دوران دکارت وسپس ازطریق کانت و نظریه های فلسفی اش که انسان را در مرکز عالم قرار می دهد را بررسی کنیم، بتدریج با سیر نزولی معرفت مواجه می شویم. در ایران که فرهنگ ایرانی خود را در مواجهه با غرب و تمدن نو ظهور آن میدید برای علاج عقب ماندگیهای خود دنبال را ه حلهای عملی و واقعی میگشت و تبار پدیده روشنفکری از همین زمان شکل گرفت. کانت در رساله روشنگری خود می نویسد: روشنگری خروج آدمی است از نابالغی به تقصیر خویشتن خود و نابالغی، ناتوانی در به کار گیری فهم خویشتن خود و بدون هدایت دیگر ی، به تقصیر خویشتن است این نابالغی وقتی که علت آن نه کمبود فهم بلکه کمبود دلیری و اراده در به کار گرفتن آن با شد، بدون هدایت دیگری… در اینجا بود که انسان خود محور، مرکز عالم قرار می گیرد.
میرزا آقاخان کرمانی یکی از روشنفکران دوران مشروطیت می گوید: «حس های مرده و پژمرده یک ملت را دو چیز بیدار و جاندار میکند یا شمشیر یا زبان فیلسوف لاغیر. در اینجا بود که روحیه انتقاد گری و انتقادپذیری از شاخص های اصلی روشنفکری محسوب میشد روشنفکر با تکیه بر دانایی های خویش و عصر خود گذشته و میراث خود را باز سنجی میکند و یافته های پیشینیان را به پرسش میگیرد. البته در صحت این مسائل شکی نیست و اگرمغرضانه و کارشکنانه نباشد بسیار سازنده خواهد بود حتی امام حسین (ع) هدف نهضت خودر ا امر به معروف ونهی از منکر میداند ولی هدف ما تحلیل روشهای خطا و منسوخ شده ای است که با عقلانیت انسان سر سازگاری ندارد. مخالفان مسائل دینی بر مسائلی صحه میگذارند که حقیقی نیست و روش و ارزیابی آن به کلی از پایه نادرست است. متذکر می شویم که این یک جنگ شناختی و ادراکی است که باعث رویارویی تفکر ها و چهره ها می شود آیا افرادی را در اطراف خود می شناسیم که نسبت به مراجع تقلید وعلما و روحانیت نگاهی محترمانه ندارند و نسبت به مقدسات تعصب ندارند و به جرگه توهین کنندگان به مقدسات وارد شده اند. کسانی که اعتقادات را خرافات تلقی می کنند با نگاهی بدبینانه به رهبری و ولایت یاد می کنند این افراد مورد اصابت گلوله دشمن در جنگ شناختی قرار گرفته اند. بدون اینکه جراحتی در بدن خود احساس کنند؛ اما ادراک و شناخت وی مورد حمله قرار گرفته است. هوشیار ی دینی توام با مطالعه مبانی دین و به بیان ساده تر بصیرت دینی مهمترین و کارآمد ترین راه مقابله با این تهاجم می باشد. اصالت دینی توام با هوشیاری و کیاست مومن نمونه ای از تقوای الهی است. حفظ ایمان در هیچ عصری به دشواری این زمان نبوده چرا که تمامی حق با مظاهرش در برابر تمامی باطل با مظاهر خود قرار گرفته است و چه بسا دوره آخر الزمانی که منتهی به ظهور حجت خدا می شود. فرا رسیده است. این جنگ مسلمابرای مقابله، نیاز به آرایش جنگی خاص دارد که جهاد تبیین و روایت درست از شناخت دینی است».
معانی مختلف عقل
عقل در اصطلاح فلسفه و کلام معانی مختلفی دارد:
1- موجود ی مستقل بدون تعلق به بدن و نفس که ذاتا مجرد است.
2- موجودی غیر مستقل اما متحد با نفس انسان و یکی از قوای ادراک کلیات و استنباط مسائل نظری از مقدمات بدیهی و معلوم را دارد. این عقل از نظر مدرکات خود به دو نوع عقل نظری و عقل عملی تقسیم می شود عقل نظری قوه ای است که باید ها و حقایقی غیر مربوط به افعال آدمی را درک میکند. عقل عملی عبارتنداز استدلال و استنباط تعریف و تحدید شئ، ادراک کلیات اعم از تصورات و تصدیقات کلی، تطبیق کبرا و صغرا و تقسیم وتحلیل.
3- عقل به معنای قضایای یقینی بدیهی یا نظری که قضایای برهان ها را تشکیل میدهد.
4- عقل ابزاری به معنای خاص تجزیه و تحلیل گر و عقل استنباطی نیست بلکه به معنای عقل معاش است؛ یعنی جایگاه عقل در شبکه ای از مقاصد و برنامه هائی که آدمی را برای دستیابی به مقاصد خود مدد میرساند و نسبت به ارزش های دینی و اخلاقی خنثی است. جامعه شناسانی چون ماکس وبر در تبیین نظام سرمایه داری عقلانیت ابزاری را در مقابل عقلانیت ذاتی به کار می گیرند.
حجیت عقل
احکام قظعی عقل از اهم حجت های الهی است. چنانچه در روایات نیز ا ز عقل به پیامبر و حجت درونی تعبیر شده است و در برابر مکمن وحی یا حجت ظاهری قرار گرفته است. حجت عقل از چنان جایگاهی برخوردار است که اعتبار قرآن و سنت وضرورت تمسک به آنها در گرو پذیرش آن است. اعتبار این دو منبع دینی نیازمند مقدماتی است که برخی از آنها جز از طریق عقل قابل اثبات نیستند. اگر احیانا هم بتوان از راههای دیگر ی مانند فطرت، کشف و شهود و شناخت عرفانی به یقین و اعتبار کتاب و سنت پی برد این شناخت ها از نوع علم حضوری هستند که به رغم ارزش والای خود همگانی نیستند و برای خود شخص هم ممکن است مورد تفسیر های غلط قرار بگیرند. عقل در کنار قرآن و سنت یکی از راههای کشف و خواست و اراده تشریعی خداوند است از این رو عقل را نیز در زمره منابع احکام و قوانین الهی برشمرده اند و فقها باتوجه به همین دلیل برای اثبات مسائل شرعی به عقل نیز تمسک می جویند. عقل چراغی است که در پرتو روشنگری آن میتوان اراده و خواست الهی را کشف کرد و آنچه در این عرصه باعقل کشف میشود امری دینی است.2
یکی ازمهمترین ویژگیهای دنیای مدرن عقلانیت است و بسیاری از محسنات یا نواقص آن بر محور آن تحلیل می شود. عقلانیت لایه ها و ابعاد متعددی دارد وهر جامعه بسته به اینکه از کدام بعد و لایه آن بهره مند شود فرهنگ و تمدنی خاص پیدا می کند. در دنیای مدرن عقلانیتی که بیش از همه فضیلت دارد عقلانیت ابزاری است. عقل معانی و کاربردهای مختلفی پیدا کرده است هریک از این معانی رابا برخی اضافات می توان از دیگری جدا ساخت نظیر عقل ابزاری، عقل متافیزیکی، عقل نظری، عقل عملی، عقل مفهومی، عقل شهودی، عقل قدسی، عقل کلی، عقل جزئی و بالاخره عقل عرفی. عقل علمی
عقل ابزاری: جهت گیری اصلی عقلانیت ابزاری تسلط آدمی بر طبیعت است. تکنولوژی صنعت وبوروکراسی از آثار و نتایج غلبه این معنای عقلانیت است.
شبهات وارد شده در زمینهی عقل انتقادی
یکی از شبهاتی که مخالفان مسائل دینی بر آن صحه می گذارند این است که عقل دینی عقل انتقادی را بر نمی تابد انتقاد و گفتمان انتقادی با دین سر ناسازگاری دارد و از آن این نتیجه را میگیرند که حکومت دینی یک حکومت دیکتاتور ی است و پذیرنده انتقاد ها نیست چون قوانین آن حتمی و دینی است و دین با ید شخصی باشد و نباید در جامعه رشد و نمو داشته باشد. مادر اینجا می توان با ذکرمثالی این مسئله را روشن کنیم که گاهی ما از بزرگی یک مسئله ناآگاهیم و میخواهیم با عقل جزوی و کوچک خود آن را باز کاوی کنیم. مثل کسی که می خواهد با مژه کوه را بکند و سنگهای آن را جابجا کند بنابر این باید این دو مسئله را بخوبی از هم تفکیک کنیم بزرگی مسئله و ناتوانی ما ازدرک آن و تفکیک این دو تنها در امر شناخت بسیار خود را نشان می دهد (که در این مقاله به مسئله شناخت از دیدگاه شهید مطهری اشاره شده است). انتقاد در مسائل فرهنگی و سیاسی و اجتماعی بسیار سازنده است ولی نسبت دادن آن به یک حقیقت بزرگ وصف ناپذیر که تعداد کمی ازافراد جامعه به فهم آن نائل می شوند عملی بس کودکانه است. گاهی مخالفان حکومتهای دینی مدعی هستند که بیشتر آدمیان تابع عقل سلیم و فهم عرفی و پیرو جزمیت که پشتوانه اجتماعی دارد هستند و در عقل انتقادی ضعیف هستند یعنی مقلد و ودنباله رو می باشند و خردآفرینشگر در حوزه علوم انسانی نمی تواند به آسانی با خرد جزمی بنیادگرا ارتباط برقرار کند. لازم به ذکر است که در یک حکومت دینی که دارا ی ابعاد سنگین معرفتی می باشد و زیربناهای فکر ی آن آسان فهم نیست البته هر کسی نمی توان منتقد باشد و باید دارای درجات بالای علمی باشد و انتقاد باید با شراائط عقلی مناسب باشد و پروسه عقلی خود را طی کند.
تحلیل مسئلهی عقل انتقادی از دید روانشناسانه
موانع ذاتی تفکر انتقادی در انسان از آن جهت که انسان است محدودیت های زبانی وحسی وروحی خاص خودر ادارد و رابطه معنا داری بین از خود بیگانگی انسان معاصر و تفکر انتقادی وجود دارد تفکر انتقادی به شیوه امروزی مقوله ای جدید است اما اساس آن به درازای تاریخ بشر است زمانی سوفیستها نسبی گرائی را در یونان باب کردند وسقراط مجبور شد مسئله حقیقت را مطرح کند و به دنبال آن منطق صوری ارسطو آمد و این گونه شد که تفکر انتقادی تولد یافت قبل از آن در عصر نزول قرآن آیات متعددی به آن اشاره شده است… بدی را به شیوه های نیکو دفع کن (مومنون /96) با بهترین طریق مناظره و بحث کن (نحل /125)(زمر /18) ویکی از کلید ی ترین آیات گروهی از مردم بدون هیچ دانشی و هیچ هدایت و کتاب روشنی بخش در باره خدا مجادله می کنند (حج/8)
برای تحلیل تفکر انتقادی در جامعه دینی آن را از دو جنبه بررسی می کنیم:
1- از دیدگاه روانشناسانه
2- از دیدگاه فلسفی و معرفت شناسانه
ویژگیهای تفکر انتقادی
1- تحقیق: جستجوی اطلاعات و برانگیختن کنجکاوی و یادگیری
2- تامل: بازبینی افکار و تجربیات به منظور هدایت فعالیت ها
3- انطباق: همسو کردن استراتژیها و فعالیتها در راستای انجام وظایف
4- تلاش: تلاش برای تمرکز به چالش ها ی وظایف مختلف
5- پیوند: پیوند دانش های مختلف برای دستیابی برای ادراک جدید
6- خلق و به کارگیری و تخیل برای بیان ایده های نو آورانه
تفکر انتقادی و موانع موجود
تفکر انتقادی نوعی از تفکر است که همه افراد از عهده انجام آن برنمی آیند و موانع موجود در راه نیل به تفکر انتقادی ازفردی به فرد دیگر متفاوت است.
1. اولین مشکل سوء تعبیر از واژه انتقاد است برخی فکر می کنند نقد یک موضوع تنها به معنای بیان نظرات منفی در باره آن موضوع است.
2. مشکل دوم براورد بیش از اندازه از توانایی خود دراستدلال عقلانی از موضوعات است
3. پیروزی به این معنی نیست که ما بهترین دلایل یا شواهد قانع کننده را ارائه کرده ایم ممکن است عدم توانایی رقیب در تشخیص استدلال های ضعیف ما در زمان بحث بوده است یابرای اجتناب از در گیری از ادامه منصرف شده باشد
4. افراد نمی دانند که برای بهبودی تفکر انتقادی باید چه کنند و محیط به محیط فرق دارد ولی کلا افراد باتمرین و ممارست میتوانند تفکر انتقادی را در خود ایجاد کنند
5. آخرین مانع درراه رسید ن به تفکر انتقادی عدم تمرکز کافی و توجه به جزئیات است. تفکر انتقادی مستلزم به کارگیری دقت و صحت نظراست که این امر در جای خود نیازمند توجه دقیق به جزئیات است یک نقد ضعیف ممکن است محصول قضاوتی باشد که بر اساس یک نظر اجمالی بسیار کلی در ارتباط با یک موضوع خاص حاصل شده است.
پس به این نتیجه می رسیم که مسئله تفکر انتقادی از منظر روانشناسانه قابل درک است ومغایرتی با چارچوبها وشکل عقاید دینی ندارد در این مطالعه می بینیم که با استدلالهای متقن و محکم می توان به نقد یک نظریه پرداخت و این دومسئله یعنی تفکر انتقادی و عقل دینی هیچ مغایرتی با هم ندارند.
مبانی معرفتشناسی تفکر انتقادی
در مورد تفکر انتقادی که شبه روشنفکران است ومدعی هستند که چگونه می توان عقل جزمی را از قید و بندهای معرفت شناختی آزاد کرد نظریات معرفت شناسان هرمنوتیکی را در این زمینه بررسی می کنیم:
هابرماس یکی ازفیلسوفان ونظریه پردازان در زمینه هرمنوتیک می باشداودر زمینه پارادایم انتقاد بر این باور است که جدائی واقعیت از ارزش پذیرفتنی نیست. زندگی اجتماعی واقعیتی هنجاری و اخلاقی دارد و زمانی که علم و فناوری ازقلمرو طبیعت به قلمرو اجتماع گسترش یابد روش شناسی آزاداز ارزش، به قلمرو اجتماع وارد می شود و ویژگی هنجاری و ارزشی مسایل اجتماعی به ویژگیهای فنی تنزل می یابد و در این هنگام علم و فناوری همچون ایدئولوژی، منشاء تداوم وبازتولید بسیاری از نابرابریهای اجتماعی خواهند بود. هابر ماس، در رویارویی با چنین پرسشهایی نظریه اش را بر فلسفه زبان استوار کرده است. او در جستجوی یافتن توانایی های شناختی انسان به تنهایی و جدا از زمینه های تاریخی و اجتماعی او نیست. از این رو به جای آگاهی مانند هر ویژگی هر فرد انسانی بر زبان همچون ابزار مهم زندگانی اجتماعی او پای می فشرد به باور او زبان از سویی برخاسته از ارتباط بادیگران است و از سوی دیگر زمینه چنین ارتباطی است. با نظر به همین نقش ارتباطی است که او زبان را برای گذر ازمن و اگاهی فردی می داند. هابر ماس جستجوی حقیقت راکار «ما» ودر گفتگوی خردمندانه میداندو گفتار و کنش را همواره وابسته به جامعه وشرائط معین اجتماعی می بیند. به نظراو دانش ضمنی هما ن دانستنی ها و پیش انگاشت هایی است که بدون آن که به آنها توجه کنیم زمینه لازم فهیمدن ویاتعبیرهای ما هستند. نکته دیگری که هابر ماس بر آن تاکید دارد کارکردهای گوناگون زبان است زبان هم می تواند بازتاب خردمندی باشد وهم ابزاری برای به بیراهه بردن اندیشه و زمینه سلطه و هم آزاد کننده و هم درمانگر3 پارادایم انتقاد از طرف دانشمندان مختلف نقد شده لاکوموسکی با اشاره به گفته های هابر ماس معتقد است که وضعیت آرمانی گفتگو دشوار است وآزمون پیشینی فراهم کردن چنین وضعیتی ممکن نیست و فقط با درنظر به گذشته است که می توان فهمید چنین وضعیتی فراهم شده یا خیر. برای تحقق ناپذیری چنین آرمانی چنین استدلال می کنند باید دنیایی که در آن قدرت و کنترل برابر شده اند را پیش فرض گرفت. فوکو معتقد است که از یک سو جهانی کردن گفتمان رهائی بخش خطرناک است و ممکن است اثرمطلوبی نداشته باشد و از سوی دیگر نظریه انتقادی پیوند دانش و قدرت خود را دارد و می تواند زمینه سرکوب هائی را فراهم کند که در این باره دانش کافی ندارند و بدین ترتیب مشخص میشود که زمینه انتقاداز نظر معرفت شناسان غربی نیز بسیار نسبی و وابسته به شرائط اجتماعی و انسانی است و نمی توان قراردار خاصی برای آن ارائه کرد.3 پس به این نتیجه می رسیم شبهه ای که می گوید مردم اغلب دنباله رو هستند و تفکر انتقادی خیلی برایشان سخت است و می خواهند دنبال یک شیوه تفکر ساده باشند یک مسئله تایید شده است و دلیل بر جزمی بودن تفکر دینی و دیکتاتوری بودن آن نیست. اغلب توده مردم از مسائل اطلاعی ندارند و تفکر انتقادی بسیار پیجیده و سنگین و علمی می باشد و هر کس از عهده آن بر نمی اید. در اینجا می بینیم که مناسبات معرفت شناسی و فاسفی نیز به نوعی دیگر اثبات میکند که لازمه یک انتقاد صحیح داشتن اخلاق دینی می باشد.
تعینات علم و معرفت
معرفت و علم از سطوح و لایه های مختلفی برخوردار است و هر بخشی از آگاهی در یکی از ابعاد سطوح و یالایه های معرفت قرار می گیرد تعینی از تعینات علم و معرفت به شمار می روند. نظیر عالم که علم و معرفت وصف آن است معرفتی که هر یک از انسان ها دارند با معرفت دیگر ی به دلیل اضافه ای که به عالم و شناسا دارند تمایزپیدا می کند. بر همین قیا س معلوم میشود که موضوع معرفت است و هدف وروش و یا نوع تصدیقی که با معرفت است ویا احساس و گرایش به آن درتعینی که معرفت پیدا می کند اثر می گذارد در فلسفه به آن اتحاد عالم و معلوم یا عاقل و معقول یا می کنند. هیچ معرفتی فارغ از موضو ع نیست برخی اوصاف مثل حیات، وصفی نفسی هستند و اضافه به غیر ندارند ولی برخی مانند علم، وصفی اضافی اند و معلوم را به دنبال خود دارند و این اثری مهم در تعین معرفت دارد علم به مثلث، غیر ازعلم به مربع است.
حکم و تصدیق
معرفت با حضور و غیبت حکم به دو قسمت تصور و تصدیق تعین می یابد و اگر از نوع تصدیق باشد به اعتبار نوع حکم به اقسام گوناگونی تقسیم میشود. از آن جمله اینکه حکم یا با تعین علمی است یا نیست اگر فاقد تعین علمی است یا با ظن قرین است یا با شک یابا وهم. یقین علمی از متن نگاه به موضوع و محمول و از نظر به موضوع معرفت بر می خیزد و از دیگر ابعاد وجودی عالم سر چشمه نمیگیرد یقین علمی همراه با چهار جزم معرفتی است که عالم ناگزیر از شناخت آن است در ظن و شک و وهم اگر شکی وجود داشته باشد جزم روان شناختی است ظن متاخم و قرین به یقین را می توان یقین روان شناختی نامید در یقین روان شناختی خلا یقین علمی و جزم های مربوط به آن همچنان حضو ر دارد.
اعتقاد و گرایش
معرفت به لحاظ نوع گرایش و اعتقادی که انسان به آن دارد و صرف نظر از نحوه حکمی که به مدار موضوع و محمول آن بر اساس یقین علمی یا یقین روان شناختی و مانند آن شکل می گیرد تعیناتی پیدا می کند انچه انسان به صحت یا سقم آن علم پیدا می کند و یا گمان و شک می برد، به لحاظ احساس و گرایش به آن تمایل پیدا می کند…! انسان میتواند حتی به چیزی که در نزد او به لحاظ تصدیق از ارزش علمی برخوردار است تا مرحله کفر پیش رود نظیر فرعون و یاران او که بینات الهی بر آنان تمام شده و به تعبیر قرآن همچنان انکار کردند و کفر ورزیدند «وجحدو بها وستیقنتها انفسهم» یعنی آنان به انکار آیات پرداختند در حالی که به آن یقین داشتند. در طرف مقابل نیز انسان می تواند به چیزی که از نظر علمی به بطلان آن آگاه است در اثر احساس و گرایش تا حد ایمان به آن پیش برود.
هدف معرفت
هدف از جمله عوامل تاثیر گذاردر معرفت است که می تواند کشف حقیقت و یا رسیدن به شناخت یقینی یا هدف غلبه بر طبیعت باشد که گاهی فردی و گاهی اجتماعی است که بانوعی خاص ازمعرفت هماهنگ بوده و همان را به دنبال می آورد شعرو خطابه و جدل و مغالطه و برهان نوعی تقسیم بندی است که بر اساس اهداف انجام میگیرد.
تعداد صفحات | 90 |
---|---|
شابک | 978-622-5572-33-1 |
انتشارات |
.فقط مشتریانی که این محصول را خریداری کرده اند و وارد سیستم شده اند میتوانند برای این محصول دیدگاه(نظر) ارسال کنند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.