کتاب انواع کار آفرینی

کتاب انواع کار آفرینی

343,000 تومان

تعداد صفحات

246

شابک

978-622-378-587-0

فهرست

فصل 1: ماهیت کارآفرینی 10
کارآفرینی 11
کارآفرین 14
سیر تاریخی مفهوم کارآفرینی 16
مهارت‌های کارآفرینی 18
فرآیند کارآفرینی 19
گرایش کارآفرینی 20
نقش‌های كارآفريني 20
انواع کارآفرینی 22
ویژگی‌های کارآفرینان 24
شاخص‌های کارآفريني 30
دیدگاه‌های کارآفرینی 31
مزایاي کارآفرینی 32
نقاط ضعف بالقوه کارآفرینی 35
فصل 2 :کارآفرینی اجتماعی 42
مفهوم کارآفرینی اجتماعی 43
تاریخچه کارآفرینی اجتماعی 45
عناصر کارآفرینی اجتماعی 47
عوامل حیاتی موفقیت در كارآفرینی اجتماعی 49
نهضتهای کارآفرینی اجتماعی 52
تفاوت کارآفرین و کارآفرین اجتماعی 53
دیدگاه و رویکردهای مهم در کارآفرینی اجتماعی 55
مرزهاي کارآفرینی اجتماعی 58
تفاوت کارآفرین اقتصادي و اجتماعي 59
چالش‌های کارآفرینی اجتماعی 62
کارآفرینی اجتماعی و پایداری روستاها 63
نمونه‌ای از كارآفرین اجتماعی 65
فصل 3: کارآفرینی زنان 70
کارآفرینی زنان 71
ضرورت و اهميت کارآفرینی زنان 73
ویژگی‌های زنان کارآفرین 76
اهميت زنان در روستا 79
زنان و انگیزه‌های اشتغال 80
اهمیت اشتغال زنان 81
نقش زنان در فرایند توسعه اقتصادی 82
تأثیر کار زنان در زندگی خانوادگی 83
مبانی نظری اشتغال زنان 84
وضعیت مشارکت زنان در تولید 86
نطریات و دیدگاه‌ها کارآفرینی زنان 88
عوامل مؤثر بر توسعه کارآفرینی زنان 89
موانع کارآفرینی زنان 98
نقش خانواده در توسعه کارآفرینی زنان ایرانی 104
حوزه های کارآفرینی زنان 105
ویژگی‌های فرهنگی زنان روستا 106
تاریخچه‌ای از نقش زنان و جایگاه زن در ایران 108
زمینه‌های کسب‌وکارهای زنان روستایی 111
توانمندسازي زنان و دختران روستايي با هدف ترويج کارآفرینی 113
فصل 4:کسب‌وکارهای خانگی 118
تعریف مشاغل خانگی 119
پیشینه‌ی مشاغل خانگی زنان 120
اشتغال خانگی و درآمد 121
نقش مشاغل خانگی بر اشتغال و توليد 122
انواع کسب‌وکار خانگی سنتی و مدرن کارآفرینان زن 123
تصورات نادرست در خصوص مشاغل خانگی 124
دلایل انتخاب مشاغل خانگی 125
اهمیت مشاغل خانگی 126
عوامل مؤثر در انتخاب یک مدل کسب‌وکار خانگی 127
انواع مدل‌های کسب‌وکار خانگی 129
چالش‌ها و موانع توسعه کسب‌وکارهای خانگی 132
مزایا و معایب کسب‌وکار خانگی 134
نظام‌های حمایتی کارآفرینی خانگی 136
ساز و کارهای ترویج کسب‌وکارهای خانگی 138
نقاط قوت، ضعف، فرصت‌ها و تهدیدات مشاغل خانگی 139
فصل 5:کارآفرینی روستایی 145
کارآفرینی روستایی 146
ویژگی‌های کارآفرینان روستایی 148
فرآیندهای کارآفرینی روستایی 149
چالش‌های کارآفرینی روستایی 150
موانع کارآفرینی روستایی 153
عوامل مؤثر بر توسعه کارآفرینی روستایی 154
توسعه کارآفرینی روستایی 158
کارآفرینی پایدار 159
کارآفرینی پایدار روستایی (کارآفرینی پایدار در قرن 21) 161
کارآفرینی روستايي و توسعه پايدار 164
کارآفرینی روستایی و توسعه پایدار منطقه‌ای 165
رویکرد قلمرو (سرزمینی) و توسعه کارآفرینی در مناطق روستایی 167
کارآفرینی و اشتغال روستایی 169
کارآفرینی، ایجاد اشتغال مولد و پایدار و تنوع اقتصاد روستایی 170
کارآفرینی و توسعه اجتماعی روستاها 171
دولت و توسعه کارآفرینی در روستاها 172
فصل 6:کارآفرینی کشاورزی 178
مفهوم کارآفرینی کشاورزی 180
ضرورت توجه به کارآفرینی کشاورزی 183
کارآفرینی پایدار کشاورزی 183
مدل ترکیبی کارآفرینی پایدار در کشاورزی 185
کشاورزی و ارتباط آن با توسعه روستایی 187
اهم مزیت‌های بخش کشاورزی در زمینه کارآفرینی 188
چالش‌ها و عوامل مؤثر بر توسعه کارآفرينی کشاورزي 191
نقش کارآفرینی در پیشبرد توسعه پایدار بخش کشاورزی 197
دلایل عدم رشد کارآفرینی کشاورزی 198
فصل 7:کارآفرینی گردشگری روستایی 203
مفهوم گردشگری روستایی 204
تاریخچه گردشگری روستایی 206
اهميت گردشگري روستايي 207
نقش صنعت گردشگری در کارآفرینی 208
کارآفرینی گردشگری روستایی 209
کارآفرینی و توسعه پایدار گردشگری روستایی 210
موانع و مشکلات گردشگری روستایی 211
کارکردهای توریسم روستایی 212
دلايل توجه به توريسم روستايي 213
اهداف توريسم روستايي 214
دیدگاه‌های گردشگری روستایی 214
انواع گردشگری روستایی 216
تاریخچه اکوتوریسم 219
گونه‌های مختلف اکوتوریسم 220
رشد صنعت اکوتوریسم 220
گردشگری کشاورزی 226
پیامدهای گردشگری روستایی 227
بوم گردی روستایی 233
تعریف و اهداف اقامتگاه‌های بوم گردی 235
انواع اقامتگاه‌های بوم گردی 236
اقامتگاه‌های بوم گردی کشور، الزامات، ضوابط و دستورالعمل‌های تأسیس 237
معرفی کارآفرین موفق در زمینه گردشگری روستایی 238

 

 

 

کارآفرین

افرادی که یک فرصت شغلی جدید را در صنعت ایجاد می‌کنند کارآفرین هستند. آن‌ها اغلب این کار را با ایجاد شرکتی تازه انجام می‌دهند و همچنین فرصت‌های جدید شغلی را با ورود یک محصول یا ایجاد یک بازار جدید به وجود می‌آورند؛ بنابراین در کارخانه‌های بزرگ خطوط تولید تازه‌ای را به راه می‌اندازند یا با ایجاد بخش‌هایی تازه که قبلاً وجود نداشته‌اند باعث ایجاد بازار جدیدی می‌شوند، با این تعریف کارآفرین هستند. به بیان کلی‌تر کارآفرینان، منابع را مدیریت می‌کنند تا چیز تازه‌ای بسازند اعم از شغل تازه، کالا، خدمت یا حتی بازار تازه.

آنچه کارآفرینان موفق را از کارآفرینان دیگر متمایز می‌کند سرعت توسعه فعالیت‌های اقتصادی آنان است. آن‌هایی بیشتر موفق هستند که فعالیت اقتصادی‌شان را بتوانند رشد دهند. آن‌ها موقعیت‌هایی را که در بازار، دیگران به آن‌ها توجهی نمی‌کنند، می‌یابند و همچنین ایده بهره‌برداری کردن از این موقعیت‌ها را در ذهن خود شکل می‌دهند. آن‌ها خودشان را به‌خوبی در بازاری که در حال انتقال و تغییر است جا می‌اندازند که از این نظر مبتکر و مخترع شناخته می‌شوند. آن‌ها به‌دقت پیش‌بینی می‌کنند که جهت بازارها در حال تغییر است و سپس آماده می‌شوند که بازارها را به راه بیندازند که این کار را قبلاً کسی انجام نداده بود.

مردم اغلب فکر می‌کنند که کارآفرینان در ابداع موفق هستند چون آن‌ها کالا یا خدمات تازه‌ای را ابداع می‌کنند؛ اما این‌طور نیست و اغلب کارآفرینان کار خود را با افزایش در کیفیت یک محصول آغاز می‌کنند بدون اینکه چیز تازه‌ای ایجاد کرده باشند. آن‌ها اطلاعات کوچکی روی آنچه دیگران انجام می‌داده‌اند ایجاد می‌کنند.

کارآفرینان پس از شروع کار به مشتریان توجه می‌کنند و به آرامی و با اصلاحات دیگر، خود را مطرح می‌سازند. سپس آن‌ها به‌سرعت آنچه انجام می‌دهند را متعادل می‌سازند و این فرآیند را بارها تکرار می‌کنند (ایمانی و همکاران، 1388: 32). اندیشمندان تعاریف متفاوتی در مورد کارآفرین بیان کرده‌اند:

ويليام باي گريو (1994) معتقد است: كارآفرين كسي است كه يك فرصت را کشف می‌کند و براي پيگيري آن فرصت، سازماني را راه‌اندازی می‌کند. فرآيند كارآفريني نيز تمام وظايف، فعالیت‌ها و عملياتي را كه با درك فرصت و ايجاد يك سازمان به‌منظور پيگيري آن فرصت‌ها ارتباط می‌یابد، در بر می‌گیرد (شاه‌حسینی، 1383: 3).

كارآفرين فردي است داراي ايده و فكر جديد كه از طريق ايجاد يك کسب‌وکار و با بسيج منابع كه با مخاطره‌ی مالي، اجتماعي و حيثيتي همراه است محصول يا خدمت جديد به بازار ارائه می‌دهد. در تعريف ياد شده چهار نكته وجود دارد:

  • ­كارآفرين داراي ايده و فكر جديد است.
  • ­كارآفرين در پي ايجاد کسب‌وکار است. (نه‌تنها نوشتن طرح تجاري بلكه جمع‌آوری منابع، تشكيل تيم و راه‌اندازی کسب‌وکار نيز بر عهده اوست)
  • ­كارآفرين ریسک‌پذیر است. مخاطره‌هایی كه كارآفرين تحمل می‌کند لزوماً فقط ريسك مالي نبوده و گسترده‌تر از آن است.
  • كارآفرين محصول يا خدمت جديد به بازار ارائه می‌کند يعني كارآفرين بايد نتیجه‌ی كار خود را در بازار ببيند.

كارآفرين فردي است كه ابزار توليد را براي تركيب و توليد محصولات جديد قابل‌عرضه به بازار، خريداري می‌کند. كارآفرين موجب ايجاد مبادله و گردش پول در اقتصاد می‌شود و نقش مهمي در سیستم‌های اقتصادي دارد. كارآفرينان بين عرضه و تقاضا تعادل برقرار می‌کنند. كارآفرينان اجناس را با قيمت مشخص و معيني براي كسب سود و فروش به قيمت نامعلومي می‌خرند.

آن‌ها عدم قطعيت[1] را تحمل كرده و ریسک‌پذیرند و سود بالقوه‌ی فعاليت براي كارآفرينان ايجاد انگيزه می‌کند. بنابراين، طبق نظر كانتيلون، شرط لازم براي كارآفرين تحمل عدم قطعيت است (لردکیپاندزه، 2002: 25).

همان‌طور كه ذكر شد تعاريف متعددی از کارآفرین وجود دارد. با این حال، در اينجا تعريفي نسبتاً جامع از كارآفرين ارائه می‌شود: كارآفرين، انساني نوآور است كه با ذهنيت مثبت خود، فرصت‌های سودآور و كشف نشده را تشخيص می‌دهد و می‌کوشد تا ترکیب‌های جديدي از منابع نادر ارائه كند و با پذيرش خطرهاي ناشي از ابتكارات خويش، با تلاش‌هایش، خود و جامعه‌اش را بهره‌مند سازد (فاضل بيگي و ياوري، 1388: 204).

سیر تاریخی مفهوم کارآفرینی

واژه کارآفرینی در طول زمان همراه با تحول شیوه‌های تولید و ارزش‌های اجتماعی دچار دگرگونی و افزایش مفاهیم در برگیرنده شده است. از آنجا که بررسی این تحولات و موارد کاربردی این واژه تا حد زیادی در راستای توسعه نظریه کارآفرینی حرکت کرده است و در اینجا به مرور پنج دوره دگرگونی در مفهوم کارآفرینی می‌پردازیم:

– دوره اول: قرن 15 و 16 میلادی: صاحبان پروژه‌های بزرگ

اولین تعاریف کارآفرینی در این دوره ارائه شد. این دوره هم‌زمان با دوره قدرتمندی ملاک و حکومت‌های فئودالی در اروپاست. کارآفرین کسی است که مسئولیت پروژه‌های بزرگ را بر عهده می‌گیرد و البته در این راه مخاطره‌ای را نمی‌پذیرید، زیرا عموماً منابع توسط حکومت محلی تأمین می‌شود و او صرفاً مدیریت می‌کند. نمونه بارز کارآفرین در این دوره معماران مسئول ساخت کلیساها، قلعه‌ها و تأسیسات نظامی هستند.

-­ دوره دوم: در این دوره همزمان با شروع انقلاب صنعتی بعد جدیدی به کارآفرینی اضافه شد؛ کانتیلون کارآفرینی را این گونه تعریف می‌کند: کارآفرین کسی است که منابع را با قیمت مشخص می‌خرد، روی آن فرآیندی انجام می‌دهد و آن را با قیمتی نامشخص و تضمین نشده می‌فروشد، از این‌رو مخاطره پذیر است. کارآفرین در این دوره شامل کسانی نظیر بازرگانان، صنعتگران و دیگر مالکان خصوصی‌اند.

-­ دوره سوم: قرون 18 و 19 میلادی و اوایل قرن بیستم: که کارآفرینان از دیگر بازیگران صحنه اقتصاد متمایز می‌گردند؛ یعنی کسی که مخاطره می‌کند با کسی که سرمایه را تأمین می‌کند، متفاوت است. ادیسون به‌عنوان یکی از کارآفرینان این دوره، پایه‌گذار فناوری‌های جدید شناخته می‌شود، ولی او سرمایه فعالیت‌های مورد نیاز خود را از طریق اخذ وام از سرمایه‌گذاران خصوصی تأمین می‌کرد. همچنین در این دوره میان کارآفرینان و مدیران کسب‌وکار نیز تفاوت گذارده می‌شود. کسی که سود حاصل از سرمایه را دریافت می‌کند با شخصی که سود حاصل از توانمندی‌های مدیریتی را دریافت می‌کند تفاوت دارد.

-­ دوره چهارم: دهه‌های میانی قرن بیستم میلادی (نوآوری): مفهوم نوآوری در این دوره به یک جزء اصلی تعریف کارآفرینی تبدیل می‌شود. کارآفرین فردی نوآور و توسعه‌دهنده فن‌آوری‌های به کار گرفته نشده است. مفهوم نوآوری می‌تواند شامل همه‌چیز، از خلق محصولی جدید تا ایجاد یک نظام توزیع نوین یا حتی ایجاد یک ساختار سازمانی جدید برای انجام کارها باشد. اضافه شدن این مفهوم به خاطر افزایش رقابت در بازار محصولات و تلاش در استفاده از نوآوری برای ایجاد مزیت رقابتی در کسب‌وکارهای موجود و بقای آن‌هاست.

-­ دوره پنجم: دوران معاصر (از 1980 تاکنون: رویکرد چندجانبه): در این دوره همزمان با موج جدید ایجاد کسب‌وکارهای کوچک و رشد اقتصادی و شناخته شدن کارآفرینی به‌عنوان تسریع‌کننده این سازوکار توجه زیادی به این رشته جلب شد. تا این زمان کارآفرینی فقط از دیدگاه محققان اقتصادی مورد بررسی قرار می‌گرفت، ولی در این دوره توجه جامعه شناسان و روانشناسان نیز به این رشته معطوف گردید. عمده توجه این محققان بر شناخت ویژگی‌های کارآفرینان و علل حرکت فرد به‌سوی کارآفرینی است. از تعاریف شناخته‌شده این دوره می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

کارآفرینی روند پویایی در جهت افزایش و ایجاد سرمایه است، این کار توسط کسی انجام می‌شود که مخاطره از دست دادن زمان یا فرصت‌های شغلی دیگر را با هدف ایجاد ارزشی برای یک محصول یا خدمت می‌پذیرد (رابرت رونستانت، 1983). در جدول زیر به سیر تحول کارآفرینی به طور خلاصه اشاره شده است.

مهارت‌های کارآفرینی
مهارت‌های کارآفرینی را می‌توان شامل سه بخش دانست:
1. مهارت‌های شخصی: مهارت‌هایی مانند کنترل و نظم درونی، ریسک‌پذیری، نوآوری، توانایی ادارە تغییر، تغییر محوری، پافشاری، مقاومت و پشتکار و رهبری دوراندیشی، مهارت‌های شخصی کارآفرینی می‌باشند.
2. مهارت‌های مدیریتی: مهارت‌هایی مانند برنامه‌ریزی و تعیین اهداف، تصمیم‌گیری، روابط انسانی، بازاریابی، راه‌اندازی کسب‌وکار، مهارت‌های مالی و حسابداری، مدیریت، کنترل، مذاکره و مدیریت توسعه، مهارت‌های مدیریتی کارآفرینی هستند.
3. مهارت‌های فنی: مهارت‌هایی مانند مهارت‌های نوشتاری، ارتباطات شفاهی یا ارتباطات کلامی، نظارت یا ارزیابی محیط، مدیریت کسب‌وکار، فناوری، مهارت میان فردی، مهارت شنیداری، توانایی سازمان‌دهی، ایجاد شبکه‌های مدیریتی (مدیریت مشارکتی)، مربیگری، بازیگر و ایفاکننده نقش در تیم یا مهارت‌های تیم سازی، ازجمله مهارت‌های فنی کارآفرینی می‌باشند (هسریک و پترز، 2002).
فرآیند کارآفرینی
فرایند کارآفرینی داراي چندین مرحله می‌باشد که در زیر به تشریح آن‌ها می‌پردازیم:
(احمدپور داریانی، 1387)
1.¬ مرحله شکل‌گیری تفکر: در این مرحله تعامل فردي، سازمانی و محیطی همراه یک واقعه سرعت زا سبب می‌گردد تا برخی ویژگی‌های شخصیتی همچون نیاز به استقلال، نیاز به توفیق و مخاطره پذیري در فرد قوت گیرد. سپس فرد با توجه به تحصیلات، تجربه کاري و افرادي که با آن‌ها در ارتباط می‌باشد و برداشت خود از محیط، دست به شناسایی خلاءهاي بازار و ارزیابی آن‌ها می¬زند و در نهایت فرد با توجه به بینش و ارزیابی فرصت و انطباق آن با سطح مخاطره¬پذیري خود، اقدام به کارآفرینی می‌کند.
2.¬ مرحله تدوین برنامه فعالیت کاري: تدوین برنامه فعالیت کاری شامل دو مرحله است:
الف- تدوین برنامه فعالیت کاري در کارآفرینی مستقل: در این مرحله کارآفرین به سه فعالیت مهم دست می¬زند. ابتدا ساختار فعالیت را از این نظر که به‌طور شخصی یا شراکتی فعالیت خود را آغاز نماید و در مرحله شراکت تا چه اندازه داراي اختیار باشد را تعیین می‌کند. سپس به‌طور واقع¬بینانه به شناسایی منابع موجود خود می‌پردازد. در نهایت کارآفرین پس از کسب اطمینان از حمایت‌های مالی لازم براي فعالیت‌ها و با توجه به توانایی‌های مالی و حمایت‌های موجود اهداف کلی را تعیین و استراتژی‌های عملیاتی خود را روشن می‌سازد.
ب- تدوین برنامه‌های فعالیت کاري در کارآفرینی سازمانی: در این مرحله اولین اقدام مهندسی مجدد تفکر سازمانی است، قبل از هر اقدامی کارآفرین باید جوسازمانی خود را از نظر پذیرش اقدامات بدیع ارزیابی نماید. پس از ارزیابی جو سازمانی براي پذیرش کارآفرینی در سطح سازمان، مدیر کارآفرین باید در جهت تغییر نگرش‌ها، تشویق به نوآوري، تغییر فرهنگ‌سازمانی و در نهایت انتخاب افراد مستعد براي تشکیل تیم¬هاي کارآفرینی اقدام نماید. سپس مدیر از نظر مالی، فنی و سخت‌افزاری و حمایت‌های خارجی براي اجراي تفکر دست به ارزیابی می¬زند.
3.¬ مرحله اجراي تفکر: در این مرحله کارآفرین باید با انجام دو فعالیت موازي یعنی تأمین منابع و غلبه بر موانع به اجراي تفکر دست بزند.
گرایش کارآفرینی
گرایش به کارآفرینی به مجموعه اقدامات و سیاست‌هایی اشاره دارد که اساس بروز تصمیمات و فعالیت‌های کارآفرینانه را در شرکت‌ها موجب می‌شوند. به همین سبب بسیاری از محققان آن را نوعی جهت‌گیری راهبردی برای تحقق مزیت رقابتی در شرکت‌ها می‌دانند که طی آن شرکت‌ها با طراحی، تدوین و اجرای اهداف و راهبردهای خود بر اساس اصول کارآفرینانه، به این مهم دست می‌یابند. همچنین گرایش به کارآفرینی، نوعی فلسفه مدیریتی و مجموع رفتارهای شرکت است که همراه با ماهیت کارآفرینانه است.
گرایش به کارآفرینی شامل 5 عنصر کلیدی است:
1. ¬ نوآوری (توسعه خلاقیت و دانش به‌منزله تولید محصولات و خدمات جدید، رهبری فناوری و به‌کارگیری فرآیندهای مبتنی بر تحقیق و توسعه)
2. ریسک‌پذیری (انجام اقدامات جسورانه مبتنی بر کمبود منابع در محیط‌های جدید و حتی ناشناخته)
3. ¬ فعال بودن (فرصت‌طلبی، شناسایی و پیش‌بینی تقاضای بازار در آینده و تولید محصولات و خدمات متناسب با آن)
4. رقابت‌پذیری (شدت تلاش شرکت به نسبت رقبا و پاسخ تهاجمی به تهدیدهای رقابتی)
5. استقلال (فعالیت مستقل رهبران و تیم¬های کارآفرین در سرمایه‌گذاری‌ها و به‌کارگیری راهبردها (رواچ و همکاران، 2009).
نقش‌های كارآفريني
ژان باتيست سي (1803) اولين كسي بود كه بر نقش حياتي كارآفرينان در بسيج منابع اقتصادي بر اساس اصول بهره‌وری تأكيد كرد. امروز صاحب‌نظران بر نقش كارآفريني در توسعه اقتصادي و اجتماعي اتفاق‌نظر دارند.
مهم‌ترین اين نقش‌ها عبارتند از:
1. ¬ كارآفريني موجب گردآوري پس‌اندازی‌های عمومي بی‌هدف و سرگردان می‌شود و تشكيل سرمايه را بهبود می‌بخشد.
2. كارآفريني منجر به ايجاد اشتغال در مقياس وسيع می‌شود. بنابراين، كارآفريني مشكلات بيكاري را كه ریشه‌ی بسياري از مشكلات اقتصادي اجتماعي است، كاهش می‌دهد.
3. كارآفريني به توسعه‌ی متوازن منطقه‌ای منجر می‌شود.
4. كارآفريني باعث كاهش تمركز اقتصادي در جامعه می‌شود.
5. كارآفريني منجر به توزيع مجدد ثروت، درآمد و حتي قدرت سياسي به‌صورت عادلانه در جامعه می‌شود.
6. كارآفريني، منابع، سرمایه‌ها و مهارت‌ها را كه ممكن است بی‌استفاده و سرگردان باقی‌مانده باشند، به‌طور مؤثر به تحريك وا می‌دارد.
7. كارآفريني كيفيت زندگي را بهبود می‌بخشد. كارآفرينان، پيوسته در حال ابداع و توسعه كالا و خدمات جدید هستند. این‌گونه تلاش‌های بديع، موجب توليد تكنولوژي و ماشین‌آلات بهتر و سیستم‌های توليدي مؤثرتر می‌شود و از اين طريق، محصولات و خدمات ارتقاء می‌یابد و كيفيت زندگي را بهبود می‌بخشد و زندگي را راحت‌تر و ساده‌تر می‌کند.
8. كارآفريني، تجارت خارجي را كه جزء مهمي از توسعه‌ی اقتصادي كشورهاست، ارتقاء می‌دهد.

9. كارآفريني موجب افزايش سود اجتماعي از طريق دولت می‌شود.
با درآمدهایی كهدولت از طريق ماليات، حقوق گمركي و واگذاري پروانه‌ی كارآفرينان به دست می‌آورد، می‌تواند در پروژه‌های مختلفي همچون احداث جاده‌ها و پل‌ها، سرویس‌ها و تسهيلات آموزشي و پزشكي، حفظ صلح و آرامش و ديگر زمینه‌های اجتماعي و فرهنگي سرمایه‌گذاری كند (احمدپور داریانی و مقیمی، 1383: 50- 49).

انواع کارآفرینی
محققان مختلف انواع و اقسام گوناگونی از کارآفرینی را ذکر می‌نمایند که عبارت اند از:
-¬ کارآفرینی اداری: در این نوع کارآفرینی، توسعه‌ی تولیدات، فرآیندها و شیوه‌های جدید توسعه موارد موجود، اولویت بالایی دارد و به‌عنوان سرمایه‌گذاری جدید کارکنان فنی، علمی و مدیران و مجریان محسوب می‌شود. مدیریت باید منابع و امکانات را حفظ کند و کارگران ماهر باید برای عقاید جدید تلاش کنند.
-¬کارآفرینی شرکتی: کارآفرینی شرکتی به مفهوم تعهد شرکت به ایجاد و معرفی محصولات جدید و نظام‌های سازمانی نوین است. کارآفرینی شرکتی یک مفهوم چندبعدی است که فعالیت‌های شرکت را متوجه نوآوری محصول، نوآوری در فناوری و مخاطره¬پذیری پیشگام می‌سازد. کارآفرینان شرکتی افرادی هستند که محدودیت‌ها را می‌آزمایند و امکانات جدیدی را برای شرکت‌ها از طریق هدایت فرآیند نوآوری ایجاد می‌کنند. آن‌ها از قدرت مهارت‌های خود در زمینه‌های بسیاری همچون توسعه‌ی محصول با طراحی مهندسی و غیره استفاده می‌کنند. در واقع کارآفرینی شرکتی به مفهوم تعهد شرکت به ایجاد و معرفی محصولات جدید و نظام‌های سازمانی نوین است.
-¬ کارآفرینی فرصت گرایانه: این رویکرد بر ارزیابی و گسترش توسعه‌ی نوآوری‌های مبتنی بر فناوری داخلی و خارجی تأکید می‌کند و وجود یک محصول برتر نشانه‌ی رویکرد فرصت¬گرایانه در قبال کارآفرینی درون‌سازمانی است.
-¬ کارآفرینی اکتسابی: در این مورد، کارآفرینی از طریق اکتساب توانایی‌های فنی شرکت‌ها و از طریق همکاری، مشاوره یا انعقاد قرارداد با آن‌ها صورت می‌گیرد و به دستاوردهای تکنولوژیکی دست می¬یابد.
-¬ کارآفرینی پرورشگاهی: این امر نیازمند ایجاد واحدهای نیمه مستقل در شرکت‌های موجود برای اندیشیدن، آغاز کردن و تقویت شرکت‌های جدید است. با توجه به مخاطره‌ی بالای نوآوری در فعالیت‌های شرکت‌های تجاری، واحدهای نیمه مستقل به کارآفرینی درون‌سازمانی کمک می‌کنند.
-¬ کارآفرینی ابتکاری: در این رویکرد، نوآوری محدود به تقلید با ایجاد تغییرات ساده بسته‌بندی با طراحی است.

-¬ کارآفرینی فردی: فرآیندی است که کارآفرین طی می‌کند تا فعالیت کارآفرینانه‌ای را مستقل به ثمر برساند. به‌عبارت‌دیگر، کارآفرین مستقل با توجه به ویژگی‌های نوآوری و خلاقیت، منابع لازم را برای شروع یک کسب‌وکار جدید فراهم می‌کند. به عبارت دیگر کارآفرین فردی است دارای ایده و فکر جدید که از طریق ایجاد یک کسب‌وکار خانگی، کسب‌وکار اینترنتی، کسب‌وکار خانوادگی، کسب‌وکار کوچک و متوسط با بسیج منابع که توأم با مخاطره‌ی مالی، اجتماعی و حیثیتی می‌باشد که خدمت جدیدی به بازار ارائه می‌نماید.
-¬ کارآفرینی اجتماعی: فرآیندی است که با به‌کارگیری مکانیزم تخریب خلاق و چرخه نوآوری شومپیتری، از طریق ایجاد یک کسب‌وکار اجتماعی (بخش¬های داوطلبانه و غیرانتفاعی) با بسیج منابع گوناگون و مخاطرات مالی منجر به خلق ارزش‌های اجتماعی و اقتصادی و خدمات جدید اجتماعی می‌گردد (احمدپور داریانی و ملکی، 1390: 355-353).
-¬ کارآفرینی سازمانی یا سازمان‌های کارآفرینانه: یک سازمان می‌تواند محیطی را فراهم آورد که در آن تمام اعضا بتوانند در انجام امور کارآفرینی شرکت کنند. افراد بسیاری که سازمان را رها کرده و خودشان سازمان جدیدی تأسیس می‌کنند نمایانگر آن هستند که اکثر سازمان‌ها قادر نیستند محیطی را برای کارآفرینی خلق کنند. البته برخی افراد، سازمان خود را فقط برای تأسیس یک سازمان جدید ترک می‌کنند و شرایط محیط داخلی سازمان اهمیت چندانی برایشان ندارد اما بسیاری از افراد در صورت وجود حمایت مناسب در سازمان می‌مانند. سازمانی که چنین محیط داخلی را خلق می‌کند، سازمان کارآفرین تلقی می‌شود. البته حضور کارآفرینان در سازمان‌ها، منعکس‌کننده کارآفرین بودن یک سازمان نیست. کارآفرینان و سازمان‌های کارآفرین همواره در حاشیه رقابتی خود عمل می‌کنند و بیشتر بر منابع خود تمرکز می‌نمایند و به آنچه نمی‌دانند، بیشتر از آنچه که می‌دانند توجه دارند. آن‌ها خودشان را نه با استانداردهای گذشته بلکه با دیدگاه‌های آینده می‌سنجند و اجازه نمی‌دهند گذشته، آینده را محدود کند. واقعیت آن است که وقتی کاری در گذشته انجام شده، بدان معنا نیست که باید همچنان استمرار یابد.
بنابراین یک سازمان کارآفرین آماده و قادر است تا خود را با محیط متغیر خارج از سازمان تطبیق دهد. سازمان‌های کارآفرین می‌دانند که مسیرهای گذشته به ورشکستگی آن‌ها منجر می‌شوند. بنابراین تغییر، یک فرصت است نه یک تهدید.

ایجاد یک سازمان کارآفرین فرآیند ساده‌ای نیست. باید به‌کل سازمان، چگونگی فعالیت گروه‌ها در آن و نهایتاً کارآفرینان سازمان‌های بزرگ توجه کرد. کارآفرینی سازمانی نیازمند تمرکز بر اهداف و رویه‌های کیفی و کمی است زیرا در اغلب موارد کارمندان واقعاً زیر دست نیستند. در بسیاری موارد کارمندان کلید سازگاری و تغییری موفق هستند زیرا اطلاعات لازم را برای تغییری کارآمد در اختیار دارند. ایجاد یک سازمان کارآفرین نیازمند توجه بیشتر به آینده است تا گذشته، این امر نیازمند بررسی فرصت‌های شغلی است نه خطراتی که یک سازمان با آن مواجه است (مقیمی، 1383: 87).
ویژگی‌های کارآفرینان
یکی از مباحث مهم در بحث کارآفرینی، شناسایی ویژگی‌های کارآفرینان است.
شناخت ویژگی‌های کارآفرینان به‌عنوان افراد موفق جامعه باعث می‌شود که ما نیز این ویژگی‌ها را در خود پرورش دهیم:

الف) ویژگی‌های شخصیتی
در همه تئوری‌های شخصیت، رفتار افراد تحت تأثیر شخصیت آن‌هاست (فاندر، 1994). با توجه به این دیدگاه، شخصیت یکی از مؤلفه‌های تأثیرگذار بر پیشبرد کارآفرینی است و می‌توان کارآفرینی را از زاویه تفاوت‌ها و ویژگی‌های شخصیتی افراد بررسی و تحلیل کرد. در ادامه به بررسی ویژگی‌های شخصیتی کارآفرینان می‌پردازیم:

-¬ توفیق طلبی
توفیق طلبی عبارت است از گرایش به انجام كار در استانداردهای عالی برای موفقیت در موقعیت‌های رقابتی.
افراد با انگیزه توفیق طلبی بالا، گرایش بیشتری به حل چالش‌های پیش روی خود داشته، افرادی مبتكر و در جستجوی راهكارهای بهتر برای بهبود عملكرد خود هستند و نیز تعیین هدف‌ها، تاش برای تحقق آن‌ها و نمایش عملكرد بالا در وظایف چالشی، از ویژگی‌های آنان می‌باشد (گرول و آستن، 2006).

-¬ تمایل به ریسک و مخاطره
کارآفرینان، اشخاصی میانه‌رو هستند که حساب‌شده ریسک می‌کنند. آنان در پی فعالیت‌های با مخاطره زیاد نیستند، بلکه تمایل دارند مقدار متوسطی از مخاطره را که برای شروع یک کسب‌وکار، معمولی تلقی می‌شود، بپذیرند؛ و در این حد حاضر می‌شوند تا پول، امنیت، شهرت و موقعیت خود را به مخاطره بیندازند. آنان هرگز ریسک‌های غیرمنطقی و خطرناک نمی‌کنند. بلکه در برخورد با مخاطره، بسیار حساب‌شده و با دقت عمل می‌کنند و تمام تلاش خود را به کار می‌بندند تا احتمالات را به نفع خود تغییر دهند. مخاطره‌هایی که کارآفرینان در تأسیس و راه‌اندازی کسب‌وکارهای خود می‌پذیرند، متفاوت است. برای مثال، آنان با سرمایه‌گذاری پول خود، مخاطره‌ی مالی را می‌پذیرند و با ترک شغل دارای تمایلاتی به مخاطره پذیری معتدل هستند. خود، مخاطره‌ی شغلی را پذیرا می‌شوند. در مجموع، از آنجا که کارآفرینان افرادی‌اند که نیاز زیادی به موفقیت دارند، دارای تمایلاتی به مخاطره پذیری معتدل هستند (احمدپور داریانی و مقیمی، 1393: 109).

-¬ گرایش به خلاقیت و نوآوری
خلاقیت عبارت است از توانایی تلفیق ایده‌ها به شیوه‌ای منحصربه‌فرد که منجر به برقراری ارتباط غیرمعمول بین ایده‌های مختلف می‌شود در حالی که نوآوری فرایند به کار گرفتن یک ایده‌ی خلاق و تبدیل آن به یک محصول، خدمت یا شیوه‌ی مفید است. به‌عبارت‌دیگر، خلاقیت بر توانایی تأکید دارد، نه فعالیت. فرد ممکن است ایده‌ای جدید و چگونگی استفاده از آن را مطرح کند، اما لزوماً اقدام ضروری برای تبدیل آن صورت ندهد. خلاقیت، پیش‌نیاز نوآوری است و ایده‌ها به خودی خود ارزش چندانی دارند، مگر این که تبدیل به محصول یا خدمت یا فرآیندی جدید شوند (هولت، 2002: 32).

-¬ نیاز به موفقیت
نیاز به موفقیت را تمایل به انجام کار در حد استانداردهای عالی به قصد موفقیت در موقعیت‌های رقابتی تعریف کرده‌اند. افراد برخوردار از نیاز به موفقیت تمایل دارند در چالش باشند و در راه رسیدن به اهداف قابل دسترسی و هم‌چنین نسبت به عملکرد خود، به بازخورد مکرر و منظم زمانی نیاز دارند. این افراد ترجیح می‌دهند تا شخصاً مسئولیت حل مشکلات، تعیین اهداف و دست‌یابی به آن‌ها را از طریق تلاش شخصی به عهده گیرند. افرادی که نیاز زیادی به کسب موفقیت دارند، اهداف چالش برانگیزی را برای خود تعیین می‌کنند و برای رسیدن به آن‌ها به تلاش می‌پردازند. چنین افرادی برای بازخورد نتیجه رفتارشان ارزش قائل‌اند و از آن در ارزیابی عملکردشان استفاده می‌کنند.
اساساً نیاز به موفقیت و پیشرفت، به کنش و واکنش شخصیت و محیط فرد بستگی دارد. معمولاً کارآفرینانی که ترسشان از شکست بیشتر از نیازشان به پیشرفت باشد، از پذیرش مسئولیت اجتناب می‌کنند و از قرار گرفتن در وضعیت‌های رقابتی و سنجشی می‌پرهیزند. آن‌ها اگر مجبور باشند وظایفی را برمی¬گزینند و کارهایی را انتخاب می‌کنند که یا بسیار مشکل باشد (چون شکست در این‌گونه کارها طبیعی می‌رسد، از این‌رو نگرانی از شکست کمتر می‌شود) یا بسیار ساده (چون ترس از شکست ندارد) باشد (احمدپور داریانی و ملکی، 1390: 359).

-¬ نیاز به استقلال
نیاز به استقلال مفهومی است که آن را عباراتی نظیر «کاری را برای خود انجام دادن» و «آزادی عمل داشتن» و «آقای خود بودن» تعریف کرده‌اند. در واقع، نیاز به استقلال، عاملی است که سبب می‌شود تا کارآفرینان به اهداف و رویه‌های خود دست یابند. بیشتر کارآفرینان، ساعات زیادی را در روز کار می‌کنند، اما رضایت آنان از آنجا حاصل می‌شود که با وجود محدودیت‌های اقتصادی و محیطی، خود تصمیم می‌گیرند، کارها را به شیوه‌ی خود انجام می‌دهند، طبق برنامه‌ی خود عمل می‌کنند و سودی را که خود ایجاد کرده‌اند، برداشت می‌کنند (احمدپور و مقیمی، 1393: 123).

-¬ مرکز کنترل درونی
برخی از افراد باور دارند که بر زندگی خود کنترل دارند و بعضی دیگر بر این باورند که نیروهای بیرونی آنان را کنترل می‌کنند و این نیروها خارج از کنترل فرد هستند. افرادی که دارای مرکز کنترل درونی‌اند، زندگی خود را کنترل می‌کنند و صفات مشخصه‌ی درونی آنان تعیین می‌کند که چه اتفاقی خواهد افتاد. چنین افرادی معتقدند که هر چه بخواهند با استعانت به ذات مقدس برایشان دست‌یافتنی است. تحقیقات نشان می‌دهد که این افراد از اعتمادبه‌نفس بالایی برخوردارند و به دنبال موقعیتی‌اند که بتوانند از حکمت و جدیت خود برای هدایت حوادث آینده استفاده کنند. این گونه افراد، مشاغل سطح بالایی را اشغال می‌کنند، به مسیر ترقی خود طی پاداش‌های درونی، همچون احساس موفقیت، اهمیت بیشتری می‌دهند. کارآفرینان دارای بعد درونی به خود ایمان دارند و موفقیت یا شکست را به سرنوشت، اقبال یا نیروهای مشابه نسبت نمی‌دهند. به اعتقاد آنان، شکست و پیشرفت‌ها تحت کنترل و نفوذ خودشان است و خود را در نتایج عملکردشان مؤثر می‌دانند (مقیمی، 1380: 241).

تعداد صفحات

246

شابک

978-622-378-587-0