149,000 تومان
تعداد صفحات | 105 |
---|---|
شابک | 978-622-378-150-6 |
فهرست
عنوان صفحه
فصـل اول 15
مقدمه 15
فصـل دوم 21
مقدمه 21
فضای سایبری (اینترنت و شبکههای اجتماعی) 21
تعاریف جرایم سایبری 23
بزهدیده و بزهدیدگی 27
بزهدیده آسیبپذیر 31
بزهدیدهشناسی حمایتی 32
بزهدیدگی زنان بر پایهی جنسیت 33
لزوم توجه به اقشار آسیبپذیر در فضای سایبر 35
زنان 35
کودکان 36
انواع جرایم علیه زنان در فضای سایبری 37
جرایم و بزههای غیرجنسی 39
ارتباطات کوتاه و موقت 39
جرایم برخاسته از نفرت 39
فردگرایی خودآگاهانه 41
جرایم و بزههای جنسی 41
هنجارشکنی در اینترنت 42
آزار جنسی 42
فصـل سوم 43
مقدمه 43
ویژگیهای بزههای سایبر 44
آنی بودن و سرعت 45
عدم نیاز به حضور در مکان ارتکاب بزه 45
دشوار بودن در کنترل اجتماعی 46
گونههای حمایت از بزهدیدگان سایبری 48
حمایت ماهوی 48
حمایت کیفری خاص یا ویژه 50
حمایت شکلی 51
حمایتهای مادی و معنوی 53
حمایت اجتماعی (راهکار غیرحقوقی) 56
حمایت بینالمللی از بزهدیدگان سایبری 57
فصـل چهارم 63
بررسی حمایت از زنان بزهدیده جرایم سایبری در کشور هندوستان 63
دورهی آبستن (دورهی ابتدایی) از حمایتها 64
دورهی گذار از حمایتها 68
حمایت از بزهدیدگان جرایم تازهتعریف در حوزهی سایبری 69
پورنوگرافی 69
افشا و نقض حریم خصوصی جنسی 73
نواقص مانع از حمایت از بزهدیده 74
بررسی حمایت از زنان بزهدیده جرایم سایبری در کشور کانادا 77
شیوههای حمایت در قوانین کانادا 77
حریم خصوصی سایبری و بزههای مرتبط علیه زنان 77
بزههای جنسی در مقررات کانادا 79
بررسی حمایت از زنان بزهدیده جرایم سایبری در کشور استرالیا 83
هرزهنگاری و هرزگی 83
هتک حرمت 86
جمعبندی نهایی 88
منـابع و مآخـذ 95
منابع فارسی 95
منابع غیر فارسی 101
با توجه به گوناگونی و گستردگی حمایت از بزهدیدگان میتوان نحوه حمایت از بزهدیدگان جرایم رایانهای را در چارچوب ذیل طراحی و ترسیم کرد (پورقهرمانی، 1396: 10). در این بخش برای ذکر شاهد مثالهایی از روشهای مورد اشاره، به برخی از قوانین و مواد قانونی در ایران اشاره میگردد.
این قسم از حمایت، سنتیترین و متداولترین گونه حمایت از بزهدیدگان در چارچوب سیاست جنایی تقنینی شناخته میشود که در سادهترین شکل، نیازمند پیشبینی ضمانت اجرای مشخص و معمولاً کیفری است. مطالبه مجازات از سوی بزهدیدگان جرایم رایانهای با این واقعیت مرتبط است که از دیدگاه آنها، مرتکبین مستحق مجازات بوده و لذا با حمایت کیفری در واقع دردهای بزهدیدگان از سوی جامعه به رسمیت شناخته شده و بدین وسیله جلوهای از نظام عدالت جنایی است. به عبارت دیگر، قوانین کیفری در کنار نقش پیشگیرانه که در چارچوب بازدارندگی عام و خاص دارند نقش حمایتی از رهگذر پیشگیری از بزهدیدگی را نیز به دوش میکشند. اینگونه حمایت کیفری در دو گونه ساده و مشدد- ویژه قابل بررسی است.
قانونگذار به دنبال جرمانگاری هر رفتار ممنوعه، ضمانت اجرای آن را نیز تعیین میکند این نوع جرمانگاری در کنار بازدارندگی از مرتکبان جرایم، تدبیری برای پیشگیری از بزهدیدگی از گذر حمایت کیفری به شمار میرود. مقنن ایران، در قوانین متعدد به جرمانگاریهای اعمال و رفتارهای ممنوعه در محیط رایانهای پرداخته است که در هر کدام از آنها سیاست کیفری خاصی دنبال شده است از جمله: قانون تجارت الکترونیکی مصوب ۱۳۸۲، قانون نحوه مجازات اشخاصی که در امور سمعی و بصری فعالیتهای غیر مجاز میکنند مصوب[1] ۱۳۸۶، قانون جرایم رایانه ای مصوب ۱۳۸۸ نکته قابل توجه از بررسی قوانین مذکور اینکه، قانونگذار در کنار جرمانگاری رفتارهای ضد اجتماعی باید ضمانت اجرای متناسبی را تعیین کند و اگر قانونگذار در تعیین ضمانت اجراها دچار لغزش شود نقش پیشگیرنده و حمایتی قانون عقیم میماند. در حالی که به نظر میرسد این اصل (تناسب بزه و کیفر) در سیاست کیفری ایران در قبال جرایم رایانهای رعایت نشده است. برای نمونه «کلاهبرداری کامپیوتری» مندرج در ماده ۶۷ قانون تجارت الکترونیک با ضمانت اجرای «یک تا سه سال حبس و پرداخت جزای نقدی معادل مال مأخوذه» جرمانگاری شده است و کلاهبرداری رایانهای مندرج در ماده ۱۳ قانون جرایم رایانهای با کیفرگذاری «یک تا پنج سال حبس یا جزای نقدی از بیست تا یکصد میلیون ریال یا هر دو مجازات» جرمانگاری شده است و حال آنکه کلاهبرداری سنتی در ماده ۱ قانون تشدید مرتکبین ارتشاء اختلاس و کلاهبرداری با مجازات «یک تا هفت سال و پرداخت جزای نقدی معادل مال مأخوذه» جرمانگاری شده است (مالمیر، 1395: 101). این در حالی است که از لحاظ ماهیت فرقی بین بزهدیده جرم واحد مندرج در قوانین متعدد وجود ندارد و حتی بزهدیدگی در محیط سایبری و رایانهای بیشتر از محیط سنتی است و لذا حمایت کیفری مندرج در قانون جرایم رایانهای به تنهایی برای پیشگیری از بزهدیدگی کافی نیست و در کنار آن باید ضمانت اجراهای اجتماعی متناسب و متنوع نیز در نظر گرفته شود.
کنوانسیون جرایم سایبر نیز در راستای حمایت کیفری از بزهدیدگان جرایم رایانهای با ارائه فهرست حداقل جرایم، راهبردهایی را برای کشورهای عضو ارائه میدهد تا کشورها موارد مندرج در کنوانسیون (مواد ۲ – ۱۳) را در قوانین خویش جرمانگاری کنند که البته این فهرست مانع از بسط محدوده فوق در حقوق داخلی نیست.
جرمانگاری اعمال شروع به جرم، «مشارکت در جرم» و نیز به رسمیت شناختن مسئولیت کیفری برای اشخاص حقوقی در کنوانسیون جرایم سایبر تدابیر دیگری برای حمایت از بزهدیدگان جرایم رایانهای است. همچنین در راستای حمایت از بزهدیدگان، کشورهای عضو ملزم شدهاند؛ به گونهای اقدام به وضع قوانین و سایر تدابیر کنند که در صورت لزوم اطمینان دهند. جرایم مندرج در کنوانسیون از مجازاتهایی مؤثر، بازدارنده و مناسب[2] که شامل مجازات سالب آزادی[3] میشود برخوردارند (ماده ۱۳).
اگر جرمانگاری همراه با پیشبینی یک ضمانت اجرای کیفری مناسب، سادهترین گونه حمایت کیفری است گاهی مصالح سیاست جنایی اقتضاء میکند که با تشدید ضمانت اجراها به این حمایت کیفری جامه عمل پوشانده شود و به عبارتی به یک حمایت کیفری افتراقی میانجامد. این تدبیر، گونه ویژهای از تشدید شخصی است که با تأکید بر شخص بزهدیده، حمایت کیفری از او را دنبال میکند. بر پایه این یافتهها، آسیبپذیری برخی از اشخاص مانند زنان و کودکان به دلایلی همچون جنس و سن، آنان را بیش از دیگران شایسته توجه و حمایت ویژه میسازد (رایجیان اصلی، ۱۳۹۰: ۸۳). که به این نوع حمایت از بزهدیدگان، اصطلاحاً حمایت از «بزهدیدگان خاص» میگویند (زکوی، ۱۳۹۰: ۵۳).
یکی از بزه دیدگان خاص که در محیط رایانه ای بیشتر در معرض بزه دیدگی خاصی هستند کودکان و بهره برداری از آنها در هرزه نگاری است. به عنوان نمونه در این راستا مقتن ایرانی در قانون نحوه مجازات اشخاصی که در امور سمعی و بصری فعالیت های غیرمجاز می نمایند. (مصوب ۱۳۸۶) در تبصره ۳ ماده ۳ مقرر نموده است:
«استفاده از صغار برای نگهداری، نمایش، عرضه، فروش و تکثیر نوارها و لوح های فشرده غیر مجاز موضوع این قانون موجب اعمال حداکثر مجازاتهای مقرر برای عامل خواهد بود»
در نگاه اول، به نظر میرسد قانون گذار درصدد حمایت کیفری ویژه از کودکان در قبال هرزهنگاری بوده است. در صورتی که چنین نیست زیرا قانونگذار به آثار غیرمجاز اشاره کرده است نه آثار سمعی و بصری مستهجن و مبتذل. و بنابراین قانونگذار جرایم مذکور در متن، مواد ۱ و ۲ این قانون را مدنظر داشته که جرایم نسبتاً سبکیاند و غالباً به نقض حق نشر مربوط میشوند (زینالی، ۱۳۸۷: ۲۹۰).
از سوی دیگر هرزهنگاری کودکان[5] در لایحه پیشنهادی جرایم رایانهای با تأسی از کنوانسیون جرایم سایبر مورد توجه قرار گرفته بود ولی در تصویب نهایی قانونگذار ایران برخلاف نظر تدوینکنندگان لایحه که همسو با معیارهای جهانی بود، با عدم پذیرش، به رویکرد مطلق هرزهنگاری رایانهای مبادرت کردهاند. ماده ۱۴ قانون جرایم رایانهای که در ذیل فصل «جرایم علیه اخلاق و عفت عمومی» آمده است؛ ضمن کاهش مجازاتهای مقرره، در قانون مجازات اشخاصی که در امور سمعی و بصری فعالیتهای غیرمجاز مینمایند»؛ هیچگونه رویکرد افتراقی از رهگذر کیفرگذاری مشدد به دلیل کودکی بزهدیده اتخاذ نکرده است (بای و پورقهرمانی، ۱۳۸۸: ۱۲۰). در حالی که این رویکرد با اسناد خاص هرزهنگاری کودکان مغایرت دارد. که این اسناد خاص بیشتر مصوب سال ۱۹۹۹ میباشد که سال با اهمیتی در زمینه توجه جامعه جهانی به هرزهنگاری کودکان در فضای مجازی است. که از جمله آنها کنفرانس پکن (۱۹۹۹) در مورد «مبارزه با استفاده از اینترنت برای استثمار کودکان» میباشد (پورقهرمانی، 1396: 13).
حمایت شکلی (آیین دادرسی مدار) عبارتست از پیشبینی سازوکارهایی برای احقاق این حقها و برآورده کردن نیازهای بزهدیدگان به ویژه «جبران خسارت[6]» یا تسهیل آن در سراسر فرایند جنایی. از آنجا که این حقها به طور معمول در قوانین آیین دادرسی جنایی به رسمیت شناخته میشود؛ از آن میتوان به «سازو کارهای مبتنی بر آیین دادرسی[7]» یا «آیین دادرسیمدار» نیز یاد کرد (رایجیان اصلی، ۱۳84: ۹۷). علاوه بر سازکارهای کلی که در مورد حمایت شکلی از بزهدیدگان، وجود دارد از جمله حق داشتن وکیل در سراسر فرایند جنایی، حق طرح دعوای ضرر و زیان و پیشبینی شرایط آن، حق درخواست پژوهش از دعوی ضرر و زیان و (آشوری وخدادادی، ۱۳۹۰، صص ۳۳-۳؛ یوسفی مراغه، ۱۳88: ۴۰ – ۴۶)، قانونگذار در قانون جرایم رایانهای در بخش دوم مربوط به آیین دادرسی جرایم رایانهای، حمایتهای شکلی ویژهای از بزهدیدگان جرایم رایانهای کرده است.
در باب صلاحیت، قانونگذار در برخی موارد با توجه به وضعیت بزهدیده مراجع قضایی ایران را صالح به رسیدگی دانسته است. بر اساس بند (ج) ماده ۲۸ قانون جرایم رایانهای (بند (پ) ماده ۶۶۴ قانون آیین دادرسی کیفری ۱۳۹۲):
«جرم توسط هر ایرانی یا غیرایرانی در خارج از ایران علیه سازمانهای رایانهای و مخابراتی و تارنماهای (وبسایتهای) مورد استفاده یا تحت کنترل قوای سه گانه یا نهاد رهبری یا نمایندگیهای رسمی دولت یا هر نهاد یا مؤسسهای که خدمات عمومی ارائه میدهد یا علیه تارنماهای (وبسایتهای) دارای دامنه مرتبه بالای کد کشوری ایران در سطح گسترده ارتکاب یافته باشد»
که به نظر میرسد این بند از ماده که به تعبیر برخی صلاحیت حمایتی[8] یا (واقعی) محسوب میشود (جلالی فراهانی، ۱395: ۱۷۲) در راستای حمایت شکلی از بزه دیدگان جرایم رایانهای میباشد و حتی دیوان عالی کشور در رای وحدت رویهای (۷۲۹- 01/12/1391) بر این مبنا نظر داده است: «نظر به این که در صلاحیت محلی، اصل صلاحیت دادگاه محل وقوع جرم است و این اصل نیز مستفاد از ماده ۲۹ قانون جرایم رایانهای (مصوب ۱۳۸۸) مورد تائید قانونگذار قرار گرفته، بنابراین در جرم کلاهبرداری مرتبط با رایانه، هرگاه تمهید مقدمات و نتیجه حاصله از آن در حوزههای قضایی مختلف صورت گرفته باشد؛ دادگاهی که بانک افتتاحکننده حساب زیاندیده از بزه که پول به طور متقلبانه از آن برداشت شده در حوزه آن قرار دارد، صالح به رسیدگی است».
مبنای این حق در مواد ۴ و ۵ کنوانسیون جرایم به نوعی مطرح شده است ولی بر خلاف صلاحیتهای سرزمینی و تابعیتی، کنوانسیون جرایم سایبر هیچ اشارهای به حق کشورها در اعمال این قسم از صلاحیت فراسرزمینی نکرده است که جای تامل دارد (همان، ۱۵۲).
همچنین بر اساس بند (د) ماده ۲۸ (ماده ۶۶۴ ق.آ.دک ۹۲) یکی از مواردی که دادگاههای ایران صلاحیت دارند و در راستای بزهدیده محوری است اینکه: «جرایم رایانهای متضمن سوء استفاده از اشخاص کمتر از ۱۸ سال اعم از آنکه مرتکب یا بزهدیده ایرانی یا غیر ایرانی باشد».
حمایت شکلی دیگر از بزهدیدگان جرایم رایانهای اختصاص دادن برخی از شعب دادسرا و دادگاهها برای رسیدگی به جرایم رایانهای است. بر اساس ماده ۳۰ قانون جرایم رایانه ای (ماده ۶۶۶ ق.آ.د.ک ۹۲): «قوه قضائیه موظف است به تناسب ضرورت شعبه یا شعبی از دادسرا، دادگاههای کیفری یک، کیفری دو، اطفال و نوجوانان، نظامی و تجدید نظر را برای رسیدگی به جرایم رایانهای اختصاص دهد» و بر اساس تبصره ماده فوق «قضات دادسرا و دادگاههای مذکور از میان قضاتی که آشنایی لازم به امور رایانه دارند انتخاب خواهند شد[9]».
«اختصاصی کردن شعب دادسراها و دادگاهها» و نیز «متخصص کردن قضات دادگاهها» میتواند نقطه عطفی بر حمایت از بزهدیدگان جرایم رایانهای در راستای مراجعه به دادگاه صالح باشد که البته در این راستا پلیس جرایم سایبری یا پلیس فتا (فضای تبادل اطلاعات) که به صورت تخصصی در این راستا فعالیت میکند؛ میتواند نقطه مثبتی در حمایت از بزهدیدگان تلقی شود (به نقل از پورقهرمانی، 1396: 21).
بنابراین یکی از راهکارها و گونههای حمایت از بزهدیدگان جرایم سایبری، رویکردهای مربوط به شکل و ساختار دادرسی در اینگونه جرایم است. این گونه از حمایت در اسناد بینالمللی صرفاً به صورت پیشبینی مقررات کلی شکلی و در حقوق کیفری ایران در سه بعد پیشبینی صلاحیت حمایتی، اختصاصی کردن دادسراها و دادگاهها و تشکیل پلیس فتا نمود پیدا کرده است.
پیشبینی ساز و کار جبران آثار ناشی از بزهدیدگی یکی از مهمترین مؤلفههای حقوق کیفری در راستای حمایت از بزهدیدگان جرایم رایانهای میباشد. برخلاف مؤلفههای حمایتی پیشین، آثار سازوکار جبران، به طور مستقیم بر بزهدیدگان جرایم فوق تبلور مییابد و هرچه گسترده باشد از گسترش آسیب وارده در اثر ارتکاب جرم علیه بزهدیدگان جلوگیری میکند. جبران آثار بزهدیدگی شامل جبران خسارت، پرداخت غرامت[10]، اعاده وضع به حالت سابق (یوسفی مراغه، ۱۳۸۸: ۱۷۷-۱۷۴)، اعاده حیثیت یا توان بخشی و تاوان است. این ساز و کار به دو شکل رسمی[11] (جبران خسارت مادی و معنوی و نیز پرداخت غرامت، دولتی، عمومی و فردی) و غیررسمی[12] (مثل میانجیگری[13]، سازش[14]، داوری[15]، صلح و آشتی[16]) قابل اعمال است. در جمهوری اسلامی ایران جبرانپذیری مالی خسارتهای مادی به طور کلی پذیرفته شده است. (ماده ۲۱۴ ق.م.ا مصوب ۹۲ و ماده ۱۴ ق. آ. د. ک مصوب ۹۲) و از این جهت میتوان گفت که نظام کیفری ایران همسو با اصول و معیارهای پذیرفته شده در زمینه حمایتهای مالی، جبران خسارت مادی[17] را مبنای حمایت مالی از بزه دیدگان قرار داده است (رایجیان اصلی، ۱۳90: ۸۷، به نقل از پورقهرمانی، پیشین: 28) که جلوههایی از آن هم به نوعی در قوانین مرتبط با جرایم رایانهای متبلور یافته است. از جمله در بحث کلاهبرداری مرتبط با رایانه (ماده ۳ قانون جرایم رایانهای) و نیز کلاهبرداری کامپیوتری (مندرج در ماده ۶۷ قانون تجارت الکترونیک) علاوه بر مجازاتهای مندرج، شخص مرتکب باید به «رد مال» هم محکوم شود. و نیز در ماده ۷۸ قانون تجارت الکترونیک آمده است:
«هرگاه در بستر مبادلات الکترونیکی در اثر نقض یا ضعف سیستم مؤسسات خصوصی و دولتی، به جز در نتیجه قطع فیزیکی ارتباط الکترونیکی، خسارتی به اشخاص وارد شود مؤسسات مزبور مسئول جبران خسارت وارده میباشند مگر اینکه خسارات وارده ناشی از فعل اشخاصی باشد که در این صورت جبران خسارات بر عهده این اشخاص خواهد بود». ماده مذکور نقطه عطف مثبتی در راستای حمایت از بزهدیدگان میتواند تلقی شود. هرچند در قانون جرایم رایانهای، آن طور که شایسته و بایسته است به بحث حمایتهای مالی پرداخته نشده است؛ ولی به نظر میرسد عدم ذکر به معنای عدم جبران نیست و از اصول و قواعد عمومی این امر قابل استنباط است.
در کنار جبران خسارات مادی، حمایت های معنوی (عاطفی و حیثیتی) هم نسبت به بزهدیدگان جرایم رایانهای باید مورد توجه قرار گیرد. روشن است که هر جرمی گذشته از خسارتهای مادی، آزردگی خاطر بزهدیده را نیز به همراه دارد. (Currani, 2007: 919). این آزردگی خاطر که از آسیب به عواطف و احساسات فرد یا حیثیت شخص برمیخیزد و در جرمهای مختلف بازتابهای گوناگون دارد «درد و رنج عاطفی و حیثیتی[18]» نامیده میشود. (بهمن، 1397: 34). جبران درد و رنجهای عاطفی به دلیل برآوردناپذیری مالی از جبران خسارات مادی جداست. حمایت عاطفی کمکهای روانشناسانهای است که برای ترمیم درد و رنجهای عاطفی بزهدیدگان انجام میشود و پیش از هر چیز نقش روانشناسان و روانکاوان در آن برجسته است. حمایت عاطفی از بزهدیدگان را میتوان از گذر مراکز خصوصی رواندرمانی بهرهمند از روانشناسان متخصص تضمین کرد (فیلیزولا، ۱۳۷۹: ۱۳۰).
از نظر سیاست جنایی، مقنن قانون جرایم رایانهای به جبران خسارت معنوى[19] توجه آن چنانی نداشته است، به نحوی که در برخی موارد به صرف جرمانگاری اعمالی که علیه حیثیت افراد است (با ضمانت اجراهای نسبتاً ضعیف حبس یا جزای نقدی) اکتفا شده است (مواد ۱۸-۱۶) و به جبران ضرر و زیان معنوی ناشی از بزهدیدگی جرایم مذکور توجه خاصی نشده است و صرفاً در ماده ۱۸، آن هم به صورت مردد بر جبران خسارات معنوی « افزون بر اعاده حیثیت (در صورت امکان) » نظر شده است.
ولی با وجود مسائل فوق، به نظر میآید که بر اساس قانون مسئولیت مدنی (ماده ۱۰) و قانون آیین دادرسی کیفری ۱۳۹۲ (تبصره ۱ ماده ۱۴) جبران خسارات معنوی علاوه بر خسارات مادی پیشبینی شده است. هرچند در عمل با بیاقبالی مراجع قضایی مواجه شده است. نکتهای که در راستای سیاست جنایی ایران در قبال حمایت از بزهدیدگان به طور کلی (نه خاص جرایم رایانهای) میتوان اشاره کرد «دستور العمل و ضوابط اجرایی کمک و حمایت از بزهدیدگان» است که توسط وزارت دادگستری در مورخ 31/04/1388 به تصویب رسیده است که نقطه عطف مثبتی در راستای حمایت مادی و معنوی از تمام اقشار بزهدیده است. ولی نکته قابل تامل در این دستورالعمل، این است که اجرای آن به صورت آزمایشی تا پایان سال ۱۳۸۸ بوده و پس از پایان مدت اجرای آزمایشی و برای سالهای بعد منوط به تأمین بودجه شده است که به نظر میرسد اصل وجود چنین مقرراتی ضروری بوده ولی نه به شکل فعلی که، قابل اجرا نباشد بلکه لوازم اجرای چنین مقرراتی فراهم شود که انتظار میرود در راستای اجرای بهتر، سطح قانونی آن از «دستورالعمل» به «قانون» ارتقاء یاید (پورقهرمانی، 1396: 31).
همچنین مصوبهای تحت عنوان «بسته اجرایی وزارت دادگستری (۱۳۹۴-۱۳۹۰)» موضوع ماده ۲۱۷ قانون برنامه پنج ساله پنجم توسعه جمهوری اسلامی ایران» منتشر شد که بر اساس آن یکی از راهبردهای اساسی بسته فوق «اجرای تکالیف بیتالمال در پرداخت دیه و سایر خسارات و حقوق آسیبدیدگان از جرائم» معرفی شده است و در راستای آن سیاستهای اجرایی متناظر با راهبرد فوق «ایجاد سازکار لازم برای پرداخت دیه و اجرای آرای محاکم قضایی و ایجاد ساز و کار لازم برای حمایت از بزهدیدگان» شناخته شده است که وجود و اجرای چنین مقرراتی نقطه عطف مثبت در راستای حمایت مادی و معنوی از بزهدیدگان جرایم میتواند تلقی شود.
در این گونهی حمایتی، از حق قربانیان این جرایم بر به رسمیت شناختن حالت بزهدیدگی آنها صحبت میشود؛ یعنی اینکه جامعه باید غيرمشروع و غیرانسانی بودن جرایم رایانهای و پیامدهای منفی تحمیل شده به قربانیان را به رسمیت بشناسد. به عبارت دیگر، موقعیت جدید بزهدیدگان را به عنوان بزهدیده بشناسد. و لذا در این راستا برای تأمین حمایت اجتماعی از بزهدیدگان، نهادهای مختلف اجتماعی و عمومی هم دارای وظایفی هستند[20]. ریشههای حمایت اجتماعی از بزهدیدگان را باید در تحولات نیمه دوم سده بیستم در عرض حقوق بشر جستجو کرد. اعلامیه جهانی حقوق بشر که اجرای بسیاری از مفاد آن در دو میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و حقوق مدنی و سیاسی تضمین شده است. پس از شناسایی حق امنیت اجتماعی برای هر شخص به منزله عضوی از جامعه (ماده ۲۲)، به بهرهمندی همه اشخاص از سطح زندگی مناسب تأکید میکند. (ماده ۲۵) حق امنیت اجتماعی یعنی اینکه جامعه باید از حقهای بنیادی اعضای آسیبپذیر خود – از جمله بزهدیدگان حمایت کند. بهرهمندی از سطح زندگی مناسب نیز در کنار حق امنیت اجتماعی پایه های اصلی یک نظام حمایت اجتماعی بزهدیدهمدار را تشکیل میدهند (رایجیان اصلی، ۱۳۹۰: ۹۹).
در مورد جرایم رایانهای نه تنها کنوانسیون جرایم سایبر به بحث حمایت اجتماعی از بزهدیدگان نپرداخته است؛ بلکه در حقوق ایران در قوانین مرتبط با جرایم رایانهای از جمله قانون جرایم رایانهای موضوع حمایت اجتماعی از بزهدیدگان و مصادیق آن مسکوت مانده است. با وجود این برابر بند (د) ماده ۱۳۰ قانون برنامه چهارم توسعه اقتصادی اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران قوه قضاییه مکلف گردیده، در کنار یک سری لوایح؛ لایحه حمایت از بزهدیدگان اجتماعی را تهیه و به تصویب برساند.
با توجه به اینکه جرایم رایانهای اغلب به صورت فراملی واقع میشود[21]. لذا بزهدیدگان جرایم فوق محدود به داخل کشور نخواهد بود. در راستای حمایت از بزهدیدگان جرایم رایانهای باید کشورها همکاری قضایی و پلیس بینالمللی متقابل در این زمینه داشته باشند. بر این اساس یکی از پیشنیازهای حقوقی لازم در این زمینه جرمانگاریهای متقابل کشورها است (پورقهرمانی، 1396: 27). به عبارتی یکی از پیششرطهای حقوقی که کشورها میتوانند در مناسبات همکاری متقابل کیفری خود، اعم از رسیدگی قضایی یا تعقیب و پیگرد مجرمین مورد توجه قرار دهند؛ وجود قوانین کیفری مشابه از نظر نوع و کیفیت در کشور مقابل است. در غیر این صورت هیچ محلی جهت همکاری متقابل کیفری وجود نخواهد داشت و چه بسا حقوق بزهدیده پایمال شود.
لذا یکی از موانع بزرگی که سر راه تحقق اهداف کیفری سایبری شده، قاعده جرمانگاری متقابل است. به عنوان مثال موارد بسیاری مشاهده شده و میشود که سرورهای واقع در کشوری نظیر ایالات متحده، وبسایتهایی را پشتیبانی میکنند که به نشر موضوعات نژادپرستانه یا مستهجنی میپردازند که دریافت آن توسط اتباع کشوری مانند فرانسه جرم تلقی میشود (همان: 28). حال چگونه میتوان از مجریان قانون ایالات متحده درخواست همکاری جهت تعقیب عاملان قضیه را کرد. در حالی که مقامات قضایی آن کشور نه تنها این عمل را جرم نمیشناسند بلکه از جمله مصادیق، حق آزادی عقیده و بیان میدانند و از آن حمایت میکنند (جلالی فراهانی، ۱۳۸۹: ۱۰۸). در این راستا تدوینکنندگان کنوانسیون جرایم سایبر با اتخاذ رویکردهای متمایز، رهیافت نسبتاً جدیدی بنیان نهادهاند که با شرایط و ویژگیهای خاص فضای سایبر سازگار است. بر اساس ماده ۲۳ کنوانسیون جرایم سایبر راجع به «اصول کلی راجع به همکاری بینالمللی»: اعضای کنوانسیون باید بر اساس مقررات این فصل و از طریق اجرای اسناد بینالمللی مربوط به همکاری بینالمللی در موضوعات کیفری، ترتیبات توافقشده راجع به قانونگذاری متحدالشکل یا متقابل و قوانین داخلی، برای رسیدن به وسیعترین حوزه پیجویی یا رسیدگی قضایی راجع به جرایم مرتبط با سیستمهای رایانهای و دادهها یا جمعآوری ادله الکترونیک در جرایم، با یکدیگر همکاری کنند». از جمله نکات قابل توجه در این ماده اینکه، کنوانسیون از دولتهای عضو میخواهد همکاری خود با یکدیگر را بر اساس مقررات این فصل تنظیم کنند. بدیهی است تأکید بر این موضوع به جایگاه خاص قواعد حقوق کیفری، به ویژه قاعده جرمانگاری متقابل بر میگردد. چرا که تدوینکنندگان این کنوانسیون به خوبی میدانستند که اگر میان قوانین جزایی عام و زیربنایی کشورها سازگاری کافی وجود نداشته باشد؛ پرداختن هریک از آنها به این موضوع خاص راه به جایی نخواهد برد (همان: ۱۱۰).
نکته قابل توجه دیگر در این ماده اینکه؛ نویسندگان کنوانسیون ایجاد هماهنگی میان قوانین و مقررات کیفری را تنها به جرایم مرتبط با دادهها با سیستمهای رایانهای یا به عبارت بهتر به جرایم سایبر محدود نکردهاند؛ بلکه از دول عضو خواستهاند این سطح همکاری را به وسیعترین حد خود در حوزه پیجویی و رسیدگی قضایی برسانند تا علاوه بر تسهیل و تسریع در روند رسیدگی به جرایم سایبر، امکان رسیدگی هرچه بهتر دیگر جرایمی که ادله الکترونیک در آنها نقش دارند (یعنی جرایم ارتکابی در دنیای فیزیکی) نیز فراهم گردد (همان).
همکاری بینالمللی دیگری که میتوان در مورد بزهدیدگان جرایم رایانهای بیان کرد. «استرداد مجرمین» میباشد که در ماده ۲۴ کنوانسیون جرایم سایبر به آن اشاره شده است. بر اساس مادهی ۲۴ کنوانسیون این ماده در مورد استرداد مجرمین میان دول عضو در مورد جرایم مصوب مندرج در مواد ۲ تا ۱۱ این کنوانسیون اجرا میشود. مشروط بر اینکه آن اعمال در هر دو دولت مورد نظر جرمانگاری و مجازاتی که برای آن تعیین شده حداقل یکسال حبس و بیشتر باشد».
البته بر اساس بند (ب) ماده ۲۴ اگر بین دو کشور بر حداقل مجازات دیگری توافق شده باشد؛ آن معیار لازمالاجرا خواهد بود. البته لازم به ذکر است از آنجا که جرم رایانهای و تحقیقات رایانهمحور هیچگونه چالش خاصی برای استرداد ایجاد نکردهاند، کنوانسیونها و معاهدات عمومی راجع به استرداد قابل اجرا هستند. از جمله این اسناد؛ کنوانسیون اروپایی استرداد و دو پروتکل الحاقی آن[22] و چارچوب تصمیمگیری شورا درباره قرار دستگیری اروپایی و تشریفات دستگیری میان دول عضو[23]، قابل ذکر هستند که به تمامی جنبههای قرار دستگیری اروپایی صادره برای جرایم مشمول ماده (۲) چارچوب تصمیمگیری (از جمله «جرم مرتبط با رایانه» میپردازند (زیبر،۱۳۸7: 61).
در حقوق بینالملل راجع به حمایت از بزهدیدگان سایبري مقررات کیفري پیشبینی نشده است. حمایت از بزه دیدگان اصولاً شامل رسیدگی به خسارت وارده در اثر بزه و ترمیم وضعیت ایجاد شده میباشد. بنابراین، عمده بحث حمایت را میتوان در قالب وادار کردن بزهکار به جبران خسارت وارده به بزهدیده دانست. از این رو، تعهد به پرداخت غرامت در قبال نقضهاي حقوق بینالملل، مبناي محکمی دارد. در واقع، از نظر حقوق بینالملل هر دولتی که خسارتی را به طرف دیگر وارد کرده، باید به تمام آثار ناشی از نقض مقررات و قواعد حقوقی پایان دهد (RoubaAl, 2002: 13). اصول بنیادین راجع به حق بر جبران خسارت یادآور میشود که غرامت براي هر خسارتی که از نظر مالی قابل ارزیابی باشد باید در مورد نقضهاي فاحش حقوق بشر و نقضهاي شدید حقوق بشردوستانه بینالمللی پیشبینی شود. این خسارات شامل موارد زیر میشود (اسلامی، 1395):
به علاوه، غرامت پیشبینی شده باید متناسب با شدت نقض و اوضاع و احوال هر قضیه باشد. چنین غرامتی صرفاً به دولتها داده نمیشود؛ بلکه نسبت به کسانی که منفرداً یا گروهی از خسارت وارده متضرر شدهاند، قابل پرداخت است. بر این اساس، اعضاء نسبی خانواده و یا وابستگان نیز مستحق غرامت هستند.
ماده 36 مواد پیشنویس کمیسیون حقوق بینالملل در مورد مسئولیت دولت مقرر میدارد:
به علاوه، یک رویه حقوقی براي تأمین غرامت در قبال نقضهاي حقوق بینالملل که در زمینه اشغال خصمانه و مخاصمات مسلحانه روي میدهند، وجود دارد. بعد از حمله عراق به کویت و اشغال این کشور در سال 1990 شوراي امنیت ملل متحد قطعنامه 674 را تصویب کرد که عراق را مسئول هرگونه خسارات، ضرر و زیان ناشی از حمله خود و اشغال غیرقانونی کویت میدانست. در ادامه این قطعنامه از دولتها خواست تا اطلاعاتی را در زمینه ادعاهاي خود براي تأمین غرامت مالی توسط عراق گردآوري نمایند. شوراي امنیت بر اساس قطعنامه 687 کمیسیون غرامت ملل متحد را تشکیل داد (اسلامی، 1395: 163).
غرامت، ابزار اساسی تأمین جبران خسارت براي قربانیان است. این نکته در حقوق بینالملل جهانی و منطقهاي نیز مورد تأیید قرار گرفته است. بنابراین، این بحث را میتوان به دو شکل مطرح کرد: الف) در جایی که جرم سایبري به دولت قابل انتساب است؛ ب) در جایی که جرم سایبري توسط اشخاص خصوصی ارتکاب یافته است (و دولت آن را به عنوان عمل خود نپذیرفته است) (Williams, 1999: 213). ذکر این نکته لازم است که امروزه در حقوق بینالملل، مسئولیت کیفري دولت مورد پذیرش قرار نگرفته است. بنابراین، منظور از جرم سایبري قابل انتساب به دولت، عمل متخلفانه دولت در فضاي سایبري است. منظور از عمل متخلفانه دولت یعنی نقض هر تعهد لازم اجراي دولت در فضاي سایبري که منجر به طرح مسئولیت بینالمللی دولت مزبور میشود. آنچه امروزه از عدالت ترمیمی یاد میشود آنکه دولتها باید به گونهاي امکان تحقق عدالت را فراهم آورند که بتواند حقوق از دسترفته و صدمات وارده به مجنی علیه را تأمین نماید، لذا در اسناد بینالمللی ذیل خواهیم دید که کنوانسیونهاي تدوین شده تلاش دارند تا دولتهاي عضو را ملزم نمایند تا با فراهم آوردن امکان توسل بزهدیدگان به مراجع قضایی را فراهم آورند تا حقوق تضییعشده آنها را استیفا و جبران نماید و نادیده گرفتن این اصل مهم و بنیادي را نقض حقوق بشري تلقی نماید. مطالعه اسناد ذیل میتواند در جهت شناسایی اصول کلی حمایت از این نوع از بزهدیدگان راهگشا باشد و زمینه مناسبی را جهت تدوین و تنظیم معاهده بینالمللی ناظر بر فضاي سایبر در حمایت از بزهدیدگان جرایم سایبري را فراهم آورد
تعداد صفحات | 105 |
---|---|
شابک | 978-622-378-150-6 |
.فقط مشتریانی که این محصول را خریداری کرده اند و وارد سیستم شده اند میتوانند برای این محصول دیدگاه(نظر) ارسال کنند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.