149,800 تومان
تعداد صفحات | 108 |
---|---|
شابک | 978-622-378-037-0 |
انتشارات |
فهرست
عنوان صفحه
مقدمه 9
فصـل اول 13
ادبیات و پیشینه مطالعه 13
هویت 16
هویت شغلی 18
عوامل موثر در شکل گیری هویت شغلی 28
خودکارآمدی 35
عزت نفس 39
نظریات مختلف عزت نفس (پژوهشگران) 44
پیشینه تحقیقات 49
پیشینه تحقیقات داخلی 49
پیشینه تحقیقات خارجی 51
فصـل دوم 55
روش شناسی مطالعه 55
نوع و روش پژوهش 57
جامعه آماری مورد بررسی 57
نمونه و روش نمونه گیری 57
روشهای مورد نظر برای تجزیه و تحلیل اطلاعات و آزمون فرضیهها 57
روش جمع آوری دادهها 58
ابزار تحقیق 58
متغیرهای پژوهش 58
روش گرد آوری اطلاعات 59
اعتبار و روایی ابزار اندازهگیری پرسشنامه 60
روش تجزیه و تحلیل اطلاعات 62
آزمون کولموگروف – اسمیرنوف (KS) 62
روش تجزیه و تحلیل دادهها 63
خلاصه فصل دوم 67
فصـل سوم 69
تجزیه و تحلیل داده ها 69
ویژگیهای جمعیت شناختی جامعه 71
آزمون کلموگروف- اسمیرنوف 75
آمار استنباطی 76
تحلیل عاملی تأییدی متغیرهای تحقیق 77
مدل ساختاری 81
آزمودن فرضیات 85
معیار R squares یا R2 87
معیار Redundancy 88
برازش کلی مدل ( معیارGOF ) 88
فصـل چهارم 91
نتیجه گیری 91
بحث و نتیجه گیری(تفسیر نتایج به مطالعات پیشین) 94
منـابع و مآخـذ 99
منابع فارسی 100
منابع غیر فارسی 104
1.رشد شناختی:
رشد شناختی[1]تاثیر تعیین کنندهای بر شکل گیری هویت شغلی دارد. وقتی که جوانان به مرحله تفکر عملیات صوری می رسد، امکان بسیار بهتری به دست می آورد که هویت آتی خود را ترسیم کند و به مسائل آن بیندیشد. تحقیقات گوناگون در این زمینه مثلا تحقیقات (واترمن[2]، 1992) نشان می دهند جوانانی که به رشد شناختی متناسب با این دوره از رشد رسیده اند، از کسانی که به این سطح از تفکر نرسیده اند، از موفقیت بیشتری و در حل مسائل مربوط به هویت شغلی خود برخودارند آنان اطلاعاتی را که برای این منظور لازم دارند، بهتر اختیار می کنند و بهتر به کار می گیرند. همچنین نیاز آنان با کمک گرفتن از دیگران کمتر است و به جای اینکه تصمیم گیری های خود را مرتب به تاخیر بیندازند، قادرند راه خود را به موقع انتخاب کنند و خلاقیت بیشتری در تجربه هایشان نشان می دهند. بنابراین پیشرفت های شناختی، جوانان را قادر میسازد هویت هایی را که در آینده به دست می آورند، تصور کنند. جوانان که تجربه ی بیشتری در تفکر صوری به دست آورده اند، بیشتر از جوانانی که هنوز به بلوغ فکری نرسیده اند، قادر به تفکر در ابعاد پیچیده هستند و می توانند مسائل هویتی از جمله هویت شغلی خود را حل کنند به همین دلیل یکی از عوامل موفقیت در کسب هویت شغلی پایدار، شایستگی در تفکر انتزاعی است.(وان[3]، 2019)
نظریه شناختی رشد هویت شغلی را تابع تکامل شناختی میداند و شناخت را به منزله عنصر تحولی اخلاقیات، معنا جویی و هدفمندی زندگی به شمار می آورد. کلبرگ[4] از صاحب نظران دیدگاه شناختی رشد هویت هستند. نظریه ی زمینه ای _ فرهنگی نیز رشد هویت شغلی را بر اساس عوامل فرهنگی و خرده فرهنگی مورد بررسی قرار می دهد، به طور کلی در رویکرد روانشناختی، برخی از نظریه پردازان روانکاوی، زیستن _ تکاملی و شناختی، عوامل موثر بر تکوین هویت شغلی شناختی را شناسایی و بررسی کرده اند. در حالی که نظریه پردازان یادگیری اجتماعی و زمینه ای – فرهنگی، غالبا بر تاثیر عوامل خارجی و محیطی در شکل گیری هویت شغلی تاکید دارند.(کیم[5]، 2019) با وجود این در میان رویکردهای فلسفی، جامعه شناختی و روانشناختی در مورد شکلگیری هویت شغلی، نظریه اریکسون از سایر نظرات برجستگی و شهرت جهانی و علمی بیشتری دارد. به طوری که اغلب مطالعات میدانی بحران هویت بر اساس این نظریه انجام شده اند، در نظریه اریکسون هویت شغلی به معنای همان شخصیت و وابستگی به موقعیت زمانی و مکانی است. مرحله شکل گیری هویت در نظر اریکسون، معادل مرحله بلوغ جنسی و در نظریه فروید است و با مرحله عملیات صوری در نظریه پیاژه[6] انطباق دارد. طبق این نظریه، شکوفایی همان نمودها و جلوه های رشد اجتماعی در ابعاد فردی و اجتماعی است. در نظر اریکسون، رشد جوانی در مرحله هویت شغلی در مقابل سردرگمی نقش قرار می گیرد. چنانچه تعارض بین هویت و سردرگمی نقش در این مرحله از رشد حل نشود نتیجه ی آن بحران هویت است که با ویژگی های آشفتگی نقش در این مرحله از رشد حل نشود، نتیجه ی آن بحران هویت شغلی است. این ویژگی ها شامل اختلال و اشکال در نقش های وابسته به جنسیت، مشکل در انتخاب رشته ی تحصیلی، مشکل در انتخاب شغل آینده و آشفتگی در نظام جهان بینی و آشفتگی هستند. بنا بر یافته های آسیب شناسی روانی، چنانچه این اختلالات و مشکلات به نحو مطلوب و در نوجوانی درمان و پیشگیری نشوند، به جلوه های آسیب گونه مانند افسردگی و اضطراب منجر می شوند. مطالعات جاری روانشناسی بالینی[7] و شخصیت نشان می دهد، حل تعارض هویت شغلی در مقابل سردرگمی نقش، تحت تاثیر عوامل رشد شناختی، والدین شرایط آموزشی و مدرسه شرایط اجتماعی و فرهنگی طی رشد و تاثیر آنها بر شکل گیری هویت است (هیرسچی[8]، 2017)
از گذشته تاکنون، فرآیند جامعه پذیری که زمینه های کسب هویت اجتماعی نوجوانان در گروه می باشد، عملکرد خانواده می باشد. نوع ارتباط جوان با والدین در شکل گیری هویت شغلی آنها موثر است.
جوانانی که در حالت پراکندگی هویت شغلی هستند. غالبا از جانب والدین خود به فراموشی سپرده شده یا طرد شده اند. همچنین وابستگی شدید به والدین، باعث تسلیم طلبی هویت شغلی(هویت زودرس)جوانان می شود خانواده نماینده تمامی جهان پیرامون کودکان است، تصویری که جوانان از خودشان دارند، بستگی به این دارد که اعضای خانواده چه احساسی در موردشان دارند خانواده یکی از نهادهای مهم و موثر در تکوین شخصیت و تربیتشان میباشد. خانواده به عنوان مهمترین پایگاه انتقال عناصر فرهنگی، آداب و سنن، عقاید، دانش و مهارت ها و… به نسل جدید و فرزندان خود می باشد. (جیو[9]، 2017)
نوع ارتباط جوانان با والدین در چگونگی شکل گیری هویت شغلی آنان موثر است. جوانانی که وابستگی شدید به والدین داشته باشند و مدام از آنان زمان ببرد، هویت شغلی او حاکی از تسلیم طلبی ( هویت زودرس ) در مقابل والدین خواهد بود زیرا ممکن است هیچ وقت به خود اجازه ندهند که اقتدار آنان را ببرد و بر عکس، جوانانی که هویت شغلی محکمی به دست می آورند، غالبا کسانی هستند که از عواطف حکم و آزادی كافي در محیط خانواده برخوردارند و اجازه پیدا میکنند که فردیت خود را داشته باشند. وقتی کودکی اجازه پیدا می کند که نظر خود را اگر مخالف نظر والدین باشد، به راحتی ابراز کند و والدین نیز عقاید فرزندان خود را به دیده ی احترام بنگرند و در عین حال نظم و کنترلی در خانواده وجود داشته باشد و موفقیت های تحصیلی بچه ها نیز مورد تاکید و تشویق قرار گیرد، طبعا رشد هویت نوجوانان چنین خانواده هایی نیز با موفقیت ( هویت موفق) همراه خواهند بود. (بارگاستد[10]، 2019)
خانواده از دو جنبه در شکل گیری هویت شغلی جوانان حائز اهمیت است، ابتدا بعد مرجعیت و سندیت خانواده است، به این معنا که رفتار کلامی و عملی والدین، علی رغم سنین حساس جوانی، برای فرزند از نوعی اعتبار برخوردار است و چنانچه در رفتار ظاهری چنین واقعیتی را بروز ندهد ولی در باطنش به آن اذعان و باور دارد. لذا هرگونه ارتباط والدین با فرزند جوان، از اهمیتی در خور توجه برخوردار است. جنبه دوم فزونی و کثرت ارتباط های جوان و والدین در درون نهاد خانواده است که به نوبه خود می تواند هم آنها را به یکدیگر نزدیکتر و یا در مواردی دورتر نماید. اثر خانواده ها بر اشخاص از تمام نیروهایی دیگر که تا به حال شناخته شده بیشتر است یعنی اثر خانواده فراتر از فرهنگ جامعه، دنیای کار، دوستان، نزدیکان و امثال آنها است.
مینو چین[11] براین باور است که فرد بدون خانواده، قابل تعریف نیست. در واقع خانواده کانون شکل گیری و هویت فرد است باقر ثنایی نیز خود معتقد است، انسان عمدتا وارث برنامه ریزی های خود آگاه و نا خود آگاه خانواده و برون سازی های دوران کودکی خود با آنهاست.
به عقیده كاردينر[12] شیوه تربیت کودک (نخستین نهاد اجتماعی) ساختن اساس شخصیت را پی ریزی می کند در مورد تاثیر خانواده بر شخصیت فرزندان که براساس مطالعات روانی –اجتماعی ملاحظه شده است در خانواده های سختگیر کودکان یا سر به طغیان میزنند و خشونت به خرج میدهند یا احساس گناه و مجرمیت میکنند و در خود فرو میروند.
3.نهاد آموزشي
آموزش و پرورش در جوامع امروزي به عنوان كليدي ترين نهاد آموزشي در جهت توسعه همه جانبه بشمار مي رود. چرا كه در پرتو آموزش است كه انسانها متحول مي شوند. بر پايه نظام آموزشي و تربيتي يك جامعه است كه نظم و انضباط اجتماعي حالت نهادي به خود مي گيرد. (سربلند، 1399)
انسان بايد ارزش پيدا كند و تربيت او مبناي توسعه قرار گيرد، چون هدف از آموزش و سرمايه گذاري آموزشي كشف و توسعه منابع انساني در جهت تعالي بخشي ارزشها و استعدادها و بهينه ها كردن آن است چون محور اصلاحات اقتصادي، فرهنگي، سياسي، اجتماعي در كليه ممالك توسعه يافته، انسان بوده است آموزش مهمترين ركن برنامه ريزي جامعه است و كليدي ترين عنصر در توسعه يك جامعه مردم آن جامعه هستند كه بايد از فرهنگ، آگاهي و مهارت هاي گوناگون برخوردار باشند.(همان:24)
اولين آموزش رسمي كودكان مدرسه است و مدرسه مي تواند نقش موثري در ايجاد حس استقلال در جوانان داشته باشد. اما اين منوط به درك و تشخيص خصوصيات دوران جواني و استفاده از نيروي آنان در مدرسه و اداره آن مي باشد. ميوس[13] (1993)در مورد شكل گيري هويت در مدرسه وي با انجام تحقيقاتي در اين زمينه، چنين نتيجه گيري كرد. كه انتقال از سطوح پايين به سطوح بالاتر تحصيلي در نوجواني مي تواند به عنوان تغيير پذيري هويت در جهت مطلوب و ايده آل تعريف شود و برعكس حركت از سطوح و درجات بالاتر به سطوح پايين تر پيشرفت تحصيلي، به عنوان تغيير پذيري روبه پايين هويت تعريف مي شود.
بنابراين سطوح پيشرفت تحصيلي و عملكرد و توانايي هاي فرد در مدرسه مي تواند براي رشد افراد جوان حائز اهميت فراواني مي باشد. مطالعات 30ساله نشان مي دهد كه براي طرح ريزي آينده در زندگي ايده آل، جوان بيش از همه با شغل و كار و مدرسه مشغوليت ذهني مي يابد. در واقع شغل و تحصيل مهمترين امور مي شوند. در حاليكه در اين دوره ارزش و اهميت اوقات فراغت كاهش مي يابد معمولاً ضعف در اجراي تكاليف مدرسه، با شكايات روان، تني، سردرد، ضعف تمركز و دقت، رفتار پرخاشگرانه و بزهكاري نوجوان همراه است.
پيشرفت تحصيلي، احساس ناامني را در مورد يافتن شغل مناسب در آينده كاهش مي دهد و برعكس. با اين وصف برحسب نظريه مارسيا، (1966) در مورد شكل گيري هويت صحيح است كه بگويند رسيدن به يك هويت موفق در صورت عملكرد موفق تحصيلي بيشتر امكان پذير است.(شفیع آبادی، 1395)
كراس آلن، [14]( 1970) در تحقيق خود به اين نتيجه رسيدند که دانش آموزان با حالات هويت بالاتر و قويتر انگيزه پيشرفت بيشتري داشتند، به علاوه نگرش مثبت تري براي مطالعه و همچنين عملكرد و توانايي تحصيلي بهتري داشته اند. ميوس، (1993) با توجه به اهميت و ارزش غير قابل انكار مدرسه در رشد شخصيت افراد، نظريات متفاوتي دربارة وظايف آن بيان شده است.(گرین[15]، 2020)
در اينجا به نظريه اينگرسول، [16](1982)، اشاره مي شود معتقدات مدرسه بايد تجربيات تحصيلي و هدايت كننده اي كه جريان شكل گيري هويت را تسهيل دهد، فراهم كند. بايد فرصت هاي براي نوجوانان فراهم سازد. تا طرز تلقي و نگرش مثبتي و مهارتهاي اساسي را براي رشد جريان تصميم گيري كسب كند.
مدرسه از عوامل مهم تربيتي و سازنده معيارها و ارزش هاي ذهني و تفكر و راه و روش كودكان و جوانان در جامعه به شمار مي رود. زيرا دانش آموز بيشتر اوقات زنده و فعال خود را در مدرسه مي گذراند و حال اگر مدرسه نتواند به وظايف تربيتي و پرورشي خود عمل كند. يكي از عوامل انحراف و بزهكاري محسوب مي شود تجارب كودك و نوجوانان در مدرسه همراه با تجارب او در محيط خانوادگي تشكيل دهنده هويت و شخصيت نوجوان است.
چنان كه در نظريه رواني – اجتماعي اريكسون[17]، ( 1968) بر تعامل واكنش متقابل بين فرد و اجتماعي بسيار تأكيد شده است. گروهي از نوجوانان دانشگاه به عنوان يك بافت آموزشي كنش هايي را در نوجوان ايجاد نموده و پلي است ميان نوجواني ورود به دنياي بزرگسالي (دیلهانت[18]، 2020)
4.عوامل اجتماعی ـ فرهنگی:
شاید بتوان گفت که تاثیر زمینه های اجتماعی فرهنگی بر چگونگی شکل گیری هویت شغلی جوانان از سایر عوامل بیشتر است اریکسون بر این مساله تاکید می کند که طرد شدن از طرف دیگران یا اجتماع ممکن است باعث شود که نوجوان نتواند در خود احساس هویت شغلی پیدا کند در دوره ی خویشتن یابی جوان خود را مکلف می داند تا به اهداف خاص صادقانه تعهد سپرده و به آنها وفادار بماند شاید به همین دلیل است که جوانان در بسیاری موارد و به عضویت در گروههای خاص، مدهای متنوع یا پیوستن به گروههای همسالان تمایل دارند نوجوانان متعلق به فرهنگهای قدیمی و نقاط دور افتاده و یا محیط های روستایی تحت تاثیر زمینه های اجتماعی فرهنگی خود هویت در انتخاب شغل متناسب با شرایط محیط زندگی خود را شکل می دهند و نیز نوجوانان فرهنگهای پیچیده و باز تحت تاثیر هویت سایر افراد آن جامعه و فرهنگ هستند اهمیت نقش عوامل زمینه ساز اجتماعی آشکارتر خواهد شد در فرهنگ های قدیم تر جوانان از نظر شکل گیری هویت در انتخاب شغل از بزرگسالان خود تقلید می کردند در فرهنگ های سنتی کنونی نیز چنین است اما در فرهنگ های جدید و باز این گونه نیست و تسلیم طلبی در شکل گیری هویت جای خود را به درگیری و جستجوگری داده است. عوامل اجتماعی و فرهنگی نیز بر چگونگی شکل گیری هویت در انتخاب شغل جوانان تاثیر زیادی دارند جوانان متعلق به هر جامعه تاثیر زمینه اجتماعی و فرهنگی هویت در انتخاب شغلی متناسب با شرایط محیط زندگی خود را کسب می کنند. انسانهای دارای ویژگی های شخصیتی و هویت های اجتماعی و فرهنگی متفاوتی می باشند یعنی دارای خود های متفاوتی می باشند و خود آنها نیز در بر گیرنده دو بخش یعنی خود فاعلی و خود مفعولی است خود مفعولی حاصل محیطی است که فرد در آن رشد می کند که یکسان نخواهد بود چون محیط ها برای همه ی افراد یکسان نیست. (اردوآنو[19]، 1994).
تعداد صفحات | 108 |
---|---|
شابک | 978-622-378-037-0 |
انتشارات |
.فقط مشتریانی که این محصول را خریداری کرده اند و وارد سیستم شده اند میتوانند برای این محصول دیدگاه(نظر) ارسال کنند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.