کتاب شناسایی شاخص‌‌هایی برای توسعه مدیریت شهری

کتاب شناسایی شاخص‌‌هایی برای توسعه مدیریت شهری

شناسه محصول: 28631

149,000 تومان

تعداد صفحات

108

شابک

978-622-378-527-6

ناموجود

فصل 1 9
تعريف‌ سيستم‌ مديريت‌ شهري‌ 10
تعریف مديريت شهري تعريف UMIC از مديريت شهري 11
اهداف مدیریت شهری 12
جايگاه‌ مديريت‌ شهري‌ در نظام‌ برنامه‌ريزي‌ 12
تبيين‌ اهداف‌ و راهبرد‌ها 14
تعيين‌ معيار‌هاي‌ ارزيابي‌ سيستم‌ 16
ويژگي‌ها و شرايط‌ محيطي‌ 17
مدیریت شهری در جهان معاصر 17
خلاصه ای از مدیریت شهری در اروپا 18
اصول مدیریت شهری در اروپا 19
فصل2 21
تاریخچه مدیریت شهری در آسیا 21
اصول مدیریت شهری در اروپا 22
تاریخچه مدیریت شهری در ایران 24
مدیریت شهری در دوران اسلامی 26
مدیریت شهری پس از مشروطیت 30
قانون بلدیه در سال 1286 30
مديريت شهري از مشروطيت تا انقلاب اسلامي (دوران پهلوي اول و دوم) 31
مديريت شهري در دوران پهلوي اول 33
مديريت شهري در دوران پهلوي دوم 34
مديريت شهري در زمان حاضر (پس از پيروزي انقلاب اسلامي) 36
فصل 3 39
مدیریت شهری در ایران 39
سطوح مدیریت شهری و وظایف هر بخش 40
تعاریف مدیریت شهری 40
شرح وظایف فرمانداران 48
تعاریف شهرداری 50
مدیر شهر به عنوان برنامه ریز 50
مدیر شهری به عنوان سازمان دهنده 51
مدیر شهری به عنوان انگیزاننده 51
مدیر شهری به عنوان تسهیل کننده ارتباطات 51
مدیر شهری به عنوان هدایتگر 52
مدیر شهری به عنوان ناظر و کنترل کننده 52
مدیر شهری به عنوان تصمیم‌گیر 53
فصل 4 55
ضرورت سیستم مدیریت شهری هوشمند 55
عوامل تاثیرگذار در گسترش مفهوم شهر هوشمند 62
مزایای شهر هوشمند 64
زیرساخت‌های لازم برای توسعه شهرداری هوشمند 68
مزایای شهرداری هوشمند 68
فصل 5 71
ویژگی‌های شهرداری 71
تاریخچه شهرداری 72
اولین ساختمان شهرداری در ایران 72
وظایف شهرداری‌ها در جهان 73
مبانی مدیریت و قدرت شهردار 73
مبانی مدیریت مالی شهرداری 75
منابع درآمد شهری 75
اموال شهرداری‌ها 75
مبانی اداری شهرداری‌ها 76
تاریخچه شورای شهر 76
وظایف شورای شهر 77
طرح جامع شهر تهران 77
پیشینه تهیه طرح‌های توسعه شهری 81
طرح‌های توسعه شهری و منطقه ای در ایران 86
نگاهي به سير تحول طرح‌هاي توسعه كلان شهر تهران 87
شرايط تحقق پذيري طرح 96
كاربري‌هاي مهم و غيرقابل تغيير 97
منابع و مآخذ 105

 

 

تعريف‌ سيستم‌ مديريت‌ شهري‌

هدف‌ سيستم‌ مديريت‌ شهري‌ به‌مثابه‌ جزئي‌ از سيستم‌ حکومتي، اداره‌ امور شهر‌ها است و نقشي‌ که‌ دولت‌ براي‌ اين‌ سيستم‌ قائل‌ مي‌شود، تعريف‌ اين‌ هدف‌ را روشن‌ مي‌سازد. ترديدي‌ نيست‌ که‌ اين‌ تعريف، هرچه‌ باشد، هدف‌ سيستم‌ مديريت‌ شهري‌ در جهت‌ اهداف‌ ملي‌ بوده‌ و با آن‌ همسو است‌ و از کليات‌ آن‌ تبعيت‌ مي‌کند به‌همين‌ دليل‌ است‌ که‌ برنامه‌‌هاي‌ اين‌ سيستم‌ براي‌ ساماندهي‌ امور شهر، به‌طور کلي‌ در چارچوب‌ برنامه‌‌هاي‌ کلان‌ و قوانين‌ جاري‌ کشور تدوين‌ مي‌گردد و اقدامات‌ اين‌ سيستم‌ ناقض‌ مقررات‌ قانوني‌ کشور نيست.

تعاريف‌ متعددي‌ از مديريت‌ شهري‌ ارائه‌ شده‌ است‌ و هرکدام‌ از اين‌ تعاريف‌ بيان‌کننده‌ نگرشي نظام مند به‌ مقوله‌ مديريت‌ شهري‌ است:

مديريت‌ شهري‌ عبارت‌ است‌ از اداره‌ امور شهر به‌منظور ارتقاء مديريت‌ پايدار مناطق‌ شهري‌ در سطح‌ محلي‌ بادرنظر داشتن، و تبعيت‌ از اهداف‌ سياست‌هاي‌ ملي، اقتصادي‌ و اجتماعي‌ کشور است و يا مديريت‌ شهري‌ عبارت‌ است‌ از يک‌ سازمان‌ گسترده، متشکل‌ از عناصر و اجزاء رسمي‌ و غيررسمي‌ موثر و ذيربط‌ در ابعاد مختلف‌ اجتماعي، اقتصادي‌ و کالبدي‌ حيات‌ شهري‌ با هدف‌ اداره، کنترل‌ و هدايت‌ توسعه‌ همه‌ جانبه‌ و پايدار شهر مربوطه‌ است.

علاوه‌بر دو تعريف‌ عمومي‌ فوق، تعريف‌ تخصصي‌ ديگري‌ عبارت‌ است‌ از مديريت‌ شهري‌ به‌عنوان‌ چارچوب‌ سازماني‌ توسعه‌ شهر به‌ سياست‌ها، برنامه‌‌ها و طرح‌ها و عملياتي‌ اطلاق‌ مي‌شود که‌ در پي‌ اطمينان‌ از تطابق‌ رشد جمعيت‌ با دسترسي‌ به‌ زيرساخت‌هاي‌ اساسي‌ مسکن‌ و اشتغال‌ هستند. براين‌ اساس، کارآيي‌ مديريت‌ شهري‌ وابستگي‌ مشخصي‌ به‌ عوامل‌ زمين‌هاي‌ از قبيل‌ ثبات‌ سياسي، يکپارچگي‌ اجتماعي‌ و رونق‌ اقتصادي‌ و نيز عوامل‌ ديگري‌ از قبيل‌ مهارت‌ و انگيزه‌‌هاي‌ سياستمداران‌ و اشخاص‌ استفاده‌کننده‌ از اين‌ سياست‌ها دارد. تحت‌ اين‌ شرايط‌ چارچوب‌ و ويژگي‌هاي‌ سازماني‌ حکومت‌ و مديريت‌ شهري‌ به‌ويژه‌ نقش‌ اجرايي‌ بخش‌ دولتي‌ و عمومي‌ در آن، تاثير بسيار تعيين‌کنند‌ه اي‌ در موفقيت‌ آن‌ ايفا مي‌کند.

 

تعریف مديريت شهري تعريف UMIC از مديريت شهري

تعریف 1: مدیریت یعنی کار کردن با افراد و گروه‌ها برای رسیدن به مقاصد سازمان. وظایف مدیریت عبارتند از برنامه‌ریزی، سازماندهی، نظارت و ايجاد انگیزش. تمامی‌این وظایف برای مدیریت شهری نیز متصور است.

مدیریت شهری باید برای شهر برنامه‌ریزی کند، فعالیت‌های شهر را سازمان دهد، بر فعالیت‌های انجام شده نظارت کند، حتی برای انجام بهینه امور، انگیزش لازم را در سازمان مدیریت شهری و سایر سازمان‌ها و شهروندان ایجاد نماید به نقل از پاول‌هوس و کنت ایچ بلانچارد: معمولاً مدیریت شهری به عنوان زیرمجموعه ای از حکومت محلی تعریف شده و شهرداری‌ خوانده می‌شود. همچنین مدیریت شهری به مثابه سيستمي است که دارای ورودی‌ها و خروجی‌های مشخصی باشد.

تعريف 2: استرن در سال 1993 طی مقاله ای در نشریه شهر‌ها بیان می‌کند که اصول کلی برای فهم مدیریت شهری وجود ندارد و مفهوم اصلی این واژه بسیار گیج کننده است مدیریت شهری با توجه به سلیقه‌ها، ادارک افراد و همچنین اقتضای سیاسی اجتماعی زمان‌های مختلف معانی متفاوت داشته است چنان چه ما در زمان کنونی نیز این اختلاف معانی ومفهوم را کاملاً شاهد هستیم از نظر بانک جهانی مدیریت شهری یک فعالیت شبه تجاری برای دولت‌ها است.

به عبارت دیگرمدیریت شهری یعنی اداره امور شهری و کارایی بیشتر برای استفاده از وام‌های بانک جهانی می‌باشد بعضی اوقات مدیریت شهری به عنوان ابزاری برای اجرای سیاست گذاری‌های شهری در نظر گرفته می‌شود که به مفهوم علم اداره جامعه می‌باشد.

تعريف 3: ‌مديريت‌ شهري‌ عبارت‌ است‌ از اداره‌ امور شهر به‌منظور ارتقاء مديريت‌ پايدار مناطق‌ شهري‌ در سطح‌ محلي‌ با درنظر داشتن، و تبعيت‌ از اهداف‌ سياست‌هاي‌ ملي، اقتصادي‌ و اجتماعي‌ کشور است.

‌تعريف 4: مديريت‌ شهري‌ عبارت‌ است‌ از يک‌ سازمان‌ گسترده، متشکل‌ از عناصر و اجزاء رسمي‌ و غيررسمي‌ موثر و ذيربط‌ در ابعاد مختلف‌ اجتماعي، اقتصادي‌ و کالبدي‌ حيات‌ شهري‌ با هدف‌ اداره، کنترل‌ و هدايت‌ توسعه‌ همه‌ جانبه‌ و پايدار شهر مربوطه‌ است.

‌‌تعريف 5: تعريف‌ تخصصي‌ ديگري‌ عبارت‌ است‌ از مديريت‌ شهري‌ به‌عنوان‌ چارچوب‌ سازماني‌ توسعه‌ شهر به‌ سياست‌ها، برنامه‌‌ها و طرح‌ها و عملياتي‌ اطلاق‌ مي‌شود که‌ در پي‌ اطمينان‌ از تطابق‌ رشد جمعيت‌ با دسترسي‌ به‌ زيرساخت‌هاي‌ اساسي‌ مسکن‌ و اشتغال‌ هستند. براين‌ اساس، کارآيي‌ مديريت‌ شهري‌ وابستگي‌ مشخصي‌ به‌ عوامل‌ زمينه اي‌ از قبيل‌ ثبات‌ سياسي، يکپارچگي‌ اجتماعي‌ و رونق‌ اقتصادي‌ و نيز عوامل‌ ديگري‌ از قبيل‌ مهارت‌ و انگيزه‌‌هاي‌ سياستمداران‌ و اشخاص‌ استفاده‌کننده‌ از اين‌ سياست‌ها دارد. تحت‌ اين‌ شرايط‌ چارچوب‌ و ويژگي‌هاي‌ سازماني‌ حکومت‌ و مديريت‌ شهري‌ به‌ويژه‌ نقش‌ اجرايي‌ بخش‌ دولتي‌ و عمومي‌ در آن، تاثير بسيار تعيين‌کنند‌ه اي‌ در موفقيت‌ آن‌ ايفا مي‌کند.

اهداف مدیریت شهری

مدیریت شهری می‌تواند به دنبال ايجاد محيطي بهتر، مساعد تر، سالم تر، آسان تر، مؤثرتر و دلپذير‌تر براي كليه ساكنان يك شهر باشد. مديريت شهري، بايد در پاسخ دادن و غلبه بر محدوديت‌ها و مسائل شهري به بهترين شکل عمل نمايد.

جايگاه‌ مديريت‌ شهري‌ در نظام‌ برنامه‌ريزي‌

سيستم‌ مديريت‌ شهري‌ بنابه‌ تعريف‌ و به‌لحاظ‌ وظايف‌ عملي‌ خود موظف‌ به‌ برنامه‌ريزي‌ توسعه‌ و عمران‌ شهري‌ و اجراي‌ برنامه‌‌ها، طرح‌ها و پروژه‌‌هاي‌ مربوطه‌ است. انجام‌ اين‌ وظايف‌ تعيين‌کننده‌ نوعي‌ هويت‌ برنامه‌ريزي‌ اجرايي‌ براي‌ آن‌ است. در واقع‌ مديريت‌ شهري‌ در قالب‌ نظام‌ برنامه‌ريزي‌ اقتصادي، اجتماعي‌ و قضايي‌ حاکم‌ بر کشور، اقدام‌ به‌ تهيه‌ برنامه‌‌هاي‌ توسعه‌ شهري‌ براي‌ شهر مي‌کند و سپس‌ آن‌ برنامه‌ را در چارچوب‌ نظام‌ اداري اجرايي‌ حاکم، به‌ پروژه‌‌هاي‌ عملياتي‌ تبديل‌ کرده‌ و به‌ مرحله‌ اجرا مي‌رساند.

براين‌ اساس‌ وظايف‌ و جايگاه‌ سازماني‌ و اجرايي‌ مديريت‌ شهري‌ را مي‌توان‌ به‌شرح‌ زير تعيين‌ کرد:

تبيين‌ نقش‌ سيستم‌ مديريت‌ شهري‌ به مثابه‌ يک‌ برنامه‌ريز: اين‌ نقش‌ را مي‌توان‌ در دو قالب‌ روابط‌ برون‌ و درون‌ سيستمي‌ مطالعه‌ کرد، در قالب‌ اول، روابط‌ مديريت‌ و برنامه‌ريزي‌ شهري‌ در ارتباط‌ با نظام‌ عمومي‌ برنامه‌ريزي‌ و سطوح‌ بالاتر برنامه‌ريزي‌ بررسي‌ مي‌شود. مهم‌ترين‌ موضوع‌ قابل‌ توجه‌ در اين‌ سطوح، ضرورت‌ تامين‌ هماهنگي‌ اين‌ سطوح‌ با يکديگر است. در قالب‌ دوم، تهيه‌ برنامه‌‌هاي‌ جامع‌ فيزيکي، اقتصادي، اجتماعي‌ و مالي‌ لازم‌ براي‌ توسعه‌ کارآمد شهر به‌عنوان‌ اصلي‌ترين‌ وظيفه‌ سيستم‌ مورد توجه‌ قرار مي‌گيرد.

تبيين‌ نقش‌ اداري‌ اجرايي‌ سيستم‌ مديريت‌ شهري: مديريت‌ شهري‌ به‌لحاظ‌ اداري‌ اجرايي‌ يک‌ سازمان‌ بسيار گسترده‌ و مشتمل‌ بر عناصر متعدد و متنوع‌ لازم‌ براي‌ اداره‌ امور يک‌ شهر است. هرچند اين‌ عناصر طيف‌ عملکردي‌ گسترد‌ه‌اي‌ را شامل‌ مي‌شوند، اما به‌هرحال‌ عناصر مرکزي‌ و اصلي‌ سازمان‌ شهرداري‌ است‌ که‌ در تمامي‌ عملکرد‌هاي‌ تدوين‌ شده‌ سيستم‌ و به‌ويژه‌ امور اداري‌ و اجرايي‌ دخيل‌ است. درواقع‌ شهرداري‌ از يک‌ سو، جزء عناصر مهم‌ مديريت‌ سياسي‌ و اجتماعي‌ شهر محسوب‌ مي‌گردد و از طرف‌ ديگر مهم ترين‌ عنصر اجرايي‌ سيستم‌ مديريت‌ شهري‌ است. براين‌ اساس، مي‌بايست‌ ضرورتاً‌ نگرش‌ درون‌ سازماني‌ مديريت‌ شهري‌ به‌ سازمان‌هاي‌ جانبي‌ و فعاليت‌هاي‌ آن‌ها تعميم‌ داده‌ شود. و شهرداري‌ نهادي‌ مستقل‌ و جدا از ديگر سازمان‌ها که‌ براي‌ حفظ‌ منافع‌ درون‌ سازماني‌ به‌ تقابل‌ با آن‌ها برمي‌خيزد، ديده‌ نشود. مديريت‌ شهري‌ بايد بتواند پروژه‌‌هاي‌ اجرايي‌ از سوي‌ هر سازماني‌ را به‌ نفع‌ شهروندان‌ سوق‌ دهد و بدين‌ لحاظ‌ بايست‌ با مفاهيم‌ کلي‌ فني‌ و جاري‌ تمامي‌ دستگاه‌هاي‌ خدماتي‌ آشنايي‌ حاصل‌ کند. چنين‌ دستگاه‌هايي‌ نظير آب‌ و فاضلاب، برق‌ و مخابرات‌ و گاز و … تماس‌ متقابل‌ کمتري‌ دارند، و لذا مديريت‌ شهري‌ مي‌تواند هماهنگ‌کننده‌ و جهت‌دهنده‌ مناسبي‌ براي‌ اين‌ استفاده‌ تلقي‌ شود.

تبيين‌ نقش‌ اجرايي‌ مديريت‌ شهري‌ در قالب‌ نظام‌‌هاي‌ شهرداري: در سطح‌ جهان‌ سه‌ نظام‌ شهرداري‌ شناخته‌ شده‌ است. نوع‌ اول‌ (شورا – شهردار) است‌ که‌ بهترين‌ سيستم‌ شناخته‌ شده‌ جهاني‌ محسوب‌ مي‌شود. در اين‌ سيستم‌ مردم‌ شهر، عد‌ه اي‌ را به‌نمايندگي‌ شوراي‌ شهر انتخاب‌ مي‌کنند و سپس‌ شوراي‌ مذکور شخص‌ واجد شرايط‌ را به‌عنوان‌ شهردار استخدام‌ کرده‌ و اداره‌ امور شهر را به‌عهده‌ او واگذار مي‌کند و برنامه‌ فعاليت‌ها و عمليات‌ شهرداري‌ و منابع‌ درآمد و مصارف‌ آن‌ را تصويب‌ کرده‌ و سپس‌ بر روند عمليات‌ شهرداري‌ نظارت‌ مي‌کند. نوع‌ دوم‌ سيستم‌ (شهردار – شوراي‌ شهر) است، در اين‌ سيستم‌ شهردار و اعضاي‌ شوراي‌ شهر را جداگانه‌ انتخاب‌ مي‌کنند. شهردار رياست‌ شوراي‌ شهر را به‌عهده‌ مي‌گيرد و لزوماً‌ داراي‌ تخصص‌ نيست. نوع‌ سوم‌ سيستم‌ (شورايي‌ مطلق) است‌ که‌ اعضاي‌ شورا هرکدام‌ مسئول‌ قسمتي‌ از کار‌هاي‌ شهرداري‌ بوده‌ ضمناً‌ با يکديگر جلسات‌ مشورتي‌ دارند و درباره‌ کليه‌ امور با اکثريت‌ آراء اتخاذ تصميم‌ مي‌کنند. در اين‌ سيستم، معمولاً‌ يکي‌ از اعضاي‌ شورا به‌عنوان‌ عضو ارشد براي‌ اداره‌ امور جلسات‌ شورا انتخاب‌ مي‌شود و در بعضي‌ از موارد در نقش‌ شهردار و رئيس‌ انجمن‌ شهر انجام‌وظيفه‌ مي‌کند.

شکل‌ ديگر تقسيم‌بندي‌ مديريت‌ شهري‌ بدين گونه‌ بيان‌ شده‌ است: مديريت‌ شهردار با اختيارات‌ کم، شهردار با اختيارات‌ متوسط‌ و شهردار با اختيارات‌ وسيع. در بيشتر کشور‌هاي‌ در حال‌ توسعه‌ از جمله‌ ايران، شهردار اختيارات‌ کمي‌ دارد و معمولاً‌ حکومت‌ مرکزي‌ نقش‌ اساسي‌ را در مديريت‌ شهري‌ دارد و شهر را مانند يکي‌ از ادارات‌ خود و يا وزارتخانه‌ تابعه‌ اداره‌ مي‌کند و مشارکت‌ مردم‌ در اداره‌ امور شهري‌ به‌ حداقل‌ مي‌رسد. در حالي‌ که‌ به ويژه‌ براي‌ اداره‌ شهر‌هاي‌ بزرگ‌ به‌ شهردار با اختيارات‌ وسيع‌ نياز است. مديريت‌ در يک‌ شهر معمولاً‌ نبايد به‌ محدوده‌ خود شهر ختم‌ شود، بلکه‌ لازم‌ است‌ براي‌ ايجاد تعادل‌ بين‌ ميزان‌ نفوذ حکومت‌ مرکزي‌ و شهرداري‌ اين‌ مديريت‌ در يک‌ محدوده‌ وسيع تري‌ اعمال‌ شود. در اين‌ سيستم، استقلال‌ مالي‌ و اداري‌ سيستم‌ شهر و شهرداري‌ براي‌ مديريت‌ مطلوب‌ و کارآمد ضروري‌ است.

تبيين‌ اهداف‌ و راهبرد‌ها

چه‌ اهداف‌ و وظايفي‌ بر سيستم‌ مديريت‌ شهري‌ مترتب‌ است، و اين‌ اهداف‌ چگونه‌ و از چه‌ طريق‌ بايد تحقق‌ پيدا کند‚ با چه‌ معيار‌هايي‌ مي‌توان‌ تحقق‌ اهداف‌ را اندازه‌گيري‌ و تحليل‌ کرد، پاسخ‌ به‌ اين‌ سوال‌ها، در وهله‌ اول‌ مستلزم‌ شناسايي‌ و تبيين‌ مسايل‌ مبتلابه‌ سيستم‌ مديريت‌ شهري‌ و در وهله‌ دوم‌ شناخت‌ مسايل‌ حاکم‌ بر آن‌ است.

اهداف‌ مديريت‌ شهري: هدف‌ تئوريک‌ سيستم‌ مديريت‌ شهري، تقويت‌ فرايند توسعه‌ شهري‌ است‌ به‌نحوي‌ که‌ در سطح‌ متعارف‌ جامعه‌ زمينه‌ و محيط‌ مناسبي‌ براي‌ زندگي‌ راحت‌ و کارآمد شهروندان، به‌تناسب‌ ويژگي‌هاي‌ اجتماعي‌ و اقتصادي‌ فراهم‌ شود.

در قالب‌ اين‌ هدف‌ کلان‌ مي‌توان‌ سه‌ هدف‌ خرد فراگير براي‌ تمام‌ سيستم‌‌هاي‌ مديريت‌ شهري‌ به‌شرح‌ زير تعيين‌ کرد:

  1. حفاظت‌ از محيط‌ فيزيکي‌ شهر
  2. تشويق‌ توسعه‌ اقتصادي‌ و اجتماعي‌ پايدار
  3. ارتقاء شرايط‌ کار و زندگي‌ کليه‌ شهروندان‌ باتوجه‌ ويژه‌ به‌ افراد و گروه‌هاي‌ کم‌درآمد.

راهبرد‌ها در مديريت‌ شهري: براي‌ تحقق‌ اهداف‌ و انجام‌ وظايف‌ مذکور، راهبرد‌هاي‌ اساسي‌ ذيل‌ ارائه‌ و تدوين‌ مي‌شود:

  1. انتقال‌ مسئوليت‌ و وظايف‌ برنامه‌ريزي، مديريت‌ و گردآوري‌ و تخصيص‌ منابع‌ از سوي‌ دولت‌ و سازمان‌هاي‌ مرکزي‌ به‌ مديريت‌ شهري
  2. جلب‌ مشارکت‌ عموم‌ مردم‌ براي‌ مديريت‌ شهر‌ها
  3. بهبود و توسعه‌ ساختار سازماني‌ و تشکيلاتي‌ سيستم‌ و امور پرسنلي‌ و قانوني
  4. بهبود شيوه‌‌هاي‌ مديريت‌ مالي‌ و اقتصادي
  5. تاکيد بر مديريت‌ و برنامه‌ريزي‌ استراتژيک‌ و جامع‌ سيستم
  6. بسيج‌ کليه‌ منابع‌ توسعه‌ شهري‌ با مشارکت‌ فعالانه‌ بخش‌ خصوصي‌ و سازمان‌هاي‌ مربوط‌ به‌ جامعه‌ محلي
  7. تاکيد بر راهبرد‌هاي‌ (توان‌بخشي) در ارتباط‌ با مسکن‌ و امکانات‌ زيربنايي‌ با کمک‌هاي‌ ويژه‌ براي‌ اقشار کم‌درآمد
  8. سازماندهي‌ و بهبود کيفيت‌ محيطي‌ فيزيکي‌ زندگي‌ شهري‌ به‌ويژه‌ براي‌ اکثريت‌ عظيم‌ فقراي‌ شهري.

ويژگي‌‌هاي‌ مطلوب‌

مباحث‌ مسکن، زمينه‌ نظري‌ لازم‌ براي‌ تعيين‌ شرايط‌ و ويژگي‌هاي‌ مطلوب‌ و ضروري‌ براي‌ موفقيت‌ و کارآيي‌ سيستم‌ مديريت‌ شهري‌ و به‌عبارت‌ ديگر (بايد‌هاي) لازم‌ براي‌ اين‌ موضوع‌ را فراهم‌ ساخته اند، اين‌ بايد‌ها را مي‌توان‌ در زمينه‌ ويژگي‌هاي‌ روش‌ شناختي‌ و ويژگي‌هاي‌ سازماني‌ و شرايط‌ محيطي‌ مناسب، طبقه‌بندي‌ و ارائه‌ کرد.

به‌لحاظ‌ روش‌ شناختي‌ موفقيت‌ و کارايي‌ سيستم‌ مديريت‌ شهري‌ در گرو برخورداري‌ آن‌ از ويژگي‌ها و شرايط‌ زير است:

اتخاذ رويکرد سيستمي: مهم ترين‌ شرط‌ روش‌شناسانه‌ و موفقيت‌ سيستم، اتخاذ رويکرد سيستمي‌ و کل‌نگر نسبت‌ به‌ مولفه‌‌هاي‌ توسعه‌ شهر و برقراري‌ انسجام‌ نظام‌يافته‌ در هر دو زمينه‌ جغرافيايي‌ و عملکردي‌ است. تحقق‌ چنين‌ شرطي‌ در قالب‌ يک‌ رويکرد استراتژيک‌ به‌ مديريت‌ شهري‌ قابل‌ حصول‌ است.

درطراحي‌ چارچوب‌ سازماني‌ و تشکيلاتي‌ سيستم‌ مديريت‌ شهري‌ مي‌بايد اصول‌ زير مورد توجه‌ قرار گيرد:

در لزوم‌ پوشش‌ کامل‌ همه‌ امور شهري‌ توسط‌ چارچوب‌ سازماني‌ مديريت‌ شهري‌ بايد به‌نحوي‌ طراحي‌ شود که‌ تمام‌ امور در هر دو زمينه‌ جغرافيايي‌ و عملکردي، را تحت‌ پوشش‌ قرار دهد. در چنين‌ شرايطي‌ هماهنگي‌ها و روابط‌ بين‌ سازماني‌ از اهميت‌ و جايگاه‌ ويژ‌ه اي‌ برخوردار است‌ به‌گونه اي‌ که‌ تمام‌ سازمان‌ها و ادارات‌ موثر و مسئول‌ امور شهري‌ بايد در قالب‌ يک‌ سيستم‌ هدفمند و هماهنگ‌ عمل‌ کرده‌ و به ايفاي‌ مسئوليت‌هايشان‌ بپردازند.

شمول‌ مديريت‌ شهري‌ بر برنامه‌ريزي‌ شهري: مطابق‌ با اصول‌ علمي‌ مديريت، برنامه‌ريزي‌ شهري‌ جزو وظايف‌ و عناصر اصلي‌ سيستم‌ مديريت‌ شهري‌ محسوب‌ مي‌شود. براين‌ اساس‌ برنامه‌ريزي‌ فيزيکي، اقتصادي‌ و اجتماعي‌ براي‌ يک‌ شهر، تحت‌ نظارت‌ و هدايت‌ سيستم‌ مذکور انجام‌ مي‌گيرد.

قابليت‌ انطباق‌ چارچوب‌ سازماني‌ با ماهيت‌ چند عملکردي‌ مديريت‌ شهري: چارچوب‌ سازماني‌ بايد به‌نحوي‌ طراحي‌ شود که‌ تمام‌ عناصر و وظايف‌ سيستم‌ از امور اجرايي‌ روزمره‌ و بسيار جزيي‌ تا برنامه‌ريزي‌ها و سياست گذاري‌‌هاي‌ درازمدت‌ و کلان‌ مورد توجه‌ قرار گرفته‌ و از جايگاه‌ متناسب‌ در الگوي‌ طراحي‌ شده‌ برخوردار باشند.

لزوم‌ طراحي‌ چارچوب‌ سازماني‌ و تشکيلاتي‌ چندسطحي‌ و چندلايه اي‌ براي‌ سيستم‌ مديريت‌ شهري‌ و ماهيت‌ متنوع‌ و چند عملکردي‌ مديريت‌ شهري‌ ايجاب‌ مي‌کند که‌ سيستم‌ مديريتي‌ مربوط‌ به‌ آن‌ به‌صورت‌ چندسطحي‌ طراحي‌ و اجرا شود به‌گونه اي‌ که‌ هر سطوح‌ بتواند پاسخگوي‌ ملاحظات‌ و نياز‌هاي‌ ناشي‌ از هريک‌ از گونه‌‌هاي‌ عملکردي‌ سيستم‌ باشد.

برهمين‌ اساس، سيستم‌ مديريت‌ شهري‌ را مي‌توان‌ متشکل‌ از سه‌ سطح‌ مديريت‌ دانست:

  1. مديريت‌ سياسي‌اجتماعي‌ و نهادي، که‌ مستلزم‌ افزايش‌ قدرت‌ سياسي‌ شهروندان‌ و يا نمايندگان‌ انتصابي‌ است.
  2. مديريت‌ سازماني‌ که‌ مستلزم‌ انتقال‌ مسئوليت‌ براي‌ برنامه‌ريزي، مديريت‌ و مالکيت‌ و تخصيص‌ منابع‌ از حکومت‌ مرکزي‌ به‌ سازمان‌ زيربخشي‌ يا سطوح‌ مديريت‌ شهري‌ است.
  3. مديريت‌ اجرايي‌ و فني.

تعيين‌ معيار‌هاي‌ ارزيابي‌ سيستم‌

علاوه‌ بر معيار‌هاي‌ عمومي‌ مديريت‌ خوب‌ از قبيل‌ کارآيي، شفافيت، قابليت‌ محاسبه‌ و مشارکت، ارزيابي‌ سيستم‌ مديريت‌ شهري‌ به‌صورت‌ نظري‌ به‌شرح‌ مواد پنج گانه‌ زير تدوين‌ مي‌شود:

  1. کارآيي‌ در استفاده‌ از منابع‌ مالي‌ انساني‌ و کالبدي‌ از طريق‌ شيوه‌‌هاي‌ مناسب‌ بودجه‌گذاري، ارزيابي‌ پروژه‌ مديريت‌ پرسنلي‌ و اجرايي‌ طرح‌ها.
  2. قابليت‌ ادامه‌ حيات‌ مالي‌ بر مبناي‌ بهره‌برداري‌ کامل‌ از بنيان‌ درآمدي‌ منابع‌ محلي‌ و مديريت‌ مالي‌ و منطقي.
  3. حساسيت‌ نسبت‌ به‌ نياز‌هاي‌ ناشي‌ از رشد روزافزون‌ شهري‌ و برخورداري‌ از توانايي‌ لازم‌ براي برنامه
  4. ‌ريزي‌ توسعه‌ شهري‌ و تامين‌ خدمات‌ آن، قبل‌ و يا حداقل‌ همگام‌ با ايجاد تقاضا.
  5. حساسيت‌ نسبت‌ به‌ نياز‌هاي‌ ناشي‌ از فقر شهري‌ و بهادادن‌ به‌ نظرات‌ عمومي‌ براي‌ بهبود و دسترسي‌ آنان‌ به‌ مسکن، خدمات‌ اوليه‌ و اشتغال.
  6. توجه‌ به‌ حفاظت‌ محيطي‌ از طريق‌ فراهم‌ ساختن‌ خدمات‌ عمومي‌ و تنظيم‌ فعاليت‌ بخش‌ خصوصي.

ويژگي‌ها و شرايط‌ محيطي‌

موفقيت‌ و کارايي‌ مديريت‌ شهري‌ منوط‌ به‌ توجه‌ جدي‌ به‌ شناسايي‌ و تحليل‌ عوامل‌ محيطي‌ و برون‌ سيستمي‌ و تاثيرات‌ آن‌ها دارد.

برهمين‌ اساس‌ موارد زير ضروري‌ و قطعي‌ است:

لزوم‌ هماهنگي‌ با سطح‌ توسعه‌ يافتگي‌ و ارتباط‌ متقابل‌ توسعه‌ انساني: سيستم‌ مديريت‌ شهري‌ بايد به‌عنوان‌ ابزاري‌ براي‌ توسعه‌ انساني‌ پايدار و مشارکتي‌ شهر و کشور طراحي‌ و تدوين‌ شود.

لزوم‌ حضور عناصر منتخب‌ شهروندان‌ در سيستم: ارتباط‌ مستقيم‌ مديريت‌ شهري‌ با شهروندان‌ و خواسته‌‌هاي‌ آنان‌ و نيز مشارکت‌ آنان‌ در مديريت‌ شهري‌ ايجاب‌ مي‌کند که‌ عناصر تصميم‌گيري‌ و سياست گذاري‌ آن‌ به‌وسيله‌ شهروندان‌ انتخاب‌ و تعيين‌ شوند، و از اين‌ طريق‌ هم سويي‌ و هماهنگي‌ مديريت‌ شهري‌ با خواسته‌‌هاي‌ شهروندان‌ به‌عنوان‌ موکلين‌ مستقيم‌ تضمين‌ شود. دکتر هلن‌ مارتز اين‌ نوع‌ مشارکت‌ را «شهروندي بالغ»‌ مي‌نامد و خاطرنشان‌ مي‌سازد که‌ چنين‌ مشارکتي‌ مي‌تواند موثرترين‌ نقش‌ را در مديريت‌ شهري‌ داشته‌ باشد.

لزوم‌ تعيين‌ دقيق‌ جايگاه‌ مديريت‌ شهري‌ در نظام‌ اداري‌ و سياسي‌ کلان‌ جامعه‌ براي‌ طراحي‌ سيستم‌ مديريت‌ شهري‌ و افزايش‌ امکان‌ موفقيت‌ آن.

مدیریت شهری در جهان معاصر

سازمان ملل، برای ارتقای مدیریت شهری و ارتقای مردم سالاری، بر پار‌ه ای از موضوع‌ها و اولویت‌ها تاکید ویژه دارد که عبارتند از:

  • بازنگری در جایگاه و کارکرد‌های دولت
  • تلاش برای تعیین راهبرد‌های شهر با مشارکت نهاد‌ها و شهروندان
  • شفافیت کارکرد مالی در تمام سطوح
  • جریان آزاد اطلاعات، به عنوان لازمۀ شفافیت و مشارکت
  • تأکید بر جایگاه رهبری مدیریت شهری
  • وجود ضابطه‌‌های اخلاقی برای رفتار مدیریت شهری

برنامه ریزی اجتماعی، از دهه 1960 میلادی رواج یافت. در آن دهه، دولت و مدیران شهر‌های بزرگ دریافتند که ناآرامی‌‌های اجتماعی مانند قومی، نژادی و طبقاتی تهدیدی برای پایداری اقتصادی و سیاسی در شهر‌ها است از اینرو، مقوله برنامه ریزی اجتماعی، اقبال و رواج یافت.

در واقع، برنامه ریزی اجتماعی، به عنوان نشان‌های از برابری طلبی و مشارکت جویی دولت و مدیران شهر، تفسیر شد.

با این حال نقطه شروع مدیریت شهری به معنای نوین آن را بایستی در تحولات دهه 80 و 90 میلادی جست. در این زمان و پس از دوره رکود نسبی دهه 80 مضامین و مفاهیم جدیدی در ارتباط با نقش و وظایف دولت‌ها به وجود آمد و دولت رفاهی که در دهه 70 ناکارآمدی خود را در مواجهه با رخداد‌های جاری در زمینه‌‌های فنی و اجتماعی نشان داده بود جای خود را به دولت حداقلی داد و دولت‌های محلی در پرتو مدیریت نوین دولتی به توانمندساز بدل شدند. فرآیند تمرکززدایی نیز در تبدیل مدیریت شهری به یک فعالیت قدرتمند و دارای اختیارات قانونی سرعت بخشید. در گام آخر تحلیل اندیشه‌‌های پوزیتویستی در مقابل تفکرات انتقادی و ساخت گرایانه در حوزه‌‌های اجتماعی و فرهنگی و شکست راه حل‌های همسان در نقاط مختلف که از روی نمونه‌‌های غربی الگو برداری شده بودند (به عنوان نمونه طرح‌های اقتصادی در امریکای لاتین) و تأکید بر حل مشکلات به صورت محلی در اهداف توسعه هزاره سبب تقویت بیش از پیش مدیریت شهری، علی الخصوص در کشور‌های در حال توسعه شد.

خلاصه ای از مدیریت شهری در اروپا

سه عامل مدیریت برنامه ریزی، اجرای برنامه‌های مدیریت شهری، نظارت و ارتقای برنامه‌های مدیریت شهری مهم ترین اصول الگوی مدیریت شهر‌های کشور‌های اروپایی است. توسعه برنامه‌های مدیریت شهری در گرو تلاش و ممارست شهر‌ها در جهت پیشرفت و رفاه منابع انسانی میسر می‌شود که از نظر کارشناسان آسیایی مدیریت شهری، این اقدامات شامل جذب مشارکت‌های دولتی، بهره وری اقتصادی، حفظ تساوی و عدالت اجتماعی، کاهش فقر و بهبود شرایط زیست محیطی است که در سایه استفاده بهینه و توزیع عادلانه منابع امکان پذیر خواهد بود مدیریت شهری طی سه مرحله از آغاز سال 1986 میلادی تاکنون دستخوش یک سری تغییرات بنیانی شده به طوری که در مرحله اول برنامه مدیریت شهری در سال‌های (1986-1991) شکل گرفته است.

این برنامه‌ها برروی تحقیقات کاربردی برروی چهار موضوع مدیریت اراضی، امور مالی و مدیریت شهری، زیرساخت‌ها و محیط زیست شهری با هدف توسعه راهبرد‌های عملی و ابزار‌های کاربردی مدیریت شهری در سطح جهانی متمرکز شده بود اهداف این مرحله در خصوص چگونگی استفاده از این راهبرد‌ها و ابزار‌ها در جهت ارتقای کارآیی و سطح تولیدات، ابتدا به صورت منطقه ای و سپس بسط آن به تمام کشور‌های جهان بوده است. در مرحله دوم مکانیزم اساسی به سطح کارآیی و تولیدات از قبیل تشکیل هیأت کارشناسان منطقه و تاسیس کارگاه‌ها و همایش‌های مشاوره ای در سطح کشوری می‌پرداخته که به منظور معرفی این خط مشی‌ها و ابزار‌های کاربرد به کل کشور، معطوف می‌شده به صورتی که ساختار این برنامه‌ها تمرکززدایی و واگذاری مسئولیت انجام این فعالیت‌ها به ادارات منطقه بوده است.

درمرحله بعدی مدیریت شهری به منظور ایجاد و تحکیم کارآیی دولت، بانک‌ها و مراکز تامین اعتبار در جهت مرتفع ساختن معضلات شهری اختصاص یافته است و در مرحله آخر (2004-2001)، در ادامه مرحله سوم بیش از پیش بر فعالیت‌ها و اقدامات دولتی که شرایط زندگی قشر مستمند و کم درآمد جامعه شهری را متأثر می‌ساخت، متمرکز شده بود. هم اکنون این برنامه‌ها به زمینه‌هایی خاص مانند کاهش سطح فقر در شهر‌ها، مدیریت محیط زیست شهری، جذب مشارکت‌های دولتی و حل معضل ایدز و اعتیاد در جامعه شهری می‌پردازد به طوری که هم اکنون این برنامه‌ها در 21 شهر در آسیا در حال اجرا شدن است.

تعداد صفحات

108

شابک

978-622-378-527-6