کتاب توسعه‌ی ‏فرهنگ ‏در ‏مدیریت ‏شهری

کتاب توسعه‌ی ‏فرهنگ ‏در ‏مدیریت ‏شهری

156,800 تومان

تعداد صفحات

113

شابک

978-622-378-319-7

فصـل اول 13
توسعه‌ی فرهنگی 13
ابعاد توسعه‌ی فرهنگى 14
نقش نهاد آموزشی در توسعه‌ی فرهنگی 15
مبانی نظری آموزش 18
نظريه‌ی آموزشي برونر 18
نظريه‌ی آموزشي آزوبل 18
نظريه‌ی آموزشي هانت 19
تربیت اجتماعی 19
آموزش در گسترش فرهنگ شخصیت 21
نقش مراکز آموزش در کاهش جرم 24
آموزش و پرورش؛ نهاد اصلی توسعه‌ی فرهنگی 25
جایگاه پرورش در توسعه‌ی فرهنگي و اجتماعي 30
آموزش عالی و توسعه‌ی فرهنگی 33
مفهوم توسعه‌ی فرهنگی 34
تأثیر آموزش بر زندگی 35
مسئولیت قانونی شهروندان 36
مدیریت شهری و حقوق شهروندی 38
چالش‌های حقوقی قوانین و مقررات شهرداری 39
ريشه‌ی پيدايش هدف در برنامه‌ی درسي 39
پیشینه‌ی مطالعات 42
فصـل دوم 57
روش‌شناسی 57
تكنيك‌ها و ابزارهاي گردآوري اطلاعات 58
متغيرهاي مورد بررسي 59
شرح کامل روش (ميداني، كتابخانه‏اي) و ابزار 59
جامعه‌ی آماري، روش نمونه‏گيري و حجم نمونه (در صورت وجود و امکان) 60
پايايي 60
روایی 61
روش‌ها و ابزار تجزيه و تحليل داده‏ها 61
فصـل سوم 63
یافته‌ها 63
تحليل تک‌متغيره 71
آموزش فرهنگی 72
نوعدوستی 74
وظیفه‌شناسی 76
جوانمردی 78
فضیلت مدنی (آداب اجتماعی) 80
احترام و تکریم (ادب، تواضع و نزاکت) 82
توزيع فراواني پاسخگويان برحسب جنسیت 85
توزيع فراواني پاسخگويان برحسب سن 86
توزيع فراواني پاسخگويان برحسب سطح تحصيلات 87
تحليل دو متغيره 88
آزمون فرضيات تحقيق 88
فصـل چهارم 93
بحث و نتیجهگیری 93
خلاصه‌ی نتایج به دست آمده 93
نتایج بر اساس یافته‌ها 98
توصیف متغیرها 98
تحلیل فرضیات 99
محدوديتها 102
محدوديت تحقيق 102
محدوديت مؤلف 102
پیشنهادات بر اساس یافته‌ها 103
پيشنهادات براي ساير پژوهشگران 104
منـابع و مآخـذ 105
منابع فارسی 105
منابع لاتین 111

 

 

 

توسعه‌ی فرهنگی
توسعه فرهنگى به معناى ايجاد تحول و خلق ارزشها، روابط اخلاقى و هنجارهاى مناسب است كه براى ارضاى نيازهاى آدمى، زمينه‏هاى لازم را در قالب اجتماع فراهم مى‏كند. در مورد نقش فرهنگ در ارتباط با توسعه، برخى صاحبنظران با اهميت دادن به نقش فرهنگ در توسعه، فرهنگ را مجموعه‏اى از آرا و عقايد مى‏دانند كه ويژگيهاى ذيل را در خود دارد:
1. مورد قبول و پذيرش اكثريت مردم است؛
2. پذيرش آن جنبه اقناعى دارد، ليكن نيازمند بحث و استدلال نيست؛
3. ايجاد يا شكل‏گيرى آن نيازمند زمان است.
از اين منظر توسعه فرهنگى، به معناى پويايى و رشد فرهنگى است. توسعه فرهنگى به معناى ايجاد تحول و خلق ارزشها و رابط اخلاقى و هنجارهاى مناسبى است كه براى ارضاى نيازهاى آدمى، زمينه‏هاى لازم را در قالب اجتماع فراهم مى‏كند. فرهنگ توسعه يافته داراى برخى ويژگيهاست كه روند توسعه را تسريع مى‏بخشد و از اين حيث، توجه صاحبنظران را به خود جلب كرده است.
به عبارتى مى‏توان گفت: فرهنگ توسعه‏يافته، فرهنگى است كه دقيقا سه مشخصه بارز كه قبلاً ذكرشد را دارا باشد.

عدم توجه به توسعه فرهنگى مى‏تواند يكى از مشكلات اساسى در امر توسعه را فراهم آورد. تجربه تاريخى جامعه ايران نشان مى‏دهد كه جامعه قبل از هر چيز نيازمند آمادگيهاى فكرى، پى بردن به ضرورت توسعه و خلاصه، تصميم‏گيرى قاطع پيرامون آن است. اين امر مستلزم توسعه فرهنگى و همراهى آن با ابعاد ديگر توسعه است. بنابراين، از ديد جامعه‏شناسان توسعه علاوه بر بهبود شاخصهاى اقتصادى ـ كه عمدتا بر درآمد سرانه نهفته است ـ شاخصهاى اجتماعى نظير فقر، بيكارى، نابرابرى، حداقل تغذيه، كمبود مسكن، آموزش ناقص و امثال اين موارد را دربرمى‏گيرد.
همگام با ديگر شاخصهاى مذكور، اين امر به طور نسبى در عرصه فرهنگ و سياست، در جهت تعالى و پيشرفت يك جامعه به كار گرفته مى‏شود. انقلاب اسلامى نه تنها از اين وضعيت مستثنى نيست؛ بلكه به لحاظ ماهيت فرهنگى نظام، تحقق توسعه فرهنگى در آن نيز، از اولويتهاى اصلى به شمار مى‏آيد.

ابعاد توسعه‌ی فرهنگى
ابعاد توسعه فرهنگى عبارتند از:
• باورهاى مذهبى ـ دينى؛
• آموزش و برنامه‏ريزى؛
• ارتباطات جمعى
• تكنولوژى و فناورى.
تأكيد بر اهداف توسعه فرهنگى با توجه به اركان اساسى اين نوع توسعه، قابل حصول است. اين اركان عبارتند از: همگانى ساختن فرهنگ و ضرورت سياستگذارى فرهنگ. اين اهداف توسعه فرهنگى جامعه را در كسب رشد خلاقيتها و فضيلتهاى اجتماعى؛ به مدد بازشناسى و بازآفرينى فرهنگ متعدد و مساعد خودى، يارى مى‏رساند.

نقش نهاد آموزشی در توسعه‌ی فرهنگی
توسعه انساني رکن اصلي توسعه پايدار است و بايد براي ارتقاي کيفيت آموزش در کشور تلاش شود. وظيفه نهاد آموزشی در جامعه شناخت و حل نيازهاي فکري جوانان است. تعليم و تزکيه نفس و آموزش فلسفه معاني زندگي به نسل هاي آينده از مهمترين وظايف معلمان است. در جامعه اي که علم و دانايي، محور توانمندي و توسعه جوامع بشري باشد ارتقاي کيفي آموزش و تربيت نسلي پرسشگر و خلاق امري ضروري است. توسعه کمي و کيفي آموزش، توسعه مشارکت عمومي، ارتقاي سلامت و بهسازي منابع انساني از مهمترين اولويت هاي کاري نهاد آموزشی مي باشد.
نهاد آموزشی زمينه ساز رشد فکري و اخلاقي انسان هاي يک جامعه پويا است. نهاد آموزشی، تنها راه کمال انسان به سوي سعادت و خوشبختي است. اهميت نقش نهاد آموزشی در تربيت نيروهاي متخصص، دانشمند و آشنا به علوم جديد بسيار حائز اهميت است اگر ما بخواهيم بمانيم و کرامت داشته باشيم و آلت دست ديگران نشويم، هيچ راهي نداريم جز اينکه از علوم تجربي، تکنولوژي و دستاوردهاي مثبت تمدن بشري استفاده کنيم يکي از وظايف مهم نظام نهاد آموزشی کشور تربيت انسان هاي «خودباور» و نه «داراي غرور کاذب» است. بايد تربيت کننده انسان هايي باشيم که بدانند ريشه در گذشته دارند، اما در دنياي امروز زندگي مي کنند و بايد به آينده بينديشند.
براي رسيدن به جامعه اي ايده آل، پيشرفته و پويا که در آن انسان ها صاحب حق و حرمت باشند، نيازمند تشکيلات نو، معلمان نوانديش و دانش آموزان نوپرداز هستيم. شهيد مطهري از جمله کساني بود که درد دين داشت و تلاش مي کرد دين را آنگونه بفهمد و بفهماند که در دنياي امروز کارساز باشد. «مرحوم مطهري، دين را آنگونه مي ديد که اولا عادلانه باشد و ثانيا متناسب با شان انسان آزاد باشد.»
نهاد آموزشی را مي توان مهمترين اندام و به منزله قلب پيکره جامعه دانست که هرگونه آسيبي به آن، موجب زيان ساير بخش ها مي شود. وظيفه نهاد آموزشی تربيت نيروي آگاه، کارآمد و متعهد براي کشور است. نهاد آموزشی مي تواند موجب شکوفايي ساير بخش هاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي شود و اين استعداد و توانايي تنها با تقويت نهاد آموزشی ايجاد مي شود. با مطالعه در سرنوشت و سير صعودي کشورهاي پيشرفته متوجه نقش مهم نهاد آموزشی در ارتقا و به فعليت رسيدن استعداد ساير بخش هاي اين کشورها مي شويم. براساس مطالعات کارشناسان اقتصادي، شکوفايي اقتصاد و صنعت ژاپن مرهون نهاد آموزشی اين کشور بوده و خود آنها هم به اين مساله اذعان دارند. نهاد آموزشی بايدروحيه توليد علم و اختراع و پيشرفت و کسب آگاهي راگسترش دهد.
با توجه به تفاوت هاي دو جهان ديروز و امروز، از «فناوري» به عنوان فرزند «علم» بايد نام برد. انسان امروز به خود حق داده است که در هر چه که در دسترس اوست تصرف کند. انسان امروز علاوه بر تصرف در طبيعت حتي به خود حق مي دهد براي دستيابي به خواست ها و تمايلات نفساني خود، در سرنوشت انسان هاي ديگر نيز تصرف کند و ما اين تصرف را در چهره کريه استثمار انسان از انسان و در عرصه استعمار کشور ها و انسان ها شاهد بوده ايم. همچنين با وجود برخي نظريه هاي افراطي در دنياي قديم که سعادت انسان را در گرو ترک دنيا و پرهيز از زندگي در جمع و انزواطلبي قلمداد مي کرد، با تاکيد بر استفاده درست از مظاهر زندگي مادي مي توان به فرموده امام علي (ع) اشاره کرد: انسان بايد براي دنيا آنگونه کار کند که گويي براي هميشه در اين دنيا زنده است و از سويي براي آخرت بايد به گونه اي کار کند که گويي لحظه اي ديگر ازدنيا مي رود. استفاده از مزاياي دنيا با غرق شدن در مظاهر مادي دنيا متفاوت است.
انديشمندان جهان به اين نتيجه رسيده اند که اگر جامعه اي مي خواهد به سمت توسعه پايدار اقتصادي برود و شرايط ايده آلي داشته باشد بايد از نظر فرهنگي و علمي به رشد و بالندگي برسد. سوق دادن دانش پژوهان و دانشجويان به سوي فرهيختگي و بستن راه هاي نفوذ فرهنگ هاي بيگانه بر عهده معلمين است.
شايد در همه موضوعات زندگي کشور عنواني به بزرگي، عظمت و سهمگيني نهاد آموزشی نباشد. نهاد آموزشی يعني دو عامل انسان سازي. نهاد آموزشی بايد ايجاد سازگاري بين زندگي مادي و معنوي را جا بيندازد نهاد آموزشی بايد نيروهايي معنوي و اخلاقي و انسان هايي را که دردنياي امروز زندگي مي کنند، تربيت کند که متناسب با جامعه امروزي باشند و براي اين کار بايد انساني تربيت شود که گرايش هاي معنوي در او قوي تر از گرايش هاي نفساني باشدو عقل او بر هوسش غلبه کند.
امروزه، با واقعيتي به نام جهاني شدن مواجهيم. جهاني شدن به معناي گسترش ارتباطات ميان انسان ها و افزايش تاثير متقابل اقوام، ملت ها و کشورها بر يکديگر است. به گونه اي که کمتر اتفاقي در گوشه اي از عالم رخ مي دهد که مردم ديگر سرزمين ها از آن بي خبر بمانند و حيات اجتماعي آنان از اين اتفاق تاثير نپذيرد. پيدايش ابزارهاي ارتباطي صوتي و تصويري و متني مانند تلفن هاي ثابت و سيار، راديو، تلويزيون، ماهواره، اينترنت از يک طرف و وسايل نقليه جديد مانند اتومبيل، قطار و هواپيما از طرف ديگر، ارتباط ميان انسان ها را در نقاط مختلف کره زمين چنان توسعه داده است که گويي مانند مردم يک دهکده باهم آشنايند. از همين جاست که مفهوم «دهکده جهاني» شکل گرفته است.
اين يک واقعيت اجتماعي است که رخ داده است و اکنون ما در چنين جهاني زندگي مي کنيم. با پديدار شدن اين واقعيت، قدرت هاي بزرگ و سلطه گر برنامه ريزي کرده اند که فرهنگ، انديشه و آن شيوه زندگي را که خود مي پسندند، جهاني کرده و بر ساير مردم تحميل کنند. اين طرح و برنامه ريزي را جهاني شدن مي نامند. براي رسيدن به اين منظور، از امکانات بسيار پيچيده آشکار و پنهان کمک مي گيرند. شبکه هاي بزرگ تلويزيوني و راديويي، ماهواره ها، شبکه هاي بسيار زياد اينترنتي، فيلم هاي سينمايي، کتاب ها و نشريات، سازمان هاي گسترده اطلاعاتي و جاسوسي ابزار گسترش فرهنگ قدرت هاي بزرگ وبه خصوص آمريکا هستند. پشتوانه اين ابزار، قدرت نظامي، سياسي و اقتصادي آمريکاست که با ايجاد رعب و وحشت يا وابستگي و تسليم طلبي يا طمع، زمينه را براي توسعه فرهنگ، اخلاق و آداب و رسوم آمريکايي آماده مي کنند. براي نمونه، آمريکا پس از اين که افغانستان و عراق را تصرف کرد، ده ها شبکه تلويزيوني به راه انداخت تا فرهنگ و اخلاق خود را بر مردم مسلمان اين دو کشور تحميل کند. آنچه در اينجا حائز اهميت و نيازمند روشن بيني است، اين است که بدانيم با توجه به قدرت گسترده و پيچيده ارتباطات، شيوه هاي مدرن تبليغ، مهمترين ابزار، يکسان سازي فرهنگي است. آنها از يک طرف به شکلي بسيار غيرمستقيم و از زبان ملت ها شکاف ميان نسل ها را چنان بزرگ مي کنند که نسل جديد احساس کند ديگر نمي تواند با فرهنگ خود ارتباط برقرار سازد و از طرف ديگر، عناصر فرهنگ خودغربي مانند نوع پوشش، سبک معماري، نوع غذا، شيوه هاي معاشرت و حتي ايده آل ها و آرمان هاي زندگي و به طور کلي شيوه زندگي خود را در زيباترين قالب هاي ممکن تبليغي عرضه مي کنند تا علاوه بر جلب نظر ملت ها، انديشه آنها را دنباله رو خود سازند. در اينجاست که ذکاوت و زيرکي ملت ما، به خصوص نسل جوان، بايد به کمک ما بيايند تا به جاي پيوستن به جهاني سازي تحميلي، با تکيه بر کرامت و عزت خود و با اعتماد به قدرت ابتکار و خلاقيت و پيشه کردن بردباري و صبر، فرهنگ خود را تعالي بخشيم و در اين رقابت جدي و سخت، موفق باشيم.

مبانی نظری آموزش
نظريه‌ی آموزشي برونر
• نظریه برونر، نظریه ای آموزشی است
• وی روی یادگیری اکتشافی تاکید دارد
• تاکید روی مفاهیم هدف و توصیف ادراک و یادگیری به عنوان فعالیت های پردازش اطلاعانت
• چهار اصل عمده در نظریه برونر:
 انگیزش (سايق کنجکاوی)
 ساختارداشتن موضوع درسی به عنوان یک هدف (بازنمایی عملی، تجسمی، نمادی)
 توالی مراحل رشد
 تقویت (برای یادگیری لازم است)
نظريه‌ی آموزشي آزوبل
• سائق شناختی یک انگیزه درونی است که از کنجکاوی ها و علایق یادگیرنده نسبت به کشف، دستکاری، درک و فهم و برخورد با محیط سرچشمه می گیرد
• سائق شناختی جنبه اکتسابی دارد
• سائق شناختی و یادگیری رابطه ای دو جانبه دارند
• تاکید آزوبل بر یادگیری معنادار می باشد
• آزوبل مخالف استفاده از تقویت و پاداش بیرونی برای یادگیری معنا دار است
نظريه‌ی آموزشي هانت
• رویکرد هانت مبتنی بر افزایش پیچیدگی ذهنی پردازش اطلاعات درباره اشیاء، حوادث و رویدادها است
• در رویکرد رشدی هانت، بین سطح مفهومی فرد در هر مرحله و رشد شخصیت و شرایط محیطی تعامل وجود دارد
• رشد بهینه زمانی رخ می دهد که محیط رشد مفهومی فرد را تسهیل کند
• بین اهداف آموزشی و مراحل رشدی ارتباط مستقیمی وجود دارد
نکات مورد توجه هانت
• تمایز بین سطح مفهومی فراگیران و معلمین
• انتظارات و جو یادگیری
• وظایف معلم:
 شناخت سطح مفهومی یادگیرنده
 شناسایی محیط های مناسب و بهینه برای یادگیری
 انتخاب الگوهای تدریس مناسب

تربیت اجتماعی
كاركرد «تربيت اجتماعي» در فرآيند توسعه اجتماعي اقتصادي و فرهنگي يكي از مؤثرترين و تعيين كننده ترين عوامل تحرك و ترقي يك جامعه به حساب مي‎آيد. زيرا توسعه نيازمند مشاركت عوامل گوناگوني مي‎باشد كه در بين آنها كنشهاي متقابلي صورت مي‎گيرد.
از آنجا كه نهاد آموزشی هم سبب انتقال فرهنگي مي‎شود و همه به مثابه يك جريان جامعه پذير عمل مي‎كند ارتباط نسل جوان با نسل گذشته از طريق انتقال فرهنگي، فرآيند تربيت اجتماعي زمينه سازي توسعه تحول و رشد همه جانبه ساختارهاي فرهنگي و اجتماعي يك جامعه مي‎گردد. زيرا نهاد آموزشی در قالب توسعه، نيروي انساني مورد نياز را پرورش مي‎دهد و با تغييرات رفتاريي كه در افراد ايجاد مي‎كند، آنها را متناسب با آرمانها و اهداف مورد نظر جامعه بار مي‎آورد. بدون شك كودكان و نوجوانان امروز سازندگان جامعه فردا هستند و چگونگي پرورش اجتماعي آنان نقش مهمي در شكل گيري شخصيت آنان و در نهايت، در رشد و توسعه فرهنگي، اجتماعي، سياسي و اقتصادي جامعه ايفا خواهد كرد. (آل بهبهانی، 1400).
اين فرآيند در نظام تعليم و تربيت بنيادي و تعيين كننده است. نهاد آموزشی كه «تربيت اجتماعي» را سر لوحه كار خود قرار داده است. چشم انداز فعاليتهاي نهادهای آموزشی را فراتر از چار چوب نهاد آموزشی مي‎داند. در چنين وضعيتي، هدف تعليم و تربيت پرورش شخصيتهايي است كه به طور عملي و جامع واجد صفات وسجاياي الهي گردند. در اين طريق هر چه آموخته مي‎شود، بايد ناظر بر اين باشد كه كودكان و نوجوانان را عميق تر، متفكر تر و معتقد تر سازد. زيرا ما علوم را از آن جهت نمي آموزيم كه صرفاً گروهي دانشمند ونخبه متخصص داشته باشيم. بلكه فرض بر اين است كه نسل تربيت شده، موافق با ارزشها و فضايل اخلاقي باشند و طبق احكام الهي بارآيند ما آنان را تعليم نمي‎دهيم كه صرفاً هنرمند و شاعر ونويسنده بارآيند بلكه مي‎خواهيم داراي باورها و اعتقاداتي باشند كه اسوه حسنه براي ديگر نسلهاي جهان قرار گيرند هدف تربيت اجتماعي در يك دستگاه تعليم و تربيت اسلامي در چنين اهداف متعالي و والايي تجلي مي‎يابد.
ما اقتصاد و جامعه شناسي وتوسعه و سياست را فقط براي اين نمي آموزيم كه در حد تخصص در اين رشته متوقف شويم. بلكه مي‎خواهيم اشخاصي تربيت كنيم كه جهاني را كه در آن زندگي مي‎كنند و در اداره آن سهيم هستند. به شيوه‎اي اسلامي و عقلايي بشناسند و اداره كنند.
اگر چنين شخصيتهايي بار آوريم مي توانيم اميدوار باشيم در شرايط كنوني جهان امروز و حتي جهان هزاره سوم، كه مداوم در تجديد و تحول و تطور است، بتوانند بر اساس مكتب انسان ساز اسلام راههاي مناسبي براي حل مسايل پيچيده بشر و ثمر بخشي جستجو و ابداع كنند (داودیان، 1399).

منظور از نهاد آموزشی، به حرکت درآوردن فرآیند توسعه همه جانبة بشر است که در طول زندگانی انسان ها با هدف شکوفایی فکری، جسمی، احساسی، اخلاقی و معنوی صورت می گیرد. از طرف دیگر وظیفه نهاد آموزشی تنها تربیت آموزشگاهی و یا تدریس یک شخص معیّن و یا یک درس معین به حساب نمی آید. در حقیقت سایر مؤسسات آموزشی در جوامع امروز کوشش دارند که خصوصیات اخلاقی با اجرای برنامه های گروهی و طرح مسایل اجتماعی به طور جدی عملی شود. انواع بازی ها، شرکت دادن نهتدهای آموزشی در نمایش های آموزشی، موسیقی و امور هنری، انجام دادن مراسم مختلف و تمام فعالیت های خارج از کلاس و همه چیزهایی که در نهاد آموزشی آموخته می شود، جنبة اجتماعی و عمومی نهاد آموزشی هستند. صرف نظر از وظایفی که اشاره شد، نهاد آموزشی وظایف مهمتری نیز برعهده دارد که می توان به وظیفه گسترش شخصیت، آموزش فرهنگی، توسعة ارزش های اخلاقی و مدنی، آموزش بزرگسالان و آموزش رسانه ای اشاره کرد (محمدی، 1398).

آموزش در گسترش فرهنگ شخصیت
وظیفه نهاد آموزشی است که کودک را هم فردی شایسته بار آورد تا برای خود دارای صفات خوب انسانی باشد و هم او را عضو مؤثر جامعه کند تا فردی مفید برای دیگران باشد. در یافته های جامعه شناسی می بینیم که پرورش و گسترش شخصیت فراگیران باید در زمینه ای باشد که فرهنگ و جامعة او به آن بستگی دارد، نه چیزی جدا از آنها. در این نکته تأکید باید کرد که نه تنها فرد در حقیقت جدا از گروه اجتماعی خود نمی تواند پرورش یابد، بلکه فرد باید همان کسی که هست بشود و در هر مرحله ای از پیشرفت که قرار دارد باید از تأثیر متقابل میان خودش و محیط اجتماعی خویش برخوردار باشد و نامتعارف بار نیاید. اینکه در جامعة امروز نهاد آموزشی به گسترش شخصیت مربوط می شود یک الزام طبیعی است. شخصیت از آن گونه مفاهیمی است که در مورد آن تعاریف زیادی شنیده ایم (عامری، 195). معمولاً شخصیت به عنوان یک چیز جامع و کمال یافته از خصوصیات روحی، عقلی، بدنی، جسمانی و حرکتی هر فرد تعریف می شود و خصوصیات اخلاقی و طبیعی هر فرد است که بخشی از شخصیت او را تشکیل می دهد. معلم مقدار زیادی از وقت خود را در این کوشش صرف می کند که نه تنها به شاگردانش مطالب خوب و متنوع و مفید و دانش های تازه بیاموزد، بلکه در رفتار آنها تغییراتی به وجود آورد و روحیات آنها را در جهت دلخواه و مناسب هدایت کند. این نیت های معلم به گسترش شخصیت دانش آموز مربوط می شود و ممکن است مربوط به هر جنبه ای از زندگی او نیز بشود.
شخصیت و تعادل روانی معلم بیش از سایر طبقات اجتماع موردنظر ماست؛ زیرا معلم به عنوان الگو می تواند در دانش آموزان واکنش های مثبت و سازنده و یا واکنش های منفی ایجاد کند. تماس نزدیک معلم با دانش آموزان و نفوذی که بر آنها دارد نقش مهمی در سلامت فکری و روانی آنها ایفا می کند. این تأثیر و نفوذ رفتار معلم در دانش آموز ممکن است به طور مستقیم و یا غیرمستقیم صورت پذیرد و به صورت های گوناگون مانند تقلید، الگوسازی و گاهی اوقات همانندسازی بروز کند. نظر به اینکه شخصیت کودکان هنوز شکل نگرفته است و نقش پذیر هستند ونبود تعادل روانی در معلم، اثرات بدی در آنها خواهد داشت. کودکان نه تنها مطالبی را که مستقیماً از طرف معلم گفته می شود، می آموزند، بلکه رفتار، حرکات، نگرش ها، مهارت ها و خلاصه کلّ شخصیت معلم، در آنها اثر می گذارد ریشة این مسأله را باید در تمایل به تقلید کودک از دیگران دانست. برخی روان شناسان معتقدند که این تمایل از جمله نیرومندترین و ریشه دارترین غرایز کودک به شمار می رود. به طوری که یکی از نخستین روان شناسان کودک به نام بالدوین این غرایز را به منزلة بهترین غریزة کودک تلقی می کند

تعداد صفحات

113

شابک

978-622-378-319-7

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

.فقط مشتریانی که این محصول را خریداری کرده اند و وارد سیستم شده اند میتوانند برای این محصول دیدگاه(نظر) ارسال کنند.