کتاب تاب‌آوری استراتژیک کسب‌وکارهای نوپا (با رویکرد گردشگری)

کتاب تاب‌آوری استراتژیک کسب‌وکارهای نوپا (با رویکرد گردشگری)

شناسه محصول: 16362

221,200 تومان

تعداد صفحات

158

شابک

978-622-378-005-9

انتشارات

عنوان صفحه
مقدمه 7
فصـل اول 13
مبانی نظری و پیشینه تحقیق 13
کارآفرینی 15
تعریف عام کارآفرینی 15
تعریف خاص کارآفرینی 16
سیر تاریخی کارآفرینی 17
دیدگاه‌های مختلف در مورد کارآفرینی 18
کارآفرینی از دیدگاه اقتصاددانان 18
کارآفرینی از دیدگاه رفتاریون 19
کارآفرینی از دیدگاه دانشمندان مدیریت 19
انواع کارآفرینی 20
گرایش کارآفرینانه 22
نوآوری 23
استقلال طلبی 25
ریسک پذیری 26
پیشگامی 27
رقابت تهاجمی 28
ویژگی‌های کارآفرینان 29
کانون کنترل درونی 29
مخاطره جویی 29
تحمل ابهام 29
توفیق طلبی 29
استقلال طلبی 30
خلاقیت و نوآوری 30
آینده نگری 30
پشتکار 30
فرصت جویی 31
کسب‌وکار 31
کسب‌وکارهای کوچک و متوسط 33
کسب‌وکارهای کارآفرینانه 33
کسب‌وکار نوپا 34
کارآفرینی استراتژیک 36
مدل کسب‌وکار 40
رویکرد منبع محور 41
رویکرد فعالیت محور 42
رویکرد اقتصاد محور 42
رویکرد شبکه محور 43
رویکرد راهبرد محور 44
رویکرد دانش محور 45
تاب آوری 45
کارآفرینی فناورانه 51
بومگردی و مطالعات کارآفرینی در این حوزه 53
پیشینه تحقیق 57
پیشینه مطالعات خارجی 57
پیشینه مطالعات داخلی 62
جمع بندی مبانی نظری و پیشینه تحقیق 66
خلاصه فصل 69
فصـل دوم 71
روش‌شناسی تحقیق 71
مبانی فلسفی و نظري طرح‌های پژوهشی 73
روش تحقیق (نوع پژوهش) 75
روش انجام تحقیق: نظریه‌پردازی داده بنیاد 75
جامعه آماری تحقیق 80
نمونه و روش نمونه گیری 80
حجم نمونه 80
اشباع نظری 81
سطح و واحد تحلیل 81
سطح تحلیل 81
واحد تحلیل 82
ابزار گردآوری اطلاعات 82
روایی و پایایی تحقیق 82
روش تجزیه‌وتحلیل داده‌ها 83
جمع بندی فصل 83
فصـل سوم 85
تجزیه ‌و تحلیل داده‌ها 85
شناسایی خبرگان تحقیق 87
یافته‌های تحلیلی 87
یافته‌های کدگذاری باز 87
یافته‌های کدگذاری محوری 100
یافته‌های کدگذاری گزینشی 117
اعتبارپذیری و اعتمادپذیری یافته‌های تحقیق 125
اعتبارپذیری یافته‌ها 125
اعتمادپذیری یافته‌ها 127
مدل مفهومی نهایی 129
فصـل چهارم 131
خلاصه تحقیق 133
بحث و نتیجه گیری 135
بحث و بررسی شرایط علّی 136
بحث و بررسی شرایط مداخله ای 138
بحث و بررسی شرایط زمینه ای 138
بحث و بررسی پدیده محوری 139
بحث و بررسی راهبردها 139
بحث و بررسی پیامدها 140
منـابع و مآخـذ 143
منابع فارسی 144
منابع غیر فارسی 146

 

 

ویژگی‌های کارآفرینان

بررسی خصوصیات کارآفرینان حتماً به بالا رفتن درک کارآفرینی کمک خواهد نمود. برخی از ویژگی­های مورد توافق کارآفرینان در ادامه معرفی شده‌اند که عبارت‌اند از:

کانون کنترل درونی

کانون کنترل درونی اشاره به این دارد که فرد پیامد یک عمل را در کنترل خود یا خارج از کنترل خود احساس می‌کند (یدالهی و همکاران، 1392). یک فرد با کانون کنترل درونی معتقد است که می‌تواند از طریق توانایی، تلاش یا مهارت‌هایش بر پیامدها اثر بگذارد. از طرف دیگر افراد با مرکز کنترل بیرونی کسانی هستند که معتقدند این نیروهای خارج از کنترل افراد هستند، که پیامدها را تعیین می‌کنند (آلوارز، 2005).

مخاطره جویی

شاید یکی از گسترده‌ترین ویژگی‌های ذکرشده از کارآفرینان، تمایل به پذیرش مخاطره است. به همین دلیل کارآفرینان به یادگیری مدیریت مخاطره و تحمل ابهام برای خود و دیگران تمایل دارند و شکست یک پروژه را نه به‌عنوان یک تراژدی بلکه به‌عنوان یک تجربه یادگیری تلقی می‌کنند (یدالهی و همکاران، 1392).

تحمل ابهام

تحمل ابهام یعنی پذیرفتن عدم قطعیت به‌عنوان بخشی از زندگی که یک ویژگی مهم برای کارآفرینان است زیرا چالش‌ها و عوامل بالقوه برای موفقیت در شروع یک کسب‌وکار با ماهیت غیرقابل‌پیش‌بینی آن مرتبط می‌باشد (یدالهی و همکاران، 1392). همچنین تحمل ابهام به‌ عنوان میل باطنی برای مشاهده موقعیت‌های بدون نتایج مشخص تعریف می‌شود.

توفیق طلبی

در حوزه تحقیقات مربوط به خصوصیات شخصیتی و کارآفرینی مفهوم نیاز به موفقیت توجه زیادی را به خود جلب کرده است مطالعات اولیه، نیاز به موفقیت را موردبررسی قرار داده‌اند و بیان می‌دارند که انگیزه موفقیت بالا با برخی از جنبه‌های عملکرد مخاطرهامیز مرتبط می‌باشد. به‌نحوی‌که کارآفرینان، مدیران شرکت‌ها و مدیر مالکان کسب‌وکارهای کوچک دارای سطح بالاتری در انگیزش موفقیت هستند (یدالهی و همکاران، 1392).

استقلال طلبی

استقلال‌طلبی نیرویی است که باعث می‌شود کارآفرین تمام مخاطرات و ساعت‌های طولانی کار سخت را برای ایجاد فعالیت کارآفرینانه نوپا به جان بخرد. نیاز به استقلال همانند نیاز به موفقیت از ویژگی افراد کارآفرین تلقی می‌شود (اولت، 1397). استقلال‌طلبی به‌عنوان تمایل به مستقل بودن و خود هدایتی و یک انگیزه اساسی برای دانشجویانی که ممکن است علاقه‌مند به کار کردن در شرکتهای کوچکتر باشند، تعریف و موردتوجه واقع شود. این نیاز عنصر محوری مورد علاقه کارآفرین می‌باشد (یدالهی و همکاران، 1392).

خلاقیت و نوآوری

نوآوری فرآیندی است که خلاقیت را به محصول تبدیل می‌کند (دراکر، 1392). بنابراین نوآوری متمایز از خلاقیت و ایجاد یک فکر است (داس، 2000). نوآوری ضرورتاً پرداختن به کار جدید نیست بلکه ابزار ویژه کارآفرینی است (فروهرفر و همکاران، 2018). نوآوری می‌تواند یک روش جدید برای کار قدیمی باشد. سرعت بالای نوآوری ممکن است به کارآفرین امکان توسعه تمامی مهارتهای موردنیاز را ندهد. بااین‌حال ممکن است مهارتهای مدیریتی، بازاریابی و مالی و غیره نیز ضروری باشد (دراکر، 1392).

آینده نگری

آینده‌نگری از ویژگی‌های کارآفرینان است. کارآفرینان می‌دانند به کجا می‌خواهند بروند. آن‌ها تصور و دیدگاهی از آینده سازمان خود دارند (یدالهی و همکاران، 1392).

پشتکار

کارآفرینان دارای اعتمادبه‌نفس بالایی می‌باشند. آن‌ها دارای پشتکار زیاد بوده و اهل کارند. وقتی تصمیم به عمل می‌گیرند، بلافاصله و در اولین فرصت ممکن آن را اجرا می‌کنند. آن‌ها قاطعیت داشته، هیچ‌وقت در کاره‌ای‌شان امروز و فردا نمی‌کنند، به‌سرعت تصمیم می‌گیرند، در مقابل هیجانات ثبات و استحکام کامل دارند، و بیشتر در جستجوی فرصتها هستند تا تهدیدها (یدالهی و همکاران، 1392).

فرصت جویی

یک الگوی واضح در میان کارآفرینان موفق و خوش‌فکر، تمرکز آن‌ها بر فرصتهاست. کارآفرینان اجازه می‌دهند تا درکشان از فرصتها در مسائل راه گشای آنها باشد. آن‌ها در دنبال کردن فرصتها، هدف‌گرا هستند. تعیین اهداف عالی ولی دست‌یافتنی آن‌ها را قادر می‌سازد تا انرژی خود را متمرکز کنند، فرصتها را به‌طور گزینشی اولویت‌بندی کنند و بدانند که چه وقت “نه” بگویند (یدالهی و همکاران، 1392). هدف‌گرایی همچنین به آن‌ها کمک می‌کند تا اولویتها را تعیین کرده معیاری از چگونگی اجرای آن به دست آورند.

کسب‌وکار

تعاريف متفاوتي از کسب‌وکار توسط نویسندگان مختلف ارائه‌شده است. در لغت‌نامه‌ی آکسفورد، کسب‌وکار به معني خریدوفروش و تجارت تعریف‌شده. در واژه‌نامه‌ی لانگ من[1]، کسب‌وکار به فعاليت پول درآوردن و تجارتي که از آن پول حاصل شود، گفته مي‌شود. به زبان ساده‌تر، کسب‌وکار عبارت است از حالتي از مشغوليت و به‌طور عام، شامل فعاليت‌هايي که توليد و خريد کالاها و خدمات با هدف فروش آن‌ها را به‌منظور کسب سود، در برمی‌گیرد (یومیت و موییر[2]، 1997).

در نظر ارويک و‌هانت کسب‌وکار عبارت است از هر نوع کسب‌وکاري که در آن خدمات يا کارهايي که ديگر افراد جامعه به آن نياز دارند و مايل به خريد آن هستند و توان پرداخت بهاي آن را دارند، توليد، توزيع و عرضه می‌شود (اولت، 1397)

همچنین پترسن و پلومن بر اين باورند که هر تبادلي که در آن خریدوفروش صورت گيرد، لزوماً کسب‌وکار نيست، بلکه کسب‌وکار، هر نوع تبادل تکراري و تجدیدشونده‌ی خریدوفروش است (اولت، 1397).

پروفسور اوون، کسب‌وکار را يک نوع کاسبي می‌داند که طي آن کالاها يا خدمات براي فروش در بازار توليد و توزيع می‌شوند. بنابراين با توجه به تعاريف یادشده می‌توان دريافت که کسب‌وکار با خریدوفروش کالاها، توليد کالاها يا عرضه خدمات، به‌منظور به دست آوردن سود، سر و کار دارد (اولت، 1397). با توجه به تعاريف یادشده، ويژگيهاي کسب‌وکار، عبارت‌اند از:

  • فروش يا انتقال کالاها و خدمات براي کسب ارزش
  • معامله کالاها و خدمات
  • تکرار معاملات
  • انگيزه سود (مهمترين و قدرتمندترين محرک اداره امور کسب‌وکار)
  • فعاليت توأم با ريسک، کسب‌وکار، هميشه بر آينده متمرکز است و عدم اطمينان، ويژگي آينده است. از اين رو، همواره کسب‌وکار توأم با ريسک است (کینلان و همکاران[3]، 2019)

باور عمومي اين است که تنها هدف کسب‌وکار، به دست آوردن سود اقتصادي است، در حالي که اين امر، واقعيت ندارد. آرويک معتقد است همان طور که انسان تنها با هدف خوردن زندگي نمي‌کند، تنها هدف کسب‌وکار هم، کسب سود نيست. بنابراين، کسب‌وکارها هم داراي اهداف اقتصادي‌اند و هم اهداف اجتماعي‌اند (اولت، 1397).

کسب‌وکارها انواع متعددی دارند که بر حسب معیارهای مختلف، دسته بندی می‌شوند. یکی از این معیارها، اندازه کسب‌وکار است که در آن، بر حسب تعداد نفرات شاغل در کسب‌وکار، دسته بندی می‌شوند و شامل کسب‌وکارهای کوچک، متوسط و بزرگ می‌شوند.

دسته بندی دیگر از انوع کسب‌وکارها، محل فعالیت کسب‌وکار است که به کسب‌وکارهای خانگی، شهری روستایی و… قابل تفکیک می‌باشند. از دیگر انواع کسب‌وکارها می‌توان به کسب‌وکارهای خانوادگی اشاره کرد.

همچنین بر حسب حوزه فعالیت نیز می‌توان کسب‌وکارها را دسته بندی کرد که شامل کسب‌وکارهای حوزه فناوری، دانش بنیان، خدماتی، صنعتی، تولیدی و… می‌شود. در این تحقیق، منظور ما از کسب‌وکار، کسب‌وکارهای کوچک و متوسطِ کارآفرینانه حوزه بوم‌گردی که بخشی از کسب‌وکارهای صنعت گردشگری است شامل می‌شود.

کسب‌وکارهای کوچک و متوسط

کسب‌وکارهای کوچک و متوسط موتور رشد اقتصادی و ایجاد تغییر در جامعه هستند. یکی از راههای توسعه صنعتی که در سال­های اخیر موردتوجه کشورهای در حال توسعه و حتی توسعه­یافته قرارگرفته، روی آوردن به کوچک­سازی صنایع و اتکا به توسعه و گسترش صنایع کوچک و متوسط است. بسیاری از کارآفرینان کار خود را در قالب ایجاد شرکت­های کوچک و متوسط شروع می‌کنند.

این شرکت‌ها سهم به سزایی در توسعه صنایع پیشرفته و ایجاد اشتغال داشته و نسبت به شرکت­های بزرگ از انعطاف­پذیری بالایی برخوردارند. لذا بسیاری از دولت­ها متقاعد شده‌اند که باید بستر رشد را فراهم نمایند و آن‌ها را تا زمانی که بتوانند به‌صورت یک شرکت مستقل وارد بازار شوند، حمایت کنند. در کشورهای جنوب شرقی آسیا 95% کل بنیادهای اقتصادی و صنعتی کشورها را SMEها تشکیل داده‌اند و به‌عنوان رکن اساسی در اقتصاد و اشتغال این کشورها تاثیر گذارند (موسوی، 1382).

کسب‌وکارهای کارآفرینانه

به زبان ساده، «کارآفرینی» همان فرایند تأسیس یک کسب‌وکار (شرکت) بر مبنای یک فکر و ایده نو است. کسب‌وکارهای کوچک الزاماً کارآفرینانه نیستند، خلاقیت و به دنبال فرصت‌ها بودن لازمه کارآفرینی است (استوری و گرین[4]، 2010). کسب‌وکارهای کوچک می‌توانند رشد کنند و تبدیل به کسب‌وکار کارآفرینانه شوند (یون و سانگ[5]، 2019). تفاوت‌هایی بین کسب‌وکار کارآفرینانه و کسب‌وکار کوچک وجود دارد که جدول زیر برخی از آن‌ها را نمایش می‌دهد (یدالهی و همکاران، 1392).

کسب‌وکار نوپا

کسب­وکار نوپا یا استارت‌آپ رویکرد و مفهومی است که در کمتر از یک دهه توانسته است در دنیای کارآفرینی و کسب­وکار، انقلاب بزرگی ایجاد کند. اینکه بتوان بر اساس یک ایده درآمدزا، سیستم و یا سازمانی را متولد کرد و به آستانه رشد و سرمایه­گذاری رساند. استارت‌آپ یک شرکت نوپا است که راه­حلی نوین را برای یک مسئله ارائه می‌کند درحالیکه تضمینی برای موفقیت شرکت از طریق راه­حل ارائه­شده وجود ندارد. به­هرحال استارت‌آپ به‌عنوان یک سرمایه­گذاری کارآفرینانه به­منظور یک کسب­وکار جدید به­صورت یک شرکت نوپا ظهور می‌کند. بااین‌حال برای راه‌اندازی و توسعه این شرکت‌ها نیاز به ارزیابی و تجزیه­وتحلیل و توسعه ایده خود دارند (سوناندا[1]، 2017).

به نظر بانسال، استارت‌آپ کسب­وکاری است که به‌منظور رشد سریع طراحی شده است. به‌طور گسترده، استارت‌آپ­ها از نوآوری­های بسیار متنوعی استفاده می‌کنند: اکتشافات بدیع علمی، استفاده از تکنولوژی­های موجود برای کاربردهای جدید و متفاوت، اتخاذ و توسعه مدل کسب­وکار جدیدی که ارزشی پنهانی را که قبلاً ناپیدا بود را پدیدار کند یا خیلی ساده کالا یا خدماتی را به مکانی می­آورند که قبلاً در آن ناحیه جغرافیایی وجود نداشته است (بانسال، 2012).

استارت‌آپ نهادی است انسانی که ساخته­شده برای خلق محصول یا خدمتی نو در شرایط عدم قطعیت بسیار. در تعریفی دیگر، استارت‌آپ سازمانی است موقتی که در جستجوی مدل کسب­وکاری گسترش­پذیر، تکرارپذیر و سود ده است (استیوبلنک[2]، 2016).

استارت‌آپها به زعم اریک[3] (2011) عبارت هستند از نهادهایی که توسط کارآفرینان به­منظور کمک به خلق تولیدات و خدمات جدید، در شرایط عدم اطمینان فزاینده به وجود میآیند (اریک، 2011). کالوپا و همکاران (2014) نیز استارت‌آپ­ها را شرکت­هایی کوچک که با هدف تبدیل شدن به مدل کسب‌وکار قابل تکرار و قابل گسترش و قیاس­پذیر تشکیل شده است تعریف کرده‌اند (کالوپا و همکاران[4]، 2014).

برخی نیز استارت‌آپ را فرهنگ نوینی برای اندیشه­های نو و خلاقیت پرفراز ایده­های موجود می­دانند که هدف از آن برطرف کردن مشکلات موجود در نقاط کلیدی است که به­عنوان پاشنه آشیل راه­حلهای موجود شناخته می­شوند (بی­تعب و همکاران، 1392). مازوکاتو در کتاب دولت کارآفرین خود بیان می‌کند که این سیاست­گذاری­های آینده­نگر دولت است که می­تواند منجر به ظهور شرکت­های بسیار موفق چون گوگل، اپل و غیره شود. همچنین او بیان می‌کند که بیشتر استارت‌آپ­های موفق آمریکا، در مراحل اولیه رشد خود از حمایت­های دولتی بهره­مند شده بودند (مازوکاتو[5]، 2018).

دولت می­تواند از طرق مختلفی چون ایجاد پارک­های علم و فناوری، مراکز رشد، اصلاح مقررات، کمک­های مالی و غیره، در روند توسعه استارت‌آپها تأثیرگذار باشد. استارت‌آپ­ها می­توانند به دولت در بسیاری از پروژه­های فناورانه و نوآورانه نیز کمک شایانی کنند (یارمحمدیان و همکاران، 1397).

کسب‌وکارهای نوپا اغلب شرکت­های کوچک و یا در نهایت متوسطی هستند که با ارائه طرح­های نوآورانه همواره به دنبال ارائه کالاها و خدمات نوین در بازار می­باشند. ولی مسئله این است که این شرکت‌ها همواره دارای ریسک زیادی برای سرمایه­گذاری می­باشند. به این دلیل که در درجه اول ایده­های مطرح­شده در استارت‌آپ­ها خاصیت شیپوری دارند؛ یعنی از 100 درصد ایده­ها درنهایت فقط 2 تا 5 درصد آن‌ها توجیه لازم برای سرمایه­گذاری را خواهند داشت. از طرفی دیگر برای ایده­ها و طرح­های انتخابی جذب سرمایه­گذار بسیار مشکل می­باشد. از اینرو تأمین مالی استارت‌آپ­ها همواره با مشکلات عدیده­ای روبرو می­باشد.

استارت‌آپ­ها به لحاظ ماهیتی که در تولید ایده و پذیرش آن‌ها در بازار دارند همواره دارای ریسک زیادی می­باشند و این امر باعث می‌شود که تعداد زیادی از استارت‌آپ­ها در فرآیند تجاری‌سازی خود با مشکل روبرو شده و درنهایت با شکست روبرو شوند (شهرابی و همکاران، 1398). فعاليت كارآفرینانه نوپا به كسب وكارهاي جدیدي اشاره مي كند كه بيش از 42 ماه عمر ندارند و بين 3 تا 42 ماه حقوق كاركنان را پرداخت كرده‌اند (لوی و اوتیو[6]، 2008).

این کسب­وکارها به‌طور معمول، در گروه كسب وكارهاي كوچک قرار دارند. اگرچه بين كسب­وكار کوچک و كارآفریني همپوشاني زیادي وجود دارد، اما این دو شبيه هم نيستند. زیرا همه کسب­وکارهای جدید طبيعت كارآفرینانه ندارند. شركت‌های كارآفرینانه ممكن است در هر اندازه اي آغاز به کار كنند، اما نكتۀ اصلي، رشد آن‌ها در طول زمان است (محمدی الیاسی و انصاری، 1393).

 

کارآفرینی استراتژیک

تفکر راهبردی عبارت است از راهی برای حل مسائل راهبردی که طی آن، رویکرد عقلایی و همگرا با فرایندهای تفکر خلاق و واگرا ترکیب می‌شوند (بُن[7]، 2005). به دلیل ماهیت پیچیده و پویای محیط امروزی که متأثر از دو عامل اصلی سرعت تغییر در فناوری و سرعت تغییر در بازار است، یافتن آن صنعتی دشوار است که به‌صورت مستمر و دورهای وارد عرصة کارآفرینی نشده باشد، زیرا کارآفرینی، مکانیزمی حیاتی به شمار می‌آید که به استحکام موقعیت رقابتی شرکت‌ها و صنایع در جهان رقابتی آینده منجر می‌شود (تامایو و همکاران[8]، 2010).

گذشته از هر تعریفی درمورد تفکر راهبردی، اندیشیدن به آن در هر زمینة نظری بدون توجه به مختصات ذاتی آن زمینه غیرممکن است؛ برای مثال، درحالی­که راهبرد (استراتژی) بر مجموعه ای از تصمیمات برای تولید سود تمرکز دارد، راهبرد کارآفرینی که در زمینة نظری کارآفرینی به آن توجه شده، بر جذب سود تأکید دارد (مورای[9]، 1984).

باوجود این، محققان معتقدند بدون استراتژی برای کارآفرینی اهداف کارآفرینی محقق نمی‌شود، زیرا استراتژی نحوة آرایش منابع، فرایندها، محصولات و سیستم‌هایی را تعیین می‌کند که صنایع و شرکت‌ها برای رویارویی با بی اعتمادی موجود در محیط پیرامونشان اتخاذ می‌کنند (آکمن و ییلماز[10]، 2008؛ لاوسون و سامسون[11]، 2001).

بنابراین پیوند استراتژی و کارآفرینی که از آن به‌عنوان کارآفرینی استراتژیک یاد می‌شود، اساس موفقیت کارآفرینی در سازمان‌هاست و بهبود عملکرد ریشه در اتخاذ این نوع استراتژی­ها از سوی مدیران سازمان‌ها دارد. کارآفرینی استراتژیک، مفهومی نوظهور و ترکیبی و به دلیل نوظهوربودن آن، ازکارآفرینی و علم مدیریت استراتژیک است (هیت و همکاران[12]، 2001).

به دلیل نوظهور بودن آن، سازمان‌ها و شرکت‌ها با آن آشنایی زیادی ندارند و از آن استفادة چندانی نمی‌کنند. در محیط رقابتی امروزی، با توجه به بی اعتمادی محیطی زیاد و فضای رقابتی شدید، سازمان‌ها نیاز دارند که به‌طور فزایندهای زیرک و انطباق پذیر باشند. آن‌ها برای ربودن گوی سبقت از یکدیگر به دنبال استفاده از روش‌هایی در راستای بهبود عملکردشان هستند (ایرلند و وب[13]، 2007). در این میان، کارآفرینی استراتژیک اهمیت خاصی دارد؛ زیرا کارآفرینی استراتژیک بر ایجاد ثروت، مزیت رقابتی و عملکرد مؤثر است؛ بنابراین ضرورتی فزاینده در محیط رقابتی امروزی است (ایرلند و همکاران، 2003).

بهره برداری از فرصت‌های کارآفرینی به تلاش‌های بنگاه در شکل دهی مزیت رقابتی پایدار و خلق ثروت کمک می‌کند. بسیاری از بنگاه‌ها در برانگیختن افراد برای پیگیری فرصت‌های کارآفرینی با شکست مواجه می‌شوند؛ بنابراین، کمک به مزیت رقابتی بنگاه ناکام می‌ماند (دای و وندلر[14]، 1998).

همچنین، ممکن است کارآفرینان فرصت‌هایی را شناسایی و از آن‌ها بهره برداری کنند که به‌جای خلق مزیت رقابتی پایدار، به ایجاد مزیت موقت بینجامد. این اتفاق زمانی روی می‌دهد که کارآفرینان در مدیریت راهبردی منابع موفق نباشند؛ بنابراین، توسعة مزیت رقابتی پایدار با مشکل مواجه می‌شود (هیت و همکاران، 2001). درنتیجه، هر دو نوع رفتارهای فرصت­جویی (مانند کارآفرینی) و مزیت­طلبی (مانند مدیریت راهبردی) برای خلق ثروت ضروری اند، درحالی که هیچیک به­تنهایی کافی نیستند (آمیت و زوت[15]، 2001).

هیت و همکاران (2001) و ایرلند و همکاران (2001) بیان می‌کنند کارآفرینی راهبردی دربرگیرندة اقدامات کارآفرینانه با رویکرد راهبردی است. بنگاه‌ها می‌توانند فرصت‌ها را شناسایی کنند، اما توانایی بهره برداری از آن را ندارند؛ بنابراین، ثروت بالقوه خلق نمی‌شود و ذی نفعان به همة حقوق خود دست نمی‌یابند. درنتیجه، بنگاه‌هایی که این مزیت رقابتی را دارند، ولی توان شناسایی فرصت‌های جدید را ندارند، برای ادامه و بهره برداری از این امتیاز با مخاطراتی مانند تغییر بازار که ممکن است خلق ثروت را از بین ببرد یا حتی خلق ثروت مستمر را کاهش دهد، از سوی ذی نفعان مواجه می‌شوند. ثروت فقط زمانی ایجاد می‌شود که بنگاه‌ها رفتار کارآمد فرصت جویی و کارآفرینی را با رفتار کارآمد مزیت طلبی (مدیریت راهبردی) ترکیب کنند (ایرلند و همکاران، 2003).

تعداد صفحات

158

شابک

978-622-378-005-9

انتشارات

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

.فقط مشتریانی که این محصول را خریداری کرده اند و وارد سیستم شده اند میتوانند برای این محصول دیدگاه(نظر) ارسال کنند.