مقدمه 8
فصل 1 9
دوران ابتدایی 9
اهمیت آموزش ابتدایی 9
تاریخچه 13
آموزش ابتدایی پایۀ آموزشی 15
برنامۀ درسی دورۀ ابتدایی 16
آموزش در پایۀ اول 17
دورۀ آمادگی 18
وسایل آموزش دورۀ آمادگی 18
فعالیت های آموزشی 19
مهارت های مهم در یادگیری زبان 19
ملاک پایان دورۀ آمادگی 19
فعالیت آموزشی دورۀ حرف آموزی 19
اهداف دورۀ ابتدایی 20
اهداف آموزش و پرورش دورۀ ابتدایی 21
اهداف پایۀ اول ابتدایی 22
اهداف دوم تا پنجم ابتدایی 22
اصول آموزش و پرورش ابتدایی 27
اصول آموزش و پرورش هفت تا ده ساله ها 27
ویژگی های دانش آموزان دورۀ ابتدایی 27
اهمیت پرورش ذهنی کودک در مقطع ابتدایی 28
اهمیت پرورش جسمی کودک در مقطع ابتدایی 29
اهمیت یادگیری صحیح درس فارسی در مقطع ابتدایی 29
اهمیت یادگیری صحیح ریاضی در مقطع ابتدایی 30
عیوب برنامه ریزی در مقطع ابتدایی 32
جمع بندی 33
فصل 2 35
نقش معلمان در آموزش 35
اهمیت معلم مقطع ابتدایی 37
نقش معلم در آموزش دورۀ ابتدایی 37
انتخاب بهترین روش تدریس توسط معلم 38
اهداف مدیریت دانش در آموزش معلم 44
فصل 3 45
روش های تدریس سنتی ابتدایی 45
کلاس درس و تدریس 46
روش تدریس در ابتدایی 47
روش های تدریس سنتی 47
روش تدریس پرسش و پاسخ 47
روش ایفای نقش 48
فصل 4 51
تدریس فعال 52
مفهوم تدریس از دیدگاه های مختلف و روش های نوین تدریس 54
مزایا و محدودیت های روش تدریس نمایشی 56
مزایا و محدودیت های روش تدریس اکتشافی 59
مزایا و محدودیت های روش تدریس مشارکتی 64
روش تدریس کاوشگری 65
مزایا، معایب و محدودیت های روش تدریس کاوشگری 68
مراحل اجرای روش بحث گروهی 69
روش تدریس غیرمستقیم مشاورهای 70
یادگیری و تدریس نوین ابتدایی از طریق همیاری 71
روش هایی برای تقویت خلاقیت دانش آموزان ابتدایی 73
روش های دیگر تدریس خلاق و موفق در ابتدایی 75
مقایسۀ روش های سنتی و نوین تدریس 80
تلفیق روش های سنتی و نوین 81
جمع بندی 81
فصل 5 83
ارزشیابی آموزش و پرورش 83
روش های ارزشیابی در مقطع ابتدایی 83
موارد مهم در ارزشیابی مقطع ابتدایی 84
ارزشیابی توصیفی 85
اهمیت ارزشیابی توصیفی 86
عوامل مؤثر در ارزشیابی توصیفی 87
موانع ارزشیابی توصیفی 89
منابع و مآخذ 93
دوران ابتدایی
آموزش و پرورش وسیلۀ رسیدن آدمی به نهایت شرافت انسانی است. کانت معتقد است: بشر تنها با تعلیم و تربیت به کمال می¬رسد و آدمی چیزی جز آنچه تربیت از او می¬کند نیست، از این رو مسئلۀ تعلیم و تربیت بزرگ¬ترین و دشوارترین مسئله¬ای است که انسان با آن درگیر است و تنها آفریده¬ای است که به آن محتاج است.
اهمیت آموزش ابتدایی
انسان در سال¬های اولیۀ عمر خود مهم¬ترین و مؤثرترین لحظات را طی می¬کند و در این زمان است که رشد عقلی او شکل می¬گیرد.
بنابراین تعلیم و تربیت به عنوان تعیین کننده و رکن اساسی سعادت انسان¬ها و منشأ تغییرات و تحولات و دگرگونی¬های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی در بین جوامع مختلف است، پس باید بدون شک به آن توجه بیشتری شود.
باید توجه داشته باشیم دوران ابتدایی مهم¬تر از دانشگاه می¬باشد، چرا که رشد عقلی در این دوران شکل می¬گیرد تا بتواند در دانشگاه پیشرفت کند. در جوامع مختلف باید توجه شود که دورۀ ابتدایی جایگاه خاصی دارد و با طی این دوره رسیدن به مراحل بعدی بهتر خواهد بود. در این دوران است که شخصیت کودک شکل می¬گیرد و این شکل گیری و رمز موفقیت آن در دست کسی است که با کودک این راه را می¬پیماید و او کسی نیست جز معلم…
آتوت کنت می¬گوید: ترقی انسانیت بیشتر از همه مرهون تعلیم و تربیت است و این تعلیم و تربیت باید تعلیم و تربیت عام باشد نه فقط عقل و اندیشه را بپروراند بلکه تمام جوانب رشد وی را در برگیرد.
از این رو نقش آموزش و پرورش کاملأ معلوم می¬باشد و فراتر از همه نقش آموزش ابتدایی در این شکوفایی مشخص و مبرهن است.
دوران ابتدایی در تمامی نظام¬های تحصیلی مهم¬ترین مقطع تحصیلی به شمار می¬آید. این دوران زندگی کودک را به معنای واقعی کلمه دگرگون می¬کند. در این دوران باید استعدادهای عمومی کودک پرورش یابند و استعدادهای خاص او شناسایی شوند. از این رو دوران ابتدایی نقش مهمی در پرورش خلاقیت کودکان و موفقیت آنها در بزرگسالی ایفا می¬کند.
در مقطع ابتدایی کودک باید علاوه بر یادگیری مهارت¬های اساسی خواندن و نوشتن از نظر جسمانی و ذهنی پرورش یابد. در این دوران است که کودک با زندگی خارج از خانه آشنا می¬شود و یاد می¬گیرد خود را با محیط اجتماع تطبیق دهد. به علاوه بسیاری از فضائل اخلاقی و دینی کودکان در همین دوران پرورش می¬یابند.
آموزش ابتدایی به عنوان اولین مرحلۀ آموزش همگانی مطرح است، البته آموزش پیش دبستانی به علت کمبود امکانات همگانی نمی¬باشد. از آنجا که برخی از خانواده¬ها از امکانات کافی مادی و فرهنگی برای آموزش محروم می¬باشند، در نتیجه آموزش گاهی موجب کاهش نابرابری¬های فرهنگی می¬باشد.
دورۀ ابتدایی، دورۀ آموزشی رسمی کودکان است. به مدارس آموزشی این دوره دبستان گفته می-شود. در کشور ما ایران آموزش ابتدایی فرایندی است که کودک از هفت سالگی وارد این مقطع می¬شود و به دنبال شکل گیری هوش و شخصیتش و رشد روحی و جسمی¬اش مراحل را طی می-کند.
آموزش ابتدایی کودکان را برای مقاطع بالاتر آماده می¬کند و چنانچه از نظر کمی و کیفی در سطح بالاتری ارائه شود افت تحصیلی و ترک تحصیل در مقاطع بعدی کمتر رخ می¬دهد. اگر آموزش ابتدایی در سطح گسترده¬ای صورت بگیرد و اکثریت یا تمام کودکان واجب التعلم ایرانی را تحت پوشش قرار بدهد، می¬تواند بی سوادی را در کشور ریشه کن کند.
در سال 1313 ه.ش نظام آموزشی ایران گسترش پیدا کرد، دانش سرا و تربیت معلم در ایران به نام ” دارالمعلمین” و ” دارالمعلمات” شناخته می¬شد و بعد دانش سرای مقدماتی تأسیس گردید.
در این فصل سعی کرده تا نقش و جایگاه آموزش ابتدایی را در نظام تعلیم و تربیت بیان کرده تا موجبات هرچه بهتر تحقق آرمان¬های کشورمان را فراهم کنیم.
تا سال 1345ه.ش نظام آموزشی ایران دارای سیستم شش سال ابتدایی، سه سال دورۀ اول دبیرستان و سه سال دورۀ دوم دبیرستان بوده است. از سال 1345 طول دورۀ ابتدایی از شش سال به پنج سال تقلیل یافت. بدین ترتیب دانش آموزان برای ورود به سه سال دورۀ راهنمایی آماده می¬شوند تا استعدادهای آنها دقیقأ شناسایی شده و برمبنای استعدادهای¬شان در دورۀ متوسطه در رشتۀ خاصی ادامه تحصیل دهند. در حقیقت نظام آموزشی ایران در سال 1342 ه.ش به کلی تغییر کرد و از سال 1350 دورۀ اول راهنمایی تحصیلی شروع شد.
در حال حاضر در ایران دورۀ ابتدایی یا دورۀ دبستان به دو دورۀ سه ساله (دورۀ اول یعنی اول تا سوم ابتدایی و دورۀ دوم یعنی چهارم تا ششم ابتدایی) که روی هم شش سال تحصیلی می¬باشد، تقسیم بندی شده است که پس از گذشت این شش سال در این مقطع آموزشی، دانش آموزان وارد دورۀ متوسطۀ اول می¬شوند که به مدارس آموزشی آن نیز دبیرستان گفته می¬شود. پس از امتحانات نهایی ششم دانش آموزان می¬توانند در آزمون تیزهوشان ثبت نام کنند و در صورت قبولی به مدارس تیزهوشان بروند. دانش آموزان دورۀ ابتدایی باید سن شش سالگی خود را کاملأ تمام کرده و وارد سن هفت سالگی شده باشند که بتوانند در کلاس اول این مقطع تحصیلی ثبت نام شوند.
بسیاری از متخصصان تعلیم و تربیت معتقدند که سن تقویمی نباید تنها شرط ورود کودک به دورۀ ابتدایی باشد، بلکه کودک باید از طریق آمادگی مورد ارزیابی قرار بگیرد. هدایت تحصیلی فقط به دورۀ راهنمایی تحصیلی محدود نمی¬شود، بلکه می¬تواند مشاهدۀ منظم و علمی کودک را از دورۀ ابتدایی به وجود آورد، و از این طریق زمینه¬های استعداد و علائق کودک شناسایی شود. به نظر مربیان تعلیم و تربیت مشاوره و راهنمایی تحصیلی در دورۀ ابتدایی باید به طور سیستماتیک صورت گیرد و مشاهدۀ سیستماتیکی از کودکان به منظور تشخیص استعدادهای¬شان می¬باشد.
اهمیت دورۀ ابتدایی در جهت رشد و شکوفایی استعداد دانش آموزان تا این اندازه اهمیت دارد که در تعریف نظام جدید آموزشی به دورۀ “اساس” نام گرفته است. به دلیل اهمیت و نقشی که معلمان و مدیران این مقطع تحصیلی در رشد تربیتی و آموزشی دانش آموزان به عهده دارند تا دوره¬های تحصیلی آینده شکل بگیرد، لازم است کارکردهای مهم این دوره از نگاه فعالیت آموزشی و پرورشی شناخته شود تا جایگاه فعالیت مدیران و معلمان مجال بررسی پیدا کند.
از جمله کارکردهای مهم این مقطع تحصیلی می¬توان به امور زیر اشاره کرد:
• رشد ارزش¬ها:
دورۀ کودکی به واسطۀ روح مستعد و آمادۀ فراگیر برای آموختن، زمینه¬ای را ایجاد می-کند که هر فعالیتی مانند نقشی بر سنگ ماندگار باقی بماند. تحویل گرفتن روح¬های مستعد دانش آموزان در مدارس ابتدایی این فرصت طلایی را به معلمان و مدیران این مدارس می¬دهد تا بهترین بهره را برای ظهور و تجلی ارزش¬ها در کودکان بگیرند.
• رشد اجتماعی:
جایگاه رشد اجتماعی در خصوصیات رفتاری قابل مشاهده است، هر رفتاری بر مبنای ارزش¬های آموخته شده و شکل جسمانی خاص خود در کودک ظاهر می¬شود. ورود کودک به دبستان آمیخته با رفتار خاصی است و این وظیفۀ مدرسه است که این رفتار را تعدیل یا الگوسازی کند و از این طریق است که تطابق رفتارها با ارزش¬های انسانی و الهی امکان پذیر می¬شود.
• رشد عقلانی:
ذهن آمادۀ دانش آموز در ارتباط با روح و جسمش زمینه¬ای را ایجاد می¬کند که پایۀ اولیۀ آموزش در این دوره تحصیلی می¬شود. شاید بتوان مهم¬ترین نقش مدارس ابتدایی را در عقلانی کردن و ظهور تفکر در دانش آموزان به حساب آورد. فعالیتی که اگر دقیق شناخته شود، زیربنای بسیاری از فعالیت¬های دیگر خواهد بود.
در این بررسی نمی¬توان از کوشش¬ها و تلاش¬های بسیاری از مدارس موفق در دورۀ ابتدایی که مرهون مدیران و معلمان موفق هستند چشم پوشی کرد، اگرچه این قبیل فعالیت¬ها جای تأمل دارد.
آموزش و پرورش ابتدایی به طور کامل شامل دانستنی¬های مقدماتی برای ورود به زندگی اجتماعی بوده و تعلیمات ابتدایی عبارت از تعلیم نکات مقدماتی موضوعات مختلف در تعلیم و تربیت است. بی شک پایۀ اول ابتدایی در آموزش دورۀ ابتدایی از بالاترین حساسیت و اهمیت برخوردار است، چرا که اساس و شالودۀ شخصیت فکری و اجتماعی فرد در آن بنیان نهاده می-شود. اکنون کودکان در سنین شش سالگی پای به دبستان می¬گذارند و خواندن و نوشتن رسمی را آغاز می¬کنند، با توجه به خصوصیات و ویژگی¬های کودکان در این سنین تدریس در کلاس اول ابتدایی ویژگی¬های خاصی را می¬طلبد تا آموزگار بتواند کودکان را به درس و تحصیل علاقمند سازد و به سؤالات کنجکاوانۀ آنان پاسخی مطلوب دهد و استعدادهای بالقوۀ آنان را به بالفعل تبدیل سازد.
حضرت علی (ع) در این باره می¬فرمایند: « آموزش به کودک چون نقش بر سنگ نهادن است. لذا یک معلم کلاس اول ابتدایی باید در درجۀ نخست به خصوصیات کودکان شش یا هفت ساله کاملأ واقف باشد تا بتواند بر اساس آن روش¬های تدریس خود را تنظیم و مطالب را با توجه به اهداف کلی تعلیم و تربیت برای کودکان تفهیم کند.
تاریخچه
دورۀ ابتدایی به لحاظ رشد، تربیت و تکوین شخصیت کودکان دورۀ بسیار مهمی است. این دوره را دورۀ اطاعت، تأدیب، خلاقیت و بروز استعدادهای عمومی هم گفته¬اند. این سطح از آموزش به نام-های: تعلیمات ابتدایی، تعلیمات اجباری، آموزش همگانی و آموزش عمومی خوانده شده است.
در جوامع بدوی مجموعه میراث فرهنگی بسیار اندک بوده و سطح دانش و مهارت¬ها آنچنان وسیع نبوده در نتیجه نیازی به نظام آموزش منسجم با سبک برنامۀ خاص احساس نمی¬شد. آموزش بیشتر از طریق خانواده انجام می¬شد و جنبۀ غیر رسمی داشت. با گذشت زمان در کشورهای مختلف نظام¬های آموزشی رسمی با ساختار بسیار منظم و برنامه ریزی شده شکل گرفت.
در ایران با وجود تاریخ و تمدن کهن سیستم آموزشی در طول تاریخ دچار تحول گردیده و تحولات بسیار وسیعی در مقاطع مختلف رخ داده است، البته دورۀ ابتدایی با این اسم در نظام آموزشی ایران وجود نداشت. قبل از تشکیل نظام آموزشی نوین در ایران بیشتر مکتب خانه و مدارس دینی وجود داشت، افراد روحانی مکتب خانه را اداره می¬کردند و دروس قرآن و ادبیات فارسی به کودکان آموخته می¬شد. بعبارتی پیش از تشکیل دبستان¬ها به سبک جدید، آموزش در خانه¬ها، مساجد و به ویژه مکتب خانه¬ها انجام گرفته می¬شده است.
فکر تأسیس مدارس از جمله مدارس ابتدایی با تأسیس وزارت علوم در سال 1272 ه.ش به تدریج گسترش یافت. بعد از انقلاب مشروطه در سال 1290 ه.ش قانون معارف برای اولین بار تصویب شد. در نتیجه آموزش ابتدایی را به عنوان اولین مرحلۀ ساختار نظام آموزشی نوین ایران معرفی نمود و لزوم بسط و گسترش آموزش ابتدایی نوین در تاریخ ایران برای اولین بار مطرح شد. طبق قانون اساسی معارف مصوب 1290 ه.ش سن ورود به مدارس و مکاتب ابتدایی هفت سال تعیین و تعلیمات ابتدایی برای همۀ ایرانیان اجباری شد. به موجب این قانون برنامۀ مدارس و مکاتب از طرف وزارت معارف تعیین می¬شد.
در سال 1302 ه.ش وزارت معارف تصمیم به اصلاح مکاتب گرفت و به موجب آیین نامه¬ای که در سال 1303 ه.ش به تصویب شورای عالی معارف رسید، تأسیس مکاتب جدید منوط به اجازۀ وزارت معارف گردید و باید برنامۀ مصوب این وزارت خانه در مکاتب تدریس می¬شد.
با افزایش تعداد مدارس جدید و اعزام معلمان از شهر به روستاها به تدریج تعداد مکتب خانه¬ها کاهش یافت. در سال تحصیلی 1331-1332، 611 مکتب خانه با 171468 دانش آموز وجود داشت که تا سال 1340 به تدریج از تعداد آن کاسته و تا سال 1340 تقریبأ به فراموشی سپرده شد و به جای آنها مدارس ابتدایی در روستاها توسعه پیدا کرد.
تا سال 1344 ه.ش، طبق قانون تعلیمات ابتدایی اجباری شش سال تعیین شده بود. از سال تحصیلی 1345-1346 طبق طرح اصلاح نظام آموزش و پرورش ایران (نظام جدید)، تعلیمات عمومی کشور در دو مرحلۀ ابتدایی و راهنمایی تحصیلی مطرح شد و دورۀ ابتدایی به عنوان اولین مرحلۀ تعلیمات عمومی شامل پنج سال اعلام گردید.
در اردیبهشت 1350 قانونی با عنوان قانون اصلاح قانون آموزش و پرورش عمومی و اجباری و مجانی به تصویب رسید.
دورۀ تعلیمات عمومی و اجباری کشور در دو مرحله اجراء می¬شود که مرحلۀ اول آن دورۀ پنج سالۀ ابتدایی و مرحلۀ دوم آن دورۀ سه سالۀ راهنمایی تحصیلی است.
وزرات آموزش و پرورش مکلف است پس از اجرای مرحلۀ اول در سراسر کشور اجرای مرحلۀ دوم را در هر نقطه که موجبات آن فراهم باشد اعلام نماید؛ بنابراین با تصویب این مادۀ واحده قسمتی از مادۀ دو قانون تعلیمات اجباری مصوب 1322 لغو گردید و دورۀ ابتدایی از شش سال به پنج سال با عنوان مرحلۀ اول تعلیمات عمومی تغییر یافت.
همچنین مطابق اصل 30 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همۀ ملت تا پایان دورۀ متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سر حد خودکفائی کشور به طور رایگان گسترش دهد (در کشور ما دورۀ ابتدایی دوره¬ای همگانی- مجانی و مرحلۀ اول آموزش تعلیمات عمومی است). در سال 1390 قانون جدیدی تصویب شد که دورۀ ابتدایی از شش سال تشکیل شود و دوره¬های تحصیلی به ترتیب شش، سه و سه ساله شدند. این قانون در سال 1391 اجراء شد.
آموزش ابتدایی پایۀ آموزشی
نقطۀ ورودی یک حرکت طولانی و مهم در زندگی کودکان، آموزش ابتدایی و دبستانی است. دانش آموزان با ورود به این دوره مواجه با یک تحول اساسی می¬شوند و از نظر توانایی ذهنی برای کسب بسیاری از مسائل آموزشی و تربیتی که قبل از ارتباط مستقیم با مدرسه پیدا نکرده بود آمادگی پیدا می¬کنند و تحولات عظیمی در ذهن دانش آموز نسبت به مسائل اجتماعی ایجاد می-شود.
از طرفی این دوره شکوفایی بسیاری از استعدادهای دانش آموز است، از جمله استعدادهای هنری، ادبی، فنی. که قطعأ ضامن کسب موفقیت¬های آتی در زندگی شخصی و اجتماعی وی است.
یکی از برنامه¬های مهم این دوره روابط معلم و شاگرد است. چرا که برخوردهای اولیه در تنظیم شخصیت بچه و شکل گیری خصوصیات رفتاری و اعتقادی او و خصلت¬ها و منش¬های او بسیار تعیین کننده است. از نظر کیفی آموزش و پرورش ابتدایی اهمیت بالایی دارد و بنابراین باید قسمت عمدۀ برنامه¬ها و امکانات، نیروی انسانی و تحقیقاتی و پژوهشی در این دوره متمرکز گردد.
نباید آموزش ابتدایی را با این نظر نگاه کرد که چون اولین پایه است از نظر آموزشی در مرحله¬ای پایین قرار دارد، بلکه حکم زیر بنایی را در ساخت تعلیم و تربیت کشور اجرا می¬کند.
موفقیت آموزشی ابتدایی را می¬توان چنین بررسی کرد که آموزش ابتدایی خرده سیستمی از سیستماتیک آموزشی است که مانند دیگر سیستم¬های مجموعه عواملی مرتبط با هم تحت سازماندهی خاص در راستای اهداف مشخص فعالیت می¬کند. برای اینکه یک خرده سیستم بدون اشکال عمده فعالیت طبیعی داشته باشد لازم است بین عوامل سازنده یعنی معلم و دانش آموز- اطلاعات، تجهیزات و امکانات و … تعادل کمی و کیفی وجود داشته باشد.
مثلأ رشد جمعیت تحصیلی بدون رشد امکانات و سایر عوامل باعث عدم تعادل می¬شود و در کنار آن افت تحصیلی، خستگی و بی حوصلگی دانش آموز، عدم انگیزش معلم، عدم پیشرفت مطلوب همگی باعث عدم تعادل کیفی خواهد شد. این مجموعه عوامل به علت ماهیت اجتماعی و روابط بین آنها در جریان خود پدیده¬ای را به وجود می¬آورند به نام افت تحصیلی که اگر کنترل نشود پدیده¬های بحران زایی را موجب می¬گردد.
همۀ این مطالب بیانگر این است که باید کارکرد هریک از عوامل دقیق و منظم باشد. با توجه به عوامل فوق باید دورۀ ابتدایی حمایت بسیاری شود. حمایت¬ها می¬تواند به صورت¬های مختلف باشد از جمله مهم¬ترین شکل¬های حمایتی سرمایه گذاری در این دوره است.
چون بازدهی آموزشی ابتدایی نسبت به آموزش عالی و متوسطه بیشتر است به شرطی که درست سرمایه گذاری شود و با برنامه ریزی پیش برود. بی توجهی ما نسبت به این زیر ساخت باعث سست شدن و بی هویت بودن تعلیم و تربیت می¬گردد.
تربیت کودک به نوعی به تربیت جامعه مربوط است چون جامعه چیزی جز ترکیب و پیوند افکار و عقاید و عواطف انسانی نسبت به هم است که هر چه اجزاء آن صالح باشد، جامعه نیز صالح¬تر خواهد بود. تربیت در دورۀ کودکی تا حد بسیار زیادی در سرنوشت فکری، فرهنگی، علمی انسان در همۀ عمر تأثیرگذار است. اگر دورۀ کودکی خام و ناقص سپری شود در دوره¬های بالاتر با مشکلات زیادی مواجه می¬شود .
برنامۀ درسی دورۀ ابتدایی
یکی از ارکان مهم تعلیم و تربیت برنامه ریزی درسی است. بدون برنامه ریزی در هیچ دوره¬ای نمی¬توان کاری را انجام داد. فرایند تحصیلی در هر دورۀ تحصیلی با عوامل مختلفی ارتباط دارد. نقش معلم، ارتباط متقابل دانش آموزان، وسایل کمک آموزشی، فضای یادگیری، توانایی¬های یاد دهنده، توانایی¬های یادگیرنده و محتوای درسی از جمله عواملی هستند که هر کدام به گونه¬ای خاص در یادگیرنده مؤثرند.
برنامۀ درسی مجموعه قواعد و ضوابطی است که به مجموعه عناصر مرتبط با یادگیری منطق و سازمان می¬دهد. در آموزش و پرورش دورۀ ابتدایی برای دانش آموزان باید تعلیمات شایسته¬ای جهت زندگی اثربخش آنها در نظر گرفته شود.
از این رو باید برنامه¬های این دوره با توجه به اصول زیر تهیه و اجرا شود:
1- با مراحل آموزش و پرورش این دوره هماهنگ باشد.
2- با مراحل رشد کودکان این دوره هماهنگ باشد.
3- با مدت تحصیل تناسب داشته باشد.
4- با پیشرفت علوم و فنون هماهنگی داشته باشد.
5- با امکانات اجرایی قابل حصول هماهنگی داشته باشد.
6- به گونه¬ای تنظیم شود که علایق کودکان را به خود جلب کند.
7- با روش¬های آموزشی این دوره هماهنگ باشد.
8- متناسب با نیازهای زندگی کودک و جامعه باشد.
9- بین محتوای مواد درسی هر پایه و نیز بین محتوای هر درس در پایه¬های مختلف ارتباط منطقی برقرار باشد.
تعداد صفحات | 103 |
---|---|
شابک | 978-622-378-641-9 |
انتشارات |