246,400 تومان
تعداد صفحات | 176 |
---|---|
شابک | 978-622-378-196-4 |
فهرست
عنوان صفحه
فصـل اول 13
مقدمه 13
فصـل دوم 19
خلاقيت: سير تاریخی و مفهوم 19
تخيل: مفهوم و رابطهی آن با خلاقيت 26
خلاقيت در رویکردهاي روان شناسی 28
رویکرد رفتارگرایی 28
رویکرد هدف-نتيجه 28
دیدگاه روان کاوي یا روان تحليلگرایی 29
رویکرد شخصيتی 29
رویکرد زمينهگرایی 30
رویکرد شناختی 32
رویکرد روان سنجی 34
نظریهی سرمایهگذاري خلاقيت 37
جنبههاي نظریهی سرمایهگذاري خلاقيت 46
مبانی و اصول 50
مبانی مفهوم و جایگاه در الگو 51
اصول مفهوم و جایگاه در الگو 52
آرمانگرایی یا ایدهآليسم و پرورش خلاقيت 53
رئاليسم (واقع گرایی) و پرورش خلاقيت 57
عملگرایی (پراگماتيسم) و پرورش خلاقيت 61
طبيعتگرایی (ناتوراليسم) و پرورش خلاقيت 64
فرانوگرایی یا پست مدرنيسم و پرورش خلاقيت 67
مبانی جامعه شناختی 70
کارکردگرایان و پرورش خلاقيت 70
اصول جامعه شناختی تعليم و تربيت در رویکرد کارکردگرایان 71
تعامل گرایان و پرورش خلاقيت 72
رویکرد تعارض و پرورش خلاقيت 75
مبانی روان شناختی تعليم و تربيت 76
دیدگاه رفتاري و پرورش خلاقيت 76
انسانگرایی و پرورش خلاقيت 79
شناختگرایی و پرورش خلاقيت 82
مبانی تعليم و تربيت اسلامی 85
مبانی هستی شناسی 86
مبانی معرفت شناسی 88
مبانی ارزش شناسی 92
اصول تعليم و تربيت اسلامی 97
دورهی ابتدایی و توسعهی خلاقيت 99
مروري بر برنامهی درسی (تعریف، عناصر، رویکردها) 103
تعریف برنامهی درسی 103
عناصر برنامهی درسی 105
طراحی برنامهی درسی 106
طبقهبندي الگوهاي برنامهی درسی بر اساس منابع اطلاعاتی 112
برنامهی درسی در آموزش ابتدایی 120
مفهوم شناسی الگو 122
انواع الگوها در برنامهی درسی 128
الگوهای رویهای (مرحلهای) 129
الگوهای تجویزی یا توصیفی 131
الگوهای نظری یا مفهومی 131
مطالعات انجام شده 135
فصـل سوم 155
جمعبندي 155
منـابع و مآخـذ 159
منابع فارسی 159
منابع غیرفارسی 169
پرورش خلاقیت از دو کلمه «پرورش» و «خلاقیت» تشکیل شده است. پرورش به شکوفا شدن استعدادها اشاره دارد که هدف عمده مدارس ابتدایی، متوسطه و دانشگاه ها است. پرورش شکوفاندن و به کار آوردن توانایی های درونی و استعدادهای طبیعی فرد است. از این رو در کار پرورش همواره طبیعت و نیروی درونی است که باید اصل شمرده شود. البته پرورش به عنوان معادل (Traning) که کار آموزی معادل بهتری برای آن است نیز به کار رفته است که به معنی گسترش، نگرش، دانش، مهارت و الگوهای رفتاری مورد نیاز یک فرد برای انجام عملکرد مناسب در یک تکلیف یا شغل معین می باشد و یا ایجاد مهارت در افراد از طریق تمرین و تکرار و کارورزی است. این در حالی است که منظور از آموزش (instruction) فعالیتی است که در خدمت پرورش و کار آموزی است. معمولا فعالیت هایی را که معلم به قصد آسان کردن یادگیری در یادگیرندگان به تنهایی یا با کمک مواد آموزشی انجام می دهد آموزش می نامند.
آموزش در حقیقت کوششی است که معلم برای انتقال معلوماتی خاص به شاگردان خود به کار می برد و عمدتا به مهارت و خبرگی معلم و نوع محتوای درسی که معلم به انتقال آن می پردازد بستگی دارد. هم چنین آموزش را در سپردن دانستنی ها به دیگران معنا نموده اند. در خصوص خلاقیت و نوع نگاه به این مقوله نیز تعاریف و نقطه نظرات فراوانی وجود دارد؛ دورین معتقد است خلاقیت توانایی خلق ایده ها یا مصنوعاتی است که جدید، شگفت انگیز و ارزشمند هستند (دورین و کرب، 2003) . سانتروک خلاقیت و آفرینندگی را «توانایی اندیشیدن درباره امور به راه های تازه و غیر معمول و رسیدن به راه حل های منحصر به فرد برای مسائل» می داند (سانتروک، 2004) . گانیه، خلاقیت و آفرینندگی را نوعی حل مسئله دانسته. وولفلک (2012) نیز توانایی خلاقیت را مانند توانایی حل مسئله بر دانش و اطلاعات فرد در زمینه ای که به آفرینش دست می زند وابسته می داند.
به نظر پیاژه خلاقیت توانایی جدا از بقیه توانایی ها و یا پدیده ای ذاتی و موروثی نیست. به عقیده وی هر عملی که بشر در راستای ساختن دانش خود انجام می دهد، عملی خلاق است (وادزورث، 1378) . از نظر اگن و کاوچاک (2012) خلاقیت یعنی توانایی تشخیص یا تدارک راه حل های اصیل و متنوع برای مسائل است. در این مطالعه توجه ما به نظریه سرمایه گذاری خلاقیت اشترنبرگ است که مبتنی بر ویژگی های عملی و همراه با انعطاف، مؤلفه هایی فراگیر و تعریفی چند بعدی از خلاقیت است. نظریه اشترنبرگ، نظریه ای شناختی اجتماعی است و با یک نگاه ترکیبی به خلاقیت می نگرد.
اشترنبرگ به بهبود دستورالعمل های آموزش خلاقیت توجه داشته و معتقد است خلاقیت فرایندی است که در پرورش آن باید تعاملی بین مؤلفه های تشکیل دهنده (انگیزه درونی و بیرونی، محیط، دانش و توانایی عقلانی یا هوشی) وجود داشته باشد. به زعم وی، پرورش خلاقیت باعث موفقیت تحصیلی، سازگاری و توانایی حل مساله و شکل گیری خود پنداره مثبت در یادگیرنده شده و دانش آموز را به انگیزه پیشرفت سطح بالا، کنجکاوی زیاد، علاقه زیاد به نظم و ترتیب در کارها، توانایی ابراز وجود، شخصیت خودکفا، متمایل به غلبه بر موانع، متمایل به پذیرش ریسک های معقول، با پشتکار و انضباط در کارها، استقلال، تفکر انتقادی، انگیزه، شوق و احساس فراوان، زیبا دوستی، علاقه به آثار هنری، حساسیت بالا نسبت به مسائل اجتماعی، تفکر شهودی و توانایی تاثیر گذاری بر سایر افراد می رساند. (اشترنبرگ، 1997) . اشترنبرگ (2006) توجه به اصل انگیزه درونی را باعث شرکت فعالانه کودکان به امر یادگیری دانسته و آن را عاملی برای دریافت نمرات بالاتر در شاخص های خلاقیت ذکر می کند. او معتقد است که افراد خلاق برای انجام امور از انگیزه بالایی برخوردارند و ایده های خلاق نیاز به محیط های حمایت کننده دارند.
توجه به خلاقیت، کودک را به تفکر درباره ی ایده های خود وا می دارد و سبب می شود وی این ایده ها را برای خود تفسیر کند و به آن ها معنا دهد؛ که این امر موجب بالا رفتن اعتماد به نفس وی درباره ی توانایی ها، تجارب، افکار و ارتقا بهداشت روانی وی می گردد. این توجه در دوره ابتدایی از جایگاهی رفیع تر برخوردار است. دوره ابتدایی به عنوان اساس دوره های بالاتر آموزشی مورد توجه و عنایت دست اندر کاران امر تعلیم و تربیت بوده است، چرا که بین شش تا یازده سالگی، دانش آموز به تجاربی دسترسی پیدا می کند که در شناخت او در مورد خود و محیط پیرامون وی بسیار حائز اهمیت است.
دوره ابتدایی، هم به لحاظ کمی مانند تعداد معلمان و دانش آموزان و هم از نظر کیفی به معنای تأثیری که دوره مزبور بر موفقیت تحصیلی دانش آموزان در سراسر زندگی و دوران تحصیل دارد، از اساسی ترین و مهم ترین دوره های تحصیلی به حساب می آید؛ چرا که اولاً پایه ها و مبانی علم آموزی و توانایی های تحصیلی در این دوره پی ریزی می شود و ثانیاً شرط ورود و توفیق در دوره های بعدی، پشت سر گذاردن موفقیت آمیز آموزش ها در این دوره است. دانش آموزانی که در این دوره با ناکامی تحصیلی روبرو هستند عموماً در تمام دوره های تحصیلی بعدی دچار اشکال می شوند. بسیاری از فیلسوفان و نظریه پردازان تعلیم و تربیت معتقدند که پرورش جنبه هایی از مهارت های تفکر خلاق، مانند مهارت خواندن و نوشتن باید از سال های کودکی آغاز شود (آیزنر، 2001).
این در شرایطی است که مستندات و پژوهش های موجود، وضعیت فعلی را مغایر با کارکردهای مطلوب در این راستا نشان می دهد، چرا که به علت فقدان سنجش و ارزیابی خلاقیت و هم چنین فقدان مدل جامعی برای آن اهمیت و ضرورت پرورش خلاقیت به خوبی احساس نشده و اطمینان از مطلوب بودن آن حاصل نمی گردد.
نظام فعلی طراحی برنامه درسی هنوز تمرکز در برنامه درسی، محتوا محوری کتاب درسی، معلم محوری روش های تدریس و زمان بندی و ارزیابی دروس با تأکید بر جنبه های شناختی را القا می کند. به زعم صادقی مال امیری و رئیسی (1389) محیط و نظام آموزشی فعلی می باید در تلاش برای اصلاح این مسیر باشد؛ چرا که عدم درک و شناخت صحیح مدیران از عوامل موثر بر پرورش خلاقیت، موجب عدم تصمیم گیری درست و به موقع بوده و فرصت ها و امکان توسعه آموزش خلاقیت را از بین برده و مانع نهادینه شدن خلاقیت می گردد. در همین راستا بروغنی (1390) وجود میزهای ردیفی و پشت سر هم در کلاس درس، القای تحت کنترل بودن توسط معلم، عدم توجه به حس ایمنی، فقدان خود مختاری و ابتکار به عنوان زمینه شعله وری استعدادها و عدم تناسب زمان اختصاص داده شده به یک درس با نیازهای دانش آموزان برای بروز خلاقیت را در زمره ویژگی های چنین نظام مدرسه ای تلقی نموده است.
تحقیقاتی نیز در خصوص مولفه های خلاقیت در کتابهای درسی دوره ابتدایی انجام شده که گزارش آنها حکایت از عدم توجه مؤلفین به پرورش خلاقیت در دانش آموزان دوره ابتدایی دارد. امروزه با در نظر داشتن نقش آموزش و پرورش به عنوان یک نهاد آموزشی فراگیر و همچنین با در نظر داشتن وظایف مدرسه جهت نیل به اهداف مورد نظر و پاسخ به نیازهای جامعه حال و آینده، پرورش خلاقیت در نظام آموزشی و رسمی کنونی را می بایست به عنوان یکی از کارکردهای مهم مورد توجه قرار داد. توجه به پرورش خلاقیت در نظام آموزش رسمی در کشور ما از دو بعد دارای اهمیت است. بعد اول پرداختن به مساله پرورش خلاقیت در تمامی دوره های آموزشی و تحصیلی به خصوص دوره ابتدایی و بعد دوم وجود توجه به پرورش خلاقیت جهت کاربرد آن در زندگی امروز و فردای فراگیران است. در بعد اول و از منظر عام صاحب نظران و متخصصان تعلیم و تربیت، روانشناسان و برنامه ریزان درسی قرار دارند که از اهمیت تاثیر پرورش خلاقیت در نظام آموزش رسمی دفاع نموده و آن را مورد تاکید قرار می دهند. نظام آموزشی در کشور ما متمرکز است. کتاب درسی و محتوای آن، روش تدریس سنتی و ارزشیابی یکسان فراگیران مهمترین منابع و تنها مرجع آموزش و یادگیری می باشند.
در این نظام آموزشی، فراگیران باید به تمامی مطالب و مولفه های موجود در فرایند وسیع یادگیری را از لابه لای محتوای کتاب های درسی، فعالیت های یاددهی یادگیری و نحوه ارزیابی معلمان فرابگیرند و این در حالی است که در کنار این فعالیت های آشکار باید به نقش فعالیت های فوق برنامه، نحوه چیدمان کلاسی، زمان بندی دروس و گروه بندی دانش آموزان نیز توجه داشت تا نیل به اهداف آموزشی مورد نظر ممکن شود، در حالی که نظام در این موارد دارای کاستی های قابل توجهی است. در بعد دوم، اهمیت موضوع پرورش خلاقیت و تاثیر آن در فرد فرد دانش آموزان است. تربیت فراگیرانی خلاق و به دنبال آن نوآور، از طریق یک برنامه درسی مبتنی بر پرورش خلاقیت می تواند بر تغییرات اجتماعی اقتصادی و فرهنگی تاثیر عمیقی بگذارد و به صورت غایی جامعه ای توانمند در مقابله با مشکلات پیش بینی نشده در حال و آینده به وجود آورد. با جستجوی متون معلوم شد که در خصوص طراحی الگویی مبتنی بر پرورش خلاقیت در دوره ابتدایی تا کنون کار جدی در کشور صورت نگرفته است و تحقیقات و شواهد پژوهشی صورت گرفته عموماً به بررسی یک یا چند عنصر از عناصر برنامه درسی پرداخته اند.
در همین راستا ضروری است برنامه های درسی در سطح ملی و کلان و در قالب نظامی پویا و خلاق مورد نظر قرار گیرد. بر این اساس و با عنایت به خلاء موجود در نظام تعلیم و تربیت رسمی برای تربیت مخاطبان یادگیری مبتنی بر پرورش خلاقیت، هدف کلی این مطالعه، تدوین الگویی برای پرورش خلاقیت در فراگیران سنین دبستانی است. از طریق ارائه این الگو که به مجموعه اطلاعات، داده ها و یا اصولی که به شکل کلامی، تصویری و گاهی به صورت ریاضی، تلاش دارد تا شرایط و ایده معینی را معرفی یا توصیف کنند. (کامن، 1978). می توان امید داشت که نظام تعلیم و تربیت همگانی در دوره ابتدایی، به الگویی نظام دار در مسیر پرورش خلاقیت و ابعاد آن دست پیدا نماید.
تعداد صفحات | 176 |
---|---|
شابک | 978-622-378-196-4 |
.فقط مشتریانی که این محصول را خریداری کرده اند و وارد سیستم شده اند میتوانند برای این محصول دیدگاه(نظر) ارسال کنند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.