176,400 تومان
تعداد صفحات | 126 |
---|---|
شابک | 978-622-378-669-3 |
فهرس
فصل 1 9
مدیریت شهری 9
مفاهیم مختلف مدیریت شهری 10
اهداف مدیریت شهری 13
جايگاه مديريت شهري در نظام برنامهريزي 14
مدیریت شهری در جهان معاصر 20
خلاصهای از مدیریت شهری در اروپا 21
اصول مدیریت شهری در اروپا 22
فصل 2 25
تاریخچه مدیریت شهری 25
تاریخچه مدیریت شهری در آسیا 25
اصول مدیریت شهری در اروپا 26
تاریخچه مدیریت شهری درایران 29
مدیریت شهری درایران در دوران باستان 29
مدیریت شهری در دوران اسلامی 31
مدیریت شهری پس از مشروطیت 35
مديريت شهري از مشروطيت تا انقلاب اسلامي (دوران پهلوي اول و دوم) 36
مديريت شهري در دوران پهلوي اول 38
مديريت شهري در دوران پهلوي دوم 39
مديريت شهري در زمان حاضر (پس از پيروزي انقلاب اسلامي) 41
فصل 3 45
مدیریت شهری درایران 45
اهداف وزارت کشور 47
ارتباط وزارت کشور با شهرداریها 47
وظایف شورای عالی معماری وشهرسازی 51
شرح وظایف فرمانداران 53
تعاریف شهرداری 55
فصل 4 59
ضرورت سیستم مدیریت شهری هوشمند 59
تاریخچه شهر هوشمند 61
ابعاد شهر هوشمند 61
شهر هوشمند از منظر پایداری 62
شهر هوشمند از منظر تحول دیجیتال 63
اولین شهر هوشمند دنیا 63
کاربردهای شهر هوشمند 65
عوامل تاثیرگذار در گسترش مفهوم شهر هوشمند 67
شهرداری هوشمند چیست؟ 72
مزایای شهرداری هوشمند 73
چالشهای شهرداری هوشمند 74
فصل 5 77
شناسایی شاخصها برای توسعه مدیریت شهری شهر تهران 77
تاریخچه شهرداری 78
وظایف شهرداریها در جهان 78
مبانی مدیریت و قدرت شهردار 79
منابع درآمد شهری 80
اموال شهرداریها 81
تاریخچه شورای شهر 81
فصل 6 83
روابط در مدیریت شهری 83
مدلهای مدیریت شهری 83
انواع مدلهای مدیریت شهری در کشور آمریکا 84
شکل شهردار – و – شورا 85
شهردار ضعیف – شورا 85
شهردار قوی – شورا 85
شکل شورا – مدیر شهر 86
شکل کمیسیونی 87
گردهمایی شهری باز و نماینده 87
انواع مدلهای مدیریت شهری در کشورهای اروپا 88
سیر تحول مدلهای مدیریت شهری درایران 92
شرح وظایف فرمانداران 100
وظایف شهرداریها در جهان 103
مبانی مدیریت وقدرت شهردار 104
مبانی مدیریت مالی شهرداری 105
منابع درآمد شهری 105
اموال شهرداریها 106
مبانی اداری شهرداریها 106
تاریخچه شورای شهر 106
وظایف شورای شهر 107
مدیریتیکپارچه شهری چیست؟ 111
رابطه مدیریت شهری بابخش دولتی 113
رابطه مدیریت شهری بابخش خصوصی 113
رابطه مدیریت شهری بابخش مردمی 114
شوراها 115
اهداف شوراها 117
محدودیتها و مشکلات شوراها 118
منابع 123
مدیریت شهری
مفهوم اصلی مدیریت شهری، اموری که باید مدیریت شود، مسئولیت ووظیفه اصلی مدیران شهری همواره با توجه به سلیقه و عقاید اشخاص مختلف متفاوت بوده و معنای کلی برای فهم و درکاین واژگان وجود ندارد. در حالیکه وجود معنی واحد و فرآیندهای استاندارد برای هر کدام از واژگان فوق میتواند در اداره و تصمیم گیریها و ارزیابیهای صحیح در مورد شهرها بسیار مثمر ثمر باشد. براین اساس هر مدیر با استفاده از خط مشیهای درستی که از مدیریت شهری بدست میآورد میتواند پروژهها را کاراتر انجام دهد و خدمات عمومیبهتر و محیط زیست سالمتر، هدفی واقعی و دستیافتنیتر و در نتیجه شهری زیباتر و اقتصادیتر برای شهروندان بسازد. آشفتگی در معانیاین واژهها مدیران را دچار سر در گمیمیکند. با توجه بهاین گفتارها سؤالات زیر مطرح است. ایا مدیریت شهری صرفاًدر محدوده اختیاراتی که به مسئولان داده میشود قرارمیگیرد؟ آیا مدیریت شهری باید از برنامهریزی ویا سیاستگذاری جدا باشد؟ و در نهایتاینکه مدیریت شهری چیست؟ این کتاب در صدد است تا پس از مروری کوتاه بر مفاهیم مختلف مدیریت شهرییک مفهوم و معنای واحد برای مدیریت شهری به بحث نهد. سپس اموری که باید مدیریت شود، اهداف مدیریت و مسئولیتپذیری مدیران را مورد بحث و بررسی قرار دهد.
مفاهیم مختلف مدیریت شهری
استرن در سال 1993 طی مقالهای در نشریه شهرها بیان میکند که اصول کلی برای فهم مدیریت شهری وجود ندارد و مفهوم اصلیاین واژه بسیار گیجکننده است. مدیریت شهری با توجه به سلیقهها، ادارک افراد وهمچنین اقتضای سیاسی – اجتماعی زمانهای مختلف معانی متفاوت داشتهاست. چنانچه ما در زمان کنونی نیزاین اختلاف معانی ومفهوم را کاملا شاهد هستیم.
از نظر بانک جهانی مدیریت شهرییک فعالیت شبه تجاری برای دولتهاست. به عبارت دیگرمدیریت شهرییعنی اداره امور شهری و کارایی بیشتر برای استفاده از وامهای بانک جهانی میباشد. بعضی اوقات مدیریت شهری بعنوان ابزاری برای اجرای سیاستگذاریهای شهری در نظر گرفته میشودکه به مفهوم علم اداره جامعه میباشد.
مدیریت شهری همچنین به معنای تفکر سیستماتیک همه جانبه نگر در امور شهری بیان میشود؛ و مفهوم و معنایی که اخیراً مدیریت شهری را زیاد تحت تا ثیر قرار دادهاینست که مفهوم کلی مدیریت شهری بایستی بر اساس موضوعات و اهداف آن بیان شود. این واژه در بین استاداناین رشته مفاهیم دیگری نیز دارد. مثلاً مدیریت شهری بعنوان مدیریت پروژه (راهی برای انجام مؤثر پروژههای شهری)یا مدیریت شهری بعنوان مدیریت توسعه (راهی برای تقاضای روز افزون در شهرها بوسیله کاربری زمین، ساختمانها و گسترش شبکهها). یا به عنوان اصطلاحی برای اداره امور عمومی، مدیریت محیط زیست و مدیریت خدمات عمومینیز استفاده میشود.
در حالیکهیک مفهوم واضح برای مدیریت شهری میتواند ارزش مشخصرا برای فعالیتهای جاریایجاد کند و مشخص کندکه هر مدیر کدامیک از تجربیاتی که بدست آورده موفق و کدامیک نا موفق بوده است. همچنین بر اساس داشتنیک پایه مشخص مدیر میتواند فعالیتهای خودش را اصلاح کند. یک تصور واضحتر از مدیریت شهری میتواند در دستور العملهای سیاسی آن را به مر حله بالاتر برساند، عدم وجود شفافیت مفهوم مدیریت شهری باعث میشود مدیریت شهری در حالیکهیک سرویس اجتماعی محسوب میشود ولی در خواست اجتماعی همه گیر برای بهبود مدیریت شهری وجود نداشته باشد؛ زیرا در خواست اجتماعی مستلزم توانایی در ک مفهوماین سرویس اجتماعی است؛ و مردم بدانند کهاین سرویسها شامل چه چیزهایی میشود و چه کسی باید آنها را ارائه دهد.
یک معنا برای مدیریت شهری A meaning for urban managemnt
به نظر میرسد که اگر ما مفاهیمیکه در مورد اقدامات گذشته و حال انجام میگیردنظیر (طراحی کالبدی، مدیریت پروژه، علم الاداره،. . . .)رابا هم ترکیب کنیم بیشتر به درد امور شهر خواهد خورد. اگر چه هر گروهی ممکن است خواستههای خود را در تعریف مدیریت اعمال کنند؛ اما همه گروههای مختلف از مدیریت شهری توقع دارند که سطح زندگی در سکونتگاههای شهری را بالا ببرد؛ و بطور کلی مدیریت شهری باید شامل موارد زیر باشد.
1. اتخاذیک دید وسیع و همه جانبه نگر: دیدی که شامل برنامهها، سیاستگذاریها، اجرای پروژهها و همچنین اداره برنامهها، سیاستگذاریها و پروژهها و توزیع مناسب خدمات و کالاها و در عین حال برنامهریزی و ساختمانسازی شود.
2. پیگری اهداف: مدیریت به دلایل کافی برای فعالیت خود نیاز به اهداف دارد. این اهداف هستندکه مسائل و موقعیتهایی را که مدیریت باید بر آنها تمرکز کند مشخص میکنند. اهداف همچنین ازاین جهت که پایهای برای ارزیابی کارایی و بهره وری محسوب میشود مهم است.
3. احساس مسئولیت: اگر بپذیریم که مدیریت با مفهوم مسئولیت قرابت دارد، آنگاه نیاز ما برای رسیدن به تعریفی روشن از مدیریت حتی بیشتر میشود. اغتشاش در مفهوم مدیریت شهری مانع ارزشیابی صحیح افراد مسئول میشود. برای واگذاری مسئولیت باید مفهوم مسئولیت به خوبی درک شود تا مدیران با فهماینکه چه کار باید انجام دهندتوانایی پاسخگویی به در خواستهای مردم را برای بهبود وضعیت محیط شهری داشته باشند.
یک تعریف واحد مدیریت که همه موارد بالا در آن جمع شودعبارتست از پذیرش و فهم مسئولیت مداوم برای رسیدن بهیک سری اهداف مشخص که منتهی بهیک هدف اصلی میباشد. این مسئولیت درمورداین است که چه کاری باید انجام شود؟ و چگونه نظام دهی برای انجاماین کار صورت گیرد؟
اموری که باید مدیریت شود.
تنها فضا و کالبد نیست که باید مورد توجه قرارگیرد، بلکه تمام اموری که در محیط شهری وجود دارند باید مورد توجه قرار گیرند. بنابراین کلیه فعالیتهای که در منطقه شهری اتفاق میافتد باید مدیریت شود، به همان اندازه که دولت خودش به عنوان قسمتی از این موضوع (موضوع مورد مدیریت) محسوب شود.
اگراینگونه بیان شود که مدیریت شهری باید مدیریت آن قسمتهایی باشد که با آن سر کار دارد آنگاه امور دیگر فراموش میشود. مثلاً مدیریت رشد شهری مدیران را بهسوی نادیدهانگاشتن نیازهای شهری که مدتها بوجود آمده سوق میدهد.
مدیریتبخش عمومی مدیران را از سیاستها، برنامهها، خدمات و شاید تمام فعالیتهایی که وظیفه عرضه آنها است غافل میگردند. جهتدهی مدیریت به سمت توسعه صرفاً ما را از توجه به نیازهای حال حاضر باز میدارد. پس باید بر کلیه فعالیتهایی که در منطقه شهری اتفاق میافتد مدیریت شود.
فعالیتها به طور کلی در شهر به دو گروه تقسیم میشود:
1. فعالیتهای جاری در شهر 2. فعالیتهای فرایند – مدیریت.
محدوده قابل تصور برای فعالیتهای جاری زیاد است نظیر تهیه آب، زهکشی، فاضلاب، آتشنشانی، بهداشت، حملونقل عمومی..
فرآیندها میتوانند در تمامیفعالیتها که مقتضیات زمان آنها را برای ما مهم ساخته است حضور داشته باشند. این فرآیندها میتواننداین گونه باشند (تولید عملکرد، نگهداری، تامین، برنامهریزی) همانند فعالیتهای جاری، فرآیندها نیز نسبت به شرایط و مقتضیات اهمیت کمیا زیادی خواهندیافت.
برنامهریزی: تدوین سیاستهای لازم برای مدیریت و برایاینده است. برنامهریزی رابطه متقابلی با سیاستها دارد و بنابراین دراین بین اولویت دارترین فعالیتها مشخص میشوند.
تامین منابع: اطمینان لازم را درمورد تهیه پول، مواد، تسهیلات، پرسنل،…جهت انجام صحیح تکلیفهارا فراهم میکند.
تولید عملکرد: منابع مختلفی را به کار میگیرد تا تسهیلات کالبدی و گروههای مختلف، تجهیزات و موسسات اداری و اجتماعی که تکلیفهای لازم دارند، ایجاد شوند.
نگهداری: منابع را در جهتی هدایت میکند که به تغذیه پرسنل، تسهیلات کالبدی، موسسات بپردازند تا آنها به طور مداوم به وظیفه خود عمل کنند.
اهداف مدیریت شهری
اهداف به مدیریت معنا میبخشند. بدون آنها تعیین مسائل، مشکلات و فرصتها ممکن نیست، زیرا آنها هستند که مشخص میکنند چه چیزی لازم و چرا لازم است. مشخص میکنند که چه نوع فعالیتی در شهر باید مد نظر و توجه قرار گیرد. کیفیتیک مدیریت، با ارزیابی نتایج بدست آمده در مقابل اهداف، مشخص میشود؛ بنابراین شرایط بد زندگی شهری در بسیاری از نقاط نشانه ضعف مدیریت نیست بلکه ممکن است اهداف به درستی و خوبی مشخص نشده باشد. به عنوان مثال اگر تبعیض نژادییک هدف باشد میتوان گفت که شهرهای آفریقای جنوبی خوب مدیریت میشوند. اهداف مدیریت شهری نیز مانند خود مدیریت تعریف شفافی ندارند. بعضی از افراد بهره وری و کارایی را هدف مدیریت شهری و دولتهای محلی را به عنوان تولید کننده خدمات میدانند؛ اما بهره وری و کارایی نمیتوانندایجاد کننده اهداف برای مدیریت مناطق شهری باشند، بهره وری منابع را در جهت چه نتیجه های استفاده کند؟ کارایی برای رسیدن به چه؟
دولتها نیز کافی نیستند زیرا مشخص نمیکنند کهیک دولت کارآمد باید دقیقاً به چه نتایجی دستیابد. مشارکت گروههای مختلف که شهر را میسازند نیز به عنوان فاکتور دیگر برای مدیریت شهری بیان میگردد. آنگاهاین سوال مطرح میشود که اهداف کدامیک از گروهها مشارکت را میتوان به عنوان اهداف کارایی ف بهره وری و شفافیت در نظر گرفت.
اگر مدیریت شهری به معنای بر عهده گرفتن یک مسئولیت مداوم برای رسیدن به اهداف معین باشد و در صورتی که به سکونتگاههای مختلف توجه کنیم، واکنش مناسب از جایی به جایی و از زمانی به زمان دیگر متفاوت است و هر بافت با توجه به خصوصیات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و کالبدی خاص خودش اهداف را در مدیریت شهر سازمان میدهد.
آنچه معلوم استاین کهیک طیف از اهداف وجود دارد که میتوانند مدیریت شهری را هدایت کند.
مسئولیتپذیری گسترده و عمق مسئولیتی که بر عهده فردی قرار میگیرد به موضوعات اهداف مسئولیت بستگی دارد. محدوده مسئولیتی که بااین تعریف تعیین میشود وسیعتر از آن اندازهای است که تو سط تفویض اختیاریا ماموریت محول شده ویا عرف و سنت مشخص میکند.
تنها ماهیت و معنای مدیریت مهم نیست. این که مدیریت به وسیله چه کسی انجام میشود نیز مهم است. بدین ترتیب به مدیریت فعالیتهایی را مد نظر قرار میدهد که با اهداف و مقتضیات زمان مطابقت داشته باشد. کسانی که مدیریت میکنند لازم نیست که حتماً خودشان انجاماین تکلیفها و فرآیندها را بر عهده بگیر ند.
مسئولیتهای مدیر میتواند فراتر از نظارت بر عملکرد زیر دستانش باشدیعنی مدیریت به معنای انجامیک کار مشخص به وسیله دیگران باشد.
اجباریا کنترل تنها راه حل نمیتواند باشد و آنها باید راهنمایی و هدایت شوند. همچنین با متقاعدسازی و به هیجان در آوردن افراد به آنها انگیزه داد. در مورد مسئولیت مدیریت شهری آنچه مسلم است دولت مدیریت مناطق شهری را در جایی که بالفعل امکان آن باشد انجام خواهد داد. موسساتبخش خصوصی جز با پول برای انجام فعالیتها برانگیخته نمیشوند و موسساتبخش اجتماعی نیز فراتر از میزان تکلیفی که بر عهده آنها است انجام نمیدهند. با توجه به مسائل گفته شده برای مدیریت شهری یک تمامیت یا مدیریت واحد را نمیتوان در نظر گرفت واگر مسئولیت مدیریت شهری به چند وزارتخانه مستقل که هر کدام جدا از هم عمل میکنند سپرده شود، وزارتخانهها نیز با هم دیدگاه مشترک در مورد اهداف مدیریت نخواهند داشت و غیر جامعتر از زمانی خواهد بود کهیک مدیریت واحد کامل وجود داشته باشد. پس سوال مهماین است که مسئولیت مدیریت شهری بر عهده چه کسی است؟
جايگاه مديريت شهري در نظام برنامهريزي
سيستم مديريت شهري بنابه تعريف و به لحاظ وظايف عملي خود موظف به برنامهريزي توسعه و عمران شهري و اجراي برنامهها، طرحها و پروژههاي مربوطه است. انجام اين وظايف تعيينکننده نوعي هويت برنامهريزي اجرايي براي آن است. در واقع مديريت شهري در قالب نظام برنامهريزي اقتصادي، اجتماعي و قضايي حاکم بر کشور، اقدام به تهيه برنامههاي توسعه شهري براي شهر ميکند و سپس آن برنامه را در چارچوب نظام اداري – اجرايي حاکم، به پروژههاي عملياتي تبديل کرده و به مرحله اجرا ميرساند. براين اساس وظايف و جايگاه سازماني و اجرايي مديريت شهري را ميتوان بهشرح زير تعيين کرد:
تبيين نقش سيستم مديريت شهري به مثابه يک برنامهريز: اين نقش را ميتوان در دو قالب روابط برون و درون سيستمي مطالعه کرد، در قالب اول، روابط مديريت و برنامهريزي شهري در ارتباط با نظام عمومي برنامهريزي و سطوح بالاتر برنامهريزي بررسي ميشود. مهمترين موضوع قابل توجه در اين سطوح، ضرورت تامين هماهنگي اين سطوح با يکديگر است. در قالب دوم، تهيه برنامههاي جامع فيزيکي، اقتصادي، اجتماعي و مالي لازم براي توسعه کارآمد شهر بهعنوان اصليترين وظيفه سيستم مورد توجه قرار ميگيرد.
تبيين نقش اداري – اجرايي سيستم مديريت شهري: مديريت شهري بهلحاظ اداري – اجرايي يک سازمان بسيار گسترده و مشتمل بر عناصر متعدد و متنوع لازم براي اداره امور يک شهر است. هرچند اين عناصر طيف عملکردي گستردهاي را شامل ميشوند، اما بههرحال عناصر مرکزي و اصلي سازمان شهرداري است که در تمامي عملکردهاي تدوين شده سيستم و بهويژه امور اداري و اجرايي دخيل است. درواقع شهرداري از يک سو، جزء عناصر مهم مديريت سياسي و اجتماعي شهر محسوب ميگردد و از طرف ديگر مهمترين عنصر اجرايي سيستم مديريت شهري است. (7) براين اساس، ميبايست ضرورتاً نگرش درون سازماني مديريت شهري به سازمانهاي جانبي و فعاليتهاي آنها تعميم داده شود؛ و شهرداري نهادی مستقل و جدا از ديگر سازمانها که براي حفظ منافع درون سازماني به تقابل با آنها برميخيزد ديده نشود. مديريت شهري بايد بتواند پروژههاي اجرايي از سوي هر سازماني را به نفع شهروندان سوق دهد و بدين لحاظ بايست با مفاهيم کلي فني و جاري تمامي دستگاههاي خدماتي آشنايي حاصل کند. چنين دستگاههايي نظير آب و فاضلاب، برق و مخابرات و گاز و… تماس متقابل کمتري دارند و لذا مديريت شهري ميتواند هماهنگکننده و جهتدهنده مناسبي براي اين استفاده تلقي شود.
تبيين نقش اجرايي مديريت شهري در قالب نظامهاي شهرداري: در سطح جهان سه نظام شهرداري شناخته شده است. نوع اول (شورا – شهردار) است که بهترين سيستم شناخته شده جهاني محسوب ميشود. در اين سيستم مردم شهر، عدهاي را به نمايندگي شوراي شهر انتخاب ميکنند و سپس شوراي مذکور شخص واجد شرايط را بهعنوان شهردار استخدام کرده و اداره امور شهر را بهعهده او واگذار ميکند و برنامه فعاليتها و عمليات شهرداري و منابع درآمد و مصارف آن را تصويب کرده و سپس بر روند عمليات شهرداري نظارت ميکند. نوع دوم سيستم (شهردار – شوراي شهر) است; در اين سيستم شهردار و اعضاي شوراي شهر را جداگانه انتخاب ميکنند. شهردار رياست شوراي شهر را بهعهده ميگيرد و لزوماً داراي تخصص نيست. نوع سوم سيستم (شورايي مطلق) است که اعضاي شورا هرکدام مسئول قسمتي از کارهاي شهرداري بوده ضمناً با يکديگر جلسات مشورتي دارند و درباره کليه امور با اکثريت آراء اتخاذ تصميم ميکنند. در اين سيستم، معمولاً يکي از اعضاي شورا بهعنوان عضو ارشد براي اداره امور جلسات شورا انتخاب ميشود و در بعضي از موارد در نقش شهردار و رئيس انجمن شهر انجاموظيفه ميکند.
شکل ديگر تقسيمبندي مديريت شهري بدينگونه بيان شده است: مديريت شهردار با اختيارات کم، شهردار با اختيارات متوسط و شهردار با اختيارات وسيع. در بيشتر کشورهاي در حال توسعه از جمله ايران، شهردار اختيارات کمي دارد و معمولاً حکومت مرکزي نقش اساسي را در مديريت شهري دارد و شهر را مانند يکي از ادارات خود و يا وزارتخانه تابعه اداره ميکند و مشارکت مردم در اداره امور شهري به حداقل ميرسد. در حالي که بهويژه براي اداره شهرهاي بزرگ به شهردار بااختيارات وسيع نياز است. مديريت در يک شهر معمولاً نبايد به محدوده خود شهر ختم شود، بلکه لازم است براي ايجاد تعادل بين ميزان نفوذ حکومت مرکزي و شهرداري اين مديريت در يک محدوده وسيعتري اعمال شود. در اين سيستم، استقلال مالي و اداري سيستم شهر و شهرداري براي مديريت مطلوب و کارآمد ضروري است.
تبيين اهداف و راهبردها
چه اهداف و وظايفي بر سيستم مديريت شهري مرتبط است‚ و اين اهداف چگونه و از چه طريق بايد تحقق پيدا کند‚ با چه معيارهايي ميتوان تحقق اهداف را اندازهگيري و تحليل کرد‚ پاسخ به اين سوالها، در وهله اول مستلزم شناسايي و تبيين مسايل مبتلا به سيستم مديريت شهري و در وهله دوم شناخت مسايل حاکم بر آن است.
اهداف مديريت شهري: هدف تئوريک سيستم مديريت شهري، تقويت فرايند توسعه شهري است بهنحوي که در سطح متعارف جامعه زمينه و محيط مناسبي براي زندگي راحت و کارآمد شهروندان، بهتناسب ويژگيهاي اجتماعي و اقتصادي فراهم شود. در قالب اين هدف کلان ميتوان سه هدف خرد فراگير براي تمام سيستمهاي مديريت شهري بهشرح زير تعيين کرد:
حفاظت از محيط فيزيکي شهر
تشويق توسعه اقتصادي و اجتماعي پايدار
ارتقاء شرايط کار و زندگي کليه شهروندان باتوجه ويژه به افراد و گروههاي کمدرآمد.
راهبردها در مديريت شهري: براي تحقق اهداف و انجام وظايف مذکور، راهبردهاي اساسي ذيل ارائه و تدوين ميشود:
انتقال مسئوليت و وظايف برنامهريزي، مديريت و گردآوري و تخصيص منابع از سوي دولت و سازمانهاي مرکزي به مديريت شهري;
جلب مشارکت عموم مردم براي مديريت شهرها;
بهبود و توسعه ساختار سازماني و تشکيلاتي سيستم و امور پرسنلي و قانوني;
بهبود شيوههاي مديريت مالي و اقتصادي;
تاکيد بر مديريت و برنامهريزي استراتژيک و جامع سيستم;
بسيج کليه منابع توسعه شهري با مشارکت فعالانهبخش خصوصي و سازمانهاي مربوط به جامعه محلي;
تاکيد بر راهبردهاي (توانبخشي) در ارتباط با مسکن و امکانات زيربنايي با کمکهاي ويژه براي اقشار کمدرآمد;
سازماندهي و بهبود کيفيت محيطي فيزيکي زندگي شهري بهويژه براي اکثريت عظيم فقراي شهري.
ويژگيهاي مطلوب
مباحث مسکن، زمينه نظري لازم براي تعيين شرايط و ويژگيهاي مطلوب و ضروري براي موفقيت و کارآيي سيستم مديريت شهري و بهعبارت ديگر (بايدهاي) لازم براي اين موضوع را فراهم ساختهاند; اين بايدها را ميتوان در زمينه ويژگيهاي روش شناختي و ويژگيهاي سازماني و شرايط محيطي مناسب، طبقهبندي و ارائه کرد.
به لحاظ روش شناختي موفقيت و کارايي سيستم مديريت شهري در گرو برخورداري آن از ويژگيها و شرايط زير است:
اتخاذ رويکرد سيستمي: مهمترين شرط روششناسانه و موفقيت سيستم، اتخاذ رويکرد سيستمي و کلنگر نسبت به مولفههاي توسعه شهر و برقراري انسجام نظام يافته در هر دو زمينه جغرافيايي و عملکردي است. تحقق چنين شرطي در قالب يک رويکرد استراتژيک به مديريت شهري قابل حصول است.
درطراحي چارچوب سازماني و تشکيلاتي سيستم مديريت شهري ميبايد اصول زير مورد توجه قرار گيرد:
در لزوم پوشش کامل همه امور شهري توسط چارچوب سازماني مديريت شهري بايد به نحوي طراحي شود که تمام امور در هر دو زمينه جغرافيايي و عملکردي را تحت پوشش قرار دهد. در چنين شرايطي هماهنگيها و روابط بين سازماني از اهميت و جايگاه ويژه اي برخوردار است بهگونههايی که تمام سازمانها و ادارات موثر و مسئول امور شهري بايد در قالب يک سيستم هدفمند و هماهنگ عمل کرده و بهايفاي مسئوليتهايشان بپردازند;
شمول مديريت شهري بر برنامهريزي شهري: مطابق بااصول علمي مديريت، برنامهريزي شهري جزو وظايف و عناصر اصلي سيستم مديريت شهري محسوب ميشود. براين اساس برنامهريزي فيزيکي، اقتصادي و اجتماعي براي يک شهر، تحت نظارت و هدايت سيستم مذکور انجام ميگيرد.
قابليت انطباق چارچوب سازماني با ماهيت چند عملکردي مديريت شهري: چارچوب سازماني بايد بهنحوي طراحي شود که تمام عناصر و وظايف سيستم از امور اجرايي روزمره و بسيار جزيي تا برنامهريزيها و سياستگذاريهاي درازمدت و کلان مورد توجه قرار گرفته و از جايگاه متناسب در الگوي طراحي شده برخوردار باشند.
تعداد صفحات | 126 |
---|---|
شابک | 978-622-378-669-3 |