156,800 تومان
تعداد صفحات | 112 |
---|---|
شابک | 1399-12-03 08:53 AM |
فهرست
عنوان صفحه
مقدمه 7
فصـل اول 13
درآمدی بر مسکن 13
تعاریف و مفاهیم 14
مفهوم سکونت 14
خانه 15
مسکن 17
تاریخچه ی مسکن 18
اهمیت مسکن 20
مسکن مطلوب و عوامل موثر بر آن 24
عوامل محیطی (کالبدی) 24
عوامل انسانی (اجتماعی- فرهنگی) 26
شاخص های مسکن 29
شاخص های اجتماعی 32
شاخص های اقتصادی 36
شاخص های کالبدی 39
شاخص های زیست محیطی (ESI) 43
جمعبندی 44
فصـل دوم 45
پایداری و انعطاف پذیری مسکن 45
توسعه پایدار 46
شاخص ها و جنبه های پایداری 49
اصول کلی شهر پایدار 51
مسکن پایدار 52
اصول کلی مسکن پایدار 53
معماری پایدار 54
انعطاف پذیری مسکن 57
گونه های انعطاف پذیری 59
عوامل کلیدی در انعطاف پذیری 60
عمق ساختمان: 60
دسترسی: 61
ارتفاع ساختمان: 61
سطح اشغال: 61
راهکارهاي دستیابی به مسکن پایدار انعطاف پذیر 61
تغيير سطح اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي خانواده: 62
نامشخص بودن مخاطبان خانه هاي مسکونی: 63
روحيه ی تنوعطلبي انسان: 63
انطباق با تكنولوژی های جديد 63
ضرورت های اقليمي: 64
جمعبندی 65
فصـل سوم 67
مسکن در ایران 67
بازشناسی و بازخوانی کلی الگوهای طراحی خانه های سنتی 68
الگوهای فضایی در مساکن سنتی ایرانی 69
مراحل شکل گیری الگوی خانه ی ایرانی 71
اصول خانه ی ایرانی 72
سازماندهی فضاها در خانه های ایرانی 81
بررسی ریزفضاها در مسکن معاصر و ویژگی های آن 88
عرصه بندی ها 89
فضاهای موجود در مسکن و ویژگی های آن 90
آسیب شناسی معماری معاصر (به خصوص بخش مسکن) 97
جمعبندی 99
منـابع و مآخـذ 102
منابع فارسی 103
منابع غیر فارسی 111
از دوران انقلاب صنعتي به بعد مسئله مسكن يكي از مهم ترين مسائل فرا روي جوامع بشري بوده است. رويكرد به مسكن از زمان انقلاب صنعتي تاكنون و بر اثر تحولات روي داده در حوزة مسكن دستخوش تغييرات عميق و جدي شده است و به ويژه در آغاز قرن بيست و يكم مفاهيم جديدي از مسكن در دستور كار قرار گرفته است.
در دهه¬هاي آغازين پس از انقلاب صنعتي و پيامد مهاجرت گستردة روستائيان به شهرها، تقاضا براي مسكن يكي از معضلات جدي در شهرهاي سريعاً رو به رشد گرديد. انباشت جمعيت در ذخيرة مسكن موجود همراه با ساختمان¬سازي به صورت سرهم¬بندي براي پاسخگويي به اين تقاضاي گسترده موجب گرديد كه مفهوم مسكن به سرپناهي صرف تنزل يابد. سرپناهي كه گاه نه تنها پناه مناسبي در برابر شيوع بيماري¬هاي مسري مثل وبا و طاعون نبود، بلكه آن¬ها را تشديد ميكرد.
وضعيت بد سكونت در دهه¬هاي اول بعد از انقلاب صنعتي و پيامدهاي ناگوار حاصل از آن مثل مرگ و مير و شيوع امراض گوناگون، بازنگري جدي در مفهوم مسكن را در دستور كار قرار داد.
جنبش¬هاي معماري قرن نوزدهم به ويژه جنبش هنر و پيشه نيز با شعار بازگشت به ارزش-هاي گذشته، ضرورت توجه به معماري مسكن عادي را مطرح مي¬سازند. اين عوامل سبب مي¬شود كه از سال¬هاي پاياني قرن نوزدهم و به ويژه در دهه¬هاي اول قرن بيستم، مسكن به عنوان نيازي جدي مورد توجه قرار گيرد و مفهوم مسكن بهداشتي، استاندارد و قابل دسترس ارزان در جنبش معماري مدرن به صورت اصلي درآيد. چنين رويكردي به مفهوم مسكن، آن را واحدي تكرار شونده و قابل توليد انبوه تصور مي¬كند كه بايد به نيازهاي بيولوژيك انسان پاسخ گويد و بدين ترتيب واجد ارزش¬هاي كمي و كيفي يكسان (صرف نظر از نيازها، فرهنگ، اقليم…) بوده و در هر زمان و مكان قابل تكرار است. چنين رويكردي مفهوم مسكن را به «ساختمان» تنزل مي¬دهد. ضمن آنكه خلاصه كردن نيازهاي انسان در نيازهاي بيولوژيكي و عدم توجه به نيازهاي ديگر وي، رويكردي مكانيكي و تك بعدي را به مسكن بسط و توسعه مي¬دهد كه نتيجة آن ساختمان¬هاي يكشكل و يكنواخت و مجموعه¬هاي آكنده از بزهكاري و معضلات اجتماعي است. رويكردي كه نماد آن مجموعة مسكوني پروئيت ايگو در سنت لوييس ايالات متحده آمريكا است و تخريب آن در اوايل دهه هفتاد ميلادي، نماد شكست اين رويكرد است.
چنين رويكردي به مفهوم مسكن، ضمناً در شرايط مسكوني دهه¬هاي اول قرن بيستم كه ساخت مساكن كوچك و داراي حداقل زيربنا براي تأمين نيازهاي كمّي مردم، در اولويت بود، به معناي حذف برخي عملكردهاي سكونت از درون مسكن و در عين حال عدم تأمين آنها در جاي ديگر بود.
تخريب¬هاي ناشي از جنگ جهاني دوم همراه با كمبودهاي مسكن موجود از قبل، وضعيت سكونتي را در جوامع صنعتي در سال¬هاي بلافاصله بعد از جنگ جهاني دوم، در شرايط وخيمي قرار ميدهند. از همين رو است كه اكثر كشورهاي صنعتي در دو دهة بعد از جنگ جهاني دوم، تأمين نيازهاي كمي مسكن و شعار يك مسكن به ازاء خانوار را در دستور كار خود قرار مي¬دهند.
چنين مفهومي از مسكن به معناي تأمين حداقلي از سطح زيربنا، حداقلي از تأسيسات و تجهيزات واحد مسكوني است كه در كشورهاي مختلف و بر حسب سطح توسعة اقتصادي ـ اجتماعي آنها متفاوت است (اهري، اميني جديد، 1375).
با تأمين نيازهاي كمي مسكن در بسياري كشورهاي غربي تا آغاز دهة هفتاد ميلادي، مفهوم مسكن دچار تحولي جدي مي¬شود. در اين مفهوم جديد عرصة مسكن علاوه بر خود واحد مسكوني، محيط مسكوني پيرامونش را نيز در برميگيرد. چون مسكني كه در محيط نامناسب قرار ميگيرد، حتي اگر شرايط مناسبي داشته باشد، نمي¬تواند نيازهاي تبعي ساكنين خود را تأمين كند (FIHUAT, 1971). در اين رويكرد جديد، براي ايجاد محيط مسكوني مناسب، بايد نيازهاي خانواده را از جنبه¬هاي مختلف كالبدي و اجتماعي بررسي كرد. طبق اين نگرش با ايجاد مجموعة مسكوني، يك كانون اجتماعي شكل مي¬گيرد كه براي حفظ ارزش¬هايش نياز به حد معيني از انسجام دارد. عدم توجه به اين امر سبب گسستگي بخشي از پيكرة اجتماع از آن مي¬شود. در جهت ايجاد انسجام مطلوب، درآميختگي معيني از سنين و نسل¬ها، مشاغل، طبقات اقتصادي و خانوارهاي با ابعاد مختلف و مذاهب متفاوت لازم و ضروري است. در اين رويكرد به ويژه به نيازهاي كودكان و نوجوانان كه بايد در محيط مسكوني تأمين شود، توجه مي¬گردد. در واقع طبق اين نگرش مهم ترين مسئله يك محيط مسكوني ايجاد زمينه مناسب براي انطباق طفل با اجتماع پيرامونش است و چون نيازهاي كودكان در سنين مختلف تغيير ميكند، محيط مسكوني بايد بتواند به نيازهاي سنين مختلف پاسخگو باشد.
در اين مفهوم، برخي از نيازهاي خانواده كه در فضاي داخل مسكن امكان برآوردهشدن نمي¬يابند، به محيط مسكوني منتقل ميشوند و محيط مسكوني از تجهيزات و امكانات لازم براي تأمين اين نيازها برخوردار مي¬شود. با اين نگرش است كه از دهة 1980 ميلادي بدين سو، بسياري از كشورهاي پيشرفته صنعتي سياست¬هاي خود در زمينه مسكن را از رويكردي كميت¬گرا به رويكردي كيفيت¬گرا متحول كرده¬اند (حبیبی و اهری، 1383: 6).
اهمیت مسکن
در واقع ریشه کلمه مسکن از ماده سکن به معنای آرام گرفتن بعد از حرکت، سکونت، آرامش باطن و اُنس گرفته شده است. مسکن، اسم مفعول کلمه ساکن است یعنی جایی¬که محل آرامش و اسکان باشد پس عمده ترین کاربرد مسکن آرامش خاطره افراد مستقر درآن خواهد بود که این آرامش هم جنبه جسمانی را در برمی¬گیرد هم جنبه روحی آن را (اینانلو، 1380: 11). خداوند در قران کریم می¬فرماید:
والله جعل لکم من بیوتیکم سکنا (سوره نحل آیه 79)
و خداوند برای شما از خا نه¬هایتان آرامشگاهی قرار داد.
همچنین خواجه حافظ شیرازی در دیوان شعر خود می فرماید:
چنین قفس نه سزای چو من خوش الحانی¬ست روم به گلشن رضوان که مرغ آن چمنم
مرا که منظر حور است مسکن و مأوا چرا به کوی خراباتیم بود وطنم
مفهوم مسکن علاوه بر مکان فیزیکی، کل محیط مسکونی را نیز در برمی¬گیرد و دارای مقوله¬ای گسترده و ابعاد متنوعی است به ¬طوری که مسکن چیزی فراتر از یک سر پناه فیزیکی بوده و تمامی خدمات و امکانات عمومی لازم برای زندگی بهتر انسان را در برمی-گیرد، به علاوه حق تصرف طولانی و قابل اطمینانی برای استفاده¬کننده آن فراهم نماید (Knapp, 1982: 35).
خانه محل استراحت و آسایش و پناهگاه خستگی¬ها از دیرباز جایگاه امنیت و آرامش بوده است نیاز به مسکن یکی از اساسی¬ترین نیازهای بشری می¬باشد (طبق اصل 31 قانون اساسی ایران داشتن مسکن مناسب حق هر فرد ایرانی به حساب میآید) مسکن نه¬تنها به عنوان سرپناه، بلکه به عنوان محل پرورش انسان¬ها در نخستین و اساسی¬ترین واحد اجتماعی یعنی خانواده دارای اهمیت است (بخت¬آور، 1375: 179).
مسکن کوچک¬ترین عنصر سکونتگاه¬ها را تشکیل می¬دهد، ضمن اینکه می¬تواند یک بادگیر بسیار ابتدائی، آلاچیق، غار، کرجی و یا کلبه ساده باشد می¬تواند مزرعه و یا یک آسمان خراش را نیز شامل شود.
مسکن زائیده، مهم ترین نیاز انسان¬ها و به وجود¬آورنده یکی از پدیده¬های جغرافیایی هر منطقه به شمار می¬رود. در شکل¬گیری انواع مساکن، در کنار عوامل نژادی، تاریخی، روانی، عوامل جغرافیایی نیز که از منطقه¬ای به منطقه دیگر متفاوت و به¬وجود آورنده یکی از پدیده¬های جغرافیایی هر منطقه به شمار می¬رود نقش عمده¬ای دارد (تولون، 1374: 56)
مسکن به عنوان یک کالای اقتصادی دارای ويژگيهاي است که آن را از سایر کالاها متمایز ميسازد، و تحلیل عرضه و تقاضای آن را پیچیده ميکند. مسکن یک کالای اساسی است و پس از غذا و پوشاک مهم ترین نیاز خانوار به شمار میرود. مقوله مسکن گسترده و پیچیده است. ابعاد متنوعی دارد و نميتوان تعریف واحدی از آن ارائه کرد. مفهوم مسکن علاوه بر کلان فیزیکی، کل محیط مسکونی را نیز دربرميگیرد که شامل کلیه خدمات و تسهیلات ضروری برای بهتر زیست خانوادهها ميشود. مسکن کالای اساسی است که جانشین ندارد، بادوام و غیرمنقول است. و اهمیت آن در زندگی انسان از بعد اقتصادی، اجتماعی، روانی و به عنوان نیاز سرپناه مطرح است. مسکن کالایی است که قیمت آن به دو دسته از خصوصیات کمي و کیفی وابسته است نخست: ويژگيهای کالبدی – فیزیکی مسکن مانند: مساحت زمین، زیربنا، تراکم، مصالح و … دوم: ويژگيهای موقعیت جغرافیایی: شهر، منطقه، دسترسی، همسایگی (مجاورت) و … بدین ترتیب مسکن کالایی غیرهمگن و ویژه است. در کنار تمامي مسائل و ويژگيهای مطرح شده نباید مشکلات مسکن را نادیده گرفت. مشکلاتی که در همه جای دنیا وجود دارد، اما در کشورهای در حال توسعه به دلیل رشد سریع جمعیت و شهرنشینی، مهاجرتهای داخلی، فقدان منابع مالی، مشکلات مربوط به عرضه زمین، تامین مصالح ساختمانی و کمبود نیروی انسانی متخصص و مهم تر از همه نبود خطمشی، سیاستگذاری و برنامههای مناسب در خصوص مسکن و زمین به صورت حاد و بحرانی درآمده است.
در هر کشوری به منظور تضمین استحکام اقتصادی- اجتماعی جامعه در راستای ارتقای توسعه ملی، تهیه مسکن برای عموم مقوله¬ای اساسی است (مشکینی و میرکمالی، 1386: 91). دسترسی به امکانات و خدمات مسکن در بین طبقات درآمدی از زمینه¬های توانمندسازی و ایجاد شرایط مساعد رفاه اقتصادی و اجتماعی برای بهره¬مندی و افزایش توان استفاده از فرصت¬های آموزشی، بهداشتی، و مانند این¬ها در جهت رشد سرمایه انسانی است (پیمان، 1386: 72). بخش مسکونی شهری حدود نیمی از مساحت شهرها را در بر می¬گیرد و به لحاظ کمی و کیفی مهم ترین کاربری شهری محسوب می¬گردد شکل¬گیری مسکن تابع عوامل و شرایط فرهنگی، اقلیمی، اقتصادی-معیشتی و تکنیک ساخت جامعه استفاده¬کننده است (معینی، 1387: 48).
به اعتقاد راپاپورت، عامل فرهنگ و درک انسان¬ها از جهان و حیات نقش موثری در مسکن و سازمان تقسیمات فضایی آن داشته است (Rapoport, 1969: 47). مسکن بیش از آن که ساختاری کالبدی باشد نهادی است با عملکرد چند بعدی (براتی، 1382: 25)، و دارای ابعاد مختلف مکانی معماری، کالبدی و فیزیکی، اقتصادی، اجتماعی، مالی، روانشناختی، و پزشکی است (Culling worth, 1997: 166). بنا به دیدگاه لوکوربوزیه هر دو وجه نیازهای جسمی و روحی انسان باید با سازماندهی فضایی خانه پاسخ داده شود. همچنین او معتقد است نهادهای اجتماعی بیرون خانه مکمل نهاد خانه هستند و می¬بایست شرایط مناسبی را برای حیات جامعه شهری فراهم سازند (Yagi, 1987: 18). مسکن به عنوان یک کالای بادوام، غیرمنقول، ضروری، ناهمگن، دارای هزینههای بالای معاملاتی، چندبعدی، دارای پیامدهای جنبی، دارای ارزش سرمایه¬ای و دارای ارتباطات پسین و پیشین، سهم زیادی در بودجه خانوارها، ارزش افزوده، سرمایه¬گذاری¬های ثابت ناخالص ملی و اشتغال کشور دارد. مرئی بودن سطح مصرف مسکن درمقایسه باسطح مصرف نامرئی بسیاری از کالاها همچون تغذیه و بهداشت و انعکاس سیاست¬های دولت، استطاعت مالی و سیستم¬های تهیه مسکن در وضعیت واحدهای مسکونی موجود، سبب شده تاسطح کمی و کیفی مصرف این کالا همواره مورد توجه دولت¬ها قرار گیرد. ضرورت تامین سرپناه درکنار سایر ضرورتهای زندگی مثل غذا، پوشاک، آموزش همواره عاملی برای توجه و دخالت دولت¬ها بوده است، به نحوی که در قانون اساسی بسیاری ازکشورها ازجمله قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ضرورت تامین مسکن همه اقشار مورد تاکید قرار گرفته است (قادری، 1381: 2). مسکن برای بیشترخانوارهای سراسرجهان هم مهم ترین دارایی و هم گران¬ترین هزینة آنها به شمار می¬رود. همچنین برای تمام خانوارها مهم ترین متغیر تعیین کنندة کیفیت زندگی است. بنابراین دسترسی به مسکن قابل استطاعت و سزاوار نقش بسزایی درسعادت و رفاه انسان دارد. با این وجود، درشهرهای کشورهای درحال توسعه بیشتر مردم درسکونتگاه¬های اولیه و با حداقل امکانات زندگی می¬کنند. در بیشتر کشورهای توسعه¬یافته و اقتصادهای بازاری درحال ظهور تعداد مسکن کافی است. اما بخش اعظمی از جمعیت جهان به مسکن مناسب و قابل استطاعت دسترسی ندارند. برطبق برنامه سکونتگاه¬های انسانی سازمان ملل، تقریباً یک میلیون نفر یا یک سوم جمعیت شهری جهان در زاغه¬ها زندگی می¬کنند (UN-Habitat, 2012). در این میان باید گفت که یک بازار مسکونی با عملکرد مطلوب تنها بر موضوعات سکونت تاثیر نمی¬گذارد، بلکه بخش مسکن یک کشور می¬تواند موجبات بهبود سلامت عمومی (بوسیلة کاهش احتمال شیوع امراض)، رشد اقتصادی بالا (از طریق ایجاد شغل) و پیامدهای اجتماعی عمده (از طریق تاثیر بر کاهش جرم و شهروندان) را فراهم آورد. بهترین بخش¬های مسکن باید تهیة کافی سکونتگاه را برای تمام اقشار جامعه فراهم سازند (Warnock and Warnok, 2008: 239).
در مجموع می توان گفت کمتر چیزی به اندازة مسکن بر روی جنبه¬های مختلف زندگی انسان تاثیر می¬گذارد. مسکن چیزی بیشتر از یک سکونتگاه است. مسکن محیط عمده¬ای برای زندگی خانوادگی، مکان پناهگاه و استراحت از جریان¬های روزمره، کار، مدرسه و فضای خصوصی است. همچنین مملو از ارزش¬های نمادین، سازندة منزلت اجتماعی و ترجمان سبک زندگی است. افزون بر این، ارزش مسکن منوط به مکان و موقعیت و دسترسی¬اش به مدرسه، پارک، حمل و نقل و مراکز خرید می¬باشد (Schwartz, 2006). گرچه مسکن خوب در یک محلة مطلوب به طور قطع تضمین¬کنندة چیرگی بر تمام فجایع و بدبختی¬ها نیست، اما مسکن نامطلوب خطر آسیب¬پذیری افراد را در برابر طیف وسیعی از ناهنجاری¬ها و مشکلات اجتماعی افزایش می¬دهد. مسکن فیزیکی معیوب تهدیدی بزرگ برای سلامتی انسان به شمار می¬رود، چنان که تاثیرات منفی غیرقابل جبرانی بر مسائل رفتاری و ناتوانی-های یادگیری بچه¬ها می¬گذارد. رطوبت و سرما در واحدهای مسکونی منجر به پدید آمدن امراضی نظیر تنگی نفس، حساسیت، و سایر مسائل تنفسی می¬گردد (Bratt, 2000).
تعداد صفحات | 112 |
---|---|
شابک | 1399-12-03 08:53 AM |