کتاب رویکردهای ‏منابع ‏انسانی

کتاب رویکردهای ‏منابع ‏انسانی

179,200 تومان

تعداد صفحات

128

شابک

978-622-378-258-9

فهرست
عنوان صفحه
مقدمه 11
فصـل اول 19
چشم انداز، راهبرد (استراتژی) 21
استراتژی 23
تعاریف استراتژی 25
استراتژی به عنوان طرح 25
استراتژی به عنوان نیرنگ 25
استراتژی به عنوان الگو 26
استراتژی به عنوان موقعیت 26
استراتژی به عنوان نگرش 26
اهیمت استراتژی 26
اجرای راهبرد 42
فرآیند برنامه ریزی استراتژی 42
انواع استراتژی 45
استراتژی های بنگاه 48
استراتژی های کسب و کار 48
استراتژی های وظیفه ای 48
استراتژی های عملیاتی 48
استراتژی های ثبات 49
استراتژی های توسعه 49
استراتژی های کاهش 49
استراتژی های ترکیب 49
زمان طراحی استراتژی 49
ارزش ها و اصول حاکم بر سازمان 50
بررسی عوامل محیط سازمان 51
عوامل خارجی 51
ملاحظات اقتصادی 52
ملاحظات اجتماعی 53
ملاحظات فناوری 53
نیروهای رقابتی 54
عوامل داخلی 54
فصـل دوم 57
مدیریت منابع انسانی 57
مدیریت 57
منابع انسانی 58
مدیریت نیروی انسانی 58
وظایف و مسئولیت های مدیریت منابع انسانی 60
وظایف عمومی مدیران پرسنلی 61
سیاست ها و خط مشی های مدیریت منابع انسانی 64
نقش های مدیریت منابع انسانی 65
ممتاز ترین ویژگی مدیران منابع انسانی 67
اهمیت منابع انسانی در توسعه ی مدیریت 68
رویکردهای مدیریت منابع انسانی 69
عوامل موثر بر مدیریت منابع انسانی 71
الگوهای سنتی و مدرن در مدیریت منابع انسانی 71
فرایند مدیریت منابع انسانی 72
برنامه ریزی منابع انسانی 74
توسعه و رشد مدیریت منابع انسانی 76
اهمیت و ارتقای بهره وری حوزه های مدیریت منابع انسانی 76
ظرفیت سازی مدیریت منابع انسانی 78
روش های ظرفیت سازی استراتژیک منابع انسانی 78
جایگاه امروزی مدیریت منابع انسانی 80
فصـل سوم 83
عملکرد سازمان 83
هدف مدیریت عملکرد 85
ارزیابی عملکرد 86
فلسفه ارزیابی عملکرد 87
اهمیت و ضرورت ارزیابی عملکرد 87
عوامل عمده ارزیابی عملکرد کارکنان 88
انواع ارزیابی عملکرد 89
اهداف و مقاصد سازمانی ارزیابی عملکرد 90
رویکردها و روش های ارزیابی عملکرد 92
کاربردهای ارزیابی عملکرد 94
فرایند ارزیابی عملکرد 95
روشهای ارزیابی عملکرد 98
ابعاد عملکرد بر اساس مدل کارت امتیازی متوازن 102
فصـل چهارم 105
راهبرد 105
منابع انسانی 108
عملکرد 110
اجزاء عملکرد 110
منـابع و مآخـذ 115
منابع فارسی 115
منابع غیر فارسی 125

 

 

 

 

استراتژی
فرهنگ ویستر استراتژی را این چنین تعریف می کند:
((علم و هنری که فرمانده نیروهای نظامی در هنگام مواجهه با دشمن جهت بهره گیری از موقعیت ها و امکانات بکار می بندد)).
در عنوان مطالعه، از واژه ” راهبرد ” به عنوان یکی از معادل های فارسی واژه استراتژی استفاده شده است؛ لذا، از این به بعد، از واژه استراتژی بدین منظور استفاده می شود.
واژه استراتژی از ریشه یونانی استراتوگوس به معنای فرمانده ارتش، مرکب از دو کلمه ارتش و رهبر گرفته شده است. مفهوم استراتژی ابتدا به معنای فن هدایت، تطبیق و هماهنگ سازی نیروها جهت نیل به اهداف جنگ در علوم نظامی بکار گرفته شد. سپس تئوریسین های علم مدیریت، استراتژی را چگونگی تخصیص منابع کمیاب، جهت رسیدن به اهداف اقتصادی نعریف کردند، در زمان پریکلس (450 ق، م)، به معنای مهارت های مدیریتی (اداره، رهبری، قدرت و سخنرانی) اطلاق می شد. در زمان اسکندر مقدونی (330 ق، م)، به معنای مهارت های استفاده از نیروها در غلبه بر دشمنان و مخالفان و ایجاد یک سیستم واحد حکومت بر جهان به کار می رفت. استراتژی به حیله ها و تدابیر فرمانده نظامی اطلاق می شد و این قدیمی ترین تعریف استراتژی است. در زمان ناپلئون استراتژی تعریف دیگری پیدا کرد: ((علم حرکات و طرح های نظامی)).
استراتژی شامل تصمیم گیری در این باره است که مقصد مجاست و رسیدن به آن چگونه خواهد بود. استراتژی همانا بیان قصد و نیت است، یعنی آنچه دوست داریم انجام دهیم و اینکه قصد داریم چگونه آن را به انجام برسانیم. استراتژی اهداف بلند مدت را تعریف می کند ولی عمدتاً تاکید آن بر چگونگی تحقق این اهداف است. استراتژی وسیله و ابزار ایجاد ارزش است (آرمسترانگ، 1390: 37).
مفهوم استراتژی سال های سال به عنوان یک مفهوم نظامی بکار برده شده است؛ و در کشور ما هم از کلمه معادل سوق الجیشی در این مورد استفاده می شود که به طور مستقیم به عملیات نظامی مربوط است و به عنوان: لشکر کشی، تعبیه سپاه، علم اداره کردن عملیات و حرکات ارتش در جنگ تعریف شده است.
اندروز در سال 1971 استراتژِ را چنین تعریف می کند، استراتژی عبارتست از الگوی منظورها، مقاصد، اهداف، خط مشی های اصلی و طرح های جهت دستیابی به اهداف (دیوید، 1394: 25).
هنری میتنزبرگ استراتژی را به پنج مفهوم به کار برده است؛ که عبارت از طرح، تمهید، الگو، موقعیت، دیدگاه و چشم انداز.
استراتژی عبارت از الگو یا طرحی که هدف ها، سیاست ها و زنجیره های عملیاتی یک سازمان را در قالب یک کل به هم پیوسته با یک دیگر ترکیب می کند. اساساً استراتژی مجموعه ای از قواعد تصمیم گیری برای جهت دادن به رفتار سازمانی است (دیوید، 1394: 25).
استفاده از مفهوم استراتژی در حیطه سازمان و مدیریت در نیمه دوم قرن بیستم میلادی توسط هنری فایول و پیتر دراکر آغاز شده است.
استراتژی یک مفهوم سیستمی است که به رشد یک سازمان پیچیده همخوانی و جهت می دهد (مت و ذکریا، 2015). از این رو باید از رویکرد سیستمی برای شناسایی و تحزیه و تحلیل فرصت ها، موقعست ها، تهدادها و تنگناهای محیط بیرونی و جنبه های مثبت و منفی درونی سازمان استفاده کرد.
استزاتژی عبارتست از تلاش برای درک این مطلب که در جهان امروزی چه حایگاهی را به خود اختصاص داده ایم و نپرداختن به این موضوع که آرزو داشتیم در چه جایگاهی می بودیم. بطور کلی می توانگفت استراتژی یک طرح عمومی و گستره در راستای رسیدن به اهداف بلندمدت است. استراتژی های سازمانی معمولا بر ابعاد مختلفی چون بازاریابی امور مالی تولید تحقیق و توسعه و روابط عمومی متمرکز هستند.
استراتژی را می توان از سه دیدگاه مهم بررسی کرد:
1. تدوین استراتژی ها (ایجاد استراتژی ها)
2. اجرای استراتژی ها (به عمل در آوردن استراتژی)
3. کنترل استراتژی (اصلاح و تعدیل استراتژی).
به طور کلی می توان گفت: اگرچه استراتژی در سازمان ها به صورت های متنوع و متمایز تعریف و تعبیر می گردد و نمی توان تعریف ویژه ای را از استراتژی در بین کلیه مدیران اجرا نمود، اما می توان به لحاظ فرهنگی و مفهومی آن بهره مناسب بر کاربری در هر مقطع را فراهم نمود (دیوید، 1394).
تعاریف استراتژی
تعاریف سنتی استراتژی که از ادبیات نظامی یا تحاری سرچشمه گرفته متفاوت می باشد. تعزیف استراتژی را از پنج دیدگاه می توان مطرح ساخت که عبارتند از (میتزنبرگ، 1988):
1. استراتژی به عنوان طرح
2. استراتژی به عنوان نیرنگ
3. استراتژی به عنوان الگو
4. استراتژیبه عنوان موقعیت
5. استراتژی به عنوان نگرش
شایان ذکر است واژه استراتژی در طول سالیان دراز بر اساس دیدگاه ها و تئوری های مختلف مدیریت و برنامه ریزی به طرق مختلفی تعریف و تفسیر شده و مورد استفاده قرار گرفته است.
استراتژی به عنوان طرح
عبارت از نوعی کارآگاهانه و یا محموعه ای از رهنمودها است که برای مقابله با وضعیت و با رخدادی خاص در آینده پیش بینی می شود.
استراتژی به عنوان نیرنگ
علاقمندان به این تعریف معتقدند که استراتژی ضمن اینکه مفاهیم مطرح در تعریف قبل را دارا می باشد دارای ویژگی های هاص است که منجر به نیرنگ و مانوری زیرکانه در مقابل رقبا می شود.

استراتژی به عنوان الگو
بر اساس این تعریف به دنبال توسعه استراتژی که می تواند هم به صورت طرح و یا نیرنگ باشد، مهمترین گام محقق سازی این استراتژی هاست. لذا در این تعریف استراتژی الگویی در جریان تصمیم ها است.
استراتژی به عنوان موقعیت
چهارمین نعریف این است که استراتژی یک موقعیت است خصوصا وسیله ای برای قراردادن سازمان در جایی که نظریه پردازان سازمانی مایلند آن را محیط بنامند. بر اساس دیدگاه برخی صاحب نظران استراتژی با این تعریف به یک نیروی میانجی یا هماهنگ کننده بین سازمان و محیطش یا به عبارتی بین موقعیت درونی و بیرونی تبدیل می شود
استراتژی به عنوان نگرش
تعریف چهارم (موقعیت) سعی دارد محلی را برای سازمان در محیط خارج آن بیابد و موقعیت آن را مستحکم کند. در حالی که تعریف پنجم (نگرش) به درون سازمان می نگرد.
اهیمت استراتژی
جاذبه هر رویکرد مدیریتی، انتظار رهنمون شدن به سود بیشتر برای مؤسسه است این موضوع بویژه درباره مدیریت استراتژیک با تأثیر عمده ای که بر تدوین و اجرای برنامه دارد صادق است.
استراتژی ابزار بسیار قوی برای مواجهه با شرایط متغیری است که سازمان های امروز را احاطه کرده ولی طراحی آن پیچیده و ارائه آن در سازمان هزینه بر و اجرای آن پرخرج است. با این وصف شواهدی وجود دارد که عایدی آن بیش از هزینه های آن است.
ویلن و هانگر خاطر نشان می سازند که علت افزایش اهمیت فزآینده مدیریت استراتژیک، نیاز سازمان ها به پاسخگویی به تلاطمات در حال افزایش محیطی است. از مطالعات سالهای اخیر نیز می توان به تحقيق وسیع و جامعی که توسط شافر و دیگران در 324 مؤسه در 46 کشور مختلف انجام شد، اشاره نمود که در آن این فرضیه که سازمان های دارای استراتژی دارای عملکرد بهتر و رشد فروش بیشتری از سازمان های فاقد استراتژی میباشند (مث و ذكريا، 2015: ۱۸)، سازمانها نمی توانند در گذشته زندگی کنند حتی اگر در گذشته مرتکب خطایی شده باشند، ليكن باید به آینده نگاه کرد و آنچه در ده سال آینده ممکن است رخ دهد را پیش بینی نمود. سازمان های نوین با توجه به عوامل مؤثر در بازار و اقلیم اقتصادی رایج، به وسیله روش های نوین اداره می شوند (دیوید، 1394: 14).
مدل های مدیریت راهبردی
مدل های مختلفی در زمینه مدیریت راهبردی وجود دارد که با توجه به اهداف سازمان کاربرد خاص خود را دارد. در این قسمت چند نمونه از مدل های معروف به همراه توضیحات مختصری درباره هر یک ارائه می گردد.
مدل فیلیپس
مشخصه خاص این مدل برنامه ریزی استراتژیک آن است که در آن استراتژی ها مستقيما مبتنی بر اهداف استخراج می شوند؛ بنابراین برای استفاده از آن ابتدا می بایت اهداف بلند مدت سازمان را در زمینه های مشخص دسته بندی نمود و سپس استراتژی های را به عنوان مسیر و روش رسیدن این اهداف اتخاذ کرد. در ذیل نمونه ای از دسته بندی اهداف اشاره شده است. این دسته بندی غالبا برای سازمان های تولیدی قابل اعمال است:
1- بازار (استراتژی های ممکن: حفظ بازار فعلی، توسعه بازار، افزایش صادرات، حذف بخشی از بازار)،
۲- کیفیت (استراتژی ممکن: بهبود کیفیت محصولات تولیدی، استقرار نظام های کیفی مختلف)
3- بهره وری (استراتژی ممکن: بهبود بهره وری واحدهای مختلف شرکت، افزایش بازدهی تجهيزات)
4- نوآوری (استراتژی های ممکن: افزایش توان طراحی، فعال کردن واحد)
مدل برنامه ریزی استراتژیک برایسون
برایسون در کتاب خود با عنوان برنامه ریزی استراتژیک برای سازمان های دولتی و غیر انتفاعی، مدل برنامه ریزی خود را در هشت مرحله به شرح زیر تدوین نموده است. مراحل فراگرد مورد نظر عبارتند از:
1. آغاز فراگرد برنامه ریزی استراتژیک و حصول توافق دربارة آن
٢. تعيين و شناسایی دستورهای سازمانی
٣. روشن ساختن رسالت و ارزش های سازمانی؛
4. ارزیابی محیط خارجي (فرصت ها و تهدیدها)
5. ارزیابی محیط داخلی (نقاط قوت و ضعف)،
6. شناسایی مسائل استراتژیک که سازمان با آنها مواجه است
٧. تنظيم استراتژی های برای مدیریت مسایل استراتژیک
8. برقراری دیدگاه سازمانی کارساز برای آینده
مدل پورتر
از دیدگاه چورتر توانایی سازمان در صحنه رقابت در یک بازار مفروض یا مورد نظر بوسیله منابع اقتصادی و فنی آن سازمان و نیز به وسیله عوامل محیطی که هر یک از آنها ورود آن سازمان را به بازار جدید مورد تهدید قرار می دهند، تعیین می شود.
از دیدگاه پوتر پنج نیوری محیطی عباتند از: تهدید که از حانب تازه واردها متوجه سازمان است. قدرت مذاکرده مصرف کنندکان، قدرت مذاکرده عرضه کنندگان مواد اولیه، محصولات جایگزین و یکه تازی سازمان برای تقویت موضع جدید در بازارهای شلوغ.
این مدل بر شرایط رقابتی و حساسیت بالا نسبت به ورود و خروج رقبای بالقوه به بازار که باعث کاهش سهم بازار می شوند و ارتباط بین نیروهای مؤثر بر عملکرد رقابتی سازمان تأكيد دارد. رقبای بالقوه و بالفعل، سهم بازار آنها و همچنین انعطاف پذیری آنها در تولید سهم بسزایی در تسخیر بازار دارد، برای داشتن استراتژی های سازمانی اثربخش، مدیران می بایست درک روشنی از نیروهای رقابتی داشته و عکس العمل های متناسبی نسبت به آنها نشان دهند.

 

تعداد صفحات

128

شابک

978-622-378-258-9

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

.فقط مشتریانی که این محصول را خریداری کرده اند و وارد سیستم شده اند میتوانند برای این محصول دیدگاه(نظر) ارسال کنند.