کتاب شهر هوشمند (تکوین انقلاب شهری نوین)

کتاب شهر هوشمند (تکوین انقلاب شهری نوین)

176,400 تومان

تعداد صفحات

124

شابک

978-622-5950-81-8

فهرست
پیشگفتار 10
فصل 1 11
مقدمه 11
فصل 2 15
شهر 15
فضای شهری و ابعاد آن 17
تأثیر فضاهای شهری بر وجوه مختلف یک شهر 18
فصل 3 21
رویکرد موجی به شهرهای آینده 21
رویکردهای موجی به جهان 21
موج اول (انقلاب کشاورزی) 21
موج دوم (انقلاب صنعتی) 22
موج سوم (انقلاب اطلاعات) 22
شهر مجازی 23
شهر نامرئی 25
فصل 4 27
دیجیتالی سازی 27
اهمیت دیجیتالی در یک شهر پایدار 29
ساختار ویژگی‌های شهر هوشمند دیجیتالی 31
برنامه‌ریزی شهر مبتنی بر هوش جمعی 35
فصل 5 39
شهر هوشمند 39
تاریخچه شهر هوشمند 39
دیدگاه کلی به شهر هوشمند 46
گزاره واصول مفهومی تئوری شهر هوشمند 47
ساختارها ویژگی‌های شهر هوشمند 48
فصل 6 52
بررسی معیارها و مؤلفه‌های شهر هوشمند 52
ابعاد شهر هوشمند 52
مؤلفه‌های شهر هوشمند 53
شهروند هوشمند 61
محیط هوشمند 65
مؤلفه‌های محیط هوشمند 67
زندگی هوشمند 70
مؤلفه‌های زندگی هوشمند 70
اقتصاد هوشمند 72
مؤلفه‌های اقتصاد هوشمند 73
حمل‌ونقل هوشمند 75
مؤلفه‌های حمل‌ونقل هوشمند 77
فصل 7 80
اهداف و مزایای شهر هوشمند 80
مزایای شهر هوشمند 82
فصل 8 84
زیرساخت‌های شهری 84
روند تاریخی شکل‌گیری زیرساخت‌های شهری 84
زیرساخت‌های شهر هوشمند 87
فصل 9 91
اصول شهر هوشمند 91
توسعه پایدار 92
مسألهی توسعه‌ی شهری پایدار 93
فصل 10 99
چالش‌های شهر هوشمند 99
چالش‌های پیش روی شهر هوشمند 101
بررسی وضعیت فناوری اطلاعات و ارتباطات در ایران 103
مشکلات پیش روی فضای شهری هوشمند در ایران 106
استراتژی ایجاد شهر هوشمند 106
سخن پـایـانی 108
منابع 111

 

 

شهر هوشمند

تاریخچه شهر هوشمند

قبل از بررسی جزئیات یک شهر هوشمند به‌عنوان یک نوآوری ما نیازمند درک عناصر مفهومی اصلی آن هستیم. در واقع گام اصلی برای ایجاد یک شهر هوشمند، درک مفهوم آن است. امروزه پیدایش اصطلاحات مشابه مانند شهر مجازی، شهر دیجیتال، شهردانش و غیره به سردرگمی مفهومی این اصطلاح افزوده است.

در این میان تعدادی اصطلاحات مشابه با شهر هوشمند پدید آمدند (جوامع بی‌سیم، جوامع باند پهن، جوامع دیجیتال، جوامع شبکه‌ای، انفورماتیک، جوامع باهوش،…) که در پاره‌ای موارد به‌جای یکدیگر توسط محققان مختلف مورداستفاده قرارگرفته است. این اصطلاحات به سطوح کمتر فراگیر و خاص یک شهر اشاره دارند و مفاهیم شهر هوشمند اغلب آنها را شامل می‌شود.

عبارت شهر هوشمند مفهومی جدید نیست، منشأ این کلمه به جنبش رشد هوشمند بولیر 1998 که در اواخر دهه 90 میلادی ظهور پیدا کرد برمی‌گردد. در اواخر سال 2005 توسط برخی شرکت‌های تکنولوژیکی مانند سیسکو (2005) و آبی ام (2009) در راستای استفاده از سیستم‌های پیچیده فناوری اطلاعات برای یکپارچه کردن خدمات و زیرساخت‌های شهری به‌کاربرده شد. اصطلاح “شهر هوشمند” هنوز به‌طور بسیار گسترده‌ای در ادبیات مدیریت و برنامه‌ریزی شهری استفاده‌نشده و هنوز هم شناسایی جنبه‌های مختلف آن به‌عنوان یک اصل برای بررسی جزئیات بیشتر، در حال مطالعه است. تاکنون مطالعات زیادی در ارتباط با شهر هوشمند توسط کارشناسان و برنامه ریزان شهری صورت گرفته است. در این بخش به برخی از مهم‌ترین مطالعات در سطح ایران و جهان به‌طور خلاصه اشاره می‌شود.

الکساندر و تومالتی در سال 2002 در مقاله‌ای با عنوان “شهر هوشمند و توسعه پایدار” با استفاده از 13 شاخص، تراکم و توسعه شهری 26 منطقه بریتیش کلمبیا، کانادا را بررسی کردند و در مطالعه خود به ارتباط تراکم با کارایی زیرساخت‌ها و کاهش استفاده از خودرو همراه با کارایی اکولوژیکی و اقتصادی اشاره کردند.

ردریک کریستوفر و فرانک در سال 2007 مطالعاتی درباره اثرات دولت الکترونیکی در شهرهای فلوریدا و تگزاس برای مدیران انجام دادند.

آندریاکا راگلیو همکاران در سال 2009 در مقاله‌ای تحت عنوان ” شهرهای هوشمند در اروپا ” بر شش محور اصلی در شهر هوشمند (استفاده از زیرساخت شبکه، تأکید بر تجارت، شمول اجتماعی ساکنین شهرهای مختلف در خدمات عمومی، صنایع خلاق و با تکنولوژی بالا، توجه عمیق به نقش سرمایه‌های اجتماعی و ارتباطی در توسعه شهری، سرانجام پایداری اجتماعی و زیست‌محیطی) تأکید نموده‌اند و نتیجه‌گیری می‌کنند که رابطه مثبتی بین ثروت شهری و حضور نیروهای حرفه‌ای خلاق در یک شهر هوشمند وجود دارد.

تاوی و همکاران در سال 2009 در مطالعه­ای با عنوان شهر هوشمند با ابعاد فناوری، مردم و مؤسسات با ارائه ابعاد و تعاریف متعدد از شهر هوشمند به این نکته اشاره کردند که برای هماهنگی بین سه بعد (فناوری، مردم و مؤسسات) باید به ادغام زیرساخت‌ها و فناوری‌های واسطه، تقویت یادگیری‌های اجتماعی برای زیرساخت‌های انسانی و حکومت برای بهبود سازمانی و مشارکت شهروندان به‌عنوان نکات مهم توجه کرد.

کارلیو (2009) در مطالعه­ای با عنوان شهرهای هوشمند در اروپا با توجه به آمار و اطلاعات به دنبال تعریف واحدی از شهر هوشمند می‌باشد و با مشخص کردن جنبه‌های شهرهای هوشمند در اروپا به دنبال تدوین برنامه استراتژیک جدیدی برای شهرهای هوشمند به‌منظور رسیدن به توسعه شهری پایدار و یک چشم‌انداز شهری بهتر می‌باشد.

فلیپ در سال 2010 در مطالعه­ای، با عنوان شهرهای هوشمند و شبکه شهری به این نکته اشاره می‌کند که با به‌کارگیری فناوری نوین ارتباطات (ICT) می‌توان در چشم‌انداز آینده شهرها تغییر ایجاد کرد، شهرهای، هوشمند به‌طور چشم‌گیری می‌توانند در بهبود کیفیت زندگی شهروندان و بهره بردن آنها از زندگی، کسب‌وکار نقش بسزایی ایفا نموده و به ایجاد یک محیط شهری پایدار کمک کنند.

آناستازیا در سال 2012 در یک مطالعه با عنوان ” مفهوم شهرهای هوشمند؛ به سمت توسعه جوامع ” به بسط مفهوم شهر هوشمند از طریق کاوش معانی مختلف آن برای توسعه جوامع می‌پردازد در بخشی از این مطالعه به تجربه شهر ترایکالا اشاره نموده که اولین شهر هوشمند در یونان است و این شهر توسط ای سی اف در 3 سال متوالی (سال‌های 2009، 2010، 2011) جایزه شهر هوشمند برتر را در میان 21 شهر جهان دریافت کرده است.

جورابی و همکاران در سال 2012 در یک مطالعه با عنوان ” آشنایی با شهرهای هوشمند؛ یک چارچوب یکپارچه ” ضمن اشاره به تعاریف مختلف در ادبیات شهرهای هوشمند، هشت عامل را در یک چاچوب یکپارچه در مورد ابتکار شهرهای هوشمند با عناوین (1-مدیریت و سازمان 2- فناوری 3- حکمروایی 4- سیاست 5- مردم و جوامع 6- اقتصاد 7- زیرساخت‌ها 8- محیط طبیعی) معرفی می‌نمایند آنها فناوری را به‌عنوان یک فرا عامل در نظر می‌گیرند که هفت عامل دیگر را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

هبیتات در سال 2015 در مقالات موضوعی تحت عنوان ” شهرهای هوشمند ” به بررسی خصوصیات متنوع (پایداری، کیفیت زندگی، جنبه‌های شهری و هوشمندی) مسائل و موضوعات (جامعه، اقتصاد، محیط و حکمروایی) و زیرساخت‌های موردنیاز (زیرساخت‌های فیزیکی، زیرساخت‌های فناوری اطلاعات و ارتباطات) اختصاص‌یافته به این مفهوم (شهر هوشمند) می‌پردازد، ضمن تأکید ویژه بر حکمروایی شهر هوشمند، اشاره می‌کند شهرهای هوشمند نه تنها کارایی سیستم‌های پیچیده شهری را تقویت می‌کند، بلکه کیفیت و ارائه کارآمد خدمات اساسی را از طریق راه‌حل‌های الکترونیک افزایش داده، شهروندان را از طریق دسترسی به دانش و فرصت‌ها توانمند می‌سازد و با چالش‌های زیست‌محیطی و مخاطرات فاجعه‌آمیز از طریق اقدامات توانمند شده به‌وسیله فناوری جدید مقابله می‌کند.

موسسه کالیفرنیا جزء اولین مؤسساتی بود که بر چگونگی هوشمند سازی جوامع و چگونگی طراحی شهرها بر پایه فناوری اطلاعات و ارتباطات تمرکز نمود.

ویس فیسوندی در سال 1390 پیرامون ” شهر هوشمند، تکوین انقلاب شهری نوین، شهر الکترونیک واقعیت شهرهای فردا ) مطالعاتی داشته‌اند که پذیرش واقعیات موجود و درحال‌توسعه را برای شهرهای آینده ایران ضروری می‌دانند.

کیانی در سال 1390 با مطالعه­ای به‌عنوان شهر هوشمند ضرورت هزاره سوم در تعاملات یکپارچه شهرداری الکترونیک با تأکید بر شهرهای ایران پرداخته، نتایج تحقیق حاکی از آن است که شهر هوشمند، در بسیاری از شهرهای معروف دنیا متناسب با فناوری اطلاعات روند متعارفی را طی نموده است. این وضعیت در ایران به سبب تأثیر عوامل مختلف به‌ویژه در ابعاد همکاری بین سازمانی و در ابعاد مرتبط با شهروند الکترونیک سیر مطلوبی طی ننموده است.

سوابق نشان می‌دهد متناسب با زیرساخت‌های موجود کشورهای درحال‌توسعه تلاش نموده‌اند شهر هوشمند را به‌گونه‌ای پیش ببرند که بتوانند در عرصه دنیای فناوری از امکانات بهره‌برداری نمایند بااین‌وجود در بعضی از کشورها روند مطلوب و ایدئالی طی نشده است.

مفاهیم شهر هوشمند

مفهوم شهر هوشمند در سه حوزه اصلی توسعه پیداکرده است: 1-دانشگاهی 2-صنعتی 3-حکومتی ادبیات دانشگاهی رویکردی کل نگر و جامع دارد و با توجه به علاقه‌مندی به توسعه دانش و اطلاعات معنی هوشمند طیف وسیعی از خصوصیات مانند خود پیکربندی، خود ترمیمی، محافظت از خود و خود بهینه‌سازی را در برمی‌گیرد. در ادبیات صنعتی با گرایش به کسب‌وکار و ابزارهای صنعتی، مفهوم هوشمند به خدمات و محصولات هوشمند، هوش مصنوعی و دستگاه‌های متفکر اشاره دارد.

سرانجام در اسناد حکومتی با هدف مدیریت توسعه شهری کلمه هوشمند در ارتباط با نظریه برنامه‌ریزی شهری ” رشد هوشمند ” که در اوایل دهه 90 برای جلوگیری از پراکنده رویی پدید آمد، تفسیر می‌شود. با وجود این تنوع به نظر می‌رسد استفاده از فناوری و نوآوری اجتماعی موضوع اصلی در این مفهوم باشد. یکی از تأثیرگذارترین تعاریف در ادبیات دانشگاهی توسط دانشگاه صنعتی وین در سال 2007 ارائه‌شده است ” شهر هوشمند، شهری است که به‌خوبی در حال اجرای راههای رو به جلو در خصوصیات شش‌گانه (مردم هوشمند، تحرک هوشمند، حکمروایی هوشمند، زندگی هوشمند، اقتصاد هوشمند و محیط هوشمند است) که در ترکیبی هوشمند از دارایی‌ها و فعالیت‌های سرنوشت‌ساز، مستقل و آگاه شهروندان ساخته می‌شود

در حالیکه در ادبیات صنعتی از جمله ایده شرکت ای بی ام در مورد شهر هوشمند، شهرها به‌عنوان سیستمی از سیستم‌ها در نظر گرفته‌شده است. این شرکت شهر هوشمند را به‌عنوان شهری که فناوری را برای تغییر و دگرگونی سیستم‌های اصلی‌اش و بهینه‌سازی بازگشت منابع کاملاً محدود مورداستفاده قرار می‌دهد، تعریف می‌کند.

اما ادبیات حکومتی بیشتر بر روی جنبه‌های اداری و مالی شهر هوشمند و بر اهداف زیست‌محیطی مانند انتشار گازهای گلخانه‌ای تأکید می‌کند…

به‌عبارتی‌دیگر شهر هوشمند مکانی ممتاز برای توسعه پایدار اقتصادی، صنعتی و… بوده که در آن به مسائلی مانند ترافیک، مصرف انرژی، آلودگی، تخریب سرزمین، بروز رسانی و بهینه‌سازی زیرساخت‌های شهری، بهبود کیفیت زندگی، … از طریق یک رویکرد نوآوری و سیستماتیک، بر اساس ارتباط و تبادل اطلاعات با هدف بهینه‌سازی فرآیندهای مدیریت شهری پرداخته می‌شود. شهری هوشمند است که سرمایه‌گذاری در سرمایه‌های انسانی و اجتماعی و زیرساخت‌های ارتباطی از جمله حمل‌ونقل و همچنین زیرساخت‌های مدرن مانند (ICT) که باعث رشد پایدار اقتصادی و کیفیت بالای زندگی می‌شود، با مدیریت صحیح منابع طبیعی، از طریق مدیریت مشارکتی مردم در آن انجام پذیرد. بر اساس ادبیات مدیریت شهری، “شهری هوشمند ” است که قادر به پیوند سرمایه فیزیکی با سرمایه اجتماعی به‌منظور توسعه خدمات بهتر و زیرساخت‌های لازم در یک شهر بوده و تنها در این صورت است که مدیران شهری واستانی، قادر به تجمع فن‌آوری اطلاعات، دیدگاه فرهنگی و اجتماعی برحسب یک برنامه منسجم و بهبود خدمات شهری خواهند بود.

بر این اساس شهر هوشمند یک شهر پایدار و کارآمد باکیفیت بالای زندگی است که هدف آن مقابله با چالش‌های شهری، بهبود تحرک، بهینه‌سازی استفاده از منابع، بهبود بهداشت و امنیت، بهبود توسعه اجتماعی، حمایت از رشد اقتصادی و حکمروایی مشارکتی از طریق استفاده از فناوری‌های اطلاعاتی و ارتباطی در خدمات و زیرساخت‌ها، همکاری بین ذینفعان و سهام‌داران کلیدی (شهروندان، دانشگاه‌ها، دولت و صنعت) و سرمایه‌گذاری در سرمایه‌های اجتماعی است.

داوس و پاردو معتقدند که اجزای مفهوم یک شهر هوشمند به سه دسته تقسیم می‌شوند: 1-فناوری 2-مردم 3- سازمان‌ها یک شهر زمانی می‌تواند هوشمند باشد که سرمایه‌گذاری در این سه حوزه منجر به رشد پایدار و ارتقاء کیفیت زندگی شود.

در واقع شهر هوشمند واقعیتی است که با توجه به گسترش روزافزون تکنولوژی اطلاعات شهری و در راستای پاسخگویی به نیازهای جدید شهروندان به اطلاعات و امکانات سخت‌افزاری و نرم‌افزاری در زندگی شهری آنان پا به عرصه حضور می‌گذارد. شهر هوشمند به معنای گشایش مفاهیمی نو در شهرسازی است. آنچه یک شهر هوشمند را به سمت هوشمندی پیش می‌برد، صرفاً استفاده از ابزار الکترونیکی و سیستم ارتباطی آن شهر نیست، بلکه استفاده از این ابزار جهت ارتقاء سطح کیفی زندگی شهروندان یک شهر است.

شهر هوشمند، شهر ترکیب فناوری اطلاعات و ارتباطات و تکنولوژی با دیگر سازمان‌ها، تلاش برای طراحی و برنامه‌ریزی موردنظر، وسعت بخشیدن به پروسه‌های اداری و کمک به شناسایی جدید راه‌حل‌های نوآورانه، به‌منظور بهبود پایداری و سرزندگی است.

استفاده از فن‌آوری هوشمند در اجزای حیاتی زیرساخت‌ها و خدمات شهر که شامل ادارات شهر، آموزش‌وپرورش، بهداشت و درمان، امنیت عمومی، املاک و مستغلات، حمل‌ونقل، آب و برق، به‌هم‌پیوسته و کارآمد است. یک شهر هنگامی هوشمند است که سرمایه‌گذاری در بخش نیروی انسانی، سرمایه اجتماعی و زیرساخت‌های فناوری اطلاعات و ارتباطات رشد داشته و از کیفیت زندگی بالایی برخوردار باشد و مدیریت منابع طبیعی آن آگاهانه باشد.

شمول اجتماعی یکی از ویژگی‌های کلیدی شهر هوشمند است؛ و هر فرصتی برای توسعه اقتصادی بایستی با سرمایه‌گذاری در سرمایه اجتماعی همراه باشد. اوریجی استدلال می‌کند که با وجود اینکه دیدگاه‌های مختلف در مورد شهرهای هوشمند وجود دارد این ایده که فن‌آوری اطلاعات و ارتباطات در عملکرد آینده شهر مرکزیت دارد محور اصلی تمام دیدگاه‌هاست.

به‌عبارتی‌دیگر شهر هوشمند شهری است که بر کیفیت زندگی و جایی که شهروندان به‌عنوان بازیگران اصلی در فرآیند تصمیم‌گیری درگیر هستند شرط می‌گذارد.

با توجه به ایجاد یک شهر هوشمند، قطعاً یک فرآیند طراحی جدید و یکپارچه وجود دارد که هدف آن تعدیل عملکردهای جدید به لطف نوآوری و فن‌آوری دیجیتال است.

در نتیجه مفهوم شهر هوشمند به‌وسیله تأکید بر سرمایه‌های محیطی، اجتماعی و فن‌آوری اطلاعات و ارتباطات، ابزاری برای مدیریت منطقی از منابع طبیعی و بهبود کیفیت زندگی است و راه‌حل‌های مناسبی برای مدیریت آینده شهرها پیشنهاد می‌کند. در این زمینه ابزار فن‌آوری اطلاعات و ارتباطات برای تبدیل شهرهای سنتی به شهرهای هوشمند ضروری به نظر می‌رسد.

مروری بر تعاریف مختلف نشان می‌دهد معنای یک شهر هوشمند چندوجهی است و هر نویسنده بر جنبه‌های مختلفی از یک شهر تأکید کرده است. از آنجا که هر شهر دارای وضعیت اداری، اقتصادی، اجتماعی و بستر جغرافیایی خاص خود و همچنین اولویت‌های مختلف است؛ بنابراین تعریف یک سیستم ثابت جهانی با توجه به‌خصوصیات متنوع شهرها در سراسر مشکل است. از طرفی تعاریف مطرح‌شده از طریق شهرهای خاص که خود را هوشمند نامیده‌اند جهان‌شمول نیست و عمومیت ندارد؛ بنابراین بهتر است ساختار اصلی (مدل شهر هوشمند) به‌عنوان اساس مفهوم‌پردازی حفظ شود و تعریف‌های خاص هر شهر از هوشمند سازی بر اساس چشم‌اندازها، اولویت‌ها و محتوایشان بازسازی شود. در این میان تجزیه‌وتحلیل عمیق ادبیات نشان می‌دهد که در تعاریف نویسندگان بر برخی مفاهیم در تعریف شهر هوشمند تأکید ویژه‌ای شده است. به‌طوری که استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات در خدمات و زیرساخت‌های شهری، یکپارچگی سیستم‌های مختلف در برنامه‌ریزی و اجرا، همکاران و سهامداران مختلف در همه مراحل توسعه شهری، سرمایه‌گذاری در سرمایه اجتماعی، استقلال در تصمیم‌گیری، حکمروایی مشارکتی، اتصال و یکپارچگی، خلاقیت، یادگیری و مدیریت منابع مختلف محلی الفبای اولیه مفهوم شهر هوشمند می‌باشند.

دیدگاه کلی به شهر هوشمند

جامعه‌ای که هدف آن حفظ منافع فردی و شهری همه گروه‌های انسانی ذینفع شهر است. رفتار آن‌ها (از جمله تولید و مصرف) کاملاً مرتبط با سیستم هدف شهری است که توسط همه آن‌ها به‌طور مشترک طبق اهداف عمده شهر (پایداری و تعمیم‌پذیری) شکل‌گرفته است. آن‌ها به اهداف متنوع جامعه خود متعهد هستند، از قدرت خود به‌عنوان مصرف‌کنندگان، ساکنان و انسان‌ها و همچنین حفاظت از محیط طبیعی و حیات‌وحش شهرشان دفاع می‌کنند. برای رسیدن به این هدف، به‌طور گسترده از امکانات فنی استفاده می‌کنند، اما اجازه نمی‌دهد که فناوری بدون کنترل گسترش یابد، زندگی شهری را تحت سلطه خود درآورد و یا قدرت تصمیم‌گیری را بگیرد.

ذینفعان انسانی متقابلاً توافق کرده‌اند که در هرزمانی، عملکرد شهر و ایمنی ساکنین آن را حفظ کنند. زیرساخت‌های به‌هم‌پیوسته و یکپارچه به‌عنوان پایه‌ای برای این عملکردها شناخته می‌شوند، بر این اساس از آن‌ها استفاده می‌شود و نیازهای مصرف‌کننده شهری را به‌طور کارآمد برآورده می‌کنند. فرهنگ جامع تاب‌آوری در جهت منافع عملکرد شهر ایجادشده است.

از طریق آموزش، ذینفعان از وضعیت کلی شهری و احساس مسئولیت برای مقابله با تهدیدات شهری آگاه شده‌اند. دسترسی، شمول و مشارکت ذینفعان را بسیج می‌کند. این امر منجر به انسجام اجتماعی، اعتماد و امنیت بیشتر می‌شود. حکومت شهری یکپارچه‌این پیشرفت‌ها و مشارکت‌های ذینفعان را (درحالی‌که اقتصاد را نیز ارتقاء می‌دهد) تشویق می‌کند و بر اساس اصل حکمروایی شهری عمل می‌کند. از طریق اقدامات هماهنگ و تصمیمات سرمایه‌گذاری آگاهانه، حکومت شهری یکپارچه در راستای سیستم هدف شهری و یک برنامه توسعه یکپارچه شهری، رشد شهر را نظارت می‌کند.

گزاره و اصول مفهومی تئوری شهر هوشمند

شهر هوشمند تئوری جدیدی است که مفاهیم آن کاملاً تعریف‌نشده و نیازمند تحقیقات است. در ادامه اصول اصلی و مفهومی شهر هوشمند برگرفته از مطالعات مهم بیان می‌شود.

گزاره 1: شهر هوشمند نه تنها یک مفهوم تکنولوژیکی، بلکه توسعه واحد اجتماعی و اقتصادی است. فناوری به‌طور وضوح شرط لازم برای شهر هوشمند است، اما درک مفهوم شهروندان درباره توسعه جامعه شهری برای کیفیت بهتر زندگی است. تصویب فناوری‌های به‌روز فی‌نفسه موفقیت طرح شهر هوشمند را تضمین نمی‌کند در عوض نوآوری در سبک مدیریت، در جهت سیاست و ارتقاء قابلیت‌های جامعه باعث می‌شود شهر قابل زندگی‌تر شود؛ بنابراین موفقیت وابسته به رهبری و هماهنگی سازمانی است فناوری به‌خودی‌خود هیچ سهمی در نوآوری ندارد.

گزاره 2: شهر هوشمند سیستم محور نیست، بلکه سرویس گراست. هدف نهایی شهر هوشمند بهبود کیفیت کلی خدمات شهری است ایجاد یک سیستم یکپارچه به‌خودی‌خود پایان کار نیست، بلکه مکانیسمی است که از طریق آن خدمات تحویل داده‌شده و اطلاعات به اشتراک گذاشته می‌شود. نوآوری سازمانی و سیاست به‌طور مؤثری مدیریت خدمات و مطالبات خدماتی در نظر گرفته‌شده را از طریق حکومت برای شهر هوشمند شناسایی می‌کند.

گزاره 3: شهر هوشمند تنها یک پروژه شهری نیست، بلکه یک جنبش ملی و یا جهانی است. در حال حاضر کلان‌شهرهای مشهور جهان در چارچوب رقابت جهانی زندگی می‌کنند. طرح‌های نوآوری شهر هوشمند در آن شهرها در حال ایجاد استراتژی برای بازاریابی یک نام تجاری شهری هستند. تأثیر یک شهر هوشمند فراتر از مرز شهری، ملی و جهانی است.

گزاره 4: شهر هوشمند یک مفهوم تک‌بخشی نیست، بلکه چندبخشی است. محدوده طرح شهر هوشمند فراتر از یک بخش واحد یا سازمان است. شهر هوشمند مفهوم جدیدی از مشارکت و حکومت توسعه‌یافته از طریق پیوند الکترونیکی چند سطحی، دولت چند حوزه‌ای و همه سهامداران غیردولتی مانند شرکت‌ها، سازمان‌های غیرانتفاعی و شهروندان است.

گزاره 5: شهر هوشمند انقلاب نیست، بلکه تکامل است. برخی مفسران با نگرش اجمالی تصویر از تغییر انقلابی در وضعیت فعلی شهر هوشمند استخراج کرده‌اند. تصویر انقلابی فقط با توجه به جنبه‌های تکنولوژی شهر هوشمند ارائه می‌شود. با این حال مسئله تا حدی صحت دارد. ممکن است بین مواردی که آسان به‌دست‌آمده (به‌ظاهر انقلابی) و استراتژی بلندمدت (در واقع تکاملی) سردرگمی وجود داشته باشد. نوآوری نه یک راه‌حل سریع، بلکه یک استراتژی بلندمدت است. می‌بایست خطر سیر تکاملی بلندمدت نوآوری طی شود. در حالیکه تغییرات تکنولوژی به‌سرعت در حال رشد تکاملی هستند، تغییر در مدیریت به‌آرامی و حتی در سیاست آهسته‌تر از آن به وجود می‌آید. با توجه به این می‌توان ادعا کرد که شهر می‌تواند از طریق نوآوری به‌سوی هوشمندی بیشتر در تکامل خود گام بردارد.

گزاره 6: شهر هوشمند جایگزین ساختارهای فیزیکی نیست، بلکه هماهنگی بین ماده و دنیای مجازی است. انتظار اینکه شهر هوشمند از محدودیت زمانی و مکانی فراتر رود گمراه‌کننده است، زیرا بافت فیزیکی مکان و جغرافیا هنوز برای روش زندگی و شیوه کار اجرایی دولت‌ها مهم است. با این حال، شهر هوشمند در برخی از روش‌ها و تا حدودی با کاهش فاصله و زمان، دارای پتانسیل قوی برای تغییر زندگی ماست. شهر در آینده‌ای نزدیک باید به‌وسیله اتصال یکپارچه بین دنیای ماده و دیجیتال قادر به دستیابی چشم‌انداز خود باشد.

ساختارها ویژگی‌های شهر هوشمند

در این بخش شهر هوشمند را از منظر یک شهر پایدار و دیجیتالی بررسی خواهیم نمود و به تشریح ساختارهای یک شهر هوشمند خواهیم پرداخت.

ساختار شهر را می‌توان با هفت سطح از عوامل توصیف نمود:

1-پایه طبیعی

2-ذینفعان شهری و مشارکت آن‌ها

3-حکومت شهری یکپارچه و حکمروایی شهری

4-اهداف و چشم‌اندازها

5-زیرساخت‌ها

6-سطح فناوری اطلاعات و ارتباطات

7-تاب‌آوری

تعداد صفحات

124

شابک

978-622-5950-81-8