233,800 تومان
تعداد صفحات | 167 |
---|---|
شابک | 978-622-378-330-2 |
انتشارات | |
انتشار | توقف |
ناموجود
مقدمه 7
فصـل اول 13
امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران 13
امنیت ملی 13
ابعاد امنیت ملی 14
ویژگیهای امنیت ملی 15
سیال بودن مفهوم امنیت 17
ارکان اصلی امنیت ملی 17
فصـل دوم 21
تاریخچه چرخه سوخت هستهای و مراحل تولید آن در ایران 21
مراحل و شیوه تولید سوخت هستهای 22
اكتشافات 22
فرآوری (تولید کیک زرد) 23
غنیسازی و تبدیل 23
روشهای غنیسازی 24
روش الكترومغناطیسی 24
روش پخش گازی 24
روش سانتریفوژ گازی 25
فرآیند و تاریخچه تولید آب سنگین 30
چرخه سوخت هستهای و مراحل تولید آن در ایران 32
قبل از پیروزی انقلاب اسلامی 32
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی 34
تاریخچه تولید آب سنگین در ایران 37
فصـل سوم 39
نقاط قوت و ضعف داخلی پرونده هستهای جمهوری اسلامی ایران 39
نقاط قوت داخلی پرونده هستهای ایران 39
حمایتها و پشتیبانیهای مسئولین ارشد نظام 40
در اختیار داشتن متخصصین متعهد و توانمند 48
مزایای استفاده از انرژی هستهای 50
نیروگاه هستهای 53
پزشکی هستهای 57
حمایتهای مردمی از برنامه هستهای 66
برخورداری ایران از معادن اورانیوم 70
فتوای هستهای رهبری 73
سرعت بالا در دستیابی به چرخهی هستهای 74
راه افتادن جنبش تولید علم 77
ارتقای پدافند غیرعامل 78
پیشرفت کشور در حوزههای مختلف علمی 79
تحقق سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی برای عبور از تحریم 80
فصـل چهارم 83
نقاط ضعف داخلی پرونده هستهای ایران 83
اختلاف دیدگاههای گروههای سیاسی در حوزه مسائل هستهای 84
جاسوسی و لو دادن مراکز هستهای ایران 93
ترور دانشمندان هستهای 97
در مضیقه بودن از جهت منابع دانش 100
فصـل پنجم 101
تهدیدات و فرصتهای بینالمللی پرونده هستهای ایران 101
تهدیدات 102
شورای امنیت 108
فرصتهای بینالمللی 121
فصـل ششم 135
نقش بازیگران بینالمللی در پرونده هستهای ایران 135
امریکا و پرونده هستهای ایران 136
استراتژی امنیت ملی آمریکا در قرن ۲۱ 136
اهداف، اولویت¬ها و سیاستهای امریکا در قرن ۲۱ 137
استراتژیهای مقابله ای آمریکا با ایران 139
استراتژی تغییر نظام جمهوری اسلامی 139
استراتژی تغییر رفتار نظام جمهوری اسلامی 140
رفتار استراتژیک و عملیاتی امریکا در پروژه هستهای ایران 141
تاکتیک هستهای آمریکا 142
روسیه و پرونده هستهای ایران 143
چین و پرونده هستهای ایران 145
اتحادیه اروپا و پرونده هستهای ایران 146
شورای امنیت و پرونده هستهای ایران 148
سرنوشت پرونده هستهای ایران در شورای امنیت 150
قطعنامه ۱۹۹۹ 150
قطعنامه ۱۷۳۷ 151
قطعنامه ۱۷۶۷ 151
پیامدهای تحریمها 152
فصـل هفتم 157
نتیجهگیری و راهکارها 157
منـابع و مآخـذ 163
منابع 163
منابع فارسی 163
منابع غیر فارسی 166
امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران
پیدایش مفهوم امنیت ملی پس از شکلگیری نظام برآمده از کنگره وستفاليا (۱۹۶۸ م) که طی آن حکومتهای پراکنده فئودالی و امپراتوریها جای خود را به دولت – ملتها دادند، صورت گرفت.
باقدرت گرفتن دولت – ملتها، بحث امنیت ملی نیز رفتهرفته جایگاه ویژه خود را به دست آورد. با این حال این مفهوم تا پس از جنگ جهانی دوم در محافل علمی و دانشگاهی مورد مطالعه جدی قرار نگرفت و تعریفی عملیاتی از آن ارائه نگردید. تکوین امنیت ملی به صورت آکادمیک تا حد زیادی متأثر از تغییرات اساسی در آمریکای پس از جنگ جهانی دوم میباشد. درواقع در شرایط پس از جنگ بود که نارساییهای سیستم اجرایی بیش از پیش آشکار و به این نکته توجه شد که بهجای برخورد با مسائل و موضوعات نظامی در خلأ میبایست آنها را در تعاملی نزدیک با ملاحظات سیاسی و اقتصادی (داخلی و خارجی) موردبررسی قرارداد. در سال ۱۹۶۷ کنگره آمریکا با تصویب قانون امنیت ملی، کوشید با تعیین خطمشیها، سیاستها و راهبردهایی در زمینه امنیت ملی گامی عملی در راستای انسجام و هماهنگی در قدرت ملی این کشور بردارد.
امنیت ملی
بهرغم تلاشهای مستمر دانشمندان علوم سیاسی برای ارائه تعریفی دقیق و جامع از مفهوم امنیت ملی، تاکنون هیچ تعریف مورد وفاقی که بتواند حدود و ابزار تأمین امنیت ملی را در خود جای دهد، به دست نیامده است.
اصطلاح امنیت ملی را برای اولین بار والتر لیپمن چنین بیان نمود: “یک ملت وقتی امنیت دارد که مجبور نباشد منافع مشروع خویش را برای احتراز از جنگ، قربانی نماید و در صورت لزوم نیز قادر باشد این منافع را از طریق جنگ حفظ کند (کاکاوند، ۱۳۸۰، 4).
آرنولد وولفرز امنیت ملی را چنین تعریف مینماید: “امنیت در بعد عینی، فقدان تهدیدات نسبت به ارزشها و در جهت ذهنی، فقدان ترس از اینکه چنین ارزشهایی مورد هجوم واقع بشوند را موردسنجش قرار میدهد.”
البته عدهای امنیت ملی را هدف قرار دادهاند و برخی نیز امنیت ملی را وسیلهای برای رسیدن به اهداف دیگر تلقی کردهاند. عدهای نیز مفهوم امنیت ملی را مطلق دانسته و آن را جزء اهداف دستیافتنی فرض کردهاند.
مهمترین اهدافی که در این خصوص بیانشده عبارت است از:
١- حفظ استقلال و تمامیت ارضی
۲- تحقق رفاه مردم و ثبات سیاسی کشور
٣- حفظ و اشاعه ارزشهای ملی اعتقادی
4- فراهم کردن امکان فراغت خاطر نسبت به تهدیدات اجتماعی
ابعاد امنیت ملی
رابرت ماندل حوزههای نظامی، اقتصادی، منابع / محیطی و سیاسی / فرهنگی را بهعنوان ابعاد اصلی امنیت برمیشمرد. امنیت نظامی به میزان قابلیت نیروهای مسلح یک کشور برای حفاظت از حکومت و مردم در مقابل تهدیدات قهرآمیز اطلاق میشود… هدف مشخص امنیتی در این حوزه که سنتیترین محور مطالعات امنیت ملی بهحساب میآید، عبارت است از جلوگیری از بروز جنگ و در صورت وقوع، پیروزی در آن (ماندل، ۱۳۷۷، ۸۷ – ۹۱)
امنیت اقتصادی یکی از ابعاد امنیت است که پس از جنگ سرد بهطور فزایندهای موردتوجه واقع شد و منظور از آن حفظ و ارتقای شیوه زندگی مردم جامعه از طریق تأمین کالاها و خدمات – هم از مجرای عملکرد داخلی و هم بهواسطه حضور در بازارهای بینالمللی – میباشد.
امنیت منابع / محیطی جدیدترین جنبه امنیت ملی است که کمتر از سایر جنبهها در این مفهوم ادغامشده است. امنیت منابع هم شامل دسترسی به منابع غیرقابلتجدیدی است که برای ایجاد دستگاههای تسلیحاتی ضروری میباشد (مثل مواد معدنی استراتژیک و سوختهای فسیلی) و هم دسترسی به منابع قابلتجدید موردنیاز برای حفظ زندگی را دربرمیگیرد (مثل آب و غذا). امنیت محیطی نیز شامل ایمنی در برابر آلودگیهای تهدیدکننده حیات و تغییرات خطرناک محل زندگی طبیعی انسان میشود که مهمترین نمودهای آن عبارتاند از گرم شدن کره زمین، نازک شدن لایه اوزون، بارانهای اسیدی، جنگلزدایی و ضایعات سمی. بهطورکلی هدف امنیتی در این حوزه، حفظ محیطزیست فیزیکی زمین و جلوگیری از بروز وضعیتهایی است که باعث به خطر افتادن بقاء و کیفیت حیات بشر میگردد (ماندل، پیشین، ۱۲۸). امنیت سیاسی فرهنگی ازجمله ابعادی است که کمتر از سایر موارد تنظیم و طبقهبندیشده است. این بعد از امنیت به توانایی جامعه برای تداوم بخشیدن به ویژگی سیاسی و فرهنگی بنیادین خود تحت شرایط متحول و در مقابل تهدیدات احتمالی یا واقعی توجه دارد (ماندل، پیشین، ۱۶۷).
در بعضی تقسیمبندیهای دیگر امنیت ملی به امنیت داخلی و خارجی تقسیمشده است. امنیت داخلی مربوط به براندازی و چالش از جانب گروههایی است که اقتدار دولت را نپذیرفتهاند و امنیت خارجی مربوط به تهدیدات دولتهای دیگر است. در بحث امنیت داخلی، نزاعهای قومی، سهم خواهی در ساختار سیاسی، بحرانهای ناشی از مشروعیت، بحرانهای ناشی از کارآمدی نهادی، بحرانهای هویتی، شکافهای طبقاتی و دوگانگیهای اقتصادی، بحرانهای فرهنگی، ترورهای گروهی، شورش، اعتصابهای گسترده و مواردی از این قبیل جزء آسیبپذیریهایی محسوب میشوند که از ضعف ساختارها، امکانات و ناتوانی از حل مشکلات حکایت میکند.
ویژگیهای امنیت ملی
الف. نسبی بودن امنیت
یکی از مسائلی که تمام اندیشمندان علوم سیاسی بر آن اجماع دارند، نسبی بودن امنیت میباشد. به این معنی که تحقق امنیت مطلق که در آنیک کشور کاملاً فارغ از مخاطرات به سر برد، غیرممکن است. مادامیکه کشورهای مختلف در جهان وجود دارند منبع صدور تهديدات بالقوه و بالفعل علیه یکدیگر میباشند. پس کشورها میبایست ضمن شناخت عمیق ظرفیتهای بالقوه و بالفعل تهدیدات داخلی و خارجی، بکوشند قابلیتهای خود را برای مقابله با این تهدیدات در حد قابل قبولی افزایش دهند.
ب. ذهنی بودن امنیت
در اصل امنیت یک مقوله ذهنی است و اموری چون آسیبپذیری، تهدید و قدرت که با این مقوله در ارتباط هستند نیز تا حد زیادی جنبه ذهنی دارند. درواقع امنیت ملی یک کشور جزء بااحساس فراغت مردم و نخبگان از خطراتی اساسی علیه اصول و ارزشهای بنیادین آن کشور به دست نمیآید.
البته بخش دیگر امنیت را جنبه عینی آن تشکیل میدهد که نباید آن را نادیده گرفت. برای نمونه در رابطه دو کشور، مسائلی واقعی و عینی چون درجه و میزان دشمنی و خصومت یک ملت نسبت به ملت دیگر، درجه و میزان اعتماد و عدم اعتماد بین دو دولت و کمیت و کیفیت تسلیحاتی و سایر مؤلفههای قدرت خودی و دیگری مطرح میباشد.
ج. تعدد معانی امنیت
ازآنجاکه امنیت ملی متضمن اصول و ارزشهای بنیادین هر ملت است و این اصول و ارزشها در جوامع مختلف متفاوت میباشند، هر ملتی تعریف جداگانهای از این مفهوم در نزد خود دارد که لزوماً با تعریف سایر ملل مطابقت ندارد. هیچ اجماعی میان کشورها بر سر مؤلفهها و حدود و تهدیدات امنیت ملی وجود ندارد. چنین اجماعی حتی میان نخبگان سیاسی یک کشور نیز دیده نمیشود.
تقابل میان واقعگرایان و آرمانگرایان در مقوله امنیت نیز مشاهده میشود. واقعگرایان با تأکید بر قدرت معتقدند که در بسیاری موارد تأمین امنیت یک کشور به زیان امنیت سایر کشورها میانجامد حالآنکه آرمانگرایان با تأکید بر لزوم افزایش نقش نهادها و سازمانهای بینالمللی و گسترش همکاری میان کشورها، خواهان کاستن از قدرت ملی و رقابتهای تسلیحاتی و توجه به امنیت بینالمللی میباشد.
روشن است که جنبههای داخلی و خارجی امنیت ملی به یکدیگر گرهخورده و در تأثیر و تاثر میباشند و توجه صرف به هیچیک نمیتواند تأمینکننده امنیت یک کشور باشد. همانگونه که نمیتوان منکر وجود تعامل مؤثر میان بعد نرمافزاری امنیت ملی (ازجمله مشروعیت، انسجام و ظرفیت دستگاههای سیاسی) و بعد سختافزاری آن (شامل تواناییهای نظامی و اقتصادی، ساختار نیروها و تسلیحات) گردید.
د. هدف نبودن امنیت
بهرغم اهمیت فراوان امنیت ملی برای کشورها باید به این نکته توجه داشت که امنیت بهخودیخود هدف نیست، بلکه شرایطی را فراهم میکند که در سایه آنیک کشور میتواند در کسب اهداف ملی و حفظ اصول و ارزشهای بنیادین خود کامیاب شود.
سیال بودن مفهوم امنیت
یکی از ویژگیهای امنیت ملی تغییرپذیری این مفهوم، متناسب با شرایط و تحولات زمانی است. این تحولات میتواند با آفرینش تهدیدات امنیتی جدید یا حذف تدریجی برخی از الگوهای کهن در زمینه امنیت ملی جوامع بیانجامد. بهعنوان مثال پیشرفتهای تکنولوژیک در زمینه ارتباطات و گسترش شبکههای پیچیده کامپیوتری و ماهوارهای و دستگاههای اطلاعاتی به کاهش اهمیت مرزها و خصلتهای جغرافیایی کشورها در دوره معاصر منجر شده و برای برخی جوامع خطر زوال هویت ملی، فرهنگی و مذهبی را زنده کرده است.
ارکان اصلی امنیت ملی
1- مرجع امنیت
رویکرد واقعگرا در مقام تعیین مرجع امنیت، صراحتاً “دولت” را معرفی مینماید. باری بوزان در آثار مختلف خود این پدیده را بیان داشته و در زمینه شناسایی تهدیدهای امنیتی سه موضوع متفاوت را مطرح نموده است. تهدیدهایی که متوجه ایده دولت (ناسیونالیسم) هستند. تهدیدهایی که متوجه وجود فیزیکی و مادی دولت (جمعیت و منابع) هستند؛ و بالاخره تهدیدهایی که سازمان دولت سیستم سیاسی را هدف قرار میدهند.
این تقسیمبندی حکایت از محوریت دولت دارد.
بوزان دو توجیه اساسی برای اتخاذ چشمانداز دولتمحور ارائه میدهد. از منظر تجربی استدلال میکند که پویاییهای امنیت در سطوح بینالملل و فرو دولت تماماً از طریق دولت انتقال مییابد: ” این واقعیت که هیچ کارگزاری وجود ندارد این وظیفه را بر عهده بگیرد، چیزی است که اولویت امنیت ملی (دولت) را توجیه میکنند…”
بوزان، ۱۹۹۱) او همچنین استدلال میکند که دولتها باید کانون درک امنیت باشند، زیرا آنها باید از عهده مشکل کلی امنیت برآیند. درواقع، بهزعم بوزان دولتها میتوانند امنیت افراد را تأمین کنند.
نئورئالیستها مرجع امنیت را در کشورهای جهان سومی” ” دولت ” دانسته و در ” کشورهای توسعه یافته ” بیشتر به “ملت” و حقوق آنها معطوف میگردد. طبق نظر نئورئالیستها، تهدیدات آنهایی هستند که به نوعى “هستی دولت” را هدف قرارداده و امنیت ملی” طرح کامل و همهجانبه ای است که سعی در صیانت دولت از این تهدیدات دارد.
در همین ارتباط، بستر سیاسی امنیت نیز به مقوله مشروعیت تقلیل مییابد که آن هم دولتی دارد.
“نيكول بال” از ” رژیم حاکم” بهعنوان مرجع امنیت یاد میکند. اگرچه دیدگاه بوزان “دولت است؛ اما وی دیدگاه خود را از دو حيث اصلاح و تعدیل کرده است اول آنکه از جامعه بهعنوان عاملی هم سنگ با دولت در معادلات امنیتی یادکرده (آنجا که به تهدیداتی که متوجه هویت سیاسی میباشند، اشاره دارد). دوم آنکه در بحث دولت قابل به تضييق شده، “حاکمیت” را ملاک قرار میدهد. نتیجه آنکه مفهوم social security” یعنی “امنیت برگرفته از اجتماع ” که توسط وی ارائه میشود، هر دو مسئله را به نحوی در برمیگیرد.
رویکرد چهارم، مردم را بهعنوان مرجع امنیت معرفی مینماید. “بوث” با عنایت به دیدگاه فمینیستی در این حوزه، از ورود مداخلات مربوط به مردم در مفهوم امنیت ملی اشاره دارد. بهگونهای که بدون تأمین منافع مردم و کسب رضایت آنها، صلح اساساً مستقر نمیگردد.
رویکرد پنجم، “فرد” را بهعنوان مرجع امنیت معرفی مینماید. بوث از حامیان اصلی نگرشی است که مرجع امنیت را افراد میداند. او در نوشته “امنیت و رهایی” علیه برتری دولت بهعنوان مرجع امنیت بحث میکند و معتقد است انجام چنین کاری خلط کردن ابزارها با اهداف است. دولتها وسیلهای برای مهیاکردن امنیت هستند یا دستکم میتوانند باشند ولی درنهایت تنها با ارجاع به افراد است که اندیشه امنیت معنی پیدا میکند؛ بنابراین غیرمنطقی است که به امنیت ابزارها در برابر امنیت اهداف برتری داده شود. از همین رو، بوث استدلال میکند” افراد تنها مرجع نهایی هستند “: البته ایرادی که به این استدلال بوث وارد است این است که استدلال وی بر پایهیک نوع فردگرایی لیبرال استوار است که به انسان نگاهی تقلیل گرایانه و جزء نگرانه دارد؛ بنابراین در خصوص مرجع امنیت، اجماع نظری وجود ندارد. چنانکه “جاب” اظهار داشته است: در خصوص امنیت، میتوان چهار رویکرد و یا بیشتر از آن را از یکدیگر تمییز داد:
امنیت تکتک شهروندان، امنیت ملی، امنیت رژیم و بالاخره امنیت دولت.
جوامعی که دارای گروههای جماعتی مختلفی هستند، از این حیث وضعیت پیچیدهتری دارند. چراکه امنیت آنها نیز همچون سایر موارد، در معادلات امنیتی وارد میشود…”
۲- ماهیت تهدیدات امنیتی
تهدید یعنی ترساندن و بیم دادن.
تهدید نسبت به امنیت ملی عبارت است از یک عمل یا یک سلسله از حوادث که طی زمانی کموبیش کوتاه، کیفیت زندگی ساکنان یک کشور را شدیداً به مخاطره میاندازد و یا دامنه اختیار حکومت، کشور و یا واحدهای خصوصی متعلق به یک کشور را در انتخاب سیاست مقتضی بهشدت محدود میکند (روشندل، ۱۳۷۶، ۱۳۷-۱۳۸).
در خصوص تهدیدات امنیتی نیز اجماع نظر وجود ندارد. از حیث سنتی “جنگ” بهعنوان مصداق اصلی تهدید امنیتی مطرح بوده است. این رویکرد اگرچه پیشینه تاریخی طولانی دارد اما امروزه در خصوص آن شبهات بسیاری مطرحشده که طرح “جنگ” بهمثابه تهدید را، رویکردی جامع نمیانگارد.
گروهی از واقعگرایان بر این باورند که “عدم مساوات اقتصادی ریشه کلیه تهدیدات است. باری بوزان تهدیدات را در پنج گروه کلی تقسیم کرده است: نظامی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی. رویکرد دیگری بر این باور است که بهرغم تمامی تحولات رخداده، بعد نظامی همچون موضوع ” ناامنی” عصر حاضر است. “ادلر ” به تهدیدات جدی ای همچون ” سلاحهای هستهای” و هزینههای اقتصادی و زیستمحیطی آن اشاره داشته و مدعی است که مهمترین عامل موجد “ناامنی” وجود چنین سلاحهایی میباشد. البته کارولين توماس با توجه به وضعیت کشورهای جهان سومی این رویکرد را مورد نقد قرارداده، از تهدیدات ویژهای چون “ملتسازی جستجو برای دستیابی به یک سیستم ایمن جهت تأمین غذای شهروندان”، “معضل سلامتی”، “معضلات تجاری و مالی”، در کنار تهدید ناشی از سلاحهای هستهای سخن میگوید. در این رویکرد از مواردی چون فقر، ازدیاد جمعیت، بهداشت و … در کشورهای جهان سومی بهعنوان تهدیدات امنیتی نامبرده شده است (افتخاری، ۱۳۸۱، ۵۱).
تاریخچه چرخه سوخت هستهای و مراحل تولید آن در ایران
اورانیوم بهطور طبیعی به شکل مخلوطی از اکسیدهای مختلف بهطور وسیعی در پوسته زمین یافت میشود. برای استفاده از آن بهعنوان سوخت ابتدا باید آن را از سنگهای معدنی استخراج و جداسازی نمود (فرآوری سنگ معدن اورانیوم). سپس با تبدیل و غنیسازی، آن را برای تهیه سوخت آماده کرد. پس از آن با روشهای شیمیایی و فیزیکی مختلف به تولید سوخت هستهای مناسب مبادرت نمود و درنهایت پس از استفاده در راکتور اتمی به باز فرآوری سوخت مصرفشده و جداسازی اورانیوم، پلوتونیوم و دیگر محصولات شکافت پرداخت. به مجموع این فرآیندها چرخه سوخت هستهای» گفته میشود.
انرژی هستهای به دو روش تولید میشود: شکافت هستهای او گداخت هستهای تهیه سوخت هستهای برای مصرف در راکتورهای هستهای شامل مراحل مختلفی است که استخراج از معدن تا ساخت میلهها و مجتمعهای سوخت را در برمی¬گیرد. فلزاتی مانند اورانیوم، پلوتونیوم و توریم قابلیت شکاف هستهای دارند اما پلوتونیوم در طبیعت یافت نمیشود و توریم به علت مشکلات فنی کمتر مورد استفاده قرار گرفته است بنابراین اورانیوم تقریباً تنها معدنی است که از آن برای تولید انرژی هستهای در راکتور استفاده میشود (خزانه، ۱۳۸۵).
در اینجا به تاریخچه انرژی هستهای میپردازیم و به معرفی این انرژی و صنایع وابسته به آن اقدام میکنیم.
مراحل و شیوه تولید سوخت هستهای
خورشید از طریق گداخت هستهای انرژی تولید میکند. در این شیوه، هیدروژنها با برخورد با یکدیگر تبدیل به هلیوم میشوند و در فرآیند تبدیل انرژی بسیار زیادی به صورت نور و گرما تولید میشود. درروش گداخت هستهای، هسته یک عنصر کموزن یعنی هیدروژن و ایزوتوپهایش (دیتریوم و تریلتوم) در دمای بسیار بالا و در حدود صد میلیارد درجه به همدیگر فشرده میشوند و متراکم میشوند تا پس از ترکیب به هستههای اتمهای سنگینتر مثل نوترون و هلیوم تبدیل شوند. در این فرآیند انرژی بسیار زیادی ایجاد میشود. شیوه دیگر تولید انرژی شکاف هستهای است. در این شیوه هسته یک اتم توسط یک نوترون به دو بخش کوچکتر تقسیم میشود. در این روش غالبا از عنصر اورانیوم استفاده میشود.
اورانیوم از عناصر سنگین ناپایدار است. عناصر ناپایدار، عناصری هستند که ایزوتوپهای آنها شکاف پذیرند یعنی هسته اتم آنها قابل شکاف است؛ به عبارت دیگر در این روش که در داخل راکتورهای هستهای به ارزش ۱۲ میلیارد دلار انجام می پذیرد، یک اتم اورانیوم یا پلوتونیوم شکافته میشود و دو اتم با جرقه تقریباً برابر به همراه تعداد زیادی نوترون به وجود میآید. نوترون های ایجاد شده به سایر اتمهای اورانیوم و پلوتونیوم برخورد میکنند و موجب شکاف آنها میشوند. در این فرآیند هستههای سنگین به هستههای سبکتر و کوچکتر تبدیل میشود و چون برای باقی ماندن این هستههای کوچکتر در کنار یکدیگر به انرژی کمتری نیاز دارند مقدار زیادی انرژی هم آزاد میشود (بینا، ۱۳۸۶، 4).
اكتشافات
ذخایر طبیعی اورانیوم، سنگ معدن اورانیوم است که بر اساس مقدار قابل استحصال از معدن محاسبه میشود. با تکنیکها و روشهای زمینشناسی، معدن اورانیوم شناسایی میشود و نمونههایی از سنگ معدن به آزمایشگاه ارسال میگردد. در آنجا محلولی از سنگ معدن تهیه و اورانیوم تهنشین شده موردبررسی قرار میگیرد. درنتیجه میزان احتمالی استحصالی اورانیوم و هزینههای استخراج از آن معدن برآورد میگردد )عباسپور تهرانی، ۱۳۸۳).
ذخایر طبیعی اورانیوم به صورت سنگ معدن از زمین استخراج میشود. با استفاده از روشهای زمینشناسی، مناطق مناسب برای استخراج اورانیوم، شناسایی و انتخاب میشود. مثلاً از خاک مناطق مختلف که تشعشعات رادیواکتیو دارند، نمونههایی را به آزمایشگاه میبرند و با استفاده از روشهای شیمیایی، میزان اورانیوم استخراجی را بررسی میکنند. با توجه به هزینههای استخراج، اگر غلظت اورانیوم بهاندازهای بود که استخراج آن بهصرفه باشد، آن نقطه بهعنوان معدن اورانیوم شناخته میشود. مهمترین منابع اورانیوم ایران در ساغند یزد است و البته اخیراً کشف منابعی در جنوب نیز از سوی مقامات ایرانی اعلامشده است.
فرآوری (تولید کیک زرد)
پس از خارج کردن سنگ معدن اورانیوم از معدن، سنگها را آسیاب میکنند تا به تکههای کوچک با ابعاد تقریباً یکسان تبدیل شود. اورانیوم در این حالت به صورت اکسید است و فرمول شیمیایی آن,UPO است. این تکههای سنگ معدن اورانیوم را در محلولی از اسیدسولفوریک قرار میدهند. اسید، اورانیوم را حل و آن را از زوایدی که در سنگ معدن وجود دارد جدا میکند، محلولی که با این روش به دست میآید، تصفیه و خشک میشود و به صورت پودری درمیآید که به آن کیک زرد گفته میشود. درمجموع مراحل تبدیل سنگ اورانیوم به کیک زرد را اصطلاحاً فرآوری اورانیوم میگویند (امراللهی، ۱۳۸۶، ۱۵).
غنیسازی و تبدیل
اورانیوم موجود در طبیعت از دو نوع ایزوتوپ ساختهشده است (به اتمهای یک عنصر که وزن متفاوت دارند ایزوتوپ میگویند). ایزوتوپها خواص شیمیایی کاملاً یکسان، اما خواص فیزیکی متفاوتی دارند.
برای مثال اورانیوم دارای دو ایزوتوپ ۲۳۵ و ۲۳۸ است. در طبیعت و در روی کره زمین بهطور متوسط از ۱۰۰ درصد مقدار اورانیوم، ۷۱ درصد آن اورانیوم ۲۳۵ و ۲۸ / ۹۹ درصد آن اورانیوم ۲۳۸ است. اورانیوم ۲۳۸ را نمیتوان بهعنوان سوخت در راکتور به کار برد زیرا عنصری پایدار است؛ اما ایزوتوپ اورانیوم ۲۳۵ را که ناپایدار است، شکافته میشود و انرژی تولید میکند. به همین دلیل باید میزان غلظت اورانیوم ۲۳۵ را بالا برد.
به این عملیات، غنیسازی میگویند (غفاریان، ۱۳۸۳).
همه اتمهای اورانیوم در درونهسته خود، دارای ۹۲ پروتون میباشند اما تعداد نوترونهای آنها متفاوت است (ایران و دانش هستهای، ۱۳۸۵، 6۵).
تأسیساتی که عملیات غنیسازی سوخت اورانیوم را انجام میدهد، تأسیسات تغلیظ اورانیوم یا UCF نام دارد که در ایران این تأسیسات در اصفهان قرار دارد. برای غنی کردن اورانیوم باید آن را به حالت گازی درآورد. طی چند فرایند شیمیایی، کیک زرد را به گاز هگزافلوراید اورانیوم (UF6) تبدیل میکنند (هاشمی، ۱۳۸۵، ۱۱۳).
روشهای غنیسازی
روشهایی که تاکنون برای غنیسازی به کار گرفتهشده عبارت است از:
روش الكترومغناطیسی، روش پخش گازی، روش سانتریفوژ و روش لیزر، در اینجا درباره اصول پایه هر یک از این روشها بهاختصار توضیح داده خواهد شد.
روش الكترومغناطیسی
یکی از روشهای متداول غنیسازی اورانیوم میباشد که در بسیاری از کشورها رایج است اما با توجه به هزینه بسیار بالا، این روش کمکم در حال منسوخ شدن است. در این روش گاز UF6 با فشار بالا از درون مجرای مشبک نیکل عبور داده میشود، درنتیجه اورانیوم ۲۳۵ که حجم کمتری از اورانیوم ۲۳۸ دارد با سرعت بیشتری از منافذ مجرا عبور میکند (پرسش و پاسخ درباره مسائل سیاسی روز، ۱۳۸۵، ۳۰).
مهمترین عیب این روش این است که جداسازی ایزوتوپهای سبک در هر مرحله نرخ نسبتاً پایینی دارد، لذا برای رسیدن به سطح غنیسازی مطلوب باید این فرایند بهدفعات زیادی تکرار شود که این عمل نیازمند امکانات زیاد و مصرف بالای انرژی الکترونیکی است (حاتمی راد، ۱۳۸۳، ۱۹۷).
روش پخش گازی
برای اولین بار این روش در سال ۱۹۱۹ میلادی پیشنهاد شد اما تا سال ۱۹۳۶ استفاده از این روش میسر و ممکن نبود. در این روش، سانتریفیوژ گازی که دارای طبلهای چرخان است با سرعت بسیار زیاد به دور خود میچرخد. امروزه با توجه به هزینه پایین و سرعت بالاتر غنیسازی با سانتریفیوژ، این روش رو به گسترش است (باقری، ۱۳۸۶، ۱۸۲).
تعداد صفحات | 167 |
---|---|
شابک | 978-622-378-330-2 |
انتشارات | |
انتشار | توقف |
.فقط مشتریانی که این محصول را خریداری کرده اند و وارد سیستم شده اند میتوانند برای این محصول دیدگاه(نظر) ارسال کنند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.