186,200 تومان
تعداد صفحات | 133 |
---|---|
شابک | 978-622-378-201-5 |
فهرست
عنوان صفحه
مقدمه 9
فصـل اول 15
کلیات کتاب 15
اهميت و ارزش موضوع 18
اهداف کتاب 20
سوالهاي موضوع مورد مطالعه 20
روش مطالعه 21
جامعهی آماری 21
روش و طرح نمونهبرداری 21
حجم نمونه و روش محاسبه 21
ابزار گردآوری دادهها 22
ابزار تجزيهوتحليل 22
کليدواژهها 25
فصـل دوم 27
مبانی نظری و مطالعات انجامشده 27
محیطزیست 27
تقسیمبندی مقولههای زیستمحیطی 28
محیط طبیعی 28
محیط اجتماعی 28
محیط انسانساخت 28
نظریهی اجتماعی و محیطزیست 29
نظریه اجتماعی کلاسیک و محیطزیست: مارکس، دورکیم، وبر 29
امیل دورکیم 30
ماکس وبر 31
کارل مارکس 33
نظریهی اجتماعی مدرن و محیطزیست: گیدنز، هابرماس، بک 34
آنتونی گیدنز 34
یورگن هابرماس 35
اولریش بک 36
محیطزیستگرایان 38
حکمرانی آب 39
بحران زیستمحیطی 41
بحران آب 43
مطالعات و تاريخچهی موضوع 45
مطالعات داخلی 45
مطالعات خارجی 52
فصـل سوم 55
روششناسی 55
شیوهی نمونهگیری 60
ابزار گردآوری دادهها 62
اعتبارسنجی 64
میدان مطالعه 65
معرفی استان چهارمحال و بختیاری 65
فصـل چهارم 71
یافتهها 71
فرایند مفهومسازی 72
کدگذاری محوری 72
بحران آب 73
شرایط علی 73
حکمرانی غلط آب 74
حفر تونلها 76
شرایط مداخلهگر 77
تبعیض یا عدم تحقق عدالت سیاسی 77
تبعیض منطقهای 80
شرایط زمینهای 84
کشاورزی ناکارآمد 84
راهبردها/کنشها 86
تغییر شغل 86
درخواست انتقال آب به روشهای دیگر 87
تغییر در سیستم آبیاری 87
مهاجرت 88
اعتراضات و تجمعات 89
برگزاری همایشها و کنفرانسها 89
پیامدها 90
بیکاری 90
روی آوردن به مشاغل کاذب 90
مهاجرت 91
رانده از سیستم آبیاری سنتی و ناامیدی از سیستم آبیاری جدید 92
متوقف نمودن پروژهها 92
کاهش اعتماد سیاسی 93
افزایش منازعات اجتماعی و منطقهای و کاهش انسجام اجتماعی 94
عدم وصول مطالبات و ناامیدی از نظام سیاسی 95
امنیتی شدن مسئلهی آب 95
فصـل پنجم 105
نتیجهگیری 105
مقولهی هسته: حکمرانی غلط آب 112
خدمات نظری 122
پیشنهادات مؤلف 123
محدودیتها 124
منـابع و مآخـذ 127
منابع فارسی 127
منابع غیرفارسی 133
توجه به محیط زیست و اهمیت آن در زندگی انسان قرن 21 را نمی توان نادیده انگاشت. شواهد میگوید این سیاره خاکی گرفتار مسائل زیست محیطی است؛ از نابودی منابع و انقراض گونه ها گرفته تا آلودگی بیش از حد و ضایعات سمی، انفجار جمعیت، رشد صنعتی و تسلط فناوری بی سابقه این روند را روز به روز وخیم تر می کند؛ بنابراین، در دهه های اخیر به فهرست بحران های جهانی، علاوه بر بحران های اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و ارزشی که تهدیداتی جدی محسوب می شوند، مشکلات و بحران های زیست محیطی نیز اضافه شده است. (صالحی، 1392: 506)
در این فصل ابتدا به تعریف از محیط زیست می پردازیم، سپس به بیان دیدگاه های کلاسیک و مدرن در مورد محیط زیست و بعد از آن به تشریح بحران آب و در پایان به تعدادی از مطالعات مشابه داخلی و خارجی انجام شده اشاره خواهد شد.
محیطزیست
بنا به يك تعريف ساده محيط زيست عبارت است از همه عناصـر جانـدار يـا بـيجـان طبيعتـي كـه پيرامون انسان را فرا گرفته و همه آنها با يكديگر داراي ارتباطي متقابل مي باشند. دانشمندان در قـرن نوزدهم واژه زيستكره را براي تعريف محيط زيست زمين و ارتباط بين ارگانيزمها و عناصر بـيجـان آن بكـار گرفتنـد. وجـه و چـرخش بـه سـمت تاثيرگـذاري عوامـل جغرافيايي و عوامل گستردهتر زيست محيطي بر مسائل سياسي، چيزي نيـست جـز ادامـه گرايـشي قديمي كه به جهان باستان بر ميگردد. براي مثال؛ ارسطو معتقد بود كه مردم و محيط آنها از يكديگر جداييناپذيرند و آنها هم از شرايط جغرافيايي و هم از نهادهاي سياسي تاثير مـيپذيرنـد. (اوردخانی، 6،1391).
تقسیمبندی مقولههای زیستمحیطی
امروزه مفاهیم محیطشناسی دامنه گسترده یافته است. به طوری که هر نوع فعالیت ذهنی و یا عینی آدمی، محیط خاص آن مقوله را مطرح می کند. از آن جمله میتوان محیط روانی، محیط اقتصادی، محیط فر هنگی، محیط سیاسی، محیط آموزشی و غیره را برشمرد. در مفهوم کلی محیط زیست سه نوع محیط قابل تشخیص است که عبارتند از:
محیط طبیعی
به چشماندازههایی که به طور کامل از دخالتهای انسان در امان باشند، محیط طبیعی اطلاق می شود. به همین دلیل زمانی که دخالت انسانی متوقف گردد، اکوسیستم نیز خود را ترمیم کرده به تکامل طبیعی خود ادامه می دهد (سعیدنیا، 1379: 82).
محیط اجتماعی
محیط اجتماعی که در مفهوم وسیعتر به آن سپهر اجتماعی میگویند، عبارت است از جامعهای که انسان در آن زیست میکند، بهاضافه نهادهای اجتماعی که امور مختلف جامعه را سازمان میدهند. محیط اجتماعی از خانواده شروع میشود و همسایگان، همکاران، جامعه شهری و روستایی را در برمیگیرد و دامنهی آن به ملت و دولت کشیده میشود. (بهرام سلطانی، 1371: 3).
محیط انسانساخت
محیط اجتماعی یا محیط مصنوع، به آن بخش از محیط زیست اطلاق میشود که ساخته و پرداخته انسان باشد. محیط انسان ساخت را بر حسب زمینه بحث «محیط فرهنگ ساخت»، «محیط تفکر ساخت»، «سپهر فنی» نیز میگویند. در این میان به نظر میرسد بهترین مفهومی که میتواند توجه برنامهریز و طراح را جلب کند، مفاهیم محیط فرهنگ ساخت و محیط تفکر ساخت باشد (بهرام سلطانی، 1371: 3).
نظریهی اجتماعی و محیطزیست
نظریه اجتماعی کلاسیک و مدرن، نقش و سهمی اساسی در بررسی موضوع محیط زیست داشته است. از جمله این نظریهپردازان میتوان به مارکس ، دورکیم و وبر (نظریه پردازان اجتماعی کلاسیک)؛ و گیدنز ، هابرماس ، بک (نظریه پردازان اجتماعی معاصر و مدرن) اشاره کرد که هر کدام به سهم خود نقش مهمی در تحلیل و تبین مسائل زیست محیطی در جامعه مدرن داشته اند (گولد بالت، 1379).
نظریه اجتماعی کلاسیک و محیطزیست: مارکس، دورکیم، وبر
در نیمه اول سده 19 نظریهپردازان اجتماعی کلاسیک، اگوست کنت و هربرت اسپنسر، جامعهشناسی را از حیث معرفتشناسی و هستیشناسی، وابسته یا تابع زیست شناسی قلمداد میکردند. کنت با بهکارگیری قیاسها و استعارههای زیست شناختی شکل و کارکردو رابطه ارگانسیم و اندامها به کشف مناسبات میان افراد و نهادها در جامعه مدرن پرداخت. اسپنسر نیز تلاشهای زیادی برای پیوند دادن الگوهای تحول گرایی داروینی، انتخاب طبیعی و دگرگونی طبیعی با توسعه اجتماعی انجام داد. اقتصاددانان سیاسی کلاسیک (دیوید ریکاردو، استوارت میل، آدام اسمیت و رابرت مالتوس) نیز به رابطه میان محیط زیست طبیعی و فعالیتهای اقتصادی انسان توجه کردند. تاکیدات مالتوس عمدتا بر پیامدهای اجتماعی رشد سریع جمعیت در بافت منابع زیست محیطی محدود و همچنین تغذیه جمعیت بود. ریکاردو و میل به صورت های گوناگون به محدودیتهای بالقوه برای رشد فزاینده و ضروری اقتصاد کشاورزی و رشد انفجاری بهره برداری از منابع محیط زیست توجه کردند؛ اما در مورد دیدگاههای سه جامعه شناس کلاسیک (مارکس، وبر، دورکیم) باید گفت که در این میان آثار وبر رابطه محدودتری با جهان طبیعی و محیط زیست دارد. روی هم در نظریه اجتماعی کلاسیک با موضوع زیست محیطی به صورت محدود برخورد شده است (گولد بالت، 1379: 87-86).
امیل دورکیم
از سه چهره بنیانگذار جامعه شناسی – دورکیم، وبر و مارکس شاید دورکیم کم تر به عنوان یک مفسر زیست محیطی شناخته شود. علت این امر تا حد زیادی این بود که هدف دورکیم تعالی بخشیدن به واقعیتهای اجتماعی نسبت به موضاعات روانشناختی و بیولوژیکی بود.
دورکیم نخستین کسی بود که تقسیم کار را به مثابه یکی از وسایل تسهیل کننده عملکرد جوامع پیچیده مطالعه کرد. پیام دورکیم این بود که سازمان کارکردی و مناسب جامعه قادر است تا با افزایش جمعیت و کمبود منابع هماهنگ شود. دورکیم محیط طبیعی را ایستا تصور کرد: اگر انسان نیروهایی را که منشا اجتماعی داشتند نادیده می گرفت، جهان فیزیکی بدون تغییر باقی میماند، با این وجود دیدن این امر جالب توجه است که حتی یک دانشمند اجتماعی ناب، هنگام تغییر دادههای اجتماعی، در چالش با محیط قرار می گیرد. امروزه پژوهش آسیبشناختی اجتماعی معتقد است که هر دو دسته دادههای جمعیت/ جامعهشناختی و اقلیمی/ زیستی با یکدیگر تعامل دارند و بر یکدیگر تاثیر دارند (فروتنکیا، نواح، 1395: 75).
در نزد دورکیم توجه به تراکم جمعیت و منابع مادی و نیروی رانش نهفته در تحول جوامع بشری موجب توجه به جهان طبیعی به عنوان عاملی موثر در تاریخ انسانی شده است. دورکیم ظهور مدرنیته و ظرفیتهای اجتماعی اقتصادی منحصر به فرد آن را که در آن افراد و جوامع میتوانستند فضای رقابتی خودشان را پیدا کنند، در چارچوب تقسیم کار پیشرفته و قشربندی سیاسی تبین کرد؛ و اینکه جمعیت و محدودیت منابع انگیزه ای برای نوآوری های فنآوری و تفکیک اجتماعی شد و جامعه صنعتی مدرن را ایجاد کرد. در واقع نه محدودیتهای طبیعی، بلکه این صورتهای غیرطبیعی تقسیم کار بود که توازن جوامع مدرن را بر هم زد (گولد بالت، 1379: 88).
از منظر جامعه شناسان محیط زیست متعددی همچون کاتن و دانلپ، دورکیم به مثابه سرچشمه فکری اصل بیاعتنایی به جامعه شناسی محیطی تلقی شد.
ماکس وبر
دومین پیشگام جامعه شناسی که می توان جنبه هایی مرتبط با محیط زیست را در کارهایش دید ماکس وبر است. پاتریک وست و ریمون مورفی از دو زاویه کاملا متفاوت، ارتباط محیط زیست را با کار وبر نشان داده اند. وست بیشتر، جامعه شناسی تاریخی دین و مطالعات تطبیقی جوامع گذشته وبر را به تصویر کشیده است. او تاکید می کند که وبر مثال های عینی و مشخصی از مبارزه بر سر منابع طبیعی، از جمله کنترل سیستم آبیاری را تحلیل کرده است. مورفی برخلاف وست، مباحثی از جامعه شناسی محیط زیست نووبری را شرح می دهد که بیشتر متکی بر کتاب اقتصاد و جامعه وبر است. مورفی مفهوم کلیدی عقلانیت صوری را از کارهای وبر استخراج کرده است. این نوع عقلانیت از چند جزء نهادی پویا ساخته شده است: یکی دانش علمی و فنی جدید که جهت گیری نوینی را با خود به همراه آورده که در آن طبیعت تحت سلطه انسان قرار می گیرد و توسط او کنترل می شود، دیگری گسترش اقتصاد بازار سرمایه داری است که فرصت انجام دادن فعالیت های غیر محاسباتی و عقلانی را کاهش و سود طلبی شخصی را برای تسلط بر بازارافزایش داده است. (هانیگان، 1394: 10)
ماکس وبر تاثیر شگرفی در جامعه شناسی، اقتصاد، حقوق و دیگر علوم گذاشت. تمرکز او بر سازمانهای اجتماعی بود که در آن بین سه شکل قدرت یعنی سیاسی، اقتصادی و ایدئولوژیکی تمایز قائل میشد. اگر چه وبر صریحا به موضاعات زیست محیطی نمیپردازد، ولی نظراتش حداقل برای سیاست محیطی اهمیت عمدهای دارد. وبر در کار اصلیاش اقتصاد و جامعه شیوهای را که قانون جانشینی و حقوق وراثت بر بهرهبرداری زمین موثر است و نوع مزارع کشاورزی که به دنبال آن میآید را شرح داد. وبر همزمان در چندین تلاش حفاظت از محیط شامل اولین انجمن دفاع از میراث فرهنگی و طبیعی آلمان و پیشنهاد 1500 دانشمند آلمانی و سویسی حفاظت از محیط که به تولید یک گیاه قدرتمند هیدروالکترنیک در آبشار راین در لوفنبرگ که اعتراض کردند فعال بود. وبر در نوشتههایش نه به اثرات منفی دوران صنعتی بر محیط طبیعی پرداخته و نه تاثیرات بازگشتی فعالیت صنعتی را بر توسعه یا تندرستی انسان مدنظر قرار داده است (فروتن کیا و نواح، 1395: 76-78).
در رویکرد وبری، به دو نکته در برخورد جامعه با محیط زیست تاکید میشود. نخست آنکه، بنا به نظریه وبر در خصوص افسون زدایی از جهان، چنین گفته می شود که ما دیگر به محیط زیست به عنوان منبع الهام برای زندگی خود نمینگریم و بیش از آنکه با محیط زیست و همراه با محیط زیست زندگی کنیم، در محیط زیست زندگی میکنیم و به نظم و قواعد حاکم بر محیط زیست بی اعتنا هستیم و به آن به عنوان یک موجود زنده در کنار انسان نگاه نمیکنیم. اگر بخواهیم از ادبیات گئورگ زیمل برای بیان این نکته استفاده کنیم میتوان این چنین گفت که انسان امروزی قادر نیست به همه محرکات اطرافش پاسخ دهد به دلیل اینکه تعداد این محرکات بسیار زیاد است. رنگ، بو، صدا، چهرههای بیگانه، شلوغی، ترافیک و… آنقدر زیاد است که اگر فرد بخواهد به همه آنها پاسخ دهد بی شک باید انرژی روانی زیادی را صرف کند. در نتیجه فرد حالتی را در خودش بسط و گسترش میدهد به اسم «نگرش دلزده». فرد خود را بیاحساس میکند. فرد خود را از حساسیت میاندازد و بیاعتنا میشود. امروزه در برخورد با محیط زیست نیز ما دچار این نگرش دلزده هستیم.
وبر معتقد بود در جوامع انسانی با سه شیوه اقتدار کاریزماتیک، سنتی و مدرن روبرو هستیم که اگر هر سه آنها در یک جامعه به طور همزمان عمل نمایند، اختلاف میان این سه الگوی اقتدار باعث خواهد شد آن جامعه در حل مشکلاتش دچار مساله گذر زمان و بر زمین ماندن مشکلات گشته و منابع اجتماعی آن جامعه به هرز خواهد رفت. در برخورد با محیط زیست نیز همواره اختلاف میان این سه الگوی اقتدار زمینه ساز توقع انجام کارکردهای متناقض از محیط زیست گردیده و حل مشکلات آن را دچار مساله گذر زمان ساخته است (مهر آیین، 1393: 45).
تعداد صفحات | 133 |
---|---|
شابک | 978-622-378-201-5 |
.فقط مشتریانی که این محصول را خریداری کرده اند و وارد سیستم شده اند میتوانند برای این محصول دیدگاه(نظر) ارسال کنند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.