کتاب تاملی بر توسعه فرهنگی در ایران (از صفویه تا جمهوری اسلامی)

کتاب تاملی بر توسعه فرهنگی در ایران (از صفویه تا جمهوری اسلامی)

271,600 تومان

تعداد صفحات

194

شابک

978-622-5572-75-1

نویسنده:

ناموجود

عنوان صفحه
مقدمه 9
فصل 1 11
توسعه 11
فرهنگ 13
توسعه فرهنگی 14
تاریخچه توسعه فرهنگی 16
جایگاه و اهمیت توسعه فرهنگی 17
کالبدشکافی توسعه فرهنگی 18
ویژگی‌های توسعه فرهنگی 18
شاخص‌های توسعه فرهنگی 19
ابعاد و عوامل توسعه فرهنگی 22
توسعه فرهنگی و ضرورت تحول در فرهنگ 38
توسعه فرهنگی و ارزش‌های جامعه 38
توسعه فرهنگی بر اساس الگوی کشورهای توسعه‌یافته 39
تمدن و فرهنگ 42
تمدن و خلاقیت 42
دولت و خلاقیت فرهنگی 44
فصل 2 45
توسعه فرهنگی در دوران صفویه 45
دولت و توسعه فرهنگی در دوره صفویه 45
پیشینه فرهنگی پیش از صفویه 46
زمینه فرهنگ ایرانی 46
سیاست های فرهنگی حکومت صفویه در مسئله خلاقیت فرهنگی 47
فصل 3 63
توسعه فرهنگی در دوران افشاریه 63
هنر در عصر افشار 64
ادبیات در عصر نادر شاه افشار 66
دین 67
تقدیم دین جدید به دشمنان 69
فصل4 71
توسعه فرهنگی در دوران زندیه 71
مختصری از به قدرت رسیدن کریمخان و زندیان 72
ادبیات 75
زنان در دوره زند 76
هنر در دوره زند 77
دین در عصر زندیه 77
فصل 5 79
توسعه فرهنگی در دوران قاجار 79
توسعه فرهنگی و دوره قاجار 85
هنر در دوره قاجار 92
فصل 6 95
توسعه فرهنگی در دوران پهلوی 95
توسعه عقلانیت ابزاری به عنوان راهبرد توسعه فرهنگی 96
پیامدهای راهبرد توسعه عقلانیت ابزاری 99
استبداد و اقتدارگرایی 99
سکولاریسم رادیکال 102
ناسیونالیسم سرکوبگرا 104
وضعیت اجتماعی و فرهنگی دوران پهلوی دوم 106
وضعیت طبقه مرفه در پهلوی دوم 106
وضعیت طبقه متوسط در پهلوی دوم 107
مراکز آموزشی در دوره پهلوی 108
وضعیت اجتماعی طبقه کارگر در دوره پهلوی دوم 109
وضعیت اجتماعی روحانیت در دوره پهلوی دوم 112
سیاست فرهنگی 115
متولیان فرهنگی دوره پهلوی دوم 117
متولیان فرهنگی دوره محمدرضا شاه 118
وزارت فرهنگ و هنر 120
فصل 7 123
توسعه فرهنگی در دوره جمهوری اسلامی 123
دهه اول جمهوری اسلامی 126
دهه دوم و سوم جمهوری اسلامی 131
دهه چهارم انقلاب اسلامی 137
بررسی موانع توسعه فرهنگی 141
وضعیت توسعه فرهنگی در ایران 158
موانع فرهنگی صنعتی شدن و توسعه در جامعه ایران 160
موانع فرهنگ سنتی برای صنعتی شدن و توسعه 160
فرهنگ و سنت ایرانی مانعی برای صنعتی شدن و توسعه 161
منابع و مآخذ 169

 

 

شاخص‌های توسعه فرهنگی

از مجموع تعاریف و نظریاتی که در مورد توسعه فرهنگی بیان شده است، مهم‌ترین شاخص‌های توسعه فرهنگی را می‌توان به شرح زیر برشمرد:

  1. عقل‌گرایی و اهمیت دادن به نقش عقل
  2. نگاه مثبت به دنیا و امور دنیوی
  3. نظم و عدالت
  4. رویکرد تعاملی بافرهنگ‌های دیگر
  5. اعتقاد به آزادی بیان

شاخص‌های کلی فرهنگ

پس از بررسی دیدگاه‌های مختلف در مورد تعریف فرهنگ، به توضیح ویژگی‌ها و شاخص‌های کلی فرهنگ می‌پردازیم. عام و خاص، اجباری و اختیاری، ثابت و متغیر، متعالی و پست، آموختنی انتخابی یا تحمیلی، جهانی و فردی، ذهنی و عینی بودن از جمله ویژگی‌ها و شاخص‌های اصلی فرهنگ هستند.

1- فرهنگ در حالی که واجب است؛ همچنین اختیاری است

فرهنگ همه شئون زندگی انسان را در برمی‌گیرد و انسان از بدو تولد ارزش‌ها و هنجارهای خود را از طریق خانواده، جامعه و نهادهای اجتماعی می‌آموزد و به‌این‌ترتیب «فرهیخته» و سازگار با جامعه می‌شود. چون انسان باید آن را یاد بگیرد تا بتواند در جامعه زندگی کند. از زبان و دین و مذهب گرفته تا طریقه غذا خوردن و لباس پوشیدن و آداب و رسوم و خلاصه و محدود كردن همه اعمال و افكاری كه مورد قبول جامعه، قبیله، قشر، طبقه اجتماعی و بالاخره شهر نیست؛ بنابراین، فرهنگ‌سازی اجباری و همراه با فشار است؛ اما چون فرهنگ‌آموزی به تدریج و در طول زمان انجام می‌شود، رأی انسان غیرقابل‌تحمل نیست و در واقع فشار آن را احساس نمی‌کند و به میل خود تسلیم آنها می‌شود، آنها را می‌پذیرد و اجرا می‌کند.

به قول استوتزل[1]، «فرهنگ‌پذیری»، آن‌طور که دورکیم[2] فکر می‌کرد، تنها تحمل فشارهای فلج‌کننده نیست و آن‌طور که گابریل تارد[3] فکر می‌کرد، تقلید بی‌هدف نیست. بلکه این یک سازگاری اجتماعی باانگیزه کامل است.

اما این واقعیت را نمی‌توان نادیده گرفت که انسان در مقابل «اجبار» نیز «اختیار» دارد وگرنه این همه اختراع و ابداع نبود و این همه پیشرفت حاصل نمی‌شد. اینها نشان می‌دهد که انسان «اختیار» دارد و قدرت انتخاب دارد و می‌تواند خود را از چارچوب اجبار بیرون بکشد یا به میل خود در چارچوب دخالت کند یا آنها را تغییر دهد و متحول کند. به همین دلیل است که فرهنگ «اجباری» و «اختیاری» است.

2- فرهنگ را می‌توان آموخت

بهترین ابزار برای فرهنگ خانواده، گروه همسالان و همسانان، همسایگان، مدرسه، کتاب، روزنامه، رادیو، تلویزیون، سینما و غیره است و کلید آن ارتباط؛”زبان” است. اگر چه فرهنگ با یادگیری حاصل می‌شود و ذاتی نیست. به همین دلیل، تغییر یادگیری و جایگزینی آنها با چیزهای دیگری که می‌توان از راه دیگری به آن دست یافت، ممکن است؛ بنابراین اگر در رابطه موجود بین دو متغیر فرهنگ جامعه و اعمال و رفتار مردم تغییری ایجاد شود؛ اعمال و رفتار مردم نیز قابل تغییر است.

علاوه بر این، انسان‌ها مفاهیمی را بر اساس یادگیری فرهنگی ایجاد می‌کنند، به یاد می‌آورند و استفاده می‌کنند. آنها سیستم‌های خاصی از معنای نمادین را جذب و اعمال می‌کنند و یک سنت فرهنگی را از طریق فرآیند یادگیری آگاهانه و ناخودآگاه و تعامل با دیگران درونی می‌کنند. یادگیری فرهنگی تنها در بین انسان ها رواج دارد و همه انسان ها دارای فرهنگ هستند.

 

3- فرهنگ در عين حال که متغير است، ثابت است

همه پدیده‌های اجتماعی بر حسب مقتضیات زمان در حال تغییر و تحول هستند و ثبات به معنای فیزیکی کلمه در هیچیک از جنبه های فرهنگی یافت نمی‌شود. از لباس و روش همسرگزینی گرفته تا امور اقتصادی، تحصیلی، آداب و رسوم، ارزش‌ها و هنجارها و؛ که همیشه دستخوش تغییر و تحول هستند؛ اما این تغییرات به قدری آهسته و در درازمدت اتفاق می‌افتد که محسوس نیست و تقریباً ثابت به نظر می‌رسد. وقتی به این تغییرات پی می بریم، مثلاً فرهنگ فعلی را با گذشته مقایسه می کنیم و مثلاً در یک بازه زمانی سی تا چهل سال یا بیشتر مطالعه می‌شود. در آن صورت متوجه می‌شویم که چقدر لباس، غذا، آداب و رسوم، زبان و. . . تغییر کرده است.

حوزه‌های مختلف توسعه فرهنگی

توسعه فرهنگی که یکی از ابعاد مهم توسعه محسوب می‌شود. می‌توان آن را در نُه حوزه زیر خلاصه کرد:

  • آموزش فرهنگی و هنری
  • ارتباطات محلی، ملی و بین‌المللی
  • ارتقای اعتقاد قلبی به نظم و قانون و عدالت
  • ارتقای اعتقاد قلبی به کار و تلاش و کوشش
  • ارتقای خلاقیت و نوآوری
  • تقویت هویت فرهنگی
  • ترویج تبادلات فرهنگی
  • حفظ میراث فرهنگی
  • توسعه نگرش در مورد فرهنگ

نکته ای که در بحث فضای مفهومی توسعه فرهنگی بسیار حائز اهمیت است؛ این است که در برخی موارد توسعه فرهنگی با فراموشی و بریدن و شکستن سنت‌های گذشته یکی می‌شود. در حالی که به تعبیری «توسعه فرهنگی به معنای گسست از سنت‌های گذشته نیست، زیرا سنت ها انباشته و ذخیره تجارب گذشته یک جامعه است». توسعه مبتنی بر گسترش سنت ها و تجربیات گذشته است نه بر اساس نفی آنها. توسعه فرآیندی است که در آن سنت‌ها و تجربیات گذشته بر اساس نیازها و شرایط جدید بازاندیشی و بازسازی می‌شود و از این طریق جامعه بارور می‌شود و توانایی‌های بالقوه انسان شکوفا می‌شود. از این منظر، مفهوم هویت فرهنگی از مفهوم توسعه جدا نیست.

با توجه به مجموع نظرات متفکران مختلف در مورد مفهوم توسعه فرهنگی، می‌توان این مفهوم را از دو بعد کمی و کیفی تعریف کرد. توسعه فرهنگی در یک تعریف کمی به معنای افزایش امکانات و امکانات فرهنگی به منظور تأمین این امکانات برای همه افراد جامعه است؛ اما در تعریف کیفی، توسعه فرهنگی شامل رشد و تقویت فکری، روحی و روانی افراد جامعه با استفاده بهینه از امکانات و افزایش مشارکت افراد جامعه در فرآیند تصمیم‌گیری است.

نکته مهمی که باز هم باید به آن اشاره کرد؛ این است که توسعه فرهنگی به معنای بریدن از سنت‌های خوب و پسندیده گذشته نیست. بلکه تنها منجر به دور ریختن و حذف خرده‌فرهنگ‌های نامناسب می‌شود.

به طور کلی سنت‌هایی که معمولاً حاصل تجارب زندگی اجداد ماست، از نو و با توجه به شرایط عصر جدید مورد بازنگری قرار می گیرند. بر این اساس توسعه فرهنگی باعث رشد هر چه بیشتر جامعه می‌شود.

ابعاد و عوامل توسعه فرهنگی

  • آزادی

آزادی های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در عین حال که برگرفته از توسعه فرهنگی است، گسترش دهنده توسعه فرهنگی نیز هست. از جمله آزادی ها می‌توان به آزادی انتخاب نوع حکومت، نوع نمایندگان، بیان، قلم، مطبوعات، احزاب، شبکه‌های اجتماعی، اصناف و سندیکاها، نوع تحصیل، نوع شغل و. . . اشاره کرد. آزادی های شخصی در چارچوب قوانین و مقررات به‌گونه‌ای است که آزادی و امنیت دیگران مخدوش نشود.

  • عشق

عشق زیباترین احساسی که انسان می‎تواند تجربه کند. عشق یعنی گوش فرا دادن به ندای قلب و تجربه رضایت و شادی در زندگی. همان معجزه‎ای که به ما انگیزه زیستن می‎دهد، همان که درمان گر هر درد بیدرمان است و ما انسان‎ها پیوسته به دنبال آن هستیم. عشق همان ودیعه الهی ست در نزد انسان. عشق دلیل وجود است و راه کمال و سعادت و اگر عشق نبود، آدمی بیهوده می‎زیست. ما آفریده شدیم تا عاشق شویم و عشق بورزیم و به کمال برسیم.

عشق نیروی طبیعت است. حتی اگر بخواهیم نمی‎توانیم به عشق فرمان دهیم، یا آن را تقاضا کنیم، یا از آن دوری کنیم. همان‌طور که نمی‎توانیم به ماه و ستاره و باد وباران فرمان دهیم که به دلخواه ما بیایند و بروند. عشق پدیده‎ای بزرگ‎تر از تو است؛ می‎توانی عشق را دعوت کنی اما نمی‎توانی به آن دستور دهی که چطور، کی و کجا خود را برایت نمایان کند. می‎توانی انتخاب کنی در برابر عشق تسلیم شوی یا نشوی، اما در نهایت این عشق است که مانند رعد و برق ضربه خود را وارد خواهد کرد. ضربه‎ای غیر قابل پیش‎بینی و غیر قابل انکار.

(منبع، coca. ir،psychologytoday)

عشق نباشد توسعه در کار نخواهد بود. عشق به انسان نیرو و انرژی مثبت می‎دهد. زیباتر و با دقت‎تر می‎بیند و در نهایت به انگیزه می‎رسد. انگیزه برای دست یافتن به هدف. حال اگر هدف توسعه باشد پس عشق یکی از شرایط اصلی رسیدن به آن است.

  • انگیزه

اگر بگوییم چون در زندگی مشکل هست دیگر نمی‎توان به زندگی امیدوار بود، حرف درستی نیست؛ زیرا اگر بدین شکل به زندگی بنگریم پس قطعا نباید در دنیا هیچ فرد امیدوار و با انگیزه‎ای وجود داشته باشد. هیچ اختراعی نباید در دنیا صورت می‎گرفت؛ زیرا تا فرد به کوچکترین مشکلی در کاربر می‎خورد، انگیزه و امید خود را از دست می‎داد. یا هیچ فوتبالیست معروفی نباید وجود می‎داشت زیرا اگر توپش وارد دروازه نمی‎شد نا امید و بی‌انگیزه می‎شد، فوتبال را کنار می‎گذاشت.

انگیزه طیف وسیعی از جنبه‌های زیستی، هیجانی، اجتماعی وشناختی را شامل می‌شود که رفتار ما را شکل می‌دهد. واژه ‌انگیزه معمولابه همان توضیحی گفته می‌شودکه دربیان چرایی اعمال دیگران به کارمی‌رود. به‌عنوان مثال، هنگامی که می‌بینید یک دانشجو هر شب وقت زیادی را صرف درس خواندن می‌کند، یعنی انگیزه‌ی زیادی برای تحصیل در رشته‌ی تحصیلی مورد علاقه‌اش دارد.

واژه‌ی انگیزه به عواملی بر می‌گردد که رفتارهای هدفمند فرد را تعیین و آنها را آغاز و در طول مسیر هدایت می‌کند وبه آنها تداوم می‌بخشد. انگیزه درواقع چرایی رفتار است؛ یعنی همان نیازها یا خواسته‌هایی است که رفتار ما را هدایت می‌کنند و آنچه را انجام می‌دهیم توضیح می‌دهند. در حقیقت انگیزه دیده نمی‌شود، اما می‌توانیم بر اساس رفتارهای قابل مشاهده برای آن موجودیتی قائل شویم.

داشتن انگیزه برای توسعه فردی و اجتماعی موضوع بسیار مهم و ضروری است و فرد باید انگیزه داشته باشد تا بتواند زندگی اش را نسبت به قبل بهتر و پیشرفته‎تر و توسعه‌یافته‎تر کند. یکی از کسانی که در رابطه با انگیزه و توسعه انسان بسیار کار کرده، «دیوید مک کلند» نظریه‌پرداز روان‌شناس متولد آمریکا (98ـ1917 میلادی) است که در مورد نقش و تأثیر انگیزه‎های مردم بر توسعه و پیشرفت آنان، بسیار بحث کرده و به این نتیجه رسیده است که اولین نیاز توسعه، داشتن انگیزه است. وی در مورد مردم آتن (یونان) که 900 تا 1000 سال قبل از میلاد مسیح زندگی می‎کرده‌اند، تحقیقاتی انجام داده و ثابت کرده است، آنان که مردمانی پیشرفته و صاحب توسعه اقتصادی بوده اند، داشتن انگیزه سبب رسیدن به این توسعه بوده است. انگیزه داشتن یونانی‎ها هم در هنر و ادبیات آنان که در تاریخ ثبت شده، هویدا است. جامعه‎ای که می‎خواهد توسعه‌یافته شود، مثل جامعه یونانیان قرون گذشته باید همه جانبه توسعه یابد، کما این که حتی نقاشی، ادبیات و نوع آموزش کودکان شان هم توسعه‌یافته بوده است.

افراد با انگیزه با تلاش و پشتکار به دنبال موفقیت و رقابتهای سالم هستند

افراد با انگیزه همواره به دنبال کسب موفقیت و وارد شدن به رقابت‎های سالم هستند. آنان در برابر مشکلات بسیار مقاومند، هرگز ناامید نمی‎شوند، کارهایشان را در هر شرایطی تا رسیدن به هدف ادامه می‎دهند، توصیه ناپذیرند و اگر کسی جلوی کارشان را بگیرد و آنان را از ادامه آن کار برحذر دارد، این توصیه را نمی‎پذیرند و با تکیه بر آنچه از مفهوم توسعه فرا گرفته­اند، از جمله وقت گذاشتن و اندیشیدن درباره توسعه به راهشان ادامه می‎دهند.

افراد با انگیزه همچنین با دیگران تعامل خوبی دارند و می‎دانند که با اختلاف و درگیری، توسعه و پیشرفت حاصل نمی‎شود، بلکه از طریق تعامل با دیگران می‎توانند به اهداف­شان دست یابند.

با انگیزهها، دارای نظم بهتر و کار و کسب دیگری هم هستند

با انگیزه‎ها در کار و زندگی شان نظم و انضباط بهتر و بسیار خوبی دارند و همه کارهایشان از مسیر حساب و کتاب می‎گذرد. آنان در رفت و آمدهایشان، نوع برخورد با دیگران و به طور کلی در تمامی جاها و رفتارها نظم را رعایت می‎کنند و از اینرو هر چه که یک فرد منظم‎تر باشد، انگیزه بیشتری هم دارد.

با انگیزه‎ها همچنین در کار و حرفه شان استمرار بیشتری دارند، زیرا چون شغل شان را با آگاهی و علاقه قبلی انتخاب کرده‌اند، در آن استمرار دارند و خدمت می‎کنند و به آن توسعه می‎بخشند.

چگونه افراد با انگیزه میشوند؟

پس از آن که درباره ویژگی‎های افراد با انگیزه سخن گفتیم، به عواملی می‎پردازیم که انگیزه ساز است و می‎تواند در افراد جامعه برای توسعه و پیشرفت خود، انگیزه ایجاد کند.

نخستین عامل ایجاد انگیزه در افراد، نهاد خانواده است که در این میان نقش و تأثیر زیادی دارد و پس از آن، نوبت به نهاد آموزش و پرورش می‎رسد. این نهاد با سیاست‎ها و برنامه هایش می‎تواند در جامعه برای رسیدن به توسعه و پیشرفت، انگیزه ایجاد کند. خانواده‎ها حتی قبل از آن که فرزندانشان به مدرسه بروند، درباره آینده آنها سخن می‎گویند و می‎کوشند با ایجاد انگیزه درس خواندن، آنها را برای فکر و آینده شغلی بهتری تشویق کنند. این موضوع که معمولاً همه پدران و مادران می‎خواهند فرزندشان در آینده دکتر و مهندس و خلبان شوند، در راستای انگیزه دادن به آنان برای تحصیل بهتر است و این که به گونه‎ای درس بخوانند که در آینده بتوانند شغل و حرفه معتبر و پردرآمدی داشته باشند.

البته در این میان ممکن است افرادی در آینده دچار مشکل «بیگانگی از کار» شوند که می‎تواند دلایل گوناگونی مانند درآمد کم و یا جایگاهی پایین اجتماعی داشته باشد. این که بخصوص در اداره‎های کشور ما بی‌انگیزگی به فراوانی دیده می‎شود، به دلیل موانع و سدهایی است که در برابر توسعه و پیشرفت کارکنان آنها وجود دارد و یا عدم عدالت و یا دلایلی همچون عدم تخصص و تجربه یا پیشرفت اقتصادی زودهنگام.

 

با انگیزهها انرژی مثبت و بهتری دارند

انگیزه به رفتار انسان انرژی هم می‎دهد و به‌عبارت‌دیگر افراد با انگیزه انرژی مثبت و بهتری دارند که باعث می‎شود تمامی انسان‎ها، گروه‎های اجتماعی، نهادها و محیط زندگی با او هماهنگ‎تر شوند تا جایی که احساس کند تمامی شرایطی دست به دست هم داده اند تا او با انگیزه به هدف هایش برسد.

افراد با انگیزه همچنین نگرش به سوی موفقیت نه الزاماً خود موفقیت دارند؛ یعنی این نیست که بگوید با رسیدن به یک موفقیت، دیگر کار تمام است، بلکه می‎گوید مسیر یک موفقیت را تا انتها می‎روم و امیدوارم که در آن مسیر به موفقیت‎های دیگری هم برسم. این تلاش برای ایجاد انگیزه و رسیدن به موفقیت‎های بزرگتر در آیین و باورهای دینی ما هم وجود دارد.

ما انتظار داریم سرمایه گذاران خارجی و داخلی در کشورمان سرمایه‌گذاری کنند، حال آن که در فکر ایجاد انگیزه در آنان نیستیم. کسی که می‎خواهد در جایی سرمایه گذاری کند، اولاً باید برای این کار انگیزه داشته باشد، ثانیاً قانون و مسئولان چقدر از او حمایت می‎کنند و ثالثاً چه‎اندازه درصدد ایجاد محیط سالم رقابتی برمی آیند؟ آیا اگر محصولی را ساخت یا تولید کرد، نهادهای حکومتی، نظامی یا امنیتی یا دولتی مشابه آنها را نمی‎سازند و با دریافت مالیات و عوارض سنگین، او را به شکست نمی‎کشانند؟ هیچ سرمایه گذاری در جهان بدون انگیزه و با زور و تهدید نتوانسته است موفق شود که در این میان انگیزه شرط لازم و اساسی برای توسعه و پیشرفت است، اما همان طور که قبلاً گفته شد، کافی نیست.

تعداد صفحات

194

شابک

978-622-5572-75-1

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

.فقط مشتریانی که این محصول را خریداری کرده اند و وارد سیستم شده اند میتوانند برای این محصول دیدگاه(نظر) ارسال کنند.