604,800 تومان
تعداد صفحات | 432 |
---|---|
شابک | 978-622-5572-20-1 |
فهرست
عنوان صفحه
کلام نخست 13
اهمیت تربیت کودکان 21
نقش مادر در تربیت فرزندان 39
خودتان را قبل از فرزندانتان اصلاح کنید 53
چرا کودکان در هر سنی دروغ میگویند 63
عواطف و احساسات کودکانتان را پرورش دهید 89
اهمیت داستانخوانی برای کودکان 101
اهمیت مهارت خواندن برای دانشآموزان 123
کمتر حرف بزنید و بیشتر گوش دهید 133
تربیت اخلاقی فرزندانتان را جدی بگیرید 147
تنبیه ممنوع؛ کودک خود را تشویق کنید 159
فرزندانتان را با دیگران مقایسه نکنید 189
مهارت کلامی فرزندانتان را تقویت کنید 201
به فرزندان خود بیاموزید؛ با گذشتهی خودشان رقابت کنند نه با دیگران 223
به فرزندان خود بیاموزید؛ بخشنده و سخاوتمند باشند 239
به فرزندان خود بیاموزید؛ مسئولیتپذیر و متعهد باشند 257
به فرزندان خود بیاموزید؛ هرگز تسلیم نشوند 275
به فرزندان خود بیاموزید؛ هدفشان یادگیری باشد، نه فقط به انجام رساندن کار 289
هر آنچه که در مورد مدرسه، انجام تکالیف و پیشرفت درسی دانشآموزان باید بدانید 297
اگر فرزندانتان با تشویق زندگی کنند، احساس اطمینان و قوت قلب را یاد میگیرند 337
یادتان باشد که زندگی همیشه اینطور نخواهد ماند 351
اعجاز محبت را فراموش نکنید 369
هر کجا که باشید، خدا با شماست 383
کلام آخر 407
منـابع و مآخـذ 427
وقتی فردی صفات و خصایص اخلاقی و معنوی که ویژهی انسان است را یاد میگیرد و تحت تأثیر فضایل اخلاقی به انجام اموری دست میزند، میگوییم آن فرد تربیت یافته است. پس تربیت معنی وسیع کلمه عبارت است از هر عمل یا فعالیتی که واجد اثر سازنده بر روی جسم و روح و شخصیت و شایستگی مادی و معنوی فرد داشته باشد.
موریس دبس میگوید:
«خوشا به حال کودکی که در هر مرحلهی زندگی، مربی او کسی باشد که بتواند رفته رفته او را به آنچنان ترقی و تعالی و قدرتی نایل گرداند که لازمهی تحقق سرنوشت انسانی اوست.»
تربیت موجب سازندگی و برازندگی انسانهاست، بهوسیله تربیت، انسان به کرامت، عزت، احترام، شجاعت، سلامت نفس و سلامت شخصیت دست مییابد.
تربیت موجب کسب استقلال و آزادی بشر میشود. آزادی و استقلال؛ یعنی انتخاب مسئولیت؛ زیرا کسی که آزاد نباشد مسئول هم نخواهد بود. پس تربیت فرزندان مسئولیتی است بسیار خطیر و شناخت ویژگیها و قوانین حاکم بر نفسانیات کودکان و نوجوانان، تشخیص و تبیین نیازهای متنوع آنها در مراحل رشد و اتخاذ، مؤثرترین شیوههای تأمین این نیازها و مقابله با خلأها از اساسیترین ارکان تعلیم و تربیت بوده و از وظایف اصلی هر پدر و مادری است.
همچنین وظیفهی اصلی مدرسه است، چنانکه انیشتن میگوید:
«اعتقاد من بر این است که افراد انسانی را نباید همچون ابزارهای بیجان در نظر گرفت، مدرسه باید، در اصل، این هدف را دنبال کند که جوانان را نه به صورت متخصص، بلکه بهعنوان شخصیتهایی متعادل و موزون تربیت و به جامعه تحویل دهد.»
امروزه برای استفاده صحيح از وسيلهای که خريداری میکنيم، نيازمند مطالعهی دفترچه راهنمای آن هستيم تا چه رسد به کارهايی از قبيل: رانندگی با وسايل نقليه يا استفاده از رايانه که کمی پيچيدهتر هستند که نه تنها بايد آموزش ديد و مهارتهای لازم را به دست آورد، بلکه گواهینامهی آن را نيز بايد دريافت کنيم.
شايد در دنيای سنتی گذشته نياز به آموزش در اين حد و اندازه نسبت به امروز چندان احساس نمیشد؛ ولی واقعيت دنيای مدرن اين است که به دليل تعدد و گوناگونی پديدهها، آموزش و تعليم، آن هم به روشهای نوين و علمی به شدت احساس میشود و ما بدون گذراندن دورههای يادگيری لازم يا عملاً قادر به ادامهی زندگی نخواهيم بود يا شديداً دچار مشکل خواهيم شد. در دهههای اخير، جامعهی انسانی دستخوش تغييرات بسياری شده و تربيت کودکان برای والدين بسيار دشوارتر از نسلهای گذشته شده است.
شايد يکی از دلايل آن، اين باشد که خانوادههای گسترده که در آن چندين نسل در کنار يکديگر زندگی میکردند، جای خود را به خانوادههای کوچک دادهاند. از اين رو، تعداد افرادی که از کودکان مراقبت میکنند، کاهش يافته است. همينطور حضور چشمگير مادران در امور جامعه و از همه مهمتر وجود انواع و اقسام وسايل ارتباط جمعی از تلویزیون گرفته تا اينترنت و … را نيز میتوان از دلايل آن به شمار آورد.
اگر مهمترين دستاورد يک ازدواج را فرزندان حاصل از آن در نظر بگيريم، با توجه به نياز آموزش در زمينههای مختلف، تربيت کودک نيز از اين قاعدهی کلی مستثنی نخواهد بود.
طبق بررسیهای علمی به اثبات رسيده است که بيش از ۶۰ درصد شخصيت روانی انسان در شش سال اول تولد شکل میگيرد و اين نشان دهندهی اهميت اين بخش از زندگی انسان است. هرچند تربيت فرزند امری است مستمر؛ اما اين شش سال از مهمترين و بنيادیترين دورههای حيات هر فرد به حساب میآيد.
مهمتر اينکه، پدر و مادر بايد به خوبی بخشهای زندگی فرزندشان را شناخته و بدانند چگونه با کودک خود رفتار کنند تا نه تنها آسيبی به او نرسانند، بلکه شخصيت سالمی به لحاظ روان در کودک خود به وجود آورند و در رسيدن به بلوغ روانی و عاطفی، او را ياری رسانند.
متأسفانه بعضی از والدین وقتی صاحب فرزندی میشوند، بدون اينکه کوچکترين اطلاعی از کليدهای تربيتی داشته باشند، به روش آزمون و خطا تربيت کودک را شروع میکنند و در اصل کليدهای رفتاری آن را آنقدر دستکاری میکنند تا بر آن تسلط يابند. غافل از اينکه تسلط، آن هم به هر شيوهای، تمام ساختار روانی کودک را در هم شکسته و از او هر چيز خواهد ساخت جز انسانی با روان سالم.
آنچه که به زندگی کودک شکل میدهد، دستورها و توصیههای شما نیست، بلکه اعمال و شیوههای زندگی شماست. جزئیترین، ریزترین، پنهانترین و غیر رسمیترین رفتارهای شما، وسیعترین، عمیقترین و آشکارترین تأثیرات را به دنبال دارند.
کودکان آنچه را که شما میخواهید نمیشوند، بلکه آنچه که شما انجام میدهید، میشوند. کودکان در میان خاموشی و سکوت، بیشتر از سخنرانی و نصیحت تأثیر میپذیرند. در واقع رفتارهای خاموش شما بیشتر از رفتارهای کلامی شما اثر میگذارند. این تأثیر هم در جهت مثبت و هم در جهت منفی مصداق دارد؛ یعنی از راه پنهان و غیر مستقیم پیامهای شما، خواهناخواه نفوذ پیدا میکند.
به قول مولانا:
می رود از سینهها در سینهها
از ره پنهان صلاح و کینهها
دکتر مرجان حسنی راد میگوید: برای حسن تربیت و شکوفایی استعدادهای فرزندانتان باید در مراحل و دورههای مختلف رشد و در شرایط و موقعیتهای گوناگون، به سه اصل با اهمیت و به هم پیوسته توجه داشته باشید:
1. شناخت ویژگیهای زیستی، شناختی، روانی و اجتماعی فرزندان در دورههای مختلف رشد و تحول.
2. تبیین نیازهای رشد جسمانی، ذهنی، عاطفی و اجتماعی آنها در مراحل رشد.
3. اتخاذ مؤثرترین روشها به تناسب رشد و تحول کودک و نوجوان برای حسن تأمین نیازها، شکوفایی استعدادها و باروری خلاقیتها؛ بنابراین شایسته است والدین به شناخت خصوصیات و قوانین حاکم بر نفسانیات فرزندشان، تمایلات و گرایشها، رغبتها و استعدادهای او در دورههای مختلف رشد علاقهمند باشند و همواره تلاش کنند که با بهرهگیری از بهترین و مؤثرترین روشها به وظیفهی تربیتی خود جامهی عمل بپوشانند.
والدین باید بدانند که همهی انسانها با وجود قابلیتهای کم و بیش مشابه، از لحاظ ویژگیهای جسمانی، تواناییهای ذهنی، شرایط عاطفی و مهارتهای اجتماعی با هم متفاوتاند و هر کودکی که پا به عرصهی وجود میگذارد، از جهت جسمی، ذهنی و ظرفیت روانی، با همهی کودکان و همسالان خود تفاوت دارد.
لازم است والدین واقف باشند که فرزندانشان نه تنها از لحاظ استعدادها و ویژگیهای فردی با دیگران فرق دارند، بلکه از نظر قابلیتها، توانمندیها و خصیصههای درونی نیز دارای ویژگیهای متنوعاند.
به سخن دیگر، در مباحث روانشناختی، تفاوتهای درون فردی و بین فردی دو موضوع مهم به شمار میآیند. وقتی که تواناییهای فرزندانتان را با دیگر همسالان او از نظر قد، استعداد، نمرات و … مقایسه میکنید، نگرش ما در مقولهای، تفاوتهای بین فردی مطرح است؛ اما زمانی که تفاوتهای موجود میان تواناییها و استعدادهای درونی فرزندانتان را مورد توجه قرار میدهید، به بحث تفاوتهای درون فردی عنایت داریم. از این رو، بیش از آنکه فرزندانتان را با دیگر همسالان مقایسه کنید، باید همواره تواناییها، استعدادها، گرایشها و رعیتهای گوناگون او را مد نظر قرار دهید.
شایسته است پدر و مادرها، با بهرهمندی از بینش و بصیرت تربیتی و پرهیز از توجه به ضعفها، نارساییها و تواناییهای اندک فرزندشان، در زمینههای تحصیلی، اخلاقی و رفتاری، همیشه به نقاط مثبت، توانمندیها، قابلیتهای او توجهی اساسی داشته باشند و با بهرهگیری منابع قوت، به طور غیرمستقیم ضعفهای او را برطرف کنند؛ چرا که همهی انسانها پیوسته نیازمند تشویق، تأیید و تکریماند و از تنبیه، تکذیب و تحقیر شخصیت گریزانند.
والدین باید بدانند که کشمکشهای خانوادگی، شتاب زدگیها، اضطراب و افسردگیها، ناامنی و بیاعتمادیها، تنبیهها، تهدیدها و تحقیرها همه و همه از آفات رشد ذهن است.
کودکان، با قدرت و توان یادگیری و فرا گرفتند زاده میشوند و این استوارترین پایگاه و پایهای است که هر جامعه بر آن قرار دارد و بر این پایه ساخته میشود. باید ترتیبی فراهم سازیم که کودکان از توجه و مراقبتهای لازم، از مواظبتهای بهداشتی، از امکانات یادگیری و آموزش در سطح مطلوب برخوردار باشند تا بتوانند با دنیایی که سریعاً در حال دگرگونی است روبهرو شده و با مشکلات آن دست و پنجه نرم کرده و از پس آن برآیند.
تصور اینکه زمانی را که زخمی در بدن ما ایجاد میشود، اگر برای درمان این زخم بدون آگاهی از پیچیدگیها و ظرافتهای درمان زخم وارد عمل شویم، هر گونه اقدامی از جانب ما ممکن است منجر به بدتر شدن زخم و ایجاد عفونتهای عمیقتر گردد؛ اما اگر با رعایت بهداشت این زخم را به حال خود رها کنیم، طبیعت بدن و مکانیزم دفاع خون، عفونت حاصل شده را از بین برده، به تدریج بهبودی حاصل میگردد.
در مورد مشکلات و ناهنجاریهای رفتاری نیز این حکم صادق است که اگر کودکان بنابر اقتضای سنی و شرایط خاص تربیتی، دچار مشکلات رفتاری میگردند، چه بسا خود به خود در پی گذر زمان به حالت تعادل باز گردند؛ اما اگر در همان لحظه شروع مشکل، با شتابزدگی و وسواس و حساسیتهای خود آن را عمده کنیم، نه تنها به فرآیند حل مشکل کمکی نکردهایم، بلکه به تعمیق و گسترش آن دامن زدهایم.
اگر پروندهی بالینی کودکان دارای اختلالهای عاطفی و رفتاری، از نظر زمان شروع، اختلال، چگونگی تشدید و تعمیق آن را مورد مطالعه قرار دهیم درخواهیم یافت، وخامت مشکل از آنجایی شدت یافته است که دخالتهای نابهجا، روشهای نارسا و اقدامات حساسیتزا و مسئلهساز والدین شروع شده است. شاید اگر کودک در همان وضعیت بحران با روش خاموشی و بدون تحکم و دستور و سرزنش به حال خود رها شود شانس بهبودی میسرتر باشد. همچنین استفادهی به موقع از پاداش و تشویق، تأثیرات مثبت زیادی برای فرزندانتان خواهد داشت. همین مطالب را میتوان از سطح خانواده به سطح مدرسه هم تعمیم داد. بدین معنا که خیلی از مشکلاتی که دانشآموزان در مدرسه دارند و به خاطر مسائل درسی و اخلاقی مورد مؤاخذه قرار میگیرند. لذا معلمان و مربیان اگر با روشهای غیر کلامی، غیر مستقیم و بدون ایجاد حساسیت برخورد نمایند، زمینههای مساعدتری برای حل مشکل فراهم مینمایند و بالعکس اگر به طور مستقیم و با صراحت کلامی اقدام آشکار خود، در پی سرزنش دانشآموز برآیند، خود در تشدید و تثبیت مسئله کمک نکردهاند.
تعداد صفحات | 432 |
---|---|
شابک | 978-622-5572-20-1 |
.فقط مشتریانی که این محصول را خریداری کرده اند و وارد سیستم شده اند میتوانند برای این محصول دیدگاه(نظر) ارسال کنند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.