149,000 تومان
تعداد صفحات | 102 |
---|---|
شابک | 978-622-5950-78-8 |
فهرست
فصل 1 11
مقدمه 11
مطالعات 19
فصل 2 25
معرفی سیستمهای chp 25
برنامهریزی احتمالی 27
فرمولبندی مسئله 28
تابع هدف 30
مدلسازی هزینهی سرمایهگذاری 31
مدلسازی هزینهی تعمیر و نگهداری و سوخت 32
هزینهی خرید و درآمد حاصل از فروش برق 33
قیود واحد CHP 35
قیود بویلر 36
قیود تانک ذخیرهی گرما 37
بالانس توان الکتریکی 38
بالانس گرما 39
شاخصهای احتمالی قابلیت اطمینان 39
موضوع مورد مطالعه 40
نتیجهگیری 46
فصل 3 47
مدلهای مبتنی بر تغییر و توسعهی شبکه 47
برنامهریزی توسعهی تولید 47
مدیریت سمت تقاضا 48
برنامهریزی توسعهی انتقال 48
تأثیر هاب انرژی پیشنهادی بر دینامیکهای قیمت بازار عمدهفروشی 49
تغییرات کوتاهمدت قیمت 49
قیمتهای منفی 50
ساختار بازارهای تعادل در حضور هاب انرژی پیشنهادی 52
تأثیرات افزایش نرخ نفوذ هاب انرژی پیشنهادی بر برنامهریزی دیگر نیروگاهها 53
راهکارهای موجود جهت کاهش ریسک سرمایهگذاری در چنین محیط رقابتی 54
مکانیزم تشویق FIT 56
مدل سهم مشخص و گواهینامهی سبز 56
حراج 57
تشویق مالی و اعتبار مالیاتی 57
برنامههای مدیریت مصرف 58
مزاياي حضور مشتریان در بازار 59
توسعهی مدلهای خطی برنامههای پاسخگویی بار 61
الاستیسیتهی قیمتی تقاضا 62
مدل یکپارچهی توسعهی تولید و انتقال 74
تابع هدف 74
قیود 75
مدل مشارکت واحدها 77
تابع هدف 77
قیود 78
مدل یکپارچهی توسعهی همزمان تولید و انتقال با درنظرگیری پاسخ تقاضا 80
فصل 4 83
نتایج 83
نتایج شبیهسازی 85
سناریو 1 86
سناریو 2 86
سناریو 3 86
شبيهسازي بهینهی ريزشبكه در حالات مختلف بهرهبرداري 88
حالت اول: حالت عملکرد عادی 88
حالت دوم: حالت حضور DR شبکه 90
جمعبندی 92
فصل 5 93
نتیجهگیری 93
پیشنهادات 95
منابع 97
بطور کلی توسعه سیستم شبکه الکتریکی در سه بخش: تولید، انتقال و توزیع قابل مطالعه و بررسی می باشد. البته این نکته قابل ذکر است که سرمایه گذاری در بخش های برنامه ریزی توسعه تولید و برنامه ریزی توسعه انتقال بسیار بیشتر از بخش توزیع بوده و همچنین از دیدگاه های پایداری و قابلیت اعتماد، این دو بخش از اهمیت بیشتری برخوردار می باشند. در این فصل به بررسی روش های مبتنی بر تغییر و توسعه شبکه خواهیم پرداخت. برنامه ریزی توسعه تولید و انتقال بطور گسترده ای در زمینه های مختلف مانند روش حل، قابلیت اعتماد، بازار برق، عدم قطعیت، منابع پراکنده، طراحی، افق زمانی تراکم خطوط، کنترل توان راکتیو، سیستم های انتقال انعطاف پذیر و مدیریت سمت تقاضا مورد بررسی قرار گرفته اند. تعدادی از زمینه های ذکر شده مربوط به برنامه ریزی توسعه تولید و تعدادی مربوط به برنامه ریزی توسعه انتقال و تعدادی نیز می توانند در هر دو بخش مورد بررسی قرار گیرند. در ادامه به شرح برنامه ریزی توسعه تولید و انتقال و زمینه های مهم در این دو زیرفصل و در انتها به بیان زمینه های مشترک خواهیم پرداخت.
برنامه ریزی توسعه تولید که مربوط به سرمایه گذاری روی تولید انرژی می باشد، همواره توجه خاصی را بین سرمایه گذاران و مصرف کنندگان به خود جلب کرده است. این برنامه ریزی می تواند از دیدگاه های مختلفی مانند اندازه، زمان، نوع واحد های تولیدی جدید، بازگشت سرمایه، ریسک و عدم قطعیت برای تضمین سود تولید کنندگان و رضایت مصرف کنندگان مورد بررسی قرار گیرد. برنامه ریزی مورد استفاده برای مدیریت زمینه های ذکر شده را، برنامه ریزی توسعه تولید می گویند. هدف اصلی در برنامه ریزی توسعه تولید، توسعه شبکه موجود به منظور تامین دیماند در حال افزایش در زمان آینده می باشد، بشکلی که معیار های قابلیت اعتماد تامین گردند. برنامه ریزی توسعه تولید، مشخص کننده اندازه، مکان، نوع و زمان نصب منابع جدید به منظور تامین بار پیش بینی شده در چارچوب معیار های قابلیت اعتماد موجود و در دوره برنامه ریزی 10-30 ساله می باشد. در ادامه به شرح تعدادی از زمینه های فعال و کاربردی در برنامه ریزی توسعه تولید خواهیم پرداخت.
مدیریت سمت تقاضا یک سیستم مدیریت است که به بهره بردار سیستم اجازه می دهد در محیط بازار عملکرد سیستم را بهبود بخشد. برنامه های مدیریت سمت تقاضا معمولا با هزینه کمی راه اندازی می شوند ولی تاثیر مثبتی روی عملکرد سیستم خواهند داشت. برنامه های مدیریت سمت تقاضا با هدف کاهش هزینه بهره برداری می شود و همچنین ترکیب آن با برنامه ریزی توسعه تولید، باعث می شوند مسئله برنامه ریزی بهینه از انعطاف پذیری بیشتری برخوردار باشد.
یکی دیگر از راهکار بلند مدت در مبحث برنامه ریزی توسعه، برنامه ریزی توسعه انتقال می باشد. هدف اصلی در برنامه ریزی توسعه انتقال، مشخص کردن زمان، مکان و تعداد خطوط (و پست های) جدید به منظور تامین برق مصرف کننده با کیفیت کافی می باشد. در این برنامهریزی نیز مسائلی از جمله رشد بار و پیش بینی دیماند، معیار های قابلیت اعتماد و ظرفیت منابع جدید، حداقل هزینه سرمایه گذاری، اجرا و اختلال در نظر گرفته می شود. در ادامه به شرح تعدادی از زمینه های فعال و کاربردی در برنامه ریزی توسعه انتقال خواهیم پرداخت.
همانطور که قبلاً نیز بیان شد، قیمت نهایی[1] برق تولید شده توسط هاب انرژی پیشنهادی به نسبت منابع سنتی بسیار پایین است. هزینه نهایی هاب انرژی پیشنهادی در بازار بسته به میزان مورد انتظار انرژی باد متفاوت میباشد. این تغییرات باعث شیفت منحنی قیمت-تولید میگردد که این مسئله در شکل (3-1) نشان داده شده است.
بسته به میزان تزریق انرژی باد و منحنی توان تولیدی و مصرفی واقعی دیگر شرکتکنندگان بازار، قیمت ساعتبهساعت بازار نسبت به حالتی که هاب انرژی پیشنهادی حضور ندارد، بیشتر خواهد بود [31].
درحالیکه بهرهبردار نیروگاه سنتی میتواند تقریب قابلاطمینانی از میزان و مدتزمان منابع خود داشته باشد، حضور هاب انرژی پیشنهادی میتواند منحنی تقدم بهرهبرداری از نیروگاهها را غیرقابلپیشبینی کند. این مسئله میتواند منجر به افزایش ریسک و هزینه و تغییرات زیاد قیمت در منحنی تولید گردد.
از طریق جمعآوری خروجی هاب انرژی پیشنهادی (بهخصوص نیروگاههای (off-shore)) در کنار یکدیگر میتوان تغییرات ساعتی تولید هاب انرژی پیشنهادی را کاهش داد. این مسئله تا زمانی که اندازه بازار به میزان کافی برای جذب سهم قابلتوجهی از هاب انرژی پیشنهادی بزرگ باشد صدق میکند. علاوه بر این، بایستی ارتباط مناسبی بین اجزای بازار برقرار باشد تا اینکه از منابع تولید متغیر بهویژه هاب انرژی پیشنهادی به صورت بهینهتری بهرهبرداری گردد. تنها درزمانی که مزارع مختلف CHP با یکدیگر یکی شوند و باهم ارتباط داشته باشند، میتوان تغییرات در قیمت برق را که از تغییرات تولید هاب انرژی پیشنهادی ناشی میشود، کاهش داد[34].
در بعضی از بازههای زمانی (بخصوص تعطیلات آخر هفته و در طول شب)، تزریق انرژی باد زیاد و مصرف مشترکین پایین میباشد. از طرف دیگر نیروگاهها نمیتوانند پایینتر از یک خروجی مینیموم فنی بهرهبرداری شوند. تنها راهحل ممکن برای بهرهبرداری این نیروگاهها در میزانی پایینتر از این مقدار فنی، وضعیت خاموشی نیروگاه میباشد. در بعضی شرایط معین برای نیروگاهها بهتر است که زمان قیمت دهی در بازار قیمت منفی دهند تا مطمئن شوند بیشتر از مینیموم فنی خود در بازار فروش خواهند داشت؛ زیرا ممکن است در این حالت سوددهی بالاتری نسبت به حالتی داشته باشند که نیروگاه را خاموش و دوباره آن را روشن کنند. برای بررسی این موضوع، بعضی از بازارها بحث قیمت دهی منفی و حدود آن را مطرح کردهاند. یکی دیگر از دلایل تولید توان بیش از حد این است که بعضی از نیروگاهها همیشه برای حفظ پایداری شبکه و تنظیم توان باید در مدار باشند. هر چه میزان تزریق منابع دارای عدم قطعیت بیشتر باشد، به میزان بیشتری از نیروگاههایی[1] که باید در مدار باشند، نیاز است. این مسئله خود باعث رشد عرضه بیشازحد تولید میگردد.
بنابراین در بعضیاوقات بهتر است که نیروگاههای CHP هیچ تولیدی نداشته باشد، بهجای اینکه بخواهند با قیمت منفی در بازار شرکت کند. برای تشویق هاب انرژی پیشنهادی باید یک سری برنامههای تشویقی[2] طراحی شوند تا اینکه در بعضی شرایط که از لحاظ اقتصادی بهصرفه نیست، تولید خود را قطع کند. علاوه بر راهکارهای اقتصادی میتوان از راهکارهای فنی از قبیل استفاده از ذخیرهسازها در کنار هاب انرژی پیشنهادی نیز استفاده کرد که در این کتاب از این مسئله نیز بهره برده شده است. چنانچه قبلاً نیز ذکر شد، مدلسازی راهکارهای فنی و اقتصادی در مسئله برنامهریزی بهرهبرداری با در نظر گرفتن هاب انرژی پیشنهادی بهعنوان یکی از نوآوریهای اصلی این کتاب مطرح میباشد.
بر این اساس میتوان گفت که وجود طرحهای تشویقی جهت رسیدن به اهداف رشد هاب انرژی پیشنهادی الزامی است، اما مسئله بسیار مهم تعیین میزان این تشویقیها است، بطوریکه تعادلی بین نتایج منفی در اجتماع و تسهیل در امر بهرهبرداری هاب انرژی پیشنهادی برقرار شود. کاملاً مسلم است که اگر قسمتی از درآمد هاب انرژی پیشنهادی وابسته به قیمت برق در بازار باشد، بحث برنامهریزی بهرهبرداری هاب انرژی پیشنهادی با توجه به ریسکهای بالای موجود در بازار دچار مشکل میگردد.
علاوه بر سیاست تشویق که هاب انرژی پیشنهادی را برای شرکت در بازار ترغیب میکند، مکانیزمهای بازار نیز باید به گونهای باشد که مانع از به وجود آمدن قیمتهای منفی در بازار گردند. قیمتهای منفی باعث ایجاد انگیزههایی جهت بهرهبرداری از ذخیرهسازهای انرژی الکتریکی میگردد. ذخیرهسازها دارای این قابلیت هستند که در زمان کاهش قیمت برق، برق را ذخیره و در زمان افزایش آن را به شبکه دهند[31 و 35]. یکی دیگر از راهکارهایی که در این کتاب مدنظر میباشد، راهکارهای مدیریت مصرف میباشد.
بهطور سنتی، میزان رزرو موردنیاز سیستم قدرتی که سهم عمدهای از تولید شبکه بر پایه تولید نیروگاههای آبی و یا حرارتی قابلکنترل است، بر اساس تغییرات تعادل در مصرف و یا خروجی اجباری بزرگترین واحد موجود تعیین میگردید؛ بنابراین در سیستم سنتی رزرو بهطور اصلی برای تنظیم رو به بالا[3] موردنیاز میباشد، اما با بهکارگیری نرخ بالایی از هاب انرژی پیشنهادی در سیستم قدرت، نیازهای جدیدی برای سرویسهای تعادلی و تعیین میزان رزرو مناسب سیستم مطرح میگردد. دلیل این مسئله این است که هاب انرژی پیشنهادی زیاد قابل پیشبینی نیستند.
برای مقابله با خطاهای موجود در پیشبینی باد، میزان بیشتری از منابع انعطافپذیر موردنیاز میباشد. این مقدار خطای پیشبینی میتواند مثبت و یا منفی باشد؛ بنابراین نه تنها تنظیم رو به بالا موردنیاز است، بلکه تنظیم رو به پایین[4] نیز ممکن است لازم باشد.
با این تفاسیر برای شبکهای که نرخ نفوذ هاب انرژی پیشنهادی در آن بالا است، بحث پایداری سیستم از اهمیت زیادی برخوردار است؛ بنابراین در دسترس بودن میزان مناسب رزرو باقابلیت دیسپاچ انعطافپذیر جهت فراهم ساختن خدمات جانبی بسیار مهم و حیاتی است.
بنابراین بهطورکلی میتوان گفت که با افزایش نرخ نفوذ هاب انرژی پیشنهادی، میزان موردنیاز رزرو نسبت به زمانی که هاب انرژی پیشنهادی نیستند، افزایش مییابد. بر اساس تجربیات به دست آمده در کشورهای آلمان، اسپانیا و پرتغال، به ازای هر واحد تولید نیروگاه CHP، میزان 25/0 تا 3/0 رزرو موردنیازمیباشد. این مسئله باعث افزایش میزان دیسپاچینگ اجباری واحدهای حرارتی و کاهش توانایی ژنراتورهای اضطراری برای مدیریت سهم آنها جهت شرکت در بازار میگردد [35].
هاب انرژی پیشنهادی بهعنوان منبع انرژی[5] شناخته میشوند تا منبع ظرفیت[6]. این منابع باعث کاهش قیمت سوخت و همچنین کاهش هزینه آلودگی میگردند. بهطور خلاصه میتوان گفت که هر مگاوات ظرفیت از هاب انرژی پیشنهادی به یک مگاوات ظرفیت پشتیبان نیاز دارد تا اینکه به 90 درصد در دسترسپذیری آن بتوان اطمینان کرد [31].
این مسئله منجر به نتیجه بسیار مهمی میگردد و آن اینکه هاب انرژی پیشنهادی با وجود اینکه هزینههای سوخت را کاهش میدهند، اما مانع سرمایهگذاری ظرفیت پشتیبان نمیشوند [31].
کاهش ضریب بار به علت تقدم در دیسپاچ هاب انرژی پیشنهادی توانایی نیروگاههای موجود را برای پوشش هزینههای ثابت کاهش میدهد. این مسئله منجر میشود که عدم قطعیت سرمایهگذاری در نیروگاههای سنتی مانند بقیه نیروگاهها افزایش یابد. مطالعات مختلف نشان میدهند که میزان تولید بار پایه با افزایش نرخ نفوذ هاب انرژی پیشنهادی کاهش مییابد.
در این صورت نیاز به منابع تولید انعطافپذیر از قبیل نیروگاههای آبی، تلمبهذخیرهای[7]، توربینهای گازی سیکل باز (OCGT[8]) و توربینهای گازی سیکل ترکیبی (CCGT[9]) افزایش مییابد. اگرچه میتوان از طریق نیروگاههای موجود تا حدودی انعطافپذیری سیستم را در آینده تأمین کرد، اما همانطور که بیان شد سرمایهگذاری در مورد نیروگاههای جدید نیز همراه با عدم قطعیت است. از دیگر روشهایی که برای افزایش انعطافپذیری سیستم استفاده میشود، راهکارهای مدیریت سمت مصرف میباشند که در این کتاب نیز مطرح شده است.
یکی دیگر از منابعی که با افزایش نرخ نفوذ هاب انرژی پیشنهادی، نقش آنها پررنگتر میگردد، منابع ذخیرهساز انرژی از قبیل نیروگاه تلمبه ذخیرهای، ذخیرهساز گاز و هاب انرژی قابل اتصال به شبکه میباشد. این منابع بهعنوان منبع کارایی[10] شناخته میشوند. اختلافات قیمت بازار که در اثر افزایش نرخ نفوذ هاب انرژی پیشنهادی حاصل میشود، میتواند یک سیگنال بازاری[11] جهت نیاز به منابع ذخیرهساز بوده و تشویقی جهت توسعه این منابع در محیط رقابتی باشد. یکی دیگر از سیگنالهایی که منجر به استفاده از ذخیرهسازهای انرژی میگردد، قیمتهای منفی میباشد. ذخیرهسازها در زمانی که قیمت برق منفی است، انرژی الکتریکی را در خود ذخیره کرده و در مواقع نیاز به شبکه برق میدهند. این منابع با این کار باعث افزایش رفاه اجتماعی نیز میگردند.
تجارب استفاده از هاب انرژی پیشنهادی در کشور اسپانیا نشان میدهد که بهرهبرداری از هاب انرژی پیشنهادی مشابه منابع سنتی در بحث برنامهریزی[12] و تعادل[13]، تهدیدی برای توسعه این منابع محسوب نمیگردد، بلکه این برنامهها میتوانند بهترین محرک برای بهبود پیشبینی هاب انرژی پیشنهادی، کاهش نیازمندیها جهت تعادل بازار و کاهش هزینه اختصاص یافته برای انجام این کار باشند [31].
حمایت از هاب انرژی پیشنهادی از طریق در نظر گرفتن تقدم برای دیسپاچ آنها در بازار و همچنین اختصاص تضمینی شبکه انتقال، این منابع را از الزامات بهرهبرداری و تعادل معاف نمیکند؛ وگرنه بهکارگیری کامل هاب انرژی پیشنهادی در بازار و رقابت با انواع دیگر منابع تولید رخ نخواهد داد. برای توسعه هاب انرژی پیشنهادی باید یک سری طرحهای تشویقی در نظر گرفته شود.
این کار (حمایت هاب انرژی پیشنهادی) از طریق قوانین شبکه و بازار (از قبیل قوانین مدیریت تراکم) شدنی نیست، زیرا این روشها میتوانند منجر به نتایج نامناسب و بدتر شدن شرایط بازار گردد. بهترین کار برای استفاده از هاب انرژی پیشنهادی، تعیین کردن مقدار مطمئن هاب انرژی پیشنهادی برای شرکت آنها در بازار میباشد.
با بحثهایی که در قسمتهای قبل صورت گرفت تأثیر هاب انرژی پیشنهادی بر بازار برق مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به هزینه بالای هاب انرژی پیشنهادی و همچنین عدم قطعیتهای موجود در تولید این منابع و تولید تصادفی آنها در نظر گرفتن سیاستهای فنی و اقتصادی در بحث برنامهریزی سرمایهگذاری امری ضروری میباشد. امروزه بیشتر بازارها فقط شامل بازار انرژی هستند. بعضی از آنها با در نظر گرفتن بازار خدمات جانبی (رزرو) کاملتر شدهاند.
در حالت کاملتر شده بازار علاوه بر بازارهای فوق، تشویقی ظرفیت نیز در نظر گرفته میشود. در بازارهایی که فقط بحث بازار انرژی مطرح است، سرمایهگذارانی که درزمینهٔ تولید و بخصوص تولید در زمانهای پیک سرمایهگذاری کردهاند، در صورتی میتوانند از میزان سرمایهگذاری خود بهرهبرداری بهتری داشته باشند که پیشبینیهای بهتری از وضعیت بازار داشته باشند. پیشبینی این شرایط به دلیل تغییرات بار، تغییرات تولید، خرابی نیروگاهها و دیگر رخدادهای دارای عدم قطعیت بسیار مشکل است.
بهعنوان مثال، نیروگاههای سیکل ترکیبی CCGT بهطور تقریبی به قیمت بازار 10 یورو بر مگاوات ساعت نیاز دارند تا اینکه هزینههای ثابت خود را باوجود 5000 ساعت کار در هرسال پوشش دهند. با گسترش و رشد هاب انرژی پیشنهادی، ساعات کار این نیروگاهها بالطبع کاهش مییابد. این ساعت کار حدوداً به 2500 ساعت و یا حتی کمتر هم خواهد رسید؛ بنابراین در ساعات پیک، حدود 10 یورو بر مگاوات ساعت اضافهتر از قیمت بازار به این نیروگاهها پرداخت شود؛ در غیر این صورت، این نیروگاهها دوامی نخواهند آورد [31].
درصورتیکه درآمد حاصل شده در بازار انرژی نتواند هزینههای مربوط به سرمایهگذاری موجود و یا بقای ظرفیتهای موجود را تأمین کند، باید به فکر مکانیزم جدید بود. این مکانیزمها شامل دو نوع مکانیزم قیمتگذاری میباشد. نوع اول درآمد شامل پرداخت در قبال انرژی و برحسب واحد پول بر مگاوات ساعت میباشد. درآمد دوم در قبال ظرفیت و برحسب واحد پول بر مگاوات میباشد. این مکانیزم باعث میشود که عملکرد بازار اولیه انرژی مختل نشود و پشتیبانی برای توسعه نیروگاهها نیز از طریق پرداخت ظرفیت تأمین شود.
علاوه بر این، وجود مکانیزم پرداخت ظرفیت ممکن است که جهشهای قیمت را کمتر کند. جهشهای قیمت یک مسئله نگرانکننده برای دولتها و سرمایهگذاران میباشند. مدلهای مختلف دیگری از تشویق ظرفیت نیز میتواند در نظر گرفته شود. نکته بسیار مهمی که باید در نظر گرفته شود این است که تحلیل دقیقی برای ارزیابی اینکه در چه مواردی، در چه شرایطی و چه مقیاس جغرافیایی اجرای این مدلها بهصرفه خواهد بود. این مسئله بخصوص در بازارهایی که سیستمهای الکتریکی تشکیل حلقه میدهند و ارتباطات بین شبکهها زیاد است، کاربردیتر است. بر اساس گزارشها و مطالعاتي كه تاكنون صورت گرفته است، سیاستهای حمایتی بهرهبرداری از هاب انرژی پیشنهادی را میتوان به چهار دسته کلی تقسیمبندی کرد. در ادامه در مورد هر يك از سياستهاي بهصورت خلاصه و جامع بحث گرديده است.
تعداد صفحات | 102 |
---|---|
شابک | 978-622-5950-78-8 |