281,400 تومان
تعداد صفحات | 198 |
---|---|
شابک | 978-622-378-352-4 |
فهرست
عنوان صفحه
مقدمه 7
فصـل اول 23
بازی درمانی 23
بازی درمانی 23
بازی تعاریف و طبقهبندی آن 24
بازی چیست؟ 25
جایگاه بازی 26
توجيهات مكاتب مختلف از بازی 29
پیشینه بازی به عنوان یک روش درمانی 30
مراحل اجرای بازی درمانی 31
روشهای بازی درمانی 34
بازی کلمات احساسی 34
بازی صندلی ها 36
بازی زندگی خود را رنگ بزنید 38
بازی بلند کردن میله های رنگی 39
بازی بادکنک خشم 40
بازی زنگ ساعت 41
بازی حرکات آهسته 42
بازی حباب سازی (آموزش تن آرامی) 43
بازی قوطی نگرانی 44
بازی کلاه مهمانی روی هیولا 45
فصـل دوم 47
آموزش جراتورزی 47
رفتار جراتمندانه 47
آموزش جراتورزی 48
تاريخ تحول آموزش جراتورزی 51
حقوق و مسئوليتهاي جراتورزی 55
حقوق بشر براي جراتورزی 55
روش كنوني جراتورزی 60
جرأتورزی در نظریات روان شناسی 61
نظریه تحلیل تبادلی 61
روان شناسی مثبت نگر 62
روان شناسی وجودی 62
نظریه دلبستگی 63
نظریه رفتارگرا 63
رفتارهای جرات ورزانه 64
رفتار جراتمندانه و سازگاری اجتماعی 66
آموزشهای مهارتهای جراتورزی 69
مؤلفههای ابراز وجود و رفتار جراتمندانه 69
فصـل سوم 71
پرخاشگری 71
پرخاشگری 71
نظریههای پرخاشگری 71
عوامل ذاتی و غریزی 71
نظریه فروید: پرخاشگری به عنوان رفتار غریزی 72
نظریه لورنز 72
عوامل زیست شناختی 73
نظریهیادگیری اجتماعی 74
عوامل شناختی 76
فرضیه ناکامی – پرخاشگری 77
علل و عوامل پرخاشگری 78
عوامل خانوادگی پرخاشگری 78
عوامل محیطی (اجتماعی – فرهنگی) 79
فواید پرخاشگری 81
تکنیکهایی لازم برای کنترل پرخاشگری در محیط خانواده 82
اَشکال پرخاشگری 83
عوامل مؤثر در بروز پرخاشگری 84
ناکامی 85
محیط زندگی 85
تنبیههای والدین و مربیان 85
تأیید رفتار پرخاشگرانه 86
تشویق رفتار پرخاشگرانه 86
عوامل فرهنگی 86
تماشای خشونت 87
تضاد در دستورات والدین 87
ناهماهنگی در روش تربیتی 88
دیگر عوامل بروز پرخاشگری 88
آثار و پی آمدهای پرخاشگرانه 88
درمان پرخاشگری 89
مهمترین اقدامات و راهکارهای پیشگیرانه و درمانی 91
خشم 92
نابهنجاری اجتماعی 92
سطوح بیهنجاری 95
بیسازمانی اجتماعی 95
نظامگسیختگی اجتماعی 97
فصـل چهارم 99
استرس 99
استرس 99
جنبه های زیستی، روانی و اجتماعی استرس 100
مولفههای زیست شناختی استرس 100
نشانگان عمومی انطباق 100
مولفه آموخته شده استرس 102
منابع استرس 103
منابع درون فردی 103
منابع درون خانوادگی 104
بیماری یا معلولیت در خانواده 104
مولفه شناختی استرس 104
مقابله 105
راهبردهای مقابلهای 106
طرح ریزی برای مسئله 110
راهبردهای مقابلهای سازش یافته و سازش نایافته 111
عوامل موثر بر انتخاب سبکهای مقابله 112
سبکهای مقابله و نقش آن در بروز بیماریها 113
ویژگیهای شخصیت و راهبردهای مقابلهای 114
شخصیت سرسخت و مقاوم 114
عوامل استرس زا و راهبردهای مقابله در والدین دانش آموزان ناشنوا 115
علائم استرس 117
علائم جسماني 117
علائم رواني و رفتاري 118
استرس در نوجوانان 120
فصـل پنجم 125
اضطراب 125
افکار اضطرابی 125
افکار اضطرابی چیست؟ 127
افکار اضطرابی از دیدگاه بین فرهنگی 128
تعریف اضطراب 130
تعریف عملیات اضطراب 130
تفکیک ترس از اضطراب 131
علائم اضطراب 132
علل اضطراب 134
انواع اضطراب 135
نظریه های اضطراب 141
نظریه زیست شناختی 141
نظریه شناختی 143
نظریه رفتاری 145
نظریه روانکاوی 146
کنارآمدن با اضطراب 147
درمان 148
فصـل ششم 153
مطالعات 153
منـابع و مآخـذ 165
منابع فارسی 165
منابع غیر فارسی 178
کودکان به دلیل پایین بودن سطح تفکر انتزاعی، قادر به بیان هیجانات و احساسات خود نیستند، سرکوب و عدم مهارت در بیان احساسات به ویژه از نوع منفی آن بهداشت روانی کودک را به مخاطره میاندازد. از این رو پیدا کردن راهی که کودک را قادر نماید به شیوه ای غیر از بیان کلامی هیجانات خود را بروز نماید کاملا ضروری به نظر میرسد. بازی ابزاری است که کودک به کمک آن خود را بیان مینماید و برای هر کودکی جدا از نژاد، زبان و ملیت وسیله مناسبی جهت تخلیه هیجانات و ابراز خود میباشد.
بازی کارکردی متناسب با سن است. تلاشی که همزمان در یک فرایند بدنی و اجتماعی اتفاق میافتد. بازی عموما نقطه مقابل کار است. یک فعالیت سرگرم کننده که فارغ از اجبار و غیر منطقی بودن فرصت مناسبی را جهت بیان احساسات به فرد میدهد. هاجز[1]، (۱۹۹۵ به نقل از رای[2] و همکاران، 2017) چهار ویژگی عمده را برای بازی مطرح میکند:
پژوهشگران عمده ترین ویژگی بازی را لذت بخش بودن آن میدانند (کسیکسزنتمیهالی، دالینو و بیشاپ[3] ۱۹۷۶؛ هات[4]، ۱۹۷۰؛ پلانته[5]، ۱۹۷۹؛ ویسلر و مک کال[6]، ۱۹۷۶؛ به نقل از هال[7] و همکاران، 2014). بازی یک فعالیت کاملا ذاتی است که به وقایع یا افراد پیرامون ما وابسته نیست (کسیکسزنت میهالی، ۱۹۷۶ و پلانت، ۱۹۷۹، به نقل از لاندریت[8]، 2014).
بازی جزء لاینفک زندگی کودکان است. آمیختگی آن با زندگی کودکان به میزانی آشکار است که گاه وجود آن به علت حضور همیشگی اش فراموش میشود.
بازی در زندگی بزرگسالان نیز تأثیر بسزایی دارد و خستگیهای ناشی از فعالیت و کار روزانه را از بین نقش بازی را از اهمیتی که کودکان به آن میدهند میتوان درک کرد، مشاهده میشود که کودک در هنگام بازی آنچنان در کار خود غرق میشود که وجود دیگران را فراموش میکند و احساس میکند که تنهاست، گاه کودک به یک اسباب بازی با عروسک دلبستگی پیدا میکند و جدایی از آن برایش امری ناممکن میشود.
سؤال این است که لزوم و ضرورت بازی چیست؟ چه انگیزه خاصی برای بازی کردن وجود دارد؟ وظیفه دیگران در قبال بازی کودکان چیست؟ مهمترین سؤال این است که با توجه به تغییرات بزرگی که جوامع در طی اعصار و قرون با آن روبرو بوده اند چرا بازی هنوز به همان شکل وجود دارد؟
بازی تجربهای کودک برای ادراک جهان پیرامون است و جایگاه وی در جهان را مشخص میکند. سوزان ایزاکر[9] (۱۹۹۳) میگوید: «بازی زندگی کودک است و وسیلهای است که با استفاده از آن جهانی را که در آن زندگی میکند میشناسد». به تدریج که کودک رشد و نمو مییابد در ارتباط با خود و جهان مادی و اجتماع پیرامونش اقدام به معنا سازی میکند و از طریق ابزار «بازی کردن» خود را کشف میکند. وینی کات (۱۹۷۱) میگوید:
“تنها با استفاده از بازی کردن است که کودک به طور انفرادی خلاقیت به خرج میدهد و كل شخصیتش را به فعل درمیآورد و تنها در ضمن خلاقیت است که که فرد خود را کشف میکند. این اتفاق تنها در ضمن بازی کردن روی میدهد”
مرکزیت تجربه در بازی باعث میشود کودک ضمن نشان دادن خلاقیت، مشکلات و واکنش های خود را نسبت به جهان پیرامون نشان دهد و این امکان را فراهم آورد که بازی به شکل پویایی از مداخله درمانی تبدیل شود.
اهمیت و جدیت بازی اغلب در نظر گرفته نمیشود. شاید به دلیل اینکه آن را به عنوان یک «کار» و یا «فعالیت جدی» در نظر گرفته نشده است و یا شاید به دلیل مرکزیت آن برای کودک زیرا به عنوان بزرگسال موضوعات مورد علاقه کودکان را چندان جدی نمیگیرند و آنها را کم ارزش در نظر میگیرند.
شاید تجربه کرده باشید که معمولا بزرگترها به یکدیگر چنین توصیه میکنند: «بازی» دیگه بسه برگرد سر «کارت» «بچه نشو! کمی جدی باش» و موارد مشابه فراوان دیگری که در شبانه روز بارها بکار برده میشوند و نشان میدهند که نه بازی و نه کودکان را جدی نمیگیرند. در هر حال بازی اهمیتی حیاتی دارد، با استفاده از آن است که افراد یاد میگیرند و فرصت های مناسب را خلق میکنند، به خود احترام می گذارند و برای خود ارزش قائل شوند. در ضمن بازی است که احتمالات مختلف را ممکن می سازند. چنین تصویرسازیهایی است که ظرفیت ما را به عنوان یک فرد خلاق رشد میدهد. شیلر[10] چه زیبا گفته است «بشر تنها هنگامی کامل است که در حال بازی کردن است» (یونگ[11]، ۱۹۳۱ به نقل از کاتا ناچ 2012).
هنوز تعریف دقیق و جامعی از بازی ارائه نشده است. تعریفی که اغلب متخصصان از آن استفاده میکنند توسط اریکسون (۱۹۵۰) ارائه شده است. او میگوید «بازی عملکرد “خود” است و به منظور هماهنگ کردن فرایندهای جسمی و اجتماعی با فرد انجام میشود». بازی را نقطه مقابل و آنتی تن کار در نظر میگیرند. آن را دارای ویژگیهایی مانند:
(۱) انگیزش درونی،
(۲) آزادی کی انتخاب،
(۳) استعاری،
(۴) جذاب و درگیر کننده فرد به صورت فعال
(۵) لذت بخش میدانند (هاگس[12]، 1998)
تحقیقات نشان داده است که چهار سال اول زندگی، دوره مهمی در رشد کودک است و در شکلگیری شخصیت ویژگیهای بدنی او نیز دوران مهمی بشمار میرود.
فرد در این سن مستعد پذیرش محیط است، تحقیقات نشان میدهد که توجه به فعالیتهای روانی و اجتماعی کودک توانایی او را برای یادگیری بالا میبرد (وستا[13] و دیگران، ۱۹۹۷). تواناییهای کودک برای یادگیری بیشتر به دلیل نیاز او به وجود یک مکمل است. او به منظور بدست آوردن این مکمل نیازمند اندکی نظارت با هدایت است. بایستی گفت که هیچ تمرینی نمیتواند تا زمانی که کودک از نظر سیستم عصبی به حد مطلوبی نرسیده وی را قادر به نشستن و یا ایستادن بکند، از طرف دیگر تأخیر در کسب این مهارتها امکان دارد به سبب محرومیت کودک از تجاربی که به منظور کسب این تواناییها میبایستی وجود داشته باشد، رخ دهد (شارپ[14] و جولی،[15] 2016).
تعریف مورد قبول عامی برای بازی وجود ندارد. هر کس از آن تعبیری دارد؛ اما بدل کلی هر آنچه که بدون در نظر گرفتن سود و زیان و بدون زور و اجبار انجام شود بازی نامیده میشود. کودکان در مرحله حسی و حرکتی ارتباط بیشتری با اشیا برقرار میکنند آنها دوست دارند با اشیا در تماس باشند و حتی قبل از شناسایی آنها را احساس کنند ببینند و بو کنند. مشکلات عمده ای که در آموزش پیش از دبستان پیش میآید از فراموشکاری مربیان و برنامه ریزان در برآوردن چنین نیازها و ضروریاتی سرچشمه میگیرند. پیاژه گفته است نمیتوانید پیش از آنکه کودک به سطح رشدی مناسب برسد به وی یاد دهید که ادراکات لفظی داشته باشد، بایستی روشی برگرفته از عمل را بکار برد کودک پیش از دبستان چون هنوز از نظر گفتاری رشد کاملی نیافته است، گفتار برای او وسیلهای نارسا و ضعیف است؛ بنابراین در این مرحله برای کمک به یادگیری کودک بابی از روشهای غیر کلامی استفاده کرد و آموزش پیش از دبستان لازم است تأکید بیشتری بر بازی داشته باشد و بازی در تدوین برنامه درسی و آموزش کودکان به عنوان یک اصل مورد استفاده قرار گیرد.
کوشش هایی که برای طبقهبندی و شناسایی بازی کودکان انجام شده چندان موفق نبوده اند و مورد قبول همگان قرار نگرفتهاند. برخی آن را به سه و برخی دیگر به چهار، شش و هشت نوع فعالیت تقسیم کردهاند. شاید اگر گفته شود که کودک ضمن انجام بازی چه آگاهیهایی کسب میکند، اندکی تفاوت دیدگاه ها را کمتر کرده و آنها را به هم نزدیکتر کرد. در ضمن انجام بازی کودک حداقل چهار نوع آگاهی را در مورد خود و اشیا کب میکند
او در مورد اشیای موجود در محیط اطلاعاتی کسب میکند.
در هنگام انجام بازیهای حرکتی و بازی کردن با بلوکها، اسباب بازیها، ماسه و خاک او در مورد طرح، حجم و شکل اشیا چیزهایی را یاد میگیرد و ارتباط و تفاوت اشیا را کشف میکند و از روی رنگ، شکل و اندازه قادر به طبقهبندی اشیا میشود و یاد میگیرد که به وسیلهاین اشبا چه کارهایی را میتوان انجام داد و چه کارهایی را نمیتوان انجام داد.
در مورد افراد دیگر اطلاعاتی بدست می آورد، خصوصا به وسیله بازیهای نمایشی و ایفای نقش های گوناگون مانند نقش های دکتر، پدر و مادر و پلیس. از همه مهمتر این امر است که کودک یاد میگیرد که دیگران میتوانند رفتار، پوشش و عقاید کاملا متفاوتی داشته باشند.
در مورد خود اطلاعات بیشتری کسب میکند زیرا در بازیهای نمایشی احساسات و خواستههایش را نشان میدهد و با هر تجربه جدید کودک چهره دیگری از خود نشان میدهد و با کسب هر مهارت جدید به کشف جدیدی نیز نائل میشود و تجربه ای را که قبلا نداشته است، بدست می آورد.
از لحاظ فیزیکی نیز رشد میکند و به کمک بازی عضلات کوچک و بزرگ خود را تقویت میکند، استفاده از اسباب بازیهای مختلف نیز این امر را تسهیل میکند.
بازی را از نظر شناختی میتوان به چهار نوع تقسیم کرد:
تقسیمبندی بازیها از دیدگاه اجتماعی بر اساس این دیدگاه بازیها از مرحله شروع تا تکامل نهایی پنج گام را طی میکنند.
اول: بازی مشاهده: این کودک فقط شاهد بازی دیگران است و در جریان بازی دخالتی نمیکند
دوم: بازی انفرادی: کودک به صورت مستقل و جدای از دیگران بازی میکند و میلی به نزدیک شدن به دیگران ندارد.
سوم: بازی موازی: در این مرحله کودک در کنار دیگر کودکان بازی میکند هر چند ابزارهای مورد استفاده وی همانند وسایل دیگر کودکان است اما همکاری و تعامل مشخصی بین آنان وجود ندارد.
چهارم: بازیهای شراکتی: بازیهایی که با دیگر کودکان انجام میشوند، اما تقسیم وظیفه مشخص – ی وجود ندارد و سلسله مراتب افراد برای برآوردن هدف کلی گروه مشخص نشده است.
پنجم: بازیهای تعاونی: نوعی از بازی است که در یک گروه سازمان یافته و دارای هدفی مشخت انجام میشود. در طی بازی هماهنگی دقیقی به منظور دستیابی به هدف بین اعضا گروه دیده میشود.
پری[16] و آرچر[17] تأکید فراوانی بر ارزش بازی دارند. به اعتقاد آنان بازی زمینهای را فراهم می آورد که به کمک آن مهارتهای اجتماعی و شناختی یاد گرفته و تمرین میشوند. عدهای دیگر از روانشناسان قدمی فراتر نهاده و فواید اولیه بازیهای نمادین را مورد تأکید قرار داده و بر جنبه درمانی آن تأکید میکنند. این نوع از بازی امکان دستیابی به خواستهها و آرزوها را برای کودک فراهم میکند.
این دسته از بازیها به شدت مورد توجه روانشناسان پیرو مکتب تحلیل روانی است (وین[18] و پورچ[19] ر، 2010). ایزاکز[20] (۱۹۳۰) از پیروان ملانی کلاین آرزوها و خواستههای اولیه عدهای از افراد را مورد بررسی قرار داد و دریافت که اشیای نمادین و اسباب بازیها خواستههای اولیه و دوران کودکی را در آنان تداعی میکند. خواستههایی که اغلب توسط والدین آنان و در کودکی سرکوب شده بودند.
از دیدگاه تحلیل روانی نخستین نمود ارزشی جهان فیزیکی برای کودکان از طریق بازی خود را نشان میدهد. کودک از این طریق آرزوهای فردی و اندیشههایش را به صورت خام بیان میکند. در این فرم اولیه و خام تمامی اشیای مورد استفاده دارای معنی اساس ایزاکز معتقد است؛ سمبولیک و خام میباشند که از رؤیاها و خواستههای فرد سرچشمه میگیرند.
بازی درمانی[21] تکنیکی است که به وسیله آن طبیعت کودکان به صورت بیانی معنی میشود و روشی است برای مقابله با استرسهای هیجانی و همچنین برای کودکانی که که دچار آشفتگیهای ناشی از مشکلات خانوادگی هستند به کار میرود.
درمانگرانی که کار بازی درمانی را انجام میدهند معتقدند که این تکنیک به کودکان اجازه میدهد مسائلی را که نمیتوانند در محیط روزانه شان مطرح کنند در قالب بازی ارائه دهند و با هدایت درمانگر هیجانات مخفی خود را نمایان کنند. در بازی درمانی، درمانگر رفتار کودکان را بدون قید و شرط میپذیرد. بدون این که آنها را غافلگیر کند، با آنها بحث کند و یا نادرستی کار آنها را به آنها گوشزد کند.
تحقیقات انجام شده در سالهای اخیر تاکید پژوهشگران را بر بازی درمانی نشان میدهد و آن را به عنوان تکنیکی که مشکلات هیجانی و اجتماعی را کاهش میدهد مطرح میکند
(براتون، رای، رهاین و جونز[22]، 2015؛ جوزف و ریان[23]، 2014).
حدود ۶۰ سال است که از بازی درمانی به عنوان روشی مناسب در درمان کودکان استفاده میشود. از دلایل موفقیت این روش در درمان کودکان، عدم نیاز به تفکر انتزاعی و مهارتهای کلامی بالا در ابراز رفتار میباشد.
برای کودکان اسباب بازی بیانگر زبان آنهاست و بازی کردن گفتگوی آنها محسوب میشود. میتوان بازی درمانی را فرایندی بین فردی تعریف نمود که درمانگر طی آن تلاش میکند به صورتی منظم با استفاده از بازی به کودکانی که دارای مشکلات روانشناختی هستند کمک نماید یا از بروز مشکلات هیجانی در آنها جلوگیری نماید. در این تکنیک، به وسیله توسعه روابط بازی کردن نقش های مختلف و مراوده و برقراری ارتباط میتوان فرصت پیشگیری و درمان را فراهم آورد. تکنیکهای بازی درمانی، بیانگر چگونگی استفاده از اسباب بازیها در یک موقعیت درمانی میباشد. تکنیکهایی که در برنامه حاضر ارائه خواهد شد بر اساس سه ملاک اساسی گزینش شدهاند:
– جامع الشرایط بودن این بازیها به لحاظ درگیر کردن کودک، از بابت حسی، حرکتی، تخیلی و خوشایند بودن.
– تاکید و مناسب بودن این تکنیک ها برای کودکان ۴ تا ۱۲ سال.
– جذابیت و راحتی به کار گیری و ارزان بودن این بازیها به وسیله تکنیک هایی که در این برنامه ارائه خواهد شد، میتوان مهارتهایی مانند مدیریت خشم، ارتقاء کنترل خود، کاهش ترس، اضطراب و افسردگی، احساس توانمندی و مهارت حل مسئله را ارتقا داد. در مجموع این روش ها فرصت آگاهی یافتن و بیان احساسات را برای کودک مهیا میسازد.
اکانر و براورمن[24] (۱۹۹۷)، به تاثیر بازی درمانی در کودکان مبتلا به اختلالات رفتاری پرداختند و در ارزیابی نهایی بعد از درمان کاهش معنادار اختلالات را مشاهده کردند. گیل[25] (۲۰۰۳) در پژوهشی به تاثیر بازی درمانی در درمان کودکان مبتلا به آزار جنسی پرداخت. نتایج پژوهش او نشان داد که بازی درمانی باعث سازماندهی ذهن، احساس امنیت و ایجاد احساس امنیت در کودک میشود. کلورر[26] (۲۰۰۳) در پژوهشی تاثیر بازی درمانی در درمان کودکانی که تحت آزار فیزیکی و جنسی قرار گرفته بودند را مورد بررسی قرار داد که نتایج به دست آمده این روش را در کنار روش خانواده درمانی به عنوان یک درمان کامل توصیه میکند. ریان[27] (2014) دو روش درمان مستقیم با مشاوره و درمان از طریق بازی درمانی در کودکانی که دچار مشکل در دلبستگی بودند را باهم مقایسه کرد که نتایج اثر بخشی روشهای بازی درمانی را تایید می کرد.
– تشخيص: اولین مرحله در اجرای این روش درمانی، تشخیص است. ابتدا باید تشخیص داد که آیا کودک نیازمند استفاده از این روش میباشد یا خیر. تشخیص معمولا به دو شیوه صورت میگیرد
الف- مصاحبه با والدین و کسب اطلاعاتی از طریق گفتگو با والدین یا اجرای ابزار تشخیصی.
ب- مشاهده بالینی کودک که توسط درمانگر صورت می پذیرد و بر این اساس درمانگر به تشخیص قطعی در مورد اختلال کودک میرسد و ضرورت اجرای بازی درمانی ایجاد میگردد.
در واقع با این دو روش تشخیص شدت و نوع اختلال تشخیص داده میشود و بر اساس آن سایر مراحل درمان اجرا میگردد (جوزف و ریان، 2014).
– انتخاب تکنیک بازی درمانی به عنوان روش درمان: این انتخاب بر اساس نوع اختلال کودک صورت می پذیرد. همچنین در این مرحله فردی یا گروهی بودن بازی تعیین میگردد.
– برنامه ریزی فرایند درمان: مرحله سوم برنامه ریزی فرایند درمان میباشد که شامل موارد زیر است: تعیین تعداد جلسات (بطور معمول یک برنامه بازی درمانی شامل ۱۲ تا ۱۵ جلسه ی مستمر ۳۰ تا ۴۵ دقیقه ای میگردد)، بیان اهداف هر جلسه، انتخاب نوع بازی، انتخاب ابزار سنجش و یا مشاهده مستقیم رفتار کودک در حین درمان، تهیه مواد برای اجرای بازیها، تعیین طول مدت هر جلسه و تعیین فاصله برگزاری جلسات (ون، رای، رهاین و جونز، 2015).
– اجرای برنامه درمان: در این مرحله متخصص بازی درمانی به اجرای فرایند درمان مطابق برنامه درمان اقدام مینماید. لازم به توضیح است که از ویژگیهای بازی درمانی پویا بودن برنامه ی درمان در هنگام اجرای برنامه میباشد. بدین ترتیب که در اغلب موارد بازی درمانگر ناچار است در هنگام اجرا مقداری در فرایند اجرای درمان متناسب سازی انجام دهد تا فرایند درمان با ویژگیهای درمانجو هماهنگ شود.
– ارزیابی رفتار: آخرین مرحله درمان، ارزیابی رفتار است که در پایان هر جلسه جداگانه صورت میگیرد و در انتهای دوره درمان نیز ارزیابی نهایی از طریق مصاحبه مجدد با والدین و مشاهده بالینی کودک صورت میگیرد.
نقش درمانگر در فرایند اجرای درمان بسیار مهم است. توانایی درمانگر در ایجاد ارتباطی دوستانه با کودک، شرط مهم در اجرای این روش درمانی است، چرا که منجر به جلب اعتماد کودک جهت مشارکت فعالانه در فرایند بازی میگردد (لاندریت، 2014).
همان گونه که پیش تر اشاره شد بازی درمانی روشی موثر در اصلاح رفتار، توسعه خودپنداره و ارتقاء مهارتهای اجتماعی مناسب میباشد. در واقع درمانگر در جریان بازی درمانی با ایجاد یک شبکه ارتباطی پویا با کودک فرصت کشف، ابراز و درک بهتر افکار و احساسات را برای آنها مهیا میسازد. دریافت چنین خدماتی از سوی کودکان اغلب برای والدین هزینه بر میباشد. به همین دلیل شاید بتوان مدرسه را محلی مناسب برای ارائه خدمات بازی درمانی پیشنهاد نمود. این پیشنهاد بدین دلیل قابل طرح میباشد که تمام کودکان در ارتباط با مدرسه می باشند. مدرسه محیطی امن برای خانواده و کودک به شمار میآید و مسئولان و معلمان اولین افرادی هستند که بلاواسطه با کودک در ارتباط هستند و اولین افرادی هستند که با مشکل کودک مواجه و به آن به شکلی پی می برند. بدین ترتیب ارائه خدمات بازی درمانی در مدارس فرصت استفاده از این خدمات را برای تمام کودکان مهیا میسازد و از سوی دیگر مدرسه را در انجام امور خود (آموزش و یادگیری موثر) موفق میسازد. مثمر به ثمر بودن خدمات بازی درمانی در مدارس را میتوان بر اساس موراد ذیل تبیین نمود:
– بازی درمانی باعث بهبود نوع رابطه کودکان با مسئولان مدرسه میگردد،
– از طریق بازی درمانی مشکلات هیجانی، رفتاری و اجتماعی بر سر راه آموزش و یادگیری کاهش مییابد.
– بازی درمانی باعث ارتقاء سطح انطباق کودک با کلاس میگردد.
– بازی درمانی موجب ارتقاء مهارتهای ارتباطی و اجتماعی در دانش آموزان میگردد.
– نیاز کودکان دارای مشکل و در مخاطره در جریان بازی درمانی برای مسولان مدرسه تصریح میگردد و از طریق بازی درمانی مسئولان و معلمان مورد حمایت قرار میگیرند.
علاوه بر دریافت خدمات سودمند مدرسه از بازی درمانی، درمانگر و فرایند بازی درمانی نیز به دلیل پایداری و استمرار ارتباط کودک با مدرسه، نوع نگاه مسئولان و معلمان به امور کودکان و مشکلات آنها و همچنین امکان اقدام بلافاصله برای مدرسه در مورد مشکلات کودکان زمینه را برای موفقیت بیشتر درمانگر و بازی درمانی مهیا میسازد (انجمن بازی درمانگران بریتانیا[28]، 2014).
در ادامه به معرفی ۱۰ روش بازی درمانی با ملاحظه روش اجرا، مواد مورد نیاز و موارد کاربرد آن به اختصار اقدام خواهد شد. این روشها بر اساس سه ملاک پیش گفته انتخاب و ارائه شدهاند. لازم به ذکر است که در مورد تمام این روشها درمانگران میتوانند متناسب با شرایط و نیاز در آنها دخل و تصرف داشته باشند.
هدف اساسی از انجام این بازی کمک به کودک برای ابراز احساساتش میباشد. کودکان عمدتا قادر به ابراز احساسات خود در قالب کلامی نمیباشند.
از جمله دلایل این عدم ابراز پایین بودن سطح تفکر انتزاعی و ترس کودک از ابراز مستقیم احساسات و هیجاناتش میباشد. به وسیلهاین بازی میتوان کودک را ترغیب کرد احساسات خود را در قالب کلمات نوشته شده برروی کاغذ و یا بر اساس تصاویر کشیده شده از هر احساس بر روی کاغذ نشان دهد. این بازی برای تمام کودکان، صرفنظر از داشتن یا نداشتن اختلال قابل اجرا است و توانمندی کودک را در بیان احساسات و هیجانات خود افزایش داده و به خود ابرازی کودک کمک میکند. این تکنیک درمانی به ویژه برای کودکان مبتلا به اختلالات رفتاری، نقص توجه و بیشفعالی و کودکان دارای مشکلات اضطرابی به صورت خاص قابل اجرا و موثر میباشد. کودکان در حین بازی حالت دفاعی خود را برای بیان احساساتشان از دست میدهند و فرصت بیشتری مییابند تا احساسات خود را بیان کنند. این بیان احساسات در یک شرایط خوشایند و غیر تهدید آمیز رخ میدهد.
ابزار مورد نیاز: ۸ تکه کاغذ ۱۵ در ۲۵، یک عدد مارکر، تعدادی ژتون شامل تعدادی سکه یا تکمه. شیوه اجرای بازی: در ابتدا درمانگر بازی را برای کودکان توضیح میدهد (جوزف و ریان، 2014).
درمانگر: “من از شما می خوام به من بگید بچههای هم سن شما چه احساسهایی می تونن داشته باشن؛ مثلا خوشحال باشن، غمگین باشن، حالا تو میتونی بقیه احساسهایی رو که یه بچه میتونه داشته باشه به من بگی”. درمانگر همزمان با بیان احساسات از طرف کودک شروع به نوشتن نام آن احساسات بر روی کاغذها مینماید. برای کودکانی که قادر به خواندن و نوشتن نیستند، درمانگر میتواند شکل چهرهای را که بیانگر آن احساس است روی کاغذ بکشد. از جمله احساساتی که برای کودکان قابل درک و تجربه است موارد زیر میباشد: خوشحالی، عصبانیت، ناراحتی، پرخاشگری، گریه کردن و تعجب کردن.
بعد از اینکه کارتها آماده شد، آنها را بر روی میزی در جلوی کودک میچینیم، سپس درمانگر شروع به بیان یک داستان میکند که قهرمان داستان احساسات نوشته شده بر روی کاغذ ها را تجربه میکند و هر بار که یکی از این احساسات مطرح شد ژتونی بر روی کاغذ مرتبط با آن احساس گذاشته میشود. برای مثال اگر شخصیت داستان خوشحال میشود ژتونی بر روی کاغذی که روی آن نوشته شده خوشحالی یا تصویر یک چهره خوشحال کشیده شده است گذاشته میشود. داستانی را که درمانگر مطرح میکند میتواند داستانی باشد که خود درمانگر شخصیت اصلی آن است و یا داستانی با شخصیتهای کودکانه مانند حیوانات مطرح شود.
نمونه داستانی که میتوان برای کودک مطرح کرد:
یکی بود یکی نبود. تو یه جنگل خیلی قشنگ خرگوشی زندگی می کرد به اسم گوش دراز یه روز گوش دراز صبح زود از خواب بیدار میشه و با خوشحالی میره به سمت خونه دوستش برفی برفی یه سنجابه. گوش دراز هر چی در میزنه کسی در رو باز نمیکنه. گوش دراز تعجب میکنه. با خودش فکر میکنه نکنه برای برفی اتفاقی افتاده؟ گوش دراز خیلی ناراحت میشه. از تو خونه برفی یه صدایی میاد. گوش دراز میترسه. حتما برای برفی اتفاقی افتاده. گوش دراز شروع میکنه به هل دادن در و بالاخره در رو باز میکنه. وای برفی توی رختخواب افتاده حالش خیلی بده گوش دراز گریهاش میگیره، برفی سرما خورده و تب داره گوش دراز باید چیکار کنه. درسته باید به برفی دارو بده، براش آش بپزه و خونه رو گرم نگه داره. گوش دراز همه این کارا رو انجام میده و همونجا میمونه که از برفی مراقبت کنه. فردا صبح برفی حال خوبی داره. گوش دراز و برفی با هم صبحونه میخورن و میرن که بازی کنن. اونا خیلی خوشحالن.
بعد از این که درمانگر داستان را تمام میکند، ژتونها را از روی کاغذها بر میدارد و بعد از اینکه مطمئن شد کودک مفهوم این بازی را متوجه شده است به کودک میگوید: “خوب الان نوبت تو هست که به داستان برای من تعریف کنی تا با هم احساساتت رو پیدا کنیم و برای تو هم ژتون بذاریم. دوست داری یه داستان از خودت برام بگی؛ مثلا می تونی اتفاقاتی که دیروز برات افتاده رو به شکل یه قصه برام تعریف کنی. از وقتی که از خواب بیدار شدی برام بگو و هر جا به یه احساس رسیدی یه ژتون بردار و روی کاغذ مخصوصش بذار”.
هدف درمانگر این است که کودک را وادار کند احساساتش را در محیطهای مختلف، موقعیتها و شرایط مختلف و در برخورد با افراد مختلف بیان کند. یا برای مثال درمانگر به کودک میگوید میتونی قصه یه روز مهد کودکت یا مدرسه ات را برام تعریف کنی. به من بگو ببینم دیروز مدرسه رو چه جوری شروع کردی. در مورد بچههای کوچکتر که به راحتی وارد این بازی نمیشوند درمانگر میتواند قصه را شروع کند و ادامه آن را به کودک بسپارد. درمانگر میگوید: “می تونی ماجرای یه روز مهد کودکت رو برام بگی، مثلا دیروز تو مهد کودک چه خبر بود. بذار من قصه رو شروع کنم. یکی بود یکی نبود دختری پسری بود به اسم (نام کودک) یه روز صبح (کودک) از خواب بیدار میشه، صبحانهاش رو میخوره و می ره مهد کودک. وقتی وارد مهد کودک میشه… . خوب حالا تو به من بگو وقتی (کودک) وارد مهد کودک میشه چه اتفاقایی میافته» و به این شکل از کودک می خواهیم که داستان رو ادامه بدهد. به این صورت درمانگر کودک را وادار به بیان داستانهایی از موقعیتهای مختلف زندگیش میکند. هر بار که احساسی مطرح میشود ژتونی روی کاغذ مربوط به آن احساس گذاشته میشود و در پایان بعد از شمارش ژتونها تقویتی صورت میگیرد. از فواید این تکنیک درمانی علاوه بر کمک به کودک برای بیان و ابراز احساساتش، کمک به درمانگر در تشخیص مشکل کودک میباشد. به این صورت که کودک در کدام شرایط و موقعیتها و در برخورد با چه افرادی تجربههای احساسی خوشایند و در چه شرایطی تجربههای ناخوشایندی داشته است. بر این اساس با تشخیص موقعیتهایی که کودک بیشترین احساسات ناخوشایند را تجربه کرده است میتوان اقدامات درمانی مناسبی ارائه کرد.
تعداد صفحات | 198 |
---|---|
شابک | 978-622-378-352-4 |
.فقط مشتریانی که این محصول را خریداری کرده اند و وارد سیستم شده اند میتوانند برای این محصول دیدگاه(نظر) ارسال کنند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.