210,000 تومان
تعداد صفحات | 150 |
---|---|
شابک | 978-622-378-276-3 |
انتشارات |
فهرست
عنوان صفحه
پیشگفتار 7
فصـل اول 17
تعاریف و مفاهیم کارآفرین و کارآفرینی 17
اهمیت کارآفرینی 18
اهداف کارآفرینی 19
تعریف کارآفرین 19
طرح توسعهی کارآفرینی در دانشگاههای کشور (کاراد) 20
ویژگیهای کارآفرینان 21
ویژگیهای رهبری 21
تخریب خلاقانه و کارآفرینی 22
یک کارآفرین، خطرپذیر است 22
برخی از کارآفرینان معروف 23
کارآفرینی نیاز به یک اکوسیستم پرورشی دارد 23
انواع کارآفرینی 24
تاريخچه، ويژگيها و استانداردهاي كارآفريني در دنيا 27
توسعهی كارآفريني در جهان 30
توسعهی کارآفرینی در دانشگاههای ایران 32
مفهوم دانشگاه کارآفرین 34
اهداف دانشگاه کارآفرین 37
ابزارهای لازم برای ایجاد دانشگاه کارآفرین 38
تغییرات ساختاری 39
توجه به آموزش 39
توجه به پژوهش 40
تغییر فرهنگ دانشگاهی 40
نقشهای سهگانهی دانشگاه کارآفرین 41
نتیجهگیری و پیشنهادها 47
تعریف استارتآپ توسط استیو بلنک 49
تعریف استارتآپ توسط اریک ریس 49
تاریخچهی استارتآپ 50
تفاوت کسبوکار و استارتآپ 51
ویژگیهای اصلی انواع استارتآپ 54
انواع استارتآپ 56
استارتآپهای مبتنی بر زندگی 56
استارتآپهای مشاغل کوچک 56
استارتآپهای گسترشپذیر 57
استارتآپهایی که طراحی شدهاند تا به سرعت فروش روند 57
استارتآپ شرکتهای بزرگ 57
استارتآپهای اجتماعی 57
برخی اصطلاحات و واژگان استارتآپی 58
شتابدهندهی استارتآپ 58
مرکز رشد استارتآپ یا انکوباتور 58
لین استارتآپ 58
استارتآپ ویکند 59
استارتآپ گرایند 59
طرح کسبوکار یا بیزینس پلن 59
سرمایهگذاری خطرپذیر 59
انواع روشهای تأمین سرمایهی استارتآپها 60
فصـل دوم 63
کوچینگ 63
کوچینگ چیست؟ از نگاه تیموتی گالووی 63
کوچینگ چیست؟ از زبان جان وایت مور 64
کوچینگ چیست؟ به بیان اریک پرسلو 64
کوچینگ چیست؟ با تعریف سارا گورنال 64
کوچینگ چیست؟ به تعریف فدراسیون بینالمللی کوچینگ (ICF) 64
کوچ کیست؟ 65
علم کوچینگ چیست؟ 65
تاریخچهی کوچینگ 66
یونان باستان 67
مجارستان 68
دانشگاه آکسفورد 68
سیر تکاملی تحقیق در زمینهی کوچینگ 68
فدراسیون بینالمللی کوچینگ 69
کوچینگ و زمینههای حرفهای امروزی (سیر تکاملی) 69
حوزههای کاربرد کوچینگ 70
کوچینگ در ورزش 71
کوچینگ و کسبوکار 71
کوچینگ توسعهی فردی 72
کوچینگ و روانشناسی بشردوستانه 72
به کدام تعریف کوچینگ تکیه کنیم؟ 72
کتاب کوچینگ 73
کاربرد کوچینگ چیست؟ 74
هدف کوچینگ چیست؟ 75
اهمیت کوچینگ 75
ضرورت وجود کوچینگ 76
آموزش کوچینگ 77
کوچ کیست؟ 79
کوچی کیست؟ 79
نحوهی عمل و فلسفهی کوچینگ 79
ماهیت و تأثیر فرآیند کوچینگ 80
کوچینگ چه مزایایی برای افراد خواهد داشت؟ (مزایای کوچینگ) 81
آیا از معایب کوچینگ اطلاعی دارید؟ (معایب کوچینگ) 81
آیا کوچینگ هدفمند است؟ (هدف کوچینگ) 82
آیا همه میتوانند از جلسهی کوچینگ برای حل مسئلهی خود استفاده کنند؟ 82
آیا تکنیک کوچینگ برای همهکس مفید و مؤثر است؟ 82
چه کسانی از جلسهی کوچینگ نتیجه نمیگیرند؟ 83
آیا حل تمامی مسائل من با کمک کوچینگ امکانپذیر است؟ 83
چه زمانی جلسهی کوچینگ برای افراد موردنیاز است؟ 84
انتظار داریم بعد از جلسهی کوچینگ چه تغییراتی در کوچی مشاهده شود؟ 85
مهمتربن تغییرات در کوچی بعد از جلسهی کوچینگ چیست؟ 85
درخواست جلسهی کوچینگ 85
انواع کوچینگ 86
کوچینگ مدیران اجرایی 87
کوچینگ رهبری (Leadership Coaching) 88
کوچینگ کسبوکار (Business Coaching) 88
کوچینگ سلامت (Health Coaching) 89
کوچینگ زندگی یا لایف کوچینگ (Life Coaching) 89
کوچینگ تیمی (Team Coaching) 90
کوچینگ رهبری (Leadership Coaching) 90
کوچینگ زندگی (Life Coaching) 91
کوچینگ شغلی (Carrer Coaching) 91
کوچینگ ثروت (Wealth coaching) 92
کوچینگ تیم فروش (Sales Coaching) 92
کوچینگ نویسندگی (Writing Coaching) 93
کوچینگ تحصیلی (Educational Coaching) 94
کوچینگ روابط (Relationship Coaching) 94
کوچینگ بانوان (Women’s coaching) 95
آیا کوچینگ اثربخش است؟ 97
مدل گرو در کوچینگ 98
مراحل مدل گرو 99
مرحلهی هدف (goal) 99
مرحلهی واقعیت (reality) 100
مرحلهی گزینهها (option) 101
مرحلهی راه پیش رو (way forward) 102
انواع مدلهای کوچینگ 103
فهرست مدلهای کوچینگ شناختهشده در جهان 103
مدلهای کوچینگ T-GROW و RE-GROW 104
مدل کوچینگ OSCAR 104
OSCAR مخفف چیست؟ 105
مدل کوچینگ oscar 106
مدل کوچینگ CLEAR 108
مدل کوچینگ ACHIEVE 109
مدل کوچینگ STEPPA 110
مدل کوچینگ OSKAR 111
بهترینِ مدل های کوچینگ کدام است؟ 111
بیزینس کوچینگ 112
تعریف بیزینس کوچینگ 112
ماهیت بیزینس کوچینگ 113
ضرورت استفاده از کوچ و بیزینس کوچینگ 114
مزایای بیزینس کوچینگ 115
مربی کسبوکار یا بیزینس کوچ کیست؟ 120
آیا شخص بیزینس کوچ همان فرد مشاور است؟ 121
کوچ کیست؟ 121
مشاور کیست؟ 122
منتور کیست؟ 122
بیزینس کوچ و تفاوت آن با مشاور 122
چه کسی میتواند یک بیزینس کوچ خبره باشد؟ 123
نحوهی کار کوچ و فرآیند بیزینس کوچینگ 126
وضعیت بیزینس کوچینگ در دنیا 127
چه زمانی بیزینس کوچ استخدام کنیم؟ 128
فصـل سوم 129
چالشهای کسبوکارهای استارتآپی 129
چالشهای کسبوکارهای استارتآپی و رویکرد کوچینگ 129
نقش بیزینس کوچینگ در موفقیت استارتآپهای موفق 130
بیزینس کوچ کیست؟ 131
استارتآپهای موفق 131
مزایای بهرهمندی از خدمات بیزینس کوچینگ 132
شش دلیل همکاری استارتآپها با بیزینس کوچ 133
نقش کوچینگ در استارتآپها 136
تفاوت نقش کوچینگ و منتورینگ در استارتآپها 138
منتور کیست و منتورینگ چیست؟ 139
منتور ایدهآل چه کسی است؟ 140
مزایای حضور منتور و انجام منتورینگ در یک استارتآپ 142
مزیت کوچینگ چیست؟ 144
تفاوت کلی بین منتورینگ و کوچینگ 144
سه ویژگی برای انتخاب بیزینس کوچ مناسب 146
منـابع و مآخـذ 149
تعاريف زيادي از واژه كارآفريني ارايه شده كه هر يك از ابعادي از ويژگي هاي كارآفريني را ارائه مي دهد؛ اما شاخصه هاي كارآفرين به قدري زياد است كه نمي توان تمام آن را در يك جمله يا عبارت خلاصه نمود؛ اما با تمام تفاوت ها در تعاريف تقريباً همگي بر نوآور بودن، تصميم گير بودن، متعهد بودن و مخاطره پذير بودن كارآفرين اتفاق نظر دارند.
در يك نگاه كلي مي توان كارآفريني را به دو گروه اساسي تقسيم نمود. كارآفريني فردي و كارآفريني سازماني. اگر نوآوري و ساخت محصولي جديد يا ارائه خدماتي نو با توجه به بازار، حاصل كار فرد باشد آن را كارآفريني فردي و اگر حاصل تلاش يك تيم در سازماني باشد آن را كارآفريني سازماني مي نامند.
جاذبه اصلي كارآفريني چه در بعد فردي و چه در بعد سازماني آن بي حد بودن نوآوري است. كارآفرينان با ويژگي خلاقيت، براساس فرصت ها در زمان هاي مناسب قادرند محصولي جديد يا خدماتي نو به بازار ارائه نمايند نوآوري فرايندي است پايان ناپذير، زيرا نمي توان براي توليد علم حد و نرزي قائل شد. در اقتصاد مبتني بر دانش، نوآوران و صاحبان فكر سرمايه هاي اصلي شركت هاي توليدي و كارآفرين هستند. امروزه ۷۰ تا ۷۵ درصد سود در شركت هاي نرم افزاري و دارويي از طريق سرمايه هاي فكري كاركنان حاصل مي شود.
بسياري از كارآفرينان فعاليت خود را در قالب ايجاد شركت هاي كوچك و متوسط ۲ (SME) شروع مي نمايند. اين شركت ها سهم به سزايي در توسعه صنايع (پيشرفته) و ايجاد اشتغال داشته و نسبت به شركت هاي بزرگ از انعطاف پذيري بالايي برخوردارند.
لذا بسياري از دولت ها متقاعد شده اند كه بايد بستر رشد را براي واحد هاي كوچك و متوسط در قالب مراكز رشد و پارك هاي علم و فناوري فراهم سازند و آن ها را تا مدت زماني كه بتوانند به صورت يك شركت مستقل وارد بازار شوند حمايت كنند.
در كشورهاي جنوب شرقي آسيا ۹۵% كل بنگاه هاي اقتصادي و صنعتي كشور ها را (SME ها) تشكيل داده و به عنوان ركن اساسي در اقتصاد و اشتغال كشورها تأثير گذارند.
در كشور ما مراكز حمايت از كارآفرينان بسيار محدود و كارآفرين با تمام مشكلات ضمن تلاش جهت تبديل ايده به محصول بايد تمام خطر سرمايه گذاري را خود عهده دار باشد. مراكز حمايت از كارآفرينان به دليل نداشتن پشتوانه مالي و عدم حمايت جدي از طرف نهادهاي ذيربط قادر نيستند پاسخگوي نيازهاي مالي كارآفرينان باشند. كارآفرينان با ايجاد (SMEها) با سرمايه محدود خود و گاهي با دريافت مقداري وام وارد يك حركت اقتصادي و صنعتي مي شوند و در بسياري از مواقع زندگي و امكانات خود را در راه توسعه صنعتي از دست مي دهند. با توليد دانش فني يك محصول، توسط كارآفرين، شركت هاي توليدي خارجي توسط عوامل خود در كشور از اين توانايي ها اطلاع يافته و قيمت محصول خود را چنان پايين مي آورند كه كارآفرين توان رقابت را از دست داده و در مدت كوتاهي هستي خود را از دست بدهد. در اين مواقع اگر كارآفرين حمايت نشود چگونه مي توان انتظار داشت كارآفريني و ايجاد (SME ها) در كشور توسعه يابد.
در اوايل سده شانزدهم ميلادي كساني را كه در كار مأمويت نظامي بودند كارآفرين مي خوانند. پس از آن نيز براي مخاطرات ديگر نيز همين واژه با محدوديتهايي مورد استفاده قرار گرفته. از حدود سال ۱۷۰۰ ميلادي به بعد درباره پيمانكاران دولت كه دست اندركار امور عمراني بودند، از لفظ كارآفرين زياد استفاده شده است.
كارآفريني و كارآفرين اولين بار مورد توجه اقتصاد دانان قرار گرفت و همه مكاتب اقتصادي از قرن شانزدهم ميلادي تاكنون به نحوي كارآفريني را در نظريه هاي خود تشريح كرده اند. ژوزف شومپيتر با ارائه نظريه توسعه اقتصادي خود در سال ۱۹۳۴ كه همزمان با دوران ركود بزرگ اقتصادي بود، موجب شد تا نظر او درخصوص نقش محوري كارآفرينان در ايجاد سود، مورد توجه قرار گيرد و به همين دليل وي را «پدر نظريه كارآفريني» لقب داده اند. ازنظر وي «كارآفرين نيروي محركه اصلي در توسعه اقتصادي است» و نقش كارآفريني عبارت است از «نوآوري يا ايجاد تركيب هاي تازه از مواد» كارآفريني از سوي روانشناسان و جامعه شناسان با درك نقش كارآفرينان در اقتصاد و به منظور شناسايي ويژگيها و الگوهاي رفتاري آنها با بررسي و تحقيق درخصوص آنان نيز مورد توجه قرار گرفته است. جامعه شناسان، كارآفريني را به عنوان يك پديده اجتماعي در نظر گرفته و به بررسي رابطه متقابل بين كارآفرينان و ساير قسمتها و گروههاي جامعه پرداخته اند. دانشمندان مديريت هم به تشريح مديريت كارآفريني و ايجاد جو و محيط كارآفرينانه در سازمانها پرداخته اند.
سیر تاريخي مفهوم كارآفريني را مي توان به پنج دوره تقسيم نمود:
تا دهه ۱۹۸۰ سه موج وسيع، موضوع كارآفريني را به پيش برده است:
كشورهاي پيشرفته از دهه هاي قبل و برخي كشورهاي در حال توسعه در دهه هاي اخير، با توجه به نقش مؤثر و مثبت كارآفرينان اقتصادي در توسعه جامعه، از اين پتانسيل براي رويارويي با مشكلاتي چون ركود، تورم و بيكاري و نبود امكان اشتغال بهره برداري كرده اند. تدوين استراتژي ها، سياست ها و برنامه هاي لازم براي گسترش روحيه و رفتار كارآفرينانه، آموزش و مشاوره، ايجاد فضاي مناسبتر براي فعاليت كارآفرينان در زمينه هاي گوناگون اقتصادي – اجتماعي، رفع موانع و ايجاد ارتباط و همكاري بين آنها و تسهيل دستيابي آنها با بازارهاي جهاني از جمله كارهايي است كه در اين زمينه صورت گرفته و دستاوردهاي چشمگير نيز داشته است.
از سال ۱۹۹۷، با همكاري مراكز معتبر دانشگاهي در برخي كشورها، مدل «جي. اي. ام» (Global Entrepreneurship Monitor) براي ارتباط بين كارآفريني و رشد اقتصادي طراحي شد و مطالعات لازم در اين زمينه براساس سه سئوال محوري به شرح زير صورت گرفت. در سال ۱۹۹۹ اين الگو در ده كشور آمريكا، انگليس، آلمان، فرانسه، ايتاليا، ژاپن، كانادا، فنلاند، دانمارك و رژيم اشغالگر قدس بررسي شد و در سال ۲۰۰۰ كشورهاي آرژانتين، استراليا، بلژيك، برزيل، هند، ايرلند، كره جنوبي، نروژ، سنگاپور، اسپانيا و سوئيس هم به آنها پيوستند.
دستاوردهاي اين پژوهش را به اين شرح مي توان بيان كرد:
در قرن حاضر كه اقتصاد جهان و سرعت رشد اقتصادي بر پايه نوآوري است بايد بستر لازم را براي رشد كساني كه ايده را به محصول، علم و دانش را به صنعت تبديل مي نمايند، يعني كارآفرينان (ارتباط دهندگان دانش و علوم با صنعت و بازار) فراهم ساخت.
یکی از مهمترین شاخصهای کارآمدی نظام آموزشی هر کشور میزان تربیت دانشجو و دانش آموختگان کارآفرین است و متأسفانه نظام آموزشی ایران به جای اینکه کارآفرین باشد، عملاً کارجوپرور است. به گونهای که با زحمت و هزینه زیاد، افرادی را تربیت میکند که فقط میتوانند شکافهای شغلی بسیار تعریف شده و کلیشهای را پر کنند؛ چرا که نظام آموزشی ایران مبتنی بر یادگیری نیست و افراد کارآفرین در این نظام آموزشی کمتر پرورش مییابند.
نقطه موفقیت و هدف این است که فرهنگ کارآفرینی باید در سطوح مختلف جامعه خصوصاً قشر تحصیل کرده نهادینه شود و فرهنگ کارمند پروری که نتیجه استخدامهای بی رویه و بدون برنامهریزی در چند دهه گذشته بوده است، جای خود را به فرهنگ خلاقیت و کارآفرینی دهد.
خوشبختانه در سالهای اخیر در کشور ما مقوله کارآفرینی مورد توجه قرار گرفته، اما همچنان این مفهوم برای بسیاری از دستندرکاران و افراد جامعه ناشناخته و غریب است. شاید به همین دلیل تاکنون برنامهریزی و بسترسازی مناسبی در حوزههای اقتصادی، اجتماعی و نظام آموزشی کشور برای توسعه کارآفرینی به ویژه در دانشگاههای کشور صورت نپذیرفته است. در شرایط کنونی که اقتصاد کشورمان با مسائل و نارساییهای مهمی نظیر فرار مغزها، بیکاری (بویژه در فارغ التحصیلان دانشگاهها)، کمبود نیروی انسانی متخصص و کاهش سرمایهگذاری دولت، عدم تحرک و رشد اقتصادی کافی روبرو است، آموزش و پرورش کارآفرینان از اهمیت مضاعفی برخوردار است.
از مهمترین اقدامات برای توسعه کارآفرینی در کشور، تشکیل شورای مرکزی کارآفرینی در سطح هیأت دولت است و با توجه به ماهیت فرهنگی، پژوهشی و آموزشی این امر، وزارت علوم و تحقیقات و فناوری به عنوان متولی مدیریت و سازماندهی کارآفرینی به عنوان رئیس این شورا تعیین شده است. در این راستا فعالیتهای مختلفی در جهت توسعه کارآفرینی در وزارتخانههای مختلف (وزارت کار و امور اجتماعی و یا وزارت تعاون) آغاز و معاونتها و یا دفاتر کارآفرینی در وزارتخانههای مختلف تشکیل شده است (ملکی، خانهی کارآفرینان ایران).
در وزارت علوم، تحقیقات و فناوری نیز طرح کاراد (توسعهی کارآفرینی در دانشگاههای کشور) از چند سال پیش شکل گرفته است. در مورد فلسفه، چشمانداز، مأموریت، اهداف، راهبردها و برنامههای این طرح این گونه عنوان شده است:
فلسفهی برقراری طرح «کاراد» مبتنی بر این باور است که کارآفرینی یک خصیصهی منحصراً ذاتی نیست، بلکه از طریق آموزشهایی مناسب در زمینههای چگونگی حصول فراست و زیرکی در کسب و کار، مهارتهای خاص و تغییر نگرش و ایجاد انگیزه در افراد، میتوان مبادرت به تربیت افراد کارآفرین کارآمد نمود. (۱۱)
ایجاد ممتازترین مراکز کارآفرینی در دانشگاههای کشور به منظور ایجاد جامعهای توسعه یافته و پویا، مرکب از افرادی دارای استقلال اقتصادی (متکی به خود) و با تحصیلات عالیه.
به منظور حفظ پویایی در امر کارآفرینی، طرح کاراد اهدافی را در زمینه پژوهش، آموزش و ترویج کارآفرینی کشور به شرح زیر دنبال میکند:
الف) تقویت و بارور کردن دانش کارآفرینی از طریق پژوهش و آموزش کارآفرینی در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی؛
ب) ایجاد و توسعه کسب وکارهای ا قتصادی، با توان رقابتی بالا در سطح صنعت جهانی.
به منظور توسعه کارآفرینی، طرح کاراد چهار رویکرد راهبردی زیر را برگزیده است:
الف) ترویج روحیه و فرهنگ کارآفرینی و ارتقاء شناخت جامعه دانشگاهی به ویژه دانشجویان نسبت به کارآفرینی، کارآفرینان و نقش آنها در رونق اقتصادی، ایجاد اشتغال و رفاه؛
ب) ترغیب و جذب جامعه دانشگاهی به دورههای آموزش کارآفرینی؛
ج) گسترش تحقیقات در خصوص کارآفرینان، پروژههای کارآفرینی، محیط و فضای کارآفرینی و سایر زمینههای مرتبط با توجه به شرایط و مقتضیات ایران؛
د) کمک به کارآفرینان جدید و توسعه کارآفرینان موجود از طریق فراهم آوردن امکانات اولیه برای شروع کارآفرینی از قبیل معرفی به پارکها ومراکز رشد علم و فناوری و مراکز حمایت از ایجاد و توسعه فناوری (آئیننامه طرح توسعهی کارآفرینی در دانشگاههای کشور).
دانشگاههای استنفورد و ام.ای.تی نمونههای بارزی از دانشگاههای کارآفرین هستند اعضای هیأت علمی و دانشجویان این دانشگاهها نوآوریها و کسب و کارهای زیادی خلق میکنند که تأثیر زیادی بر شکوفایی صنعت و اقتصاد داشته است. نکتهی مهم این است که هر یک از این دانشگاهها تحت تأثیر محیط مختلف محلی خود عمل میکنند، به همین دلیل امکان تقلید و کپیبرداری وجود ندارد.
کلارک (۱۲) معتقد است: دانشگاههای پویا در قرن بیست و یکم دانشگاههایی هستند که کارآفرین بوده و بتوانند ارزشهای تخصصی و مدیریتی را تلفیق نمایند. وی همچنین اظهار میدارد هدفمند کردن فعالیتها، ایجاد توازن میان پژوهش، آموزش و خدمات اجتماعی و تنوع در تأمین بودجه، از جمله ویژگیهای بارز دانشگاههای پویا در قرن جدید است. (۱۳)
با توجه به اینکه در یک اقتصاد دانش محور، دانش مهمترین عامل تولید محسوب میشود، ارتباط با صنعت شرط ضروری برای دانشگاه کارآفرین است، اما شرط کافی نیست. دانشگاه کارآفرین صرفاً دانشگاهی با فعالیتهای بیشمار کارآفرینی در صنعت نیست، بلکه دانشگاه کارآفرین معنی و ویژگی خاص خود را دارد. در کشورهای غربی، فعالیتهای دانشگاههای کارآفرین معمولاً شامل چهار جنبهی زیر است:
در دو دههی اخیر، بسیاری از محققان تعاریف خاص خود را از دانشگاه کارآفرین ارائه کردهاند. کلارک (۱۹۸۸)، دانشگاه کارآفرین را توانایی جهتگیریهای استراتژیک و متمرکز در تدوین اهداف دانشگاهی و نیز در تبدیل دانش تولید شده در دانشگاه به منافع اجتماعی و اقتصادی تعریف کرده است (Röpke, ۱۹۹۸: ۹). در واقع، دانشگاه کارآفرین سعی میکند به بعد اقتصادی نتایج تحقیقاتی خود توجه کند. دانشگاهی که در آن، نتایج تحقیقات صورت گرفته از نظر قابلیتهای اقتصادی و تجاری مورد توجه قرار گیرد، مدلی از دانشگاه کارآفرین است. این دانشگاهها به طور چشمگیری از تواناییها و قابلبیتهای درونی برای تبدیل نتایج تحقیقاتی خود به سرمایههای فکری و فعالیتهای اقتصادی با در نظر گرفتن استانداردهای قابل قبول برخوردار هستند. به همین دلیل است که دانشگاههای کارآفرین از مکانیزمهای مستقیم و غیر مستقیم برای ارتباط دانشگاه با فعالیتهای تجاری برخوردار هستند و مراکز انتقال فناوری از قبیل انکوباتورها و پارکهای تحقیقاتی به منظور ایجاد شرکتهای جدید راهاندازی میشوند.
دوتریاکس (۱۴) (۱۹۸۷) کارآفرینی دانشگاهی را به گونهای تعریف کرد که مستلزم خلق کسب و کار جدید از طرف اساتید دانشگاه، تکنسینها و دانشجویان از طریق مراکز نوآوری دانشگاه یا دفاتر کسب و کار میباشد (Teh & Yong, ۲۰۰۸: ۲۶).
روکی (۱۵) (۱۹۹۸) معتقد بود: یک دانشگاه کارآفرین میتواند سه معنی مختلف داشته باشد:
طبقهبندی بالا به گونهای است که برای رسیدن به مرحلهی دوم، مرحلهی اول باید با موفقیت پشت سر گذاشته شود و برای رسیدن به مرحلهی سوم، مرحلهی دوم ضروری میباشد و در نهایت هر سه در کنار هم شرط لازم و کافی برای ایجاد یک دانشگاه کارآفرین هستند.
سابوتزکی (۱۶) (۱۹۹۹) پیشنهاد کرد که دانشگاه کارآفرین از طریق پیوندهای نزدیکتر دانشگاه و صنعت متمایز شود و این کار از طریق پذیرش بیشتر مسئولیتهای اعضای هیأت علمی برای جمعآوری منابع مالی بیرونی امکانپذیر میباشد (Teh & Yong, ۲۰۰۸: ۷).
در سال ۲۰۰۰، جاکوب و همکارانش (۱۷) دانشگاه کارآفرین را به عنوان دانشگاهی تعریف کرد که یک سیستم درونی قوی برای تجاری سازی دانش خود ایجاد کرده است. این سیستم شامل ساختارهایی از قبیل دفتر انتقال فناوری، پاداشها و نیز تخصیص بودجهی پژوهشی برای پاسخگویی به تقاضا در بخشهای دولتی و خصوصی است (Jacob, et al, ۲۰۰۳: ۱۵۵۹).
اتزکویتز (۲۰۰۴) به این نتیجه رسید که یک دانشگاه کارآفرین، یک انکوباتور طبیعی است که ساختارهای حمایتی برای دانشجویان و اعضای هیأت علمی به منظور آغاز کسب و کار جدید فراهم میکند. این مدل دانشگاهی به آموزش دانشجویان میپردازد و آنها را آمادهی ورود به دنیای تجارت میکند (Etzkowitz, op.cit:۱۸).
کایربی (۱۸) (۲۰۰۶) معتقد است: یک دانشگاه کارآفرین، به فرهنگ کسب وکاری نیاز دارد که بر اساس آن بتواند برای تجاری کردن سرمایههای فکری و نوآوریها، از حمایت دانشجویان و اعضای دانشگاهی استفاده کند. امروزه بیشتر دانشگاهها بر ارتباط کارآفرینی و تحقیقات تجاری ارزشمند تمرکز کرده اند (Teh & Yong, op.cit: ۸).
با توجه به تعاریف بالا، دانشگاه دیگر صرفاً مکانی برای یادگیری مجموعهای از آموزههای صرف نیست؛ بلکه علاوه بر انجام پروژههای تحقیقاتی در راستای اهداف اقتصادی، دانش آموختگانی به جامعه ارائه میدهد که دانش را در کنار پژوهشهای کاربردی به خدمت گرفته و با نوآوری، کار میآفرینند.
به طور کلی، دانشگاه کارآفرین پدیدهی جدیدی نیست. علل اولیهی ظهور کارآفرینی علمی و تکنولوژیک در اکثر سیستمهای دانشگاهی، ایجاد بنگاههای مبتنی بر دانش برای تحریک اشتغال و رشد بهرهوری در سیستمهای اقتصادی و نیز فراهم سازی منابع مالی برای دانشگاه بوده است. البته، توسعهی تحقیقات گروهی، انجام تحقیقات بنیادی با پتانسیل تجاری و توسعهی سازوکارهای سازمانی تجاریسازی از جمله شرایط لازم برای توسعهی کارآفرینی در دانشگاه است.
از سوی دیگر، تمایل به شروع کسب وکار جدید پس از اتمام تحصیلات بیش از گذشته اهمیت پیدا کرده است. راهاندازی کسب و کار توسط خود جوانان، ابزاری اثر بخش برای توسعهی اقتصادی منطقهای و ملی است و دانشگاهها میتوانند از طریق آموزش و پژوهش به تسهیل این فرآیند بپردازند. مهم است که دانشگاهها، برنامهریزی نظامند و ساختار یافتهای برای ارتقاء فعالیتهای کارآفرینانه در فارغالتحصیلان خود ایجاد کنند (www.kiep.go.kr/inc/download.asp/).
به طور کلی، یک دانشگاه کارآفرین باید به دنبال تحقق بخشیدن به اهداف زیر باشد:
تعداد صفحات | 150 |
---|---|
شابک | 978-622-378-276-3 |
انتشارات |
.فقط مشتریانی که این محصول را خریداری کرده اند و وارد سیستم شده اند میتوانند برای این محصول دیدگاه(نظر) ارسال کنند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.